اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

روزي كه همه حسرت مي خورند!

بررسي علل و عوامل حسرت از نظر قرآن
حسرت، ندامت، دريغ، افسوس، پشيماني و مانند آن، حالتي است که به انسان در زماني دست مي دهد که امکاني را از خود به دست خود سلب کرده که قابل بازگشت و جبران نيست. در آموزه هاي قرآني، روز قيامت روز حسرت بيان شده است؛ زيرا مومن حسرت مي خورد که اي کاش توشه اي بيشتر برمي داشت و کافر حسرت مي خورد اي کاش توشه برداشته بود. البته مومنان پس از ورود به بهشت از حسرت همانند کينه و حسادت و مانند آن پاک و رها مي شوند؛ اما دوزخيان همچنان در حسرت به سر خواهند برد. در مطلب حاضر علل و عوامل حسرت تبيين شده است.

معنا و مفهوم شناسي حسرت
    حسرت در لغت به معناي کشف و آشکار شدن است. (العين، خليل بن احمد فراهيدي، ج3، ص 134؛ لسان العرب، ابن منظور، ج4، ص 189) از اين رو در عربي به مردان پياده در جنگ که سرهاي خود را برهنه کنند يا اينکه بدون زره باشند، «الحسر» مي گويند.
    حسرت به معناي تاسف و دريغ و افسوس از دست دادن و از دست رفتن چيزي آمده است. بنابراين اين واژه دربردارنده معناي ندامت و پشيماني نيز هست؛ اما مترادف و هم معناي آن نيست چنانکه برخي گفته اند؛ زيرا حسرت زماني رخ مي دهد که امري مخفي يا مغفول، آشکار گردد و معلوم شود که فرصتي يا چيزي از دست رفته که قابل استدراک و بازگشت نيست. در اين زمان شخص پشيمان مي شود که چرا تلاش نکرده تا آن را در همان زمان آشکار يا کشف کند. پس ندامت و پشيماني نتيجه و برآيند و ميوه حسرت است نه خود آن. بر همين اساس وقتي عرب مي گويد: الحسران، به معناي آن است که امري آشکار شد که ديگر قابل استدراک نيست. پس بر کاري که در گذشته کرده اکنون افسوس بسيار مي خورد و از کرده خود پشيمان است.
    به هر حال، آنچه در معاجم آمده که معناي حسرت، افسوس و دريغ و تاسف (معجم مقاييس اللغه، ج2، ص 62، «حسر»)، يا ندامت و پشيماني است (مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ص 235، «حسر».)، نادرست است؛ زيرا چنانچه گفته شد، حسرت به معناي انکشاف، وضوح، ظهور و آشکار شدن چيزي است که پيش از آن مخفي و نهان و مغفول بوده است و شخص درمي يابد که چيزي را از دست داده که قابل جبران نيست و فرصت از دست رفته است. از اين رو، گرفتار تاسف و دريغ و ندامت مي شود. پس کاربرد حسرت در معناي ندامت و پشيماني، کاربرد و استعمال در لازم معناست و از نوع استعمال مجازي است؛ زيرا وقتي امري بر شخص آشکار مي شود و مي فهمد که ديگر قابل تدارک نيست، گرفتار پشيماني مي شود.
    البته راغب اصفهاني در ادامه مي نويسد: ماده «حسر» بر وزن «حبس» به معناي برهنه کردن و کنار زدن لباس است. اين تعبير در موارد ندامت و اندوه برگذشته به کار مي رود؛ زيرا گويي وقتي پرده هاي جهل کنار مي رود، حقيقت برهنه و آشکار مي شود و شخص دچار ندامت مي شود.
    اينکه در قرآن از روز قيامت به «يوم الحسره» ياد شده است که همان «يوم الظهور» و «يوم البروز» است؛ به اين خاطر است که در آن روز پرده ها کنار مي رود و حقايق آشکار مي شود و امور نهان و مخفي ظهور و روشني مي يابد. لذا روز قيامت را به نام «اليوم» يعني روز نيز ناميده اند؛ زيرا روز به معناي ظهور و بروز هر چيزي است. پس وقتي روز قيامت شود کشف الغطاء مي شود و پرده ها کنار مي رود و همه چيز آشکار مي گردد، (ق، آيه 22؛ طارق، آيه9) و شخص اسرار باطني و حقايق ملکوتي خود و اعمالش را مي بيند و پس از اين کشف و آشکارشدن حقيقت، بر نياورده هايش افسوس و دريغ مي خورد و پشيمان مي شود.(نگاه کنيد: روضه الجنان و روح الجنان، ج 13، ص 83)
    البته برخي گفته اند حسرت به معناي ايستادن و توقف از حرکت است؛ اما اين نيز استعمال در معناي مجازي و لازم معناست؛ زيرا وقتي امري بر شخص آشکار شود و ناتواني و عجز خود را از تدارک آن ببيند، درجا متوقف مي شود و از حرکت باز مي ايستد، يا آنکه چون در قيامت ديگر جاي عمل نيست و کاري از دستش برنمي آيد متوقف مي شود. به ويژه آنکه اين حسرت زماني دست مي دهد که حکم الهي صادر و امضا و قضا شده باشد. پس با مشاهده بسياري از حقايق بويژه ملکوت و باطن خود و اعمالش چنان ميخکوب مي شود که ديگر قدرت حرکت ندارد و در جايش متوقف مي شود و حيران و نگران به اوضاع مي نگرد و قدرت عمل ندارد. (مريم، آيه 39)
    در آموزه هاي قرآني، از جمله آيه 39 سوره مريم، روز قيامت، روز حسرت معرفي شده است؛ زيرا مومن حسرت مي خورد که اي کاش توشه اي بيشتر برداشته بود و کافر حسرت مي خورد اي کاش توشه برداشته بود.
    در تفسير نمونه آمده است: روز قيامت نام هاي مختلفي در قرآن مجيد دارد از جمله «يوم الحسره». در آن روز هم نيکوکاران تاسف مي خورند اي کاش بيشتر عمل نيک انجام داده بودند و هم بدکاران؛ چرا که پرده ها کنار مي رود و حقائق اعمال و نتايج آن بر همه کس آشکار مي شود. (نگاه کنيد، تفسير نمونه، ذيل آيه 39 سوره مريم)
روز قيامت روز کشف حقايق و حسرت
    چنانکه بيان شد، روز قيامت را روز حسرت گفته اند؛ زيرا حقايق آشکار مي شود و پرده هاي غفلت از ديدگان انسان هاي غافل برداشته مي شود و آنان حقايق هستي از جمله ملکوت اعمال خويش را چنانکه هست مي بينند. (ق، آيه 22)
    از اين رو واکنش انسان هنگام کناررفتن پرده ها، واکنشي است که در اصطلاح به آن حسرت مي گويند؛ زيرا حسرت کشف و وضوحي است که به دنبال آن حقيقتي آشکار مي شود که انسان را به تعجب و توقف و حيرت مي اندازد؛ زيرا مومن و کافر در حسرت آن مي روند که اي کاش درست يا درست تر عمل کرده بودند. کافر پشيمان است که چرا درست عمل نکرده و مومن پشيمان است که چرا درست تر عمل نکرده است.
    همين مسئله موجب حيرت و توقف انسان مي شود و همگي انگشت حسرت به دندان مي گيرند؛ زيرا اين کشف و آشکار شدن به معناي قضاي الهي است؛ يعني اين گونه، حکم هر چيزي داده مي شود و هر کس بر ترازو و ميزان اعمال سنجيده مي شود. آنان که سبک آمدند حسرت مي خوردند و آنان که سنگين آمدند ولي مي توانستند سنگين تر بيايند آنان نيز حسرت مي خورند.
    علامه طباطبايي در ذيل آيه: و انذر هم يوم الحسره اذ قضي الامر و هم في غفله وهم لايومنون» درباره چرايي حسرت مي نويسد: از ظاهر سياق برمي آيد که جمله «اذ قضي الامر» بيان جمله «يوم الحسره» باشد، در نتيجه اشاره به اين مي شود که اين حسرتي که به آن دچار مي شوند از ناحيه قضاي امر مي آيد و قضاء وقتي باعث حسرت مي شود که عوامل روشني چشم و آرزو و سعادت شخص «مقضي عليه» فوت گردد و سعادتي که او مي توانست به آن نائل شود از بين ببرد و ديگر به خاطر نداشتن آن هيچ خوشي در زندگي ندارد، چون همه دلبستگي اش به آن بود. معلوم است که انسان هيچ وقت راضي نمي شود که چنين چيزي از او فوت شود هر چند که حفظش مستلزم هر ناملايمي باشد، مگر آنکه آن را به غفلت از وي بربايند، وگرنه به هيچ قيمتي حاضر نيست که آن را از دست بدهد و لذا مي بينيم در دنباله سخن فرمود: «و هم في غفله و هم يومنون».
    بنابراين، معناي آيه (و خدا داناتر است) اين مي شود که: اي پيغمبر! ايشان را بترسان از روزي که امر قضا مي شود و کار يکسره مي گردد و هلاکت دائمي بر آنان حتمي مي شود، آن وقت از سعادت هميشگي که روشني چشم هر کسي است منقطع مي گردند، پس حسرتي مي خورند که با هيچ مقياسي اندازه گيري اش ممکن نيست و اين بدان جهت است که اينان در دنيا غفلت ورزيدند و راهي که ايشان را به آن روشني چشم هدايت مي کرد و مستقيما به آن مي رسانيد، يعني راه ايمان به خداي يگانه و تنزيه او از داشتن فرزند و شريک بود، ترک گفته، راه مخالف آن را پيمودند. (الميزان (عربي)، ج14، ص 51)
    پس روز قيامت روز حسرت است؛ زيرا حقايق براي همگان آشکار مي شود و هر کسي با کشف و ظهور حقايق با چيزي مواجه مي شود که او را به توقف و ندامت مي اندازد که چرا در دنيا که جاي عمل بود عملي نکرد يا بهتر از آنچه عمل کرده عمل نکرده است و چرا در طاعت و اطاعت خدا نکوشيده و يا کم کوشيده است. (التبيان، شيخ طوسي، ج7، ص 127)
    داستان مردمان در روز قيامت همانند داستان کساني است که با خضر(ع) به ظلمات رفتند و در آنجا به ايشان گفته شد هر کسي اگر چيزي بردارد و يا برندارد، پشيمان مي شود؛ برخي گفتند اگر برداريم پشيمان مي شويم، پس چه لزومي دارد که بار خود را سنگين کنيم؛ و برخي ديگر گفتند: حال چيزي برمي داريم. وقتي از ظلمات بيرون آمدند و به نور روشنايي رسيدند، گوهرهاي بسيار گرانبها يافتند. پس آنان که برنداشته بودند در زمان حسرت و کشف و ظهور به ندامت و پشيماني افتادند که چرا گوهري برنداشتند و آنان که برداشته بودند مي گفتندکه چرا کم برداشته بودند؟
    در تفاسير در ذيل آيه 167 سوره بقره مفسران گفته اند که در روز رستاخيز، فرشتگان پاداش پرشکوه را به کساني که مي توانستند با ايمان و عمل به آنها برسند، نشان مي دهند؛ و آنان از ديدن محروميت و نگون بختي خويش، به دريغ و حسرتي جانسوز دچار مي شوند و تاسف مي خورند که چرا در زندگي خود کاري نکردند که درخور آن اجر عظيم شوند.
    امام باقر(ع) نيز در ذيل همين آيه مي فرمايد: هوالرجل يکتسب المال و لايعمل فيه خيرا فيرثه من يعمل فيه عملاصالحا فيري الاول ماکسبه حسره في ميزان غيره؛ فردي ثروتي به دست مي آورد و آن را در راه شايسته هزينه نمي کند و همچنان نگاه مي دارد تا براي ديگران به ارث مي نهد؛ آنگاه وارث او آن ثروت را در راهي به کار مي گيرد که نجات و نيک بختي وي را به دنبال دارد. هنگامي که فرد نخست ثروت و دارايي خويش را مي نگرد، دنيايي از حسرت به او روي مي آورد و سخت دريغ مي خورد که چرا خود از اموالش بدينگونه بهره نگرفته است. (مجمع البيان، ذيل آيه 167 سوره بقره)
    به هر حال، در روز قيامت که اعمال افراد و ملکوت آن آشکار مي شود، هر کسي به گونه اي حسرت مي خورد. خداوند مي فرمايد وقتي روز قيامت شد اعمال نشان داده مي شود در اين ميان کافران بيش از ديگران حسرت خواهند خورد: و قال الذين اتبعوا لو ان لنا کره فنتبرا منهم کما تبرووا منا کذلک يريهم الله اعمالهم حسرات عليهم و ما هم بخارجين من النار؛ و پيروان مي گويند: «کاش براي ما بازگشتي بود تا همان گونه که آنان از ما بيزاري جستند ما نيز ازآنان بيزاري مي جستيم.» اين گونه خداوند، کارهايشان را- که بر آنان مايه حسرتهاست- به ايشان مي نماياند و از آتش بيرون آمدني نيستند. و در کافي از امام صادق(ع) روايت کرده که در ذيل جمله: (کذلک يريهم الله اعمالهم حسرات عليهم) فرمود: اين درباره کساني است که اموال خود را بيکار مي گذارند و از انفاق آن در راه اطاعت خدا دريغ و بخل مي ورزند و در آخر مي ميرند و آن را براي کساني باقي مي گذارند که آن اموال موروثي را در راه اطاعت خدا و يا معصيت او خرج مي کنند، چون اگر در راه اطاعت خدا خرج کنند، صاحب مال در قيامت مي بيند که مال او نامه عمل شخص ديگر را سنگين کرده، حسرت مي خورد، بااينکه مال، مال او بود و اگر در راه معصيت خدا صرفش کند، صاحبش باز مي بيند که مال او ورثه را در نافرماني خدا تقويت کرده است باز حسرت مي خورد. (کافي، ج 4، ص 42، حديث 2)
    خداوند در آيه 36 سوره انفال مي فرمايد: کساني که در راه جنگ با پيامبر ثروت و امکانات خويش را هزينه مي کنند و بر آنند که بدين وسيله مرم را از دين خدا بازدارند، به زودي دچار حسرت و دريغي جانسوز خواهند شد و درخواهند يافت که در اين جهان و جهان ديگر از آن سودي نبرده و با آن، وسيله بدبختي خويش را فراهم آورده اند.
    آري آنها جز اينکه حسرت بخورند چه مي توانند انجام دهند. حسرت بر اموالي که فراهم کردند و بهره آن را ديگرانت بردند، حسرت بر امکانات فوق العاده اي که براي رستگاري و نجات در اختيار داشتند و از دست دادند، حسرت بر عبادت معبوداني بي عرضه و بي ارزش بجاي عبادت خداوند قادر متعال. اما حسرتي بيهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جاي جبران، بلکه تنها هنگام مجازات است و ديدن نتيجه اعمال!
    رسول خدا مي فرمايد: دو کس در روز رستاخيز بيش از همه حسرت خواهند خورد: يکي فردي که مي توانست در دنيا در پي کسب دانش باشد، ولي در پي آن نرفت و دومي فردي که به ديگري دانش آموخت و يا گيرنده از آن دانش بهره مند شد؛ ولي معلم بي بهره ماند و از دانش خويش سودي نبرد. (نهج الفصاحه، ج 1، ص 245)
علل و عوامل حسرت
    با توجه به آنچه گذشت مي توان دريافت که چه علل و عواملي موجب حسرت در دنيا يا آخرت مي شود؟ وقتي شخص از حقيقتي غافل است يا امري بر او پوشيده و نهان است و به دنبال کشف حقيقت آن نمي رود؛ زماني که اين حقيقت آشکار مي شود، افسوس و دريغ مي خورد که اي کاش غفلت نمي ورزيد و يا براي کشف حقيقت تلاش مي کرد و به ظاهر بسنده نمي کرد.
    در آيات قرآني بيش از 30 مورد به عنوان علل و عوامل حسرت بيان شده است. اما مي توان گفت که همه آنها به دو اصل جهل و غفلت بازمي گردد. به اين معنا که انسان يا نسبت به حقيقتي جاهل و فاقد علم است، يا آنکه نسبت به آن علم دارد ولي چنان سرگرم امور ديگر مي شود که از آن غافل مي شود.
    به سخن ديگر، دو علت مهم حسرت در آدمي به حوزه نظر و عمل بازمي گردد: جهل نظري و غفلت عملي.
    1- جهل: خداوند در آيات بسياري به اين علت و عامل توجه داده است. خداوند مي فرمايد که علت حسرت قوم انطاکيه در روز قيامت فقدان علم و وجود جهل درآنان است؛ زيرا اگر به حقايق علم آگاهي داشتند برخورد تندي با رسولان نمي کردند و آنان را تکذيب نکرده و به شهادت نمي رسانيدند. (يس، آيات 20 تا 23)
    در آيات قرآني مصاديق بسياري از جهل انسان نسبت به حقايق بيان شده که موجبات حسرت در دنيا و آخرت مي شود. از جمله آنها جهل انسان به حقيقت توحيد و گرايش به شرک و کفر (بقره، آيات 165 و 167)، جهل نسبت به ارزش زندگي دنيا براي کسب ره توشه آخرت و تضييع فرصت کوتاه عمر (مومنون، آيات 99 و 100) و مانند آن است. برخي از مردم به سبب کفر به نفي خدا و پيامبران و آيات الهي مي پردازند و به سبب همين جهل نسبت به حقايق هستي، به استهزاء و تمسخر پيامبران و مومنان رو مي آورند که همين موجبات حسرت آنان در روز بروز و ظهور حقايق مي شود. (يس، آيه 30؛ زمر، آيات 55 و 56، فرقان، آيات 27 تا 29)
    2- غفلت: غفلت در مقام عمل از مهم ترين عوامل حسرت زاست. غفلت زماني رخ مي دهد که انسان با آنکه چيزي را در حضور دارد و يا نسبت به آن علم دارد، به سبب کم اهميت شمردن آن و سرگرم شدن به اموري ديگر که آن را مهم مي داند از آن غافل مي شود.
    بسياري از مردم گرفتار غفلت هستند و از همين روست که وقتي پرده غفلت کنار مي رود و در روز حسرت و ظهور و کشف، حقايق را مي بينند که چگونه فرصت را هدر داده اند، انگشت مي گزند و افسوس مي خورند و واحسرتا مي گويند.
    مردم از اموري که مي تواند ره توشه آنان باشد غافل مي شوند و بيشتر به اموري مي پردازند که در قيامت هيچ ارزش و اعتباري ندارد و يابسيار کم اعتبار است. خداوند در قرآن بيان مي کند که انسان از اموري چون احسان (زمر، آيات 56 و 58)، انفاق مالي (قلم، آيات 17 تا 31)، عمل صالح (اعراف، آيات 50 و 53؛ مومنون، آيات 99 و 100) و مانند آنها غافل مي شود و همين غفلت است که موجب حسرت او در قيامت خواهد شد. (مريم، آيه 39؛ فجر، آيات 23 و 24) و به جاي آنکه سرگرم اين امور صالح و مشغول به آن باشند، مشغول فرزنددوستي (توبه، آيه 55) دنيادوستي (بقره، آيات 166 و 167)، بي تقوايي و گناه (زمر، آيات 56 و 57)، اعمال ناشايستي چون ظلم (انبياء، آيه 97)، قتل (مائده، آيات 27 تا 31)، طغيان و تمرد از خدا (قلم، آيات 17 تا 31) و مانند آن مي شود.
    حضرت امير المومنين(ع) مي فرمايد: «اي واي بر انسان غافل و بي خبري که عمرش دليلي ضد اوست و روزگارش او را به بدبختي و شقاوت مي کشاند.» (نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 63، ص 153)

روزنامه كيهان، شماره 20837 به تاريخ 14/5/93، صفحه 8 (معارف)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا