اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

راه مصونيت از خسران ابدي

خسران، زيان از سرمايه
    خسران يک واژه عربي به معناي کاهش و کم شدن اصل سرمايه است. وقتي شخصي در معامله و خريد و فروش، اصل سرمايه يا بخشي از آن را از دست دهد مي گويند که او زيان کرده و زيانکار بوده است.

    هر چند که کاربرد اين واژه بيشتر در مال است؛ ولي در امور ديگر نيز به کار مي رود. به عنوان نمونه وقتي شخصي مقام و منصبي را از دست مي دهد و جاه و جايگاهش سلب مي شود، او را نيز زيانکار مي دانند.
    اما از نظر آموزه هاي قرآني زيانکار واقعي کسي نيست که مال و مقامي را از دست مي دهد؛ بلکه زيانکار واقعي کسي است که سرمايه عمر خويش را مي بازد و از اين فرصت استثنايي و بي بديل عمر و زندگي دنيوي براي رسيدن به کمالات و سعادت و خوشبختي اخروي بهره نمي برد.
    البته اين اوج زيان از نظر قرآن است؛ اما موارد ديگري نيز در قرآن بيان شده که به زيان در امور نفسي و معنوي مربوط است؛ چنان که از نظر قرآن و آموزه هاي وحياني اسلام، زيان در صحت و سلامت، عقل، ايمان و ثواب نيز مصداق مي يابد. بنابراين انسان بايد مواظب باشد همان گونه که از خسران و زيان مالي و مقامي اجتناب مي کند و تمام هوش و حواسش را براي پرهيز از آن به کار مي گيرد و حيله و چاره جويي مي کند، براي زيان در اين امور نيز بايد مراقبت و مواظبت داشته باشد و گرفتار زيان در امور نفسي و معنوي نشود. (نگاه کنيد: مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ص 282-281، «خسر»)
دنيا، دوره زيانکاري انسان
    از نظر آموزه هاي قرآني اصولازندگي دنيوي، زمان و دوره زيانکاري انسان است. به اين معنا که اگر براي انسان سه مرحله قبل از دنيا، دنيا و پس از دنيا در نظر بگيريم، مرحله دنيا، مرحله زيان و خسران بشر است. به سخن ديگر، انسان وقتي وارد عصر دنيا شد، به طور طبيعي وارد عصر زيان و زيانکاري شده است. پس همه مردم در حال زيان و خسران هستند؛ مگر آنکه چهار کار را انجام دهند که شامل 1.ايمان؛ 2.عمل صالح؛ 3.توصيه ديگران به حق؛ 4.توصيه ديگران به صبر است. (سوره عصر)اين بدان معناست که اصل اولي در زندگي مادي و دنيوي براي بشر با خسران و زيان رقم خورده است و انسان همين که وارد دنيا شد دستگاه زمان سنج و ارزش سنجي شروع به کار مي کند و از صد به سمت صفر در حرکت است. تک تک لحظات عمر آدمي، به معناي از دست دادن فرصت هاي استثنايي است. در حقيقت باتري وجود آدمي به ميزان صددرصد پر شده است. وقتي وارد دنيا مي شويم اين باتري آغاز به خالي شدن مي کند تا به صفر مي رسد. زماني که باتري به صفر رسيد، اجل مسمي و زمان تعيين شده و استاندارد آدمي است. البته کساني هستند که از درون و بيرون اختلالاتي را ايجاد مي کنند که اين فرآيند طبيعي طي نشود و مرگ زودرس باتري را به همراه داشته باشد. از اين مرگ زودرس در آيات قرآني به اجل معلق و غيرمسمي ياد مي شود. (انعام، آيه 2؛ ابراهيم آيه 44؛ هود آيه 104؛ يونس آيه 49؛ رعد، آيات 38 و 39)
    البته اصل در زندگي دنيوي خسران و زيان است ولي براساس آيات قرآني از جمله آيات سوره عصر، مي توان جلوي اين زيان را گرفت و حياتي جاودان براي خود در آخرت رقم زد. کسي که بتواند چهار عمل اصلي را انجام دهد به زندگي و حيات جاودانه در آخرت دست مي يابد که همه اش حيات است. (عنکبوت، آيه 64) اما اگر نتوانست از فرصت عمر براي انجام اين چهار عمل اصلي استفاده کند، گرفتار نوعي زندگي در آخرت مي شود که در آيات قرآني از آن به «نه مرگ و نه زندگي» تعبير شده است. (اعلي، آيه 13)زيانکاران واقعي از نظر قرآن
    در قرآن افراد و گروه هايي به عنوان زيانکاران واقعي نام برده شده اند. از آنجايي که از نظر آموزه هاي وحياني قرآن، معيار براي سنجش سود و زيان، تقوا و کرامت هاي انساني است، (حجرات، آيه 13) بنابراين زيان واقعي را در افراد و يا گروه هاي انساني مي داند که از اين معيارها بيرون رفته اند. پس بر خلاف معيارهاي عمومي که در ميان مردم مورد استفاده است و مقام و منزلت و ثروت و قدرت را ملاک و معيار قرار داده و بهره مندي از ماديات و مواهب دنيوي را اصالت داده و آن را ملاک سنجش قرار مي دهند، آموزه هاي قرآني، اعتقادات و امور اخروي را اصالت مي بخشد؛ زيرا از نظر قرآن زندگي دنيوي و امور مرتبط با آن، از اصالتي برخوردار نيست تا ميزان سنجش باشد و بدان سود و زيان شخص سنجيده شود. (عنکبوت، آيه 64 و آيات ديگر)اگر در آيات قرآني از افراد و اشخاصي به عنوان زيانکاران واقعي نامبرده مي شود، در حقيقت ناظر به تفکر و عقايد و رفتار آنان است. به اين معنا که اين افراد داراي افکار و رفتارهايي هستند که با اصول ارزشي و معيارهاي حقيقي سنجش سود و زيان، همخواني و هماهنگي ندارند.
    مهم ترين گروه هاي انساني که به دليل فقدان چهار اصل اولي نتوانسته اند جلوي خسران خويش را بگيرند و به حيات اخروي دست يابند عبارتند از:1- اهل باطل و کفر: از آنجايي که يکي از عوامل اصلي رهايي از خسران ابدي ايمان است، گرايش به باطل و کفر به معناي زيان واقعي معرفي شده است. (عنکبوت، آيه 52) در زيرمجموعه اين اهل باطل مي توان گروه ها و اشخاصي چون کافران (مائده، آيه 5، بقره، آيه 121) حتي اگر اين کافران از اهل کتاب از يهودي و مسيحي و مانند آنان باشند (کهف، آيات 103 و 104؛ بقره، آيه 121؛ انعام آيه 20؛ اعراف آيات 148 و 149)، اشراف اقوام پيشين چون قوم شعيب (اعراف، آيات 90 و 92) و همه امت هاي پيشين را نام برد که گرفتار عذاب الهي در همين دنيا به سبب کفر شدند (فصلت، آيه 52؛ احقاف، آيه 18؛ طلاق آيات 8 و 9)؛ دشمنان خدا و پيامبران (مجادله، آيات 19 و 20)، گمراهان (اعراف، آيه 149)، مشرکان (هود، آيه 10)، بت پرستان (انبياء آيات 67 تا 71)، تکذيب کنندگان معاد (انعام، آيه 31)، منافقان (بقره، آيات 8 و 16؛ توبه آيات 68 و 69) و مانند آنها را جزو اهل خسران و زيان واقعي نام برد.
    2- بدکاران: چنانکه گفته شد يکي از عوامل رهايي انسان از خسران و زيان، عمل صالح در دنياست. پس بدکاران به هر نام و شکل و شمايلي جزو کساني هستند که اهل خسران هستند. خداوند بر همين اساس جباران و زورگويان (ابراهيم آيه 15)، خبيثان و اهل خباثت (انفال آيه 37) ستمگران (هود، آيات 18 و 21؛ شوري آيه 45؛ اسراء، آيه 52) فاسقان (بقره آيات 26 و 27)، قاتلان (مائده، آيه 30)، گناهکاران (مائده، آيه 21؛ انعام، آيه 31) را جزو زيانکاران دانسته است.
    3- تارکان تبليغ و دعوت به حق و صبر: از ديگر کساني که اهل خسران هستند، کساني اند که حق را مي شناسند و نسبت به آن تبليغ نکرده و مردم را توصيه بدان نمي کنند. انسان وقتي حق و صبر را شناخت بايد خود بدان ايمان آورده و ديگران را نيز به آن توصيه کند. اين مطلب را مي توان از آيات سوره عصر به دست آورد؛ زيرا خداوند بيان کرده که تنها کساني از خسران اصلي دنيوي رها مي شوند که به اين عامل نيز توجه داشته باشند.
    قيامت، روز ظهور خسران اکثريت مردم زماني درک مي کنند که اهل خسران بودند که کار از کار گذشته و روز قيامت شده است؛ زيرا در دنيا گرفتار غفلت هستند و فراموش کرده اند که هدف از آفرينش هستي و انسان چيست؟ از اين رو، به جاي آنکه به فکر آخرت باشند و ره توشه آخرت فراهم آورند، به فکر دنيا هستند و تمام فکر و ذکرشان آن است که در مسائل مادي ضرر و زياني نبينند و به کشت و زراعت و دام و مال ايشان زيان و خسارتي وارد نشود؛ اما فراموش مي کنند که فرصت عمر بهترين سرمايه است که به لهو و لعب گذرانده مي شود و از دست مي رود.
    خداوند مي فرمايد که براي بيشتر مردم در قيامت اين مسئله روشن مي شود. از اين رو در آيه 27 سوره جاثيه مي فرمايد که ظهور و بروز خسران باطل گرايان، در قيامت است؛ اما مواردي است که در همين دنيا شخص به زياني که گرفتار آن است آگاه مي شود که البته براي آنان نيز خيلي دير است؛ زيرا زماني مي فهمند که عذاب دنيوي الهي آمده است و راه فراري براي آنان نيست. خداوند مي فرمايد که به هنگام نزول عذاب الهي خسران کافران براي آنان آشکار مي شود. (غافر، آيات84 و 85)به هرحال، آخرت، زمان آشکار شدن خسران واقعي براي انسان هاست (نحل، آيه109؛ نمل، آيه5) در آن زمان مي فهمند که از نفس و جانشان زيان کردند و استعدادها و توانايي خداداد خويش را از دست داده اند. (انعام، آيه12؛ اعراف، آيات8 و 9)عوامل خسران در آيات قرآني بيش از 70 مورد به عنوان عوامل خسران معرفي شده است. به اين معنا که آدمي به سبب اموري گرفتار خسران واقعي مي شود و از حق و حقيقت غافل شده و به جاي آنکه از سرمايه عمر استفاده کرده و خود را براي ابد حفظ کند، خود را براي ابد نابود مي کند و سرمايه هاي وجودي خودش را از دست مي دهد.
    از جمله اين امور مي توان به مواردي چون احساس ايمني از مکر خدا (اعراف، آيه99)، ارتداد و بازگشت از ايمان به کفر (آل عمران، آيه149)، تمسخر انبياي الهي (کهف، آيات 103 تا 106)، پذيرش ولايت شيطان، پيروي از او و قرار گرفتن در حزبش )نساء آيه119؛ مجادله، آيه19)، اطاعت از کافران (آب عمران، آيه149)، اعراض از کتب الهي (بقره، آيات61 تا 64؛ اعراف، آيات52 و 53)، افترا به خدا (انعام، آيه140)، اهانت فرزند به والدين (احقاف، آيات17 و 18)، باطل گرايي و روي آوري به کفر (عنکبوت، آيه52؛ توبه، آيه69)، احباط و تباهي کردار نيک (مائده، آيه53؛ کهف، آيات103 و 104)، تحريم روزيهاي حلال الهي (انعام، آيه140)، فراموشي از روي بي اعتنايي به قرآن و ترک عمل به تعالم آن (اعراف، آيه53)، تزلزل در ايمان به خدا و پرستش او (حج، آيه11)، تسليم غير خدا بودن و تسليم نبودن در برابر خدا و حق (آل عمران، آيه85)، تکذيب معاد (انعام، آيه31)، جهل و سفاهت (انعام، آيه140)، دلبستگي به فرزند در حد دوري از خدا (توبه، آيه69)، دنياطلبي و دلبستگي به مال دنيا (اعراف، آيات167 و 168؛ توبه، آيه69)، زيبا ديدن گناه (فصلت، آيه25)، زورگويي (ابراهيم، آيه15)، ظلم و ستم (اسراء، آيه82)، عجب و خودبيني (کهف، آيات103 و 104)، فسق و فجور (بقره، آيات 26 و 27)، فسادگري (همان)، قتل (مائده، آيه30)، قطع رحم و پيوندهاي خويشاوندي (بقره، آيه27) و مانند آنها اشاره کرد.
راه مصونيت از خسران ابدي
    راه مصونيت از خسران ابدي عمل به چهار اصل اساسي است که در سوره عصر گفته شده است. غير از آن مي توان با کارهاي ديگري زمينه رهايي از خسران را فراهم آورد که در اينجا به برخي از آنها اشاره مي شود.
    بهره مندي از آمرزش الهي، عامل مصونيت از خسران است که در آياتي از جمله 23 و 149 سوره اعراف و 47 سوره هود به آن اشاره شده است. همچنين اعتقاد به لهو و لعب بودن دنيا، موجب مصونيت از خسارت است. اين مطلب در آيات 31 و 32 سوره انعام مورد تاکيد قرار گرفته است. ايمان نيز نجات دهنده انسان، از زيان و خسران است. (طلاق، آيات9 و 10؛ عصر، آيات2 و3) خداوند در آيه 53 سوره اعراف مي فرمايد که ايمان به تعاليم انبيا و عمل به آنها، راه جلوگيري از خسران است.
    خداوند در آيه 82 سوره اسراء قرآن را مايه مصونيت مومنان از خسران دانسته است. همچنين نصرت خدا (آل عمران، آيات149 و 150)، فضل الهي (بقره، آيه64)، عمل صالح (عصر، آيات 2 و3)، سفارش به صبر (همان)، سفارش به حق (همان)، رحمت الهي (بقره، آيه64؛ اعراف، آيه149)، خداپرستي (زمر، آيات65 و 66)، تقوا (طلاق، آيات 9 و 10)، انديشه و تعقل (انعام، آيات 31و 32)، تزکيه نفس و خودسازي (شمس، آيات9 و 10)، پذيرش ولايت خدا و اطاعت او (آل عمران، آيات149 و 150)، پذيرش دين اسلام (آل عمران، آيه85) از ديگر عوامل مصونيت از خسران ابدي است.
   فرصت عمر غنيمت شمار
    باتوجه به آنچه بيان شد دانسته مي شود که فرصت کوتاه عمر واقعاً فرصتي بي مانند است که هرگز تکرار نمي شود. انسان در اين دوره از زندگي دنيا در شرايطي سخت قرار مي گيرد و مانند ميوه اي است که از هر سو فشرده مي شود تا عصاره او بيرون آيد. خداوند دنيا را محل ابتلاو آزمون هاي بسياري قرار داده تا مشخص شود که در اين عمليات عصاره گيري با فشاري که بر انسان وارد مي شود هرکسي تا چه اندازه تحمل دارد و صبر پيشه مي کند و با استقامت بر ايمان و عمل صالح، خود را براي آخرت حفظ مي کند و چه کسي خود را تباه مي کند و تمام سرمايه هاي وجودي اش را در اين فشار بي مانند زندگي از دست مي دهد و مانند ميوه آب گرفته اي مي شود که جز پوست و استخوان هيچ آبي ندارد که مايه حيات و زندگي پس از مرگش باشد.
    اينکه در سوره عصر اين دوره از زندگي بشر عصر گفته شده است به دليل آن است که اين دوره همانند عصر روزهاست که خورشيد دامن خويش را جمع مي کند و کنار مي رود و تاريکي مي آيد. اگر انسان بتواند در اين عصر از فشار زندگي به خوبي بيرون آيد مي تواند نور را هميشه با خود داشته باشد. اصولاً دوره زندگي بشر در دنيا را خداوند عصر معرفي مي کند که زمان عصاره گيري از راه آزمون هاست تا سيه روي شود هر که در او غش باشد و اين گونه خداوند پاک از ناپاک و کافر از مومن را جدا مي کند. (انفال، آيه37؛ آل عمران، آيات 140 و 166).
    انسان عاقل کسي است که از اين فرصت به خوبي بهره مي گيرد و سربلند بيرون مي آيد و اجازه نمي دهد تا شرايط، او را به کفر بکشاند و استعدادها و توانايي هايش را از ميان ببرد. پس بر چهار اصل اساسي زندگي خود را سامان مي دهد و آخرت را براي خود حيات محض مي کند نه آنکه ميان مرگ و زندگي در دوزخ دست و پا زند.

روزنامه كيهان، شماره 20847 به تاريخ 26/5/93، صفحه 6 (معارف)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا