اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

خطوط قرمز ارتباطات خانوادگی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

خانواده در اسلام دارای جایگاه بسیار والایی است؛ زیرا مرکز رشد و تعالی و محور محبت و مودت و سعادت است. انسان در خانواده است که معنای واقعی آرامش و آسایش را می فهمد و در آن جاست که در مسیر رشد و بالندگی در همه عرصه های قرار می گیرد و فرصت حضور در جامعه بزرگ تر و خوشبختی فراگیرتر را به دست می آورد.

از آن جایی که انسان موجودی اجتماعی است نمی تواند بدون ارتباط با دیگران زندگی کند. همین مساله موجب می شود تا انسان به طور طبیعی با دیگران ارتباط برقرار کرده و رفت و آمد داشته باشد؛ اما به دلایل متعدد و عوامل گوناگون درونی و بیرونی هر گونه ارتباطی بیرون از چارچوب ها و معیارهای اصیل اخلاقی می تواند این ارتباطات را به عامل ناامنی و ضد آرامش و آسایش تبدیل کند و خانه و خانواده را به جهنمی سوزان و دوزخی بزرگ درآورد.

نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا خطراتی را تبیین نماید که ارتباطات خانوادگی بیرون از دایره اخلاق و شریعت به همراه دارد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مار در آستین

شما نیز شاید شنیده یا دیده باشید که زن و شوهری از هم طلاق گرفته و به این حلال مبغوض خداوندی عمل کرده باشند؛ زیرا رفت و آمدهای خانوادگی و آمد و شدهای دوستان به خانواده موجب شده تا زن و مردی بیرون از دایره روابط شرعی با هم ارتباط جنسی برقرار کنند و مرد و یا زنی به همسر خود خیانت کند.

وقتی به علل و عوامل شکل گیری چنین ارتباطات جنسی توجه می شود این موضوع آشکار می شود که رابطه دوستانه و ارتباطات خانوادگی در میان دو خانواده چنان آزادانه و بیرون از مرزهای شرعی و اخلاق اسلامی بوده که فرصت خیانت فراهم آمده و رابطه جنسی میان آنان شکل گرفته است.

بسیاری از مردم ناخواسته و نادانسته به صرف اعتماد به دوستان، دیگرانی را وارد حریم خصوصی خانواده می کنند که زندگی آنان را درون فرومی پاشند. آنان ناخواسته ماری را به درون آستین زندگی خود وارد می کنند که هر زمانی از سوراخی بر آمده و نیش تلخ و زهرآگین خود را در درون رابطه شرعی و عاطفی و احساسی خانواده فرو می ریزد و موجب تورم و فروپاشی نهاد خانواده می شود.

اصولا از نظر روان شناسی، ارتباط جنسی در مردان و زنان تفاوت هایی دارد که می بایست به آن ها توجه شود. زنان تا به کسی اعتماد نکنند رابطه جنسی برقرار نمی کنند. در حقیقت زنان گدای محبت هستند و محبت زمانی شکل می گیرد که ارتباطات به نسبت طولانی وجود داشته باشد. زمانی که زنان از دیگرانی محبت های مداوم می بینند بدان ها اعتماد می کنند و این اعتماد تا به جایی می رسد که خود را در اختیار او قرار می دهند؛ زیرا در این شرایط ارضای خود را از نظر عاطفی و احساسی خود در چنین شخصی می یابند.

انسان ها به طور طبیعی در حوزه مسایل خانوادگی اختلافات اخلاقی، اقتصادی، مادی و مانند آن دارند. همین شرایط کمک می کند تا دیگرانی که در حوزه حریم خصوصی خانواده وارد می شوند، سوء استفاده کرده و چون ماری خفته آهسته برخیزند و در یک زمان مناسب خیانت کنند.

مرد خوب، مرد مرده

یک اصطلاحی رایج است که مرد خوب، همان مرد مرده است. این حقیقتی تلخ است. البته اختصاصی به مردان ندارد، بلکه زن خوب نیز زن مرده است؛ زیرا انسان ها موجوداتی شگفت انگیزی هستند که نمی توان آنان را به درستی شناخت. انسان موجوداتی هنرمند و بازیگرانی بسیار چیره دست و ماهر هستند. شاید بتوان گفت که همه هنرهای هستی در انسان جمع شده و انسان آینه تمام نمای هستی و هنرهای آن است. از این روست که گفته اند که این انسان است که به ابلیس و شیاطین درس می دهد؛ زیرا وقتی بخواهد در مسیر پلشتی و زشتی و شیطانی حرکت کند از ابزارهای پیشرفته تر و فن آوری مدرن تر و فکر و اندیشه برتری از همه موجودات هستی از جمله ابلیس برخوردار است.

از نظر آموزه های قرآنی، انسان به سبب دارا بودن همه اسمای الهی دارای همه صفات خداوندی است(بقره، آیه 31)؛ زیرا در چنین صورتی است که می تواند به عنوان خلیفه خداوندی مسئولیت را بپذیرد.(بقره، آیه 30) انسان به سبب همین دارایی است که استاد همه موجودات هستی از جمله فرشتگان است.(بقره، آیات 31 و 32) و همه هستی می بایست در کلاس درس انسان شرکت کنند و سجده اطاعت از استاد را به جا آورند. حتی ابلیس که سرکشی و عصیان ورزید و تمرد نمود نیز خواسته و ناخواسته شاگرد مکتب کلاس انسان است.

اما باید یادآور شد که انسان دارای نقطه ضعفی است که شیاطین از آن جا نفوذ می کنند. این نقطه ضعف یکی در درون اوست که همان قوای نفسانی شهوت و غضب است که نیازهای مادی بشر را در زندگی مادی و دنیوی را تامین می کند و دیگر آن که دشمنی دارد که او را می ببیند ولی دیده نمی شود.(اعراف، آیه 27) پس این دشمن نادیدنی در گوش جان وی چنان زمزمه وسوسه انگیز می کند که انسان گمان می کند که خاطرات و ذاکریات خود اوست و اوست که فکر می کند و یا تصمیمی می گیرد، در حالی که ابلیس و شیطانی او را بر اعمالی زشت بر می انگیزاند.(انعام، آیه 121 و آیات دیگر)

پس انسان تا زمانی که در دنیاست در خطر چنین دشمنی است که دشمنی او آشکار است(بقره، آیات 168 و 208؛ انعام، آیه 142؛ اعراف، آیه 22) ولی دشمنی آشکار نیست بلکه همواره از دیده مردمان عادی نهان است.(اعراف، آیه 27)

مردان موجوداتی هستند که با دیدن و شنیدن وسوسه می شوند و دیگ شهوت آنان به جوش می آید و دیو خفته بیدار و از درون شیشه تقوا بیرون می آید و آن را می شکند. مردان در یک لحظه به نگاهی گرفتار می شوند و دل از کف می دهند و عقل و هوش بر باد. پس تا این دیو شهوت را ارضا نکنند نمی توانند آرام شوند. این در حالی است که زنان در حالت طبیعی به دیدن تحریک نمی شوند و نیازمند اعتماد و لمس و مس هستند تا دیو شهوت آنان نیز برخیزد. از این روست که مراوده در مساله جنسی در زنان بسیار اهمیت دارد.

پس مردان بر خلاف زنان به سادگی تحریک می شوند و نمی توانند خود را نگه دارند، البته کسانی که تقوای قوی و مستحکمی دارند جلوی همت شهوت خود را می گیرند؛ ولی کسانی که تقوایی ندارند یا تقوای ضعیف و سست دارند، شهوت چنان همتی دارد که می تواند دیوار نازک شیشه تقوای آنان را بشکند.

خداوند در داستان یوسف(ع) بیان می کند که چگونه حضرت یوسف(ع) نیز به طور طبیعی به عنوان یک انسان عادی و معمولی تحریک می شود و همت شهوت در او برانگیخته می شود، ولی از آن جایی که او را دیوار و حصنی از تقوا بود، خیانت را بر نتابید و خود را از شهوت و فحشاء و بدی نگه داشت.(یوسف، آیه 24)

پس تا زمانی که مردی زنده است همواره در معرض خطر است مگر آن که دیواری بلند و استوار از تقوای الهی داشته باشد که به عنوان برهان الهی عمل کند و او را از عوامل تحریک کننده حفظ کند یا پس از تحریک شهوت خود را نگه دارد و به شهوت بیدار شده و دیو تنوره کشیده و مار نیش بر آمده پاسخی ندهد و به جای خود بازگرداند.(همان)

از این رو می بایست گفت که تنها مرد خوب، همان مرد مرده است؛ زیرا پس از این که از همه آزمون های سخت پیروز بیرون آمد و در زندگی کوتاه خود خیانتی نکرد و گناه و بدی و فحشایی مرتکب نشد آن زمان است که او را می بایست مرد خوبی دانست. این در حالی است که زنان، همسران خود را مردانی خوب می دانند و به آنان اعتماد می کنند و اجازه می دهند تا با دوستان ایشان نیز نشست و برخاست و آمد و شد داشته باشند.

به نظر می رسد که مقداری بی اعتمادی نسبت به زن و مرد امری پسندیده باشد؛ زیرا اقتضای احتیاط این است که مردان و زنان را موجوداتی بدانیم که هر آن ممکن است دیو شهوت ایشان بر خیزد و خیانتی مرتکب شوند. همسران جوانی که تازه ازدواج کرده اند نباید اجازه دهند تا دوستان آنان مانند گذشته در زندگی رفت و آمد داشته باشند بلکه باید محدودیت هایی را برای مراودات اجرا کنند؛ زیرا مرد و زن همواره در معرض خطر جنسی قرار دارند و وسوسه های شیطانی و هواهای نفسانی هر آنی ممکن است برخیزد و خیانتی را سبب شود.

مراودات ممنوع

چنان که گذشت انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند که نمی توانند بدون دیگری زندگی کنند و نیازهای به ویژه روحی و روانی و معنوی خود را به تنهایی برآورده سازند. از این روست که انسان را انسان نامیده اند؛ زیرا بسیار انس گیرنده است. این شدت نیاز روحی انسان به انس با دیگری است که او را موجودی خاص کرده است. البته خداوند همه موجودات را جفت آفریده است که خود دلیلی دیگر بر آن است که انسان نیز بدون دیگری که از آن به جفت و زوج یاد می شود نمی تواند زندگی کند.(نجم، آیه 45؛ قیامت، آیه 39)

پس اقتضای ذاتی انسان آن است که با دیگران ارتباط داشته باشد تا بتواند این گونه نیازهای روحی و روانی خود را ارضا کند و به آرامش برسد. در این میان نقش کلیدی را همسران در ارتباط عاطفی و معنوی بازی می کنند. همسران می بایست به گونه ای رفتار کنند که نیازهای عاطفی و احساسی همسر برآورده شود و کم تر نیازی به دیگری داشته باشد تا او را در این زمینه ارضا نماید.

همسرانی که نتوانند همسر خود را از نظر عاطفی و احساسی راضی و خشنود سازند همواره می بایست این خطر را بپذیرند که همسران آنان برای ارضای این نیاز به دیگران متوسل شوند و این گونه فضای گرم خانواده به سردی بیش تر می گراید و به جای آن که خانه و خانواده مایه رحمت، محبت، مودت، سکونت و آرامش و آسایش باشد(روم، آیه 21) به دوزخی سرد تبدیل می شود که اگر گرمایی در آن باشد گرمای وحشتناک خشم و غضب است که جز داد و فریاد در آن نیست.

از نظر قرآن اگر مردان و زنان بتوانند در چارچوب عقل، اخلاق و شریعت عمل کنند می توانند زندگی خوبی را بسازند؛ زیرا محبت امری است که در طول زندگی اندک اندک ایجاد می شود؛ چرا که امور معنوی و عاطفی مانند امور مادی نیست که به سرعت ایجاد شود، بلکه در یک فرآیند به نسبت طولانی ایجاد و حادث می شود و برای همین از بقای بیش تری برخوردار است.

انسان هایی که بتوانند شرایط یک دیگر را درک کنند می توانند زندگی خوبی داشته باشند. اصل خانواده بر محبت و مودت و امور عاطفی و بر محور و مدار احسان و ایثار سامان یافته است. در حقیقت این عواطف و احساسات است که خانه و خانواده را می سازد و آن را نگه می دارد. ستون اصلی خانواده همان احسان برخاسته از عواطف مودت آمیز و محبت و مهر آمیزی است که روح و روان دو شخص را به هم نزدیک می سازد.

بنابراین، پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و احساسی یک دیگر بسیار امر مهم و اساسی در ایجاد و بقای یک خانواده سالم اخلاقی و اسلامی است. چنین امری نیز در یک فضای محبت آمیز شکل می گیرد که گذشت و عفو و ایثار و احسان در آن اصل است.

انسان ها به سرعت به یک امری خو نمی گیرند بلکه نیازمند مدت زمانی هستند تا به چیزی خو گرفته و بدان عادت کنند. دو جوان که هریک دارای اهداف و انگیزه ها و تفاوت های گوناگونی فیزیکی و روحی هستند، نیازمند مدت زمانی هستند تا یک دیگر را بشناسند و به یک دیگر خو گیرند و عادت کنند. در این شرایط اگر دیگری نیز در میان قرار گیرد امکان این پیوند نیست یا بسیار دیر پیوند برقرار می گیرد و دو جنس مخالف به یک دیگر پیوند خورده و جفت می شوند.

در داستان شازده کوچولو این مطلب بیان شده که خو گرفتن زمان بر و هزینه بر است. برای این که چنین اتفاقی بیافتد نیاز به نزدیکی گام به گام است تا دو جنس مخالف به هم پیوند بخورند و یکی شوند؛ چنان که پیوند برگی به درختی از جنس دیگر نیازمند زمانی طولانی دارد، پیوند دو انسان به مراتب نیازمند هزینه های بسیار و وقت بیش تر است.

اگر در این مراوده دیگری وارد شود شاید این پیوند هرگز شکل نگیرد و دو جنس مخالف به هم جوش نخورند هر چند که یک ارتباط ساده پوستی و جنسی پیش پا افتاده نیز شکل گیرد ولی هرگز پیوند واقعی شکل نخواهد گرفت و همسری به معنای واقعی پدید نمی آید که ارتباط عاطفی و روحی مبتنی بر مودت و محبت و موجب آرامش و سکونت است.

در داستان حضرت یوسف(ع) با این معنا مواجه می شویم که زلیخا نتوانست با همسر خویش چنین ارتباط عاطفی را ایجاد کند. او به سمت خیانت می رود و در جست و جوی نیازهای عاطفی ارضا نشده بر اساس همان روش و شیوه مراوده تلاش می کند تا گام به گام به حضرت یوسف(ع) نزدیک شود و محبت او را به دست آورد. گام های اندک و آهسته او از طریق مراوده پیاپی و آمد و شدهای بسیار برای این صورت می گیرد که هم خود به اعتمادی برسد که نیاز یک ارتباط جنسی لذت آفرین است و هم بتواند یوسف(ع) را با خود خو دهد. هر چند که این مراودات پیاپی زمینه ارتباط جنسی را برای زلیخا فراهم آورده تا در یک فرصت مناسب نیازهای جنسی و روحی خود را همزمان برآورده سازد ولی حضرت یوسف(ع) هر چند که تحریک می شود و همت او بر عمل قرار می گیرد؛ چرا که به عنوان یک مرد طبیعی واکنش جنسی طبیعی از خود بروز می دهد، ولی این تحریک تنها درونی و قلبی است و عزم و اراده قلبی است که می خواهد تا به یک نیاز طبیعی در یک شرایط آماده کامل پاسخ دهد، اما دیواره محکم تقوا او را از انجام زناشویی باز می دارد.(یوسف، آیه 24)

از این آیه و نیز آیات دیگر قرآن به دست می آید که مراودات و آمد و شدهای مردان وزنان نامحرم به عنوان هم خانه، دوست، همکار، خویش و مانند آن، جز در حریم مشخص شریعت جایز نیست؛ زیرا فرصتی را به شیطان می دهد تا فحشاء و خیانت و بدی را مرتکب شود.

این که در قران آمده که زنان حجاب را مراعات کنند و از پس پرده و با صوت و لحن غیر تحریک آمیز با مردان سخن گویند و جز در موارد ضرور ارتباط کلامی و آمد و شدی نداشته باشند، برای حفظ حریم خانه و خانواده است؛ زیرا این گونه رفتارها بی هیچ تردیدی زمینه ساز خیانت همسران خواهد شد که عاقبت آن جز ننگ و طلاق و اجرای حدود شرعی چون سنگسار در زنای محصنه و مانند آن نیست.(احزاب، آیات 32 و 33 و 53 و آیات دیگر)

گروه های از مردان و زنان همواره شکایت دارند که همسران ایشان خیانت کرده اند؛ اما وقتی به علل و عوامل و زمینه های خیانت توجه می شود دیده می شود که مقصر اصلی بسیاری از این خیانت ها خودشان بوده اند؛ زیرا زن دوستان خود را با شوهرش آشنا می کند و اجازه می دهد تا مراودات تلفنی و آمد و شد های بیرون از چارچوب عقل و اخلاق و شرع داشته باشند؛ یا مردانی که دوستان و همکاران خود را به خانه می آورند و فرصت ارتباط غیر مشروع را به همسر خود می دهند ، خود مهم ترین عامل در این بدبختی بزرگ و خیانت همسر هستند.

به نظر می رسد که جامعه امروز ما بیش از گذشته نیازمند آن است که روابط اجتماعی و ارتباطات خود را باز تعریف کند؛ زیرا فن آوری های جدید و مشکلات روز افزون اقتصادی و روحی و روانی موجب شده که همسران در خانه با انواع فشارها و مشکلات مواجه شوند و نتوانند به نیازهای عاطفی یک دیگر پاسخی در خور و شایسته دهند. از سوی دیگر، می دانیم که مردان و زنان نسبت به دیگران و جامعه رفتاری دیگری دارند که خود واقعی آنان نیست. در حقیقت بازیگرانی ماهر هستند. از این روست که زنان گول رفتار خوب مردانی را می خورند که واقعا در زندگی این گونه نیستند و زنان گدای عاطفه و محبت را فریب می دهند و تنها برای ارضای شهوت و خواسته های جنسی رفتار فریب آمیز دارند که زنان گول آن را می خورند و خود و خانواده را بدبخت و ننگ ابدی را برای خود و خانواده رقم می زنند.

به هر حال، اسلام به سبب آن که دین فطرت است (روم، آیه 30)هم طبیعت انسان را می شناسند و هم نیازهای ثابت و متغیر آنان را می داند و هم راه درمان و شفای دردهای آنان را می شناسد و تجویز می کند. (یونس، آیه 57؛ اسراء، آیه 82) پس باید زندگی خود را بر مدار اسلام سامان دهیم و سبک زندگی خود را در چارچوب آموزه های وحیانی قرآنی بسازیم تا بهترین خانواده و جامعه سالم را داشته باشیم و از اسایش و آرامش برخوردار گردیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا