اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

جهل و نادانی، بزرگ ترین مصیبت بشر

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

جهل و نادانی در مقام نظر و عمل بزرگ ترین مصیبت بشر است؛ چرا که همه بدبختی های بشر در دنیا و آخرت ریشه در جهالت انسان دارد. البته با آموزش می توان علم را به آدمی آموخت ولی در یک مرتبه دیگر، نمی توان کاری کرد که شخص از عقل خویش استفاده کند و هم چنان جاهل باقی می ماند. دو مشکل بزرگ آدمی که مرتبط با جهل است؛ یکی فقدان دانش و علم و دیگری عدم بهره گیری از عقل یعنی همان تعقل و خردورزی است. این دو مشکل خاستگاه همه بدبختی های آدمی است.

 

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با بررسی آثار و عوامل جهالت،‌ نقش مخرب جهالت را در دو مقام فوق بر اساس آموزه های وحیانی اسلام تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

جهالت به معنای فقدان علم و تعقل

واژه عربی جهل که در فارسی به نادانی برگردان و ترجمه شده، گاه نقیض علم و گاه نقیض عقل قرار می گیرد. با نگاهی به مجلد نخست اصول کافی و کتاب عقل و جهل به روشنی دانسته می شود که در روایات اسلامی دربسیاری موارد وقتی از جهالت و یا جنود و لشکریان جهل سخن به میان می آید، در برابر تعقل ورزی است. بنابراین، ترجمه جهل به معنای نادانی و ندانستن و فقدان دانش شاید ترجمه ای ناقص و نارسا باشد؛‌چرا که در این ترجمه به مساله تعقل و خردورزی هیچ اشاره نمی شود؛ هر چند که نادان می تواند کسی باشد که خردورزی نکرده و از طریق معلوم خود مجهولی را حل نکرده است؛‌ اما نادانی و عدم آگاهی می تواند ارتباط به تعقل نداشته باشد؛ چرا که شاید همان معلوم نخست در اختیار نباشد تا تعقلی ورزد.

به هر حال، واژه جهل دارای دو کاربرد اصلی است؛ چرا که گاه در برابر علم و گاه در برابر عقل به کار می رود. پس ممکن است وقتی گفته شود شخصی جاهل است به معنای فقدان دانش یا فقدان عقل و تعقل ورزی باشد.

علما و دانشمندان جهل را بر اساس کاربردهای آن در فرهنگ قرآن سه قسم دانسته اند: 1. خالى بودن نفس از علم كه معناى اصلى جهل است‌؛ 2. اعتقاد به چيزى برخلاف آنچه كه هست‌؛ 3. انجام دادن كارى برخلاف آنچه كه بايد انجام شود.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 209، ذیل واژه جهل)

آثار جهل در زندگی بشر

انسان موجودی است که حقیقت او را عقل و علم تشکیل می دهد و همین مساله موجب شرافت انسان شده و او را تا مقام خلافت الهی پیش برده است. در آیات قرآنی از جمله آیه 30 و 31 سوره بقره هنگامی که از شرافت و کرامت انسانی به عنوان خلیفه یاد می شود، به این نکته توجه داده شده که این سلطه انسان بر دیگر موجودات و لزوم اطاعت و تبعیت آنها از انسان در گرو علم انسان است که خداوند به انسان بخشیده است و حتی فرشتگان مقرب نیز از آن علوم بی بهره اند.

انسان با علم و بهره گیری از عقل یعنی همان تعقل و خردورزی است که می تواند به این شرافت و کرامت فعلیت بخشد و خلافت خود را تثبیت نماید، وگرنه عدم بهره گیری از عقل و علم به معنای باقی ماندن در نقص خواهد بود. چنین نقصی، بزرگ ترین فقری است که موجودی بدان دچار می شود ، چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:لا فقرَ اَشدُّ مِنَ الجَهلِ ، لا مالَ اَعودُ مِن العَقلِ؛ هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.(اصول کافی، ج1، ص30) و از امام على عليه السلام نیز نقل شده که ایشان می فرماید:لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.(تحف العقول، ص89) چرا که فقدان علم و عقل در هر انسانی او را از مقام شرافت و کرامت انسانی ساقط می کند و او را حتی پست تر از چارپایان می سازد.(اعراف، آیه 179؛ فرقان، 44) این گونه است که سازه ای ناقص از خود به وجود می آورد و به دوزخ فراق می رود و هنگامی که فرشتگان عذاب از علت ورود به دوزخ می گویند، بر پایه همان کشفی که در هنگام مرگ رخ می دهد و به علم شهودی نسبت به خود و جهان می رسد(ق، آیه 22)،‌ می گوید که از علم دیگران بهره نبرده و گوش به حرفهای عالمان و عاقلان ندادیم و تعقل و خردورزی نداشتیم.(ملک، آیه 10)

البته در روایات است که مسئولیت عاقل و عالم دو چندان است؛ زیرا می بایست همان گونه که خود را از خسران ابدی می رهاند دیگران را نیز برهاند. از این روست که مسئولیتی برای عاقل و عالم است که همانا آموزش جهال است. امام صادق عليه السلام در این باره می فرماید:إِنَّ اللّه لَم يَخُذ عَلَى الجُهّالِ عَهدا بِطَلَبِ العِلمِ حَتّى أَخَذَ عَلَى العُلَماءِ عَهدا بِبَذلِ العِلمِ لِلجُّهالِ، لأَنَّ العِلمَ كانَ قَبلَ الجَهلِ؛ خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به نادانان بياموزند، زيرا دانش، پيش از نادانى بود. (غررالحكم، ج6، ص441، ح10926)

امیرمومنان امام على عليه السلام نیز در این باره می فرماید :زكوةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ؛ زكات عقل تحمّل نادانان است.(التوحيد، ص 127) این تحمل به اشکال مختلف صورت می گیرد که از جمله آن ها برخورد سالم با آنان و تند نشدن نسبت به رفتارهای جاهلانه آنان و برخورد اخلاقی داشتن با آنان (فرقان،‌ایه 63)و هم چنین آموزش آنان است هر چند که با سختی باشد.

به هر حال، همه کرامت و شرافت آدمی در علم و عقل اوست و در برابر همه ذلت و بدبختی های او نیز برآیند جهل اوست. بر همین اساس می توان گفت که هر خوبی و خیری که برای آدمی است به سبب علم و عقل و هر شر و بدی نیز نتیجه جهل است. با این همه در ایات و روایات برخی از مصادیق مهم و اساسی شر و بدی که برای جهل است مورد تاکید قرار گرفته تا انسان را نسبت به وضعیت خود متذکر شود؛ زیرا قرآن و روایات در مقام پند و موعظه است و بیان کلیات نمی تواند آن تاثیری را داشته باشد که بیان مصادیق و جزئیات دارد. بر همین اساس، در این جا از باب تذکر و یادآوری برخی از مصادیق آثار جهالت بیان می شود.

آثار جهالت را می توان در حوزه های نظری و عملی شناسایی و بیان کرد. پس هم در حوزه اعتقادات و هم در حوزه عمل و اخلاق آثاری برای جهالت است که آثار آن در دنیا و آخرت خودنمایی می کند. از همین روست که امیرمومنان علی(ع) جهالت را بزرگ ترین مصیبت های بشر می داند و می فرماید:أَعظَمُ المَصائِبِ الجَهلُ؛ بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.(غرر الحکم و درر الکلم، ص73) از همین روست که خاستگاه همه بدی ها و شرور را جهالت می داند و می فرماید :اَلجَهلُ أَصلُ كُلِّ شَرٍّ؛نادانى ريشه همه بديهاست.(غرر الحکم و درر الکلم،ص73) چنان که پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله نیز می فرماید: اَلعِلمُ رَأسُ الخَيرِ كُلِّهِ، وَ الجَهلُ رَأسُ الشَّرِّ كُلِّهِ ؛ دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.(بحارالأنوار، ج77، ص 175، ح 9)

حضرت امیرمومنان علی(ع) هم چنین می فرماید :لَولا خَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، الحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِى العَمَلِ وَالعجابُ بِالرَّىِ؛ اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.(غررالحكم، ج2، ص451، حدیث3260)

رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز در این باره می فرماید:خَيرُ الدُّنيا وَالآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَشَرُّ الدُّنيا وَالآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ ؛خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى. (كنزالعمال، ج13، ص151، ح36472)

در آیات قرآنی برای جهالت بیش از پنجاه اثر بیان شده است که شامل اموری چون احساس امنيّت مشركان در پناه بتها(انعام، آیه 81)، اختلاف در مسایل(نساء، ایه 157؛ کهف، ایه 22)، ارزش گذاری غلط(هود، آیات 27 و 29؛ نحل، ایه 95)، استکبار و توقعات بی جا(هود، آیات 27 و 29)، اشتباه و خطا(بقره،ایه 273)، اضلال و گمراه سازی دیگران(نساء، آیه 44)، اعراض از حق(انبیاء، ایه 24)، اقدامات نسنجیده(حجرات،‌ایه 6)، انحرافات اخلاقی و جنسی(یوسف،‌ایه 33؛ نمل، آیه 55)، انحصار طلبی و نفی ارزش دیگران(بقره، آیه 113)، انکار معاد و حقایق هستی(نحل، ایه 38)، بت پرستی(اعراف، ایه 138 و 139)، بدعت در دین(انعام، آیات 140 تا 148)، بی ادبی و بد اخلاقی(فرقان، ایه 63؛ قصص، آیه 55)،‌بی تقوایی (بقره، ایه 103) ، بی صبری(کهف، ایات 68 و 71 تا 77 و 82)، پشیمانی(حجرات، آیه 6)، تعصب(بقره، ایه 113)، پذیرش خرافات(اعراف،‌‌آیه 131)، رو آوری به سحر و جادو و مانند آن(بقره، ایه 102) شایعه سازی(نور، آیات 11 و 15)، دنیا طلبی(عنکبوت، ایه 64)، زیان (انعام، آیه 140) و مانند آن اشاره کرد.

رشد انسان در هر زمینه ای به علم و عقل باز می گردد. انسان در مسایل مذهبی نیز با عقل و علم است که رشد پیدا می کند؛ و جهالت موجب می شود که مذهب رشد نکند و روش های رفتاری آدمی بهتر نشود، بلکه آیین های خوب و پاک با مانع جدی رشد مواجه شود. امیرمومنان امام على عليه السلام در این باره نیز می فرماید:لا يَزكو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ؛ هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.(غرر الحکم و درر الکلم، ص74)

جهالت آدمی را از ارزش و اعتبار در دنیا و آخرت می اندازد و انسان را خوار و ذلیل می سازد. رفتاری که از روی جهالت صورت می گیرد خود موجب خواری و ذلت آدمی می شود. گاه دیده شده که جهالت نسبت به یک موضوع آدمی را به کارهایی وامی دارد که انسان خواری و ذلیل می کند. امام على عليه السلام می فرماید:كَم مِن عَزيزٍ أَذَلَّهُ جَهلُهُ؛ چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.(غرر الحکم و درر الکلم، ص76) آن حضرت هم چنین در سخنی دیگر می فرماید :اَلصِّدقُ عِزٌّ وَالجَهلُ ذُلٌّ؛ راستى عزّت است و نادانى ذلّت و خواری.(تحف العقول، ص 356)

بر اساس آموزه های اسلامی ،‌دین داری و اخلاق ریشه در عقل دارد و بی دینی و بی اخلاقی در جهالت رشد می کند؛ چرا که دین و اخلاق به ویژه حیا که مهم ترین فضلیت اخلاقی است، از لوازم عقل است(اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل) پس در هر کسی جهالت باشد اخلاق از آن کس برود و شقاوت و بدبختی ابدی را برایش به ارمغان می آورد. امیرمومنان عليه السلام می فرماید:اَلجَهلُ مُميتُ الحياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛ نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.(غررالحكم،ص 75،ح 1164)

آن حضرت(ع) هم چنین می فرماید که هدایت و ضلالت آدمی ارتباط به عقل و جهل دارد. ایشان می فرماید :اَلعَقلُ يَهدى وَيُنجى، وَالجَهلُ يُغوى وَيُردى؛عقل راهنمايى مى كند و نجات مى دهد و نادانى گمراه مى كند و نابود مى گرداند.(غرر الحکم و درر الکلم،ص51)

عذر و بهانه جاهل مقصر پذیرفته نمی شود؛ زیرا خداوند به او عقل داده و ابزارهای شناخت و علم و دانش را نیز در اختیار او قرار داده است. بنابراین اگر جاهل قاصر دسترسی به معلوماتی ندارد و از همین رو، عذر و بهانه اش به عنوان جاهل بودن پذیرفته می شود(نساء، آیه 17؛ انعام، آیه 54؛ نحل،‌آیه 119)، ‌ولی از جاهل مقصر پذیرفته نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: قَلبٌ لَيسَ فيهِ شَى ءٌ مِنَ الحِكمَةِ كَبَيتٍ خَرِبٍ فَتَعَلَّموا وَعَلِّموا وَتَفَقَّهوا وَلا تَموتوا جُهّالاً فَإِنَّ اللّه لايَعذِرُ عَلَى الجَهلِ؛ دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه اى را براى نادانى نمى پذيرد.(نهج البلاغه، خطبه 91)

پس اگر بخواهیم از مشکل جهالت رهایی یابیم از عقل و ابزارهای شناختی چون حواس پنجگانه استفاده کنیم تا از جهالت رهایی یابیم ؛ چرا که امیرمومنان امام على عليه السلام می فرماید :اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ؛ دانش، نابود كننده نادانى است.(غرر الحکم و درر الکلم،ص73)

نشانه جهالت

اگر بخواهیم آدم عاقل و عالم را از جاهل بازشناسیم، می بایست به کارهای او توجه کرد،‌ زیرا عقل و جهل در رفتار آدمی خود را نشان می دهد. در این جا به برخی از این نشانه های جاهل اشاره می شود.

1. نافرمانی خدا: انسان عاقل کسی است که جز اطاعت خدا نکند اما جاهل جز نافرمانی نبرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:إِنَّ الجاهِلَ مَن عَصَى اللّه وَإِن كانَ جَميلَ المَنظَرِ عَظيمَ الخَطَرِ؛ نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.(اعلام الدین فی صفات المؤنین،ج1،ص56)

2. شوخی زیاد: از دیگر نشانه های جهالت شوخی زیاد است؛ چرا که از چشم مردمان می افتد و مردم چنین فردی را جاهل می شمارند و با او را رفتاری که در شان عاقل است نخواهند داشت. از این روست که امیرمومنان (ع) به مردمان هشدار می دهد که از شوخی زیاد اجتناب کنند تا متهم به جهالت نشوند و عزت و کرامت ایشان از میان نرود. آن حضرت على عليه السلام می فرماید:مَن كَثُرَ مِزاحُهُ استُجهِلَ؛ هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.(شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحكم، ج5، ص183، ح7883)

3. تکبر : از دیگر نشانه های جاهل تکبر است؛ زیرا عاقل و عالم مانند درخت پرباری است که هر چه بیش تر محصول و میوه می دهد سر به زیر تر و افتاده تر است. جاهل فردی به دور از تواضع و فروتنی و اهل تکبر و خودبزرگ بینی است و همین رفتارش خود گواه و شاهدی روشن بر جهالت اوست. امام كاظم عليه‏السلام در باره این نشانه جاهل می فرماید:إِنَّ الزَّرعَ يَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلايَنبُتُ فِى الصَّفا فَكَذلِكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَكَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّكَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛ زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.(تحف العقول، ص 396)

4. افراط و تفریطک جاهل انسان معتدلی نیست و از همین رو در همه کارهای یا به افراط می رود یا تفریط می ورزد. این یکی دیگر از نشانه های جاهل است که امام على عليه السلام به آن اشاره داشته و می فرماید:لا تَرَی الجاهِلَ اِلّا مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً؛همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.(النهایه، ج3، ص 435)

5. بهره نبردن از علم: از دیگر نشانه های جاهل این است که از علم و عقل خویش بهره نمی برد. بنابراین نمی توان گفت که هر کسی علم و عقل دارد، جاهل نیست؛ چرا که کسی که از عقل و علم خویش بهره نبرد، مصداق حقیقی جاهل است. از این روست که امام على عليه السلام می فرماید:رُبِّ عالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ ، وَ عِلمُهُ مَعَهُ لا ینفَعُهُ؛ چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمی دهد.(ارشاد، ص144)

6. ناشکیبایی : از دیگر نشانه های جهالت می بایست به فقدان صبر و حلم و بردباری و شکیبایی در شخص اشاره کرد. پس ممکن است که شخص به ظاهر عاقل و عالم باشد، ولی برخوردار از حلم نباشد؛ زیرا حلم از آثار عقل و علم است و کسی که حلم نورزد از عقل و علم بهره ای نبرده است. از این روست که پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله می فرماید:ثَلاثٌ مَن لَم تَكُن فيهِ فَلَيسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ وَ حُسنُ خُلقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ؛سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند: بردبارى كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند، اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند و پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد.(خصال، ص 145، ح 172)

7. شتاب و عجله بی موقع و سستی نابهنگام: انسان عاقل و عالم کسی است که وقت شناس باشد و هر کاری در زمان خویش انجام دهد. فرصت ها را غنیمت شمارد و بداند که چون ابرها به سرعت می آیند و می روند. پس نه پیش از وقت عمل می کند و نه هنگام فرصتی آن را به تاخیر می اندازد. امیرمومنان امام علی علیه السلام در بیان نشانه های جاهل می فرماید :مِنَ الخُرقِ، المعاجَلَةُ قَبلَ الإمکانِ و الاَناةٌ بعدَ الفُرصةِ؛ شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت از نادانی است.(جهادالنفس، ح829)

8. پند ناپذیری و نهی ناپذیری : از دیگر نشانه های جاهل می توان به این دو خصلت اشاره کرد . امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:الجاهِلُ لا يَرتَدِعُ، وبالمَواعِظِ لا يَنتَفِعُ؛ نادان باز نمى ايستد (هيچ نهى و بازداشتى در او اثر نمى كند) و پند و اندرزها سودش نمى دهد.(غرر الحكم، ح 1729 – منتخب ميزان الحكمة، ص 600)

9. دشمنی با مردم: از نظر امیرمومنان امام علی علیه السلام این نشانه یکی از مهم ترین نشانه هاست؛ چرا که سرچشمه همه نادانی های در انسان است. آن حضرت می فرماید:رأسُ الجَهلِ مُعاداةُ النّاسِ؛ سرآغاز نادانی، دشمنی با مردم است.(غرر الحكم، ح 5247 )

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. با سلام و احترام

    یک ایمیل برایم بفرستید می خواهم کتاب مهمی را خدمتتان ارسال کنم.

    ممنون می شوم همکاری فرمایید.

  2. در فلسفه رابطه جاهل و عاقل اینگونه ترسیم میکنند:

    انسها به دو دسته تقسیم میشوند : 1- عالم —————->به دو دسته تقسیم میشود: 1- عاقل(مومن موحد به خدا)
    2- غیر عالم (جاهل) 2- غیر عاقل (احمق)

    یعنیچون علم در حوزه فکریست تا به عمل منجر نشود غیرعاقل و احمق باقی میماند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا