اعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

تعبیر خواب از راه آیات و روایات معراج

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از راه های تعبیر خواب، مراجعه به آیات قرانی و روایات به ویژه روایات معراجی پیامبر(ص) است. در این روایات، ملکوت اعمال انسانی و تجسم آن ها بیان شده است. از آن جایی که میان خواب و قیامت ارتباط تنگاتنگی است؛ زیرا در خواب انسان به جهان دیگری سفر می کند، می تواند و ملکوت و باطن رفتار و اعمال خود را می بیند می توان از طریق دیده ها و شنیده های عالم خواب تفسیری از افکار و اعمال خود داشته باشیم. برای این که این تفسیر هر چه بیش تر به حقیقت نزدیک باشد، روایت معراج که ملکوت و باطن اعمال و تجسم اخروی آن را بیان می کند بسیار مفید است.

 

هم چنین در آیات قرآنی بر برخی از اعمال انسانی و افکار آنان، مثال های زده شده که دیدن آن در خواب به معنای ملکوت همان اعمال است. مثلا دیدن لباس به معنا همسر است. پس از اگر مردی دید لباس زیبا برتن می کند، به معنای گرفتن همسر نیکو صفت است. پوشیدن جامه کوتاه مانند شورت به معنای ازدواج موقت است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آیات قرآنی و روایات معتبر به ویژه روایات معراجی، گوشه ای از حقیقت خواب و نیز تجسم ملکوتی اعمال و افکار را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نمونه های از تجسم اعمال و جلوه های برزخی آن

در آیات قرآنی و روایات معراجی، تجسم ملکوتی و اخروی برخی از اعمال و رفتار انسان ها آمده است. کسی در خواب می رود به عالم ملکوت می رود و در آن جا حقایق برایش تجسم می یابد و افکار و اعمالش شکل می گیرد. البته در عوالم بالاتر که عقلی است حقیقت به شکل عقلی نمایان می شود ولی در مسیر بازگشت در عالم مثال منفصل و برزخ این حقایق را دوباره در شکل برزخی و مثالی آن می بیند. از این روست که در آخرین دم های خواب هم آن حقایقی که دیده ایم به شکل تصویری و مثالی در جلوی چشم دل ما نمایان می شود و ما آن ها را به شکل حقایق تجسمی می بینیم . این جاست که ما باید وقتی بیدار شدیم آن چه در عالم مثال و برزخ و رویا دیده ایم تفسیر و تاویل بریم و تعبیر نماییم تا حقیقت را در شکل مادی و دنیوی آن به دست آوریم.

به هر حال انسان در هنگام خواب به عوالم بالا برده می شود. البته بالا رفتن در عوالم به میزانی چون روحیات و شخصیت و شاکله وجودی او بستگی دارد. هر کسی در سطح و مرتبه ای از عوالم بالا می رود و اطلاعات و دانش کسب می کند. این دانش گاه نسبت به اعمال و افکار پیشین است و گاه نسبت به آینده ای است که در عوالم بالاتر می بیند. یعنی گاه ناظر به سیر صعود از عالمی به عالم دیگر است و گاه ناظر به نزول از عالمی به عالم دیگر است. بسیاری از مردم به عالم برزخ بالا می روند و در آن جا اعمال پیشین خود را در حال بالا رفتن می بینند و تصویر ملکوتی و مثالی آن را مشاهده می کنند چنان که برخی از اتفاقات آینده را که در حال نزول است دریافت می کنند.

خداوند در قرآن می فرماید: «اللّه یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التّی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجلٍ مسمّی؛ خداست که وقت مرگ ارواح خلق را می گیرد و آن را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض می کند، سپس آن را که حکم به مرگش کرده، جانش را نگاه می دارد و آن را که نکرده به بدنش می فرستد تا وقت معین مرگ». (زمر، آیه 42) بنابراین، خداوند ارواح همه را نزد خود می برد، آنچه را که روح هنگامی که نزد خداست در آسمان می بیند رؤیای صادقه و آنچه را که به هنگام بازگشت به بدن با تصاویر باطل و شیطانی نفس خودش می بیند، خواب دروغین و رؤیای کاذبه و یا اضغاث الاحلام (یوسف، آیه 44؛ انبیاء، آیه 5) است. ابن سینا، رؤیای صادقه را نتیجه ارتباط روح با ملکوت یا ملأاعلی به هنگام خواب و دریافت وحی یا الهام از خداوند می داند و خوابهای آشفته را ناشی از تأثیر احساسات جسمی در روح انسان.( ر.ک: الادراک الحسی عند ابن سینا، محمد عثمان نجاتی، ص217؛ نقل از قرآن و روانشناسی، دکتر محمدعثمان نجاتی، ترجمه عباس عرب، ص290)

عناصری در تعبیر صحیح خواب دخالت دارد:

1. زمان رؤیا: رسول اکرم(ص) فرمود: صحیح ترین خواب، رؤیایی است که در روز دیده شود، زیرا خداوند مرا در روز مورد خطاب قرار داد. و امام صادق(ع) صحیح ترین رؤیاها را، آن دانست که در وقت قیلوله [بهترین موقع خواب در روز یعنی نزدیک ظهر]، دیده شود. (ر.ک: کنزالعمال، ج15، ص374؛ تعطیر الانام فی تعبیر المنام، ص25.)

2. شخصیت خواب بین: گاه موضوع رؤیا یکسان است اما خواب بینندگان متفاوت. از این رو تعبیر نیز متفاوت و حتی متضاد. مثل رؤیای سر دادن اذان توسط دو نفر و تعبیر ابن سیرین برای یکی که به حج مشرف می شوی (بنا بر آیه: و اذان من اللّه و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ـ توبه، 3) و برای دیگری که به اتهام دزدی گرفتار می شوی (بنا بر آیه: فَاَذّن مؤذنٌ بینهم ایتها العیر انکم لسارقون ـ یوسف، 70) بدین خاطر علامه مجلسی(ره)، پاکی نفس و مراقبت بیشتر از دل را زمینه ساز رؤیاهای نورانی و مکاشفات رحمانی دانسته که با واقعیات تطبیق می کند (تعبیر خواب، علامه مجلسی، ص4).

3. مکان رؤیا: برخی مکانها، محل آمد و رفت شیاطین است و بعضی دیگر مهبط و محل فرود ملائکه! از این رو خوابیدن در مکانهایی چون خانه ای که انسان در آن تنهاست، یا سگ، ظرف ادرار، تار عنکبوت، جنب، حائض و زن بیگانه در آن است، منع شده است و در جاهایی دیگر، خوابیدن حکم کراهت خواهد داشت. (نگاه کنید به کتابهای فقهی شیعی در این باره).

4. ماده رؤیا: رؤیت امام یا پیامبر(ص)، خوابی صادق و الهی است از این رو رسول اسلام(ص) بدین نکته اشاره صریحی فرمود. (ر.ک: سنن ابن ماجه، ج2، ص185).

در کنار این معارف، شرایط تعبیرکننده مانند دوری از حسد و ظلم، عاقل بودن، دوستی و صداقت و آگاهی و بصیرت بسیار مؤثر است. (نک: رؤیا از نظر دین و روانشناسی، ص235 ـ 247).

مجموعه معارف الهی بیانگر این حقیقت گرانقدر است که «خواب های صادق» سفیر خداوند به سوی بندگان پاک اوست تا آنان را نسبت به کارهای پسندیده تشویق کرده، اطمینان به روشنی راه بخشد و درباره گناهان وخطاهابرحذر دارد.( امام صادق(ع)؛ بحارالانوار، ج61، ص167.) از این رو نخست باید از شرایط روحی، زمانی و مکانی خواب آگاهی یافت، سپس چونان رازی سر به مهر، رؤیای خود را برای همگان بیان نکرد، زیرا هر گونه تعبیری که بیان شود، همان اتفاق خواهد افتاد.

رسول اکرم ـ درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد ـ می فرمود:«هنگامی که فردی از شما، رؤیای حسنه دید از تعبیر وحقایق آن آگاهی یابد و چون، خوابهای زشت و ناپسند دید، به دنبال تفسیر و اخبار آن نرود.»( کنزالعمال، خ41392.)

«رؤیا برای شخص همچون پرنده ای، در حال پرواز است، هنگامی که تعبیر شد [بر زمین فرود آمده] اتفاق انجام می شود. خوابِ خود را برای همگان بازگو نکنید، مگر آنکه شخصی علاقمند و صاحب نظر باشد،( همان، خ41390.) مؤمنی به دور از حسد و کنیه(بحارالانوار، ج61، ص174.) یا نزد عالمی وارسته و پاک نهاد و یا دلسوزی مهربان.( کنزالعمال، خ41395.)

نکته ای شگفت انگیز که در تعبیر خواب حضرت یوسف آمده و قرآن کریم به آن صراحت دارد، آن است که هر گاه خوابِ ندیده را به معبّری ارائه کنیم و او آن را تعبیر کرد، همان اتفاق خواهد افتاد، گرچه اصل ماجرا دروغ بوده و در حقیقت رؤیایی دیده نشده باشد!! هنگامی که دونفر زندانی نزد یوسف آمده گفتند خواب دیده ایم، یکی گفت:

«انّی ارانی اَعصِرُ خمرا من خود را در خواب دیدم که انگور برای شراب می فشارم.» (یوسف،آیه 36.) یوسف پاسخ داد به زودی آزاد می شوی و بعد از آن ساقی پادشاه خواهی شد.

دیگری گفت: «اِنّی ارانی احمل فوقَ رأسی خُبزا تَأکُلُ الطّیر منه؛ من خود را در خواب دیدم که بر روی سرم نان می برم و پرندگان از آن می خورند»(همان) یوسف(ع) فرمود: تو را به دار می کشند.

او وحشت کرد و گفت: نه!، من دروغ گفتم. حضرت یوسف در جواب گفت: « قضی الامرالذی فیه تستفتیان؛ امری که شما از من جویا شدید، تحقق یافت و قطعی گردید!» (یوسف، آیه 41؛ نگاه کنید: پژوهشی درباره خواب، رؤیا، تعبیر «بخش دوم»؛ احمد لقمانی؛ مجله پیام زن ، شماره 107؛ ص 42)

در این جا بر اساس روایات معراجی نخست اعمال دنیوی و تجسم اخروی آن ها بیان می شود.

1. بی حجابی : آویزان شدن از موها و جوشش مغز سر؛

2. شوهر آزاری: آویزان شدن از زبان و ریخته شدن آب جوشان در حلق؛

3. زینت و آرایش زن برای مردم : گوشت خواری از بدن خودش و زبانه کشیدن آتش از زیر آن؛

4. خروج از خانه بدون اذن شوهر: آویزان شدن از پا در تنور آتش؛

5. همبستر نشدن با شوهر: آویزان شدن از پستان ؛

6. زناکاری و نسبت دادن بچه زنا و مول کوته به شوهر: کر و لال شدن زن، قرار گرفتن در تابوت آتش، خارج شدن مغزش از بینی، گرفتاری به جذام و پیسی؛ ( در روایتی آویزان شدن از پستان)

7. استفاده از آب نجس در غسل و وضو یا ترک آن ها و سستی در نماز: بسته شدن دو دست به پاها ، و تسلط مار و عقرب بر او؛

8. عرضه کردن زن، خود را بر مردان: جدا کردن صورت و بدن از جلو و عقب با قیچی های آتشین؛

9. واسطه شدن برای عمل منافی عفت و زنا: سوختن صورت و بدن و خوردن رودهای خودش؛

10. سخن چینی و دروغگویی: داشتن سر و صورت خوک و بدن الاغ و گرفتاری به میلیون عذاب؛

11. آوازه خوانی و حسادت: داشتن صورت سگ و کوبیده شدن سر به گرز آهنین و آتشین؛

12. پاکی در کلام یعنی گفتن تسبیحات اربعه ، «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»: داشتن قصری از یاقوت سرخ نورانی که قابل رویت از درون و بیرون است با قبه ای از درّ و زبرجد.

13. ادامه و استمرار روزه؛ یعنی روزه گرفتن در تمام ماه رمضان بدون ترک هیچ روزی: داشتن قصری از یاقوت سرخ نورانی که قابل رویت از درون و بیرون است با قبه ای از درّ و زبرجد.

14. اطعام طعام یعنی کسب حلال و حفظ آبروی خانواده با تهیه خوراکی حلال برای عیال و نانخواران و حفظ آبروی آنان از مردم: داشتن قصری از یاقوت سرخ نورانی که قابل رویت از درون و بیرون است با قبه ای از درّ و زبرجد.

15. تهجد شبانه یعنی خواندن نماز عشاء پیش از خواب: داشتن قصری از یاقوت سرخ نورانی که قابل رویت از درون و بیرون است با قبه ای از درّ و زبرجد.

16. گفتن تسبیحات اربعه : بلوک سازی از زر و سیم برای قصر در دشتی صاف.

17. حرام خواری و ترک حلال: ظرف های گوشت پاک و ناپاک و خوردن از ناپاک به جای پاک.

18. عیب جویی: لبان شتری داشتن و چیده شدن گوشت های لبها و پهلوهایشان و خوردن از آنها؛

19. خفتن و ترک نماز عشاء : کوفتن سر به سنگ؛

20. مال یتیم خواری به ستم: ریختن آتش در دهان و خروج آن از نشیمنگاه؛

21. رباخواری: داشتن شکم های بزرگ و ناتوان از حرکت؛

22. نفس آدمی: شتر مرغ (پر می خورد و بار نمی برد) و خر زهره( رنگ زیبا و مزه تلخ دارد)؛

23. ورع و تقوا : کشتی در دریا؛

24. غیبت کردن: خوردن از گوشت برادر مرده (حجرات، آیه 12)، نواله و غذای سگ های دوزخ، خراشیدن صورت خود با ناخن.

25. آبرو ریزی: نواله و غذای سگ های دوزخ و خراشیدن صورت خود با ناخن.

26. عالم بی عمل: خری با باری از کتاب(جمعه، آیه 5)

27. عالم بصیر دشمن خدا: سگ لهله زن و زبان در آور (اعراف، آیه 76)

28. کفر: سنگ گردان در حالت سقوط ؛ کباب شدن و پوست ریزی از بدن و صورت، پوشیدن لباسی از آتش

29. گناه: مار و عقرب، چرک و کثافت، آب جوشان، آتش،

30. ظلم و زورگویی: آسیاب شدن دایمی در دوزخ؛

31. خیانت در بیت المال و حیف و میل آن: آسیاب شدن دایمی در دوزخ؛

32. جرم : پوشیدن لباسی مس گداخته چسبان ، سوزان ،سیاه و بدبو، نهان شدن چهره در شعله های آتشین؛

33. تکبر و ترک لا اله الا الله: عذاب با آتش.

34. کفران نعمت و معصیت: گرسنگی و ترس

35. انکار ولایت امامان(ع) : گرفتاری در ویل و چاه دوزخ؛

36. انفاق ریایی : بارش تند بر سنگ صاف و بی خاک؛

37. سال فراوانی و پرنعمت و برکت و رفاه: گاو چاق و فربه؛ خوشه سبز؛

38. سال قحطی و فقر: گاو لاغر خورنده گاو چاق و فربه؛ خوشه خشک ؛

39. نجات از زندان و رهایی از مرگ: آب انگور گرفتن و شراب سازی که نشانه بازگشت به کارهای سابق است؛(یوسف، آیات 36 و 41)

40. اعدام و مصلوب شدن: نان بر سر بردن و خوردن پرندگان از آن؛(یوسف، آیات 36 و 41)

41. پدر و مادر: خورشید و ماه(یوسف، آیات 4 و 100)

42. برادران: ستارگان (یوسف، آیات 4 و 100)

43. اطاعت و بندگی : سجده (یوسف، آیات 4 و 100؛ بقره، آیه 34)

44. کفر : ظلمات همراه رعد کرکننده و برق کور کننده(بقره، آیات 19 و 20)

45. همسران: لباس و جامه (بقره، آیه 187)

46. انفاق مقبول: باران تند و رگباری یا باران نرم و سبک بر بوستان (بقره، آیه 265)

47. حیات و زندگی: آب (انبیاء، آیه 30)

48. علم و دانش : آب

49. حکمت الهی : شیر خوراکی

50. حکومت اهل طاغوت و باطل در جامعه اسلامی: بوزینه بر منبر(اسراء، آیه 60؛ توحید، استاد شهید آیت اللّه مطهری، ص152 و 153)

51. قانون گریز زشتکار: بوزینه و قرده (بقره، آیه 65؛ مائده، آیه 60؛ اعراف، آیه 166)

52. قانون گریز رباخوار: خوک و خنزیر(مائده، آیه 60)

53. حج رفتن: اذان گفتن نیکوکار در خواب (حج، آیه 27)

54. سرقت و دزدی و بازداشت: اذان گفتن بدکار در خواب (یوسف، آیه 70)

55. ازدواج با محرم: ادرار بر دست خود در خواب (المستطرف ، ج 2، ص 89 )

56. کفر و بی دینی: دیدن خدا در خواب(اقتباس از كشكول شيخ بهايى ، ترجمه شده ، ص 432 )

57. آماده سازی و آرایش زن برای همسر: دیدن شاخ زدن قوچ با دو شاخش به زیر شکم زن(اقتباس از كشكول شيخ بهايى، ترجمه شده ، ص 432 )

58. درآمد : دیدن گنجشک در خواب(دار السلام نورى ، ج 1، ص 146 )

59. دنیا: دیدن زن یا پیرزن یا عروس در خواب()

60. دختر: دیدن نیزه در خواب(بحار، ج 61، ص 159 و 160 )

61. پسر: دختر نیزه پیکان دار(بحار، ج 61، ص 159 و 160 )

62. خاندان اهل بیت(ع) : دیدن پیمانه در خواب (بحارالانوار، ج 61، ص 163)

63. مرگ یکی از خاندان پیامبر(ص):دیدن شکسته شدن پیمانه در خواب(بحارالانوار، ج 61، ص 163)

64. عمر : دیدن شیشه در خواب (بحارالانوار، ج 61، ص 163)

65. مرگ : دیدن شکسته شدن شیشه در خواب. (بحارالانوار، ج 61، ص 163)

66. عمر طولانی: معانقه با مردگان در خواب(بحارالانوار، ج 61، ص 163)

67. عمر طولانی و زیارت قبر امام حسین(ع) : معانقه کردن با مرده ای که نامش حسین باشد. مطابقت دادن نام مرده با امامان(بحارالانوار، ج 61، ص 163)

68. فریب کاری: ترس از مردی چوبین سوار بر اسب چوبین در خواب((بحارالانوار، ج 61، ص 163)

69. علم غیب بودن پنج چیز: دیدن عدد پنج در خواب در پاسخ اموری چون مقدار عمر و زمان مرگ، زمان قیامت، نزول باران، پسر و دختر بودن در رحم پیش از رشد و تعیین آن، عمل فردا، سرزمینی که در آن می میرد.(لقمان، آیه 34؛ دعوات الراوندى ، به نقل بحار، ج 61، ص 160 )

70. ظلم : آتش خوردن (نساء، آیه 10)

71. کنزاندوزی: نقره داغ شدن، با زر و سیم داغ شدن(توبه، آیات 34 و35)

72. جهنم سرد: دیدن تره تیزک یا شاهی در خواب که به عربی آن را الجیرجیر می گویند.

73. کفر: سرنگونی و راه رفتن با سر (نمل، آیه 90) و وارونگی و واژگونگی قلب (انعام، آیه 110)

74. سخن چین: بوزینه و قرده(تفسیر آسان، ج18 ، ص 44)

75. رشوه خواری و حرام خوار: خوک و خنزیر (تفسیر آسان، ج18 ، ص 44)

76. ربا خوار: واژگون و سرنگون بودن (تفسیر آسان، ج18 ، ص 44)

77. حکم به ناحق کردن قاضی : کوری و نابینایی (تفسیر آسان، ج18 ، ص 44)

78. غرور: کری و لالی(تفسیر آسان، ج18 ، ص 44)

79. مومن صالح: دیدن جوانی نیکو صورت و سیرت در خواب(تفسير مجمع البيان، ج 10، ص423-424)

80. کافر طالح : دیدن مردی زشت رو در خواب(تفسير مجمع البيان، ج 10، ص423-424)

81. کردار خلاف گفتار عالم و قاضی: زبان جویدن(تفسير مجمع البيان، ج 10، ص423-424)

82. آزار همسایه : بریده شدن دست و پا(تفسير مجمع البيان، ج 10، ص423-424)

83. سعایت مردم در نزد حاکم و سلطان: به دار آویخته شدن بر شاخه های آتش(تفسير مجمع البيان، ج 10، ص423-424)

84. شهوت گرایی و لذت جویی: بدبوتر شدن از مردار(تفسير مجمع البيان، ج 10، ص423-424)

85. فخرفروشی و تکبر: جامه ای از آتش(تفسير مجمع البيان، ج 10، ص423-424)

86. بی غیرتی : واژگونی قلب

87. چشم چرانی و پر کردن چشم به حرام: دو میخ آتشین در چشم (تفسير مجمع البيان، ج 10، ص423-424)

88. شرابخوار: بوی گند و چسبیده شدن قدح شراب به دستش((علم اليقين، مجلسی، ج 2، 109)

89. اهل طرب و تنبور: چسبیده شدن آلات موسیقی به دست آنان و خوردن به سرشان(علم اليقين، مجلسی، ج 2، 109)

روایتی دیگر

مولی الموحدین امیرالمومنین امام علی (ع) می فرمایند : من و فاطمه (س) به محضر مبارک رسول خدا (ص) مشرف شدیم و او را در حالی که شدیدا گریه می کرد مشاهده نمودیم به او گفتم : پدر و مادرم به فدایت ، چه چیزی شما را به گریه واداشته است ؟ حضرت فرمود : ای علی در شب معراج که به آسمان رفتم ، زنان امت خود را در عذاب شدید دیدم به طوری که آنها را نشناختم . از همین رو برای آنچه از شدت عذاب آنها دیدم گریان هستم، بعد فرمود :

1. زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، و مغز سرش می جوشید.

2. زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود ، و حمیم و آب جوشان در حلق او می ریختند.

3. زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیر آن زبانه می کشید.

4. زنی را دیدم که دو پایش به دستهایش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند.

5. زنی را دیدم که به دو پستانش آویزان شده بود.

6. زنی را دیدم کر و کور و لال ، در حالی که در تابوتی از آتش ، مغز سرش از دماغش خارج می شد و بدن او به صورت جذام و برص می بود.

7. زنی را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند ، در حالی که در تنوری از آتش بود.

8. زنی را دیدم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله قیچی هایی از آتش جدا می کردند.

9. زنی را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته ، در حالی که روده هایش را می خورد.

10. زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدن او بدن الاغ ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود.

11. زنی دیدم به صورت سگ که آتش از عقب او خارج می شد و ملائکه با گرز آهنین از آتش بر سر و بدنش می کوبند.

بعد حضرت فاطمه (س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود : به من بگو که این زنان عمل و روششان چه بود که خداوند چنین عذابی را برای آنان مقرر فرموده است ؟

رسول خدا (ص) فرمود :

1. آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید.

2. آن زنی که به زبانش آویزان بود ، برای این بود که شوهرش را با زبانش اذیت می کرد.

3. اما آن زنی که گوشت بدنش را می خورد ، بدنش را برای مردم زینت می کرد.

4. آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای این که از خانه بدون اجازه شوهرش خارج می شد.

5. اما آن زنی که به دو پستانش آویزان بود ، از همبستر شدن با شوهرش خود داری می کرد.

6. آن زنی که پاهایش به دستهایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند ، برای اینکه از آبی که نجس و آلوده بود برای وضوء و شست وشوی استفاده می کرده و رعایت پاکی و نجسی را نمی نموده است. و همچنین با لباس نجس و کثیف بوده و پس از جنابت و حیض غسل انجام نمی کرد و در نمازش سستی می کرد.

7. اما آن زنی که کر و لال بود از راه زنا بچه دار می شد و به شوهرش نسبت می داد.

8. آن زنی که صورت و بدنش را با قیچی جدا می کردند ، خود را بر مردان عرضه می کرد.

9. اما آن زنی که صورت و بدنش می سوخت ، در حالی که روده هایش را می خورد برای اینکه واسطه عمل منافی عفت بود.

10. آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود سخن چین و دروغگو بود.

11. آن زنی که به صورت سگ بود به خاطر آنکه در دنیا آوازه خوان و حسود بود.

آنگاه رسول خدا (ص) فرمود : وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند ، و سعادتمند آن زنی است که شوهرش از او راضی باشد.( عیون الاخبار الرضا ، جلد 1 ، صفحه 249 ؛ و بحارالانوار ، جلد 103 ، صفحه 246؛ داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ – زبده القصص ٬ ص۲۰۲ )

1. و از آنجا به گروهى گذشتم که پیش روى آنها ظرفهایى از گوشت پاک و گوشت ناپاک بود و آنها ناپاک را مى‏خوردند و پاک را مى‏گذاردند، از جبرئیل پرسیدم: اینها کیان‏اند؟ گفت: افرادى از امت تو هستند که مال حرام مى‏خورند و مال حلال را وامى‏گذارند،

2. و مردمى را دیدم که لبانى چون لبان شتران داشتند و گوشتهاى پهلوشان را چیده و در دهانشان مى‏گذاردند، پرسیدم: اینها کیان‏اند؟ گفت: اینها کسانى هستند که از مردمان عیب جویى مى‏کنند،

3. مردمان دیگرى را دیدم که سرشان را به سنگ مى‏کوفتند و چون حال آنها را پرسیدم پاسخ داد: اینان کسانى هستند که نماز شامگاه و عشاء را نمى‏خواندند و مى‏خفتند.

4. مردمى را دیدم که آتش در دهانشان مى‏ریختند و از نشیمنگاهشان بیرون مى‏آمد و چون وضع آنها پرسیدم، گفت: اینان کسانى هستند که اموال یتیمان را به ستم مى‏خورند،

5. گروهى را دیدم که شکمهاى بزرگى داشتند و نمى‏توانستند از جا برخیزند گفتم: اى جبرئیل اینها کیان‏اند؟ گفت: کسانى هستند که ربا مى‏خورند،

6. زنانى را دیدم که بر پستان آویزانند، پرسیدم: اینها چه زنانى هستند؟ گفت: زنان زناکارى هستند که فرزندان دیگران را به شوهران خود منسوب مى‏دارند و سپس به فرشتگانى برخوردم که تمام اجزاى بدنشان تسبیح خدا مى‏کرد. (عیون اخبار الرضا، صدوق)

شیخ طوسى(ره)در امالى از امام صادق(ع)از رسول خدا(ص)روایت کرده که فرمود: در شب معراج چون داخل بهشت‏شدم قصرى از یاقوت سرخ دیدم که از شدت درخشندگى و نورى که داشت درون آن از بیرون دیده مى‏شد و دو قبه از در و زبرجد داشت از جبرئیل پرسیدم: این قصر از کیست؟ گفت: از آن کسى که سخن پاک و پاکیزه گوید، و روزه را ادامه دهد(و پیوسته گیرد)و اطعام طعام کند، و در شب هنگامى که مردم در خوابند تهجد – و نماز شب – انجام دهد.

على(ع)گوید: من به آن حضرت عرض کردم: آیا در میان امت‏شما کسى هست که طاقت این کار را داشته باشد؟

1. فرمود: هیچ مى‏دانى سخن پاک گفتن چیست؟ عرض کردم: خدا و پیغمبر داناترند فرمود: کسى که بگوید: «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»

2. هیچ مى‏دانى ادامه روزه چگونه است؟ گفتم: خدا و رسولش داناترند، فرمود: ماه صبر – یعنى ماه رمضان – را روزه گیرد و هیچ روز آن را افطار نکند

3. و هیچ دانى اطعام طعام چیست؟ گفتم: خدا و رسولش داناترند، فرمود: کسى که براى عیال و نانخواران – خود (از راه مشروع)خوراکى تهیه کند که آبروى ایشان را از مردم حفظ کند،

4. و هیچ مى‏دانى تهجد در شب که مردم خوابند چیست؟عرض کردم: خدا و رسولش داناترند، فرمود: کسى که نخوابد تا نماز عشا آخر خود را بخواند.(همان و بحارالانوار)

در حدیث دیگرى که على بن ابراهیم در تفسیر خود نقل کرده رسول خدا(ص)فرمود: چون به معراج رفتم وارد بهشت‏شده و در آنجا دشتهاى سفیدى را دیدم و فرشتگانى را مشاهده کردم که خشتهایى از طلا و نقره روى هم گذارده و ساختمان مى‏سازند و گاهى هم دست از کار کشیده به حالت انتظار مى‏ایستند، از ایشان پرسیدم: چرا گاهى مشغول شده و گاهى دست مى‏کشید؟ گفتند: گاهى که دست مى‏کشیم منتظر رسیدن مصالح هستیم، پرسیدم مصالح آن چیست؟ پاسخ دادند : گفتار مؤمن که در دنیا مى‏گوید: «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» که هرگاه این جمله را مى‏گوید ما شروع به ساختن مى‏کنیم، و هرگاه خود دارى مى‏کند ما هم خوددارى مى‏کنیم.

1. در روایت معراج در بیان نفس می فرماید: وَمَثَلُ النَّفْسِ كَمَثَلِ النَّعامَةِ تَأْكُلُ الْكَثِيرَ وَإذا حُمِلَ عَلَيْها لا تَطِيرُ وَكَمَثَلِ الدِّفْلى لَوْنُهُ حَسَنُ وَطَعْمُهُ مُرٌّ.(روایت معراج)

2. در روایت در توصیف ورع آمده است: مَثَلُهُ كَمَثَلِ السَّفِينَةِ كَما أنَّ فِي الْبَحْرِ لا يَنْجُو إلاّ مَنْ كانَ فِيها وَكَذلِكَ لا يَنْجُو الزّاهِدُونَ إلاّ بِالْوَرَعِ.(روایت معراج)

3. رسول خدا(ص) در روایتی بسیار زیبا درباره حال و روز غیبت کنندگان که در شب معراج اوضاع آنها را مشاهده کرده بودند، چنین می‌فرمایند: "در شب معراج، مردمی را دیدم که چهره‏‌های خود را با ناخن‌هایشان می‏‌خراشند. پرسیدم: ای جبرئیل، اینها کیستند؟ گفت: اینها کسانی هستند که از مردم غیبت می‏‌کنند و آبرویشان را می‏‌برند.( تنبیه الخواطر:ج 1 ، ص 115 ؛ منتخب میزان الحکمة:ص 436)

4. امام حسین(ع) نیز- به مردی که در حضور ایشان از مردی غیبت کرد- فرمودند: " ای مرد! دست از غیبت بردار؛ زیرا غیبت نواله(غذای) سگ‌های دوزخ است.( تحف‌العقول، ص 245 ؛ منتخب میزان‌الحکمة:ص 436)

5. همچنین امام صادق(ع) در روایتی از امام سجاد(ع) فرمودند: "مردی به علی بن حسین علیهماالسلام عرض کرد: فلانی به شما نسبت می‏‌دهد که گمراه و بدعت‌گذار هستی. علی بن الحسین(ع) به او فرمود: حقّ همنشینی با آن مرد را پاس نداشتی؛ زیرا سخن او را به ما منتقل کردی. حقّ مرا نیز به جا نیاوردی؛ زیرا از برادرم چیزی به من رساندی که من آن را نمی‏‌دانستم! … از غیبت بپرهیز، که آن خورش سگ‌های دوزخ است و بدان کسی که از مردم زیاد عیب‌گویی کند، این عیب‌گویی زیاد بر این نکته گواهی دهد که او این عیب‌ها را به همان اندازه‏‌ای که در خودش هست، می‏‌جوید (عیب‌گویی او از مردم نشان می‏‌دهد که آن عیب‌ها در خود او نیز هست)( بحارالأنوار، ج 75 ، ص 246 ، حدیث 8 ؛ منتخب میزان‌الحکمة: ص 436)

6. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که فرمودند : « (در معراج ) صدایی را شنیدم که مرا ترساند ٬ جبرئیل به من گفت : ای محمد ! آیا می شنوی ؟ گفتم : آری . گفت : این سنگی بود که ۷۰ سال پیش از لبه جهنم پرتاب شده بود هم اکنون رسید به قعر جهنم .» پیامبر اکرم (ص) دیگر نخندید تا از دنیا رحلت کرد . ( بحار٬ ج۸ ٬ مبحث نار)

7. «جهنم هفت در دارد و در هر دری هفتاد هزار کوه است و در هر کوهی هفتاد هزار شعبه است و در هر شعبه ای هفتاد هزار وادی است و در هر وادی هفتاد هزار شقه است و در هر شقه هفتاد هزار خانه است و در هر خانه هفتاد هزار مار است که بلندی هر مار به اندازه سه روز راه است و نیشهای آنها به اندازه درخت خرماست. این مارها به انسانها حمله می آورند و می درند و گوشتهای بدن ایشان را متلاشی می کنند . اهل عذاب با مشاهده این مارها به نهرهایی از آتش که در روی زمین جهنم در جریان است و مملو‌ء از زهر مار و عقرب است پناهنده می شوند و خودشان را به درون این نهرها می اندازند. این نهرها هم به قدری عمیق هستند که اهل عذاب وقتی داخل این نهرها می افتند ۷۰ جریف پایین می روند و هر جریفی ۷۰ سال راه است. ( کفایة الموحدین ـ مبحث جهنم)

8. « در جهنم آسیابی است که بعضی از اهل جهنم را به داخل آن می اندازند ٬ مثل آرد ٬ خرد می کند و بیرون می ریزد دوباره آنان به حالت اول بر می گردند ٬ باز ملائکه غلاظ و شداد آنان را به داخل آسیاب می ریزند و این حالت همچنان ادامه دارد . بعضی از افراد مخصوص این آسیاب ٬ ظالمین و ستمگران و زورگویان هستند ٬ و بعضی دیگر وزرا و وکلا و افرادی هستند که دستشان به جایی می رسد و در حق مردم خیانت می کنند و بیت المال را حیف و میل می نمایند »( خصال ج ۲ ٬ ص ۱۴۲ ٬ نهج البلاغه ٬ خطبه ۱۶۴)

9. فَالَّذینَ کَفَروا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابُ مِنْ نارٍ (حج، آیه 19 ) « وَ تَرَی الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْاَصْفادِ سَرابیلُهُمْ مِنْ قطِرانٍ وَ تَغْشی وُجوهُهُمُ النّارُ » « کسانی که کافر شدند لباسهایی از آتش برای آنها بریده می شود . و در روز قیامت مجرمان را باهم در غل و زنجیر می بینی که لباسهایشان از ماده چسبنده بدبوی اشتعال زاست و صورتهایشان را آتش می پوشاند . » (ابراهیم، آیات 49 و 50)« قطران » نوعی ماده سیاه رنگ قابل اشتعال است ٬ چیزی شبیه مخلوطی از قیر و بنزین که خیلی هم بدبو و بدمنظر است و در آتش دوزخ سریعا آتش می گیرد و شعله ور می شود . لباس اهل جهنم یا قطعه هایی از مس و آهن گداخته و سرخ شده است و یا قطران است. امام باقر (ع) می فرماید : « به اهل جهنم هفتاد جامه از آتش می پوشانند و کلاهی از آتش بر سرشان می گذارند. جبرئیل هم به پیامبر اکرم (ص) عرض کرد که : اگر یکی از پیراهن و سرابیل اهل جهنم بین زمین و آسمان آویزان شود ٬ تمام اهل زمین از بوی بد و حرارت آن می میرند .پیامبر اکرم (ص) با شنیدن این حرف گریه کرد.( بحار ٬ ج۸ ٬ باب النار)

10. عمرو بن ثابت از امام باقر (ع) نقل می کند می کند که حضرت فرمود: « اهل آتش جهنم در آنجا از شدت عذاب دوزخ همانند سگ وگرگ عوعو می کنند و زوزه می کشند . ای عمرو ! نظر و گمانت چیست در مورد قومی که مرگی برایشان نیست و عذابشان تخفیف پیدا نخواهدکرد؟ بسیار تشنه اند . بسار گرسنه اند . چشمشان کور ٬ گوششان کر و زبانشان لال است . صورتشان سیاه است. بسیار نادم و پشیمان هستند . مورد غضب واقع شده اند . از عذاب ٬ رحم نمی شوند و عذابشان کم نمی گردد . در آتش دوزخ شعله می کشند و می سوزند . از ماء الحمیم خواهند نوشید و از زقوم خواهند خورد. با گرزهای آهنین و آتشین زده خواهند شد و ملائکه غلاظ و شداد هیچ رحمی به آنان نخواهند کرد . آنان به رو به آتش کشیده خواهند شد. با شیاطین همنشین و رفیق خواهندشد . در غل و زنجیر بسته خواهند شد. هر چه داد و فریاد کنند کسی جوابشان را نخواهد داد. اگر چیزی بخواهند حاجتشان برآورده نخواهد شد.این است حال کسی که داخل در آتش جهنم و دوزخ گردد.»( بحار ٬ ج۸ ٬ ص۲۸۱)

11. رسول خدا (ص) بر زنی که آتش در تنور روشن کرده بود و نان می پخت گذشتند ٬ این زن طفلی داشت که پهلوی خود نشانیده بود . همین که چشمش به آن حضرت افتاد عرض کرد : یا رسول الله (ص) شنیده ام شما فرموده اید : « خداوند مهربانتر است به بنده خود از مادر نسبت یه فرزند خود » آیا راست است ؟ فرمودند : بلی.
زن عرض کرد : مادر طفل خود را در این تنور نمی اندازد خدا چگونه بنده خود را به جهنم می برد ؟!
پس رسول خدا (ص) ینا کرد گریه کردن و فرمود : خدا با آتش کسی را عذاب نمی کند مگر اینکه تکبر کند و از گفتن « لا اله ال الله » پرهیز کند.( قصص الله ٬ج۱ ٬ ص ۸۲)

12. « و خدا بر شما حکایت کرد و مثل آورد شهری را که در آن امنیت کامل حکم فرما بود و اهلش در آسایش و اطمینان زندگی میکردند و از هر جانب روزی فراوان به آنها می رسید تا آن که اهل آن شهر نعمت خدا را کفران کردند ٬ خدا هم به موجب آن کفران و معصیت ٬ طعم گرسنگی و بیمناکی را به آنها چشاند »(نحل، آیه۱۲)

13. «و در آن روز بدکاران و گردنکشان را زیر زنجیر قهر خدا مشاهده خواهی کرد و خواهی دید که پیراهنهای از مس گداخته آتشین بر تن دارند و چهره آنها در شعله آتش پنهان است.»(ابراهیم، آیات ۴۹-۵۰)

14. امیرالمومنین (ع) می فرماید : روزی پیامبر اکرم (ص) فرمود: ای علی ! جبرئیل به من خبر داد که امت من بعد از من با تو حیله و نیرنگ می کنند وای بر آنان باد . و سه بار این جمله را تکرار کرد . عرض کردم : یا رسول الله ویل چیست ؟ فرمود : یک وادی است در جهنم که اکثر اهل آن وادی ٬ دشمنان تو و قاتلان فرزندان تو و پیمان شکنان با تو هستند.( بحار- ج۸ – ص ۳۱۲ ٬ با تفسیر فرات بن ابراهیم- ص۷۸)

15. رسول خدا (ص) فرمودند که : من در شب معراج در حال معراج به جماعتی برخورد کردم که در جلوی آنها سفره هایی از گوشت های پاکیزه و طیب و سفره هایی از گوشت های خبیث بود و آنها گوشت های طیب را رها کرده و از گوشتهای خبیث می خوردند .

از جبرئیل سوال کردم : این ها چه کسانی هستند ؟

جبرئیل گفت : جماعتی از امت تو هستند که غذای حلال را رها نموده و از غذای حرام می خوردند.

رسول خدا (ص) فرمودند: از آنجا عبور کردیم به جماعتی برخورد کردیم که لب های کلفتی مانند لب های شتر داشتند و با آن لبها گوشت های بدن خود را قیچی کرده و در دهان خود قرار می دادند .

من گفتم : اینان چه کسانی هستند ای جبرئیل ؟

جبرئیل گفت : افرادی که پیوسته در صدد عیب جویی از مردم برآمده و با زبان و اشاره به عیب ظاهر و باطن مردم می پردازند.

رسول خدا فرمود : و از آنجا عبور کردم به گروهی که صورت ها و سرهای آنان با سنگ کوبیده می شد برخورد کردم .

گفتم : ای جبرئیل ! این گروه چه کسانند ؟

گفت : افرادی که نماز عشا را ترک می کنند .

سپس گذشتیم از آنجا تا رسیدیم به جماعتی که آتش در دهانشان فرو می رفت و از دبر شان خارج می شد ٬ گفتم : ای جبرئیل اینان چه کسانی هستند ؟

گفت : اینان افرادی هستند که اموال یتیم را از روی ظلم و ستم می خورند ٬ اینان در حقیقت آتش می خوردند و به زودی به آتش سعیر آتش گرفته و در آن سوخته خواهند شد .

از آنجا نیز عبور کرده و رسیدیم به اقوامی که از بزرگی شکم هرچه می خواستند از زمین بر می خیزند نمی توانستند.

گفتم : ای جبرئیل اینان چه دسته ای هستند ؟

جبرئیل گفت : این ها کسانی هستند که ربا می خورند و نمی توانند از جای خود برخیزند مگر مانند کسی که جن زده شده و عقل خود را به کلی از داده است ٬ و اینها در راه و روش آل فرعونند و هر صبحگاه و شبانگاه بر آتش عرضه می شوند . ( تفسیر علی بن ابراهیم ٬ ص ۳۷۰ – داستان های عبرت انگیز ٬ ص ۹۵)

پرتاب و سقوط از اهل آتش به قعر جهنم

امام باقر (ع) می فرماید:

در پاسخ خداوند متعال که در عذاب اهل آتش خطاب به ملائکه عذاب فرموده:«خُذُوهُ فَغُلُوهُ ثُمّ الجَحیمَ صَلُّوهُ »(الحاقه، آیه 31)

هفتاد هزار ملائکه غلاظ و شداد از جای خود حرکت می نمایند و استخوانهای اهل آتش را خرد و گوشتهایشان را متلاشی می کنند.اهل آتش می گویند:آیا بر ما رحم نمی کنید؟ آنان می گویند:ای اشقیا!چگونه ما بر شما رحم کنیم و حال آنکه خداوند ارحم الراحمین بر شما رحم نکرده. آنگاه آنان را به طرف جهنم پرتاب می کنند که هفتاد سال به طرف ته جهنم فرو می روند و در حال سقوط ٬ سنگهای آتش زا به پهلوهای راستشان می بندند و از طرف چپشان هم شیطانی با ایشان قرین می شود . هفتاد پوست در بدن ایشان قرار می دهند که کلفتی هر پوستی بیش از اندازه است اما تا به ته جهنم برسند همه آنها خواهند سوخت و در بین راه و سقوط به جهنم مارها و عقربهای آتشین ٬ ایشان را خواهند گزید تا جایی که سرشان از هیبت نیش آنها به اندازه کوه و لبهایشان به اندازه خرطوم فیل می شود و آتش به مقعدشان داخل می شود و تمام امعا و احشایشان را می سوزاند و از سر دماغشان چرک و خون جاری می شود و وقتی به ته جهنم برسند هفتاد جامه از آتش بر بدنشان بپوشانند و کلاهی آتشین بر سرشان بگذارند و چنان جهنم برایشان تنگ شود که گویا میخی را به زور چکش به دیوار فرو کرده اند و از هیبت و شدت عذاب جهنم روحهایشان سیاه گردد و بدنشان بدمنظره گردد و ناخن هایشان مثل ناخن حیوانات دراز شود ٬ اینجاست که ملائکه غلاظ و شداد با گرزهای آهنین و آتشین بر سرشان بکوبند که بار دیگر به دره های عمیق جهنم فرو روند . و این حالت همچنان ادامه دارد. ( کتاب الاختصاص ٬ مبحث نار)

جهنم با هفتاد هزار مهار آورده می شود

در تفسیر برهان است که:چون آیه «وَجییءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنٌمَ» نازل شد صورت حضرت رسول (ص) تغییر کرد به طوری که بر همه نمایان شد.این حالت حضرت برای اصحاب بزرگ آمد و برایشان سخت گذشت، یکی از آنان به خدمت حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب رفت و عرض کرد : از تغییر کردن حال حضرت رسول الله (ص) معلوم می شود که خبر تازه ای است.جناب امیر (ع) آمد و عرض کرد :پدر و مادرم فدایت یا رسول الله! امروز چه پیش آمدی شده است؟فرمود:جبرییل (ع) آمد و آیه «وَجییءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنٌمَ» را خواند(یعنی جهنم آورده می شود) حضرت علی (ع) گفت :عرض کردم:جهنم چگونه آورده می شود؟ فرمود: در حالتی آورده می شود که هفتاد هزار مهار کشیده می شود و هر مهاری را هم هفتاد هزار ملک گرفته و در دست هر ملکی پتکی از آهن،پس آن را با مهارهاو زنجیرهایش می کشند و برای آن پاهای کلفت و محکمی است که هر پایی به مسافت هزار سال راه از سالهای دنیا است و دارای سی هزار سر است.در هر سری سی هزار دهن و در هر دهنی سی هزار دندان و هر دندانی سی هزار برابر کوه احد و در هر دهن دو لب است و هر لبی مطابق یک طبقه دنیا و در هر لبی زنجیری است که هفتاد هزار ملک آن را می کشند که اگر خدا امر فرماید که همه دنیا و آسمانها را و آنچه در آنها و در بین آنهاست لقمه کند و فرو برد هر آینه برایش آسان باشد.

در آن هنگام جهنم جزع و فزع نماید و با خوف و ترسی کشیده شود و همه ترسش از خدای تعالی است،پس از آن گوید:ای ملائکه پروردگارم!شماها را قسم می دهم آیا می دانید که خدا چه اراده دارد با من بکند،آیا من گناهی کرده ام که مستوجب عذاب شده ام؟همه ملائکه گویند:ای جهنم!ما هم بی اطلاع هستیم.جهنم می استد و شیهه می زند و اضطراب می کند و شراره آتش از آن می جهد که اگر رها شود و جلوگیری نشود همه اهل محشر را می سوزاند،همه اینها از ترس الهی است.

آنگاه از جانب حضرت حق ندا آید که : آرام باش ای جهنم!بر تو باکی نیست،من تو را خلق نکردم که عذاب کنم بلکه تو را برای عذاب و شکنجه دیگران آفریده ام.( تفسیر برهان ٬ ج ۴ ٬ ص ۴۵۹ ۰)

امام صادق (ع) به یاد آتش دوزخ

تابستان بود ٬ وقت شام خوردن فرا رسید ٬ سفره ای را کنار امام صادق (ع) پهن کردند ٬ مقداری نان در میان آن سفره بود ٬ سپس کاسه ای را که آبگوشت در آن بود ٬ آوردند و نزد آن حضرت نهادند ٬ آبگوشتی که در میان کاسه بود ٬ داغ بود ٬ وقتی که آن حضرت لقمه ای نان برداشتند و در میان آیگوشت گذلرند ٬ آن را داغ یافت ٬ دستش را کشید و چند بار مکرر فرمود : « نَسْتَجیرُ بِاللهِ مِنَ النّارِ ٬ نَعوذُ بِاللهِ مِنَ النّارِ » یعنی « پناهنده می شویم به خدا از آتش دوزخ ٬ پناه می بریم به خدا از آتش دوزخ » و این سخن را آنقدر تکرار کرد تا آبگوشت سرد شد . سپس فرمودند : « ما قدرت بر تحمل داغی این آبگوشت را نداریم پس چگونه بتوانیم آتش دوزخ را تحمل کنیم ؟! »(۱) روضه کافی ٬ ص ۱۶۴ – داستان دوستان ٬ ج۱ ٬ ص ۱۶۴)

تعداد درها و طبقات جهنم

جهنم هفت در دارد و با توجه به روایات وارده که جهنم هفت طبقه دارد ٬ هر یک از این هفت در ٬ به یک طبقه باز می شود . از علی (ع) روایت شده که فرمودند : « آیا می دانید که درهای جهنم چگونه است ؟ راوی می گوید ٬ گفتیم : مثل درهای دنیا . حضرت فرمودند : نه ٬ بلکه دستهایشان را روی هم گذاشتند و فرمودند : درهای جهنم اینگونه است ٬ یعنی طبقه طبقه است و هر طبقه ای یک در دارد . »( بحار الانوار – ج۸ – مبحث نار ) در روایت دیگری از حضرت علی (ع) نام طبقات و درهای جهنم چنین ذکر شده :

۱- هاویه ۲- سعیر ۳- جحیم ۴- سقر ۵- حُطَمه ۶- لَظی ۷- جهنم .( بحار الانوار – ج۸ – مبحث نار.)

« اولین طبقه جهنم ٬ هاویه است و آخرین و پایین ترین طبقه آن جهنم است .»

در بعضی روایات عکس هم ذکر شده.

در روایتی هم آمده : «در اول ویژه مسلمانان گنهکار است. در دوم مخصوص یهود . در سوم مخصوص نصارا. در چهارم مخصوص ستاره پرستان. در پنجم مخصوص مجوس . در ششم ویژه مشرکان . در هفتم مخصوص منافقان .» (قارعه ، آیات ۱۱ – ۸)

چهار عامل ما را جهنمی کرد

در قیامت بارها میان اهل بهشت و دوزخ گفت و گو رخ می دهد ٬ که قرآن ترسیمی از آن گفت و گوها را بیان فرموده است ٬ یکی از آن صحنه ها که در سوره مدثر آمده این است که : اهل بهشت از مجرمان می پرسند : چه عاملی شما را به دوزخ رولنه کرد ؟

آنها می گویند : ۴ عامل :

۱ – « لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ » ٬ پای بند به نماز نبودیم .

۲ – « لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ » ٬ به گرسنگان اعتنا نمی کردیم .

۳ – « کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ » ٬ ما در جامعه فاسد هضم شدیم .

۴ – « کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین » ٬ قیامت را هم نمی پذیرفتیم . (قصص الصلاة – ص ۱۸۹)

جایگاه منافقان در جهنم

منافقان در پایین ترین طبقه جهنم قرار دارند . بعضی هم گفته اند که : منافقین در تابوتهایی از آهن هستند که در جهنم بر روی آتش آویزان هستند و ایشان در داخل تابوتهای آهنی گداخته شده که هیچ راه فرار ندارند و جزغاله می شوند .( بحار – ج۸ – ص ۲۴۱)

+ نوشته شده در دوشنبه یکم بهمن 1386ساعت 13:13 توسط محمد رسول | آرشیو نظرات

کســــانی که وارد جهنـــم می شوند

گروههایی که قرآن می گوید وارد جهنـــــم می شوند عبــارتند از :

۱ـ کافران : بقره/۹۰ ٬ ۱۰۴ ٬ ۱۲۶ – آل عمران/ ۴ ٬ ۱۰ ٬ ۱۲ ٬ ۵۶ ٬ ۹۱ ٬ ۱۰۶ ٬ ۱۳۱ – نساء/ ۱۴ ٬ ۱۸ ٬ ۳۷ ٬ ۵۵ ٬ ۵۶ ٬ ۱۰۲ ٬ ۱۵۱ ٬ ۱۶۱ ٬ ۱۶۸ ٬ ۱۶۹ ٬ – انعام/ ۳۰ ٬ ۴۷ ٬ ۷۰ ٬ ۱۷۰ – انفال/ ۱۴ ٬ ۳۵ – مائده/ ۱۰ ٬ ۳۶ ٬ ۳۷ ٬ ۶۸ – توبه/ ۳ ٬ ۴۹ – یونس/ ۴ ٬ ۷۰ – عنکبوت/ ۵۴ – فاطر/ ۷ – شوری/ ۲۶ – جاثیه/ ۱۱ – احقاف/ ۳۴ – مجادله/ ۴ ٬ ۵ – ملک/ ۶ ٬ ۲۸ – معارج/ ۱ – احزاب/ ۸ – فصّلت/ ۲۷ – فتح/ ۲۵ – ابراهیم/ ۲ ٬ ۲۲ – غاشیه/ ۲۴ .

لازم به ذکر است که بیشترین آیات جهنم ٬ مربوط به کــافران است .

۲ـ ظالمان و ستمگران : آل عمران/ ۱۵۱ – نساء/ ۱۶۸ ٬ ۱۶۹ – مائده/ ۱۲۹ – اعراف/ ۴۱ – نحل/ ۱۱۳ ٬ ۸۵ – کهف/ ۲۹ – حج/ ۲۵ – انبیاء/ ۲۹ – مریم/ ۷۲ – ابراهیم/ ۲۲ – شوری/ ۲۱ ٬ ۴۴ ٬ ۴۵ – زخرف/ ۳۹ ٬ ۶۵ – سبأ/ ۴۲ – طور/ ۴۷ – فرقان/ ۱۹ ٬ ۳۷ – جن/ ۱۵ – انسان/ ۳۱ .

۳ـ مشرکان : توبه/ ۱۷ – اسراء/ ۳۹ – احقاف/ ۲۶ – بینه/ ۶ .

۴ـ منافقان : نساء/ ۱۳۸ ٬ ۱۴۰ ٬ ۱۴۵

۵ـ طغیانگران و مستکبران : نساء/ ۱۷۳ – اعراف/ ۳۶ ٬ ۴۰ ٬ ۴۱ – مؤمن/ ۴۸ ٬ ۴۹ ٬ ۶۰ ٬ ۷۲ ٬ ۷۶ – احقاف/ ۲۰ – زمر/ ۶۰ – ص/ ۵۵ ٬ ۵۶ – جاثیه/ ۸ – ق/ ۲۴ – مدثر/ ۱۶ – نبأ/ ۲۱ ٬ ۲۲ – نازعات/ ۳۷ .

۶ـ پیروی از شیطان : اعراف/ ۱۸ – لقمان/ ۲۱ – ابراهیم/ ۲۲ .

۷ـ تکذیب کنندگان آیات اللهی : بقره/ ۱۰ ٬ ۲۴ – اعراف/ ۳۶ – مائده/ ۱۰ ٬ ۶۸ – انعام/ ۴۹ – فرقان/ ۱۱ ٬ ۲۰ – سجده/ ۲۰ – سبأ/ ۵ ٬ ۳۸ ٬ ۴۲ – طه/ ۲۰ – شعرا/ ۱۸۹ – واقعه/ ۵۰ – الرحمان/ ۴۲ – حدید/ ۱۹ – ملک/ ۹ – نغابن/ ۱۰ – مرسلات/ ۳۴ – مطففین/ ۱۷ – لیل/ ۱۶ .

۸ـ مرتدان : بقره/ ۲۱۷ – آل عمران/ ۸۸ – توبه/ ۱۷ – بینه/ ۶ .

۹ـ بت پرستان : احقاف/ ۲۱ .

۱۰ـ فسادکنندگان : نحل/ ۸۸ – بروج/ ۱۰ .

۱۱ـ آدمهای شقی و خبیث : انفال/ ۳۷ – اعلی/ ۱۱ – لیل/ ۱۵ .

۱۲ـ شیاطین و جن : اعراف/ ۱۷۹ – مریم/ ۶۸ ٬ ۶۹ ٬ ۷۰ ٬ ۷۱ ٬ ۷۲ – سجده/ ۱۳ .

۱۳ـ فاسقان : اعراف/ ۱۶۵ – انعام/ ۴۹ – سجده/ ۲۰ – احقاف/ ۲۰ .

۱۴ـ کسانی که آخرت را به دنیا فروختند : بقره/ ۸۶ .

۱۵ـ کسانی که غرق گناهند : بقره/ ۸۱ .

۱۶ـ آشکارا گناه کنندگان : احزاب/ ۳۰ .

۱۷ـ ربا خواران : بقره/ ۲۷۵ – آل عمران/ ۱۳۰ ٬ ۱۳۱ .

۱۸ـ مترفین : مؤمنون/ ۶۴ .

۱۹ـ اعراض کنندگان از ذکر خدا : جن/ ۱۷ .

۲۰ـ منع کنندگان کار خیر : ق/ ۲۵ .

۲۱ـ اصحاب شمال : واقعه/ ۴۱ .

۲۲ـ فراموش کنندگان آخرت و قیامت و جهنم : اسراء/ ۱۰ – سجده/ ۱۴ – ص/ ۲۶ – جاثیه/ ۳۴ – الرحمن/ ۴۲ – طور/ ۱۴ – مدثر/ ۴۶ .

۲۳ـ پیروان ستمگران : هود/ ۱۱۳ .

۲۴ـ مسخره و استهزای آیات اللهی : کهف ۱۰۶ – جاثیه/ ۱۰ ٬ ۳۵ .

۲۵ـ کسانی که مانع راه یابی مردم به حق می شوند و سد عن سبیل الله می کنند : نساء/ ۵۵ – نحل/ ۹۴ – مجادله/ ۱۶ .

۲۶ـ کسانی که با دستورات خدا و پیامبر مخالفت می کنند : نساء/ ۱۱۵ – جن/ ۳۳ .

۲۷ـ کسانی که از عقل و چشم و گوششان در راه یابی به حق استفاده نمی کنند : اعراف/ ۱۷۹ – ملک/ ۱۰ .

۲۸ـ کسانی که امید به ملاقات خداوند ندارند و به دنیا راضی اند : یونس/ ۷ ٬ ۸ .

۲۹ـ کسانی که به نعمتهای خدا کفران می ورزند : ابراهیم/ ۲۸ ٬ ۲۹ ٬ ۳۰ .

۳۰ـ دنیا پرستان : اسراء/ ۱۸ – هود/ ۱۵ ٬ ۱۶ – نازعات/ ۳۸ .

۳۱ـ زر اندوزان : توبه/ ۳۴ ٬ ۳۵ – الحاقه/ ۲۸ ٬ ۲۹ ٬ ۳۰ ٬ ۳۱ – همزه/ ۲ ٬ ۳ ٬ ۴ ٬ ۵ ٬ ۶ – مسد/ ۲ ٬ ۳ .

۳۲ـ فرار از جهاد ( زحف ) : انفال/ ۱۵ ٬ ۱۶ – توبه/ ۸۱ .

۳۳ـ آدم کشان : مائده/ ۳۲ – نساء/ ۹۳ – آل عمران/ ۲۱ .

۳۴ـ ترک کنندگان نماز : مدثر/ ۴۳.

۳۵ـ ترک کنندگان اطعام به مساکین و فقرا : مدثر/ ۴۴ .

۳۶ـ همنشینان با اهل باطل : مدثر/ ۴۵ .

۳۷ـ کسانی که زکات نمی دهند : فصلت/ ۷ – توبه/ ۳۵ .

۳۸ـ خورندگان مال یتیم : نساء/ ۱۰ .

۳۹ـ کم فروشان : مطففین/ ۱ ٬ ۴ ٬ ۵ ٬ ۷ .

۴۰ـ عیب جویان : همزه/ ۱ ٬ ۲ ٬ ۳ ٬ ۴ .

۴۱ـ غیبت کنندگان : همزه/ ۱ ٬ ۲ ٬ ۳ ٬ ۴ .

۴۲ـ اسراف کنندگان : مؤمن/ ۴۳ – اسراء/ ۲۷ .

۴۳ـ مجرمان : مریم/ ۸۶ – زخرف/ ۷۴ – مدثر/ ۴۱ – اعراف/ ۴۰ ٬ ۸۴ ٬ ۱۳۳ – حجر/ ۱۲ ٬ ۵۸ – فرقان/ ۳۱ – نمل/ ۶۹ – قمر/ ۴۷ – الرحمن/ ۴۱ ٬ ۴۲ ٬ ۴۳ ٬ ۴۴ ٬ ۴۵ – معارج/ ۱۱ – طه/ ۷۴ .

۴۴ـ تعدّی کنندگان از حدود اللهی : نساء/ ۱۴ – بقره/ ۱۸۷ ٬ ۲۲۹ ٬ ۲۳۰ – طلاق/ ۱ .

۴۵ـ دشمنان خدا و پیامبر و ائمه : فصّلت/ ۲۸ .

ضمناً آنچه ما در این موضوع نقل کردیم با استفاده از معجم قرآن و سیری در آیات جهنم و استفاده از تفاسیر موضوعی و به ویژه تفسیر پیام قرآن ٬ ج ۶ مبحث دوزخ می باشد.(منبع:کتاب جهنم و عذابهای جهنم نوشته حیدر قنبری)

جایگاه متکبران و حکام جور در جهنم

در جهنم کوهی است که به آن «صعدا» گفته می شود . و در صعدا بیابانی است که « سقر » نام دارد . و در سقر چاهی است که « هبهب » نام دارد . وقتی درِ آن چاه برداشته شود اهل آتش از حرارت آن ضجه می زنند و آنجا جایگاه جباران و متکبران و حکام جور است.( بحار ٬ ج۸ ٬ ص۲۹۷)

مشاهدات رسول الله (ص) در معراج ، از عذاب جهنمیان

رسول خدا (ص) فرمودند که : من در شب معراج در حال معراج به جماعتی برخورد کردم که در جلوی آنها سفره هایی از گوشتهای پاکیزه و طیب و سفره هایی از گوشتهای خبیث بود و آنها گوشتهای طیب را رها کرده و از گوشتهای خبیث می خوردند. از جبرئیل سوال کردم اینها چه کسانی هستند ؟

جبرئیل گفت : جماعتی از امت تو هستند که غذای حلال را رها نموده و از غذای حرام می خوردند. رسول خدا فرمود : از آنجا عبور کردیم به جماعتی برخورد کردیم که لبهای کلفتی مانند لبهای شتر داشتند و با آن لبها گوشتهای بدن خود را قیچی کرده و در دهان خود قرار می دادند . من گفتم : اینان چه کسانی هستند ٬ ای جبرئیل ؟

جبرئیل گفت : افرادی که پیوسته در صدد عیب جویی از مردم برآمده و با زبان و اشاره به عیب ظاهر و باطن مردم می پردازند. رسول خدا فرمود : و از آنجا عبور کردم به گروهی که صورتها و سرهای آنان با سنگ کوبیده می شد برخورد کردم. گفتم : ای جبرئیل ! این گروه چه کسانند ؟

گفت : افرادی که نماز عشا را ترک می کنند . سپس گذشتیم از آنجا تا رسیدیم به جماعتی که آتش در دهانشان فرو می رفت و از دُبُرشان خارج می شد. گفتم ای جبرئیل ! اینان کیانند ؟

گفت : اینان افرادی هستند که اموال یتیم را از روی ظلم و ستم می خورند ٬ اینان در حقیقت آتش می خورند و به زودی به آتش سعیر آتش گرفته و در آن سوخته خواهند شد . از آنجا نیز عبور کرده و رسیدیم به اقوامی که از بزرگی شکم هرچه می خواستند از زمین بر می خیزند ٬ نمی توانستند .

گفتم : ای جبرئیل! اینان چه دسته ای هستند ؟ گفت : اینها کسانی هستند که ربا می خورند و نمی توانند از جای خود برخیرند مگر مانند برخاستن کسی که جن زده شده و عقل خود را به کلی از دست داده است ٬ و اینها در راه و روش آل فرعونند و هر صبحگاه و شبانگاه بر آتش عرضه می شوند . و از آن محل عبور کردیم به زنانی که به پستانهای خود آویخته شده بودند رسیدیم. پرسیدم : ای جبرئیل ! اینان چه گروهی از زنانند ؟

جبرئیل گفت : اینان زنانی هستند که اموالی را که شوهرهیشان باقی مانده و متعلق به فرزندان آن شوهران است ٬ به فرزندان غیر آن شوهرها داده اند و در حقیقت ارثیه یتیم های آنها را برای غیر آنها صرف نموده اند.۱

۱) تفسیر علی بن ابراهیم ص ۳۷۰ – داستانهای عبرت انگیز ٬ ص ۹۵

+ نوشته شده در سه شنبه پنجم تیر 1386ساعت 14:57 توسط محمد رسول | آرشیو نظرات

توصیـــــف جهنم از زبان امیرالمومنین (ع)

از حضرت امیرالمومنین منقول است که فرمود :« برای اهل معصیت نَقبهایی در میان آتش زده اند ٬ و پاهای ایشان را در زنجیر کرده اند ٬ و دستهای ایشان را در گردن غل کرده اند ٬ و بر بدنهای ایشان پیراهنهایی از مس گداخته پوشانیده اند و جبّه هایی از آتش برای ایشان بریده اند ٬ در میان عذابی گرفتارند که گرمی اش به نهایت رسیده و درهای جهنم را بر روی ایشان بسته اند ٬ پس هرگز آن درها را نمی گشایند ٬ و هرگز نسیمی داخل نمی شود ٬ و هرگز غمی از ایشان برطرف نمی شود. عذاب ایشان پیوسته شدید است ٬ و عقاب ایشان همیشه تازه است ٬ نه خانه ایشان و نه عمر ایشان به سر می آید . به مالک جهنم استغاثه می کنند که از پروردگار خود طلب کن که ما را بمیراند. در جواب می گوید که : همیشه در این عذاب خواهید بود . »( منازل الآخره ٬ ص ۱۲۶)

خداوند شش طایفه را عذاب خواهد کرد

خداوند می فرماید:اگر ما قرآن را بر ملت عجم(هر ملتی که عرب نباشد عجم است) نازل می کردیم ملت عرب به آن ایمان نمی آورند ٬ اما اکنون که بر ملت عرب نازل شده ملت عجم به آن ایمان آورده است و این است فضیلت ملت عجم بر عرب ٬چرا که ملت عجم آن تعصبات قومی را که ملت عرب داشته و دارند ٬ ندارند.آری تعصب است که انسان را دوزخی می کند.

درباره تعصب و خطر کیفر آن حضرت علی (ع) فرمودند : به راستی که خداوند عزوجل ۶ طایفه را به علت شش خصلت عذاب خواهد کرد :

۱- ملّت عرب را به علت تعصب .

۲- کدخدایان را به علت تکبر .

۳- زمامداران را به علت ظلم و جور .

۴- فقها را به علت حسد .

۵- تجّار را به علت خیانت .

۶- روستائیان را به علت جهل .( داستانهایی از قرآن ٬ ج ۲ ٬ ص ۱۲۵ .)

پرتاب از کـــــوه در جهنم

« سَاُرْهِقُهُ صَعُوداً » اهل جهنم را مجبور می کنند با عجله از صَعود بالا روند.( مدثر / ۱۷ ) « صَعود » کوهی است از آتش در جهنم که بالا رفتن از آن خیلی دشوار است. ملائکه غلاظ و شداد ٬ اهل جهنم را مجبور می کنند که از آن کوه بالا روند تا به قله کوه برسند ٬ وقتی به قله کوه رسیدند از آنجا به طرف دره های عمیق پایین کوه پرتابشان می کنند. امام صادق (ع) هم فرموده که : « صعود ٬کوهی است زرد رنگ از آتش در وسط جهنم.»( کفایه ٬ مبحث نار)

نوشته های روی درهای جهنم

پیامبر اسلام (ص) در سفر عظیم آسمانی معراج با همسفر گرامی خود جبرئیل از بهشت و جهنم دیدن کرده ٬ انواع نعمتهای درخشان بهشت را از نزدیک دیدند ٬ شعله های وحشت آور و عذابهای گوناگون دوزخ را نیز مشاهده کردند. دیدار به پایان رسید ٬ آنگاه عزم مراجعت نموده و آنجا را به قصد خروج ترک کردند. هنگام مراجعت ٬ جبرئیل از رسول خدا (ص) پرسید : آیا آنچه که بر روی درهای بهشت و جهنم نوشته شده بود ٬ خواندی یا نه ؟ حضرت فرمود : نه نخواندم. باید برگردیم و با هم آن نوشته ها را بخوانیم. به این ترتیب ابتدا از درهای بهشت دیدن کردیم و سپس به دیدار نوشته های درهای جهنم رفتیم و دیدیم سخنانی روی درهای هفتگانه دوزخ به این ترتیب نوشته شده است :

در درب اول – کسی که می خواهد در روز قیامت برهنه نباشد ٬ در دنیا برهنگان را بپوشاند. کسی که می خواهد در روز قیامت تشنه نباشد تشنگان را در دنیا سیراب کند و کسی که می خواهد در روز قیامت گرسنه نباشد ٬ گرسنگان را در دنیا طعام دهد.

در درب دوم – آن کس که امیدوار به خدا بود سعادتمند است. آن کس که از خدا ترسید از حوادث محفوظ و ایمن است. آن کس که به غیر خدا امیدوار است و از غیر خدا می ترسد٬ هلاکت و غرور او را گرفته است .

در درب سوم – سه طایفه مورد لعن خداوند هستند : ۱-دروغگویان . ۲-بخیلان. ۳-ستمگران.

در درب چهارم – آن کس که به اسلام اهانت می کند خدا او را ذلیل و خوار کند . آن کس که به خاندان جلیل پیامبر (ص) توهین کند ٬ خدا او را ذلیل و خوار نماید. آن کس که ستمکار را در ستم او بر دیگران کمک کند ٬ خدا او را ذلیل نماید.

در درب پنجم – پیروی از هوا و هوس نکن ٬ چون هوا و هوس در برابر ایمان است. گفتار بی مورد و سخنان زیادی که سود بخش نیست مگو ٬ تا از نظر خداوند نیافتی. یاور ظالم مباش ٬ زیرا بهشت برای ستمگران آفریده نشده است.

در درب ششم – من بر انسانهایی که در راه کسب معاش و سعادت و آبروی خود ٬ تلاش و کوشش می کنند حرام هستم. من به آنهایی که کمک به امور خیریه می کنند و احسان و انفاق می نمایند حرام هستم . من به آنهایی که روزه می گیرند حرام هستم.

در درب هفتم – پیش از آنکه خداوند به حساب شما رسیدگی کند ٬ به حساب خودتان برسید. پیش از آنکه خداوند شما را سرزنش کند ٬ خود را سرزنش کنید. پیش از آنکه شما را به محکمه عدل الهی رهنمون سازند خدا را همواره بخوانید که پس از آن قادر به این کار نخواهید بود (بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۴۵ ٬ به نقل از روضه کافی )

تسبیحات اربعه ، مصالح ساختمانی بهشت

پیامبر اکرم (ص) می فرماید : وقتی که مرا به معراج بردند و داخل بهشت شدم ، دیدم فرشته هایی مشغول ساختمان سازی هستند با یک خشت از طلا و با یک خشت از نقره و گاهی هم مکث میکنند و دست از کار میکشند .

گفتم : چرا بعضی وقتها می سازید اما بعضی وقت ها نمی سازید ؟

گفتند : صبر میکنیم تا مصالح ساختمانی برسد .

گفتم : مصالح ساختمانی شما چیست ؟

گفتند : ذکر و سخن مومن در دنیا که بگوید : « سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر »( بحار ، ج 8 ، ص 123)

تعریف درخت سدره المنتهی از زبان رسول خدا (ص)

پیامبر اکرم (ص) در تعریف و عظمت سدرة المنتهی فرموده :

من هنگامی که به معراج برده شدم ٬ وقتی به درخت سدرة المنتهی رسیدم ٬ دیدم که برگهای آن بسیار پهن و بزرگ است ٬ به طوری که هر برگی از آن بر سر امتی سایه افکنده است و میوه های بزرگ و درشتی دارد . و همین که جلوه ای از امر خدا آن را پوشاند به صورت یاقوت و زمرد و مانند آن در آمد . اشاره به « اذ یَغشیَ السِّدْر‌ةَ ما یَغْشی» است ٬ یعنی درخت سدرة المنتهی را چیزی پوشاند که حالا آن چیز ٬ نور یوده یا جلوه ای از عظمت پروردگار خدا می داند .

در روایت دیگری پیامبر اکرم (ص) فرموده : من وقتی به درخت سدرة المنتهی رسیدم با پروردگارم به اندازه « قابَ قَوْسَینِ اَوْ اَدْنی » فاصله داشتم یعنی به اندازه دو قوس یا کمتر از آن .

آری این عظمت سدرة المنتهی را می رساند. مخصوصا که فرموده « جنة المأوی » و بهشت برین هم در کنار آن است .

همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند : من دیدم که روی هر برگی از برگهای درخت سدرة المنتهی فرشته ای استاده است و مشغول ذکر و تسبیح خداوند است .

لازم به ذکر است که « سدر » اسم جنس است یعنی جنس درخت سدر است و سدرة یعنی یک درخت سدر و « منتهی » یا اسم مکان است یعنی جایی که این درخت در آنجاست و یا به معنای منتهی الیه آسمانهاست ٬ یعنی این درخت در آخرین نقطه آسمانهاست و این معنا با آنچه در حدیث آمده که : سدرة المنتهی در آسمان هفتم است و یا جبرئیل نتوانست جلوتر از آن برود و یا پیامبر در آنجا با خداوند به اندازه دو قوس یا کمتر فاصله داشت سازگارتر است .

البته بعضی هم گفته اند : این درختی است در بهشت برزخی و الله العالم .

می گویند : در کشورهای عربی هم درخت سدر است که درختی است بسیار بلند که بلندی آن به چهل متر می رسد و تا دو هزار سال عمر می کند و سایه ای بسیار سنگین و لطیف دارد ٬ اما عیبی دارد که خاردار است ٬ لذا عربی آمد پیش رسول خدا و عرض کرد : ای رسول خدا ! در قرآن نام درختی خاردار آمده ٬ من فکر نمی کردم در بهشت چنین درختی باشد! حضرت فرمود: آن درخت کدام است ؟ عرض کرد : درخت سدر ٬ که درختی است خاردار . حضرت فرمود : مگر خداوند در قرآن نفرموده : « فی سدرٍ مَخْضودٍ » ۱ یعنی درخت سدر بدون خار! یعنی درخت سدر بهشتی اصلا خار ندارد ٬ بلکه به جای خار ٬ خداوند میوه قرار داده است که هر میوه ای هفتاد و دو رنگ ماده غذایی دارد که هیچ یک شباهتی به دیگری ندارد .۲

۱) سوره واقعه ٬ آیه ۲۸ .

۲) تفسیر المیزان٬ج۱۹ ٬ ص۵۷ـ۴۶ . تفسیر نمونه ٬ج۲۲ ٬ ص ۵۰۱ـ۴۹۵ و ج ۲۳ ٬ ص ۲۲۰ . بحارالانوار ٬ ج۸ ٬ مبحث بهشت .

خصوصیات درهای بهشت

1- حلقه در بهشت از یاقوت سرخ است که بر روی صفحه ای از طلا نصب شده است که وقتی حلقه در بهشت کوبیده شود و زنگ در بهشت به صدا در آید صدای « یا علی » از آن بلند می شود.۱

۲-باب صبر ٬ درب کوچکی است که فقط دارای یک لنگه است و حلقه هم ندارد ٬ و از یاقوت سرخ است.

۳- باب شکر ٬ دارای دو لنگه است و از یاقوت سفید می باشد و فاصله مابین دو لنگه آن پانصد سال راه است که مرتب با آواز خوش می خواند : « خدایا اهل مرا بیاور »

۴- باب بلا ٬ این در از یاقوت زرد است و دارای یک لنگه است و اهل بلا و مصیبت از آن وارد می شوند.

۵- باب رحمت ٬ از یاقوت سرخ است .۲

۶- در روایت دیگری آمده است که : بهشت ۸ در دارد و عرض هر در به اندازه چهل سال راه است .۳

۷- علت اینکه درهای بهشت ۸ تاست و درهای جهنم ۷ تا ٬ اشاره به این است که « سَبَقَتْ رَحمَتُهُ غَضَبَهُ » یعنی رحمت خداوند بر غضبش پیشی گرفته و واردان بر بهشت بیشتر از داخلان بر جهنم خواهد بود.

۸- اگر چه ممکن است ۸ درب اشاره به کثرت درهای بهشت باشد چنانچه ۷۱ درب نیز گفته شده ٬اما احتمال هم دارد اشاره به ۸ طبقه بهشت باشد و هر دری متعلق به یک طبقه و درجه بهشت باشد ٬ اگر چه طبقات بهشت قطعا مثل طبقات جهنم همانند پوسته های پیاز نیست .

والله العالم.

۱)بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۲۲.

۲) همان ٬ ص۱۱۶

۳) خصال ٬ ج۲ ٬ ص ۳۹

تعداد و اسامی درهای بهشت

در آیه ۴۴ سوره حجر در مورد درهای جهنم آمده که : ۷ در دارد اما در مورد بهشت در هیچ آیه ای به تعداد درهای آن اشاره ای نشده است . اما در روایات زیادی آمده که بهشت ٬ ۸ در دارد . از جمله امام باقر (ع) می فرمایند : « برای بهشت ۸ باب هست »

و در روایتی نیز آمده است که : بهشت ۷۱ در دارد .۱

هر درب بهشت اسم خاصی دارد از جمله اینکه پیامبر اکرم فرموده : برای بهشت دری است به نام «باب المجاهدین » که رزمندگان ٬ مسلحانه از آن وارد بهشت می شوند ٬ و ملائکه به آنان خوش آمد می گویند و حضرت علی (ع) نیز با اشاره به این درب فرموده : « جهاد ٬ دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای دوستان خاص خودش باز می کند . »۲

یا امام صادق (ع) می فرماید : « برای بهشت ٬ بابی است به نام ( معروف ) که اهل معروف از آن وارد می شوند . »۳

یا در حدیث دیگری آمده : نام یکی از درهای بهشت «ریّان» است که تنها روزه داران از آن وارد می شوند.۴

و اسم درهای دیگر بهشت نیز به نام :باب الرحمه ٬ باب الصبر ٬ باب الشکر ٬ باب البلاء ٬ و باب الاعظم نامیده شده است.۵

۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۱۳۹.

۲) نهج البلاغه ٬ خطبه ۲۷.

۳)بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۵۶

۴)همان ٬ ص۱۸۵ ۵)همان ٬ ص۱۱۶

مصالح ساختمانی قصرهای بهشتی

امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمودند : خداوند بهشت را با خشتی از طلا و خشتی از نقره آفریده و دیوارهای آن از یاقوت و سقف آن از زبرحد ٬ و سنگ ریزه های آن از مروارید ٬ و خاکش از زعفران و مشک ناب است .

همچنین شخصی از بلال ٬ موذن رسول خدا می پرسد ٬ تو از رسول خدا پرسیده ای بنای بهشت از چیست برای من بیان کن .

بلال می گوید : از رسول خدا شنیدم که می فرمود : دیوار بهشت و قصرهای بهشتی یک خشت از طلا و یک خشت از نقره و یک خشت از یاقوت سرخ و یاقوت سبز و یاقوت زرد است .( بحار ٬ ج۸ ٬ ص۱۱۶)

درهـــــــای بهـشــــــت

در مورد درهای بهشت ٬ چهار آیه در قرآن آمده که سلسله مراتب ورود بهشتیان به بهشت را می رساند . در آیه ۷۳ سوره زمر می فرماید : « حَتّی اِذا جاءُوها وَ فُتِحَتْ اَبْوابُها و قالَ لَهٌمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکمْ » : « وقتی که بهشتیان به درهای بهشت می رسند ٬ درها باز می شوند و نگهبانان و دربانان بهشت به ایشان سلام می دهند . »

و در آیه ۵۰ سوره ص می فرماید : « جَنّاتُ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الاَبْوابُ » : « درهای بهشت یا درهای باغهای بهشتی به روی ایشان کاملا باز است . »

آیه اول نشان می دهد که خازنان و نگهبان بهشت بی صبرانه در انتظار قدوم میهمانان بهشتی هستند تا با تشریفات مخصوص و سلام و صلوات از ایشان پذیرایی کنند . در أیه دوم نیز می فرماید که خود بهشت در انتظار ایشان است و درهای بهشت گشوده و باز است تا بهشتیان وارد شوند . و در سومین و چهارمین آیه ۲۳ و ۲۴ سوره رعد می فرماید : « … وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلوُنَ عَلَیْهِم مِنْ کُلِّ بابٍ سلامٌ عَلَیکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ » : « ملائکه و فرشتگان از هر دری بر ایشان وارد می گردند و به خاطر صبر و استقامت و پایداریشان بر ایشان ٬ سلام می دهند و می گویند : سرانجام آخرت شما چه نیکو است .» این آیه نشان می دهد که پس از باز شدن درهای بهشت حالا به امر خدا یا به وسیله ملائکه و خازنان بهشتی ٬ آن هم پس از انتظار زیاد بهشت و ملائکه برای آمدن میهمانان عزیز ٬ وقتی وارد بهشت می گردند ٬ فرشتگان الهی با رویی باز و آغوشی گشوده و با سلام و صلوات از ایشان استقبال می کنند و خوش آمد گویی می کنند و بهشت نیکو و سرانجام خوش را به خاطر صیر و شکیبایی شان بر آنان بشارت می دهند.

آیا در بهشت مستراح و سرویس بهداشتی هم وجود دارد ؟

در روایت است مردی از پیامبر اکرم (ص) سوال می کند : آیا شما گمان می کنید که بهشتیان می خورند و می آشامند ؟

حضرت می فرماید : بله ٬ قسم به خدا هر فردی در بهشت قوه و قدرت صد مرد را دارد و به اندازه صد نفر غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد .

بعد او سوال می کند : بهشت که جای پاک و پاکیزه است و جای کثافات و آلودگی نیست ٬ پس اینها پس از این همه خوردن و نوشیدن احتیاج به دستشویی پیدا کنند چیکار می کنند ؟

حضرت می فرماید : آنچه را که خورده اید به صورت عرق خوشبو که بوی مشک و عنبر می دهد ٬ از بدنشان خارج می گردد ( و دیگر احتیاج به دستشویی ندارد . (بحار ٬ ج۸ ٬ ص۱۴۹ ٬ به نقل از تنبیه الخاطر)

در روایت دیگری است که یک نصرانی از امام باقر (ع) سوال کرد : چگونه است که اهل بهشت غذا و میوه و نوشیدنی می خورند اما تغوّط نمی کنند و به دستشویی نمی روند ؟ در دنیا مثالی برای من بزن.

حضرت در پاسخ فرمودند : جنین در شکم مادرش از غذایی که مادرش می خورد او نیز می خورد اما در عین حال تغوّط نیز نمی کند و دستشویی ندارد.( بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۲۲)

پاداش شب زنده داران و روزه داران

رسول اکرم (ص) می فرماید : « در بهشت درختی است که از آن اسبهای ابلق ( سیاه و سفید ) با دو بال و با زینهایی از یاقوت بیرون می آیند . اولیای خدا بر آنها سوار می شوند و به هر جای بهشت بخواهند به پرواز در می آیند . اهل بهشت از خدا می پرسند : خدایا ! این بندگان تو چگونه به این مقام و جایگاه رسیده اند که ما از آن محروم هستیم ؟ جواب می شنوند :

آنها کسانی هستند که در دنیا شبها از بستر خواب بیرون می آمدند و به نماز و راز و نیاز مشغول بودند ٬ در حالی که شما در خواب بودید ٬ و روزها که شما می خوردید و می نوشیدید ٬ آنها روزه می گرفتند و همیشه از ترس و شوق من می گریستند. »( صائمان صالح ٬ ص ۱۱۹)

حیوانات دنیایی در بهشت

در روایتی در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است که :

امام صادق (ع) فرموده : از حیوانات دنیایی در بهشت تنها چند حیوان خواهد بود:

۱) الاغ بلعم بن باعور ( مشهور به بلعم باعورا )

۲) ناقه حضرت صالح

۳)گرگ حضرت یوسف

۴) سگ اصحاب کهف.( تفسیر علی بن ابراهیم ٬ ص ۳۹۴ – بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۹۵)

بعضی هم گفته اند : گوسفند قربانی هابیل و گوسفند قربانی حضرت ابراهیم (ع) که به جای حضرت اسماعیل ذبح کرد وارد بهشت خواهند شد و احتمالا حیوانات دیگری هم باشند.

نغمه ها و ساز و آوازهای بهشتی

صداها و نغمه های خوش ٬ جیزی است که با روح و فطرت انسان سازگار است ٬ منتهی اسلام جلو ساز و آوازهای مطرب و حرام را که انسان را حالی به حالی می کند گرفته . نغمه ها و آوازهای غیر مطرب که هم با ساختمان وجودی بشر سازگار است و هم با دستورات اسلام ٬ نه تنها حرام نیست بلکه مستحب نیز می باشد . مثلا تاکید شده است که قرائت قرآن با صوت حسن و زیبا باشد . یا کسی اذان بگوید که صدایش نیکو است . در بهشت نیز نغمه های خوش فراوان است ٬ مثلا شاخه های درختها چنان منظم به هم می خورند و صداهای خوش تولید می کنند که روح را صفا می دهد . و پرندگان بهشتی در کنار چشمه سارها و باغها و درختان و نهرهای بهشتی چنان با الحان خوش می خوانند که با توجه به محیط مناسب و صدای آبشارها و جویبارها چنان فضایی ایجاد می شود که روح انسان مدهوش می شود .

امام رضا (ع) : می فرماید : « بر روی درختان پر میوه بهشتی مرغان آواز خوانی هستند که بدن ایشان از مروارید است و بالهایشان از یاقوت ٬ این مرغان آواز خوان با انواع و اقسام صداهای خوش و دلکش برای بهشتیان آواز می خوانند و نغمه سرایی می کنند. »

همچنین امام صادق (ع) می فرماید : « در بهشت درختی است که خداوند به بادها دستور می دهد که بر آن درخت بوزند ٬ آنگاه از آن درخت آوازی بلند می شود که هرگز خلایق ٬ ساز و آوازی به خوشی و خوبی آن نشنیده باشند . » سپس فرمودند : « این در عوض آن است که پرهیزگاران در دنیا از ترس خدا شنیدن غنا و موسیقی مطرب را ترک کردند .( کفایة الموحدین ٬ ج۴ ٬ ص۳۸۱)

پیامبر اکرم (ص) می فرماید : هر بنده ای که وارد بهشت می شود دو تا حورالعین بالای سرش می نشینند و دو تا هم پایین پایش و با صورت زیبا برای او غنا و موسیقی و ساز و آواز می زنند و می خوانند که البته با ساز شیطانی نیست بلکه با تمجید و تقدیس رحمانی است و صدای ساز و آواز آنان را تمام جن و انس می شنوند.

همچنین در روایت بعدی آمده که : پیامبر اکرم (ص) برای مردم صحبت می کرد و از نعمتها و زنان بهشتی می گفت ٬ یک بادیه نشین که در بین جمع حاضر بود روی دو زانو نشست و عرض کرد : ای رسول خدا ! آیا در بهشت غنا و موسیقی هم هست ؟ حضرت فرمود : بلی ای اعرابی ٬ در بهشت نهری است که در اطراف آن دختران سفید و زیبا و خوشگلی هستند که با صدای زیبا و دلکش مشغول نغمه سرایی و آواز خوانی هستند که همانند آن را هرگز خلایق تا آن موقع نشنیده اند ٬ و این بهترین نعمت بهشتی است.

و در روایت بعدی آمده است که : در بهشت درختانی است که بر آنها زنگهایی از نقره بسته اند که هرگاه دل اهل بهشت ٬ غنا و موسیقی بخواهد خداوند ٬ از زیر عرش ٬ بادهایی بر آن زنگها می وزد و آنها به صدا در می آیند و چنان صدای خوش و آواز قشنگی از آنها بر می خیزد که اگر اهل دنیا آن صداها و ساز و آواز شادی بخش را بشنوند از خوشحالی زیاد قالب تهی خواهند کرد .

در روایت بعدی آمده که : پیامبر اکرم (ص) در مورد درجات و نهرها و مقامات بهشتی صحبت می کرد ٬ فردی بلند شد و عرض کرد : یا رسول الله ! من صوت حسن و آوازهای خوش را دوست دارم آیا در بهشت آواز خوش هم برای من است ؟ حضرت فرمود : آری قسم به خداوندی که جانم در دست اوست ٬ در بهشت درختی است که خداوند به آن دستور می دهد بر گوش بندگان من که در دنیا مشغول عبادت و ذکر و یاد من بودند از صداهای خوش و ساز و آوازت برسان . آن درخن نیز چنان با صدای بلند می خواند و می نوازد که خلایق مثل آن را قبل از آن هرگز نشنیده اند و صدای ساز و آواز آن درخت ٬ تسبیح خداوند است.( بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۹۶)

همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند : به هر بهشتی تعداد زیادی از زنان بهشتی و حورالعین می دهند ٬ هر ساعت که نوبت هر یک از آنان باشد همه زنان پیش او جمع می شوند و با صدای زیبا و دلکش شروع به آواز خوانی می کنند که هیچ چیزی شیرین تر از آن نیست ٬ طوری که تمام موجودات بهشتی از آن صدای دلکش به اهتزاز در می آیند و خوشحال می شوند . آنان دسته جمعی چنین می خوانند :

نحن الخالدات فلا نموت ابدا

نحن الناعمات فلا نباس ابدا

نحن الراضیات فلا نسخط ابدا

یعنی : ما همیشه در بهشت هستیم و هرگز نخواهیم مرد . و خیلی نرم خو و لطیف و ملایم هستیم و هرگز غمگین و محزون و ناراحت نمی شویم . وما همیشه راضی و خوشنود هستیم و هرگز غیظ و غضب نمی کنیم.( بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۹۸ )

زنان و حوریان بهشتی با این اشعار پر معنی مشغول ترانه خوانی و نغمه سرایی می شوند و خوشحالی شوهران بهشتی خویش را صد چندان می کنند.

و در روایت دیگری آمده که : زنان بهشتی دست یکدیگر را می گیرند و به طور دسته جمعی با صدای زیبا و دلربا شروع به خواندن می کنند. حورالعین ها اشعاری که قبلا ذکر شد می خواندند ٬ غیر حورالعین ها و زنان دنیایی نیز چنین می خوانند:

نحن المصلیات و ما صلیتین

نحن الصائمات و ما صمتنّ

نحن المتوضیات و ما توضیتنّ

نحن المتصدقات و ما تصدقتنّ

فغلبنهن و الله

یعنی : ما در دنیا نماز خواندیم امل حورالعین ها نماز نخواندند . ما روزه گرفتیم ٬ آن ها روزه نگرفتند . ما وضو گرفتیم ٬ آنها وضو نگرفتند . ما صدقه دادیم ٬ آنها صدقه ندادند ٬ پس به خدا ما بر آنها غلبه کردیم و پیروز گشتیم.( بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۰۷)

همچنین در روایت دیگری آمده که :

در بهشت نهری است که دختران بهشتی دور تا دور آن نهر را گرفته اند ٬ خداوند به ایشان دستور می دهد که تمجید و تسبیح و تحمید مرا به گوش بندگانم برسانید . آنان نیز با صدای بلند و با لحن و آواز خوش شروع به آواز خوانی می کنند که خلائق هرگز همانند آن را نشنیده اند و اهل بهشت همه شان با شنیدن آن آواز ٬ بسیار خوشحال و شاد و مسرور می گردند.( همان ٬ ص ۲۱۴)

هفت طایفه در زیر سایه لطف خداوندی

مرحوم دستغیب شیرازی در سرای دیگر فرموده : مراد از « وَ ظِلٍّ مَمْدودٍ » ( سایه گسترده و کشیده شده ) سایه عرش الهی و لطف خداوندی است ٬ یعنی همه بهشتیان ٬ در سایه لطف خداوند قرار می گیرند و از رحمت و نعمت و رافت الهی بهره مند می گردند .

بعد فرموده : هفت طایفه در زیر سایه لطف الهی هستند :

۱- کسی که نمازش را در مسجد می خواند و وقتی که از مسجد بیرون می رود دلش در مسجد است تا وقت نماز بعدی شود و وارد مسجد گردد.

۲- کسی که شهوت حرامی برایش پیش آید اما از ترس خدا آن را ترک کند .

۳- کسی که پنهانی صدقه بدهد ٬ طوری که غیر از خدا احدی نفهمد .

۴- کسی که به یاد گناهانش بیفتد و بترسد و بلرزد و از چشمانش اشک جاری شود .

۵- امام و پیشوای عادل که برای رضای خدا مومنان را راهنمایی کند.

۶- جوانی که جوانی خود را در عبادت و اطاعت خداوند صرف کند.

۷- دو نفری که همدیگر را برای خدا دوست بدارند و از هم جدا بودنشان در فرمان برداری از خدا باشد.( سرای دیگر ٬ ص ۲۰۵)

لازم به ذکر است که : در قرآن چندین آیه دیگر مربوط به سایه است که حالتهای مختلف آن را بیان می کند از جمله سجده آن برای خدا که چون در مورد بهشت نیست ما نیاورده ایم اما آدرس بخشی از آنها را در اینجا بیان می کنیم.( بقره: ۵۷ ٬ ۲۱۰ /اعراف : ۱۶ ٬ ۱۷ / رعد : ۱۵ / نحل : ۴۸ ٬ ۸۱/فرقان : ۴۵ / فاطر : ۲۱)

رضوان خازن بهشت

رئیس فرشتگان بهشتی ٬ رضوان خازن و اختیاردار بهشت است که فرشته ای زیبا ٬ خوشرو ٬ خوش اخلاق و خنده رو است که خداوند او را از جمال خویش خلق کرده است و کاملا نقطه مقابل خازن جهنم است که بسیار بد اخلاق ٬ زشت ٬ سیاه چهره ٬ ترسناک و وحشتناک است .

هرکس وارد بهشت شود باید با اطلاع و اجازه رضوان ٬ خازن بهشت باشد مگر گروهی که خداوند را مخفیانه عبادت کرده اند که در روایت است : در روز قیامت ٬ رضوان خازن بهشت گروهی می بیند که بدون اطلاع او و بدون آمدن پیش او وارد بهشت شده اند ٬ به ایشان می گوید : شماها چه کسانی هستید و از کجا وارد بهشت شدید؟

آنان در جواب می گویند : ما گروهی هستیم که خداوند را مخفیانه عبادت و پرستش کردیم ٬ خداوند نیز ما را مخفیانه و به طور سرّی وارد بهشت کرد. ( بحار ٬ ج ۸ ٬ ص ۱۴۶)

گریه از وسعت و بزرگی بهشت

یکی از پارسایان وارسته ٬ هر شب نیمه های آن ٬ از بستر برمی خواست و به نماز شب و مناجات با خدا می پرداخت ٬ در نماز شب سوره هایی که آیات عذاب در آن است می خواند و تکرار می کرد و از خوف خدا زار زار می گریست ٬ پس از مدتی ٬ چندین شب آیه ۲۱ سوره حدید را که آیه رحمت و بهشت است می خواند و گریه می کرد و آن آیه این است : « بشتابید به (سبب ) آمرزش از ناحیه پروردگارتان ٬ و به سوی بهشتی که وسعت آن همچون وسعت آسمان و زمین است که برای آنان که ایمان به خدا و رسولش آورده اند آماده شده است ٬ این از فضل و کرم خدا است که به هر کس بخواهد و (شایسته ببیند ) می دهد ٬ و خداوند صاحب فضل و کرم بزرگ است . »

یکی از همسایگان ٬ او را دید و به عنوان اعتراض به او گفت : تو مدتی شبها آیه های عذاب را در نماز می خواندی و گریه می کردی ولی اکنون مدتی است این آیه ای را که بیانگر رحمت و بهشت و فضل و کرم خدا است می خوانی ٬ و باز گریه می کنی ٬ برای چه؟

آن پارسای وارسته در پاسخ او گفت : بهشتی که آن همه پهناور و وسیع است – به وسعت زمین و آسمان – می بینم برای من در آنجا ٬ جای یک قدم نیست ( ترس آن دارم که از آن همه وسعت مرا مرحوم سازند ٬ واحسرتا که محروم شوم) و گریه ام از این جهت است. (تفسیر ابوالفتح راضی ٬ج۱۱ ٬ ص۵۱ ؛ داستاهای صاحبدلان ٬ ج۲ ٬ ص ۱۲۸)

مشت نمونه خروار

در تفسیر آیه « وَ اِذا رَاَیْتَ ثُمَّ رَاَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً » آمده است که امام باقر (ع) فرمودند : حضرت علی (ع) از رسول خدا (ص) راجع به تفسیر آیه « لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ » سوالی کرد که چگونه و برای چه و برای کی این غرفه ها ساخته شده ؟

حضرت فرمود : ای علی ! خداوند این غرفه ها و اتاقها را برای اولیایش از در و یاقوت و زبرجد ساخته و سقف آنها از طلا و نقره به هم بافته شده است . هر غرفه ای ۱۰۰۰ در از طلا دارد. و در هر دری فرشته ای است و در آن غرفه ها فرشهایی از حریر و دیبا ٬ با رنگهای مختلف بر روی هم انداخته شده است .

شن و ماسه حیات آنها از مشک و عنبر و کافور است ٬ هنگامی که مومن وارد بهشت می شود تاج بزرگی و کرامت بر سرش می گذارند و لباسهای فاخری با رنگهای مختلف بر تن او می پوشانند که از طلا و نقره و لولو و یاقوت سرخ بافته شده اند و هنگامی که مومن بر روی تخت خویش می نشیند ٬ تخت از خوشحالی به حرکت در می آید.

وقتی ولی و دوست خدا در منزلش مستقر می شود فرمانده فرشتگان و خدمت گزارانش می خواهد از او اجازه بگیرد و بر او وارد شود تا کرامات خداوند را بر او تبریک و تهنیت بگوید. اما خدمتگزارانش می گویند : فعلا صبر کن چون ولی خدا بر اریکه خویش تکیه داده و همسر و حورالعینی که خداوند به او داده ٬ می خواهد به پیش ولی خدا برود . در این هنگام همسر حورالعین اش از خیمه اش بلند می شود تا پیش او برود ٬ او ۷۰ لباس بافته شده از یاقوت و لولو و زبرجد رنگ آمیزی شده با مشک و عنبر بر تن دارد و تاج کرامت بر سر دارد . و کفشی از طلای آمیخته به یاقوت و لولو بر پا دارد و هنگامی که به ولی خدا می رسد از روی شوق و علاقه زایدالوصفی می گوید : ای ولی خدا ! امروز ٬ روز غصه و ناراحتی نیست چرا ایستاده ای من برای تو هستم و تو هم برای من هستی . در این هنگام هر دو با هم معانقه می کنند و دست در گردن یکدیگر می اندازند . سپس حوریه به او می گوید : ای ولی خدا ! تو محبوب من هستی و من محبوب تو هستم ٬ من عاشق و شیفته و دلباخته تو هستم و تو عاشق و دلباخته من .

سپس خدا ۱۰۰۰ فرشته مخصوص خداوند وقتی وارد اولین درب قصر آن ولی خدا می شوند ٬ به فرمانده نگهبانان درها می گویند : از ولی خدا برای ما اجازه بگیر ٬ خداوند ما را فرستاده تا به او تبریک و تهنیت بگوییم . او می گوید : صبر کنید تا من از دربان بعدی اجازه بگیرم و موقعیت شما را اعلام کنم . او می آید و به دربان بعدی می گوید و حال آنکه بین او و دربان بعدی سه تا باغ فاصله است ٬ به او می گوید : در جلو درب اول ٬ ۱۰۰۰ فرشته از طرف خداوند آمده اند برای تبریک گویی . او می گوید : من نمی توانم از ولی خدا اجازه بگیرم ٬ چون او هم اکنون در کنار همسرش است . بین آن دربان و ولی خدا هم دو تا باغ فاصله است . حاجب و دربان می آید پیش قیم و جریان را می گوید . قیم بلند می شود می رود پیش خدام مخصوص و جریان را می گوید ٬ آنان نیز به ولی خدا اطلاع می دهند و اجازه می گیرند و ۱۰۰۰ فرشته مخصوص خدا بر ولی خدا وارد می شوند در اتاقی که ۱۰۰۰ در دارد و هر دری نگهبانی از فرشتگان است. ۱۰۰۰ فرشته خداوند هر کدام از یکی از این ۱۰۰۰ در وارد می شوند و تبریک و تهنیت خداوند را ابلاغ می کنند.

این است تفسیر آیه ای که می گوید : « و الملائکه یدخلون علیهم من من کل باب ».

و این است تفسیر آیه « وَ اِذا رَاَیْتَ ثُمَّ رَاَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً »۱ که ملاوکه مخصوص پروردگار عالمیان بدون اجازه ٬ حق وارد شدن بر او را ندارند و این همه قصر و باغ و خدمه و حورالعین و … در اختیار اوست.

تازه این قطره ایست از نعمت بیکران الهی اما مشت نمونه خروار است.

۱) تفسیر علی بن ابراهیم ٬ ص ۵۷۵ – بحار ٬ ج۸٬ ص ۱۲۸

وسعت بزرگی بهشت

دوستان عزیز طبق قراری که ما با شما عزیزان داشتم موضوع زیبای بهشت را به این وبلاگ اضافه کردم٬ که این را به امام عصر حضرت امام مهدی (عج) تقدیم می کنم که طاووس اهل بهشت است.

منابع : ۱) بهشت و نعمتهای بهشتی از حیدر قنبری

۲) آرامش ابدی از علیرضا زکی زاده رنانی

خداوند خالق و آفریننده بهشت است در مورد بزرگی بهشت چنین می فرماید : « بشتابید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن ٬ آسمان ها و زمین است که برای پرهیزگاران آماده شده است. » ( آل عمران / ۱۳۳ ) مشابه این تعبیر در آیه ۲۱ سوره حدید نیز آمده است با این تفاوت که در آنجا گفته : آماده شده برای کسانی که به خدا و رسولش ایمان آورده اند اما اینجا گفته برای پرهیزگاران آماده شده و در آیه ۲۰ سوره انسان هم فرموده : « و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را می بینی. »

وقتی خود خداوند فرموده بزرگی بهشت به اندازه آسمانها و زمین است دیگر ما چه بگوییم.

در تفسیر این آیات آمده است که : مکان پایین ترین فرد بهشتی از لحاظ مقام و رتبه ٬ به اندازه هزار سال راه است و ملک و مقامش دائمی و زوال ناپذیر است و فرشتگان هنگام دخول ٬ اذن می گیرند و با سلام و تحیت بر آنان وارد می شوند و بهشتیان هر چه اراده کنند به آن دست می یابند.

همچنین در حدیثی آمده است که بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می رسد و پایین ترین فرد بهشتی از نظر جا و مکان و امکانات به قدری است که اگر تمام جن و انس میهمان او شوند ٬ قدرت پذیرائی دارد و هر مقدار هم بخورند و بیاشامند چیزی از آن کم نمی شود.

خداوند کلید ورود بر بهشت عظیم و ملک کبیر را در هر دو آیه سوره آل عمران و حدید ٬ سرعت گرفتن و سبقت کردن بر مغفرت و آمرزش الهی دانسته است.( تفسیر نمونه ٬ ذیل سه آیه مورد بحث – بحار٬ ج۸٬ ص۱۲۰)

در اینجا دو سوال مطرح است : اول این که : این مقدار جا را انسان می خواهد برای چه؟

جوابش این است که : وقتی انسان در شکم مادر بوده اگر می گفتند بعد از این دنیایی است که به اندازه میلیاردها برابر اینجاست می گفت این مقدار جا را می خواهم برای چه ؟ اما وقتی به دنیا می آید هر مقدار زمین می خرد باز احساس می کند کم دارد. در بهشت نیز چنین است اما خداوند نخواسته انسان در آنجا حرص و ولع بورزد. لذا به قدری به او داده که سیر شود.( معاد آقای قرائتی٬ ص ۴۰۲)

عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ المُؤمِنَ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ في صورَةٍ حَسَنَةٍ ، فيَقولُ لَهُ : ما أنتَ فَوَ اللّه ِ إنّي لَأراكَ امرَأَ الصِّدقِ ؟ ! فيَقولُ لَهُ : أنا عَمَلُكَ ، فيَكونُ لَهُ [نورا أو قائدا ؛ ] إلَى الجَنَّةِ . و إنَّ الكافِرَ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ في صورَةٍ سَيِّئَةٍ ، و بِشارَةٍ سَيِّئَةٍ فيَقولُ : مَن أنتَ فَوَ اللّه ِ إنّي لَأراكَ امرَأَ السَّوءِ ؟ ! فيَقولُ : أنا عَمَلُكَ ، فيَنطَلِقُ بِهِ حَتّى يَدخُلَ النّارَ ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن هر گاه از گور خود بيرون آيد، عملش به صورتى زيبا در برابرش مجسّم مى شود. مؤمن به او مى گويد : تو كيستى؟به خدا قسم كه تو را شخص خوب و درستى مى بينم! او مى گويد : من كردار تو هستم.پس،براى او نورى مى شود يا راهبرى به سوى بهشت. و كافر چون از گورش بيرون آيد كردارش به صورتى زشت و نويدى بد در برابرش مجسم مى شود. او مى گويد : تو كيستى؟ به خدا قسم كه تو را بد شخصى مى بينم! و او مى گويد : من كردار تو هستم. پس، او را مى برد و به آتش مى افكند.

عنه صلى الله عليه و آله ـ في قولِهِ تَعالى : «يَومَ يُنْفَخُ في الصُّورِ فَتَأتونَ أفْواجا» ؛ ـ : يُحشَرُ عَشرَةُ أصنافٍ مِن اُمَّتي أشتاتا ··· فأمّا الّذينَ عَلى صورَةِ القِرَدَةِ فَالقَتّاتُ مِنَ النّاسِ ، و أمّا الّذينَ عَلى صورَةِ الخَنازيرِ فَأهلُ السُّحتِ ، و أمّا المُنَكَّسونَ عَلى رُؤوسِهِم فَآكِلَةُ الرِّبا ، وَ العُميُ الجائرونَ فِي الحُكمِ ، و الصُّمُّ و البُكمُ المُعجَبونَ بِأعمالِهِم ، و الّذينَ يَمضَغونَ بِألسِنَتِهِم فَالعُلَماءُ و القُضاةُ الّذينَ خالَفَ أعمالُهُم أقوالَهُم ، و المُقَطَّعَةُ أيديهِم و أرجُلُهُمُ الّذينَ يُؤذونَ الجِيرانَ ، و المُصَلَّبونَ عَلى جُذوعٍ مِن نارٍ فَالسُّعاةُ بِالنّاسِ إلَى السُّلطانِ ، و الّذينَ أشَدُّ نَتْنا مِنَ الجِيَفِ فَالّذينَ يَتَمَتَّعونَ بِالشَّهَواتِ و اللَّذّاتِ و يَمنَعونَ حَقَّ اللّه ِ في أموالِهِم ، و الَّذينَ يَلبِسونَ الجُبابَ فأهلُ الفَخرِ و الخُيَلاءِ ؛

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ درباره آيه «روزى كه در صور دميده شود گروه گروه بياييد» ـ فرمود : ده گروه از امّت من به صورت پراكنده محشور مى شوند···

1. و امّا كسانى كه به صورت بوزينه محشور مى شوند مردمان سخن چينند،

2. امّا كسانى كه به صورت خوك محشور مى شوند حرام خوارانند،

3. و امّا كسانى كه به صورت وارونه محشور مى شوند ربا خوارانند،

4. و كسانى كه نابينا محشور مى شوند آنانند كه در حكم دادن حق كشى مى كنند،

5. و كسانى كه كر و لال محشور مى شوند آنانند كه به اعمال خود مغرورند،

6. و كسانى كه زبانهايشان را مى جوند، عالمان و قاضيانى هستند كه كردارشان بر خلاف گفتارشان است،

7. و كسانى كه دست و پا بريده محشور مى شوند آنانند كه همسايگان خود را مى آزارند،

8. و به دار آويختگانِ بر شاخه هاى آتش آنانند كه نزد حكمران از مردم سعايت مى كنند،

9. و كسانى كه بد بوتر از مردارند آنانند كه در پى شهوتها و لذّتها مى روند و حق خدا را از اموال خود نمى پردازند،

10. و كسانى كه جُبّه (جامه ای از آتش) پوشيده محشور مى شوند، فخر فروشان و متكبّرانند.

رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ لمّا سُئلَ عنِ الدَّيُّوثِ ـ : الذي تَزنِي امرَأتُهُ و هُو يَعلَمُ بها ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در پاسخ به اين پرسش كه : ديّوث كيست؟ ـ فرمود : مردى كه زنش زنا دهد و او خبر داشته باشد.

كتاب من لا يحضره الفقيه : قالَ [رسولُ اللّه ِ] صلى الله عليه و آله : إنَّ الجَنَّةَ لَتُوجَدُ ريحُها مِن مَسيرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ ، و لا يَجِدُها عاقٌّ و لا دَيُّوثٌ . قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ ، و ما الدَّيُّوثُ ؟ قالَ : الذي تَزنِي امرأتُهُ و هُو يَعلَمُ بها ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بوى بهشت از فاصله پانصد سال راه به مشام مى رسد، اما فرزند نا خلف و شخص ديّوث آن را استشمام نمى كنند. عرض شد : اى پيامبر خدا! ديّوث كيست؟

فرمود : مردى كه زنش زنا دهد و او از آن مطلع باشد.

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إذا اُغِيرَ الرجُلُ في أهلِهِ أو بَعضِ مَناكِحِهِ مِن مَملوكِهِ فلم يَغَرْ و لم يُغَيِّرْ ، بَعَثَ اللّه ُ إلَيهِ طائرا يقالُ لَهُ : القَفَندَرُ حتّى يَسقُطَ على عارِضَةِ بابِهِ ، ثُمّ يُمهِلَهُ أربَعينَ يوما ثُمّ يَهتِفَ بهِ : إنّ اللّه َ غَيورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيورٍ ··· ثُمّ يَطيرُ عَنهُ فَيَنزِعَ اللّه ُ بعدَ ذلكَ مِنهُ رُوحَ الإيمانِ ، و تُسَمِّيَهُ المَلائكةُ : الدَّيُّوثَ ؛ امام صادق عليه السلام : هرگاه با زنِ يك مرد يا يكى از كنيزان او عملى ننگ آور صورت گيرد و او به غيرت نيايد و وضع را تغيير ندهد، خداوند پرنده اى به نام قَفَنْدَر به سوى آن مرد بفرستد كه بر روى چارچوب در خانه او مى نشيند و آن گاه چهل روز مهلتش مى دهد. سپس بانگ سر مى دهد : همانا خدا غيرتمند است و هر غيرتمندى را دوست مى دارد··· آن گاه پرواز مى كند و مى رود و از آن به بعد خداوند روح ايمان را از آن مرد بر مى كَنَد و فرشتگان نام ديّوث بر او مى نهند.

عنه عليه السلام : إنّ شَيطانا يقالُ لَهُ : القَفَندَرُ ، إذا ضُرِبَ في مَنزِلِ الرَّجُلِ أربَعينَ صَباحا بالبَربَطِ و دَخَلَ علَيهِ الرِّجالُ، وَضَعَ ذلكَ الشيطانُ كُلَّ عُضوٍ مِنهُ على مِثلِهِ مِن صاحِبِ البيتِ ، ثُمّ نَفَخَ فيهِ نَفخَةً فلا يَغارُ بعدَ هذا؛ حتّى تُؤتى نِساؤهُ فلا يَغارُ ؛ امام صادق عليه السلام : شيطانى است به نام قَفَندَر، كه هرگاه در منزل مردى چهل بامداد بربط نواخته شود و مردها بر آن وارد شوند، آن شيطان هر يك از اعضاى بدن خود را بر روى اعضاى همانندش در بدن صاحب خانه بگذارد و سپس در او بدمد، كه از آن پس ديگر غيرتى برايش نماند، به طورى كه پيش زنانش بيايند و او غيرت به خرج ندهد.

عنه عليه السلام : إذا لم يَغِرِ الرجُلُ فهُو مَنكوسُ القَلبِ ؛ امام صادق عليه السلام : مردى كه غيرت نداشته باشد، واژگونه دل است.

فرجام غيبت

الإمامُ عليٌّ عليه السلام : اِجتَنِبِ الغِيبَةَ ؛ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ ؛ امام على عليه السلام : از غيبت كردن دورى كن؛ زيرا غيبت نواله سگهاى دوزخ است.

عنه عليه السلام : الغِيبَةُ قُوتُ كِلابِ النارِ ؛ امام على عليه السلام : غيبت، خورش سگهاى دوزخ است.

الإمامُ الحسينُ عليه السلام ـ لِرجُلٍ اغتابَ عِندَهُ رجُلاً ـ : يا هذا، كُفَّ عنِ الغِيبَةِ؛ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ ؛ امام حسين عليه السلام ـ به مردى كه در حضور ايشان از ديگرى غيبت كرد ـ فرمود : اى مرد! دست از غيبت بردار؛ زيرا غيبت خورش سگهاى دوزخ است.

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : إيّاكُم و الغِيبَةَ ؛ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ ؛ امام زين العابدين عليه السلام : زنهار از غيبت، كه آن خورش سگهاى دوزخ است.

عنه عليه السلام : ـ لَمّا سَمِعَ رجُلاً يَغتابُ آخَرَ ـ : إنَّ لِكُلِّ شيءٍ إداما ، و إدامُ كِلابِ الناسِ الغِيبَةُ ؛ امام زين العابدين عليه السلام ـ وقتى شنيد كه مردى غيبت مى كند ـ فرمود : هر چيزى نانخورشى دارد و نانخورشِ مردمان سگ صفت، غيبت است.

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : قالَ رَجُلٌ لعليِّ بنِ الحسينِ عليهما السلام : إنَّ فُلانا يَنسُبُكَ إلى أنّكَ ضالٌّ مُبتدِعٌ ! فقالَ لَهُ عليُّ بنُ الحسينِ عليهما السلام : ما رَعَيتَ حقَّ مُجالَسَةِ الرجُلِ حيثُ نَقَلتَ إلَينا حَديثَهُ ، و لا أدَّيتَ حَقِّي حيثُ أبلَغتَني عن أخي ما لَستُ أعلَمُهُ ! ··· إيّاكَ و الغِيبَةَ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ ، وَ اعلَمْ أنّ مَن أكثَرَ مِن ذِكرِ عُيوبِ الناسِ شَهِدَ علَيهِ الإكثارُ أنّهُ إنّما يَطلُبُها بقَدرِ ما فيهِ ؛ امام صادق عليه السلام : مردى به على بن الحسين عليهما السلام گفت : فلانى به شما نسبت مى دهد كه گمراه و بدعت گذار هستى. على بن الحسين به او فرمود: حقّ همنشينى با آن مرد را پاس نداشتى؛ زيرا سخن او را به ما منتقل كردى. حقّ مرا نيز به جا نياوردى زيرا از برادرم چيزى به من رساندى كه من آن را نمى دانستم!··· از غيبت بپرهيز، كه آن نواله سگهاى دوزخ است و بدان كسى كه از مردم زياد عيب گويى كند، اين عيب گويى زياد بر اين نكته گواهى دهد كه او اين عيبها را به همان اندازه اى كه در خودش هست، مى جويد (به همان اندازه عيب دارد ).

عنه عليه السلام : إيّاكَ و الغِيبَةَ ؛ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ ؛ امام صادق عليه السلام : از غيبت بپرهيز، كه آن نانخورش سگهاى دوزخ است.

و در حديث ديگر از رسول خدا مروى است: كسانى كه دو ميخ از آتش در چشم آنها است، اينها كسانى‏اند كه چشم خود را از حرام پر مى‏كردند. (علم اليقين، مجلسی، ج 2، 109)

محدث فيض در عين‏اليقين اين طور نقل مى‏فرمايد كه: وقتى شرابخوار وارد محشر مى‏شود، شيشه شرابى به گردنش آويزان و قدح شرابى به دستش چسبيده و بوى گندى از او بلند است كه از هر مردارى گندتر است و همه او را مى‏شناسند كه شرابخوار بوده است و هركس بر او بگذرد، او رالعنت كند؛ چنانچه آنها كه اهل طربند تار و طنبورشان به دستشان چسبيده و بر سر آنها مى‏خورد، اصلاً از قيافه و سيماى هركس معلوم است كه اهل چه گناهى بوده است‏(علم اليقين، مجلسی، ج 2، 109)

1. "عیسى (ع): إنی أرى الدنیا فی صورة عجوز هماء علیها کل زینة قیل لها کم تزوجت قالت لا أحصیهم کثرة قیل أ ماتوا عنک أم طلقوک قالت بل قتلتهم کلهم قیل فتعسا لأزواجک الباقین کیف لا یعتبرون بأزواجک الماضین و کیف لا یکونون منک على حذر"؛حضرت عیسی فرمود: من دنیا را به صورت پیرزنی دیدم که دندان هایش ریخته و زینت هایی به خود آویخته بود. از او سؤال شد؟ چند شوهر اختیار کردی؟ گفت: قابل شمارش نیست. گفتند: شوهرانت مردند یا طلاقت دادند؟ گفت: تمام آنها را کشتم. گفتند: وای بر بقیه شوهرانت که از شوهران گذشته عبرت نمی گیرند و از تو پروا ندارند.( ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج 1، ص 69، مکتبة الفقیه، قم.)

2. قال ابن عباس (رض) "یؤتى یوم القیامة بالدنیا فی صورة عجوز شمطاء زرقاء أنیابها بادیة مشوهة خلقها و تشرف على الخلائق فیقال تعرفون هذه فیقولون نعوذ بالله من معرفة هذه فیقول هذه الدنیا التی تناجزتم علیها و بها تقاطعتم الأرحام و بها تحاسدتم و تباغضتم و اغتررتم ثم تقذف فی جهنم فتقول یا رب أین أتباعی و أشیاعی فیقول الله عز و جل ألحقوا بها أتباعها و أشیاعها"؛ ابن عباس می گوید: روز قیامت دنیا را به صورت پیرزنی زشت و کریه المنظر حاضر می کنند و نشان مردم می دهند و به آنها می گویند: آیا او را می شناسید؟ می گویند: پناه بر خدا از این که چنین شخصی را بشناسیم! پس گفته می شود این همان دنیایی است که بر سر آن با هم مبارزه می کردید، برای او قطع رحم می نمودید، حسادت می ورزیدید، نسبت به هم بغض و کینه داشتید، و به آن مغرور شدید. سپس او را به جهنم می برند، در حالی که می گوید: پروردگار من پس پیروان من چه می شوند؟ خدای متعال می فرماید: پیروانش را به او ملحق کنید.( ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج 1، ص 146، مکتبة الفقیه، قم)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

5 دیدگاه

  1. بازتاب: شکلاتی
  2. بازتاب: آتش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا