سیره اخلاقی امام حسین (ع)
امام حسین(ع) را به شجاعت و شهادت میشناسیم، درحالی که ایشان همانند دیگر معصومان و پیشوایان دین (ع) دارای سجایا و فضائل و مکارم اخلاقی بسیاری است. برای اینکه شناخت جامعی نسبت به امام حسین (ع) حاصل شود بهتر آن است که زوایا و ابعاد دیگر آن حضرت (ع) نیز در جامعه بیان شود. نویسنده بر همین اساس به سراغ آموزههای اخلاقی آن حضرت (ع) رفته تا سنت و سیره ایشان را در این ابعاد و حوزهها معرفی کند.
امام حسین(ع) اسوه نیک کامل
براساس آموزههای قرآنی هریک از پیشوایانی که در قرآن از آنان به عنوان پیامبران و اولیای الهی و مانند آن نام برده شده، اسوههایی برای بشریت هستند تا فلسفه و سبک زندگی خود را بر اساس عقاید و اعمال آنان برگزینند و انجام دهند. از جمله این اسوههای بشریت، چهارده معصوم از اهل بیت محمد (ص) هستند که خداوند آنان را برای رهبری انتخاب و تطهیر کرده است. (احزاب، آیه 33 و نساء، آیه 59، مائده، آیات 3 و 55؛ انسان، آیات 5 تا 22)
چهارده معصوم (ع) به اعتبار نفس پیامبر (ص) اسوه حسنه وکامل هستند (احزاب، آیه 21؛ آل عمران، آیه 61) بنابر این، همه زندگی آنان از قول و فعل وتقریر برای ما حجت است و آنان بر اساس همین سنت میتوانند از ما بازخواست کرده و ما نیز به همین سنت استدلال کنیم و بگوییم که علت عمل به این سبک زندگی یا حتی باور به فلسفه زندگی، براساس سنت و سیره شماست.
این پیشوایان معصوم (ع) دارای چنان ابعاد شخصیتی متنوع و پیچیدهای هستند که تنها خدا میتواند به تمام حقیقت ایشان آگاه باشد. اما بررسی و تحقیق در حد مقدور و استطاعت بر ما به عنوان پیروان ایشان ضروری است.
با آنکه برخی از آنان به خصوصیت یا خصوصیاتی بارز معروف شدهاند، ولی باید دانست که آنان انسانهای کاملی هستند که هیچ نقص و عیبی به ساحتشان راه ندارد و آنان در همه ابعاد به کمال رسیدهاند؛ هرچند که به سبب شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی برخی از ابعاد شخصیتی آنها ظهور و بروز بیشتری پیدا کرده و برای ما پیروان بیشتر جلوهگری میکند.
البته گاه همین نادیده گرفتن ابعاد دیگر زندگی آنان میتواند برای فهم حرکت و اهداف آنان ما را دچار مشکل و کژفهمی کند. بنابراین، نمیبایست به سبب آنکه مثلا امام حسین (ع) در امر به معروف و نهی از منکر و شجاعت و مقابله با ظلم حکومت ظالمان خلفا در میان امامان و پیشوایان دیگر بیشتر نمود یافته، ابعاد دیگر وی نادیده شود و یا اصلا در منابر و مجالس و کتب مطرح و بیان نشود.
سخاوت و گذشت امام حسین (ع)
یکی از ابعاد حضرت حسین(ع) همانند دیگر پیشوایان معصوم (ع) جنبههای اخلاقی ایشان است که در سیره وسنت آن حضرت(ع) بسیار مطرح است؛ زیرا از نظر آموزههای اسلامی، حوزه اخلاقی مهمترین حوزه زندگی بشر است؛ زیرا هدف و فلسفه بعثت پیامبران حوزه اخلاق است تا انسانهای کاملی پرورش و تربیت شوند و حتی احکام شریعت در راستای تقویت حوزه اخلاق عملی است تا انسانهای متخلق به اخلاق خدایی تربیت شوند. پیامبر(ص) نیز ماموریت خویش را اتمام مکارم اخلاقی فراتر از محاسن اخلاقی دانسته است.
در سنت و سیره امام حسین (ع) مثلا جنبه سخاوت بسیار آشکار است و ایشان درصدر اسلام به عنوان سخاوتمندترین افراد مطرح بودند. حکایتهای چندی درباره سخاوت آن حضرت نقل شده است. خود آن حضرت(ع) نیز براساس همین سیره عملی خویش، دیگران را به بخشندگی دعوت میکند.
امام حسین (ع) میفرمایند: ایها الناس نافسوا فی المکارم و سارعوا فی المغانم و لا تحتسبوا بمعروف لم تجعلوا؛ ای مردم در مکارم اخلاقی با یکدیگر رقابت کنید و در بهرهگرفتن از فرصتها شتاب نمایید و کار نیکی را که در انجامش شتاب نکردهاید، به حساب نیاورید. (بحارالانوار، ج 75، ص 121)
آن حضرت(ع) مومنان را تشویق میکند که همواره مکارم اخلاقی را به عنوان رفتارو عمل صالح خویش قرار دهند. لذا میفرماید: ان أجود الناس من أعطی من لایرجو؛ بخشندهترین مردم کسی است که به آنکه چشم امید به او نبسته، بخشش کند. (کشف الغمه، ج 2، ص 30)
یعنی همان طوری که خداوند «من حیث لایحتسب؛ از جایی که برایش حساب باز نشده» میبخشد، مومن نیز میبایست کریمانه برخورد کند و به کسی که امیدی به وی نبسته است بخشش کند. آن حضرت (ع) نیز در سیره عملیاش این گونه بود.
از آنجایی که درخواست کردن عزت آدمی را کاهش میدهد، انسان باید پیش از آنکه دست طلب و نیاز به سویش دراز شود، محبت، احسان و انفاق کند؛ این اخلاق، کریمانه است. بنابراین، انسان باید در زندگی با کریمان نشست و برخاست داشته باشد تا از آنان بهره برد. اگر انسان کریم النفس در زندگی نیافت، دست کم با اهل احسان نشست و برخاست داشته باشد، تا اگر نیازی داشت به آنان رو زند؛ وگرنه اگر گرفتار انسانهای پست و لئیم شود، هیچ بهرهای جز عرض خود بردن و به زحمت افتادن برایش سودی ندارد. امام حسین (ع) برای شناخت اهل احسان و رو زدن به آنان میفرماید: لاترفع حاجتک الا الی أحد ثلاثه: الی ذی دین، او مروه او حسب؛ جز به یکی از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسی که اصالت خانوادگی داشته باشد. (تحف العقول، ص 247) به هرحال در این افراد این احتمال است که وقتی عرض و آبروی خود را در معرض سوال قرار دادهاید، دست خالی باز نگردید.
اینکه انسان باید به این افراد، رو بیندازد به دلیل آن است که این دسته از آدمها بویژه دینداران براین اعتقاد هستند که خداوند به آنان تفضل کرده و منت نهاده که ایشان را مجرای فیض خود قراردهد و آنان میتوانند به دست خودشان خدمتی به خلق خدا کنند و در حقیقت خود را محبوب خداوند میدانند که مردم را به درخانه آنان روانه کردهاند. امام حسین (ع) در باره این نعمت الهی که نصیب هرکسی نمیشود میفرماید: ان حوانج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملوا النعم؛ نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید. (نزهه الناظر، ص (81)
به هرحال با هرکسی نمیتوان نشست و برخاست کرد، بهترین افراد همان اهل کرامت و سپس اهل احسان هستند تا انسان از کرامت و احسان آنان بهرهمند باشد و زمینه رشد و پرورش اخلاقی و روحی را به دست آورد؛ زیرا با بزرگان نشست و برخاست داشتن انسان را بزرگ میکند و با افراد پست رفت وآمد داشتن انسان را به پستی میکشاند.
امام حسین (ع) دراین باره هشدار میدهد و میفرماید: مجالسه اهل الدناءهًْ شر، و مجالسه أهل الفسوق ریبه؛ همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی با گناهکاران، موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار است. (بحارالانوار، ج 75، ص 122).
از سنت و سیره امام حسین (ع) به دست میآید که ایشان بر سخاوت و بخشندگی تاکید دارد، البته این بخشندگی اختصاص به مسائل و اتفاقات مالی ندارد، بلکه همه مسائل را در برمیگیرد؛ از این رو امام حسین (ع) به بخشندگی در امور دیگر نیز اشاره میکند و مثلا میفرماید: أیما اثنین جری بینهما کلام فطلب أحدهما رضی الاخر کان سابقه الی الجنه؛ هریک از دو نفری که میان آنها نزاعی واقع شود و یکی از آن دو، رضایت دیگری را بجوید، سبقت گیرنده اهل بهشت خواهد بود. (کشف الغمه فی معرفه الائمه ج 2، ص 33)
یا در جایی دیگر میفرماید: ان اعفی الناس من عفا عند قدرته؛ بخشندهترین مردم کسی است که در هنگام قدرت میبخشد. (الدره الباهره، ج 71، ص 400)
در سیره عملی و اخلاق رفتاری آن حضرت(ع) نیز حکایاتی از گذشت و عفو و بخشش ایشان بیان شده که خود شاهدی بر این گفتار ایشان است. در حقیقت آنان به چیزی مردم را دعوت میکنند که خود اسوه عملی و رفتاری آن هستند. میگویند: مردی از اهل شام که تحت تاثیر تبلیغات زهرآگین معاویه نسبت به اهل بیت (ع) قرارگرفته بود، وقتی امام حسین (ع) را دید، شروع به فحش و ناسزا گفتن به امام کرد، امام حسین(ع) همچنان ساکت بود تا اینکه فحاشی مرد شامی به پایان رسید؛ امام رو به وی کرده فرمود:«ای پیرمرد! گمان میکنم که غریب هستی اگر چیزی بخواهی به تو میدهیم، اگر راه گم کردهای نشانت میدهیم، اگر گرسنهای، سیرت میکنیم، اگر نیازمندی،تو را بینیاز میکنیم.»
مرد شامی، ساکت و مبهوت به چهره امام نگاه میکرد و متحیر ماند که چه بگوید و چگونه عذرخواهی کند. در پایان با شرمساری گفت: خدا خود میداند که رسالت خویش را درکدام خاندان قرار دهد. (داستان راستان، شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 28، با اندکی تصرف، صدرا.)
رضایت خدا
از صفات برجسته یک مسلمان راستین آن است که همواره رضایت خداوند را در زندگی خویش مدنظر قراردهد، نه آنکه رضایت مخلوق را ترجیح دهد در حالی که خشم خدا را به جان میخرد. آن حضرت (ع) خود این گونه بود به جای اینکه دنبال خشنودی یزید و معاویه و دیگران باشد، در جست وجوی رضایت خالق بود، چرا که بر این باور بود که : لاأفلح قوم اشتروا مرضات المخلوق بسخط الخالق؛ رستگار نمیشوند مردمی که خشنودی مخلوق را در مقابل غضب خالق خریدند. (بحارالانوار، ج 44، ص 383)
بسیاری از مردم دنبال این هستند که زن و فرزند و مسئولان و مدیران و کارفرمایان خودشان را راضی کنند هرچند که موجب خشم الهی شود. این که در برابر منکرات سکوت پیشه میکنند یا اجازه میدهند که کارفرما و مسئول به شکلی از آنان بهرهگیری کرده و استعمار و استثمار نماید، اوج بدبختی انسان است؛ زیرا از مصادیق خسرالدنیا و الاخره است؛ چرا که با این کارش از دنیای خوبی نیز بهره نمیبرد و از سوی دیگر به جهت خشم خداوند باید دوزخ را به جان بخرد. اگر امام حسین(ع) علیه یزید و یزیدیان قیام میکند، تقدیم رضایت خالق بر رضایت مخلوق بود.از نظر آن حضرت کسی که بخواهد در روز قیامت در امنیت از عذاب الهی باشد، باید در دنیا از خداوند ترس و خوف داشته باشد و با تقوای عملی به خود اجازه ندهد که گامی را بردارد که خشم الهی را در پی دارد. از نظر آن حضرت(ع) تنها با خوف از خدا در دنیا و در پیش گرفتن تقواست که انسان در امنیت از عذاب الهی در آخرت خواهد بود. چنانکه میفرماید: لا یأمن یوم القیامه الا من خاف الله فیالدنیا؛ کسی در قیامت در امان نیست مگر آن که در دنیا ترس از خدا در دل داشت. (مناقب ابن شهر آشوب ج/4ص/69؛ بحارالانوار، ج 44، ص 192)
در آیات قرآنی تضرع و انابه مورد تاکید است و آن را نشانه از خوف مثبت مومن در دنیا نسبت به خدا تفسیر میکند، چون موجب میشود که اهل تقوا و مغفرت باشد. (روم، آیه 31؛ اعراف، آیات 55 و 205) و امام حسین(ع) میفرمایند که همین گریه که نشانهای از خوف و خشیت از خداوند است، عامل نجات انسان میشود. از آن حضرت(ع) نقل شده که فرمودند: البکاء من خشیه الله نجاه من النار؛ گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنم است. (جامع الاخبار ص97)
اصولا از نظر آن حضرت هرگونه عصیان و نافرمانی نهتنها موجب آسایش و آرامش دنیوی نیست بلکه موجب جلب بلایا به سوی شخص در همین دنیاست. از این رو هشدار داده و میفرماید: من حاول امرا بمعصیهالله کان افوت لما یرجو و اسرع لمجی ما یحذر؛ آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد، امیدش را از دست میدهد و نگرانیها به او رو میآورد. (الکافی، ج 2، ص 373؛ نیز الکافی، ج 4، ص 117)
انسانها باید نسبت به هم اهل تذکر باشند و تشویق به عصیان و معصیت نکنند؛ چنین افرادی همان دوستان صادق انسان هستند که چون گوهر ارزشمند هستند. امام حسین(ع) فرمودند: من احبک نهاک و من ابغضک اغراک؛کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد میکند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید میکند. (نزهه الناظر، ص 88)
از نظر امام چنین افرادی که رضایت خدا را برای تو اصالت میبخشند و راه درست را نشان میدهند و به نقد عملکرد تو میپردازند همان دوستان واقعی هستند؛ انسان عالم و عاقل از چنین دوستانی بهرهمند میشود. امام حسین(ع) میفرمایند: من دلائل العالم انتقاده لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر؛ از نشانههای عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است (بحار الانوار، ج 75، ص 119)
انسان باید مواظب باشد تا گرفتار استدراج و امهال نشود؛ زیرا گاه خداوند غضب و خشم خود را نشان نمیدهد تا ببیند بنده تا کجا پیش میرود. اینکه انسان معصیت کند و عذاب و بلایی نبیند نشانه خوبی نیست؛ چرا که امام حسین(ع) میفرمایند: اللهم لا تستدرجنی بالاحسان و لا تؤدبنی بابلاء؛ خدایا!با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مکشان و با بلایا (گرفتاریها) ادبم مکن. (الدره الباهره من الاصداف الطاهره، ص 23)
از این رو به مردم درباره مسئله استدراج هشدار داده و میفرمایند: الاستدراج من الله سبحانه لعبده ان یسبغ علیه النعم و یسلبه الشکر؛ غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری را از او بگیرد. (تحفالعقول، ص 246)بسیاری از مردم در کسب رضایت خدا تلاش نمیکنند و لذا گرفتار بلای استدراج میشوند؛ اما اگر مراعات کنند نه تنها از این مصیبت در امان خواهند ماند بلکه خداوند کفایت کارشان را خواهد کرد. امام حسین(ع) در این باره میفرمایند: من عبدالله حق عبادته آتاه الله فوق امانیه و کفایته؛ هر که خدا را، آنگونه که سزاوار اوست، بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند. (بحارالأنوار، ج 68، ص 184)به هر حال هیچ انسانی نباید رضایت خدا را فروگذارد و دنبال رضایت خلق برود؛ چرا که اول موجب خشم و غضب الهی میشود و دوم اینکه هیچ سودی از آن شخص به او نمیرساند؛ چرا که با کوچکترین خطا همه آن اعمال را نادیده میگیرد.اینها تنها گوشهای از فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت(ع) است که در دو حوزه احسان و رضایت خالق بیان شده است. در حوزهها و ابعاد دیگر نیز آن حضرت در قول و عمل اینگونه بودند و مکارماخلاقی را به نمایش میگذاشتند. باشد با پیروی از آموزههای ایشان خود را در مسیر کمال الهی قرار داده و رضایت و محبوبیت خداوند را کسب کنیم.