اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

زبان و نقش آن در زندگی بشر

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اعضای بدن انسان، زبان است. این عضو گوشتى كه در دهان است و براى چشيدن، بلعيدن و گفتار به کار می رود و نقش بسیار مهمی در زندگی بشر دارد. نویسنده در این مطلب بر آن شد تا این نقش را به ویژه در روابط انسانی تبیین کند و نشان دهد که چگونه عضوی به این مهمی می تواند گناهان بزرگی را مرتکب شود و آدمی را به خسران و زیان ابدی دچار کند؛‌ زیرا بسیاری از گناهان بزرگی که انسان مرتکب می شود در ارتباط با این عضو می باشد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نعمت زبان

خداوند زبان و به عربی لسان را از نعمت های بزرگ و قابل توجه دانسته است.(بلد، آیات 8 و 9) این عضو بدن کارکردهای بسیار دارد که از جمله آن ها کمک برای تشخیص مزه ها و چشیدن مواد، ترشح مواد و بزاق برای نرم کردن و هضم غذا، کمک به بلعیدن غذا و از همه مهم تر استفاده برای بیان و سخن گفتن است. خداوند در آیات بسیاری از زبان به عنوان عضوى براى گويش و تفهيم مقاصد و بيان منويّات درونی سخن گفته است تا اهمیت زبان را برای انسان روشن سازد.(آل عمران، آیه 78؛ مائده، آیه 78؛ نحل، آیات 62 و 116؛ مریم، آیه 97 و آیات دیگر)

انسان از طریق این عضو است که می تواند سخن بگوید و گفتار داشته باشد. در حقیقت گویش انسانی به این عضو بستگی دارد و بیان مقاصد و منویات از طریق آن شدنی است.(الرحمن، آیات 3 و 4 و 13) تفاوت های گویشی انسان بستگی شگرفی به این عضو دارد؛ زیرا تفاوت حجم در ارایه حروف تاثیر شگرفی دارد. رازهای بسیاری در عضو زبان و نقش آن در گویش ها و ایجاد گویشی متفاوت وجود دارد که قابل تامل برای انسان هاست.(روم، آیه 22)

هر چند غیر از انسان ها، موجودات دیگر نیز دارای زبان و حتی گویش و نطق هستند(نمل،‌ آیات 16 و 18 و 19؛ جن ، آیه 1) ولی باید توجه داشت که نطق و گویش انسان از طریق زبان یک آیت و نشانه بزرگ از سوی خداوند است که قابل توجه و تشکر است.(الرحمن، آیات 1 تا 4 ؛ روم، آیه 22)

گفتار و گویش، گویا شاکله و شخصیت انسانی

زبان به عنوان یک عضو بدن انسانی در مقام بیان آن چه در درون آدمی می گذرد، یکی از مهم ترین ابزارهاست. اگر زبان نبود انسان قادر به گویش و بیان یافته ها و تجربیات خود و انتقال آن به دیگری نبود و تفهیم و تفهم نیز شدنی نبود. این عضو به انسان کمک می کند تا علوم و دانش های خود را به شکل گفتار و سخن بیان کند و در اختیار دیگران قرار دهد. از این روست که خداوند از تعلیم بیان به انسان به عنوان یک نعمت بزرگ سخن به میان آورده است.(الرحمن، آیات 1 و 4 و 13)

زبان آیینه گویای باطن و شخصیت و شاکله وجودی هر کسی است.از این روست که در قرآن اعمال به عنوان لفظ مطرح شده است.(ق، آیه 18) در شعر پارسی این معنا به زیبایی بیان شده که: تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد. در حقیقت گویش و گفتار انسان است که حقیقت وجودی و شخصیت هر فردی را آشکار می کند. امیرمومنان امام على عليه السلام می فرماید: ما أَضمَرَ أَحَدٌ شَيئا إِلاّ ظَهَرَ فى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَصَفَحاتِ وَجهِهِ؛ هيچ كس چيزى را در دل پنهان نداشت، جز اين كه در لغزش هاى زبان و خطوط چهره او آشكار شد.(نهج البلاغه، حكمت 26)

آن حضرت (ع) هم چنین در سخنی به ویژگی هویداسازی زبان از شخصیت انسان اشاره می کند و می فرماید: إِنَّ فِى الانسانَ عَشرُ خِصالٍ يُظهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ يُخبِرُ عَنِ الضَّميرِ وَحاكِمٌ يُفصِلُ بَينَ الخِطابِ وَناطِقٌ يَرُدُّبِهِ الجَوابَ وَشافِعٌ يُدرِكُ بِهِ الحاجَةَ وَواصِفٌ يَعرِفُ بِهِ الشياءَ وَ أَميرٌ يَمُرُ بِالحُسنِ وَواعِظٌ يَنهى عَنِ القَبيحِ وَمُعِزٌّ تَسكُنُ بِهِ الحزانَ وَحاضِرٌ تُجلى بِهِ الضَّغائِنُ وَمونِقٌ تَلتَذُّ بِهِ السماعُ؛ در انسان ده خصلت وجود دارد كه زبان او آنها را آشكار مى سازد، زبان گواهى است كه از درون خبر مى دهد. داورى است، كه به دعواها خاتمه مى دهد. گويايى است كه بوسيله آن به پرسش ها پاسخ داده مى شود. واسطه اى است كه با آن مشكل برطرف مى شود. وصف كننده اى است كه با آن اشياء شناخته مى شود. فرماندهى است كه به نيكى فرمان مى دهد. اندرزگويى است كه از زشتى باز مى دارد. تسليت دهنده اى است كه غمها به آن تسكين مى يابد. حاضرى است كه بوسيله آن كينه ها برطرف مى شود و دلربايى است كه گوشها بوسيله آن لذّت مى برند.(كافى، ج8، ص20، ح4)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله نیز می فرماید : جَمالُ الرَّجُلِ فَصاحَةُ لِسانِهِ؛ زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.(كنزالعمال، ج10، ص152، ح28775)

در حقیقت انسان با شیوایی گفتار است که جمال و زیبایی باطنی خود را به نمایش می گذارد؛ چنان که زشتی شخصیت و باطن ناپاک انسانی هر کسی از طریق زبان هویدا می شود. پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله در بیان حقیقت زبان و تاثیر آن در شناخت شخصیت انسان ها می فرماید : إنَّ لِسانَ المُؤمِنَ وَراءَ قَلبِهِ فَإِذا أَرادَ أَن يَتَكَلَّمَ بِشَيءٍ يُدَبِّرُهُ قَلبُهُ ثُمَّ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانَ المُنافِقِ أمامَ قَلبِهِ فَإِذا هَمَّ بِشَيءٍ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَلَم يَتَدَبَّرهُ بِقَلبِهِ؛ زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى‏انديشد و سپس آن را مى‏گويد اما زبان منافق جلوى دل اوست هرگاه قصد سخن كند آن را به زبان مى‏آورد و درباره آن نمى‏انديشد.(تنبيه الخواطر، ج1، ص 106)

در آموزه های وحیانی اسلام در قرآن و روایات بارها به مومنان هشدار داده می شود تا مراقب منافقانی باشند که در میان ایشان به سبک ظاهری آنان زیست می کنند ولی تمام تلاش ایشان نابودی اسلام و سبک زیست اسلامی آنان است. از آن جایی که تشیخص منافق از مومن سخت است و حتی منافق کاتولیک تر از پاپ سخن می گوید و ظاهرسازی می کند، تنها راه شناخت ایشان توجه به مجموعه بیانات گفتاری آنان است؛ زیرا لحن گفتار آنان رسواگر ایشان است.(محمد، آیه 30)

در روایات نیز می توان تاکید بر مطلب را بسیار دید. تنها از امیرمومنان علی(ع) روایات متعددی صادر شده که ایشان به این نکته جهت شناخت مومن از منافق توجه داده است.

امام على عليه‏السلام در جایی می فرماید: عَلى لِسانِ المُؤمِنِ نُورٌ يَسطَعُ وَعلى لِسانِ المُنافِقِ شَيطانٌ يَنطِقُ؛ بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى‏گويد.(شرح نهج البلاغه، ابن‏أبى‏الحديد، ج20، ص280، ح 218)

آن حضرت هم چنین می فرماید: وَرَعُ المُنافِقِ لايَظهَرُ إلاّ عَلى لِسانِهِ؛ پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى‏شود.(غررالحكم، 10130)

امام على عليه‏السلام هم چنین روایت است که فرمود: عِلمُ المُنافِقِ في لِسانِهِ وَعِلمُ المُؤمِنِ في عَمَلِهِ؛ دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.(غررالحكم، ح6288)

آن حضرت(ع) هم چنین فرموده است : اِنَّ لِسانَ المُؤمِنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ وَ اِنَّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ، لاَنَّ المُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَن يَتَكَلَّمَ بِكَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفسِهِ، فَاِن كانَ خَيرا اَبداهُ وَ اِن كانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ المُنافِقَ يَتَكَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ لا يَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَيهِ؛ زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد، ابتدا درباره آن مى‏انديشد، اگر خوب بود اظهارش مى‏كند و اگر بد بود آن را پنهان مى‏دارد. اما منافق هر چه به زبانش آيد مى‏گويد، بى آن‏كه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زيان اوست. (نهج البلاغه، خطبه 176)

امام صادق عليه‏ السلام به مساله نشانه ها توجه خاصی دارد و آن را رهایی برای شناسایی شخصیت انسانی می داند. آن حضرت (ع) در سخنی می فرماید: اِنَّ لاِهلِ الجَنَّةِ اَربَعَ عَلاماتٍ: وَجهٌ مُنبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلبٌ رَحيمٌ وَ يَدٌ مُعطيَةٌ؛ بهشتى‏ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده. (مجموعه ورام، ج 2، ص 91)

خیر و شر زبان

زبان به معنای گویش و گفتار، عاملی مهم در رشد و بالندگی انسان است. انسان ها همان گونه که سخن نیک می گویند خود را می سازند؛ زیرا زکات علم خویش را این گونه ادا می کنند و با ادای زکات زبان، رشد و بالندگی را برای خود رقم می زنند؛ زیرا خاصیت زکات این است که انسان را پاک کرده و موجب رشد و نمو او می شود؛ چنان که زکات مال این گونه عمل می کند و موجب افزایش و ازدیاد مال و پاک شدن آن است.

از آیات و روایات اسلامی به دست می آید که زبان کلید هر خیر و شری است. امام باقر عليه السلام در این باره می فرماید : إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ وَشَرٍّ فَيَنبَغى لِلمُؤمِنِ أَن يَختِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَفِضَّتِهِ؛ براستى كه اين زبان كليد همه خوبيها و بديهاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر (كيسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.(تحف العقول، ص 298)

بنابراین مدیریت زبان مهم ترین وظیفه هر انسانی است. از ویژگی های زبان این است که به سادگی می توان با آن خیر و شر را برای خود رقم زد. گناهان زبانی مقدماتی نمی خواهد در حالی که گناهانی که توسط دیگر اعضای بدن انجام می گیرد و شخص مرتکب می شود نیازمند مقدمات و بسترسازی است. انسان به سادگی با دروغ و غیب و تهمت،‌ گناهان بزرگ و کبیره ای را مرتکب می شود که هیچ مونه و هزینه ای ندارد و نیاز نیست تا کاری و یا مقدماتی را برای ارتکاب آن ها فراهم آورد.

امام على عليه السلام زبان را درنده ای همانند می کنند که به سادگی نیش می زند. آن حضرت می فرماید :اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ؛ زبان، درنده اى است كه اگر رها شود، گاز مى گيرد.(نهج البلاغه، حكمت 60)

از گناهان زبانی می توان به اذیت و آزار زبانی(ممتحنه ، آیه 2)، افتراء و تهمت(نور، آیات 15 و 16)، تحریف دین و آموزه های وحیانی و بدعت گزاری از این طریق(آل عمران،‌آیه 78؛ نساء، آیه 46)، دروغ و افتراء به خدا(نحل، آیه 62؛ فتح، آیه 11)،‌ دشنام و ناسزا(نساء،‌آیه 46) و قذف و اتهام زنا به مردان و زنان (نور، آیات 11 و 15 و 16 و 23) اشاره کرد.

گناهان زبانی در زمره گناهان کبیره شمرده می شود که خداوند عذاب دوزخ را به این دسته از گناهکاران وعده داده و غضب و خشم خویش را این گونه به نمایش گذاشته است.

مدیریت زبان

بر هر انسانی است که مراقب زبان خود باشد؛ زیرا زبان به سادگی آدمی را از حالی به حالی دیگر منتقل می کند. از این روست که بزرگی و پستی را برای شخص به ارمغان می آورد. پس می بایست همواره هوشیار و بیدار بود تا این بهترین و بدترین عضو به انسان صدمه ای وارد نسازد.

زبان کلید بسیاری ازخیرات و گناهان است. امام باقر عليه‏ السلام در این باره می فرماید: اِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ وَ شَرٍّ، فَيَنبَغى لِلمُؤمِنِ اَن يَختِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛ به راستى كه اين زبان كليد همه خوبى‏ها و بدى‏هاست پس شايسته است كه مؤمن زبان خود را مُهر و موم كند، همان گونه كه (صندوق) طلا و نقره خود را مُهر و موم مى‏كند.( تحف العقول، ص 298)

آن حضرت (ع) هم چنین می فرماید: لا یَسلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنوبِ حَتَّی یَخزُنَ لِسانَهُ؛ هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.(بحارالانوار، ج75، ص17)

پس سرچشمه بسیاری ازکارهای خیر و عمل صالح و نیز گناهان کبیره و صغیره را می بایست در زبان آدمی جست. از این روست که امام حسین (ع) می فرماید: إِنَّ لِسانَ ابنَ آدَمَ يُشرِفُ كُلَّ يَومٍ عَلى جَوارِحِهِ فَيَقولُ: كَيفَ أَصبَحتُم؟ فَيَقولونَ: بِخَيرٍ إِن تَرَكتَنا! وَيَقولونَ: اَللّه اللّه فينا! وَيُناشِدونَهُ وَيَقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِكَ وَنُعاقَبُ بِكَ؛ زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش: و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم.(بحارالأنوار، ج71، ص278، ح14)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله با توجه به نقش حساس زبان در زندگی بشر و خوشبختی یا بدبختی انسان می فرماید: يُعَذِّبُ اللّه اللِّسانَ بِعَذابٍ لا يُعَذِّبُ بِهِ شَيئا مِنَ الجَوارِ حِ، فَيَقولُ: اَى رَبِّ، عَذَّبتَنى بِعَذابٍ لَم تُعَذِّب بِهِ شَيئا؟! فَيُقالُ لَهُ: خَرَجَت مِنكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَت مَشارِقَ الرضِ وَ مَغارِبَها، فَسُفِكَ بِها الدَّمُ الحَرامُ وَ انتُهِبَ بِها المالُ الحَرامُ وَ انتُهِكَ بِها الفَرجُ الحَرامُ؛ خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد: اى پروردگار! مرا عذابى دادى كه هيچ چيز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بيرون آمد و به شرق و غرب زمين رسيد و به واسطه آن خونى بناحقّ ريخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتك شد.(كافى، ج2، ص 115، ح 16)

بسیاری از آیات و روایات به انسان می آموزد که چگونه سخن بگوید و مراقب زبان خود باشد. به نظر اسلام، اگر کسی بتواند زبان خود را به درستی به کار گیرد می تواند از آن به کمالاتی برسد که از هیچ طریق دیگر کسب شدنی نیست؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر، آموزش دین و اخلاق و ادب و علم و بسیاری از امور تنها از طریق سخن گفتن و زبان تحقق یافتنی است. انسان با زبان است که می تواند دیگران به کارهای خیر توصیه و سفارش کند و از کارهای بد باز دارد و یا علوم ومعارف الهی را منتقل نماید. با این ابزار است که انسان می تواند از خسران و زیان ابدی رهایی یابد و خود و دیگران را به کمال هدایت نماید. البته نباید از این نکته غافل شد که بهترین شیوه دعوت دیگران به کاری انجام خود عمل است تا دیگران از طریق آموزش عملی، درس بگیرند و هدایت شوند. از این روست که در آیات و روایات دعوت عملی مقدم و ارزشمند دانسته شده است. امام صادق عليه السلام در این باره می فرماید: كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ اَلسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُم الوَرَعَ وَ الاجتِهادَ وَ الصَّلاةَ وَ الخَيرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ؛ مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببينند، زيرا اينها خود دعوت كننده است.( كافى، ج 2، ص 78، ح 14)

با این همه، اگر کسی در خود دید که از بهره گیری درست زبان ناتوان است، بهتر آن است که سکوت کند و سخن نگوید. کم گوید و گزیده چون در گرانبها گوید. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در این باره سفارش کرده و می فرماید: مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّه وَاليَومِ الاخِرِ فَليَقُل خَيرا أَو لِيَسكُت؛ هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.( نهج الفصاحه، ح 2915)

پس اگر توانایی آن را دارد که سخن خیر و نیک بگوید به آن اقدام کند وگرنه سکوت او تنها راه نجات و رهایی اوست. امام سجاد عليه السلام نیز می فرماید: حَقُّ اللِّسانِ إِكرامُهُ عَنِ الخَنى وَتَعويدُهُ الخَيرَ وَتَركُ الفُضولِ الَّتى لافائِدَةَ لَها وَالبِرُّ بِالنّاسِ وَحُسنُ القَولِ فيهِم؛ حق زبان، دور داشتن آن از زشت گويى، عادت دادنش به خير و خوبى، ترك گفتار بى فايده و نيكى به مردم و خوشگويى درباره آنان است.( بحارالأنوار، ج71، ص286، ح41)

آن حضرت عليه‏ السلام هم چنین می فرماید: المؤمنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ، ويَنطِقُ لِيَغنَمَ؛ مؤمن، خاموشى اختيار مى‏كند تا سالم بماند و سخن مى‏گويد تا سودى ببرد.(الكافي: ج 2، ص 231، ح 3 ؛ ميزان الحكمة: ج 4، ص 2863)

امیرمومنان علی(ع) درباره مدیریت زبان و چرایی آن می فرماید: اِحبِس لِسانَكَ قَبلَ أَن يُطيلَ حَبسَكَ وَيُردىَ نَفسَكَ فَلا شَى ءَ أَولى بِطولِ سَجنٍ مِن لِسانٍ يَعدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَيَتَسَرَّعُ إِلَى الجَوابِ؛ پيش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن، زيرا هيچ چيز به اندازه زبانى كه از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد، سزاوار زندانى شدن دراز مدّت نيست. (غررالحكم، ج2، ص223، ح2437)

این که چگونه زبان را مدیریت کنیم؟ در آیات و روایات اسلامی بیان شده است. از جمله این که انسان می بایست همواره گفتار نیک داشته باشد و هرگز زشت گویی در پیشه خود نسازد. خداوند در آیه 83 سوره بقره می فرماید: قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا؛ با مردم به نیکی سخن گوید.

امام باقر عليه السلام در بیان حقیقت گفتار نیک می فرماید: فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن يُقالَ لَكُم، فَاِنَّ اللّه عزَّوَجلَّ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنين، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ يُحِبُّ الحَيّى الحَليمَ اَلعفيفَ المُتعَفِّـفَ؛ درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.(امالى صدوق، ص 326)

امام علی عليه‏ السلام نیز می فرماید : لا تَقُل ما لا تُحِبُّ أن يُقالَ لَكَ؛ آنچه دوست ندارى درباره‏ ات گفته شود، درباره ديگران مگوى. (بحارالأنوار، ج 77، ص 132)

امام حسن عسكرى عليه السلام نیز در بیان تفسير قوله تعالى «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» می فرماید: قالَ: قُولُوا لِلنّاسِ كُلِّهُم حُسنا مُؤمِنِهُم وَ مُخالِفِهُم، أمّا المؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ وَ أمّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم اِلىَ اليمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِن ذلِكَ بِكفِّ شُرورِهم عَن نَفسِهِ وَ عَن اِخوانِهِ المُؤمِنينَ؛ در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: يعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روى خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است.( مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261)

امام على عليه‏ السلام درباره آموزش و تادیب زبان و مدیریت آن می فرماید: عَوِّد لِسانَكَ لينَ الكَلامِ وَ بَذلَ السَّلامِ، يَكثُر مُحِبّوكَ وَ يَقِلَّ مُبغِضوكَ؛ زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند. (غررالحكم، ح 6231)

مومن کسی است که اهل تدبیر است و کارهایی که موجب پشیمانی باشد و نیازمند عذرخواهی و پوزش خواهی باشد انجام نمی دهد. پس سخنی نمی گوید که بعدا مجبور به عذر خواهی شود. پيامبر خدا (صلی الله عليه و آله) در بیان صفات مومن به این نکته توجه می دهد که کاری نکن تا پوزش بخواهی: إيّاكَ و ما يُعتَذَرُ مِنهُ؛ بپرهيز از كارى كه موجب عذرخواهى می ‏شود.(بحارالأنوار – ج 78 – ص 200 میزان الحکمة ج5-ص525-ح9480)

انسان مومن هم چنین در هنگام خشم سخن نمی گوید و تصمیمی نمی گیرد؛ چنان که در هنگام مقابله با انسان های بی خرد و جاهل جز به سلام و خیرخواهی سخنی بر زبان نمی راند و با سلامت از کنار زشت گویی جاهلان می گذرد.(فرقان،‌آیه 63) از این روست که سلام را در همه حال به عنوان حالت گفتاری خویش حفظ می کند. آغاز و انجام سخن او سلام است و از دایره سلامت سخن و نیک گفتاری خارج نمی شود؛ زیرا می داند که همه برکات در سلام و سلامتی روح و روان است که از طریق زبان هویدا و به نمایش گذاشته می شود. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در این باره می فرماید:مَن دَفَعَ غَضَبَهُ دَفَعَ اللّه‏ عَنهُ عَذابَهُ وَ مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللّه‏ُ عَورَتَهُ؛ هر كس خشمش را برطرف سازد، خداوند كيفرش را از او بردارد و هر كس زبانش را نگه دارد، خداوند عيبش را بپوشاند.(امالى طوسى ، ص 349، ح 721)

به نظر اسلام هر انسانی اگر بخواهد از نعمت و برکت الهی بهره مند شود می بایست همواره بر زبانش سلام جاری باشد. پيامبر خدا(صلی الله عليه و آله) در باره نقش سلام زبانی می فرماید: أفشِ السَّلامَ يَكثُرْ خَيرُ بَيتِكَ؛ سلام را رواج ده تا خير و بركت خانه ‏ات زياد شود.(الخصال، ص 181)

امام حسین عليه‏ السلام نیز سفارش می کند که همواره زبان خود را کنترل و مدیریت کنید و چیزی نگویید که ارزش شما را بکاهد : لا تَقُولُوا باَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ عَن قَدرِکم؛ چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.( جلاءالعیون، ج۲، ص۲۰۵)

انسان های بیمار و خبیث با زبان خودشان رسوا می شوند و این گونه نیست که خباثت و یا بیمار دلی آنان آشکار و هویدا نشود. امام صادق عليه السلام در این باره می فرماید : إِذا أَرادَ اللّه بِعَبدٍ خِزيا أَجرى فَضيحَتَهُ عَلى لِسانِهِ؛ هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.(بحارالأنوار، ج78، ص 228، ح101)

امام صادق عليه‏ السلام کسی که مردم از زبانش در اذیت و آزار هستند بدترین مردمان می شمارد و سفارش می کند که هرگز بدزبانی نکنید و تقوای زبان را داشته باشید: انَّ أبغَضَ خلقِ اللهِ عبدٌ أتقی الناسُ لسانَهُ؛ همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند.(جهاد النفس،ح672)

آن چه بیان شد تنها گوشه ای از نقش زبان و اثار آن در زندگی دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بشر است. بی گمان نمی توان نقش زبان را در زندگی نادیده گرفت و به سادگی از کنار آن گذشت. بسیاری از مشکلات جامعه امروز ما به مساله زبان و عدم توجه به آموزش ادب و مهارت زبانی باز می گردد؛ زیرا دروغ و تهمت و افترا و مسایل دیگر زبانی گناهانی است که جامعه را آلوده کرده است و اجازه نمی دهد تا مسیر بالندگی ورشد خود را به درستی بپیماید.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا