اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

فلسفه وماهیت بلا و ابتلا

انسان‌ها در زندگی با مصیبت‌های گوناگونی مواجه می‌شوند. بسیاری می‌پرسند: چرا من؟ درحقیقت فلسفه بلا و ابتلا از یک سو گرفتار شدن شخص به آن از سوی دیگر پرسشی است که از سوی مصیبت زدگان مطرح می‌شود. در این مطلب درصدد است براساس تعالیم قرآن ضمن پرداختن به فلسفه و چرایی مصیبت‌ها و اقسام و انواع راه‌های رفع  و دفع برخی از آنها و عبور موفقیت‌آمیز از برخی دیگر را بیان کند به طوری که مصیبت دارای آثار مثبت و خوبی در زندگی مصیبت زده شود و آثار سوء و بد آن حذف گردد.

مصیبت، سنت الهی
شاید کسی را نتوان یافت که دچار مصیبتی نشده باشد.بسیاری از مصیبت‌زدگان پس از مصیبتی می‌پرسند: چرا من؟ درحقیقت شکی نیست که هیچ مصیبتی شیرین و گوارا نیست و هیچ کس دوست ندارد که گرفتار مصیبتی شود؛ زیرا اصولا مصیبت بلایی است که انسان را از داشته‌ای محبوب، محروم می‌کند یا شرایط برای رسیدن به مطلوب و محبوبی را از وی سلب می‌نماید.
اینکه گفته شود: چرا من؟ یک پرسش بی‌معناست؛ زیرا مصیبت‌ها دامنگیر همه بشریت می‌شود و کسی را نمی‌توان یافت که در عمرش مصیبتی کوچک و بزرگ ندیده باشد. البته شاید برخی از اقسام مصیبت‌ها کمتر اتفاق می‌افتد و این چرا گفتن نسبت به نوع مصیبت‌ است که شخص به آن مبتلا شده است.
از آموزه‌های قرآنی به دست می‌آید که انسان‌ها در زندگی دنیوی خویش هرگز نمی‌توانند از مصیبت‌ رهایی یابند؛ چرا که ساختار زندگی انسان در دنیا این گونه سامان یافته است که انسان همواره گرفتار مصیبتی بزرگ و کوچک باشد.
مصیبت در اشکال و انواع آن، یک سنت الهی و قانونی فراگیر است و به عبارت دیگر یکی از قوانین ثابت در زندگی بشری، گرفتاری به مصیبت است. پس همگی می‌بایست خود را برای مصیبت‌ آماده کنند وهرگز امید نداشته باشند تا زمانی که در دنیا هستند از مصیبت‌ها در امان باشند.
مصیبت در قالب بلا و ابتلا
براساس آموزه‌های قرآنی یکی از سنت‌های الهی سنت ابتلا و امتحان است. به این معنا که خداوند انسان‌ها را درطول زندگی دنیوی به انواع و اقسام مصیبت‌ها گرفتار می‌کند. خداوند در آیاتی از جمله آیه 2 سوره عنکبوت به صراحت از سنت دائمی امتحان و ابتلا سخن می‌گوید و می‌فرماید: احسب الناس أن  یترکوا أن یقولوا آمنا و هم لایفتون؛ آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها می‌شوند و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟
همچنین در آیه 155 سوره بقره ضمن اشاره به سنت ابتلا به اقسام و انواع آن اشاره داشته و می‌فرماید: ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین؛ و قطعاً شما را با چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات می‌آزماییم و مژده ده شکیبایان را.
البته در این میان مؤمنان و مدعیان، بیشتر گرفتار انواع ابتلا و آزمون‌های الهی خواهند بود؛ زیرا مانند شاگردان زرنگ هر کلاس بیشتر مورد توجه اولیای پرورشی بوده و به هر ادعائی از آنان، آزمونی برای ایشان است تا حقیقت روشن شود. از این‌رو گفته‌اند: البلاء للولاء؛ بلا برای دوستان است؛ زیرا باید صداقت در دوستی خویش را بارها و بارها در عمل نشان دهند تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد.
بر همین اساس خداوند مدعیان ایمان را به کرات می‌آزماید و به صرف ادعای ایمان بسنده نمی‌کند. (حجرات، آیه14)
هر که در این بزم مقرب‌تر است
                                 جام بلا بیشترش می‌دهند
اما خداوند شاگردان تنبل کلاس دنیا را کمتر می‌آزماید و آنان کمتر به مصیبتی دچار می‌شوند؛ چنانکه درباره منافقان می‌فرماید: اولا یرون أنهم یفتنون فی کل عام مره أو مرتین ثم لا یتوبون و لا هم یذکرون؛ آیا نمی‌بینند که آنان در هر سال، یک یا دو بار آزموده می‌شوند، باز هم توبه نمی‌کنند و عبرت نمی‌گیرند؟ (توبه، آیه126)
براساس سنت الهی، همگان گرفتار انواع مصیبت‌ها و بلایا می‌شوند با این همه سطح و میزان ابتلای مؤمنان بسیار زیاد و اقسام آن متنوع‌تر است؛ اما کافران و منافقان که شاگردان تجدیدی یا رفوزه کلاس تربیت دنیا هستند، خیلی کمتر مبتلا می‌شوند؛ و اگر فلسفه ابتلا نبود شاید آنان را به حال خودشان رها می‌کردند تا در اوج سعادت و آسایش و آرامش دنیوی زندگی کنند و همه چیز برای آنان فراهم می‌شد؛ چنان که خداوند در آیه33 سوره زخرف می‌فرماید: و لو لا ان یکون الناس امه واحده لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفا من فضه و معارج علیها یظهرون؛ اگر (تمکن کفار از مواهب مادی) سبب نمی‌شد که همه مردم امت واحد (و گمراهی) شوند، ما برای کسانی که به (خداوند) رحمان کافر می‌شدند خانه‌هایی (چند طبقه همانند برج‌های امروزی) قرار می‌دادیم با سقف‌هایی از نقره و نردبان‌هایی که از آن بالا روند (و به طبقات بالا دسترسی آسان داشته باشند.)
سنت دیگری بر جهان حاکم است و آن سنت کیفر اعمال می‌باشد. براساس این سنت، هر انسان، پاداش و مجازات اعمال بد و خوب خود را می‌بیند. پس اگر کار بدی کرد مبتلا به مجازات مطابق و بی‌کم و زیاد و به تعبیر قرآن جزاء وفاقا (نبا، آیه26) خواهد بود؛ و اگر کار خوب انجام داد خداوند به فضل خویش پاداش بهتر و کامل‌تری نصیب فرد می‌کند. (ق، آیه35؛ ابراهیم، آیه7)
البته به دلیل محدودیت‌های دنیوی، پاداش اعمال در دنیا به صورت محدود انجام می‌گیرد و پاداش کامل خوب و بد در آخرت داده خواهد شد. با این همه در همین دنیا انسان به شکل محدود، اگر کار بد یا خوبی انجام دهد، پاداش می‌گیرد. از این‌رو برخی از مصیبت‌هایی که انسان بدان گرفتار می‌شود، مصیبت‌های پاداشی است.
خداوند در آیاتی به صراحت بیان می‌کند هر چیزی که در دنیا نصیب انسان می‌شود، ارتباط تنگاتنگی با دستاوردهای خودش دارد: و ما أصابکم من مصیبه فبما کسبت أیدیکم ویعفوا عن کثیر؛ و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسیاری درمی‌گذرد. (شوری، آیه 30) یعنی با آنکه خداوند بسیاری از اعمال ما را نادیده گرفته و از آن گذشت و عفو کرده با این همه این همه مصیبت و بلا به خاطر کارهای خود ما نصیب ما می‌شود.
این آثار و پیامدها محدود به شخص نیست، بلکه حتی به محیط‌زیست بشر نیز کشیده می‌شود. خداوند می‌فرماید: ظهر الفساد فی‌البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون؛ به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [سزای] بعضی از آنچه را که کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند. (روم، آیه 41)
پس بلایا و مصیبت‌ها یا از مصادیق سنت ابتلا و امتحان است؛ یا از مصادیق کیفر و پاداش اعمال ماست که البته تنها بخشی از آنها در دنیا دیده می‌شود و بخش اعظم آن برای آخرت نگه داشته می‌شود. در ادامه مطلب از قسم کیفری و عذاب به عنوان بلا یاد می‌شود تا از ابتلا به معنای آزمون و امتحان الهی باز شناخته شود.
فلسفه بلا و ابتلا
فلسفه و چرای نزول بلا به معنای کیفر و عذاب، شامل مواردی چون استغفار هر چند از روی اکراه در کافران (کهف، آیه 55)، بیداری فطرت (انعام، آیات 40 و 41)، پشیمانی (یونس، آیه 54، سبا، آیه 33) تضرع (انعام، آیه 42؛ اعراف، آیه 94)، بسترسازی تقوا در دیگران (طلاق، آیات 8 تا 10؛ مائده، آیه2)، زمینه‌سازی اصلاح و بازگشت انسانها به خداوند (اعراف، آیات 167 و 168؛ روم، آیه 41؛ زخرف، آیه 48؛ احقاف، آیه 27)، رسوایی و بی‌آبرویی (طه، آیه 134)، زمینه شناخت و درک حقیقت (انعام، آیه 65)، عبرت‌گیری (بقره، آیات 65 و 66؛ هود، آیات 102 و 103)، تنبیه و مجازات محدود کافران در دنیا به عذاب‌های استیصال (فصلت، آیات 15 و 16) و مانند آن می‌شود. بنابراین، اگر انسانی کار بد و عمل زشتی داشته باشد، در همین دنیا بخشی را به عنوان مجازات و کیفر باید تحمل کند.
اما درباره فلسفه ابتلا و آزمون باید گفت که خداوند در قرآن اموری را به عنوان فلسفه و حکمت ابتلا و آزمون معرفی کرده که برخی از آنها عبارتند از افزایش ایمان (مدثر، آیه 31)، پیدایش یقین (همان)، تربیت انسان‌ها (بقره، آیه 49؛ اعراف، آیات 129 و 141؛ ابراهیم، آیه 6)، رشد (بقره، آیات 49 و 124)، ایجاد صبر و شکیباسازی و توانمند کردن روحیه مردم (فرقان، آیه 20)، تصفیه و پالایش قلوب مومنان (آل‌عمران، آیه 154)، ایجاد اخلاص و زدودن ناخالصی‌ها (آل‌عمران، آیات 140 و 141)، تقوا (حجرات، آیه 3)، مغفرت و آمرزش (همان)، پاداش عظیم (همان)، توبه و بازگشت به صلاح و صواب (اعراف، آیه 168؛ توبه، آیه 126)، جداسازی مومن واقعی از غیر واقعی (بقره، آیه 143؛ آل‌عمران، آیه 140)، جداسازی پاک از ناپاک (آل‌عمران، آیه 179)، جداسازی خداترس از غیرش (مائده، آیه 94)، مشخص کردن نیکوکاران و محسنان (هود، آیه 7؛ کهف، آیه 7)، جدا شدن مؤمنان به آخرت از شک کنندگان در آن(سبا، آیات 15 و 21)، جداسازی صفوف مؤمنان حقیقی از غیر آنان (آل‌عمران، آیه 152)، جداسازی پیرو واقعی از غیر آنان (توبه، آیه 16؛ بقره، آیه 249)، تشخیص رشد و میزان مسئولیت‌پذیری (نساء،آیه 6)، ظهور عمل و روشن شدن روش و منش افراد (اعراف، آیه 129؛ صافات، آیات 102 تا 106)، عبرت‌آموزی (توبه، آیه 126) و مانند آن.
استرجاع در هنگام بلا و ابتلا
شاید پرسیده شود که اگر گرفتار هر یک از دو قسم بلا (مصیبت و عذاب و کیفر) یا ابتلا (امتحان و آزمون) شدیم چه کنیم؟ در پاسخ باید گفت که خداوند دو عمل را برای این‌گونه موارد بیان کرده است. کار نخست این که انسان در پس هر مصیبتی استرجاع داشته باشد؛ به این معنا که «انالله و انا الیه راجعون» را بر زبان آورد تا ایمان و باور خویش را به این که خداوند مالک هستی و رب‌العالمین است تقویت کرده و صبر را برای خود تضمین نماید. خداوند در آیه 156 سوره بقره می‌فرماید: الذین اذا أصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون؛ ‌‌]همان[ کسانی که چون مصیبتی به آنان برسد، می‌گویند:‌ «ما از آن خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم.»
پس هرگاه به مصیبتی در قالب بلا و ابتلا در دنیا گرفتار شدیم باید استرجاع کنیم. این استرجاع کاربردهای چندی دارد؛ اگر به هنگام مصیبت آیه «انالله و انا الیه راجعون» بر زبان گفته شود، آثاری چون برخورداری از بشارت خداوندی و بهبود وضعیت آینده (بقره، آیات 155 و 156)، هدایت پذیری (بقره، آیات 155 تا 157)، بهره‌مندی از رحمت الهی (همان)، بهره‌مندی از توفیق الهی (همان) و صلوات و درود خداوندی (همان) به دنبال خواهد داشت.
استرجاع نشان می‌دهد که شخص باور دارد که حتی اگر به سبب عملکرد بد خویش این مصیبت بر او وارد شده، ولی چون مالک هستی خداوند است بدون اذن الهی این صورت نگرفته است و هرچه است از مشیت الهی است؛ چرا که حقیقت استرجاع، اعتراف به مالکیت خدا بر انسان است. (بقره، آیه 156)
بدین ترتیب صبر در آدمی خودنمایی می‌کند و قوت و استقامت می‌یابد؛ چرا که در هر بلا و عذابی می‌داند که مالک حقیقی خداست و اگر بخواهد از آن رهایی یابد، باید به خدا بازگردد و توبه و استغفار کند و زمینه را برای رفع عذاب فراهم آورد. پس استرجاع به معنای بازگشت و توبه حقیقی به سوی خداوند به عنوان مالک حقیقی است. این‌گونه است که به جای رفتارهای هیجانی، صبر پیشه می‌کند و خود را مقصر دانسته و توبه و استغفار می‌کند و اگر متوجه شد که ابتلایی است با یادآوری فلسفه ابتلا شکیبایی می‌کند و از فواید و آثار ابتلا و آزمون الهی بهره‌مند می‌شود.
استغفار، در هنگام بلا و ابتلا
در آیات قرآنی بیان شده که انسان در هر حال باید اهل استغفار باشد؛ به این معنا که خود را تحت حمایت و غفران الهی برد و در پناه الهی قرار گیرد. استغفار در حقیقت درخواست مصونیت از مصیبت با گفتار و رفتار است. انسانی که اهل استغفار است خود را در پناه الهی قرار می‌دهد و این‌گونه از بلا و ابتلا در امان قرار می‌گیرد.
استغفار براساس آموزه‌های قرآنی کارکردهای سه‌گانه‌ای دارد که شامل دفع و رفع و جلب است. به این معنا که عذاب و مصیبتی را که می‌خواهد بیاید دفع می‌کند و نمی‌گذارد شخص به آن گرفتار شود. پس به عنوان یک مانع عمل می‌کند؛ دیگر آنکه عذاب آمده را برمی‌دارد و رفع می‌کند و به  عنوان یک عامل برون رفت از عذاب و مصیبت عمل می‌کند؛ سوم اینکه منفعت و خیری را به سوی شخص جلب می‌کند.
از کارکردهای مهم استغفار همان دفع یا مصونیت‌یابی انسان است. به این معنا که از بسیاری از مصیبت‌ها در امان خواهد ماند که از آن جمله مصونیت‌‌یابی از عذاب عمومی خواهد بود که بسیاری از مردم گرفتار آن می‌شوند. (انفال، آیه 33؛ کهف، آیه 55)
از دیگر کارکردهای استغفار همان رفع و برداشته شدن عذاب و مصیبتی است که شخص بدان گرفتار است. خداوند در آیات بسیاری تصریح کرد که استغفار به درگاهش، زمینه‌ساز آمرزش گناه و برداشته شدن آن است( بقره، آیه 58؛ آل عمران، آیات 135 و 193 و 195؛ نساء، آیات 64 و 110؛ اعراف، آیه 161)
استغفار درمقام جلب موجب می‌شود که انسان از امکانات خوب دنیایی بهره‌مند شود (هود،آیه 3)، محبت و دوستی خداوند را به سوی خود بکشاند (هود، آیه 90؛ بقره، آیه 199) و آسایش و رفاه به سمت  انسان جذب شود (نوح، آیات 10 تا 12)
حاصل سخن آنکه انسان باید بداند که هر مصیبتی که بدان گرفتار آمده است یا بلا به معنای مصیبت عذابی وکیفری است یا ابتلا و آزمون الهی است. برای اینکه توفیق پیدا کند تا سربلند از آزمون بیرون آید باید استرجاع و استغفار کند و اگر بخواهد بلا و مصیبت را از خود دور نگه ‌دارد و یا از آن رهایی یابد استرجاع و استغفار داشته باشد.
در حدیثی از پیامبر (ص) آمده که فرمود:«گاه ابر و غبار گونه‌ای بر دلم می‌نشیند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش می‌خواهم.» (اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ج3، ص 326)
امام صادق (ع) نیز می‌فرماید: «ان رسول الله(ص) کان لایقوم من مجلس و ان خف حتی یستغفرالله عزوجل خمسا و عشرین مره» رسول خدا (ص) هیچگاه از مجلسی- هرچند کوتاه- بر نمی‌خاست مگر اینکه 25 بار استغفار می‌کرد.» (باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگی امام سجاد(ع)، ترجمه محمدرضا عطایی،
ص 388 و 292).
ایشان همچنین می‌فرماید:«همانا رسول خدا هر روز هفتاد بار توبه می‌کرد بدون هیچ گناهی.«بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 23، ص 259)
پیامبر(ص) همچنین در حدیثی نقش استغفار را در رهایی از شیطان و مصیبت‌هایی که بر انسان از سوی او بار می‌شود می‌فرماید: الا اخبر کم بشیء ان انتم فعلتموه تباعد الشیطان منکم کما تباعد المشرق من المغرب؟ قالوا:  بلی، قال:الصوم یسود وجهه و الصدقه تکسر ظهره و الحب فی‌الله و الموازره علی العمل الصالح یقطع دابره و الاستغفار یقطع و تینه؛ آیا شما را از چیزی خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید، شیطان از شما دور شود، چندان که مشرق از مغرب دور است؟
عرض کردند: چرا. فرمودند: روزه روی شیطان را سیاه می‌کند، صدقه  پشت او را می‌شکند، دوست داشتن برای خدا و همیاری در کار نیک، ریشه او را می‌کند و استغفار شاهرگش را می‌زند. (کافی، چاپ لاسلامیه، ج 4، ص 62، ح 2؛ شبیه این حدیث در مکارم الاخلاق، ص 138)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا