اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

تکامل در عالم برزخ

بسم الله الرحمن الرحیم

هر کسی وقتی عزیزی را از دست می دهد، از خودش می پرسد: الان در چه وضعیتی است؟ آیا در بهشت برزخی است یا در دوزخ؟ آیا می توانیم دستگیرش باشیم و برایش کاری انجام دهیم که وضعیت او بهتر از قبل شود و اگر برای گناه و خطایی دچار عذابی است، او را نجات دهیم؟ آیا کسی که در عالم برزخ ، دستش از دنیا و عمل کوتاه است، می تواند از عمل ما بهره ای برد؟ این پرسش ها و پرسش های دیگر، نویسنده را بر آن داشت تا به آموزه های وحیانی قرآن مراجعه کند و پاسخ را از قرآن استنطاق نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عالم برزخ، عالم پس از مرگ

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مرگ آفریده ای الهی است(ملک، آیه 2) که مسئولیت انتقال انسان از جهانی به جهانی دیگر را به عهده دارد. هر انسانی زمانی که اجل مسمی او رسیده باشد می بایست مرگ را بچشد(انبیاء، آیه 35؛ عنکبوت، آیه 57) و کسی نمی تواند از مرگ فرار کند،(جمعه، آیه 8) و انسان در هر جا و حالتی و مقامی باشند مرگ به سراغ آنان می آید و آنان را درک می کند( نساء، آیه 78) حتی اگر آن نفس، اشرف آفریده های الهی یعنی حضرت پیامبر(ص) باشد.(زمر، آیه 30)

زمانی که مرگ هر انسانی برسد او را به جهانی دیگر منتقل می کنند که از آن به عالم برزخ در قرآن تعبیر شده است.(مومنون، آیات 99 و 100) البته برخی این عالم برزخ را به گونه ای می گذرانند که گویی اصلا در آن جا نبوده اند و این افراد خاص که از آنان به مقربان و سابقون یاد می شود، بر خلاف مردم عادی که دو مرگ و دو زندگی را تجربه خواهند کرد تنها یک مرگ را دو حیات تجربه می کنند؛ یعنی تنها پس از زندگی در دنیا یک بار می میرند و در روز قیامت مرگ به سراغ ایشان نمی آید؛ بلکه آنان پس از زندگی دنیا تنها یک مرگ را تجربه می کنند که ایشان را به بهشت اخروی منتقل می کند.(دخان، آیه 56) اینان از فزع اکبر روز قیامت هیچ محزون و اندوهگین نمی شوند؛ چرا که ایشان آن را تجربه نمی کنند.(نمل، آیات 87 و 89)

به نظر می رسد که این افراد خاص مرگ را نمی چشند، بلکه آن را می خورند و نابود می کنند؛ پس مرگی برای آنان نیست، بلکه پس از آن که مرگ را خوردند و میراندند، جاودانه و مخلد خواهند بود.

به سخن دیگر، همه انسان ها مرگ را می چشند و تذوق دارند، اما برخی از اینان فراتر از چشیدن آن را می خورند؛ زیرا تذوق به معنای چشیدن و خوردن آمده است. از همین روست که خداوند درباره خوردن آدم(ع) از درخت ممنوع گاه به تذوق(چشیدن) و گاه به اکل (خوردن) تعبیر کرده است.(طه، آیه 121؛ اعراف، آیه 22)

کسانی که مرگ را می خورند دیگر مرگ دیگری را تجربه نخواهند کرد، ‌اما کسانی که مرگ را چشیده اند به عالم برزخ می روند و در آن جا زندگی می کنند تا این که قیامت می شود و اسرافیل در نفخ صور می دمد و همه جز مقربان می میرند. (نمل، آیات 87 و 89) در این زمان همگان مرگ را می خورند و سپس وقتی دوباره خداوند آنان را زنده می کند، دیگر مرگی نیست و اهل بهشت و دوزخ حیات و زندگی جاودانه خواهند یافت؛(زمر، آیه 68) هر چند که اهل دوزخ از شدت عذاب به حالتی در می آیند که آرزوی مرگ می کنند ولی این حالتی است که نه مرگ و نه زندگی است؛ زیرا دیگر مرگی نیست تا اینان را بمیراند و به جا دیگر منتقل نماید.(طه، آیه 74؛ اعلی، آیه 13)

به هر حال توده های مردم مرگ و زندگی های چندی را تجربه می کنند: 1. مرگ پیش از دنیا؛ 2. زندگی دنیوی؛ 3. مرگ دنیوی؛ 4. زندگی برزخی 5. مرگ برزخی ؛ 6. زندگی اخروی و جاودانه بدون مرگ.

البته خداوند در آیه 28سوره بقره می فرماید : كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ؛ چگونه به خداوند کفر می ورزید در حالی که مردگانی بودید که خداوند شما را احیا کرد سپس می میراند سپس زنده می گرداند سپس به سوی او باز می گردید. در این آیه یک مرگ پیش از دنیا را برای آدمی ترسیم کرده است، سپس زندگی دنیوی و سپس مرگ دنیوی سپس بازگشت به سوی خداوند.

اما در آیه 11 سوره غافر به نقل از کفار می فرماید که اینان می گویند: رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ؛ پروردگار ما! دوبار ما را میراندی و دوبار زنده گرانیدی. در این آیه از چهار حالت سخن به میان آمده است. مفسران در این باره تفاسیر متعددی دارند:

1. منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احیا، احیاى برزخى و احیاى در قیامت است.

2. مراد از دو حیات، زنده شدن در قبر براى پاره‏اى از سؤالات است، و زنده شدن در قیامت، و منظور از دو مرگ، مرگ در پایان عمر و مرگ در قبر است.

3. مقصود از مرگ نخستین، مرگ قبل از وجود انسان در دنیا است؛ چرا که انسان قبلاً خاک بود، بنابر این زندگى اوّل نیز زندگى این دنیا مى ‏شود، و مرگ دوم در پایان این جهان است، و حیات دوم در رستاخیز خواهد بود.( تفسير نمونه، ج‏20، ص 44)

به هر حال، بیش تری انسان ها پس از مرگ به عالم برزخ می روند و در آن جا تا روز قیامت می مانند. خداوند می فرماید: حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ تا زمانی که یکی از شما را مرگ می آید می گوید پروردگارا مرا بازگردان شايد من در آنچه وانهاده‏ام كار نيكى انجام دهم. نه چنين است، اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد.(مومنون، آیات 99 و 100)

مرگ پایان عمل و آغاز حساب

وقتی انسان از دنیا می رود دیگر زمان عمل او از دست می رود؛ زیرا تا زمانی که در دنیاست دارای اراده و اختیار و حق انتخابی است که از آن به آزادی در عمل تعبیر می شود؛ اما با پایان زندگی دنیوی و آغاز زندگی اخروی حتی در عالم برزخ، دیگر انسان اراده و اختیاری ندارد تا امکان عملی برای او باشد. از این روست که در آیات قرآنی از فقدان اختیار و انتخاب در عوالم دیگر سخن به میان آمده است؛ هر چند که در دنیا دارای اختیار و آزادی در انتخاب بود و می توانست عمل داشته باشد. امیرمومنان علی (ع) از پیامبر (ص) نقل کرده است که آن حضرت(ص) فرمود: «اليوم عملٌ و لا حساب و غداً حسابٌ و لا عمل؛ امروز عمل است بدون حساب و فردا حساب بدون عمل است»(نهج‌البلاغه، خطبه 42)

بنابراین، انسان پس از مرگ کاری نمی تواند انجام دهد که موجب تکامل او شود. از این روست که برخی گفته اند که دنیا تنها جایی است که انسان می تواند تکامل یابد و به هر کمالی دست رسی پیدا کند. بر اساس آیات قرآنی، انسان با عمل است که خودش و آخرتش را می سازد و بهشت و دوزخ تجسم عینی اعمال اوست. البته از آن جایی که نرم افزار هر عملی، نیت و ایمان است،‌ نمی توان نقش نیت و ایمان را نادیده گرفت؛ زیرا این نرم افزار است که به سخت افزار عمل روح و معنا می بخشد. از این روست که خداوند برای رفعت انسان ایمان و عمل صالح را با هم ملاک قرار داده است.(فاطر، آیه 10) پس حسن فاعلی و حسن فعلی هر دو لازم است تا انسان به کار برسد.

حسن فاعلی و نیت بر اساس بینش ها و نگرش های آدمی شکل می گیرد. از این روست که نقش شناخت حقایق بسیار مهم است؛ زیرا وقتی انسان بخواهد به چیزی ایمان بیاورد و آن را انجام دهد نیازمند شناخت حق و باطل و جزم در حقانیت آن است. پس این جزم در ذهن به قلب منتقل می شود و اگر به شکل عقد در آید، ایمان پدید آمده و انسان گرایش به انجام عملی می یابد. پس دو قوه جزم و عزم از هم جدا هستند ولی در ارتباط با هم هستند.

وقتی انسان می میرد ، دیگر اراده اختیاری نخواهد داشت تا بتواند عملی در عالم برزخ داشته باشد؛ بلکه دست و پای او برای عمل و انجام کاری به میزانی باز است که در دنیا بازکرده و به کمالی رسانیده است. البته در آن جا امکان عالم شدن است و چون چشم برزخی او باز می شود به حقایق هستی آگاه می شود؛ اما نمی تواند به چیزی که می بیند با آن جزم می یابد عزم بیابد و آن را به شکل ایمان بروز دهد.

شکی نیست که ایمان از مصادیق علم نیست بلکه از مصادیق عمل است. پس وقتی ایمانی به چیزی را از این جا به آن جا نبرده باشد نمی تواند در آن جا به چیزی ایمان بیاورد هر چند که برای او جزمی می شود و بدان قطع می یابد؛ ولی چون اراده ندارد نمی تواند عزم به عمل داشته باشد و به آن چیزی که جدید می بیند و جزم می یابد ایمان پیدا کند. از این روست که پس از مرگ وقتی به حقایق آگاه می شود و علم شهودی می یابد(ق، آیه 22) خواهان بازگشت به دنیا می شود تا بتواند آن حقیقت جزمی را به شکل عمل در آورده و بدان ایمان آورد.(مومنون، آیات 99 و 100)

از نظر قرآن ایمان پس از مرگ امکان پذیر نیست و پیش از مرگ نیز تا زمانی شخص می تواند ایمان بیاورد که در دالان انتقال مرگ قرار نگرفته باشد؛ اما زمانی که در این دالان قرار می گیرد دیگر ایمان سودی برای شخص ندارد (انعام، آیه 158) چنان که ایمان پس از مشاهده عذاب و قرار گرفتن در دالان مرگ و انتقال سوی برای فرعون نداشت.(یونس، آیه 90)

پس ایمان چون یک عمل ارادی و اختیاری و از مصادیق عزم است نمی تواند در دالان مرگ یا پس از آن اتفاق بیافتد و تنها انسان به این عمل صالح در دنیا می تواند اقدام کند و مومن شود.

اما پس از مرگ علم و جزم برای او شدنی است و این به قطع اتفاق خواهد افتاد در آن جا دیگر مانعی نیست که پس از مشاهده حقایق جزم پیدا نکند؛ زیرا جزم یک امر اختیاری نیست و وقتی شرایط و اسباب علم و جزم آماده شد به طور طبیعی و خودکار انسان جزم می یابد؛ اما عزم یک عمل اختیاری است و از همین روست که برخی از مردم جزم به امری در همین دنیا پیدا می کنند ولی آن را انکار کرده و بدان عزم و ایمان نمی آورند.(نمل، آیه 14) اما پس از مرگ شخص نمی تواند با وجود قطع و جزم ذهنی، عزم و ایمان قلبی داشته باشد؛ زیرا پس از مرگ دیگر جای عمل نیست تا بتواند ایمان بیاورد و عزمی نماید.

به هر حال، در عالم برزخ بلکه حتی در عوالم دیگر پس از آن،‌ تکامل علمی برای انسان است ولی تکامل عملی نیست؛ زیرا دیگر جایی برای عمل نیست و کسی نمی تواند وضعیت خودش را بهبود بخشد. به این معنا که دنیا کشتزار و آخرت خرمنگاه است. کسی که این جا گندم کاشته آن جا گندم درو می کند و کسی که جو یا شبدر و یونجه کاشته آن جا همان ها را درو می کند نه چیزی دیگر.

دستگیری از مردگان مسلمان

حال با این اوضاع آیا می توان از مردگان خودمان دستگیری کنیم و کاری برایشان انجام دهیم تا وضعیت آنان در برزخ و عوالم پس از آن بهبود یابد؟ یعنی وقتی تکاملی دیگر در آن جا انجام نمی گیرد و کسی که جو کاشته را نمی شود کمک کرد تا گندم درو کند، پس این خیرات و مبرات تغییری در وضعیت او ایجاد نمی کند؟

در پاسخ باید گفت تنها مردگانی که اهل ایمان و اسلام باشند از خیرات و مبرات ما بهره مند می شوند؛ اما کسانی که از کفر و بی دینی باشند هرگز از آن بهره ای نخواهند گرفت بلکه از یک نظر خیرات و مبرات برای کسانی که کافر و مشرک بودند جایز نیست، حتی اگر ارحام ما بوده و از والدین و فرزندان و همسران و خویشان خونی و سببی و نسبی ما باشند و بخواهیم پارت بازی کنیم و کمکی به آنان برسانیم؛ زیرا کسانی که کافر باشند، اصولا نرم افزار را با خود ندارند تا بتوانند از مبرات و خیرات بهره مند شوند و آن را تبدیل به عملی برای خود کنند.(ممتحنه، آیه 4 و آیات دیگر)

اما کسانی که اهل ایمان بودند به جهت آن که اصل ایمان را با خود دارند و تنها کمالاتی را با خود نبرده اند که از طریق عمل ایجاد می شد، اینان تا زمانی که در عالم برزخ هستند به شکلی از شفاعت اعمال ما برخوردار خواهند شد؛ زیرا این اعمالی که به قصد و نیت خیر رسانی به آنان انجام می شود به یک معنا عمل خودشان است؛ مثلا مالی را گذاشته اند که ما به قصد آنان خیرات می کنیم و یا نماز و روزه های قضایی آنان را به جا می آوریم یا آن که کار نیک و حسنه ای را به جا گذاشته اند که باقیات صالحات آنان است و آنان پس از مرگ نیز از آن بهره مند خواهد شد.

رسول اللَّه (ص) می فرماید : اذا مات الانسان انقطع عمله الاّ من ثلاث : علم ينتفع به ، او صدقة تجرى له ، او ولد صالح يدعو له ؛ زمانی که انسان بمیرد راه عملش بسته می شود مگر از سه راه: دانشی که بدان سود می برد، صدقه جاریه ، فرزند صالح که برای او دعا می کند. (بحارالانوار، ج 23، ص 2)

در حقيقت این امور آثار عملِ خود انسان است؛ یعنی کاری کرده که پس از مرگ نیز عمل داشته باشد. پس اگر فرزند صالحی داشته باشد که برایش دعا کند، این عمل صالح خودش است و یا اگر درختی کاشت که از میوه اش دیگران بهره می برند و برایش خدابیامرزی می دهند،‌این کار خودش است ، هم چنین کتابی نوشت که مردم را به کار نیک و فکر نیک دعوت می کند این عمل خود اوست. در راهسازی و احداث قنات و چشمه و دیگر اعمال خیر مانند موقوفات همه عمل خود است که نتیجه اش در عوالم دیگر نصیبش می شود و از برکاتش بهره می برد. در حقیقت این عمل سابق ماندگار و پایا و مانای خود اوست نه یک عمل جدید که پس از مرگ انجام می دهد؛ زیرا پس از مرگ دیگر راه بر عمل بسته است.

وقتی انسان اخلاق خوبی داشته باشد و آن را به دیگران بیاموزد و به شکل یک سنت در جامعه گسترش دهد پس از مرگ از آن اخلاقش بهره مند خواهد شد.

به هر حال، انسان هر چیزی که بخواهد در آن جا داشته باشد باید خودش از این جا ببرد. یعنی همان طوری که ایمان به عنوان یک عمل صالح قلبی را با خود می برد، باید دیگر کمالات را از طریق اعمال دیگر از جوارح و جوانح در این جا ایجاد کند و با خود ببرد. همان طوری که انسان اخلاق را در این جا درست می کند و به آخرت می برد. اخلاق نیز جزء اعمال است، هر چند که ريشه‌هاي علمي و معرفتي دارد. به هر حال اخلاق عمل است و از مصادیق عملِ قلبي هم چون ایمان است ؛ یعنی تواضع، قناعت، غبطه و مانند آن جزو اعمال قلبي است. کسی که اخلاق نیک را در دنیا تحصیل نکرده نمی تواند در آخرت آن را کسب کند،‌اما اگر کلیت آن را در این جا داشته باشد و آن را به شکل یک حسنه بروز دهد ، آثاری که از این اخلاقش در دنیا می ماند و دیگران به پیروی از او انجام می دهند، این آثارش پس از مرگ برای او می ماند.

بسیاری از مردم در آخرت علومی را خواهند داشت که به ظاهر در دنیا کسب نکرده اند، مثلا در روایات است که برخی از مردم را خداوند در آخرت به عنوان فقیه بر می انگیزاند، در حالی که فقیه نبوده است: بَعثه الله يوم القيامة فَقيها.( قال الصادق (ع) : مَنْ حَفِظَ مِنْ شِیعَتِنَا أَرْبَعِینَ حَدِیثاً بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقِیهاً عَالِماً وَ لَمْ یُعَذِّبْهُ أمالی صدوق، ص 306. قال رسول الله (ص) : مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِی أَرْبَعِینَ حَدِیثاً مِمَّا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقِیهاً عَالِماً وسائل الشیعه، ج 27، ص 94. قال الصادق (ع) : مَنْ حَفِظَ عَنَّا أَرْبَعِینَ حَدِیثاً مِنْ أَحَادِیثِنَا فِی الْحَلالِ وَ الْحَرَامِ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقِیهاً عَالِماً وَ لَمْ یُعَذِّبْهُ وسائل الشیعه، ج 27، ص 95، حدیث 2) این فرد این گونه می شود؛ زیرا به دین عمل می کرده است و سستی اعتقادی و عملی نداشته است. از این روست که در آخرت آن علم فقه را در خود می یابد و بر اساس آن پاداش قیامتی و اخروی دریافت می کند. چنین شخصی نه تنها خودش به عنوان فقیه و عالم به بهشت می رود بلکه در مواقف می ماند و بسیاری را به شفاعتش به بهشت می برد؛ زیرا به او می گویند: «قِف حتّي تَشفع؛ بمان تا شفاعت کنی.( ويقال للفقيه: يا أيها الكافل لايتام آل محمد (عليهم السلام)، الهادي لضعفاء محبيهم ومواليهم ، قف حتى تشفع لمن أخذ عنك أو تعلم منك، فيقف فيدخل الجنة معه فئام وفئام وفئام – حتى قال عشرا – وهم الذين أخذوا عنه علومه، وأخذوا عمن أخذ عنه، وعمن أخذ عمن أخذ عنه إلى يوم القيامة، فانظروا كم فرق ما بين المنزلتين ! ".(مستدرك الوسائل ، الميرزا حسين النوري الطبرسي ، جلد : 17 صفحه : 320)

به هر حال، هر کسی اگر ایمان را با خود برده باشد هر چند که عمل خوب و بد را با هم مخلوط کرده باشد، او لیاقت دارد که در عوالم دیگر به کمک اعمالی که در دنیا برای او انجام می گیرد مانند خیرات و مبرات بهره مند شود و تکامل یابد. این تکامل تا روز قیامت ادامه دارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا