اجتماعیاخلاقی - تربیتیسیاسیمعارف قرآنی

نقش افترا در طرد اجتماعي

m9rg3رذايل اخلاقي به حساب مي آيد از طرفي افترا در حوزه عمل اجتماعي و روان شناسي اجتماعي موجبات طرد و انزواي انسان را از جامعه فراهم مي آورد. نوشتار حاضر در مقام تبيين اين مطلب براساس آموزه هاي قرآني برآمده و زوايايي از اين مبحث را مورد بازخواني و كنكاش قرار داده است. اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم:

اجتماعي بودن انسان

انسان موجودي اجتماعي است. هر چند كه در علت و عوامل اين گرايش به صورت ذاتي و يا عرضي بودن آن اختلاف است و دلايل و علل مختلفي از سوي انديشمندان مطرح شده است؛ با اين همه هيچ شك و شبهه اي نيست كه انسان به طور طبيعي به اجتماع گرايش و از تنهايي مي گريزد. در داستان آفرينش حضرت آدم(ع) خداوند در آيات 30 تا 39 پس از اين كه از آفرينش و علل و اهداف خلقت وي سخن به ميان مي آورد، به مسئله جفت و زوج وي اشاره مي كند.

در آيه نخست سوره نساء نيز بيان مي دارد كه اين جفت و زوج را از جان و نفس آدم(ع) آفريده است و علت آن را در آيات ديگر سكونت و آرامش وي مي شمارد. اين بدان معناست كه آدمي از همان آغاز به جفت و زوج نياز داشته است. اين همان اجتماع نخست آدمي است كه به هدف دست يابي به آرامش ايجاد شده است.

 

از اين روست كه آدمي به طور طبيعي دست كم براي دست يابي به آرامش به اجتماع كوچكي نيازمند است كه همان اجتماع زن و شوهر است. زن و شوهر در كنار هم و اجتماع كوچك خانواده مي توانند آرامشي را به دست آورند كه بستر مناسب رشد و تكامل آدمي را فراهم مي آورد و او را به تعالي و سلامت شخصيت و وجود مي رساند.

آموزه هاي شناختي و دستوري قرآن

حال اگر هر چيزي اين اجتماع را تهديد كند مي بايست به گونه عامل ضدتكاملي دانسته شود و مانع دست يابي اشخاص به سلامت شخصيت روحي و رواني و نيز آرامش گردد. آموزه هاي قرآني از آن جايي كه براي هدايت انسان به سوي زندگي سالم و تكامل آدمي فرو فرستاده شده است دربردارنده همه اصول و قوانين اخلاقي و حقوقي است كه مي تواند اين بستر را فراهم آورد و موانع را بردارد و زمينه رشد و تعالي را ايجاد كند. از اين روست كه مجموعه آموزه هاي قرآني به دو دسته آموزش هاي شناختي و گزاره هاي معرفتي و گزاره ها آموزه هاي دستوري تقسيم مي شود. بخش نخست به انسان نسبت به موقعيت خود در هستي شناخت و آگاهي مي دهد و بخش دوم او را به رسيدن به كمال و زندگي سالم و شخصيت كامل راهنمايي مي كند.

آموزه هاي دستوري نيز بر اين اساس برنامه ريزي شده است كه عوامل مقتضياتي را شناسايي و معرفي كند و موانع را معرفي و از جلوي راه بشر بردارد. از اين رو به هنجارها و نابهنجاري اشاره دارد. فرمان ها و آموزه هايي را به شكل عمل واجب و مستحب و مباح از انسان خواسته و فرمان هايي را براي رهايي او از برخي از مسايل بيان كرده است تا از شر عوامل و موانع بازدارنده رهايي يابد كه از آن به مكروه و حرام ياد مي شود. مجموعه عوامل سازنده عقلي و عقلايي و شرعي را به عنوان معروف از مردم خواسته و مجموعه عوامل بازدارنده را به عنوان منكر طرد كرده است.

مقابله با تهديدهاي اجتماعي

از آن جايي كه انسان به اجتماع گرايش طبيعي دارد مي كوشد كه تا به هر راه و روشي خود را در اجتماع حفظ كند و با موانع و عوامل بازدارنده مبارزه كند.

اموري كه باعث مي شود تا وي نتواند در اجتماع جايي براي خويش باز كند. هر نوع دوري از اجتماع و طرد از آن به معنا و مفهوم آن است كه شخص نتواند به آرامش و رشد شخصيتي دست يابد. يكي از مهم ترين علل و عوامل بازدارنده در مساله حضور جدي شخص در اجتماع، نابهنجاري و رذيله اخلاقي است كه از آن به افترا ياد مي كنند.

افترا در حوزه عمل اجتماعي و روان شناسي اجتماعي مورد تحليل و بررسي قرار مي گيرد و روان شناسان اجتماعي و قانونگذاران هر يك به علل و عواملي بدان پرداخته و آثار و تبعات آن را بررسي و قوانين جزايي براي آن وضع كرده اند ناگفته نماند كه اين مساله در برخي از زمان ها و مكان ها از حساسيت بيشتري برخوردار مي باشد. به ويژه در زمان برگزاري انتخاب و حضور در صحنه اجتماع كه هرگونه خدشه وارد كردن به شخصيت اجتماعي و افترايي مي تواند آثار و تبعات زيانبار اجتماعي و شخصي در روان آدمي به جا گذارد.

افترا زشت ترين كنش اجتماعي فرومايگان

افترا از ريشه فردي به معناي قطع كردن و بريدن است. راغب اصفهاني بر اين باور است كه اصل آن به معناي بريدن پوست براي دوختن است و افراء به معناي شكافتن براي افساد و تباهي است (مفردات ص 634) و در اصطلاح به معناي از پيش خود بافتن امري دروغ و ناروا و نسبت دادن آن به ديگري است. (لسان العرب، ابن منظور ج 10 ص 256)

در كاربردهاي سياسي، متهم ساختن نارواي فرد و يا گروه يا نهادي خاص از روي بدخواهي، انگيزه هاي خودخواهانه، حسادت، انتقام و مانند آن معنايي است كه براي افترا گفته اند. (فرهنگ اصطلاحات سياسي ص 391)

افترا نوعي كذب و دروغ به ديگري است كه شخص از آن ناخشنود مي شود و همواره در حق ديگري به كار مي رود ولي كذب مي تواند در حق خود و يا ديگري باشد. چنان كه در كذب دروغ شخص چه خود و چه ديگري ممكن است از كلام كذب و دروغ خشنود شود ولي هيچ كس از افترا خشنود نمي شود؛ زيرا به قصد و هدف اهانت است. شخصي كه افترا مي بندد مي كوشد تا ديگري را در اجتماع خوار كند و نگذارند تا وي محبوب ديگران قرار گيرد.

افترا از نظر حقوقي جرم محسوب مي شود و به عنوان عمل شمرده و از دايره بيان و آزادي بيان بيرون مي رود. در حقيقت افترا در حوزه عمل گفتاري نابهنجار قرار مي گيرد و نوعي رفتار نابهنجار شمرده مي شود. از اين روست كه به عنوان عمل مجرمانه در صورت اثبات مجازات مي شود. (حقوق كيفري اختصاصي ج 1 ص 331 و نيز ترمينولوژي حقوق ص 66)

اين واژه بيش از 60 بار در قرآن به كار رفته است و اين افزون بر واژگاني ديگر است كه اين مفهوم را به شكلي ديگر منتقل مي كند. از اين واژگان مي توان به بهتان، رمي و تقول و مانند آن اشاره كرد.

از نظر قرآن، افترا به عنوان خصلت اخلاقي مذموم و از نظر اجتماعي نابهنجاري رفتاري تلقي مي شود و خداوند در قرآن به عنوان امري ناپسند شخص را گناهكار (نساء آيه 50 و 112) مي شمارد و به حكم گناه عظيم (نساء آيه 48 و نور آيه 15) ظلم و زور (فرقان آيه 4) مي داند. مرتكبان آن از نظر قرآن مردماني گناهكار و زيانكار (اعراف آيه 53) و فاسق (نور آيه 4) و ستمگر (آل عمران آيه 94) و حتي ظالم ترين افراد (انعام آيه 21 و 93 و 144) شمرده شده اند.

از انسان ها خواسته شده است تا از آن پرهيز كنند (طه آيه 61) تا از لعن و نفرين خداوند (هود آيه 18 و توبه آيه 30) در امان مانند.

عوامل و زمينه هاي افترا

افترا درحوزه هاي مختلف به كار مي رود كه مي تواند حوزه هاي عقيدتي و اجتماعي را شامل شود. آن چه در اين جا موردنظر است كاركردهاي زيانبار آن در حوزه امور اجتماعي است. از اين رو شناخت علل و عوامل آن مي تواند كاركردها و نقش آن را نيز روشن سازد.

تحقير و خوار كردن

يكي از مهم ترين علل و عوامل اصلي افترا را مي بايست در دشمني جست. انسان ها براي اين كه خود را موفق نشان دهند و به ديگري ضربه زنند نخست مي كوشند تا شخصيت اجتماعي شخص را در هم كوبند. تحقير و خوار كردن ديگري مهم ترين هدف است. از اين رو همواره مي كوشند تا به روش هاي مختلف چون تهمت و دروغ و افترا و بهتان و افك آنان را در نظر اجتماع كوچك كنند و محبوبيت اجتماعي ايشان را كاهش دهند. از اين رو قرآن مهم ترين عامل را دشمني افترا زنندگان مي شمارد. (انعام آيه 112)

برتري طلبي و غرور

برتري طلبي و خوي استكباري و غرور از عوامل ديگري است كه قرآن براي افترا بيان مي كند. كسي خود را از ديگري برتر مي يابد مي كوشد تا كساني كه محبوب مردم و اجتماع هستند را خوار و ذليل كند و خود را به اين طريق در ميان مردمان برتر قرار دهد. در حقيقت محبوبيت اجتماعي ديگري را مانع برتري جويي خود مي شمارد و براي كاهش محبوبيت اجتماعي ديگري به افترا و بهتان تكيه مي كند. در جامعه امروز بهتان در زمان انتخابات بسيار كاربرد دارد تا به اين وسيله محبوبيت اجتماعي ديگري را كاهش دهند و خود را در سطح اجتماعي بالاتر و برتر قرار دهند. (زمر آيه 59 و 60)

روحيه خود خواهي و خودپسندي

گاهي روحيه خودخواهي و خودپسندي باعث مي شود انسان به ديگران افترا بزنند. هنگامي كه شخصيت خودش را بيش از حد و اندازه باور داشته باشد مي كوشد تا هر گونه محبوبيت ديگري را از ميان بردارد تا محبوبيت وي خودنمايي كند. (نساء آيه 49 و 50)

انگيزه ها و اهداف

رسيدن به اموال و منصب هاي دنيوي

مهم ترين انگيزه افتراكنندگان را مي بايست در دنياطلبي آنان جست وجو نمود. گاه انسان براي رسيدن به اموال و مقام و منصب هاي دنيوي مانند نمايندگي مجلس و رياست جمهوري به افترا و تهمت به ديگري اقدام مي كند. گرايش به دنيا و عدم دسترسي و يا احتمال وجود مانعيت از سوي ديگري موجب مي شود تا براي اين كه محبوبيت خود را افزايش دهد و يا محبوبيت ديگري را به عنوان مانع از ميان بردارد، به افترا روي مي آورد. اين گونه است كه با دروغ گفتن و افترا بستن جامه محبوبيت ديگري را مي كوشد تا از تن وي به درآورد.

به سخن ديگر از آن جايي كه محبوبيت اشخاص براساس جامه حيا و حجبي است كه رفتارهاي هنجاري و پسنديده در اجتماع ايجاد كرده كندن آن به معناي لخت كردن وي است؛ بلكه بايد گفت از آن جايي كه شخصيت شخص با اموري از اين دست فراهم مي آيد و ظاهر هر كسي همانند پوست اوست كه وي را مي پوشاند و زيبا نگه مي دارد. افترا به معناي پوست كندن است. شخصي كه به وي افترا زده مي شود هر چند كه در باطن از آن مبرا و منزه است ولي در ظاهر پوست وي كنده مي شود و شخصيت اجتماعي وي از ميان مي رود. از اين رو بايد گفت كه افترا به اشخاص به معناي شخصيت زدايي از اوست كه همانند پوست كندن او مي باشد. اين گونه است كه ترور شخصيت بدتر و زشت تر از ترور فيزيكي شخص است. كسي كه شخصيت وي را ترور مي كنند همانند اين است كه زنده زنده پوست وي را بكنند. اين بدترين و زشت ترين كار با كسي است.

به هر حال قرآن مهم ترين انگيزه را در دنياطلبي برخي مي شمارد كه حاضر مي شوند شخصيت اجتماعي ديگري را زنده زنده از تن شخصي بيرون آورند و پوستش را بكنند. (بقره آيه 79 و آل عمران آيه 75 و اعراف آيه 169)

توجيه رفتار

ديگر انگيزه اشخاص از دست زدن به افترا نسبت به ديگري را مي بايست در توجيه گري او دانست. اشخاصي براي اين كه كار زشت و نارواي اجتماعي خود را توجيه كنند به ابزار افترا تمسك مي جويند. وقتي به اشخاص با شخصيتي افترا زده شود و اين امر از نظر اين كه ديگري نيز مرتكب شده است مي تواند باعث شود تا گناهان و بزه هاي خود را كم اهميت جلوه دهد. بسيار ديده شده است كه اشخاص به دروغ و تهمت بيان مي دارند كه اگر من اين كار را كردم ديگري كه بدتر كرده است. اگر من خيانت كردم ديگري هم خيانت و هم جنايت كرده است. در حقيقت با بيان جنايت ديگري خيانت خود را توجيه كنند. اين همان به مرگ گرفتن ديگري براي رضايت به تب است. (انعام آيه 148 و زخرف آيه 20 و نيز اعراف آيه 28).

به سخن ديگر شخص با اين كار مي كوشد تا خود را با افترا تبرئه كند. بسياري هستند كه تبرئه و نجات خود را از گناه و بزهي كه مرتكب شده اند و نيز پيامدهاي آن به افترا به ديگري مي جويند. اين مسئله در سوره يوسف در داستان همسر عزيز مصر به خوبي نشان داده شده است. همسر عزيز مصر پس از آشكاري از خيانت به شوهر مي كوشد تا يوسف(ع) را متهم سازد. از اين رو افترا را ابزاري براي رهايي و تبرئه خود مي جويد مي گويد: جزاي كسي كه قصد سوئي به همسرت دارد آيا جزاي زندان و يا مجازاتي دردناك تر ست؟ (يوسف آيه 25)

كاركردها و نقش زيانبار افترا

با بيان عوامل و اهداف به خوبي روشن شد كه افترا به عنوان نابهنجاري اجتماعي چه آثار زيانباري بر جامعه مي گذارد. كسي كه افترا مي زند امنيت اجتماعي نيز در معرض خطر قرار مي دهد. اين گونه نيست كه تنها با افترا زدن شخصيت كسي را در معرض تهديد قرار داده و زنده زنده پوست شخصيت شخص را از تن او كنده است بلكه آثار مخرب رواني بر جامعه به جا مي گذارد؛ زيرا افترا نسبت به كساني انجام مي شود كه در جامعه از محبوبيت اجتماعي و شخصيت برتري برخوردار مي باشند. مردم آنان را كساني مي شمارند كه داراي رفتارهاي پسنديده اجتماعي هستند و همين رفتارهاي پسنديده موجب شده است كه از نظر مردم محبوب شود. حال با افترا اين مقام و جايگاهي كه مردم براي وي در نظر گرفته اند متزلزل و فرو مي ريزد.

فروپاشي اين شخصيت تمام كاركرد افترا نيست بلكه موجب مي شود تا مردم نسبت به ديگري به شك و ترديد بيفتند و ديگر صداقت و سلامت اشخاص ديگر را باور نكنند. اين افراد هرچند كه به مقام الگوهاي اجتماعي رشد و ترقي نكرده باشند از نظر اجتماعي در جايگاهي هستند كه مورد تاييد اكثريت مردم مي باشند؛ حال با تهمت و افترا اين مقام اجتماعي فرو مي ريزد و مردم ديگر به كسي اطمينان نمي كنند. اگر گفته شود كه فلاني انسان خوبي است با نمونه هايي كه با افترا مقام آنان تهديد و فرو ريخته شده است كسي را باور نمي كنند و همه مردم را با يك چوب مي رانند. اين گونه است كه مي گويند همه مثل هم هستند به كسي نمي شود اعتماد كرد. مگر فلاني نبود كه آن اندازه محبوب بود ولي چنان و چنين از آب درآمد. اين گونه است كه افترا موجب مي شود تا امنيت اجتماعي در معرض خطر قرار گيرد و مردم ديگر به كسي اعتماد و اطمينان پيدا نكنند. سلب اطمينان و اعتماد مهم ترين زياني است كه افترا در جامعه پديد مي آورد.

هدف از افترا از نظر كساني كه به اين كار اقدام مي كنند طرد اجتماعي اشخاصي است كه از نظر اجتماعي محبوب مردم هستند و افراد جامعه ايشان را دست كم به عنوان انسان هاي معتمد و مقبول پذيرفته اند. اين گونه است كه با افترا هرچند كه بعداً ضد آن ثابت شود طرد اجتماعي صورت مي گيرد؛ زيرا ثابت شده است كه همواره خبرهاي دروغ و شايعات زودتر و سريع تر در جامعه پخش مي شود و تكذيب و انكارها يا شنيده نمي شود و يا به گوش نمي رسد و يا قابل باور نيست.

از اين روست كه دروغ ها و اتهامات و افترائات در عناوين يك و بزرگ و تكذيب ها در گوشه هاي ناديده روزنامه ها چاپ و منتشر مي شود و اين گونه است كه طرد اجتماعي خواسته و ناخواسته با افترا تحقق مي يابد. زمينه براي سلب اطمينان و اعتماد اجتماعي فراهم شده و امنيت اجتماعي در معرض خطر قرار مي گيرد به ويژه كه آفات و آسيب هاي بسياري را در مسئله جامعه پذيري نسل هاي آينده كه برخي را الگوي اجتماعي و زندگي خويش قرار مي دهند پديد مي آورد. كاركردها و نقش افترا را مي توان در امور ديگري نيز مورد بررسي و كنكاش قرارداد كه فرصت هاي مقتضي ديگري را مي طلبد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا