اجتماعیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

بایسته ها و نبایسته های تبلیغ

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید از خودتان پرسیده باشید چرا سخن فلانی تاثیری نمی گذارد یا فلانی در کار تبلیغ موفق است و همه چون پروانه دورش جمع می شوند در حالی که سخندان و سخنران توانایی نیست؟ چه علل و عوامل موفقیت این یکی و عدم موفقیت آن دیگری را موجب می شود؟ مگر همه مردم بیمار دل هستند که بهترین و نیکوترین مطالب و آموزه  های اسلامی را می شنوند ولی بدان گرایش نمی یابد؟ علت و عامل درونی و بیرونی این گونه واکنش ها چیست؟

نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا ضمن آسیب شناسی، برخی از علل و عوامل را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

گوهر پاک گوینده و شنونده

خداوند در آیاتی از قرآن با تمثیلات و روش های دیگر بر آن است تا دو امر مهم را در تبلیغ روشن سازد: 1. پاکی و طهارت روح مبلغ؛ 2. پاکی و طهارت روح شنونده پیام. از جمله تمثیلاتی که خداوند برای بیان این مطلب آورده است، زمین پاک و طیب و زمین ناپاک و خبیث است. خداوند در آیه 58 سوره اعراف می فرماید: وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ؛ و زمين پاك و آماده‏، گياهش به اذن پروردگارش برمى‏آيد و آن زمينى‏ كه ناپاك و نامناسب‏ است گياهش‏ جز اندك و بى‏فايده برنمى‏آيد. اين گونه، آيات خود را براى گروهى كه شكر مى‏گزارند، گونه‏گون بيان مى‏كنيم.

در این تمثیل به خوبی روشن شده که سخن پاک از دل پاک بیرون می آید؛ چنان که سخن ناپاک از دل ناپاک بیرون می آید. دیگر این که سرزمین و دل پاک، پر گیاه و پربهره است در حالی دل ناپاک اگر میوه و گیاهی از آن سر برآرد بسیار اندک است. البته از آیاتی از جمله آیه 16 سوره سباء این معنا به دست می آید که گوهر و گیاه پاکی چون سدر در انبوه درختان دارای میوه های تلخ خواهد بود. به این معنا که میان درختان خاردار تلخ میوه شماری سخن و کلام خیر که بسیار اندک است بیرون می آید که دست یابی به آن نیز سخت و دشوار است.

پس سخن پاک و طیب و دارای محتوای بلند و معارف الهی تنها از جان ها و دل های پر بر می آید و اما جان های ناپاک اگر اندک خیر در سخن و کلام ایشان باشد، آن نیز در میان خارها و میوه های تلخ نهان است که کشف آن نیز بسیار سخت و به دست آوردن و بهره مندی از آن دشوار خواهد بود.

هم چنین شنونده، باید پاک و طیب باشد تا بتواند از باران رحمت سخنان الهی از زبان  پاکان که بر زمین تن و روان آدمی می بارد بهره مند شود، و جان و روانش بدان نشاط یابد و رشد و نمو پیدا کرده به گونه ای که گیاهان زیبا و پرنشاط و شیرین میوه از آن برآمده و دیگران نیز از آن بهره مند شوند.(اعراف، آیه 57 ؛ فاطر، آیه 9؛ و آیات دیگر)

از نظر آموزه های قرآنی، سخنان و رفتار و کردار آدمی گواه صادقی از شخصیت باطنی اوست و به سادگی می توان از کنش و واکنش و منش هر کسی به باطن او راه یافت و شخصیت او را شناخت. خداوند می فرماید:  كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ؛ هر کسی بر اساس شاکله و شخصیت خود عمل می کند.(اسراء، آیه 84) پس گفتار و کردار هر کسی بیانگر شخصیت پاک و ناپاک او خواهد بود. از فاضلاب بوی بد تعفن بر می خیزد در حالی از عطردان،‌ بوی خوش پراکنده می شود.

خداوند در آیاتی از قرآن از جمله آیه 14 سوره نمل می فرماید با آن که بر چیزی یقین دارند، ولی آن را انکار می کنند؛ زیرا دنبال ظلم و علو و بزرگی هستند. به این معنا که چون ذات و شخصیت ایشان ناپاک است و در پی ستمگری و بزرگی دروغین هستند تا نسبت به خداوند سرکشی کنند، به انکار حتی حقایق یقینی می پردازند و سخن پاک و بلند و حق الهی را می شنوند و از آن اعراض می کنند و با آن که به حقانیت آن یقین وقطع دارند، به انکار آن می پردازند.

این ناپاکی شخصیت شنونده است که به او اجازه بهره مندی از باران رحمت الهی را نمی دهد و همانند شوره زار اگر سخنی بر آن فرود آید و در دل سخت و سنگ او نفوذ کند و یا نم دار و خیس شود، جز گیاه شوره زار بر نمی آید.

حافظ شیرین سخن درباره آمادگی شنونده می فرماید:

گوهر پاک بباید که شود قابل فیض/ ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود/ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش/ که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود.

خداوند به صراحت بیان می کند که سنگدلان باران رحمت را نمی توانند جذب جان و باطن خویش سازند و چون دل های سنگی شده است هیچ آبی حیاتی در آن نفوذ نمی کند و یا بیرون نمی آید. این مطلب را از آیه 74 سوره بقره می توان استنباط کرد؛ چنان که آیه 264 سوره بقره نیز نشان می دهد سنگدلان با تفاوت جزیی که دارند از باران های الهی بهره مند نخواهند شد؛ زیرا یا سنگ صافی است که خاک نرمی بر آن نشسته که با بارانی شسته می شود و یا اصلا سنگ بی خاکی است باران روی آن اثری ندارد.

موانع تبلیغی در مبلغ

چنان که گفته شد، از جمله علل و عوامل تاثیرگذار یا عدم تاثیر شخصیت گوینده و مبلغ است. به این معنا که گوهر پاکی می بایست تا گوهر پاک را در مجرای سالم و صحیح و پاک نگه داشته و بی هیچ آلندگی و آلودگی به مخاطب برساند. بنابراین اگر گوینده و مبلغ به عنوان یک مجرای و نهر سالم و پاک نباشد نمی تواند این مسئولیت را به درستی به عهده گیرد و به شنونده برساند. هر گونه آلودگی تن و روان گوینده می توان بلندترین و پاک ترین معارف را که از چشمه های نور الهی سرچشمه گرفته آلوده کند و بهره مندی شنونده را کاهش دهد. بنابراین در میزان تاثیر یک پیام و محتوای بلند و معرفتی، می بایست به شخصیت و شاکله گوینده توجه داشت.

فرض کنید که یک رسانه ای در اختیار است که دارای سینگال های مخدوش است و نمی تواند تصاویر و گفتار و رفتاری را به درستی منتقل کند؛ یا آینه ای صاف نیست، بلکه مقعر یا محدب است؛ تصویری که چنین رسانه یا آینه ای ارایه می دهد، تصویری ناقص و نارساست. پس می بایست گفت به گیرنده های خود دست نزنید که اشکال از فرستنده یعنی مبلغ است. پس همان طوری که گیرنده سالم و خوبی لازم است، فرستنده خوب و سالم و مناسبی لازم است.

از جمله آفات و نواقص در مبلغ آن است که کردار مبلغ با گفتارش ناهمگون باشد. پس چیزی را بگوید که خود بدان عمل نمی کند یا ضد گفتارش عمل می کند. خداوند در آیه 2 و 3 سوره صف می فرماید: اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! چرا چيزى مى گوييد كه [ خودتان ] انجام نمى دهيد ؟ ! نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد» .

برخی از مبلغان عادت کرده اند که دیگران را به توبه فرمان دهند و یا به دیگر کارهای نیک دستور داده و از کارهای زشت باز دارند ولی خود عامل زشتی و کارهای بد هستند و آن را انجام می دهند.

پیامبر(ص) ضمن به مردم هشدار داده و می فرماید: پس از من ، پيشوايانى خواهند بود كه روى منبرهايشان به حكمت ، موعظه مى كنند ؛ امّا چون از منبر فرود مى آيند ، حكمت از آنان بر كَنده مى شود . دل ها و تن هاى آنان ، از مُردار ، بدتر است .(كنز العمّال : ج ۶ ص ۷۴ ح ۱۴۸۹۸ )

حافظ می فرماید:

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند/ چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند/ مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/ توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند.

خداوند نیز در نقد رفتار یهودیان می فرماید: «آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خود را فراموش مى كنيد، با اين كه شما كتاب خدا را مى خوانيد ؟ آيا هيچ نمى انديشيد ؟» .(بقره، آیه 44)

از جمله آنچه خداوند در زبور به داوود عليه السلام وحى كرد ،‌این مطلب است: در خطابه ، رسا سخن گفتيد ؛ امّا در عمل ، كوتاهى كرديد ، در حالى كه اگر در عمل ، خيرخواهى مى كرديد و سخنرانى را كوتاه مى كرديد ، براى شما مايه اميدوارى بيشترى بود ؛ امّا شما آهنگ آيات مرا كرديد و آنها را به استهزا گرفتيد ، و به ستمگرى روى آوريد و به ستمكارى نام آور شديد ، و دانستيد كه از من گريزى نيست و خيانت هاى دنيا را بنيان گذاشتيد.( بحار الأنوار : ج ۱۴ ص ۴۸ )

عبدالله ابن مسعود  نقل می کند که پیامبر(ص) به او فرمود:  اى ابن مسعود ! از كسانى نباش كه مردم را به نيكى هدايت مى كنند و آنان را به نيكى فرمان مى دهند ؛ امّا خود از آن غافل اند . خداوند متعال مى فرمايد : «آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خود را فراموش مى كنيد ؟ !»  . اى ابن مسعود ! از كسانى نباش كه بر مردم ، سخت و بر خود ، آسان مى گيرند . خداوند متعال مى فرمايد : «چرا چيزى مى گوييد كه خودتان انجام نمى دهيد ، ؟!»  .( بحار الأنوار : ج ۷۷ ص ۱۰۹ ح ۱ )

مبلغ می بایست خود الگوی عملی باشد و پیش از سخن گفتن خود اهل عمل باشد.  امیرمومنان علی(ع) می فرماید: من خود را از اين ، پيراسته ساختم كه مردم را از كارى نهى كنم كه خود از آن اجتناب نمى كنم ، يا آنان را به كارى فرمان دهم كه خود ، در عمل به آن، بر ايشان پيشى نمى گيرم، يا از آنان به خاطر كارى كه مورد رضايت پروردگارم نيست، راضى باشم.( غرر الحكم : ج ۳ ص ۴۵ ح ۳۷۸۰ )

اول خودت بعدا کسی

بر اساس آموزه های اسلامی، انسان پیش از آن که دیگران را به کاری تشویق و ترغیب کرده و یا نهی کند خود این گونه باشد. این مطلب را از روایات پیشین نیز می توان به دست آورد. خداوند نیز تقوای فردی را مقدم دانسته و به مردمان فرمان می دهد که پیش از آن که خانواده خویش و سپس دیگران را به تقوا دعوت کنید، خودتان اهل تقوا باشید. خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ كنيد: بر آن [آتش‏] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده‏] اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى‏كنند و آنچه را كه مأمورند انجام مى‏دهند.(تحریم، آیه 6)

امام باقر(ع) می فرماید: در حكمت آل داوود آمده است : اى پسر آدم ! چگونه به هدايتْ زبان مى گشايى ، در حالى كه خود از هلاكت ، بيدار نمى شوى ؟ !( بحار الأنوار : ج ۱۴ ص ۳۶ ح ۱۰ )

امام صادق(ع) در عدم تاثیرگذاری سخن کسی که خود عامل به قول خویش نیست، می فرماید: هر گاه عالم به علمش عمل نكند ، موعظه اش از دل ها محو مى شود ، همان گونه كه باران از روى سنگ صاف مى گذرد .( الكافي : ج ۱ ص ۴۴ ح ۳)

ایشان در جایی دیگر نیز فرموده است: گاه به شخصى بر مى خورى كه يك «لام» و «واو» را نمى اندازد . سخنورى است زبان آور ؛ امّا دلش از شب ديجور ، تاريك تر است ، و [در مقابل] به شخصى بر مى خورى كه نمى تواند با زبانش آنچه را در دلش هست ، بازگو كند ؛ امّا دلش به سان روشنايى چراغ ، روشنايى دارد .( الكافي : ج ۲ ص ۴۲۲ ح ۱)

خطر مبلغان بی عمل

در روایات بسیاری نسبت به خطر مبلغان بی عمل هشدار داده شده است؛ زیرا تاثیری ایشان بر تغییر دین و مذهب مردم بدتر از شبهات و فشارهای مشرکان و کافران است. رفتار مبلغان بی عمل همانند دفاع بدی است که چهره اسلام را نه تنها چنان که هست نشان نمی دهد بلکه موجب مخدوش شدن چهره پاک اسلام و مسلمانی می شود و مردم می گویند: این که مبلغ دین است خود حریص تر به دنیاست؛ این که از خدا می ترساند خود اهل فسق و فجور است. این نمایندگی بزرگ ترین ضربه را به اسلام و ایمان مردم وارد می کند.

می گویند روزی شخصی نزد یک مبلغ معروف و مشهور اسلامی رفت و آهسته به او گفت: حاج آقا! اگر آن ور خبری نیست به ما هم بگو! زیرا این مبلغ مردم از دنیا داری به زهد و قناعت وتقوا می خواند ولی تمام روز و شبش در اندیشه ساخت دنیا و تجملات و خانه های هزاری و گردش و تفریح و بخور و بخواب بود.

در حقیقت این مبلغ به زبان دنیا را پس می زد و به پایش پیش می کشید و تناقض گفتار و کردارش موجب شده بود که شبهه دروغ بودن آخرت و حساب و کتاب معاد برای شخص زیر منبری اش شود.

پیامبر(ص) درباره این مبلغان دروغین اسلام هشدار می دهد و می فرماید: من از مؤمن يا مشرك بر امّتم نمى ترسم ؛ زيرا خداوند ، به خاطر ايمان ، مؤمن را باز مى دارد و به خاطر شرك ، مشرك را ريشه كن مى كند ؛ امّا بر شما از كسى بيم دارم كه منافقْ دل و زبان آور است : آنچه را معروف مى دانيد ، مى گويد ؛ امّا بدانچه منكر مى شماريد ، عمل مى كند .( نهج البلاغة: الكتاب ۲۷)

امیرمومنان علی(ع) نیز در بیان مبلغان فاسق می فرماید: و شخصى ديگر كه عالم نام گرفته ، امّا عالم نيست ؛ بلكه نادانى ها را از جاهلان و گم راهى ها را از گم راهان بر مى گيرد ، و براى مردم ، از رشته هاى غرور و سخن دروغ ، دام ها تعبيه مى كند ، قرآن را بر آراى خود حمل مى كند و حق را بر هواهاى نفسانى اش مى پيوندد ، مردم را از [انجام دادن ]گناه هاى بزرگ ، ايمن مى گرداند ، و جرم هاى بزرگ را آسان جلوه مى دهد . مى گويد : «در برابر شبهه ها توقّف مى كنم» ؛ امّا در آنها فرو مى افتد ، و مى گويد : «از بدعت ها گوشه مى گيرم» ؛ امّا در ميان آنها فرو مى خُسبد . صورت او صورت انسان است ؛ امّا دلش دل حيوان است . نه باب هدايت را مى شناسد تا از آن پيروى كند ، و نه باب كوردلى را مى شناسد ، تا از آن باز ايستد . چنين شخصى ، مُرده زندگان است .( نهج البلاغة : الخطبة ۸۷)

مجازات مبلغان دروغگو و فاسق

البته خداوند چنین افرادی را رسوا می کند و این گونه نیست که تنها عذاب اخروی برای آنان باشد بلکه خواری و خفت را در دنیا تجربه خواهند کرد، چنان که خداوند احبار و دانشمندان یهودی فاسق تحریف گر و تصحیف گر کتاب الهی را در همین دنیا به خواری گرفتار نموده و خشم خود را چهره عذاب روحی و مادی بر آنان فرو فرستاده و چاه ویل دوزخ آخرت را نیز مهیا آنان ساخته است.(بقره، آیه 79؛ نساء، آیه 46؛ مائده، آیات 13 و 14 و آیات دیگر)

پیامبر(ص) در اخبار معراجی وضعیت اسفناک مبلغان فاسق و دروغگو و بدکردار را این گونه توصیف می کند: در شب معراج به مردمى برخوردم كه لب هاى آنان را با قيچى هايى از آتش مى بُريدند و هر چه بُريده مى شد ، جايش پُر مى شد . گفتم : اى جبرئيل ! اينها چه كسانى اند ؟ گفت : سخنوران امّت تو اند كه بدانچه مى گويند ، عمل نمى كنند و كتاب خدا را مى خوانند ؛ امّا آن را به كار نمى بندند .( مستدرك الوسائل : ج ۱۲ ص ۲۰۵ ح ۱۳۸۸۹ )

آن حضرت(ص) در سفارش خود به ابو ذر می فرماید: اى ابو ذر ! گروهى از بهشتيان ، گروهى از جهنّميان را مى بينند . به آنان مى گويند : چه چيزى شما را در آتش در افكنده ، در حالى كه ما به يُمن ادب و علم آموزى از شما ، به بهشت وارد شده ايم ؟ در پاسخ مى گويند : ما شما را به نيكى فرمان مى داديم ؛ امّا خود به آن عمل نمى كرديم .( كنز العمّال : ج ۱۰ ص ۱۸۹ ح ۲۸۹۹۱ )

ایشان هم چنین می فرماید: روز قيامت ، شخصى را مى آورند و در آتش افكنده مى شود و روده هاى او در آتش فرو مى افتند و چنان كه الاغ به دور آسيابش مى چرخد ، دور خود مى چرخد . جهنّميان به دور او گِرد آمده ، مى گويند : فلانى ! تو را چه شده است ؟ آيا تو ما را به معروف ، فرمان نمى دادى و ما را از منكر ، باز نمى داشتى ؟ مى گويد : شما را به معروف فرمان مى دادم ؛ امّا خود بِدان عمل نمى كردم ، و از منكر ، نهيتان مى كردم ؛ امّا خود از آن اجتناب نمى نمودم .( صحيح البخاري : ج ۳ ص ۱۱۹۱ ح ۳۰۹۴)

از این روایات و مطالب پیشین این معنا به خوبی روشن شد که آسیب هایی که به دین از مبلغان دروغگو و بدکردار می رسد بیش از هر کسی دیگر است. هر چه شخص معروف و مشهور تر در اسلام و تبلیغ دین باشد خطر او نیز بزرگ تر است؛ زیرا آشکار شدن بدکردارهایش مردم بیش تری را به شک در حقانیت دین ، و تردید در عمل به آن می کشاند و مردم را در عمل به کفر و شرک سوق می دهد.

سخنرانی بدون علم و دانش

از دیگر آفات و آسیب هایی که مبلغان موجب می شوند،‌ سخن در حوزه ای است که از آن علم و دانش ندارند و براساس احتمال و اما و اگر سخنرانی کرده و مردم را بدان دعوت می کنند. مبلغ دین می بایست احاطه کامل به موضوع و مطلب داشته باشد و ضمن آن باید موضوع را در مجموعه کل اسلام ببیند و تحلیل کند؛ زیرا هر موضوعی چون یک قطعه از جورچین است که باید در کنار موضوع و مطلب دیگر قرار گیرد تا یک تصویر زیبا از اسلام ارایه دهد.

اگر شخص احاطه به کل دین نداشته باشد یا در موضوع مورد نظر تحقیق جامع نکرده و دانشی نیاندوخته باشد، طرح هر حدیث و موضوعی به جای آن که موجب شود تا مردم به دین گرایش یابند از آن دور شوند. به عنوان نمونه تحلیل درباره موضوع ارث زمانی ممکن است که همه آموزه های اسلامی در کنار هم قرار گرفته و تحلیل شود و هم چنین در جامعه به طور کامل به کار گرفته شود؛ اما اگر ناقص و نارسا گفته و عمل شود به جای آن که مشکلی را حل کند خود مشکل ساز و شبهه آفرین بود و در مقام عمل نیز به جای تاثیر مثبت تاثیر منفی خواهد گذاشت و کار خراب تر خواهد شد.

خداوند دراین باره هشدار داده و می فرماید: آن گاه كه آن [بهتان] را از زبان يكديگر مى گرفتيد و با زبان هاى خود ، چيزى را مى گفتيد كه بِدان علم نداشتيد و مى پنداشتيد كه كارى سهل و ساده است ، با اين كه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود» .(نور، آیه 15)

پیامبر(ص) نیز می فرماید: خداوند ، علم را با كشيدن ، از مردم ، باز پس نمى گيرد ؛ بلكه با گرفتن علما از مردم ، علم را از آنان پس مى گيرد ، و هر زمان كه عالمى باقى نمانَد ، مردم ، نادانان را بزرگان خود مى سازند ، و از آنان مى پرسند و آنان نيز از روى جهل ، پاسخ مى دهند . بدين طريق ، خود ، گم راه مى شوند و ديگران را گم راه مى سازند .( كنز العمّال : ج ۱۰ ص ۱۸۷ ح ۲۸۹۸۱ )

دیگر موانع و آفات تبلیغ

اگر بخواهیم موانع و آفات تبلیغ و نیز بایسته ها و علل موفقیت را به طور کامل بر اساس آیات و روایات بیان کنیم، شاید خود یک کتاب مستقل را بطلبد، اما از آن جایی که محدودیت هایی وجود دارد تنها به همین مقدار بسنده می شود. در قرآن و روایات موانعی دیگر چون کتمان حقیقت(بقره، آیه 174؛ آل عمران، ایه 187)، تکلف در سخنرانی و تبلیغ پیام(مسند ابن حنبل : ج ۶ ص ۲۶ ح ۱۶۹۰۰)، تعنت و به رنج افکندن دیگران(سنن الترمذي : ج ۵ ص۴۲۳ ح۳۳۱۸)، اطاله کلام و طولانی کردن سخنرانی(بحار الأنوار : ج ۱ ص ۲۲۶ ح ۱۸)، درخواست مزد برای سخنرانی و تبلیغ دین(شعراء،‌آیات 105 تا 109؛ انعام، آیه 90)، و مانند آن مطرح شده که در حقیقت مخالفت با این امور و بیان حقایق، ایجازگویی، درخواست مزد نکردن و مانند آن ها خود از بایسته های تبلیغ و عامل موفقیت در تبلیغ خواهد بود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا