اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

بازگشت هر روزه به دنيا و فرصت تازه

وقتي خطا و گناهي انجام مي دهيم و از آن پشيمان مي شويم، دوست داريم که پوزش و عذر ما پذيرفته شود و به ما يک فرصت دوباره براي جبران اشتباهات داده شود. البته برخي از امور به گونه اي است که فرصت تکرار در آن نيست و براي همگان تنها يک بار فرصت داده مي شود که درست کارشان را انجام دهند. از جمله اين امور، زندگي در دنياست. اما از آنجا که خداوند ارحم الراحمين است در همين زندگي دنيا بارها به انسان فرصت توبه و بازگشت به ايمان و عمل صالح مي دهد اما اينکه چگونه اين فرصت داده مي شود، مطلبي است که نويسنده با مراجعه به آموزه هاي قرآني در صدد پاسخگويي به آن است.

فرصت تکرار نشدني عمر
    حضرت علي(ع) مي فرمايد: الفرصه تمر مر السحاب فانتهز و افرص الخير، فرصت ها مانند ابر زود مي گذرند. هرگاه فرصت خيري پيش آمد آن را مغتنم بشماريد. (نهج البلاغه فيض، ص 1086)
    يکي از مهم ترين فرصت هاي انسان، عمر و فرصت زندگي دنياست، زيرا انسان صرفا در زندگي دنياست که مي تواند سعادت و شقاوت ابدي خودش را رقم بزند، خداوند انسان را در بهترين حالات از نظر زماني و ارزشي و وجودي آفريده و براي مسئوليت بزرگ خلافت الهي به دنيا و زمين فرستاده است (تين، آيات 4 و 5، بقره، آيه 30) تا خودش را از طريق عبوديت (ذاريات، آيه 56) به کمالات الهي برساند و باايمان و عمل صالح خدايي شود (بقره، آيه 138)
    براساس آيات قرآني به هر انساني تنها يک بار اين فرصت داده مي شود. پس هر انتخاب انسان، سرنوشت ابدي او را در سعادت و شقاوت رقم مي زند، زيرا پس از مرگ، ديگر بازگشتي در کار نيست و کسي دوباره به دنيا باز نمي گردد. به اين معنا که اگر اجل حتمي برسد ديگر بي هيچ تاخيري انسان از اين دنيا به عوالم ديگر مي رود و اين انتقال با چشيدن مرگ از سوي هر انساني اتفاق مي افتد و کسي نمي تواند از اين چشيدن، رهايي يابد (انبياء، آيه 35، عنکبوت، آيه 57) و اگر بخواهد بگريزد چون زهري تلخ در کامش ريخته مي شود تا آن را بچشد. (نساء، آيه 70، جمعه، آيه 8)
رجعت، بعثت و احياي مردگان، از فرصت هاي استثنايي
    نگرش قرآن به موضوع زندگي و مرگ، نگرش خاصي است که بايد دقت نظري بيشتري در آن کرد. از نظر قرآن، زندگي و مرگ، دو آفريده الهي هستند. (ملک، آيه 2) حوزه فعاليت آفريده اي به نام «مرگ» بسيار محدود است، زيرا نهايت زماني که اين آفريده وجود دارد پيش از ورود انسان و جن به بهشت يا دوزخ است، چون پس از پايان دادرسي و دادگري خداوند در قيامت و صدور احکام نهايي بهشت و دوزخ براي افراد انساني و جني، مرگ مي ميرد و ديگر موجودي به نام مرگ نخواهد بود. از اين رو بهشتيان و دوزخيان براي ابد زندگي خواهند کرد، حتي در مواردي که دوزخيان به عذاب هاي بسيار دردناک گرفتار مي شوند به گونه اي مرگ را مي طلبند و يا احساس مرگ مي کنند، اما مرگي در هستي نيست تا ماموريت خودش را انجام دهد و انتقالي صورت گيرد. لذا خداوند وضعيت دوزخيان را در بدترين حالت نه مرگ و نه زندگي بيان مي کند و مي فرمايد: لايموت فيها و لايحيي. (اعلي، آيه 13)
    در برخي از روايات است که در قيامت به آن موجودي که نامش مرگ است گفته مي شود: يا موت مت، اي مرگ بمير. پس ديگر چيزي به نام مرگ نخواهد بود. (برگرفته از درس هاي استاد آيت الله حسن زاده آملي)
    پس با مرگ مرگ، زندگي ابدي رقم مي خورد. اما پيش از آن که انسان به آن عوالم منتقل شود و مرگ، اين انتقال را انجام دهد، انسان تنها در همين دنيا مي تواند با اعمالش خودش را براي زندگي خوب آماده کند، زيرا بهشت، سازه و دستاورد خود انسان است و انسان ها چه در دوزخ و چه در بهشت دستاوردهاي خود را حاضر مي بينند (آل عمران، آيه 30، قصص، آيه 61، کهف، آيه 49)، يعني چه آن روضات يا جنات و حور و غلمان، قصر و خيمه، گلستان و بوستان و چه آن درکات دوزخ و مار و عقرب و آتش و مانند آن، چيزي جز تجسم اعمال ما و کرده هاي خودمان نيست. (عوالي اللئالي، ج 4، ص8، وسائل الشيعه، ج7، ص 188)
    بنابراين انسان امروز فرصت عمل دارد و فرداي قيامت ديگر فرصت عملي نيست، بلکه آن زماني است که بايد حسابرسي شود و هر آن چه کرده و کاشته، در آنجا درو کند، چرا که دنيا مزرعه و کشتزار آخرت است. اينجا مي کارد و آنجا درو مي کند. علي(ع) در اين باره مي فرمايد: اليوم عمل بلاحساب و غدا حساب بلاعمل، امروز روز کار و عمل است بدون حسابرسي و فردا روز حسابرسي است و روز کار و عمل نيست. (ارشاد القلوب، ديلمي، ج1، ص191)
    انسان فرصتي جز فرصت عمر دنيوي ندارد و بايد بار خود را در همين دنيا ببندد. اما متاسفانه انسان تا در اين دنياست در فکر آخرت نيست و دنيا و زينت هايش او را به خود سرگرم کرده و از آخرت غافل مي کند. وقتي مرگ آمد تازه چشم او باز مي شود و وضعيت اخروي خود را مي بيند. در اين زمان آن کساني که ره توشه برگرفته اند و خود را براي آخرت آماده کرده اند، افسوس مي خورند که چرا توشه بيشتر برنگرفته اند و آناني که بي توشه رفته اند حسرت مي خورند که چرا دست خالي رفته اند يا سنگيني گناه را بر دل جان خويش گذاشته اند. آنجاست که فاقدان عمل مي گويند خدايا ما را برگردان تا در دنيا اعمال صالح انجام دهيم ولي به آنان گفته مي شود که چون اجل حتمي و مرگ قطعي آمد ديگر راه بازگشتي نيست. (اعراف، آيه34؛ يونس، آيه49؛ نحل، آيه61)
    خداوند به صراحت اين حالت مردگان را گزارش مي کند: حتي اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحا فيما ترکت کلاانها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون؛ تا آنگاه که مرگ يکي از ايشان فرا رسد، مي گويند: پروردگارا مرا برگردان تا شايد من در آنچه وانهاده ام کار نيکي انجام دهم. نه چنين است، اين سخني است که او گوينده آن است و پيشاپيش آنان برزخي است تا روزي که برانگيخته خواهند شد. (مومنون، آيه99 و 100)
    اين قبيل انسان ها در زمان مرگ حتمي خود، خواهان بازگشت مي شوند؛ زيرا چشمانشان در هنگام مرگ و احتضار حتمي باز مي شود و به شکل جزم صددرصدي و يقين شهودي حقايق را مي بينند. (ق، آيات 21 و 22) پس وضعيت خود را مي بينند و خوف و ترس بر جانشان مسلط مي شود. اما ديگر راه بازگشتي نيست.
    البته به برخي از مردم فرصت هاي تکرار داده مي شود. به عنوان نمونه کساني دوباره به دنيا باز خواهند گشت که از آن به رجعت ياد مي شود. در گذشته انسان ها و غيرانسان ها پس از مرگ حتمي و بلکه گذشت سال ها دوباره به دنيا بازگشته اند. از جمله پرندگان حضرت ابراهيم(ع) که پس از ريز شدن دوباره جان گرفتند (بقره، آيه260) و نيز الاغ حضرت عُزَير(ع) و خود آن حضرت است که پس از مرگ صد ساله بازگشته و زنده شده اند. (بقره، آيه 259)
    در قرآن موارد ديگري هم وجود دارد که از جمله آنها زنده شدن هزاران نفر پس از مرگ به امر خدا (بقره، آيه 243) و زنده شدن برخي از مردگان به دست حضرت عيسي(ع) است. (آل عمران، آيه49) و زنده شدن اصحاب کهف (کهف، آيه19) و مردگان يهودي (بقره، آيات 55 و 56) و نيز مقتول يهودي (بقره، آيه 73) و مانند آن است.
تکرار فرصت هر روزه به انسان
    براساس آموزه هاي قرآني، اين رجعت، بازگشت و مانند آن اختصاص به اين گروه از افراد انساني و غيرانساني ندارد، بلکه همه انسان ها هر روزه اين فرصت را مي يابند تا بتوانند جبران مافات کرده و اعمال صالحي را انجام دهند تا در روز حسابرسي دست و پايشان بسته نباشد.
    اما اينکه چگونه به هر انساني هر روزه فرصت جديدي داده مي شود؟ با مراجعه به قرآن اين پرسش پاسخ داده مي شود. خداوند در آيه 42 سوره زمر مي فرمايد: الله يتوفي الانفس حين موتها والتي لم تمت في منامها فيمسک التي قضي عليها الموت و يرسل الاخري الي اجل مسمي ان في ذلک لايات لقوم يتفکرون؛ خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامي بازمي ستاند و نيز روحي را که در موقع خوابش نمرده است قبض مي کند پس آن نفسي را که مرگ را بر او واجب کرده نگاه مي دارد، و آن ديگر نفسها را تا هنگامي معين به سوي زندگي دنيا بازپس مي فرستد. قطعا در اين امر براي مردمي که مي انديشند نشانه هايي از قدرت خداست.
    پس هر روز بلکه پس از هر خوابي به انسان ها، فرصت دوباره اي داده مي شود که برگردند و به جبران کارهاي انجام نشده بپردازند و خود را براي آخرت آماده کنند؛ يعني همان طوري که توبه يک فرصت براي پوزش خواهي و عذرطلبي است تا انسان جبران خطا و گناه کند؛ همچنين پس از هر خوابي به انسان فرصت جديدي داده مي شود که به دنيا بازگردد و کارهايش را اصلاح کند.
فرصت تکرار عمر در هر روز
    پس انسان ها هر روز مي ميرند و دوباره فرصت تکرار عمر به آنان داده مي شود تا اعمال خوب داشته باشند و اعمال بد خودشان را اصلاح کنند و اعمال صالح انجام دهند. اما بسياري از مردم با آنکه خداوند از باب اتمام حجت اعمال ايشان را نشان مي دهد و صورت مثالي و تمثلي اعمال را در خواب به آنان مي نماياند، با اين همه آنان عبرت نمي گيرند و دوباره همان را تکرار مي کنند.
    انسان ها همان طوري که در آخرت و عالم برزخ دست و پايشان بسته است، در خواب نيز دست و پايشان بسته است. از اين رو با آنکه عقرب را مي بينند ولي نمي توانند از آن فرار کنند؛ چرا که شخصيت خودشان است که اين گونه است و نيش مي زنند و آزار مي رسانند. اگر در خواب مرده اي را مي بيند و پس از بيداري مي گويد اي کاش اين سوال را مي کردم و نکرده است، براي آنکه در بيداري پرسش نداشته و يا عملي که او را براي آن پرسش آماده کند نداشته است. پس ميزان دست بازي و دست بسته بودن شخص در خواب به ميزان اعمال اوست. اگر انسان در دنيا دست و پاي خود را بسته باشد و عملي خوب و خير نداشته باشد در خواب دستش بسته است.
    در آيات و روايات بيان شده است که برخي از انسان ها درعالم برزخ و قيامت يعني پس از مرگ از نظر علمي به قطع و جزم و يقين مي رسند که همه چيز برايشان به ميزان ظرفيتشان نشان داده مي شود و آنها را مي بينند، ولي از نظر عملي هيچ حرکتي ندارند و نمي توانند به آنچه که ديده اند ايمان بياورند؛ زيرا ايمان از مصاديق عمل است و پس از مرگ امکان عمل نيست و قوه اراده از آنها سلب مي شود هر چند که قوه ادراکي و فهمشان فعال است. آنها مي بينند ولي نمي توانند ايمان بياورند. در همين حالت در خواب نيز رخ مي دهد که انسان مي بيند و جزم و قطع به اموري مي يابد ولي نمي تواند کاري کند و عملي داشته باشد. در آن حالت دوست دارد که حالش عوض شود و به يک معنا از خواب بيدار شود و به دنيا بازگردد. اين حالت مانند حالت همان کسي است که پس از مرگ همه چيز را مي بيند و مي خواهد برگردد تا در دنيا کار نيک و صالح انجام دهد و به اصلاح امورش بپردازد. (مومنون، آيات 99 و 100) فردي که پس از خواب بيدار مي شود همين حالت را دارد و وقتي بيدار مي شود يک آخ به نشانه راحتي از ته دل برمي آورد. پس اگر از اين فرصت دوباره استفاده نکند شکست خورده است و در خواب بعدي اش نيز وضعيت او بهبود پيدا نکرده بلکه بدتر مي شود.
    به هر حال ما فرصت هاي بسياري براي انجام کار و اصلاح امور داريم و هر روز خداوند ما را به دنيا باز مي گرداند تا به اصلاح امور بپردازيم و کار خير انجام دهيم. ولي بيشتر مردم از آنچه در خواب ديده اند درس و عبرت نمي گيرند و دوباره دچار غفلت مي شوند و آن را به عنوان يک خواب و امر بيهوده و لغو وخيالات کنار مي پندارند. در حالي که بايد پس از هر خوابيدني بيدار شويم و از مرگ خودمان درس بگيريم و به اصلاح امور بپردازيم.
    به يک معنا فرصت عمر تکرار نمي شود؛ زيرا پس از مرگ حتمي و قطعي و اجل مسمي ديگر راه بازگشتي نيست تا به دنيا بياييم و دست و پاي خود را باز کنيم تا در عوالم ديگر همان طوري که به جزم مي رسيم داراي عزم ارادي باشيم وهر جا که خواستيم برويم و در زندان دوزخ اعمال خودمان گرفتار نشويم؛ اما به يک معنا ما هر روزه بلکه پس از هر خوابي مرگي داريم و رجعت و بازگشتي به دنيا. لذا از اين فرصت هاي تکرار شدني عمر استفاده کنيم و جزم وعزم را براي آخرت با هم فراهم آوريم تا دست بسته نباشيم.
    هر روز که از خواب بيدار مي شويم، بايد تصور کنيم که مرده بوديم و درخواست رب ارجعوني به خدا عرضه کرديم و خداوند هم نداي ما را اجابت کرد و دوباره ما را به دنيا بازگرداند. اگر چنين نگاهي داشته باشيم، قطعا هر بيدار شدني را يک بازگشت از عالم برزخ به دنيا تلقي خواهيم کرد و به خود خواهيم آمد و چشمان خود را باز خواهيم کرد تا مبادا دچار روزمرگي و غفلت و دنيازدگي شويم و از فرصت لحظه ها و ساعات عمر نهايت بهره مندي مفيد را نکنيم.

روزنامه كيهان، شماره 20803 به تاريخ 1/4/93، صفحه 6 (معارف)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا