اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

دروغ مصلحت آمیز و موارد جواز آن

بسم الله الرحمن الرحیم

دروغ یکی از بزرگ ترین گناهان از نظر عقل و شرع است. از این روست که دروغگو را دشمن خدا دانسته اند. دروغ کلید بسیاری از گناهان و سرچشمه بدی ها و دشمنی هاست. با این همه، بسیاری از مردم به سادگی و آسانی دروغ می گویند و آن را با عنوان «دروغ مصلحت آمیز» توجیه می کنند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا حقیقت موارد جواز دروغ را تبیین کند و زمینه هر گونه سوء استفاده از موارد جواز را از میان بردارد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

 

نقش مصلحت در دروغ و دروغگویی

دروغ، یا همان سخن ناراست، خلاف حقيقت، قول ناحق(فرهنگ فارسى، ج 2، ص 1516) که در عربی کذب گفته می شود، در اصل یک گناه کلامی است. وقتی شخصی از گذشته یا در قالب وعده نسبت به آینده، سخنی ناحق و خلاف واقع بیان می کند، چنین سخنی را دروغ و سخنگو را دروغگو می نامند.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 478، «صدق»)

در ادبیات عربی و فرهنگ قرآنی با توجه به نوع و هدف، شدت و ضعف و مانند آن، واژگانی را برای بیان این مفهوم کذب و دروغ به کار می گیرند که شامل واژگانی چون «زور»، «خرص»، «افترا» ، «إفك»، «بهتان» ، «قذف» «تهمت» و مانند آن ها می شود.

با نگاهی به اهداف و عوامل دروغ می توان گفت که نقش « مصلحت» در دروغ نقش اساسی را باز می کند؛ اما این مصلحت به جای آن که در مسیر انسانیت باشد در مسیر خواسته های نفسانی و هواهای دنیوی و فردی شخص دروغگو است.

در آیات قرآنی اهداف و عوامل چون:

1. فریب و نیرنگ: بسیاری از مردم دروغ را برای فریب و نیرنگ دیگران به کار می برند تا این گونه حقیقت خود و یا امر دیگری را نهان سازند و وجه مثبت و مقبولی به موضوع داده باشند.(اعراف، آیه 20؛ عنکبوت، آیه 12؛ منافقون، آیه 1)

2. نهان سازی و پنهان کردن مخالفت های قانونی: یکی دیگر از اهداف دروغگو و فلسفه دروغگویی، پنهان کردن جرم است. وقتی انسانی بر خلاف قوانین عقلی، شرعی، عرفی و رسوم و آداب اجتماعی و بلکه حتی گروهی و بلکه حتی شخصی عمل می کند، با دروغ می کوشد آن را نهان کند تا این گونه از آثار و عواقب عمل رهایی یابد؛ زیرا می داند در صورت صداقت و راستگویی می بایست تبعات و عواقب عمل خویش را نیز بپذیرد و تحمل کند.(یوسف، آیات 17 و 18؛ یوسف، آیات 25 تا 28 و آیات دیگر)

3. انکار حقایق: از دیگر اهداف دروغگویان انکار حقایق است. دروغگو برای این که حقیقتی را نپذیرد و بتواند با آثار و تبعات پذیرش حق مخالفت ورزد، با دروغ می کوشد تا خود را از حقیقت و آثار پذیرش آن در امان نگه دارد. از این روست که مثلا با دروغ حقیقت وحی را منکر می شود تا بتواند دنیای خویش را چنان که می خواهد بسازد و از هر گونه پیروی و اطاعت از قوانین شرعی و تبعات آن در دنیا در امان ماند.(فرقان، آیه 4 ؛ مجمع البيان، ج 7 – 8 ، ص 253)

4. حسادت: یکی از عواملی که دروغ را موجب می شود، حسادت نسبت به داشته های دیگران به ویژه دوستان و خویشان و آشنایان است. حسادت عامل بسیاری از رفتارهای زشت و ضد اخلاقی و بلکه خطرآفرین چون قتل است. بی گمان داستان حسادت قابیل و نیز برادران حضرت یوسف(ع) نمونه ای روشن از نقش حسادت در قتل است.(مائده، آیات 30 و 31؛ یوسف، آیات 8 و 9) بنابراین، دروغگو گفتن برای حسد کننده یک کار ساده تری است تا بتواند با آن به مقاصد زشت خود برسد و خودش را به ظاهر از آتش حسادت درونی و باطنی راحت سازد.(یوسف، آیات 9 و 11)

5. امنیت جانی: از دیگر علل و عواملی که انسان را به دروغگویی می کشاند و مطلبی را بر خلاف اعتقادات و باورهایش بر زبان می آورد، رهایی از قتل است. در حقیقت دروغ گویی، دژی است که شخص برای رهایی از قتل بدان پناه می برد و این گونه امنیت جانی خودش را تضمین می کند.(نحل، آیه 106)

6. مقاصد دیگر: البته اموری دیگر چون حفظ مال و آبرو و مانند آن نیز از اموری است که شخص را به دروغگویی می کشاند.

این ها نمونه هایی از اهداف و عوامل و انگیزه هایی است که انسان را به دروغ می کشاند. از این علل و اهداف و عوامل به سادگی می توان دریافت که « مصلحت» نقش اساسی را در دروغگویی ایفا می کند؛ زیرا هر کسی به مصلحتی دروغ می گوید.

اما پرسش این است که آیا واقعا هر یک از این اهداف و علل و عوامل می تواند از نظر آموزه های قرآنی به عنوان مصلحت تلقی شود؟

مفهوم مصلحت از نظر آموزه های قرآنی

در فرهنگ قرآن، مصلحت می بایست بر اساس فلسفه آفرینش انسان و مسئولیت خلافت الهی او تعریف، تبیین ، تحلیل و توصیه شود.

واژه مصلحت از واژه عربی «صلح» گرفته شده است. مصلحت مقابل مفسدت، به معنای صلاح، شایستگی، صواب، نفع، مقتضا و مانند آن به کار می رود. (لغت نامه دهخدا)

عموم مردم وقتی از مصلحت سخن می گویند همان منفعت شخصی یا گروهی را مد نظر قرار می دهند و کم تر کسی است که مصالح عمومی مراد و منظورش باشد. به همین میزان کم تر می توان افرادی را یافت که وقتی از مصلحت سخن می گویند مرادش مصالح شرعی و مقاصد دینی باشد.

مصلحتی که در آیات قرآنی مورد تاکید و توجه است، همان مصالحی است که دین برای آن آمده است. بنابراین، مصلحتی فراتر از هدایت و عدالت الهی نخواهد بود به گونه ای که حقوق مردم بی ملاحظه دین، مذهب، قوم، رنگ، نژاد و جنسیت در آن مد نظر گرفته شود؛ چرا که هدف از دین،‌ ارسال رسولان و انزال کتب الهی و مانند آن چیزی جز عدالت قسطی برای همگان نیست.(حدید، آیه 25) پس مصلحت شرعی را می بایست در همان مصلحت عمومی عدالت قسطی جست و جو کرد.

بنابراین، هیچ پایه و اساسی برای دروغگویی بر اساس این نظریه وجود ندارد؛ زیرا هرگز دروغ تامین کننده عدالت قسطی نخواهد بود و مردم را به کمال و مکارم اخلاقی که ماموریت پیامبران از جمله پیامبر گرامی(ص) اسلام است هدایت و رهنمون نمی شود. در چارچوب این فلسفه و سبک زندگی است که دروغ به عنوان بدترین شیوه و روش معرفی می شود؛ زیرا ریشه و خاستگاه بسیاری از گناهان و کلید شیطانی دروازه بسیاری از معضلات و نابهنجاری و مشکلاتی است که بر روی جامعه گشوده می شود.(شعراء، آیات 221 و 222؛ مجادله، آیات 14 و 19)

اصولا اسلام بر آن است تا هر گونه مفسدتی را بر دارد و جامعه را به سمت مصلحت هدایت و رهمنون کند که بر پایه عدالت و صداقت و امانت داری و دیگر اصول اخلاقی انسانی و الهی قرار دارد. از این روست که هر فرد مسئولیت دارد تا حد توان و استطاعت خویش در اصلاح امور فساد بکوشد(هود، آیه 88) و فساد از جمله فساد اخلاقی مانند دروغگویی را از میان بردارد. بنابراین نمی توان با امری که خود مفسدت است به اصلاح امور پرداخت. به سخن دیگر نمی شود با دروغی که در ذات خودش فساد و ناحق است، اصلاح و حق ایجاد کرد.

مصادیق مصلحت واقعی

بنابراین، دروغ به هر شکلی و قسمی حرام و گناه است؛ حال دروغ گفتاری، دروغ در نیت، دروغ در وعده، دروغ در تصمیم و عزم یا دروغ در عمل و رفتار باشد یا از دروغ هایی باشد که برای منفعت شخصی یا عمومی گفته می شود.

دروغ تنها زمانی مجاز می شود که ضرورت و اضطراری ایجاد شده باشد. شکی نیست که در ضرورت برخی از امور که حرام و گناه است،‌ حلال و مجاز می شود. این حلیت و جواز تنها در محدوده های خاصی است. به این معنا که هم از نظر زمانی محدود است و هم از نظر مقدار و میزانی که مجاز به مخالفت است. از این روست که گفته شده: الضرورة تبیح المحظورة؛ ضرورت محظور و نهی شده را مجاز و مباح می کند. اما هم چنین گفته شده است: الضروره تتقدر بقدرها؛ ضرورت به میزان و مقدارش جایز و مباح می شود. پس اگر جوازی برای دروغگویی است در یک محدوده مشخص و بسته و زمان ضرورت است.

اما این ضرورت و اضطراری که دروغگویی را مجاز می شمارد کدام ها هستند:

1. اصلاح ذات بین: یکی از ضرورت هایی که دروغگویی را مجاز می کند، زمانی است که میان دو نفر به ویژه همسران اختلافی پیش آمده که موجب طلاق می شود. پس در این مورد می توان دروغ گفت. امام صادق(ع) درباره جواز دروغ برای اصلاح بین مردم فرموده است: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فى الإصلاح… و أبغض الکذب فى غیر الاصلاح؛خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بین مردم دوست دارد».(میزان الحکمة، عنوان 3466، حدیث 17474.)

2. دفع شر ظالمان و ستمگران: امام صادق(ع) در باره این ضرورت فرموده است: «الکذب مذموم الا فى امرین: دفع شرالظلمه و اصلاح ذات البین؛ کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمى را از خود یا از دیگران دفع کند، یا با دروغ بین دو نفر اصلاح ایجاد کند».(همان، حدیث 17476)

3. دروغ برای دفع ضرر جانی، عرضی و مالی سنگین غیر قابل جبران: انسان به خاطر ضرر جانی ، ناموسی و مالی سنگین می تواند دروغ بگوید. مراد از ضرورت ضرر مالی این است که ضرر چنان سنگین است که که تحمل آن دشوار باشد. اما ضرر های ناچیز موجب جواز دروغ نیست.

بنابراین، اگر مراد از مصلحت همان منفعت باشد چنین امری موجب نمی شود تا بتوان به عنوان ضرورت دروغ را مجاز دانست. از این روست که مراجع تقلید در استفتاهای خویش می فرمایند: «دروغ مصلحتى» به معناى رايج نزد مردم – كه در واقع «دروغ منفعتى» است – حرام است. موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است؛ از جمله آنها وجود مصلحت اهم مثل حفظ جان مؤمن و يا رفع نزاع بين دو مسلمان است.(امام، استفتاءات، ج 2، گناهان كبيره، س 4؛ و منابع دیگر.)

پس فلسفه و حکمتي که باعث مي شود برخي از اقسام دروغ جايز شمرده شود، وجود مصلحت برتري، همچون حفظ منافع معنوي مؤمنين، سلامت و امنيت جامعه ايماني و خانواده است که در آن موارد بر مفسده دروغ گويي ترجيح مي يابد. در این صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ یک مصلحت مهمتری در بین می شود مثل آنکه اگر دروغ گفته شود باعث می شود با افشاء نکردن راز یک مومن جان یا مال و یا آبروی او حفظ گردد، در این صورت دروغ گفتن اشکال ندارد.( ر.ک: – ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقي، ج 2، بحث دروغ – اصول کافي، ج 2، باب الکذب – ميزان الحکمه، ج 11، ص 5119 با ترجمه فارسي، عنوان 457)

ام كلثوم از پیامبر(ص) نقل مى كنند : ما سمعت رسول الله يرخص فى شى ء من الكذب الا فى ثلاث ، كان رسول الله يقول : لا اءعده كاذبا الرجل يصلح بين اثنين يقول القول لا يريد به الا الاصلاح و الرجل يقول القول فى الحرب و الرجل يحدث امراءته و المراءة تحدث زوجها؛ نشنيدم رسول خدا چيزى از دروغ را مجاز شمرد؛ مگر در سه مورد: رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود: زمانی شخص را دروغ گو ‍ نمى شمارم که ميان دو تن آشتى برقرار مى كند و یا سخنى مى گويد كه از آن جز اصلاح مقصودى ندارد و كسى كه در جنگ سخن مى گويد و مردى كه با زن خود سخن مى گويد و زنى كه با شوهر خود تكلم مى كند.( ابوبكر احمد بن حسين بيهقى ، الاداب ، ج 7 ، ص 42 و 491)

از نظر اسلام گاه حتی راست گفتن بدتر از دروغ گفتن است؛ زیرا شری را موجب می شود که نمی شود از ضرر و زیان آن در امان ماند. امام رضا (ع) مي فرمايد: ام الرجل ليصدق علي اخيه فيناله عنت من صدقه فيكون كذابا عندالله و ان الرجل ليكذب علي اخيه يريد به نفعه فيكون عندالله صادقا ؛ همانا شخصي در حق برادر مسلمانش سخن راستي مي گويد كه با اين گفتار، او را گرفتار مي كند،پس نزد خدا از دروغگويان است و همانا شخصي در حق برادر مسلمانش دروغي مي گويد كه با آن دروغ، از او دفع ضرر مي كند؛ پس نزد خدا از راستگويان است. (وسایل شیعه، ج 12، ص 255، ح 16239)

امام صاد(ع) هم چنین فرمود: قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ کُلُّ کَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ یَوْماً إِلَّا کَذِباً فِی ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ کَائِدٌ فِی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلْقَى هَذَا بِغَیْرِ مَا یَلْقَى بِهِ هَذَا یُرِیدُ بِذَلِکَ الْإِصْلَاحَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَیْئاً وَ هُوَ لَا یُرِیدُ أَنْ یُتِمَّ لَهُمْ؛ در روز قیامت، از هر دروغى بازخواست مى‏شود، مگر از سه مورد: یکى این که شخصى که در حال جنگ، دشمن را فریب دهد، این دروغ از او برداشته مى‏شود؛ دوم هنگامى که دروغ باعث «اصلاح ذات البین» و حل اختلاف و ایجاد صلح و آشتى بین دو مسلمان شود ؛ یا مردی به خانواده اش چیزی را وعده دهد که نمی خواهد برایشان انجام دهد. (کلینى، کافى، ج 2، ص 342، ح 18)

هم چنين امام صادق(ع) مى فرمايد: ايما مسلم سئل عن مسلم فصدق ، فادخل على ذلك المسلم مضره كتب من الكاذبين ، و من سئل عن مسلم فكذب ، فادخل على ذلك المسلم منفعه ، كتب عندالله من الصادقين ؛ هر مسلمانى كه از او درباره مسلمان ديگرى بپرسند و او راست بگويد و بدين ترتيب زيانى به آن مسلمان برساند، از دروغ گويان به شمار خواهد رفت و هر كه درباره مسلمانى از او بپرسند و او دروغ بگويد و بدين ترتيب به آن مسلمان نفعى برساند، نزد خداوند از صادقان شمرده خواهد شد.( ميرزا حسين نورى ، مستدرك الوسائل ، ج 9، ص 95.)

پيامبر اكرم (ص) به حضرت علي (ع) وصيت فرمود:ان الله احب الكذب في الصلاح و ابغض الصدق في الفساد ؛ همانا خداوند دروغ به مصلحت و خير را دوست دارد و از راستي كه فساد در پي داشته باشد، متنفر است» (حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 12، ص 252، ح 16229)

امام صادق (ع) نیز فرموده است: «الكلام ثلاثه صدق و كذب و اصلاح بين الناس ؛ كلام سه قسم است: راست و دروغ و كلامي كه باعث حل اختلاف بين مردم مي شود. » (كليني، كافي، ج 2، ص 341، ح 16)

آثار دروغ گویی در دنیا و آخرت

چنان که گفته شد دروغ از گناهان کبیره است که خداوند عذاب دوزخ را به دروغگو وعده داده است. از این رو انسان می بایست خیلی احتیاط کند و به دام مصلحت و ضرورت های دروغین نیافتد؛ زیرا گاه انسان گمان می کند که ضرورت و یا مصلحتی است که می بایست دروغ بگوید، در حالی که یا مصلحت و ضرورتی ندارد و یا مصلحت و ضرورت به این اندازه نیست که آدم پیه دروغ و تبعات آن را به تن بمالد.

در حدیثى از امام باقر (ع) آمده است: ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب ؛ خداوند متعال براى شر و بدى، قفل هایى قرار داده که کلید آن قفل ها شراب است (چرا که مانع اصلى زشتی ها و بدی ها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار مى‏اندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است.( اصول کافى ج 2 ص 339.)

در روایات است که حتی دروغ را به هزل و شوخی نگویید، چنان که خود پیامبر(ص) می فرماید: «انّى لامزح و لا اقول الا حقّا» من شوخى مى‏كنم ولى جز حقّ نمى‏گويم. ( ترجمه‏اخلاق ص: 231)

از نظر قرآن آثاری برای دروغ است که هر انسانی می بایست احتیاط کند و تنها به احتمال ضرورت و مصحلت ، اقدام به دروغ نکند. پس در هنگام شبهه و احتمال می بایست از دروغ برهیز کرد.

1. بیمار دلی: از آثار دروغ این است که انسان دچار بیمارهای روانی و روحی می شود و قلب گرفتار اضطراب و تشویش شده و آرامش از او سلب خواهد شد. هر چه دروغ و درویی در انسان افزایش یابد، بیماردلی نیز به همان میزان افزایش یافته و ناراحتی روحی و روانی او تشدید می شود.(بقره، آیات 8 و 10)

2. زیان و ضرر: انسان گمان می کند با دروغ به منفعتی می رسد و سودی می برد،‌ولی اگر خوب دقت کند،‌ دروغ هرگز سودی پایدار به دنبال ندارد،‌بلکه در نهایت دروغ به جای آن که منفعت زا باشد، منافع او را از میان برده و او را دچار زیان و ضرر می کند. این ضرر و زیان و خسران هم دنیوی و هم اخروی خواهد بود.(غافر، آیه 28)

3. مصداق ظالم: دروغ گو به سبب دروغ از جاده عدالت بیرون رفته و از مصادیق ظالم و ستمگر خواهد بود. پس آثار ظلم و ستم در دنیا و آخرت گریبانگیر او خواهد شد.(آل عمران، آیه 94؛ انعام، آیات 21 و 93)

4. محرومیت از رستگاری: انسان دروغگو از راستگاری و فلاح دنیوی و اخروی محروم خواهد شد.(یونس، آیه 63؛ نحل، آیه 116)

5. محرومیت از هدایت الهی: کسانی که دروغ می گویند از تقوا بی بهره خواهد بود چنان که از هدایت وحیانی که اهل تقوا از آن سود می برند نیز بهره ای نخواهند برد.(زمر، آیه 3؛ غافر، آیه 28)

6. روسیاهی در آخرت: انسان دروغگو روسیاه در قیامت محشور خواهد شد و همگان از چهره سیاه اش می فهمند که دروغگوست.(زمر، آیه 60)

7. بدعت: دروغگو در نهایت گرفتار بدعت در دین می شود و به خدا و پیامبر(ش ) افترا می زند که اموری را به عنوان دین مطرح می کند که از دین و شریعت نیست.(نحل، آیه 116)

چهره قیامتی و برزخی دروغگویان

انسان در جهان ماهیت خود را برای ابدیت می سازد. انسان ها در قیامت به چهره هایی برانگیخته می شوند که خودشان در دنیا از خودشان ساخته اند. کسانی که چشم بصیرت و برزخی دارند چهره های مردم را در همین دنیا می بینند که چگونه هستند؛ چنان که در روایات است که وقتی ابوبصیر به اعجازی مردم را در حج دید، آنان را چون جانورانی یافت.

ابوبصیر از دوستان روشن دل اما باقر علیه السلام در یکی از سال ها در مراسم حج به همراه آن امام طواف می کرد. او می گوید: از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و اکثر الضجیج ؛ چه قدر حاجی زیاد شده است و سر و صداها چه قدر بیشتر شده.»

در این موقع امام علیه السلام فرمود: «یا ابا بصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج; ای ابابصیر! چه قدر حاجی کم است اما سر و صدا زیاد است.» آیا می خواهی راستی گفته ام را ثابت کنم و خودت با چشم خویش حقیقت گفتار مرا ببینی؟

عرض کردم: چه طور ممکن است ای مولای من؟!

فرمود: «جلوتر بیا!» من به امام باقر علیه السلام نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشم هایم کشید و چند جمله دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم. امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا بصیر! حالا به حاجیان طواف کننده بنگر. هنگامی که به جمعیت نگاه کردم، بسیاری از مردم را به صورت میمون و خوک هایی دیدم که در گرد کعبه در حالت حرکت بودند و افراد با ایمان و حاجیان حقیقی در میان آنان مانند نوری در ظلمات می درخشیدند. عرض کردم: «ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج; چه قدر حاجی کم و سر و صدا زیاد است.» آن گاه حضرت لب های مبارک را به حرکت در آورد و با خواندن دعائی، چشم های من به حالت اول برگشت. (مناقب، ج 4، ص 200، بحار، ج 46، ص 261)

1. صورت خوک و خری دروغگو:

انسانی که دروغ می گوید در آخرت صورت انسانی خود را از دست می دهد و شکل حیوانی مرکب از خوک و خر را خواهد شد. رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود وسببش فتنه انگیزی و دروغگویی اش بوده است.( گناهان کبیره ، شهید آیت الله دستغیب)

2. بوی گند و تعفن دروغگو در قیامت:

دروغگو به واسطه ی دروغ، بوی دهانش در قیامت گندیده است. ملائکه از بوی گندش فرار میکنند. بوی گند دهان دروغگو تا به عرش می رسد.(همان)

3. عذاب ویژه دروغگو در قیامت:

دروغگو به عذاب مخصوصی معذّب می باشد چنانکه در کتاب دعوات راوندی، حدیثی طولانی از رسول خدا(ص) روایت نموده که آن حضرت مشاهدات خود را در معراج بیان نموده که از آن جمله فرمود: دیدم مردی که بر پشت خوابانیده شده و دیگری بر سرش ایستاده و در دستش مانند عصائی از آهن که سرش کج باشد، بود پس بر یک طرفش می آمد و با آنچه در دستش بود بر رویش می زد، از طرف دهان تا فقایش را قطعه قطعه می کرد و همچنین به بینی و چشمش می زد تا قفای آن آنگاه به طرف دیگر می آمد و همین کار را تکرار می کرد و هنوز از این طرف فارغ نشده، طرف دیگر صحیح و به حال اول برمی گشت و با او همان کار اول را می کرد.

پرسیدم: علت عذاب این شخص چیست؟ به من گفتند: این مردی است که صبح از خانه اش بیرون می رود دروغی می گوید که زیانش به آفاق می رسد و تا روز قیامت بر او چنین عذابی است. (همان)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا