اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

چگونگی بهره مندی از فرشتگان و قدرت های شگفت

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

هر کسی دوست دارد که از قدرتهای ماورای طبیعی استفاده کند و از علوم غریبه و غیر عادی سود برد. بسیاری با خواندن داستان های بزرگان معنوی جهان به ویژه اولیای الهی غبطه می خورند و آرزو دارند که مانند ایشان از دانش های غیبی برخوردار بوده، قدرت تصرف در امور تکوینی داشته و از چشم بصیرت و برزخی سود می بردند و یا چشمشان به ملکوت و بهشت باز می شد و حقایق آن جهانی برایشان کشف می شد و موقعیت خود را در جهان دنیا و آخرت می دیدند و بهشت را برای خودشان تضمین می کردند.

اما واقعا چنین آرزوهایی شدنی و امکان پذیر است؟ آیا این ها واقعا برای مردم عادی امکان پذیر است؟ چگونه می توان این گونه شد؟ چه راهی برای رسیدن به این آرزوهای دست نیافتنی و شیرین وجود دارد؟ نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن شد تا به گوشه ای از این حقیقت و برخی از راه های دست یافتنی آن اشاره کند. با این مطلب را از نظر می گذرانیم.

هستی در کف دست انسان

شاید در میان آفریده های الهی انسان شگفت انگیزترین و بی مانندترین آفریده باشد. از این روست که خداوند پس از آفرینش انسان بر خود درود و آفرین فرستاد(مومنون، آیه 14) و در برابر اعتراض و ادعای فرشتگان(بقره، آیه 30) و محاجات فرشتگان در ملای اعلا( ص، 69) انسان را به عنوان خلیفه انتخاب و معرفی می کند( بقره، آیه 30) و به اعتراض ، کفر ، تمرد و عصیان ابلیس در آن مقام قدس وقعی نمی نهد.(بقره، آیه 34؛ ص ، آیه 74)

علت این انتخاب این بودکه خداوند حضرت آدم(ع) را به صورت خودش آفریده است. از امیرمومنان على(ع) روایت است که فرمود: قال: سمع النبىّ(صلى الله عليه وآله) رجلاً يقول لرجل: قبّح اللّه وجهك و وجه من يشبهك. فقال(ص): مه! لا تقل هذا فانّ اللّه خلق آدم على صورته؛ رسول خدا(ص) شنيد كه مردى به مرد ديگر مى گويد: خدا روى تو و روى كسى را كه به تو شباهت داشته باشد زشت كند. پيامبر(ص) فرمود: ساكت باش اين گونه نگو زيرا خداوند آدم را به صورت اين مرد آفريده است.

هم چنین از امام رضا(ع) روایت است که : قلت للرضا(ع):يابن رسول اللّه! انّ الناس يروون انّ رسول اللّه(ص) قال: انّ اللّه خلق آدم على صورته. فقال: قاتلهم اللّه لقد حذفوا اول الحديث، انّ رسول اللّه(ص)مرّ برجلين يتسابّان، فسمع احدهما يقول لصاحبه: قبح اللّه وجهك و وجه من يشبهك. فقال(ص): يا عبداللّه لا تقل هذا لاخيك فانّ اللّه عزوجلّ خلق آدم على صورته: گفتم به امام رضا(ع): اى فرزند رسول خدا مردم روايت مى كنند از پيامبر(ص) كه فرمود: خداوند آدم را به صورت خود آفريده است. فرمود: خداوند آنان را بكشد زيرا اول حديث را حذف كرده اند. رسول خدا(ص) بر دو مرد مى گذشت كه شنيد يكى به ديگرى مى گويد: خدا روى تو و روى كسى را كه به تو شباهت داشته باشد، زشت كند. پيامبر(ص) فرمود: اى بنده خدا اين سخن را نگو زيرا خداوند آدم را به صورت خود آفريده است.( بحارالانوار، ج 4، ص 11، باب «تأويل قوله تعالى: و نفخت فيه من روحى، و: روح منه. و قوله(صلى الله عليه وآله) خلق اللّه آدم على صورته».)

خداوند در آیات قرآنی این خلقت بر صورت خود را به خوبی تبیین و توضیح داده است؛ زیرا نخست این که از روح خود (روحی) در حضرت آدم(ع) دمید (حجر،‌آیه 29؛ ص، آیه 72) و دیگر آن که همه صفات و اسمای خود را حضرت آدم(ع) داد که به شکل تعلیم همه اسماء‌ الهی از آن یاد کرده است.( بقره، آیه 41) این تعلیم هرگز به معنای آموزش و تعلیم علم حصولی نیست که الفاظ و مفاهیم یا همان اسم الاسم را به انسان بیاموزد؛ بلکه مراد آن است که حقیقت اسم را به انسان داده است که همان صفات ظهوری خداوند است. وقتی ما از اسمای الهی سخن می گوییم مراد حقیقت اسم است نه نامی که به آن حقیقت اشاره دارد و از الفاظ است.

بنابراین، این که خداوند حضرت آدم(ع) را به صورت خود آفریده به معنای آن است که حضرت آدم(ع) را مظهر اسما و صفات خود قرار داده است. از همین روست که آن حضرت(ع) لیاقت و شایستگی سجده هستی و ماسوی الله را یافته است تا این گونه حضرت آدم(ع) را به عنوان خلیفه و مظاهر الوهیت و ربوبیت خداوند بشناسند و از او بیاموزند و بهره مند شوند.(بقره، آیه 33)

همان گونه که حضرت آدم(ع) شایسته این مقام شده است، بنی آدم و فرزندان از نسل او نیز این امکان را خواهند یافت که خلیفه و مظهر کامل اسمای الهی شوند؛ هر چند که همگی از خلافت عمومی بهره مند هستند و به طور طبیعی بر همه ما سوی الله برتر هستند؛ ولی این خلافت زمانی کامل و تمام خواهد شد که انسان بتواند همانند حضرت آدم(ع) مظهر اسما و صفات الهی شود. آن گاه است که ما سوی الله در کف دست هر کسی خواهد بود که به مقام مظهریت رسیده باشد.

چگونگی رسیدن به مظهریت در الوهیت و ربوبیت

یکی از پرسش های اساسی انسان این است که چگونه می توانیم به مقامی برسیم که ما سوی الله در اختیار ما باشد؟ آیا واقعا برای هر انسانی این شدنی است که مظهر خداوند شود؟

از آیات قرآنی به دست می آید که چنین امکانی برای هر انسانی است و انسان به طور طبیعی از چنین ظرفیتی برخوردار است و تنها کاری که می بایست انجام دهد این است که خود را خدایی کند و صورت خداوند را در خود تجلی بخشد؛ چرا که در این صورت است متاله و ربانی می شود و خداوند او را به عنوان مجاری فعل خود قرار می دهد. به خشم او خشم می گیرد و به رضایت او خشنود می شود؛ چرا که بسیاری از صفاتی که به خداوند نسبت داده می شود در حقیقت صفات اولیای الهی است؛ زیرا در روایات شیعی بیان شده که برای خداوند تنها پنج صفت اصلی است که به آن امهات الاسماء و صفت ذات می گویند. این پنج صفت ذات که همه صفات دیگر از آن برمی خیزد، عبارت از صفات حی، علم، قدرت، سمع و بصر است (البته اهل سنت اراده و کلام را نیز از امهات الاسماء ‌دانسته اند) و بقیه صفات در حقیقت صفات فعل است که مرتبط به اولیای الهی است. انسانی که متاله و خدایی می شود و در مقام مظهر الهی در می آید، خداوند او را فانی در خود می کند ، پس بقای بنده به خداست. در این صورت است که خداوند بنده ای که به وحدت سه گانه رسیده و از شرک در فعل، صفت و ذات رهیده و مظهر «وحده وحده وحده» شده باشد، همه چیزش را به خود نسبت می دهد. پس بسیاری از صفاتی که به خداوند نسبت داده می شود، در حقیقت صفت بندگان مخلص(خالص شده) اوست که به حکم فنای فی الله ، خداوند آن را به خود نسبت می دهد.

در كتاب كافى كلينى و توحيد صدوق در حديثى به نقل از امام صادق (ع) به اين مساله اشاره شده است. از امام عليه السلام درباره اين آيه سوال شده است : فلما اسفونا انتقمنا منهم ؛و چون ما را به خشم در آوردند، از آنان انتقام گرفتيم.(زخرف، ایه 55)

امام صادق عليه السلام در پاسخ فرمودند: خداى – تبارك و تعالى – مانند ما خشگمين نمى شود، بلكه او براى خود اوليائى خلق كرده كه آنها خشمگين و يا خشنود مى شوند و آن اولياء، مخلوق خدا و مدبر به تدبير خدايند و خداى تعالى رضاى آنان را رضاى خود و سخط آنان را سخط خود قرار داده است؛ چون ايشان را داعيان به سوى خود و دليل هايى بر هستى و آثار هستى خود قرار داده است بدين جهت اولياء اللّه به خاطر او خشم مى كنند و به خاطر او راضى مى شوند و اصولا خداى تعالى در معرض اين گونه احوال قرار نمى گيرد و اگر خود خداى تعالى اينگونه الفاظ را درباره خود استعمال نكرده بود، ما نيز استعمال نمى كرديم، ولى از آنجایی كه خودش ‍ استعمال كرده است، ناگزير بايد معناى صحيحى برايش پيدا بكنيم؛ معنايى كه كلام خود او آن را تصدیق کند، همچنان كه فرمودند: من اهان وليا فقد بارزنى بالمحاربه و دعانى اليها؛ هر كس يكى از اولياى مرا اهانت كند، به جنگ من آمده و به من اعلان جنگ كرده است . و نيز فرموده : من يطع الرسول فقد اطاع اللّه ؛ هر كس رسول را اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده است.(نساء، آیه 80) و نيز فرموده :ان الذين يبايعونك انما يبايعون اللّه ؛ كسانى كه با تو بيعت مى كنند با خدا بيعت كرده اند.(فتح، آیه 10) همه اين گونه تعبيرات همان معنايى را دارد كه برايت گفتم و همچنين رضا و غضب خدا و صفات ديگرى كه نظير رضا و غضب هستند، همه در حقيقت صفات اولياى خداست نه صفات خود خدا.( توحيد، شيخ صدوق، ص 168 – 169)

اما چگونه می توان به مظهریت در الوهیت و ربوبیت رسید و ربانی(آل عمران، آیه 79) شد؟ خداوند در آیات قرآنی، اسلام را تنها راه رسیدن به این مقامات می داند و در آیاتی از جمله آیات 31 و 32 سوره آل عمران مشخص می کند که راه رسیدن آن است که از پیامبر(ص) اطاعت کنید که ایشان فانی فی الله و باقی بالله است تا این گونه صفات خدایی در شما بروز و ظهور یابد و محبوب و مرضی خداوند شوید و به عنوان نفس دارای اطمینان و سکونت در جنت ذات مستقر گردید.(فجر، آیات 27 تا 30)

در این میان برخی از امور بسیار مهم تر و اساسی تر است؛ زیرا جلوه های عینی این اطاعت از پیامبر(ص) است که به عنوان ولی الله عین اطاعت خداوند است نه همانند آن.(آل عمران، آیه 32)

مهم ترین جلوه اطاعت از خدا و رسول را می بایست ایمان صادق و عمل خالص دید. از این روست که خداوند در آیاتی از جمله در آیه 30 سوره فصلت می فرماید: إنّ الّذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقـموا تتنزّل عليهم الملـئكة ألاّ تخافوا ولاتحزنوا وأبشروا بالجنّة الّتى كنتم توعدون؛ به راستی کسانی که گفتند پروردگار ما الله است و سپس در این راه استقامت ورزیدند، بر ایشان فرشتگان نازل می شوند که از آینده مهراسید و از گذشته اندوهگین مشوید و به آنان بشارت و مژده به بهشتی دادند که از پیش بدان وعده داده شده بودند.

از این آیه به دست می آید که کسانی که معرفت کامل نسبت به خداوند و ربوبیت او یافته و بر این باور و اعتقاد صادق بوده و آن را شعار خود قرار داده و در برابر مشکلات استقامت ورزیدند فرشتگان الهی بر ایشان فرود می آیند. این نزول فرشتگان یک بار نیست،‌ بلکه در همین دنیا بارها و بارها بر ایشان فرود می آیند و اخباری خاص را به ایشان گزارش می دهند و در خدمت ایشان خواهند بود.

پس نکته مهم در بهره مندی از قوای غیبی و قدرت های دیگر ماورایی این است که ایمانی چنین به دست آوریم و استقامت در ایمان داشته باشیم. استقامت از واژه قَوَمَ به معناى استمرار و پايدارى،( اساس‌البلاغه، زمخشری، ص‌538) راستى، ايستادن، راست شدن، راست بايستادن(لغت نامه دهخدا) و قرار داشتن در راه راست بدون منحرف شدن است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قوم)

کسی که بتواند در برابر فشارهای درونی هواهای نفسانی و فشارهای بیرونی وسوسه های شیطانی مقاومت کند و به ویژه تقوای الهی را به دست آورد و از هر چه خداوند نهی کرده و یا امر نموده پیروی و اطاعت کند، در این صورت است که بهره مند از صفات الهی می شود که از همه مهم تر همان امهات الاسماء است.

خداوند در آیاتی از جمله 285 سوره بقره می فرماید: وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ ؛ و اگر تقوای الهی پیشه گیرید، خداوند به شما نعمت های بی شمار و از جمله تعلیم می دهد. بی گمان این تعلیمی که خداوند در این جا به متقین وعده داده است، از تعلیم های عادی مانند علوم حصولی نیست؛ بلکه علم و دانش خاصی است که از آن به علم لدنی (کهف، آیه 65)، علم الکتاب(نمل،‌آیه 40؛ رعد، آیه 43) و مانند آن یاد کرده است. این علوم برای صاحبان آن توانایی و قدرتی بی مانند فراهم آورده بود چنان که در داستان انتقال تخت بلقیس، اعمال خضر نبی(ع) ، و امیرمومنان علی(ع) در ایات قرآنی گزارش شده است.

به سخن دیگر، اگر خداوند در آیه 31سوره بقره از تعلیم الاسماء به حضرت آدم(ع) سخن گفته و آن را علت انتخاب آن حضرت(ع) برای خلافت الهی دانسته است، همین تعلیم نیز برای کسانی که در مسیر صراط مستقیم اسلام قرار گیرند، فراهم است . پس خداوند کسانی که تقوای الهی را در پیش گیرند، تعلیم الاسماء کرده و ایشان را به عنوان مظاهر اسمای الهی به خلافت در الوهیت و ربوبیت بر می گزیند.

بر این اساس اینان در جایگاهی هستند که فعل ایشان فعل خداوند خواهد بود و هم چنین فعل خدا فعل ایشان است؛ از این روست که اطاعت خدا و رسول یکسان دانسته شده است؛ چرا که در همه چیز مظاهر الهی هستند و نطق ایشان نطق خداست(نجم، آیه 3) و رمی و تیر انداختن ایشان همان تیر انداختن خداست(انفال، ایه 17) چرا که خدایی و متاله شده و به عنوان خدایی، مظهر ربوبیت و پروردگاری شده اند.

ایشان نسبت به همه چیز آگاهی دارند و این گونه نیست که پرده ای در برابر ایشان از حجاب های ظلمانی یا نورانی باشد، چنان که بر اکثریت مردم است و تا مرگ این پرده بر چشمان و دل و گوش دارند.(ق، ایه 22) پس همه چیز را از ملکوت و غیر آن می ببیند (انعام،‌آیه 75) و از اخبار ملای اعلی خبر دارند و دیگر نیازی نیست که مانند شیاطین به استراق سمع بپردازند و بخواهند به دزدی چیزی را استماع کنند و اخباری را دریابند.(صافات، آیه 8) بلکه خود در ملای اعلی مستقر هستند؛ چنان که پیامبر(ص) در آن مقام یا برتر از آن ها مستقر بوده است.(نجم، آیات 8 و 9) پس می توانند هر چیزی که را که خداوند در عالم تدبیر می کند بدانند و ببیند؛ زیرا در قرب الهی بلکه فانی در فی الله و بقای بالله هستند و از تدبیر اموری که از آسمان تا زمین اتفاق می افتد نه تنها در کلیات و جزئیات آن آگاه هستند بلکه خود اهل تصرف و تدبیر به عنوان ید الله، عین الله ، اسدالله، ثارالله ، سمع الله و مانند آن هستند.

پس اولیای الهی مصداق آن چیزی می شوند که امام صادق(ع) در بیان اولیای الهی گفته است. كلينى در كتاب كافى در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرموده است : ان اللّه – جل جلاله – قال : ما تقرب الى عبد من عبادى بشى ء احب الى مما افترضت عليه و انه ليتقرب الى بالنافله حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به ولسانه الذى ينطق به ويده التى يبطش بها ان دعانى اجبته و ان سئلنى اعطيته؛ خداى – جل جلاله – مى فرمايد: هيچ بنده اى به سوى من اسباب تقرب خود را فراهم نمى سازد كه محبوب تر باشد نز من از آنچه را كه من بر وى حتم و واجب نموده ام و بطور يقين، بنده؛ من به سوى من تقرب مى جويد با به جا آوردن كارهاى مستحب، تا جائى كه من او را دوست دارم؛ پس چون من او را دوست داشتم، من گوش او هستم كه با آن مى شنود و چشم او هستم كه با آن مى بيند و زبان او هستم كه با آن سخن مى گويد و دست او هستم كه با آن مى دهد و مى گيرد و پاى او هستم كه با آن راه مى رود؛ وقتى كه مرا بخواند اجابت مى كنم، و وقتى كه از من در خواست نمايد به او مى دهم .( الكافى، ج 2، ص352، باب من اذى المسلمين و احتقرهم )

چنانچه در حديث قدسي وارده است: عَبْدِ أطِعْنِي حَتَّي أجْعَلَکَ مِثْلِي(أوْ مَثَلِي) أقُولُ لِلشَّيْءِ: کُنْ! فَيَکُونُ. تَقُولُ لِلشَّيْيءِ: کُنْ فَيَکُونُ!؛ اي بنده من! از من اطاعت کن؛ تا من ترا مِثّل خود قرار دهم- و يا شبيه و نظير خود قرار دهم- من به چيزي ميگويم: بشو! مي‌شود. تو به چيزي ميگوئي: بشو! مي‌شود! (عده الداعي احمدبن فَهد حلّي،ازکعب الأحبار؛ مشارق انوار اليقين،حافظ رجب برسي، ص 536)

خداوند بارها از بنده خود خواسته است که به زندگی دنیا دل نبسته (لقمان، آیه 33؛ عنکبوت، آیه 64) و آن را بازیچه ای بدانند(انعام، آیه 32) و متوجه زندگی آخرت باشند که حیات محض است(عنکبوت، ایه 64) پس هرگز یاد خدا از دلشان بیرون نرود() و خداوند را همه جا شاهد و ناظر(فصلت، آیه 53) و مشهود در همه چیز(همان) و همراه همه چیز(حدید، ایه 4) و قایم همه چیز(رعد، آیه 33) دانسته و مواظب خود باشند(تحریم،‌ایه 6؛ مائده ،‌آیه 105) تا شیطان ایشان را فریب ندهد (انشقاق، آیه 6) راه دروغین در برابر ایشان نگذارد(جن، آیه 17) و موجبات فراموشی خداوند نشود تا خودشان را نیز فراموش کنند(حشر، آیه 19) و گرفتار غفلتی شوند و حضور خداوند را نببیند(کهف، آیه 28) بلکه همواره مواظب هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی باشند(ناس، آیات 4 و 5) و خدا را بسیار یاد کنند و به چشم دل ببیند(بقره، ایه 200) و دل ها را به یاد خدا آباد سازند.(دعای کمیل) پس این گونه است که مسیر تقوا را خواهند پیمود و کادح به سوی خداوند بوده و خدایی و ربانی می شوند و از علوم غریبه و قدرت های ماورایی بهره مند خواهد شد.(انشقاق، آیه 6)

انسان هر چه بتواند اسمای الهی بیش تری را به شکل بهتر و کامل تر و تمام تری در خود ظهور و بروز دهد، این علوم و قدرت ها و اسمای خمسه که از ام الاسماء است در وی بیش تر بیش تر خواهد شد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا