اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

سبک سازی زندگی از طریق شریعت سازی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

سبک زندگی، بر خلاف شیوه زندگی، ناظر به جزئیات زمانی و مکانی و شرایط و مقتضیات هر عصر و مصری است. از این روست که سبک های بسیار متنوع و متعدد زندگی را می توان ردگیری کرد. شیوه و سبک زندگی بر اساس فلسفه زندگی شکل می گیرد،‌ اما سبک ها همواره ناظر به مقتضیات و شرایط است؛ از این رو، رفتار هر دوره ای با دوره ای دیگر فرق می کند، هر چند که ممکن است در اصول فلسفه زندگی مشترک باشند؛ زیرا فلسفه زندگی ناظر به کلیات است، و سبک زندگی افزون بر آن لازم است تا مقتضیات و شرایط زمانی و مکانی و نیز امکانات و داشته ها و نداشته ها را نیز مد نظر قرار دهد. این گونه است که در فرهنگ وحیانی اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) شرایع و منهاج بسیاری پدیدار شده است. در حقیقت شریعت سازی خداوند در میان امت اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) ناظر به شیوه و سبک زندگی بوده است.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس آموزه های وحیانی قرآن و تحلیل و تبیین خداوند، نقش شریعت را در شکل گیری امت ها و شیوه ها و سبک های زندگی توضیح دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

تحول گرایی در چارچوب تاصیل گرایی

همواره آموزه های وحیانی در طول تاریخ بر اصلاحات و تغییرات در چارچوب اصول ثابت تاکید داشته است؛‌ زیرا این نگاه و رویکرد بر پایه این باور فلسفی و عقلانی شکل گرفته که همه چیز در حال تغییر است. البته این تغییرات می تواند مثبت و یا منفی باشد؛‌ زیرا حرکت جوهری از نقص به کمال که در ذات هر موجود دنیوی است، به طور طبیعی تغییرات را موجب می شود؛ البته با یک تفاوت و ویژگی انحصاری که درباره انسان و جنیان مطرح است؛ چرا که این دو دارای اراده و اختیاری هستند که به آنان اجازه می دهد تا در حرکت تغییری خود در سطح دخالت داشته باشند. در این سطح است که اراده آنان می تواند به دلایل و عوامل درونی و بیرونی به خطا در فهم و اشتباه در تطبیق گرفتار شود و چیزی را کمال بداند که ضد کمال است و امری را ضد کمالی بشناسد که کمالی است. بنابراین لازم است تا از بیرون به آنان کمک شود تا به اصلاح فهم و تصحیح اشتباه در تطبیق بپردازند؛ زیرا خطا و اشتباه موجب می شود که به فساد بروند و نقص خود را فزون تر نمایند که از آن به هبوط و سقوط یاد می شود.

این کمک و امداد بیرونی همان چیزی است که در آموزه های قرآنی از آن به وحی الهی یاد شده است تا راه مستقیم کمال را به انسان و جنیان بنمایاند و آنان را در فهم و شناخت کمال کمک کند و حق و باطل را به آنان بشناساند و در حرکت کمالی دستگیر آنان شود.(بقره، آیه 38 و آیات دیگر)

اگرهدایت های بیرونی و وحیانی الهی نباشد، حرکت انسان و جن ممکن است به جای حرکت در مسیر کمالی به سوی فساد و هبوط و سقوط باشد. هدایت های وحیانی موجب می شود تا انسان کمال بهتر از پیش که از طریق عقل کشف می کرد، درک کند و در آن مسیر حرکت کند و اگر تغییری همراه با فساد انجام گرفت، راه بازگشت و اصلاح را بشناسد. این گونه است که حرکت های پیامبران هماره در راستای نشان دادن کمال مطلق و حرکتی اصلاحی بوده است تا از هر گونه فساد جلوگیری کرده و فساد حاصل شده را اصلاح و حرکت انحرافی و متقابل با کمال را تصحیح نماید.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حرکت تغییر می بایست در چارچوب سنت های الهی باشد که بر جهان و جامعه حاکم است. این سنت ها و قوانین الهی در تکوین و تشریع همان اصول ثابت و لایتغیری است که هیچ گونه تغییر و تبدل پیدا نمی کند و هیچ عامل درونی و بیرونی موجب تغییری در آن نمی شود.

این بدان معناست که در تفسیر قرآن از جهان و جامعه، ما با دو دسته از امور مواجه هستیم که بخشی از آن ها امور ثابت و برخی دیگر متغیر هستند و این که باید این تغییر در چارچوب امور ثابت صورت گیرد وگرنه هر گونه تغییری بیرون از امور ثابت و سنت های حاکم بر جهان و جامعه و تکوین و تشریع موجب می شود تا فساد در جان و جهان پدید آید و حرکت تغییری انسان به جا کمال به فساد و تباهی بیانجامد و انسان و جامعه انسانی دچار هبوط و سقوط گردد.

بنابراین،‌ از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر گونه تغییر و تحولی می بایست در چارچوب سنت های اصیل انجام گیرد که حاکم بر جهان و جان و جامعه است. پس حرکت های تغییر در هر از یک از سطوح سه گانه جهان و جان و جامعه می بایست در چارچوب سنت های اصیل حاکم و در مسیر کمالی باشد. البته این حرکت و تغییر به طور طبیعی یعنی تا زمانی که بر اساس عقل و فطرت باشد، حرکت رو به کمالی است؛ اما اگر عقل و فطرت به علل درونی و بیرونی چون امیال هواهای نفسانی و یا وسوسه های شیطانی ، نادیده و سرکوب شود، در آن صورت حرکت تغییر از مسیر اصلی و صراط مستقیم منحرف می شود. در آن زمان است که باید حرکت های اصلاحی انجام گیرد.

از آن چه گذشت معلوم شد که جهان در حرکت دایمی و تغییر پیوسته ای است که درباره انسان و جنیان می تواند به سبب وجود اراده و اختیار یک حرکت انحرافی و ضد کمالی باشد که در این صورت بهره گیری از شاخص ها و معیارهای سنجشی چون حق و باطل یک ضرورت اجتناب ناپذیر است تا میزان و سطح حرکت دانسته و ارزیابی شود و در صورت عدول و کژی و انحراف اصلاح و تصحیح انجام گیرد. پس سنجش و ارزیابی بر اساس معیارهای حق و باطل و اصلاح و تصحیح دایمی نیز یک ضرورت است.

هر انسانی هم چون پیامبران لازم است تا بر اساس حق و باطل و با ابزارها و معیارهای درونی (چون عقل و قلب سالم) و بیرونی (چون وحی و شریعت) به ارزیابی موقعیت خود بپردازد و به اصلاح در صورت انحراف و کژی به توفیق الهی در حد استطاعت به ویژه نسبت به دیگران و جامعه بکوشد و اقدامات اصلاحی را انجام دهد.(هود، آیه 88)

نقش شرایع اسلامی در اصلاح جهان و جان و جامعه

چنان که گفته شد، انسان موجودی دارای اراده است و حرکت جوهری او به سوی کمک به سبب وجود همین اراده ممکن است دچار اخلال و اختلال گردد به سمت متقابل یعنی هبوط و سقوط کشانده شود. البته شاخص و معیارهای درونی چون عقل و فطرت است که انسان ها را در حالت طبیعی بدان سمت نگه داشته و هدایت می کند؛ ولی به علل درونی چون هواهای نفسانی یا بیرونی چون وسوسه های شیطانی، ممکن است تغییری در شاخص ها و ابزارهای شناختی و کششی به سوی کمال ایجاد شود. در این جاست که وحی به مدد انسان آمده است تا این مسیر را نشان دهد و به آزادی و اختیار او را در مسیر عدالتی نگه دارد که او را به کمال می رساند.

البته باید توجه داشت که تغییر در جهان مادی یک امر طبیعی است و حرکت های انسانی چه مثبت یا منفی در حرکت تغییر جهان تاثیر مستقیم و غیر مستقیمی به جا می گذارد؛ زیرا دنیا مسخر انسان است و این انسان با هر حرکتی می تواند تغییراتی شگرفی در آن ایجاد کند. این تغییرات اگر مثبت باشد وضعیت و موقعیت انسان را در حرکت کمالی بهبود می بخشد؛ زیرا موجب نزول فیوضات و برکات الهی است.(اعراف، آیه 96) اما منفی باشد و موجب ظهور فساد در طبیعت و محیط زیست شود، آن هنگام وضعیت و موقعیت انسان بدتر می شود.(روم، آیه 41)

از آن جایی که انسان ها و جهان در حال تغییرات مثبت و منفی دایمی است، لازم است تا این تغییرات همواره مد نظر قرار گیرد تا بتوان دستورها و حرکت های اصلاحی مناسب را صادر کرده و انجام داد. این جاست که چیزی به نام شرایع مطرح می شود که ناظر به تغییرات است.

شرایع مجموعه از آموزه های ترسیم و تنظیم زندگی است که بر اساس مقتضیات زمان و مکانی صادر می شود که تغییرات مهمی در ساحت جهان و جان و جامعه انسانی پدید آمده است. این شرایع به انسان ها کمک می کند تا در هر موقعیت از شرایط تغییر در مسیر صراط مستقیم حرکت کند.

شرایع تنها ناظر به مقتضیات و شرایط زمانی و مکانی است و هیچ گونه تغییری را در اصول ثابت و لایتغیر نمی پذیرد و اعمال نمی کند. این گونه است که از آدم(ع) تا خاتم(ع) یک دین به نام اسلام وجود دارد(آل عمران، آیات 19 و 85) و همه پیامبران، بدان دعوت می کنند و خود را مسلمان می نامند.(انعام، آیه 163؛ یونس، آیه 72؛ یونس، آیه 90 و آیات دیگر)

خداوند به صراحت به انسان ها توصیه و سفارش کرده که متدین به دین اسلام باشند( احقاف، آیه 15) و به اصول ثابت آن باور و ایمان داشته باشند؛ زیرا هیچ دین دیگری را به عنوان عامل کمال بخشی برای انسان نمی شناسد و راهی جز آن به عنوان صراط مستقیم کمال نمی داند و نمی پذیرد.(‌آل عمران، آیه 85)

اما با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی و تغییرات در جهان و جامعه، برای هر دوره ای شریعتی قرار داده تا سبک زندگی خود را بر اساس آن سامان دهند. این گونه است که شرایع بسیاری در طول تاریخ از سوی خداوند به عنوان شیوه و سبک زندگی اسلامی معرفی شده و این گونه امت های اسلامی در طول تاریخ شکل گرفته است که هر یک به نام شریعت خود شناخته می شود. به عنوان نمونه شریعت ابراهیمی از اسلام یا شریعت موسوی از اسلام یا شریعت عیسوی از اسلام از مهم ترین شرایع شناخته شده است که در آیات قرآنی به آنها اشاره و پرداخته شده است.(شوری، آیه 13)

در این آیه همه شرایع برخاسته از یک دین معرفی شده است؛ چرا که اصول ثابت در آن ها هیچ تغییری نکرده است و همه به اصول اساسی چون توحید، معاد ، عدالت، اطاعت از عقل و وحی و مانند آن دعوت کرده اند. این اصول ثابت همان «کلمه سواء‌« است که خداوند در آیه 64 سوره آل عمران به آن اشاره کرده و از همه شرایع و امت ها خواسته است بدان اصول ثابت با هم متحد شوند و به جنگ و اختلاف نپردازند؛ زیرا شکل گیری امت ها بر اساس شرایع و تعیین شیوه و سبک خاصی از زندگی به معنای آن نیست که برخی باطل و برخی حق باشند؛‌ بلکه همه در اصول ثابت حق هستند و شرایع تنها شیوه زیست و زندگی خاص بر اساس مقتضیات زمان و مکان است.

شرایع تعیین کننده شیوه زندگی

شرایع در تعبیر قرآنی ناظر به شیوه زندگی است که خود یک درجه برتر و بالاتر از سطح سبک زندگی قرار می گیرد؛ زیرا شرایع همانند شیوه زندگی ناظر به کلیاتی فراتر از جزئیاتی است که در سبک زندگی ملاحظه و مد نظر قرار می گیرد. به سخن دیگر، هر شریعتی از شرایع اسلام با توجه به مقتضیات کلان و اساسی عصر و زمانی شکل می گیرد که انسان ها به درجه و سطحی از رشد و بالندگی اجتماعی رسیده اند که لازم است تغییراتی در شیوه کلان زندگی آنان داده شود. از این روست که پیامبرانی که مسئولیت آوردن شرایع را داشته اند بسیار معدود بودند که از آن ها به پیامبران اولوا العزم نیز یاد می شود. این پیامبران اولوا العزم که دارای شرایع بودند بیش پنج تن نیستند که عبارتند از : نوح(ع)، ابراهیم(ع)،‌ موسی(ع)، عیسی(ع) و پیامبر اکرم(ص).

این ها در پنج مقطع زمانی و پیچ تاریخی بودند که تغییرات کلانی در جان و جامعه و جهان پدید آمده بود. اوج این تغییرات در زمان پیامبر گرامی(ص) رخ داده به گونه ای که انسان به حدی از کمال رسیده که دیگر نیازمند تغییرات کلان پس آن نخواهد بود تا شرایع و شیوه های کلان زندگی دست خوش تغییر شود. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: حلال محمد(ص)، حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه.

این کلام به این دلیل است که ساختارهای کلان زندگی بشر از این پس تغییرات بزرگی را به خود نخواهد دید و شریعت محمدی (ص) از اسلام، شیوه ای از زندگی را ترسیم و تعیین کرده که می تواند همه سبک های زندگی را پوشش دهد و تغییرات را در خود تحلیل و تبیین نماید و توصیه لازم و مناسب را ارایه دهد.

مناهج، تعیین کننده سبک زندگی

خداوند در آیه 48 سوره مائده غیر از عنوان شریعت از منهاج سخن به میان آورده است. منهج به معنای روش است. این عنوان بیانگر آن است که تحت هر شریعتی می تواند چندین سبک و روش زندگی پدید آید. این سبک های زندگی که روش های مبتنی بر شریعت اصلی و شیوه زیست کلان است، بر اساس مقتضیات هر زمان و مکانی پدید می آید. در هر زمانی ممکن است بر اساس مناطق جغرافیایی یا شهری و روستایی بودن، سبک ها و روش های خاصی در چارچوب شیوه زندگی و شریعت شکل گیرد که با سبک و زندگی دیگر مناطق جغرافیایی متفاوت است.

در شریعت اسلامی حضرت محمد(ص) نیز با توجه به زمان ها انواع متعدد و متنوع از سبک و روش های زندگی می بایست شکل گیرد و تعیین شود تا مردم بتواند به آسانی و سادگی دین را عمل کرده و بر اساس شیوه زندگی اسلامی، زندگی خود را سامان دهند.

سبک های زندگی و روش های آن می بایست همواره با توجه به تغییرات تغییر یافته و اصلاح و تصحیح شود. پس نمی توان هماره بر یک نوع از سبک زندگی تاکید کرد هر چند که باید همواره بریک شیوه زیست تاکید نمود؛‌ زیرا شیوه زیست یعنی شریعت در جهان امروز همان شریعت محمدی(ص) است که موجب نسخ شرایع پیشین و شیوه های زیستی آن شده است؛ اما منهاج و روش ها و سبک های زندگی می بایست تغییر یابد و با توجه به مناطق جغرافیایی و تغییرات زمانی و تحول و دگرگونی در جهان و جان و جامعه سبک های زندگی تولید شود.

اجتهاد اسلامی، تلاش اصلاحی در سبک زندگی

از نظر آموزه های اسلامی گروهی از نخبگان که بر دین و شریعت آگاه و تسلط دارند می بایست همواره به اجتهاد بپردازند و سبک های زندگی را برای زمان و مکان خود تعیین و مشخص کنند. این که مراجع تقلید تنها به شیوه های زندگی و شریعت بپردازند و کلیات را بگویند، بر خلاف مسئولیت اصلی آنان است؛ زیرا مراجع تقلید باید با اجتهاد دایمی، سبک های زندگی متعدد و متنوع را برای هر منطقه جغرافیایی و زمان خاص با رد فروعات به اصول استنباط و بیان کنند.

پس مسئولیت اصلی مراجع تقلید بر اساس آموزه های اسلامی، شناسایی سبک های زندگی و ارایه آن به مردم است. این که چگونه ساختمان سازی کنند که شیوه اصلی زندگی اسلامی و شریعت حفظ شود و یا در معاملات و عقود جدیدی که پدید می آید چگونه رفتار کنند که عقد اسلامی باشد یا این که چگونه از فن آوری های جدید استفاده کنند که حلال به حرام تبدیل نشود، این ها تنها نمونه هایی از مسئولیت های آنان در قبال جامعه اسلامی است.

به سخن دیگر، مسئولیت و وظیفه اصلی مراجع به عنوان استنباط کنندگان حلال و حرام از شریعت محمدی (ص)، ورود به جزئیات زندگی مردم و ارایه سبک زندگی اسلامی در هر مکان و زمانی است. از این روست که شناخت زمان و مکان در اجتهاد اصالت می یابد و امام خمینی (ره) بر اساس همین رویکرد قرآنی و اسلامی در تعریف اجتهاد می فرماید: فقه تئوري واقعي و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گوراست. هدف اساسي اين است که ما چگونه مي خواهيم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده کنيم و بتوانيم براي معضلات جامعه جواب داشته باشيم و همه ترس استکبار از همين مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عيني و عملي پيدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. (صحیفه امام، ج21 ، ص98)

وی در جایی دیگر می فرماید: حکومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. (همان، ج2، ص289)

بنابراین، کاری که مجتهد و مرجع تقلید باید انجام دهد فرزند زمانه بودن و شناخت زمان و مکان و تطبیق فروعات زمانی و مکانی بر اصول و استنباط حکم و ارایه آن به جامعه به عنوان سبک زندگی اسلامی است. اگر مجتهد زمان و مکان شناس نباشد مسایل بر او مشخص نخواهد بود و نمی تواند حکم واقعی اسلام را استنباط کند. پس مجتهدی که توانایی شناخت زمان و مکان را ندارد هر چند که در شناخت اسلام توانا و دانا باشد، نمی تواند مسئولیت مرجعیت را به عهده گیرد؛ زیرا نمی تواند سبک زندگی اسلامی را در دوره خود بر اساس شیوه و شریعت اسلامی مشخص کند. از این روست که در شرایط مرجع گفته شده که باید در حوادث واقعه توانایی درک و استنباط داشته باشد تا مردم با مراجعه به او سبک زندگی اسلامی خود را به دست آورند. بر همین اساس می توان گفت که تقلید از میت جایز نیست؛ زیرا شناخت شرایط زمانی و مکانی برای او فراهم نیست تا حکم مطابق اسلام و شرایط را ارایه کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا