اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیتاریخیعرفانمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

روزي مقدر از ديدگاه امام صادق(ع)

رزق و روزي همانند بسياري از امور در زندگي انسان، امري مقدر و تقسيم شده است. اين از مهم ترين اعتقادات و باورهاي اسلامي است که آثار و برکات بسياري در زندگي به ويژه در ايجاد آرامش، رسيدن به مقام رضا و اطمينان خاطر دارد. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نگرش امام صادق(ع) را در اين باره براساس آموزه هاي وحياني قرآن تبيين کند.

    ***
قسمت الهي در رزق و روزي
    مرحوم قطب الدين راوندي روايت کرده است: روزي از امام جعفر صادق(ع) سوال کردند: روزگار خود را چگونه سپري مي فرماييد؟
    حضرت(ع) در جواب فرمودند: عمر خويش را بر چهار پايه اساسي سپري مي نمايم: مي دانم آنچه روزي براي من مقدر شده است، به من خواهد رسيد و نصيب ديگري نمي گردد. مي دانم داراي وظايف و مسئوليت هايي هستم، که غير از خودم کسي توان انجام آنها را ندارد. مي دانم مرا مرگ درمي يابد و ناگهان بدون خبر قبلي مرا مي ربايد؛ پس بايد هر لحظه آماده مرگ باشم. و مي دانم خداي متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و بايد مواظب اعمال و حرکات خود باشم. (مستدرک وسائل الشيعه، محدث نوري، ج 12، ص 172، ح 15)
    از اين روايت امام صادق(ع) مي توان درس هاي بسياري گرفت ولي با توجه به مهم ترين مسئله که امام(ع) به عنوان نخستين عامل و اعتقاد خويش مطرح کرده به عامل نخست يعني تقدير روزي و قسمت رزق اشاره مي شود و مطالبي براساس آموزه هاي قرآني و روايي بيان مي گرد.
    نخستين معنا و مفهومي که براي رزق گفته مي شود، هر آن چيزي است که وارد شکم مي شود (مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ص 351، «رزق») اما براي آن معناي عام و کلي تري چون عطاياي جاري دنيا و آخرت (همان) و نيز غذا و طعام و قوت يوميه و ضروريات زندگي گفته مي شود. (لغت نامه، دهخدا، ج 8، ص 10894، «روزي»)
    مسئله غذا و رزق و روزي اولين دغدغه بشر است؛ زيرا انسان، نياز دارد غذاي خود را تامين کند؛ چرا که هر روز نيازمند خوراکي و نوشيدني است و اگر اين دو تامين نباشد پس از چند روز به هلاکت مي رسد. نياز انسان به آب و غذا بسيار است و انسان به طور طبيعي روزانه چند ليتر آب و چند کيلو غذا مي خورد تا نيازهاي بدن را تامين کند.
    بسياري از مشکلات انسان ها و جنگ ها و درگيري ها براي کسب و تامين همين نياز است. انسان ها بيشتر وقت خويش را براي تامين اين نياز طبيعي مي گذارند.
    اما براساس آموزه هاي قرآني روزي و رزق هر موجودي از جمله انسان ها تضمين شده است. (انعام، آيه 151؛ اسراء، آيه 31؛ طه، آيه 132؛ عنکبوت، آيه 60) منشا اين ضمانت همان لطف، قوت و عزت الهي است که تضمين کننده روزي بندگان از سوي خداوند است. (شوري، آيه 19) خداوند در آيه 12 سوره شوري بيان مي کند که در اختيار داشتن کليد گنجينه هاي آسمان و زمين از سوي خدا، باعث تضمين روزي انسان ها و ديگر موجودات است. اين بدان معناست که اموري چون لطف، قوت، عزت و اختيار کليد گنجينه هاي هستي به دست خداوند، خود از مهم ترين عواملي است که تضمين کننده روزي است و هيچ موجودي نبايد دغدغه روزي داشته باشد.
    براساس آيات و روايات روزي براي همه مخلوقات است و حتي ابليس و شياطين از روزي خودشان بهره مند مي شوند چنانکه کافران و ديگران بهره مند مي گردند و هرگز روزي آنان به ديگري داده نمي شود. امام حسين(ع) مي فرمايد: ليست العفهًْ بمانعهًْ رزقا و لاالحرص بجالب فضلاو ان الرزق مقسوم و الاجل محتوم و استعمال الحرص طالب الماثم؛ نه خودداري از حرام و ناپسند، مانع روزي مي شود و نه حرص، روزي بيشتر مي آورد، که روزي تقسيم شده و اجل حتمي است و حرص به سوي گناه مي کشد.
آثار اعتقاد به مشيت و مصلحت در ميزان روزي
    خداوند در بيان آثار اين نگرش و اعتقاد و باور مي فرمايد که تضمين رزق و روزي همگان بايدمانع بيمناک شدن از تهي دستي و قتل فرزندان شود (انعام، آيه 151؛ اسراء، آيه 31) و يا اينکه انسان حرص بزند و بخل ورزد و رفتارهاي ديگري در پيش گيرد تا رزق و روزي اش را به هر شکلي به دست آورد.
    البته بايد توجه داشت که خداوند در گشايش و تنگ گرفتن روزي به مصلحت بندگان توجه دارد (اسراء، آيه 30؛ عنکبوت، آيه 62؛ شوري، آيات 12و 27) براساس آيات بسياري تضييق و کاستن از رزق انسانها از جانب خداوند، براساس مشيت الهي است (بقره، آيه 25؛ رعد، آيه 26) پس نبايد به سبب آنکه روزي کاهش يافت اندوهگين شود و خودش را به هر دري بزند تا ان را افزايش دهد؛ چنانکه اگر روزي اش افزايش يافت کسي نمي تواند آن را کاهش دهد.
    برخي از آثار اعتقاد به مشيت و مصلحت عبارتند از:
    1. انفاق و احسان: کسي که اعتقاد به مشيت و مصلحت در روزي دارد اهل انفاق و احسان از مال و ثروت و رزق و روزي خودش است. (بقره، آيه 245)
    2. تقواي الهي: کسي که اعتقاد به قسمت روزي داشته باشد، تقواي الهي را در پيش مي گيرد و هرگز کاري نميکند که خشم و غضب الهي را به دنبال داشته باشد؛ چرا که مي کوشد با اين کار مصلحت و مشيت را به سوي خود جلب کند و از جايي که حساب نمي کند بهره مند شود. (طلاق، آيات 2 و 3) پيامبر (ص) مي فرمايد: من سره ان ينسا له في عمره و يوسع له في رزقه فليتق الله و ليصل رحمه؛ هر کس دوست دارد که عمرش طولاني و روزي اش زياد شود، تقواي الهي پيشه کند و صله رحم نمايد. (بحارالانوار، بيروت ج 71، ص 102، ح 56)
    3. هجرت در راه خدا: اعتقاد به مشيت و مصلحت الهي موجب مي شود انسان تن به هجرت دهد و از وطن خويش کوچ کند تا روزي مقدر را در جاي ديگر به دست آورد. (حج، آيه 58)
    4. عمل به واجبات: کسي که اعتقاد به چنين امري داشته باشد هرگز واجبات را براي کسب روزي ترک نمي کند و نخست به واجبات خويش مي پردازد؛ چون مي داند که خداوند بهترين روزي رسان است و روزي اش قسمت شده است. (جمعه، آيه11) پيامبر خدا(ص) مي فرمايد: مبادا با پرداختن به کسب روزي تضمين شده، از آنچه بر تو واجب شده است بازماني؛ زيرا قسمت تو از روزي مي رسد و آنچه قسمت تو نباشد به آن دست نمي يابي. (ميزان الحکمه، ج 4، صفحه 427)
    5. ترک درخواست از ديگران: همين اعتقاد مانع درخواست کردن روزي از ديگران مي شود و انسان عزت نفس خويش را از دست نمي دهد.
    پيامبر(ص) مي فرمايد: اطلبوا الحوائج بعزه الانفس فان الامور تجري بالمقادير؛ نيازهاي خود را با عزت نفس بجوييد؛ زيرا امور براساس اندازه و مقدرات جريان مي يابد. (نهج الفصاحه، ص 46، حديث 325)
    6. درخواست از خدا: وقتي انسان بداند کاهش و افزايش روزي به مشيت و مصلحت الهي است، پس براي درخواست هر چيزي از جمله روزي تنها به خداوند توسل و تمسک مي جويد و از او مي خواهد. (مائده، آيه 114) البته امام صادق(ع) مي فرمايد همين باور و اعتقاد موجب مي شود تا از خداوند بخواهد اگر مصلحت و مشيت به رزقي است او را در آسان ترين و با برکت ترين حالت به او اعطا نمايد.
    (بحارالانوار، بيروت، ج 86 ص 377)
    7. رضايت و خشنودي: از ديگر آثار باور به مشيت و مصلحت در رزق آن است که هرگز ناراضي و ناخشنود نخواهد بود، بلکه به داشته هايش خشنود است. پيامبر(ص) مي فرمايد: ان لکل امري رزقا هو ياتيه لامحالهًْ فمن رضي به بورک له فيه و وسعه و من لم يرض لم يبارک له فيه و لم يسعه ان الرزق ليطلب الرجل کما يطلبه اجله؛ هر کس روزي اي دارد که حتماً به او خواهد رسيد. پس هر کس به آن راضي شود، برايش پربرکت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر کس به آن راضي نباشد، نه برکت خواهد يافت و نه او را بس خواهد بود. روزي در پي انسان است، آنگونه که اجلش در پي اوست. (اعلام الدين ص 342)
آثار عدم اعتقاد به مشيت و مصلحت در رزق
    اما کسي که اعتقادي به مشيت و مصلحت ندارد، آثار بسياري بر تفکر مترتب مي شود که به برخي از آنها اشاره مي شود.
    1- ياس و نوميدي: کسي که به مصلحت و مشيت در روزي اعتقادي ندارد، هنگام تنگدستگي دچار ياس و نوميدي مي شود. (روم، آيات 36 و 37)
    2- خوشحالي بي مورد: کسي که اعتقادي به مشيت و مصلحت در روزي رساني ندارد، هنگامي که با گشايش روزي مواجه مي شود، دچار فرح، شادي و هيجاني بي مورد مي شود و سر از پا نمي شناسد.(همان)
    3- بدگماني به خدا: از ديگر آثار عدم اعتقاد به مشيت و مصلحت الهي در گشايش و تنگي روزي بدگماني نسبت به خدا در هنگام تنگدستي است (فجر، آيه 16)
    4- گلايه به خدا: همچنين از آثار آن مي توان به گلايه انسان هنگام تنگدستي به سبب اعتقاد نادرست اشاره کرد. فرد در چنين حالتي گمان مي کند خداوند با تنگي در روزي او را خوار کرده و به او اهانت روا داشته است؛ در حالي که چنين نيست.(همان)
    5- تکريم و اهانت: از ديگر آثار بي اعتقادي به مشيت و مصلحت الهي در کاهش و افزايش روزي تفکر باطل و انديشه خطايي است که در اين افراد ايجاد مي شود. اينان گمان مي کنند که گشايش و افزايش روزي نشانه تکريم از سوي خداوند است و خداوند اين افراد را دوست دارد که بيشتر به آنها مي دهد و کساني که گرفتار تنگدستي مي شوند و روزي آنان کاهش مي يابد از سوي خداوند مورد بي احترامي و اهانت قرار گرفته و خداوند ايشان را خوار و ذليل کرده است، در حالي که اين گونه نيست؛ چرا که ملاک تکريم و اهانت افزايش و کاهش روزي نيست؛ بلکه رهايي از حزن و خوف يا عدم آنهاست. (فجر، آيات 16 و 17؛ تحريم، آيه 13 خداوند در آيه 71 سوره نحل با اشاره به اينکه ملاک برتري، هرگز گشايش و تنگدستي در رزق و روزي نيست مي فرمايد که بايد با همه انسان ها چه دارا و چه ندار و بينوا يکسان برخورد کرد؛ زيرا فقر و دارايي نشانه تفاوت نيست تا نوع برخورد و تامل با افراد تغيير يابد. پس تفاوت هايي که در دارايي انسانها و روزي آنان است ارتباطي با اصل انسانيت و شرافت و کرامت آنان ندارد و بايد يکسان با آنان برخورد و رفتار شود و اين تفاوت در روزي براساس مشيت و مصلحتي است که خداوند مي داند.
    6- بخل و خساست: از ديگر آثار عدم اعتقاد به مشيت و مصلحت الهي در روزي و رزق بخل ورزي افراد است، زيرا همين عدم اعتقاد موجب مي شود که حاضر به انفاق و احسان نشود و گمان کند با انفاق و احسان فقير و ندار مي شود. اما اگر باور به مشيت و مصلحت الهي داشت به سادگي انفاق و احسان مي کند و ترسي از نداري نخواهد داشت و بخل نمي ورزد. (بقره، آيه 245) اين افراد حتي به سبب ترس از نداري و عدم اعتقاد به تعيين رزق و روزي براساس مصلحت و مشيت، نسبت به خودشان هم سخت گير هستند و خساست مي ورزند و مال را براي خودشان هم خرج نمي کنند.
    7- حرص: از ديگر آثار عدم اعتقاد به مشيت و مصلحت در روزي، تکاثر طلبي و حرص زياد در انباشت ثروت و مال است. پيامبر خدا(ص) مي فرمايد: نه حرص زدن حريص، روزي را به سوي او مي کشاند و نه ناخوش داشتن کسي، آن را از او باز مي دارد. (ميزان الحکمه، ج4، صفحه 428؛ بحارالانوار، ج77، ص68، ح7 منتخب ميزان الحکمهًْ، ص234) امام علي(ع) نيز مي فرمايند: ان العبد ليحرم نفسه الرزق الحلال بترک الصبر، و لايزاد علي ما قدر له؛ بنده به سبب بي صبري، خودش را از روزي حلال محروم مي کند و بيشتر از روزي مقدر هم نصيبش نمي شود. (شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج3، ص 160)
تقسيم روزي و تلاش انسان
    البته براي افزايش و کاهش روزي راه هايي است که مي تواند تاثيرگذار باشد ولي در اصل قسمت آن تغييري ايجاد نمي کند بلکه در برکات آن تغييراتي را ايجاد مي کند. اصولاکاهش و افزايش روزي و برکت به آن به جهت امتحان بندگان است تا سپيد روي شود هر کسي که معتقد به مشيت و مصلحت الهي است. امام علي(ع) مي فرمايد: خداوند متعال روزي ها را عادلانه تقسيم کرد تا هر که را بخواهد به وسعت روزي يا تنگي آن بيازمايد و ميزان سپاسگزاري توانگري و شکيبايي تهيدست را امتحان کند. (نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 134 از خطبه 91)
    پس انسان نبايد براي روزي دست به هر کاري زند، بلکه روزي خويش را در بهترين شکل و آسان ترين و عزيزترين حالت از خداوند بخواهد. راوي گويد به امام صادق(ع) عرض کردم: شخصي مي تواند تجارت کند، با اين حال اگر خودش را اجير ]ديگري[ سازد، به اندازه اي که خودش تجارت کند، به او داده مي شود. فرمود: اجير نشود؛ بلکه از خداوند بزرگ روزي طلبد و دست به تجارت زند؛ زيرا اگر اجير شود، مانع روزي خود شده است. (کافي، الاسلاميه، ج 5، ص 90، ح 3)
    امام علي(ع) نيز مي فرمايد: بسا انسانهايي که ]در طلب روزي[ خود را به رنج مي افکنند، اما در سختي و تنگدستي به سر مي برند و بسا کساني که در طلب روزي ميانه روزي مي کنند و دست تقدير، آنان را ياري مي رساند. (ميزان الحکمه، ج 4، صفحه 428) آن حضرت در جايي ديگر مي فرمايد: بدانيد که آنچه خداوند براي بنده مقدر کرده است، بي کم و کاست، به او برسد هر چند در چاره انديشي و پيدا کردن راههاي کسب روزي ناتوان باشد و نيز بيش از آنچه خداوند برايش مقدر کرده به او نرسد، هر چند بسيار زرنگ و چاره انديش باشد. (ميزان الحکمه، ج 4، ص 428)
    و در تبيين تقدير امر و تقسيم روزي در جايي ديگر اين استدلال را مي آورد که: اگر روزي ها به سبب بهره مندي از عقل مي رسيد، ديگر بهايم و احمقان زنده نمي ماندند. (ميزان الحکمه، ج 4، ص 430)
    امام صادق(ع) نيز در تبيين همين معنا مي فرمايد: خداي تعالي روزي احمقان را فراخ گردانيد تا خردمندان درس عبرت بگيرند و بدانند که دنيا نه با تلاش و کوشش به دست مي آيد و نه با زرنگي و تدبير. (ميزان الحکمه، ج4، صفحه 430؛ امالي المفيد، ص 207، حديث 39؛ منتخب ميزان الحکمهًْ، ص234)
    امام علي(ع) نيز- به فرزند خود حسن(ع)- فرمود: فرزندم! بجاست که نصيحت مرا درباره بي اعتنايي به دنيا گوش کني و از آن دل برکني و از دنيا دوري کني و اگر نصيحت مرا درباره آن نپذيري، يقين بدان که تو ]در دنيا[ هرگز به آرزويت نمي رسي و از مرگ رهايي نداري؛ زيرا تو نيز همان راهي را مي روي که ديگران پيش از تو رفتند؛ پس در طلب ]دنيا[ آرام باش و براي تحصيل روزي جانب اعتدال نگه دار؛ زيرا اي بسا تلاشي که به ناکامي انجامد، و هر جوينده اي يابنده نباشد و هر که راه اعتدال پويد نيازمند نشود. (ميزان الحکمه، ج4، صفحه 431)
    امام حسن مجتبي (ع) نيز مي فرمايد: در طلب روزي، همانند کسي که براي چيره شدن ]بر حريف[ تقلامي کند، تقلامکن، و به تقدير نيز چندان تکيه مکن که از کار و کوشش دست کشي؛ زيرا در جست وجوي فضل ]و روزي [ خدا رفتن از سنت است و آرام بودن در طلب روزي از خويشتنداري و مناعت طبع، نه خويشتنداري و مناعت طبع، روزي را از انسان دور مي کند و نه حرص، روزي را زياد مي کند؛ چه، روزي قسمت شده است و حرص زدن، موجب افتادن در ورطه گناهان است. (ميزان الحکمه، ج 4، صفحه 432)
    به هر حال، از آنجايي که مقسمات امر (فرشتگان تقسيم کننده روزي) همه چيز را براساس مشيت و مصلحت الهي تقسيم مي کنند، تلاش زياد به هر قيمت و با ترک واجبات و مستحبات براي کسب روزي همانند مشت بر سندان کوفتن است که هيچ تاثيري ندارد. انسان موظف است تا به عبادت و واجبات و مستحبات خود بپردازد و سپس براي روزي تلاش کند آن هم به ميزاني که توان دارد نه اينکه همه زند گي اش را براي چيزي بگذارد که بيش از مقدرات به او نخواهد رسيد و در اين صورت هم وظيفه و تکليف را ترک کرده و هم خود را به رنج افکنده است.

روزنامه كيهان، شماره 20851 به تاريخ 30/5/93، صفحه 6 (معارف)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا