اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیحقوقیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

استثمار و بهره کشی از جنسی زنان

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

استثمار و بهره کشی از وجود یا کار دیگران بی پرداخت هزینه یا هزینه ای ناچیز، یک عمل ضد انسانی و ضد اخلاقی است. در طول تاریخ مستضعفان همواره مورد استثمار قرار گرفته اند. هر چند که به نظر می رسد که در جهان متمدن امروز دیگر استثمار معنایی ندارد، ولی با دقت در نوع تعامل اصحاب زر و زور و تزویر می توان به آسانی استثمار را ملاحظه و ردگیری کرد. در این میان زنان و کودکان ضعیف ترین و آسیب پذیرترین اقشار اجتماعی هستند که در معرض سوء استفاده و استثمار جنسی و غیر جنسی هستند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا تحلیل قرآن را از این پدیده ظالمانه و شوم را به دست دهد و راه های رهایی از آن را بیان نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

زمینه ها و عوامل استثمارگری

واژه استثمار از ریشه «ثمر» عربی گرفته شده است. ثمر و ثمره به معنای میوه و انواع مال است.(نگاه کنید: ترتيب كتاب العين؛ لسان‌العرب، ذیل واژه ثمر) اصطلاح استثمار در فرهنگ اقتصادی و اجتماعی به معنای بهره کشی یک طرفه و یک سویه(فرهنگ اصطلاحات معاصر، نجفعلى ميرزايى، ص‌61‌) و یا کسی را به کاری واداشتن و از دست رنج او بهره بردن آمده است.(فرهنگ فارسى معين)

البته واژه استثمار به این معنا در قرآن به کار نرفته و یک اصطلاح قرآنی نیست؛ اما واژگان و اصطلاحات دیگری در قرآن به کار رفته که همین معنا و مدلول را بیان می کند. از جمله واژگان و اصطلاحاتی که می توان از آن ها، همین مفهوم اصطلاحی استثمار را از آن استنباط کرد، واژه‌هایى چون «استحيا» و مشتقّات آن(بقره، آیه 49؛ قصص، آیه 4؛ غافر، آیه 25؛ اعراف، آیه 127؛‌ابراهیم، آیه 6) واژه «عبّدت»(شعراء‌، آیات ‌16‌ و‌22)، و نيز عبارت‌هايى كه مفيد بهره‌كشى ظالمانه است، مانند: «لاتكرهوا فتياتكم على البغاء»(نور،‌آیه 33)، «لايحل لكم أن ترثوا النساء كرهاً»(نساء، آیه 19) و «لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا»(نور، ‌آیه 33) است.

در آیات قرآنی استثمار به معنای بهره کشی ظالمانه از دیگران و نادیده گرفتن حقوق طبیعی و اجتماعی آنان امری ناپسند و زشت دانسته شده است؛‌ زیرا نظام احسن آفرینش بر نظام عدالت است و پیامبران (ع) با آموزه های وحیانی برای آن فرستاده شده اند تا مردمان را به حقوق عادلانه خود آگاه کرده و با روشنگری از مردمان بخواهند تا خود قیام به عدالت کرده و بر اجرای آن اقدام نمایند.(حدید، آیه 25)

در چنین نظامی که مبتنی بر نظام کامل عادلانه است هر گونه اجحاف و ظلم در حق دیگری نارواست و خداوند اجازه نمی دهد تا حقی تباه شود و چیزی از موضع و جای خود تغییر یابد به گونه ای که از مدار عدالت بیرون رود. آموزه های مطابق با فطرت و نظام احسن اسلام(روم، آیه 30) بر آن است تا در یک مسیر راست و درست مردم را به کمالی برساند که در چارچوب عدالت قرار دارد.

اما با همه تاکیدات عقل و وحی بر اجرای نظام عادلانه و وضع هر چیزی در جای مناسب و اعطای حق هر صاحب حقی، باز انسان ها به سبب عوامل درونی و بیرونی، نظام ستمگرانه ای را اجرا می کنند و حقوق طبیعی مردمان را تضییع و تباه کرده و بهره کشی و سوء استفاده از قدرت و ثروت خود می پردازند.

مهم ترین عوامل درونی را می بایست طغیان قوای شهوت و غضب در انسان دانست که تحت مدیریت عقل عمل نمی کند. هواهای نفسانی بشر مهم ترین دشمن عدالت و اجرای آن است. پس از آن وسوسه های شیطانی نیز موجب می شود تا انسان مسیر درکات را بپیماید و به ظلم و اجحاف در حق خود و دیگران اقدام نماید.

با نگاهی به آیات قرآنی می توان سه عامل مهم را در شکل گیری رفتارهای ظالمانه از جمله استثماری ردگیری و شناسایی کرد. نخستین عامل همان فلسفه زندگی و بینش ها و نگرش ها و باورهای شخص است. کسی که اعتقاد و باوری به خدا ندارد و منکر خدا و نظام احسن عادلانه است، برای آفرینش هستی و انسان، هیچ هدف و حکمتی را نمی بیند. بنابراین، همه چیز را مبتنی بر تصادف دانسته و همه زندگی را در همین زندگی دنیوی خلاصه می کند. بر اساس این بینش و نگرش فلسفی است که لذت و تلذذ از مواهب دنیوی اصالت می یابد و شخص می کوشد بیش ترین بهره و استفاده را از مواهب آن بکند. از آن جایی که اعتقادی به معاد و حساب و کتاب آن ندارد، هر گونه عملی را که لذات او را تامین کند،‌عملی اخلاقی و قانونی می داند و این گونه است که بهره کشی و استثمار مانند هر عمل دیگری که لذت های او را تامین کند،‌ به عنوان عمل ضد اخلاقی و فسادآمیز تلقی نمی شود؛ زیرا زندگی دنیوی و بهره بری بیش تر از آن هدف غایی هر فرد است و اگر ملاحظاتی را نسبت به دیگران و جامعه دارد تنها در چارچوب جلوگیری از تنازع است؛‌زیرا تضاد منافع می بایست به گونه ای کنترل و مدیریت شود که کم ترین آسیب را به لذت او وارد سازد. پس اگر لازم است تنها در همین محدوده اجتناب از تنازع،‌آزادی عمل خود را محدود می کند و اگر بتواند بی آن که ضرری متوجه خود سازد،‌ با دور زدن قانون از تنازع اجتناب کند، این کار را می کند و آن را عین عقلانیت و ذکاوت و هوش و زیرکی می داند؛ ‌زیرا توانسته با زیرکی تمام خود را به هدف برساند بی آن که ضرر و زیانی متوجه او شود.

از این روست که از نظر آموزه های قرآنی مهم ترین عامل هر حرکت افسادی،‌ضد اخلاقی، ضد قانونی، استثماری و ظالمانه، همان کفر اعتقادی است.(غافر، آیه 25)

دومین عامل هم در بستر سازی ظلم و فساد و استثمار را می بایست در گرایش دنیا طلبی بشر جست و جو کرد. البته این عامل می توان برخاسته از همان عامل نخست یعنی کفر باشد؛ زیرا کفر به خدا و آخرت و اصالت دادن به زندگی مادی دنیوی، موجب گرایش انسان به دنیاست؛ اما گاهی افراد مسلمان و مومن نیز گرایش به دنیا پیدا می کنند بی آن که مانند گروه نخست کافر باشند؛ بلکه تنها سست ایمانی و یا فقدان عزم و اراده جدی و همت قوی است که ایشان را به سوی دنیا می کشاند. انسان های مسلمانی را می توان یافت که گرایش به دنیا پیدا می کنند و می خواهند از مواهب دنیوی استفاده کنند. همین گرایش به دنیاست که موجب استثمار از دیگران و رفتارهای ظالمانه و فسادآمیز آنان می شود. البته چنان که گفته شد ریشه این دنیا گرایی انسان را نیز می بایست در حقیقت به کفر بازگرداند که البته می تواند کفر در مقام عمل و اراده باشد. به این معنا که با جزم نسبت به خدا و آخرت ولی به سبب سست ایمانی در مقام عمل،‌از عزم جدی برخوردار نیست و گرایش به دنیا می یابد.

به هر حال، دومین عامل که می تواند از همان خاستگاه کفر بر آمده باشد، دنیاطلبی و دنیاگرایی انسان است که موجب رفتارهای فسادانگیز، ظالمانه و استثتمارگرایانه بشر شود.(نور، آیه 33) در این آیه بیان شده که برخی از مسلمانان برای کسب درآمد کنیزکان خود را وادار به خودفروشی می کنند. به این معنا که اقدامات نادرستی را تنها برای کسب اموال مادی دنیا انجام می دهند با آن که ایمان به خدا و قیامت دارند ولی دنیا آنان را فریفته و به این کارهای زشت سوق داده است. هر چند که خودشان به کار زشتی چون خودفروشی اقدام نمی کنند ولی دیگران را وادار به این کار کرده تا خود در آمدی داشته باشند. چنین سوء استفاده و بهره کشی جنسی از کنیزکان که مال ایشان است،‌امر خلاف مکارم اخلاقی است و از همین روست که نهی شده است.

سومین عامل که ارتباط تنگاتنگی با دو عامل پیشین دارد ملکه شدن صفت فساد در شخص است. کسانی که گرفتار فسق و فجور باشند، در فرآیندی صفت فساد در آنان ملکه می شود. کسی که به تعبیر قرآن مفسد شد، دیگر نمی تواند رفتاری عادلانه داشته باشد. واژه مفسد هر چند اسم فاعل از ثلاثی مزید است، ولی در این جا به معنای صفت مشبهه به کار رفته است. به این معنا که صفت فساد در وی ملکه شده است و این گونه نیست که یک یا چند بار خواسته و ناخواسته فساد کند؛‌ زیرا اگر این گونه بود او را فاسد می دانستند نه مفسد.

به هر حال، ‌کسی که صفت فساد در او ملکه شده و به عنوان مفسد شناخته می شود، نمی تواند رفتاری عادلانه داشته باشد. از همین روست که به طور طبیعی به هر گونه ظلم و فسادی چون استثمار از دیگران کشیده می شود.(قصص،‌آیه 4)

استثمار جنسی از زنان و کودکان

چنان که گفته شد استثمار دارای ابعاد و مصادیق بسیاری است. اما بدترین استثمار همان بهره کشی جنسی از زنان و کودکان است؛‌زیرا اینان به سبب ناتوانی و ضعف فیزیکی نمی توانند از خود دفاع کنند و به همین دلیل مستضعف واقعی به شمار می روند.

در طول تاریخ از زنان و کودکان به عناوین گوناگون سوء استفاده شده است. کودکان کار و کودکان سرباز در گذشته و اکنون بخش بزرگی از بردگان را تشکیل می دهند که در خدمت اصحاب قدرت و ثروت هستند. آمارها نشان می دهد که در بسیاری از جنگ ها به ویژه در آفریقا این کودکان هستند که به عنوان سرباز اسلحه در دست می گیرند و به کشته می شوند. در برخی از جوامع به ظاهر متمدن، کودکان برای سوء استفاده های جنسی و پیوند اعضا و مانند آن خرید و فروش می شوند.

همان گونه که در گذشته زنان برای سوء‌استفاده جنسی از سوی مردان به خدمت گرفته می شدند و مثلا فرعون زنان بنی اسرائیل را به استثمار جنسی کشانیده بود(قصص، آیه 4) و به همین منظور آنان را زنده نگه می داشت و مردان ایشان را می کشت(همان) امروز نیز می بینیم که زنان برای استثمار جنسی قاچاق می شوند.

جالب این که در برخی از کشورهای مدعی اسلام، به طور رسمی زنان برای استثمار جنسی به عنوان جهاد النکاح به خدمت گرفته می شوند. امروز در بسیاری از کشورهای عربی از جمله شمال آفریقا، زنان برای جهادالنکاح به سوریه یا برخی دیگر از مناطق اعزام می شوند. در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس استثمار جنسی از زنان خاور دور و کشور سوریه به شدت رواج دارد. زنان آسیای میانه برای استثمار جنسی به کشورهای خلیج فارس آورده می شوند و در اروپای غربی و آمریکا شمالی زنان اروپایی شرقی و خاوردور به خودفروشی اجباری تن می دهند.

همان گونه که بهره‌كشى از كنيزان با واداشتن آنان به خودفروشى در دوره جاهليّت رواج داشته است(نور، ایه 33) امروز در کشورهای اسلامی با عنوان جهاد النکاح و در اروپا و آمریکا با عنوان فریبنده داشتن شغلی شرافتمندانه به روسپی گری کشیده و وادار می شوند.

اگر در گذشته دولت فرعونی با سلطه استکباری خود مردان را می کشت و زنان را زنده نگه می داشت تا از آنان بهره کشی جنسی و غیر جنسی کند، امروز نیز در تمامی جهان دولت های مستکبر و زورگو چنین اقداماتی را انجام می دهند و آن را عین تمدن و دمکراسی و لیبرالسیم و آزادی می دانند. عناوین فریبنده ای چون حقوق بشر و آزادی برای استثمار اکثریت مردم جوامع مورد استفاده قرار می گیرد و با ادعاهایی هم چون ادعای فرعونی که خود را بهترین و متمدن ترین شیوه و سبک زندگی معرفی می کرد،‌اینان سبک زندگی آمریکایی را طریق کامل هدایت و تمدنی معرفی می کنند.(غافر، ایه 29 و ایات دیگر)

مهم ترین استثمارگران در طول تاریخی افراد مستکبری چون فرعون(اعراف، آیه 127؛ شعراء، ایه 22؛ قصص،‌ایه 4)،‌ قدرتمندان و سیاست مدارانی چون هامان(غافر، آیات 23 تا 25) و ثروتمندانی چون قارون(همان) بوده اند. امروز نیز استثمارگران همان مستکبران و قدرتمندان و ثروتمندانی هستند که به سبب کفر و یا سست ایمانی به استثمار جنسی و غیر جنسی از کودکان و زنان می پردازند.

عوامل رهایی و نجات از استثمار

بی گمان توده های مستضعف مردم به ویژه زنان و کودکان خواهان رهایی از استثمار همه جانبه و فراگیری هستند که ایشان را از حقوق طبیعی آنان محروم ساخته و در بی عدالتی و ظلم را به روی ایشان گشوده است. اما چگونه می توان از این ظلم بزرگ رهایی یافت؟

پاسخ قرآن به این پرسش واضح و روشن است. خداوند در آیاتی چند مهم ترین عامل را در نجات بازگشت انسان به مسیر راست هدایت عقل و وحی می داند.

سنت های الهی بر این قرار گرفته است که انسان اگر خود را به سوی راه راست در آورد، از همه بلایای خانمان سوز از جمله استثمار نجات و رهایی خواهد یافت.

این بازگشت به خدا می بایست بر این پایه سامان یابد که خداوند رب العالمین است و می تواند به مردم کمک و یاری رساند تا خود را از همه مشکلات از جمله مشکلات استثمار نجات بخشند. استعانت به خداوند مهم ترین عاملی است که انسان را از استثمار رهایی خواهد بخشید.(اعراف، آیات 1127 و 128)

البته صبر و استقامت در برابر ظالمانه یکی دیگر از عوامل رهایی بخش است. کسی که به خدا ایمان دارد،‌ می بایست با در پیش گرفتن صبر و مقاومت در برابر فشارهای ظالمان، خود را از شرور مستکبران و ظالمان نجات دهد. صبر به معنای پذیرش ظلم نیست، بلکه مقاومت در برابر ظالمان است. البته این مقاومت به سرعت ممکن است پاسخ ندهد بلکه باید فرآیندی پیموده شود. از این رو، صبر به معنای مقاومت در برابر زمان نیز است. پس شخص می بایست با استعانت به خدای متعال در برابر فشارهای دشمنان مقاومت و مبارزه کند و انتظار داشته باشد که در زمانی مناسب وضعیت به نفع او تغییر خواهد یافت.(همان)

خداوند در همین آیات سومین عامل در رهایی را تقوا می شمارد که ارتباط تنگاتنگی با دو عامل پیشین دارد. به این معنا که نمی بایست تحت فشار دیگران بی تقوایی کند بلکه می بایست تا می تواند در برابر فشارهای افسادی مقاومت و صبر کند و با استعانت به خدا زمینه رهایی را فراهم آورد.

به هر حال، ایمان و تقوا و استعانت و صبر مهم ترین عواملی است که می تواند مستکبران و استثمارگران را به زانو در آورد و وضعیت را بهبود بخشیده و امنیت و آسایش و رفاه را به جامعه بازگرداند.

بنابراین،‌ پذیرش استثمارگران و ادامه همکاری با آنان نمی تواند موجب بهبود وضعیت و یا تغییر آن شود، بلکه این مبارزه در سایه ایمان و استعانت به خدا و بهره گیری از تقوا و صبر است که می تواند تغییرات را رقم زند. خداوند در آیاتی چند از جمله آیه 11 سوره رعد و 53 سوره انفال بیانی می کند که تغییرات اجتماعی بر اساس سنت الهی با تغییراتی که در خود مردمان انجام می گیرد تحقق می یابد. پس اگر خواهان تغییرات مثبت اجتماعی و انقلاب اصلاحی هستیم می بایست نخستین تغییرات را در افکار و اندیشه ها و رفتارهای خودمان ایجاد کنیم که بیانگر همان عوامل رهایی بخش از استثمار است.

اگر هم چنان بخواهیم در مسیر گذشته حرکت کنیم وضعیت هرگز به خودی خود تغییر نخواهد یافت و استثمارگران هرگز کوتاه نمی آیند؛ زیرا آنان هرگز از راهی که انتخاب کرده اند باز نمی گردند؛ چرا که کفر و دنیا دوستی و صفت افساد در آنان نمی گذارد تا تغییر رویه دهند. تغییر رویه گرگ به مرگ است و تغییرات اصلاحی مستکبرانی چون فرعون و آمریکا نیز تنها در جهت سوء‌استفاده و استثمار بیش تر و کامل تر است نه برای عدالت و احقاق حقوق مردم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا