خصوصیات روحی عباد الرحمن
یکی از اصطلاحات قرآنی، عبادالرحمن است. در آیات قرآنی گاه سخن از عبادالله و عبدالله است و گاهی سخن از عبادالرحمن است. در بیان این که چه تفاوتی میان الله و الرحمن است سخن بسیار گفتهاند. برخی بر این باورند که این دو، همتراز یکدیگر هستند و همان گونه که الله اسم اعظم و جامع الهی است، همچنین الرحمن اسم اعظم و جامع الهی است. پس هر دو، اسم خاص خواهند بود. از این رو نمیتوان نام کسی را الرحمن گذاشت چنان که جایز نیست کسی را الله نامید بلکه باید عبدالله و عبدالرحمن نامید.
تفاوت رحمن و الله
البته برخی دیگر بر این باورند که الله از جامعیت بیشتر برخوردار است که الرحمن آن جامعیت را ندارد، چرا که الله اسمی است که اسمای جلالی را نیز با خود همراه دارد در حالی که الرحمن تنها ناظر به اسمای جمالی است. در حقیقت الرحمن ناظر به حوزه رحمانیت و ربوبیت است. لذا وقتی خداوند از الرحمن در قرآن سخن گفت، مشرکانی که قایل به ربوبیت غیرخدا بودند، با تمسخر و تحقیر و آوردن واژه ما موصوله که برای غیر ذویالعقول به کار میرود، میپرسند: ما الرحمن؟ این رحمن چه چیزی است؟ چرا که ایشان قائل بودند که خداوند خالق هستی است ولی غیر از ربوبیت مطلق و ربالعالمین بودن، ربوبیت در جزئیات را برای او قایل نبوده و ربوبیت دریا و آسمان و زمین و مانند آنها در اختیار دیگران است. پس نمیپذیرفتند که همان خالق که ربالارباب است در همه چیز حتی جزئیات ربوبیت نیز داشته و در وجه رحمانی و پروردگاری ظهور کرده باشد. بر همین اساس مشرکان به سراغ ارباب انواع میرفتند و آنها را پرستش میکردند تا به نفع آنان پروردگاری کنند و موجبات تقرب و شفاعت آنان را به سوی خداوند فراهم آورند (زمر، آیه3، یونس، آیه18) از نظر مشرکان رحمن چیزی نیست که بدان ایمان آورند پس نسبت به او کافر شدند. (رعد، آیه 30)
در حالی که عقیده قرآنی بر آن است که الرحمن از طریق عرش بر همه کائنات مسلط و مستولی است و به ربوبیت کلیات و جزئیات میپردازد. (طه، آیه 5) پس دیگر نیازی به بت و واسطهها و ارباب انواع نیست که آنان پرستش شوند تا تقرب و شفاعتی پدید آید.
جامعیت دو اسم الله و رحمن
خداوند در آیه 110 سوره اسراء بیان میکند که الرحمن یا همان الله، اسم اعظم و جامع خداوند است که میتوان هر دو را به یک معنا گرفت. پس همان الله که خالق است، پروردگار هم هست. بنابراین، تفاوتی در عبادت و پرستش این دو وجود ندارد و اگر کسی خواست خالق و رب را پرستش کند میبایست به همان الله و یا الرحمن توسل جوید و پرستش و عبادت کند. البته از این آیه میتوان این را نیز فهمید که ذات الهی دو گونه تجلی دارد که یکی الله و دیگری الرحمن است، با این همه تفاوتی در آن نیست، چرا که همه اسمای الهی عین ذات اویند و هر اسمی در حقیقت بیانگر همه اسماء الهی هستند، زیرا ذات خداوندی مرکب نیست بلکه بسیط است که بسیط الحقیقه کل الاشیاء است. به هر حال، تفاوتی در اصل اسمای حسنای الهی نیست. با این همه دو اسم الله و الرحمن در میان دیگر اسمای الهی از ظهور و جامعیتی برخوردار است که در دیگر اسمای الهی، این ظهور در جامعیت دیده نمیشود، البته این بدان معنا نیست که در آنها این جامعیت نیست بلکه به ظهور نرسیده است، چرا که هر اسمی شامل و حاوی همه اسماء الهی است.
قرآن همانگونه که در آیاتی، الله را معرفی میکند در آیاتی از جمله در سوره مبارکه الرحمن خداوند را به عنوان خالق، معلم قرآن و بیان، معرفی میکند. همچنین در آیه 26 سوره هود و 56 سوره حج، الرحمن را به عنوان مالک قیامت معرفی کرده است. با این همه وجه پروردگاری و جمالی خداوند در اسم الرحمن بیشتر به چشم میخورد. هر چند که همین رحمن نیز به سبب شدت کفر انسانی ممکن است وجه جلالیاش را بروز دهد. (مریم، آیه 45)
وجه اخلاقی عبادالرحمن
انسان بایستی عبدالله شود یعنی بگونهای رفتار کند که تمامی اسمای الهی که در او به ودیعت نهاده شده (بقره، آیه 31) در او فعلیت یابد و انسان رنگ خدایی گرفته و متاله شود. در این صورت انسان کامل، مظهر اسمای جلال و جمال الهی خواهد بود و به همان میزان که مظهر رحمت و مهر الهی است مظهر خشم الهی در برابر کافران و دشمنان خواهد بود. (فتح، آیه 29)
خداوند در قرآن با توجه به وجه رحمانیت خود از بندگان متاله میخواهد تا بیش از آنکه مظهر جلال الهی باشند مظهر رحمت و جمال الهی باشند. لذا از آنها میخواهد که عبدالرحمن باشند و این وجه را بیش از پیش در حوزه اخلاقی و رفتاری به ویژه با دیگران بروز دهند. به سخن دیگر در مقام پروردگاری و ربوبیت درآیند و چهرهای از پرورش خداوندی را به نمایش گذارند.
انسانی که خلیفه الهی است باید در مقام مظهر ربوبیت الهی چهره عبادالرحمن را به نمایش گذارد و از مقام رحمت وارد شده و از مقام جلال و خشم و غضب پرهیز کند. بیش از آنکه غضب کند بشارت دهد و مهربانی کند و با احسان وگذشت بیتمنا و منت، دیگران را به هدایت سوق دهد. از این رو در حوزه رفتارهای اجتماعی و اخلاقی از مومنان میخواهد که تجلی و مظهر الرحمن بوده و عبادالرحمن باشند.
در این مقام است که از نظر روحی سبکبال زندگی و حرکت میکنند و با توجه به توکلی که دارند همه حول و قوت را از آن خدا میدانند، همانخدایی که آنها را به انجام عملی توانا میسازد و خود را تنها ابزاری میدانند که مجرای فیض الهی قرار گرفته است. این گونه است که در میان مردم با سبکبالی تمام حرکت میکنند. خداوند در آیات 63 تا 70 سوره زخرف به بیان روحیات عبادالرحمن اشاره میکند.
البته یادآوری این نکته لازم است که عبادالرحمن در کاربردهای قرآنی بر انسان و فرشتگان اطلاق میشود. به عنوان نمونه خداوند در آیه 19 سوره زخرف فرشتگان را عبادالرحمن معرفی کرده است. در آیه 63 سوره زخرف نیز انسانها را مورد اشاره قرار داده و با عنوان عبادالرحمن توصیف کرده و در حقیقت به خطمشی فکری و رفتاری انسانها اشاره میکند.
از جمله مهم ترین ویژگیهایی که قرآن برای عبادالرحمن ذکر میکند این است که سبکبال هستند. واژه «هون» با فتحه هاء به معنای سبکبالی و با ضمه به معنای خواری و ذلت و رسوایی است. (نحل، آیه 59؛ انعام، آیه 93؛ احقاف، آیه 20) پس عبدالرحمن کسی است که با سکینه، تواضع و وقار حرکت میکند و سبکبال نه سبکسر است.
اینان وقتی با برخورد جاهلانه و جاهلیتآمیز و ضداخلاقی مواجه میشوند، عاقلانه و کریمانه میگذرند: اذا مروا باللغو مروا کراما و با سلامت و گفتن سلام خداحافظی، از جاهلان دور میشوند. پس با آنان هم سخن و دهن به دهن نمیشوند، بلکه با گذشت و احسان از آنان میگذرند به آنان میگویند: لنا اعمالنا ولکم اعمالکم؛ شما کارتان را انجام بدهید ما کارمان را انجام میدهیم. این خطمشی عمومی عبادالرحمن است. این همان رفتار بهشتیهاست. (واقعه، آیه 26)
عبادالرحمن اهل بیتوته و تهجد و شب زندهداری هستند و عبادتهای مستحب خود را درخلوت انجام میدهند و اهل ریا نیستند و به دعا و نیایش میپردازند و از خداوند در زندگی توفیق میطلبند. همچنین اهل انفاق اعتدالی هستند و بخل نمیورزند و اسراف نمیکنند. جان ومال و عرض مردم را محترم میشمارند و از قتل و زنا پرهیز میکنند.