اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

حيا، ریشه و آثار آن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

حیا یک حالت نفسانی است که آدمی را از وقاحت باز می دارد و صفات نیک و پسندیده را در انسان زنده می کند. حیا نشانه ای از زنده بودن جان و روان آدمی می دهد و این که بیمار نیست و گرفتار مرگ اخلاقی نشده است. انسان های وقیح از هیچ زشتی باک و پروایی ندارند و بی شرمانه زندگی می کنند و مرتکب زشتی ها می شوند. خداوند نیز خود را به صفت حیا ستوده است که به معنای ترک قبیح از سوی اوست.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام، گوشه ای از حقیقت فضلیت اخلاقی حیا را بیان کرده و ریشه ها و آثار آن را در زندگی انسان تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حیا، کلید خیر

حيا یکی از فضایل اخلاقی است. این حالت نفسانی، به انسان کمک می کند تا از زشتی ها پرهیز کند. در آموزه های قرآنی این صفت به انسان و خدا نسبت داده شده است. اما از آن جایی که خداوند دارای نفس نیست نمی تواند به معنایی باشد که در انسان یافت می شود. هنگامی که از حیا در انسان سخن به میان می آید، به معناى انقباض و خوددارى نفس از زشتيها و ترك زشتيهاست.( مجمع البيان، ج 5 ـ 6 ، ص 646 ) اما وقتی حيا درباره ذات بارى به کار می رود به این معنا نیست، زيرا خداوند پاک و منزّه از چنين وصف انقباض نفس است،( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 270، «حيى») بلكه مقصود از حيا درباره خداوند، ترك قبيح است.( مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 165) به این معنا که خداوند هر آن چه را عقل قبیح شمارد و زشت بداند انجام نمی دهد. مثلا خداوند هرگز خلاف وعده خود عمل نمی کند(حج، آیه 47؛ روم، آیه 6) یا به بندگان ظلم روا نمی دارد؛ (آل عمران، آیه 182؛ انفال، آیه 51) چرا این خلف وعده و یا ظلم از اموری است که عقل آن را زشت و قبیح می داند و خداوند هرگز بر خلاف احکام قطعی عقل نمی کند و بر خود نمی پسندد. پس اگر عقل بگوید که عقاب و مجازات بدون بیان قبیح است، خداوند نیز تا حجت را بر بندگان تمام نکرده باشد و احکام و قوانین را به ایشان نگفته باشد؛ بندگان خویش را مجازات نخواهد کرد.(نساء، آیه 165و آیات دیگر)

نقيض حيا در انسان، وقاحت است.( مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 163) انسان وقیح کسی است که بی هیچ شرم و آزرم، زشتی ها را مرتکب می شود. چنین سلوک و رفتاری نشان دهنده بیماردلی انسان است که از فطرت خارج شده و بر خلاف عقل رفتار می کند؛ زیرا از ذاتیات عقل و خرد آن است که شخص با حیا و دین دار باشد. از این روست که در روایات از امام موسی کاظم(ع) و دیگران نقل شده است که خداوند هنگامی عقل و حیا و دین را بر انسان عرضه داشت ، انسان عقل را برگزید و هنگامی که به حیا و دین فرمان بازگشت داده شد، آن دو گفتند که ما همواره ملازم عقل هستیم و هر جا عقل باشد ما آن جا حضور داریم.(اصول کافی، ج 1؛ کتاب عقل و جهل) به این معنا که حیا و اخلاق و دین داری و سلوک درست و نیک در زندگی از چیزهایی هستند که همواره ملازم عقل هستند و از آن جدا نمی شوند. پس هر انسان دین دار و با حیایی، انسانی خردمند و عاقل است، چنان که هر عاقلی، دین دار و با حیاست.

اسلام دین اخلاقی است . پیامبر(ص) می فرماید: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق و محاسنها؛ من تنها برای اتمام بزرگواری های اخلاقی و نیکی های آن برانگیخته شده ام. بنابراین، حیا که نماد فضایل اخلاقی است به عنوان زینت اسلام مطرح می شود. رسول اكرم صلى الله عليه و آله می فرماید: اَلحَياءُ زينَةُ الاسلامِ؛ حيا زينت اسلام است. (مستدرك الوسايل، ج1، ص488، ح1244)

از این روست که خود آن حضرت(ص) نماد همه مکارم و محاسن اخلاقی بودند و خداوند وی را به خلق عظیم می ستاید(قلم، آیه 4) این خلق عظیم را می بایست در حیا آن حضرت که نماد اخلاق عقلانی است جست و جو کرد. ابى سعيد الخدرى درباره حیای حضرت پیامبر(ص) می فرماید: كانَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اَشَدَّ حَياءً مِنَ العَذراءِ فى خِدْرِها. و كانَ اِذا كَرِهَ شَيئا عَرَفْناهُ فى وَجْهِهِ؛ رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از دختران پشت پرده با حياتر بودند، و اگر چيزى را دوست نمى‏داشتند، از چهره‏شان مى‏فهميديم. (مكارم الأخلاق، ص 17)

خود آن حضرت(ص) درباره نقش حیا در اسلام و ایمان فرد می فرماید: خَمْسٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ: اَلْحَياءُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحِجامَةُ وَ السِّواكُ وَ التَّعَطُّرُ؛ پنج چيز از سنت پيغمبران است: حيا، بردبارى، حجامت كردن، و مسواك و عطر زدن. (نهج الفصاحه، ح 1463)

امیرمومنان علی(ع) نیز به این نقش مهم و ارزشمند حیا در زندگی انسان به ویژه مومنان اشاره داشته و می فرماید: اَلْمُؤْمِنُ حَيىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛ مؤمن، با حيا، بى‏نياز، باوقار و پرهيزگار است.(غررالحكم، ح 1852)

امام كاظم عليه السلام نیز در همین رابطه به پیوند تنگاتنگ حیا و ایمان اشاره می کند و می فرماید: اَلحَياءُ مِنَ الايمانِ وَالايمانُ فِى الجَنَّةِ وَالبَذاءُ مِنَ الجَفاءِ وَالجَفاءُ فِى النّارِ؛ حيا از ايمان و ايمان در بهشت است و بدزبانى از بى مهرى و بدرفتارى است و بدرفتارى در جهنم است.( بحارالأنوار، ج78، ص309، ح1)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله هم چنین می فرماید: إِذا رَأَيتَ مِن أَخيكَ ثَلاثَ خِصالٍ فَارجُهُ: اَلحَياءُ وَالامانَةُ وَالصِّدقُ؛ هر گاه در برادر (دينى) خود سه صفت ديدى به او اميدوار باش: حيا، امانتدارى و راستگويى.(نهج الفصاحه، ح 205)

در حقیقت کسی که این خصلت های سه گانه را داراست از عقل و خرد بهره مند است و همین مسایل موجب می شود تا در نهایت اهل دین و ایمان باشد. در حقیقت این خصلت ها مایه نجات اوست.

از آن جایی که فضایل اخلاقی همان حقیقت انسانیت است و هر خیری که انسان بخواهد می بایست در سلوک اخلاقی بداند، در روایات برخی از فضایل اخلاقی که بسیار کلیدی و اساسی است به عنوان کلید خیر معرفی شده است. از جمله امام على عليه السلام درباره حیا می فرماید: اَلحَياءُ مِفتاحُ كُلِّ الخَيرِ؛حيا كليد همه خوبى هاست.(غررالحكم، ج1، ص93، ح340 )

در روایاتی از جمله روایاتی که از امام موسی کاظم(ع) نقل شده، به خوبی روشن می شود که حیا تا چه اندازه در زندگی اخلاقی انسان نقش دارد. از این روست که در این روایت و روایات دیگر، حیا به عنوان نماد اصلی اخلاق و فضایل اخلاقی مطرح می شود و آن را در کنار عقل و دین قرار می دهد. دراین روایت امیرمومنان علی(ع) حیا را کلید هر خیر می داند. خیر هر نعمتی است که به درستی از آن بهره گرفته شده و موجبات رشد و تعالی و تقرب انسان را فراهم می آورد. بنابراین، حیا نعمتی است که همه خیرها را برای انسان سبب می شود.

این که از این امور به عنوان کلید یاد می شود، از آن روست که این امور همانند کلید، قفل های خیر و یا شر را باز می کند. مثلا امام باقر(ع) شراب را کلید همه شرور دانسته و می فرماید: قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ الْأَقْفَالِ الشَّرَاب؛ خداوند برای شر و بدی ها قفل های گذاشته است و کلید های همه آن قفل ها شراب است.( الکافی ،ج 2 ، ص 338 )

به هر حال، حیا به معنای خودداری نفس از زشتی و پلیدی و بدی، هر چند که خود یکی از فضایل از اخلاقی است ولی بی گمان نماد اخلاق است. از این روست که در روایات از آن به عنوان کلید همه خیرها معرفی شده است.

آثار و کارکردهای حیا

حیا امری نفسانی است. کسی که این فضلیت را در خود داشته باشد در جلوت و خلوت حیا می ورزد و این گونه نیست که در برابر مردم شرم و حیا داشته باشد ولی در خلوت و از خدا شرم و حیا نورزد؛ بلکه مانند حضرت آدم و حوا(ع) حیا می ورزند و می کوشند تا شرمگاه های خویش را بپوشانند حتی اگر ناظر محترمی جز خداوند نباشد.(نساء، آیات 107 و 108؛ اعراف،‌آیه 22؛ طه،‌آیه 121) امام على عليه السلام در این باره می فرماید: غايَةُ الحَياءِ أن يَستَحيِىَ المَرءُ مِن نَفسِهِ؛ اوج حيا اين است كه آدمى از خودش حيا كند.( غررالحكم، ج4، ص373، ح6369)

با نگاهی به آموزه های قرآنی این معنا قابل استنباط است که حیا در بهشت نیز خواهد بود؛‌ یعنی با آن که در بهشت هیچ تکلیفی نیست، اما اصول اخلاقی و در راس آن ها حیا امری است که در همه جا یافت می شود؛ زیرا بهشت جز خیر و خوبی و زیبایی نیست و هر چیزی که شر و بد و زشت است در بهشت راهی ندارد. از این روست که اهل بهشت، اهل مکارم اخلاق و محاسن آن هستند و حتی حوریان بهشتی نیز حیا می ورزند.(صافات، آیه 48؛ الرحمن، آیه 72)

حیا می بایست در همه ابعاد و جوانب زندگی انسانی خود را نمایش دهد. انسان اخلاقی و با حیا در گفتار(احزاب، آیات 32 و 33)، رفتار (قصص، آیه 25)، نگاه کردن(صافات، آیه 48)، خوابیدن (نور، آیه 58)، راه رفتن(نور، ایه 31؛ قصص، آیه 25)، در فقر و نداری(بقره، ایه 273)، در خلوت و جلوت(یوسف، آیات 23 تا 28؛ نساء، آیات 107 و 108؛ اعراف،‌آیه 22؛ طه،‌آیه 121)، در امور جنسی و غیر جنسی(فرقان، آیات 63 و 68 ؛‌تحریم، آیات 11 و 12؛ مریم، آیات 18 و 23؛ مومنون، آیات 1 و 5)، در تاهل و تجرد(نور،آیات 32 و 33)، در برخوردهای خانواگی و اجتماعی(نور، آیات 30 و 31 و 58) حیا می ورزد و شرم و آزرم دارد.

در همه ابعاد زندگی چنین افرادی می توان نشانه های حیا را یافت. پس با نداری خویش اهل تکدی گری نیست(بقره، ایه 273)، با همه نیاز جنسی و فشارهای آن، اهل چشم چرانی نیست(نور، آیات 30 و 31) و از هر گونه حرکات و رفتارهای تحریک زای جنسی خودداری می ورزد(همان؛ احزاب، آیات 32 و 33) و حجاب را مراعات می کند تا به مسایل جنسی و بی حیایی کشیده نشود یا دامن نزند(نور، آیه 31)، در خلوت و جلوت عورت خویش را می پوشاند.(همان و نیز اعراف، آیه 22)

با نگاهی به نشانه های حیا، می توان نقش برجسته حیای جنسی را دریافت. از این روست که حیاورزی از سوی زنان بیش تر مورد تاکید است؛ زیرا حیای زنان عامل مهم بازدارنده هر گونه رفتارهای زشت و بد جنسی و غیر اخلاقی است. از این روست که خداوند برجسته تر ویژگی کمالی زن را در حیا او جست و جو می کند(قصص،‌ایه 25) و شیاطین و فرعونیان مستکبر در تهاجم فرهنگی به جامعه انسانی و بنیادهای خانواده و ملتی،‌ بیش تر توجه و اهتمام را بی حیایی زنان دارند تا ایشان را به بی حیای کشانده و بنیاد خانواده و جامعه ای به این شکل متزلزل کنند. فرعون بر همین اساس است که در یک تهاجم فرهنگی استکباری بر آن شد تا مردان یهودی را بکشد و زنان ایشان را به بی حیایی بکشاند.(بقره، ایه 49؛ ابراهیم، ایه 6)

با آن که حیا و عفت به عنوان یک فضلیت اخلاقی برای مرد و زن است ولی بر همین اساس و اسباب و حکمت های دیگر، حیا در زنان بسیار ارزشمندتر و برجسته تر است. از این روست که رسول اكرم صلى الله عليه و آله می فرماید : اَلحَياءُ عَشَرَةُ أَجزاءٍ فَتِسعَةٌ فِى النِّساءِ وَواحِدٌ فِى الرِّجالِ؛حيا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و يك جزء در مردان.(كنزالعمال، ج3، ص121، ح5769) آن حضرت(ص) هم چنین می فرماید: اَلحَياءُ حَسَنٌ وَلكِن فِى النِّساءِ أَحسَنُ؛ حيا خوب است ولى براى زنان خوب تر است.(نهج الفصاحه، ح 2006)

پيامبر هم چنین صلى‏الله‏عليه‏و‏آله می فرماید : اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛ عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر. (نهج الفصاحه، ح 2006)

نشانه های حیا

چنان که گفته شد برای هر چیزی از جمله حیا نشانه هایی است که در زندگی خودش را نشان می دهد. از کوزه برون همان تراود که در اوست. اگر کوزه شخص پر از اخلاق باشد، در همه ابعاد زندگی و جوانب آن می توان نشانه های از اخلاق را یافت و اگر بی حیا و وقیح باشد آن بی شرمی را می توان در همه زندگی او یافت. در آیات و روایات برای حیا نشانه های بیان شده است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله در عبارتی جامع نشانه های حیا را در زندگی افراد به خوبی بیان می کند. آن حضرت(ص) می فرماید : أمَّا الحَياءُ فَيَتَشَعَّبُ مِنهُ اللِّينُ، والرّأفَةُ، والمُراقَبَةُ للّه فِى السِّرِّ والعَلانيَةِ، والسَّلامَةُ، واجتِنابُ الشَّرِّ، والبَشاشَةُ، والسَّماحَةُ، والظَّفَرُ، وحُسنُ الثَّناءِ عَلَى المَرءِ فِى النّاسِ، فَهذا ما أصابَ العاقِلَ بِالحَياءِ، فَطُوبى لِمَن قَبِلَ نَصيحَةَ اللّه وخافَ فَضيحَتَهُ؛ اما شاخه هاى حيا عبارتند از: نرمش، مهربانى، در نظر داشتن خدا در آشكار و نهان، سلامت، دورى از بدى، خوشرويى، گذشت، بخشندگى ، پيروزى و خوشنامى در ميان مردم، اينها فوايدى است كه خردمند از حيا مى برد. خوشا بحال كسى كه نصيحت خدا را بپذيرد و از رسوايى خودش بترسد. (تحف العقول، ص 17)

انسان های با حیا در رفتارشان نیک رفتار هستند و جز نیکی از آنان نمی توان سراغ گرفت. هر خیری را برای خود و دیگران می پسندند و هر شر و بدی را نسبت به خود و دیگران روا نداشته و نمی پسندند. امام باقر عليه السلام در تبیین کلام خدا می فرماید: فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن يُقالَ لَكُم، فَاِنَّ اللّه عزَّوَجلَّ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنين، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ يُحِبُّ الحَيّى الحَليمَ اَلعفيفَ المُتعَفِّـفَ؛درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد. (امالى صدوق، ص 326)

از آثار و کارکردهای حیا می توان به از میان بردن خطا و گناه اشاره کرد. انسان گناه کار اگر اهل حیا شود حیا او موجب می شود تا بدی ها و زشتی ها از او برطرف شود و مانند حسناتی که سیئات و بدی ها را می زداید ، حیا خطایای او را بپوشاند و از میان ببرد. امام على عليه السلام در این باره می فرماید: اَلحَياءُ مِنَ اللّه يَمحو كَثيرا مِنَ الخَطايا؛ حيا از خدا بسيارى از گناهان را پاك مى كند.( غررالحكم، ج1، ص399، ح1548)

از دیگر آثار حیا می توان به محبوبیت در پیشگاه خداوند اشاره کرد. حیا موجب می شود تا شخص نزد خداوند محبوب شود؛ زیرا خداوند چنین افرادی را دوست می دارد. رسول اكرم صلى الله عليه و آله می فرماید : إنَّ اللّه يُحِبُّ الحَيِىَّ الحَليمَ العَفيفَ المُتَعفِّفَ؛ خداوند انسان با حياىِ بردبارِ پاك دامنى را كه پاكدامنى مى ورزد، دوست دارد. (كافى، ج2، ص112، ح8)

ریشه های حیا و شرم

از آموزه های وحیانی اسلام این معنا به دست می آید که حیا و بلکه هر امر نیک و فضلیت انسانی ریشه در عقل دارد. انسان خردمند دارای نشانه هایی است که از آن جمله می توان به دین و حیا اشاره کرد. (اصول کافی، ج 1، باب عقل و جهل)

همان گونه که حیا خاستگاه حیا عقل است ؛ خود حیا خاستگاه و ریشه بسیاری از امور خیر و نیک دیگر است. از این روست که در امیرمومنان علی (ع) آن را کلید هر خیر دانسته است.(غررالحكم، ج1، ص93، ح340 ) از جمله خیرها،‌مرودت و مردانگی است که ریشه در حیا دارد. امام على عليه السلام در این باره می فرماید: اَصلُ المُروءَةِ الحَياءُ وَ ثَمَرَتُهَا العِفَّةُ؛ ريشه مردانگى حيا و ميوه اش پاكدامنى است.(غررالحكم، ج2، ص418، ح3101)

از این سخن امیرمومنان (ع) هم چنین روشن می شود که عفت میوه حیاء‌ است. بنابراین کسی که عفیف است می بایست آن را نشانه ای از حیا دانست. پس انسان های عفیف چون مومنان فقیری که تکدی گری نمی کنند، باید انسان های با حیایی دانست که حیا موجب می شود تا ایشان تعفف ورزند(بقره، آیه 273؛ نساء، آیه 6) چنان که مومنانی که عفت می ورزند و مسایل جنسی آنان را به گناه نمی کشاند، اهل حیا هستند.(نور، آیات 33 و 60)

اقسام و انواع حیا

حیا و شرم دارای انواعی است. امام صادق عليه السلام در این باره می فرماید: اَلحَياءُ عَلى وَجهَينِ فِمِنهُ ضَعفٌ وَمِنهُ قُوَّةٌ وَإسلامٌ وَإيمانٌ؛ حيا بر دو گونه است: يكى حياى ضعف و ناتوانى و ديگرى حياى قدرت و اسلام و ايمان.( بحارالأنوار، ج78، ص242، ح108)

خداوند نیز نوعی از حیا و شرم را نادرست دانسته و نوع دیگری را درست و پسندیده شمرده است. از جمله در آیه 26 سوره بقره و 53 سوره احزاب بیان می کند که در انسان نمی بایست در بیان حقایق شرم داشته باشد؛ چنان که خداوند شرم نمی ورزد و حقایق را بیان می کند. انسان در بیان حقایق و مسایل می بایست به حقیقت بودن آن توجه داشته باشد و کاری به بزرگی و کوچکی مساله نداشته باشد. بنابراین، اگر مطلبی است که حق است و می بایست دیگران بدانند حتی اگر ساده و کوچک و به ظاهر پیش پا افتاده است می بایست گفته شود.

پس در بیان احکام شرعی نمی بایست شرم و حیا ورزید؛ چنان که شرم و حیا ورزیدن در پرسش از مسایلی چون نکاح و زناشویی، احکام جنابت و حیض و یا مسایل جنسی نمی بایست شرم و حیا ورزید.

از نظر قرآن حیا در بیان حقایق و یا پرسش از آن،‌حیای بی جا و نادرستی است که می بایست از آن پرهیز کرد.(همان) البته انسان های بسیار اخلاقی بسیار با حیا هستند و از این که حق خویش را بخواهند شرمگین می شوند و همین موجب سوء‌استفاده برخی از افراد از جلمه افراد گستاخ و بی حیا می شود. چنان که پیامبر(ص) به سبب خلق عظیم خود، شرم می کرد و مزاحمت های میهمان را بر خود روا می داشت. خداوند می فرماید: نمی بایست کاری کرد که از شرم وحیا فرد سوء‌استفاده شود و باید جلوی کسانی که از شرم و حیای افراد سوء استفاده می کنند گرفته شود. از این روست که خود فرمان می دهد که جایز نیست بیش از اندازه در خانه حضرت(ص) بمانند که موجبات اذیت و آزار آن حضرت را فراهم می آورد.(احزاب، آیه 53)

برخی از افراد خجالت می کشند تا برخی از کارها را انجام دهند. از نظر این افراد برخی از کارها دون شان آدمی است و شرم آور است که تن به این کارها داده شود. اما امیرمومنان امام على عليه السلام به مومنان هشدار می دهد که نمی بایست در برخی از امور حیا ورزید. از آن جمله حضرت (ع) می فرماید: ثَلاثٌ لايُستَحيى مِنهُنَّ: خِدمَةُ الرَّجُلِ ضَيفَهُ وَقيامُهُ عَن مَجلِسِهِ لأَبيهِ وَمُعَلِّمِهِ وَطَلَبُ الحَقِّ وَإن قَلّ؛از سه كار حيا نبايد كرد: خدمت به ميهمان، از جا برخاستن در برابر پدر و آموزگار خويش و طلب حق گرچه اندك باشد. (غررالحكم، ج3، ص338، ح4666)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا