اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

تمسخر کردن، عوامل و آثار آن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

تمسخر کردن دیگران به هر شکل و هر نیت و قصدی باشد، جایز و روا نیست. برخی گمان می کنند که اگر این فعل زشت و نابهنجار را به قصد خنداندن و شاد کردن دیگران انجام دهند، جایز و روا می شود یا اگر با کاریکارتور یا شکلک درآوردن باشد، این عیبی ندارد، در حالی که تمسخر به سبب زیان های فردی و اجتماعی آن به هیچ وجه نمی تواند جایز باشد؛ البته ممکن است کسی بخواهد دشمن را در تمسخر کند تا با جنگ روانی بسترهای موفقیت و پیروزی او را فرو ریزد، ولی اگر این دشمن کافر باشد، اگر تمسخر کردن زمینه ساز آن شود که دشمن به فکر مقابله به مثل افتد و به مقدسات توهین کند، چنین رویه ای نیز نمی تواند مقبول باشد.

به هر حال، مرزهای ادخال سرور با تمسخر از سویی و نیز ویژگی های موارد مجاز تمسخر دیگران به ویژه کافران و دشمنان خارجی، مساله ای است که می بایست با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام آن را تبیین کرد. نویسنده دراین مطلب بر آن شد تا گوشه ای از آموزه های وحیانی قرآن را در این مساله تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مفهوم شناسی واژه مسخره کردن

مسخره کردن، ترکیبی از واژگان فارسی و عربی است. واژه مسخره از سخر گرفته شده است. سخریه کردن به معنای استهزاء است. در حقیقت کسی که دیگری را به سُخریه و استهزاء می گیرد به نوعی بر شخص مسخر و چیره می شود هر چند که این چیرگی واقعی و حقیقی نیست، ولی از آثاری را به همراه دارد که در تسخیر واقعی بروز می کند. از این روست که تسخیر با چیرگی واقعی یا مجازی از طریق سخریه و استهزاء کردن به یک معنا دانسته شده است. در فرهنگ عربی، استهزاء از ریشه هزء به معنای تحقیر کردن(التحقیق فی کلمات القرآن، سید حسن مصطفوی، ج11،ص256) به همان معنای تمسخر کردنی است که در فارسی از آن می فهمیم. همین مفهوم در آیات قرآنی در بیش از 20 مورد با فعل ماضی و مضارع از باب ثلاثی مجرد و مزید هزء و استهزاء، به کار رفته و تنها در چند مورد از جمله آیه 11 سوره حجرات و آیه 56 سوره زمر است که واژه سخر به معنای سُخریه و مسخره کردن به کار رفته است.

سیدحسن مصطفوی در كتاب التحقیق فی كلمات القرآن باتوجه به ریشه هزء كه به معنای تحقیر است می نویسد كه استهزاء یعنی انسان با هر وسیله ای، دیگری را تحقیر كند ودر طلب آن باشد. (التحقیق، ج۱۱، ص۲۵۶)

البته در آیات قرآنی واژگان دیگری چون «ضحك»، «غمز»، «لمز»(توبه، آیه 79)، «همز»(همزه، آیه 1) و مانند آن نیز به معنا و مفهوم تمسخر و استهزاء به کار رفته است.

در كتاب های اخلاقی، استهزا را مسخره كردن افراد یا برخی امور دانسته اند كه بوسیله گفتار یا كردار، مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای بدن به قصد تحقیر و توهین به دیگران صورت می گیرد، گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهم كردن زمینه خوشحالی و سرور خود و دیگران، یا تقویت روحیه خود و تضعیف روحیه دشمن، یا برای جبران كمبود شخصیت، ارضای روحیه دیگر آزاری و مانند آن انجام می پذیرد. (معراج السعاده، نراقی ص۵۰۲)

البته در مواردی نیز از این روش به هدف مجازات و یا تنبیه و یا تربیت فرد و یا جامعه ای استفاده می شود كه در این صورت به نظر برخی از مفسران امری پسندیده و ممدوح می باشد.(الفرقان، ج۲۶ ، ص۲۴۴)

اهم چنین برخی میان سخریه و استهزا تفاوت هایی قایل شده و گفته اند كه استهزا در جایی به كار می رود كه شخص بدون این كه كاری انجام دهد ریشخند می شود ولی سخریه در آن جایی است كه این ریشخند به خاطر كاری است كه شخص انجام می دهد. (الفروق اللغویه، ص۵۰) ضحك به معنای خنده، غمز به معنای اشاره با چشم و ابرو، همز به معنای عیب جویی در غیاب شخص و لمز به معنای عیب جویی در حضور شخص و مسخره كردن وی آمده است كه همه این ها جنبه ای از ابعاد استهزا می باشد. (لسان العرب، التحقیق، كشاف زمخشری ج۴ ص۷۹۵)

تخریب شخصیت و عقاید با مسخره کردن

در طول تاریخ بیشترین کاربرد مسخره کردن، تخریب شخصیت افراد در جهت مبارزه با افکار و عقاید آنان بوده است. قرآن گزارش می کند که بیش تر پیامبران با مشکلاتی از این دست مواجه بوده اند. کافران از آن جایی که نمی توانستند علیه عقاید برهانی و دلایل قاطع وحیانی و عقلانی پیامبران بیایستند و آن را محکوم نمایند، به تخریب شخصیت آنان رو می آورند تا این گونه اهداف خود را تحقق بخشند و اجازه رشد و تاثیرگذاری افکار و عقاید آنان را در میان مردم و جامعه ندهند.(یس،‌آیه 30؛ حجر،‌آیه 11؛ زخرف، آیه 7؛ انبیاء، آیه 41)

در هر جامعه ای با تخریب شخصیت و ترور آن، عقاید فرد نیز ترور می شود. بسیاری از کسانی که در برابر عقاید حق نمی توانند مقاومت کنند و آن را با جدل از میدان خارج نمایند،‌ به حربه پست تخریب از طریق تحقیر و تمسخر توسل می جویند؛ زیرا تخریب شخصیت موجب می شود تا اعتبار شخص از میان برود و کسی به سخنان به ویژه در حوزه های اخلاقی توجهی نکند. از همین روست که دشمنان پیامبر(ص) از آن جایی که نتوانستند به تخریب خود آن حضرت(ص) بپردازند به ماریه قبطی تهمت می زنند که در آیه 11 سوره نور به آن اشاره شده است.

خداوند در آیه 9 سوره ابراهیم و 21 و 26 سوره احقاف بیان می کند که قوم عاد در برابر ادلّه روشن‌گرانه هود(ع) به استهزاء و تخریب شخصیت او رو آورند. هم رویه را کافران در برابر حضرت نوح (ع) داشتند.(ابراهیم، آیه 9) قرآن گزارش می کند که هنگام کشتی سازی آن حضرت(ع) او را تمسخر می کردند و به ریشخند می گرفتند.(هود،‌ آیات 36 و 38) هم چنین قوم ثمود به حضرت صالح می گفتند که ما به تو امید داشتیم و تو مایه امید ما بودی ولی چه شد که از راه به در رفتی؟(هود،‌ آیه 62)

کافران نیز نماز حضرت شعیب را به سخریه می گرفتند و می گفتند که نمازت این دستورها را می دهد که عدالت را رعایت کرده و از وزن و پیمانه کم نگذاریم.(هود، آیه 87) فرعونیان نیز آیات الهی و امدادهای غیبی و معجزات را به تمسخر می گرفتند.(زخرف، آیه 46 و 47) و حتی فرعون شخصیت آن حضرت (ع) را تخریب می کرد و می گفت تو نبودی که در کاخ ما رشد کردی و سرانجام و ناسپاسانه کار خودت را کردی و آن مرد قبطی از نظام ما را کشتی و در رفتی؟(شعراء، آیات 18 و 19)

عوامل و علل تمسخر

از نظر قرآن عوامل و علل چندی در ایجاد تمسخر و یا روحیه سخریه کردن دیگران نقش اساسی دارد که از جمله مهم ترین آن ها می توان به جهل و نادانی(بقره، آیه 67)، خودبرتربینی(حجرات، آیه 11)، دنیا طلبی(بقره، آیه 212)، نابخردی و عدم تعقل در امور(مائده، آیات 57 و 58)، نفاق و دورویی(بقره،‌آیه 14، توبه، آیات 64 و 65) و ارتکاب گناه و سیاه دلی افراد (حجر، آیات 11 و 12؛ روم، آیه 10؛ مطففین، آیه 29) اشاره کرد.

روش های تمسخر دیگران

هر گونه رفتاری که موجب تمسخر دیگران باشد حرام است. از این روست که در قرآن روش های متعارف و متداول آن زمان برای تمسخر معرفی و از آنان بازداشته شده است.

خداوند در آیات قرآنی تمسخر کردن با اشاره از جمله اشاره چشم(مطففین، آیات 29 و 30) باز داشته است؛ زیرا «يتغامزون» از «غمز» و در اصل به معناى اشاره به پلك يا دست براى عيب‌جويى است که در آیه از آن نهی شده است. (مفردات راغب)

هم چنین اشاره با حرکت سر به عنوان یکی از روش های تمسخر کردن دیگران ممنوع می شود(اسراء، آیه 30) چرا که انغاض» مصدر «يُنْغضون»، به معناى حركت دادن سر به جلو با حالت شگفتى، براى تمسخر است.

حتی درخواست نامعقول برای این که شخص مخاطب را در حالت و وضعیتی قرار دهیم که مورد سخریه دیگران قرار گیرد نیز جایز نیست.(انعام، آیات 8 و 10؛ نحل،‌آیات 33 و 34)

وقتی کسی در حال سخن گفتن است بخواهیم با گذاشتن دست بر دهان و سوت كشيدن او را مسخره کنیم جایز نیست.(ابراهیم ، آیه 9) هم چنین بیان کنایات(نساء، آیه 46) و لقب گذاری (حجرات، آیه 11) و مانند آن جایز نیست. کشیدن کاریکاتور و یا هر روش و شیوه نوین و جدیدی که موجب سخریه گرفتن دیگران شود جایز نیست.

آثار تمسخر کردن

برای تمسخر دو دسته آثار می توان بیان کرد. یکی آثاری است که بر اصل تمسخر مترتب می شود مانند این که تمسخر موجب می شود که شخصیت تمسخر شونده تخریب شود و سرمایه اخلاقی و ارزشی او در جامعه از دست برود و دیگر کسی برای او ارزش و احترامی قایل نشود.

دسته دیگر از آثار بر خود تمسخر کننده بار می شود. در آیات قرآنی حدود دوازده اثر برای تمسخر کننده و رفتارش بیان شده است که از جمله آن ها عبارتند از : محرومیت از هدایت الهی(توبه، آیات 79 و 80)، محرومیت از آمرزش و مغفرت الهی(همان)، گرفتار شدن به غفلت و نسیان از یاد و ذکر الهی(مومنون، آیه 110)، عدم پذیرش عذر او از سوی خداوند(توبه، آیات 65 و 66)، سرزنش و نکوهش خداوند(یس، آیه 3؛ همزه ، آیه 1؛‌توبه، آیات 64 و 65)، خسران وزیان ابدی(کهف، آیات 103 و 106)، حسرت در قیامت(زمر، آیه 56؛ یس، آیه 30)،‌گرفتار شدن به ارتداد(توبه،آیات 64و 65)، ظلم(حجرات، آیه 11) و فسق.(همان)

هم چنین کسی که به تمسخر دیگران می پردازد خودش نیز گرفتار ترور شخصیت خواهد شد و این گونه نیست که اگر کسی را با سخریه کردن ترور شخصیت کنیم و از چشم جامعه بیندازیم خودمان از این مساله در امان خواهیم ماند، بلکه از آیات و روایات به دست می آید که شخص پیش از این که دنیا را ترک کند خودش به آن گرفتار خواهد شد. به این معنا که تمسخر دیگران موجب می شود که ارزش و اعتبار گوینده در جامعه از بیان برود و یا این که موجب شود تا خود و آن جامعه گرفتار بلا و نقمت شود. امام سجاد علیه‌السلام در دعا و نیایش خویش به این اثر تمسخر کردن اشاره می کند و در تبیین انواع گناهان و اثار آن ها می فرماید: وَ الذُّنُوبُ الّتی تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغیِ وَ التَطاوُلُ عَلَی النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم؛ گناهانی که باعث نزول عذاب می‌شوند، عبارت‌ اند از: ستم کردن شخص از روی آگاهی، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.(دعای مکارم الاخلاق)

از جمله دیگر آثار تمسخر را باید اعلان جنگ با خدا دانست. یعنی کسی که تمسخر می کند به جنگ خدا رفته است؛ چنان که رباخوار با نزولخواری خود به جنگ خدا رفته و اعلان محاربه می کند، مسخره کنندگان دیگران نیز به محاربه خدا رفته اند. در حدیث قدسی آمده است: خداوند به کسانی که مؤمنان را بیازارند اعلان جنگ می‌دهد. حضرت أبی عبد اللّه امام صادق(ع) فرموده است: قال اللّه عزّ و جلّ: لِیَأذَنْ بِحَرْبٍ مِنّی، مَنْ اذَلَّ عَبْدِیَ الْمُؤمِنَ وَ لِیَأمَنْ مِنْ غَضَبی مَنْ اکْرَمَ عَبْدِیَ الْمُؤمِنَ؛ کسی که بنده مؤمن مرا خوار شمارد باید بداند که خداوند با او در جنگ است و کسی که بنده مؤمن مرا تعظیم و تکریم کند بی شک از غضب من در امان است.

هم چنین تمسخر کننده نه تنها در میان جامعه اعتبار نمی یابد بلکه خداوند کاری می کند که خوار و ذلیل شود. رسول خدا -صلّی اللّه علیه و آله- فرمود: و من اذلّ مؤمنا اذلّه اللّه؛ کسی که مؤمنی را خوار شمارد، خدا او را ذلیل خواهد کرد. پس کسی که به تمسخر خودش موجبات خواری و ذلت مومنی را فراهم آورده باید آماده باشد که خواری و ذلت خودش را نیز ببیند و بچشد.

مسخره کننده از بهشت محروم خواهد شد. پیامبر اکرم (ص) نیز فرموده است: إنَّ الَمُسْتَهْزِئینَ بِالناسِ یُفْتَحُ لِأحَدِهِمْ بابٌ مِنَ ألجَنَّهِٔ فَیُقالُ هَلُمَّ هَلُمَّ فَیَجیُٔ بِکَرْبِهِ وَ غَمِّهِ فَاِذا اَتاهُ اُغْلِقَ دُونَهُ ثُمَّ یُفْتَحُ لَهُ بابٌ اخَرُ فَیُقالُ هَلُمَّ هَلُمَّ فَیَجیُٔ بِکَرْبِهِ وَغَمِّهِ فَاِذا اَتاهُ اُغْلِقَ دُوَنَهُ فَما یَزالُ کَذٰلِکَ حَتّیٰ إنَّ الرَّجُلَ لَیُفْتَحُ لَهُ الْبابُ فَیُقالُ لَهُ هَلُمَّ هَلُمَّ فَلاَ یَأتیهِ ؛ در روز قیامت کسانی را که در دنیا مردم را مسخره می‌کردند می‌آورند و دری از بهشت به روی آنان می‌گشایند و به آنها می‌گویند بیایید بیایید. آنها با آن همه سختی و ناراحتی به پیش می‌‌آیند و همین که نزدیک در می‌رسند در به‌روی آنها بسته می‌شود. سپس درِ دیگری به‌روی آنها باز می‌شود و گفته می‌شود شتاب کنید شتاب کنید. این بار نیز آنها با ناراحتی حرکت می‌کنند و همین که نزدیک این در می‌روند آن نیز بسته می‌شود و همین‌طور این کار تکرار می‌شود تا جایی که ناامید می‌شوند و سرانجام دیگر به سوی هیچ دری نمی‌روند. در اینجا مؤمنان که ساکنان بهشت‌اند به آنها نظاره می‌کنند به آنان می‌خندند.(احیاء علوم‌الدین غزالی، ج ۳، ص ۱۳۱؛ معراج‌السعاده، ص ۴۰۲؛ جامع‌السادات، چاپ بیروت، ج ۲، ص ۲۸۸؛ محجهٔ‌البیضاء، ج۵، ص ۳۲۶)

امام صادق (ع) در تاثیر زیانبار هرزه گویی و سخریه گرفتن دیگران می فرماید: در شهر مدینه مردی پست و فرمایه بود که کار او فقط هرزه‌گویی و خنداندن مردم بود. یک روز گفت که این مرد (یعنی علی بن‌الحسین) مرا عاجز کرده است زیرا تاکنون نتوانسته‌ام او را بخندانم. [منتظر فرصتی بود] تا اینکه روزی امام سجاد (ع) به همراه دو تن از خدمتگزاران خود می‌گذشت. او نیز [فرصتی به دست آورد] و عبای آن‌حضرت را از دوش مبارکش کشید و رفت. امام هیچ‌گونه اعتنایی به او نکرد. کسانی که آنجا بودند رفتند و ردای امام سجاد (ع) را از او گرفته و بردوش مبارک آن بزرگوار انداختند. امام (ع) پرسید: این شخص که بود؟ گفتند: او مرد هرزه‌گو و خوشمزه‌ای است که مردم مدینه را می‌خنداند. فرمود: به او بگویید خدا را روزی است که در آن روز یاوه‌سرایان زیانکار خواهند شد.

به هرحال، تردیدی نیست که این گونه افراد در روز قیامت گرفتار انواع عذاب و شکنجه واهند شد و همان‌گونه که در دنیا مؤمنان را مسخره می‌کردند و می‌خندیدند اهل ایمان نیز در روز قیامت برآنها می‌خندند.

شادی کردن یا شاد کردن دیگران به همراه گناه و معصیت حرام است. چنانچه امام صادق (ع ) می فرمایند: لَا تُسْخِطُوا اللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَا تَتَقَرَّبُوا إِلَى النَّاسِ بِتَبَاعُدٍ مِنَ اللَّهِ؛ برای خشنودی و رضایت مردم خداوند را به غضب در نیاورید و برای نزدیک شدن به مردم از خداوند دور نشوید(وسائل الشیعه ج16 ص 154)

باید در مجالسی را که برای شادی های خود ترتیب می دهیم،از اذیت و آزار دیگران به شکلی خودداری کنیم. هشام بن سالم گوید: شنیدم حضرت صادق (علیه السلام) می فرمود:قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَى عَبْدِیَ الْمُؤْمِن‏؛ خداى عز و جل فرماید: هرکسی بنده مؤمن مرا بیازارد برای جنگ با من اعلام آمادگی کرده است.(کافی ج 2ص350)

به هر حال، شادی با گناه از جمله دروغ که گناهی بزرگ است، حرام است. امام زین العابدین (ع) فرمودند: از خوشحالی به گناه بپرهیز؛ چرا که خوشحالی به گناه از خود گناه بدتر و بزرگ تر است.(بحارالانوارج78 ص159) حضرت رسول اکرم (ص) نیز در وصیت خویش به اباذر چنین می فرمایند: یَا أَبَا ذَرٍّ، وَیْلٌ لِلَّذِی یُحَدِّثُ فَیَكْذِبُ لِیُضْحِكَ الْقَوْمَ، وَیْلٌ لَهُ، وَیْلٌ لَهُ، وَیْلٌ لَه‏؛ ای اباذر وای بر کسی که دروغ می گوید تا با این دروغ گفتن مردم را بخنداند ، وای براو . (امالی شیخ طوسی صفحه 537)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا