اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

زیارت ؛ فلسفه و آثار آن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از سنت های اسلامی، دیدار از عالمان دینی و خویشان و برادران دینی و دیدار و زیارت قبور ایشان پس از مرگ است. در سنت اسلامی بر اساس آیات و روایات هر دو نوع از زیارت و دیدار مورد توجه و اهتمام بوده است؛ هر چند که برخی از بدعت گذاران نوع دوم را تقبیح کرده و آن را حرام بر می شمارند، ولی اجماع المسلمین و سنت و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و هم سلف صالح بر این بوده است.

شاید در همه مناطق اسلامی با تمام اختلاف در مذاهب و فرقه ها، بناها و ساختمان هایی را بیابید که برای قبور علمای اسلام و صالحان و پارسایان و فرزندان رسول الله(ص) ساخته شده و مردم برای تکریم و تعظیم ایشان به این عتبات و ضریح ها می روند و حتی از ایشان حاجت خواسته و آنان را واسطه و وسیله و شفیع برای برآورده نیازهای خویش قرار می دهند. همین سیره عملی خود گواهی روشن بر صحت و درستی زیارت حتی مردگان و دلیلی بر سنت اسلامی است.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا فلسفه زیارت و آثار آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

فلسفه و مفهوم شناسی زیارت

زيارت، واژه ای عربی است. این واژه به معنای ديداری اطلاق می شود که همراه با قصد باشد؛ چرا كه در ريشه اين واژه مفهوم ميل و گرايش نهفته است؛ چنان که مفهوم رویگردانی از غیر نیز در آن تضمین شده است. به این معنا که گويى زيارت كننده از ديگران روى گردانده و به سوى زيارت شونده تمايل و قصد كرده است.( معجم مقاييس اللّغه، ج 3، ص 36، ذیل واژه«زور») فرهنگ شناسان عربی، بر این نکته تاکید دارند که در معناى زيارت، افزون بر قصد و تمایل، قصد تکریم و تعظیم زيارت شونده و انس گرفتن با او نيز نهفته است.( المصباح، ج 1 – 2، ص 260، «زور»)

بر این اساس، زیارت در باطن معنایی و مفهومی خود، اموری را متضمن است که می توان از آن حتی فلسفه زیارت را نیز به دست آورد. به این معنا که برای تبیین فلسفه زیارت نیازی نیست که انسان خود را به رنج افکند، چرا که در باطن مفهومی و معنایی این واژه، خصوصیات و ویژگی هایی لحاظ شده است که خود به تنهایی فلسفه زیارت را تبیین و روشن می کند.

بنابراین، زیارت تنها دیدار ساده و معمولی نیست، بلکه به دیداری گفته می شود که همراه با قصد بوده و زیارت کننده از این دیدار رویگردانی خویش از دیگران و تمایل خویش به دیدار زیارت شونده را اعلان می دارد؛ چنان که با این دیدار بر آن است تا با زیارت شونده انس گرفته و با نفس دیدار خویش به تکریم وتعظیم ایشان بپردازد.

پس می توان گفت در زیارت، افزون بر نفس دیدار، قصد، خلوص، غیرت، تکریم، تعظیم، انس و الفت و مانند آن مورد توجه و تاکید است.

اهداف زیارت

برای این که تبیین درست و روشنی از فلسفه زیارت به دست داده باشیم و بر اساس آن احکام مرتبط با آن را تبیین نماییم، بهتر آن است که اهداف زیارت و آثار آن دانسته شود تا بر اساس آن نسبت به صحت و بطلان همه اقسام زیارت یا برخی از آن ها و هم چنین احکام زیارت، داوری و قضاوت کنیم.

از آیات قرآنی به دست می آید که زیارت دارای اقسامی چند است. یکی از زیارت های مهم اسلامی، زیارت خانه خدا و کعبه است؛ زیرا حج، به معنای قصد دیدار و زیارت است.

خداوند برای زیارت کعبه و حج آن، اهداف و آثاری را بیان کرده است که از آن جمله می توان به دست یابی به فضل و پاداش های الهی(مائده ، ایه 2)، دست یابی به ثروت های مادی(همان، چرا که یکی از مصادیق یبتغون فضلا، زیادی مال و ثروت است) و جلب رضایت و خشنودی خداوندی است.(همان)

در آیه 64 سوره نساء، زیارت پیامبر(ص) به هدف درخواست دعا براى آمرزش، زمينه پذيرش توبه و شمول رحمت الهى جایز و روا دانسته شده است. به این معنا که زیارت کننده پیامبر(ص) به قصد درخواست دعا برای آرامش و ایجاد بستر و زمینه پذیرش درخواست و توبه اش از سوی خداوند و قرار گرفتن در رحمت شامل الهی ، می بایست به زیارت پیامبر(ص) برود تا با این زیارت این اهداف را به دست آورد.

به سخن، دیگر، زیارت می تواند به قصد بهره مندی از شفاعت زیارت شونده و دعا و درخواست او رهایی از عذاب و شکنجه یا درد و رنجی باشد یا به قصد بهره مندی از وساطت زیارت شونده صورت گیرد تا مشمول الطاف و رحمت دیگری گردد.

از دیگر فلسفه ها و اهداف و آثار زیارت می توان به بهره مندی از معلومات و دانش های زیارت شونده باشد. چنان که حضرت موسی (ع) برای رشد علمی خویش به دیدار خضر(ع) می رود و ازسوی خداوند مامور می شود تا برای دست یابی به علوم غریبه و بصیرت به زیارت حضرت خضر(ع) این عالم ربانی بشتابد و از معلومات و دانش هایی او سود برد.(کهف، آیات 60 تا 66)

تا این جا سخن از زیارت و دیدار اشیاء چون خانه خدا، به قصد دست یابی به تقوای الهی و ذکر الله و هم چنین زیارت از پیامبر(ص) یا عالمان جهت بهره مندی از وساطت و شفاعت یا علوم آنان مطرح شده است.

اما درباره زیارت اهل قبور و فلسفه آن می توان به آیاتی اشاره کرد که در آن به این نکته توجه داده شده که زیارت اهل قبور در میان مردمان از گذشته یک سنت و سیره عملی بوده است. البته انگیزه های این زیارت در میان گذشتگان متفاوت بوده است. برخی هدف این زیارت را تکاثر طلبی قرار می دادند؛ زیرا با زیارت قبور ایشان بر آن بودند تا شمار جمعیتی خود را به رخ دیگران بکشانند و یا با معرفی بزرگان خود در خاک خفته اند، عظمت تاریخی خویش را به رخ آنان بکشانند. به این معنا که هدف از زیارت قبور، تبیین عظمت تاریخی گذشته خود و تفاخر به دیگران با مردگان خود بوده است. چنین امری از نظر قرآن اگر به قصد تفاخر و تکاثر و ارزش های پوچ مادی و دنیوی باشد، امری بیهوده و خلاف عقل و شرع است. آیات سوره تکاثر به این مساله پرداخته واین قصد و فلسفه و هدف زیارت کننده را تقبیح نموده است. ((مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 812) از نظر قرآن زيارت اهل قبور براى تفاخر بر ديگران، از جمله عوامل گرفتارى انسان به عذاب جهنّم است؛ زیرا این گونه زیارت ها، انسان را از حقیقت دور ساخته و برخلاف فلسفه آفرینش می باشد.

اما اگر این زیارت به قصد و هدف، دعا و نیایش برای آنان باشد، نه تنها درست و پسندیده است، بلکه سنت و سیره پیامبر(ص) و مورد تایید خداوندی است. خداوند در آیه 84 سوره توبه می فرماید: ولا تُصَلِّ عَلى اَحَد مِنهُم ماتَ اَبَدًا ولا تَقُم عَلى قَبرِهِ ؛ هرگز برای هیچ یک از منافقان پس از مرگشان دعا نکن و بر سر گورشان نیایست. این آیه به صراحت بیان می دارد که آن حضرت(ع) به زیارت اهل قبور می رفته و برای آنان دعا و نیایش می کرده است . این سنت از نظر خداوند مورد تایید قرار گرفته ، با این شرط که هرگز برای منافقان دعا نکند و بر سر قبر ایشان نیایستد. از منابع تفسیری هم بر می آید که پيامبر(صلى الله عليه وآله)بر سر قبور مؤمنان مى ايستاد و براى آنان دعا مى كرد. (مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 87 ؛ الميزان، ج 9، ص 360)

البته از نظر قرآن، زیارت قبور منافقان جایز نیست بلکه ممنوع می باشد؛ چرا که حضور بر سر قبر ایشان به معنای تایید رفتار ایشان در گذشته می باشد و موجب می شود تا مرزبندی میان مومن و منافق از میان برود. این در حالی است که بر همگان به ویژه رهبران جامعه اسلامی است تا پس از شناسایی منافقان از ایشان اجتناب و تبری جسته شود. این برائت و بیزاری در زمان حیات لازم بوده و پس از مرگ ایشان نیز ادامه می یابد. بنابراین، حضور بر سر قبر ایشان و زیارت آنان می تواند به معنایی تایید آنان تلقی شود، از این رو، جایز نیست. هم چنین هر گونه شفاعت آنان مانند دعا و نیایش و یا تکریم آنان در هر دو دوره جایز و روا نمی باشد؛(توبه، آیات 73 و 74) چنان که وقتی از شرک کسی آگاه شدید می بایست مرزبندی کرد و با او ارتباط نداشت و برای او دعا و استغفار نکرد.

احکام زیارت

با توجه به آیات قرآنی می توان احکام زیارت را به پنج قسم، واجب، مستحب، مکروه و حرام و مباح دسته بندی کرد. به عنوان نمونه بر اساس آیه 97 سوره آل عمران و نیز 27 سوره حج، زیارت خانه خداوند برای کسانی که استطاعت زیارت آن را دارند، واجب است. در بیان آداب زیارت کعبه و مسجد الحرام این معنا مورد تاکید است که مومنان موجود در مکه می بایست حرمت زیارت کنندگان کعبه را داشته باشد.(مائده، آیه 2) این بدان معناست که زیارت خانه خدا آن چنان مهم است که موجودین در این منطقه می بایست حرمت و احترام زیارت کنندگان آن را نیز مراعات نمایند و این افرادی که به زیارت می شتابند تکریم نمایند.

دیدار حضرت محمد(ص) و زیارت وی بر اساس برخی از آیات و روایات واجب و لازم است. از جمله این که از تمام الحج زیارت پیامبر(ص) و امام(ع) دانسته شده است. اگر نگوییم این زیارت واجب است، دست کم از آیات قرآنی استحباب آن به دست می آید، از این روست که بخشی از آیات به آداب زیارت آن حضرت(ع) اختصاص یافته است. از آیه 54 سوره انعام بر می آید که پیامبر(ص) مامور بود تا بر زیارت کنندگان خویش در سلام پیش دستی کند و بر آنان در سلام سبقت جوید، یا آن که آنان را به سبب زیارت خویش ، به رحمت الهی بشارت دهد و یا این که در برابر زیارت کننده خود ، فروتنی و تواضع نماید.

از آیه 84 سوره توبه بر می آید که زیارت مومنان حتی پس از مرگ ایشان در قبرستان ها سنت و سیره نیک و پسندیده ای بوده است که پیامبر(ص) آن را به جا می آورده است. از این رو می توان گفت که زیارت قبور مومنان امری مستحب و سنتی نیک است.

اما زیارت مسلمانان از افراد عادی به عنوان جایز را می توان از این آیه و روایات دیگر به دست آورد؛ زیرا دیدار دیگران و ارتباط داشتن با آنان امری عقلایی و پسندیده است و اسلام آن را جایز و روا می شمارد.

اما دیدار منافقان در زمان حیات امری مکروه و بلکه حرام می باشد. از نهی وارد در آیه 84 سوره بر می آید که حضور بر قبر ایشان جایز نیست و مکروه و بلکه حرام می باشد. برخی از مفسران، از نهی وارد در آیه حرمت زیارت قبور فاسقان و منافقان را استنباط کرده اند.

اما بی گمان بر اساس آیات سوره تکاثر می توان حکم کرد که زیارت قبور به قصد تفاخر و تکاثر، حرام بوده و به هیچ وجه جایز و روا نمی باشد؛ چرا که خداوند در این سوره کسانی که به قصد تفاخر و تکاثر به دیدار و زیارت قبور مردگان می روند، به عذاب دوزخ وعده داده شده اند و این وعده خود گواه صادق و روشنی بر حرمت چنین زیارتی می باشد.

اهداف زیارت پیامبر(ص)

با نگاهی به اهدافی که قرآن برای زیارت پیامبر(ص) بیان کرده می توان دریافت که زیارت عالمان و صالحان و مومنان، نیز می تواند به قصد این اهداف انجام پذیرد.

البته از آیات سوره کهف که در بیان زیارت عالمان ربانی بیان شده می توان استنباط کرد که می توان به قصد رشد عملی و بهره مندی از علم و دانش افراد به زیارت و دیدار ایشان رفت و بلکه گاه این امری واجب یا مستحب تلقی می شود. به این معنا که لازم است که انسان برای فراگیری معارف دینی به زیارت عالمان برود و این امر برای کسانی که از دین خویش آگاهی ندارند واجب و لازم است.

اما دیدار به قصد دانش افزایی و کسب علوم غریبه و بصیرت یابی در حوزه های مختلف دینی نیز امری لازم و واجب است. این که خداوند حضرت موسی(ع) را مامور می کند تا به سفر زیارتی برود و آن همه رنج و مصیبت را برای دیدار و زیارت خضر(ع) تحمل کند، برای کسب دانش و یا دانش افزایی بوده است.(کهف، آیات 60 تا 66)

خداوند در آیه 64 سوره نساء، مردمان را به زیارت پیامبر(ص) تشویق و ترغیب می کند. این تشویق و ترغیب می تواند تعمیم یابد و دیگر عالمان و صالحان را نیز در بر گیرد؛ چرا که هدف از این دیدارها ، بهره مندی از مقام و منزلت آن حضرت(ع) در پیشگاه خداوند و بهره مندی از استغفار و دعای آن حضرت(ع) بوده است. بنابراین می بایست برای بهره مندی از شفاعت دیگر اولیای الهی نیز به زیارت آنان شتافت و از دعا و استغفار آنان در زندگی بهره جست.

در آداب زیارت آن حضرت(ع) بیان شده است که زیارت کننده برای این که به اهداف زیارت دست یابد می بایست پیش از زیارت از آن حضرت (ع) اذن گیرید( احزاب، آیه 53)، صدایش را پایین آورد(حجرات، ایات 2 و 3)، تا هنگام خروج و اذن آن حضرت(ع) صبر و شکیبایی ورزد(حجرات، آیات 3 و 5) و پس از پایان زیارت بی آن که مزاحمتی را فراهم آورد، خارج شود و موجبات اذیت و آزار آن حضرت(ص) را فراهم نیاورد.

اگر کسی این اداب را مراعات نماید، از غفران و آمرزش الهی (حجرات، آیات 3 و 5)، پاداش خاص و بزرگ خداوندی(حجرات، آیات 2 و 3)، خیر و منفعت زیاد(حجرات، آیات 3 و 5) بهره مند خواهد شد.

زیارت و دیدار از آن حضرت(ص) موجب می شود تا شخص با زندگی ساده و بی زرق و برق آن حضرت (اسراء، آیات 91 و 93 و فرقان، آیات 7 تا 10 و نیز طه، آیه 131) آشنا شود و بداند که پیامبری و یا قرار گرفتن در موقعیت رهبری موجب نمی شود تا از زندگی مرفه برخوردار شود(همان) و هرگز نمی بایست شخص زندگی مرفه و پرزرق و برق را نشانه ایمان و محبوبیت خداوند بداند یا نداشتن آن را نشانه عدم محبوبیت در نزد خدا دانسته و از ایمان سر باز زند.(همان)

به سخن دیگر، معیار داوری و قضاوت می بایست تقوا و ایمان باشد، نه ثروت و امکانات شخص ، چنان که شخص با دیدار و زیارت با پیامبر(ص) می تواند دریابد که رهبری دینی غیر شاهنشاهی و سلطنت دنیوی است و نیاز نیست که دین را با دنیا به معنای برخورداری از امکانات و ثروت و رفاه جمع کرد.

زیارت پس از مرگ

همان گونه زیارت و دیدار آن حضرت(ص) در زمان زندگی آن حضرت(ص) جایز است، زیارت آن حضرت(ص) پس از مرگ نیز جایز و رواست؛ چرا که نمی بایست پیامبر(ص) را همانند دیگر مردمان دانست. آن حضرت(ص) همان گونه که در زمان حیات خویش برای زیارت کنندگان خویش رحمت و مغفرت را به ارمغان می آورد و موجبات غفران و آمرزش الهی و بشارت رحمت خداوندی برای آنان بود، پس ازمرگ نیز این گونه است.

از سوی دیگر دانسته شد که سنت و سیره پیامبر(ص) این گونه بوده است که به زیارت اهل قبور به بقیع می رفت و خداوند وی را از حضور و دعا بر سر قبر کافران، منافقان و فاسقان بازداشته است (توبه، آیات 73 تا 84) اما در همین آیه 84 سوره توبه جواز و بلکه سنت و سیره آن حضرت(ص) را نسبت به دیگر افراد یعنی مومنان و صالحان تثبیت و امضا کرده است.

می توان از گزارش های تاریخی به دست آورد که سیره حضرت رسول(ص) بر این بوده است که به زیارت قبور بقیع می رفتند. از عایشه نقل شده که سیره پیامبر بر این بود که هر شبی که ایشان نزد او بود، در آخر شب به بقیع می رفت و می گفت: «السلام علیکم دار قوم مؤمنین وأتاکم ما توعدون غدا مؤجلون وإنا إن شاء الله بکم لاحقون اللهم اغفر لأهل بقیع الغرقد؛ « درود بر شما که در خانه مؤمنین آرمیده اید و به شما آنچه که درباره فردا وعده داده شده بود عنایت گردید و ما نیز به شما إن­شاء­اللّه ملحق خواهیم شد. خدایا اهل بقیع را بیامرز».( مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۶۶۹؛ تحقیق و تعلیق : محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت،)

هم چنین عایشه گفت: یکی از شب­هایی که پیامبر پیش من بود. حالت منقلبی داشت، ردایش را بر زمین قرار داد. نعلین خود را در آورد و آن دو را کنار پاهایش قرار داد و گوشه إزارش را بر بسترش پهن کرد. طولی نکشید تا این که پیامبر گمان کرد که من خوابیده­ام. به آرامی ردایش را برداشت و کفشش را به پا کرد. در را باز کرد و خارج شد. من هم از بستر برخواستم. لباسم را پوشیدم و به دنبال پیامبر راه افتادم. تا این که پیامبر به بقیع رسید و در آنجا ایستاد و ایستادنش را طول داد؛ سپس دست خود را سه مرتبه بالا برد و بعد بازگشت و من هم برگشتم… و زودتر از پیامبر وارد شدم. پیامبر متوجه شد و من هم داستان تعقیب ایشان را گفتم. پیامبر علت این رفتن خود به بقیع را چنین بازگو نمود که «جبرئیل پیش من آمد و مرا مورد ندا قرار داد… و به من گفت: پروردگارت، تو را مورد امر قرار داده که به نزد اهل بقیع بروی و برای آنها استغفار کنی». عایشه به پیامبر می گوید: «یا رسول­الله! من چگونه برای آنها بگویم؟»

فرمود:« بگو:"السلام علی أهل الدیار من المؤمنین والمسلمین یرحم الله المستقدمین منا والمستأخرین وإنا إن شاء الله بکم لاحقون؛ سلام بر اهل دیار از مؤمنین و مسلمین و خداوند، گذشتگان از ما و آنان که بعد از ما هستند را رحمت کند و ما نیز اگر خدا بخواهد به شما ملحق می شویم».( صحیح مسلم،ج۲، ص۶۶۹.)

امام صادق ـ علیه السلام ـ نیز درباره زیارت اهل قبور از سوی آن حضرت فرمود: « رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم در هر شب جمعه با گروهی از اصحابشان به قبرستان بقیع در مدینه تشریف می برد و در آنجا سه مرتبه می فرمود: السّلام علیکم یا اهل الدّیار (سلام و درود بر شما ای اهل شهرها) و سه مرتبه می فرمود: رحمکم اللَّه (خدا شما را رحمت کند)… .»( جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن مسرور بن قولویه قمی ؛ کامل الزیارات، ص۳۲۰؛ مرتضوی ، نجف، اول، ۱۳۵۶ق.)

از ابن عباس نقل شده که: رسول خدا از قبور مدینه می گذشت. رو به آنها کرد و فرمود: « السلام علیکم یا أهل القبور، یغفر اللَّه لنا و لکم، أنتم سلفنا و نحن بالأثر؛ درود بر شما ای اهل قبور، خدا ما و شما را بیامرزد، شما پیشگامان ما هستید و ما به دنبالتان خواهیم آمد.»( محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی؛ الجامع الصحیح سنن الترمذی (سنن ترمذی)، ج۳،ص۳۶۹؛ تحقیق : أحمد محمد شاکر و دیگران، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.)

هم چنین وقتی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مسلمانان را برای همراهی با اسامه و حضور در لشکرش دعوت می کرد بیماری مرگ بر وجود مبارکش عارض شد. چون از بیماری خود با خبر گردید و احساس کرد که این مرض وی را از پای درمی آورد دست علی ـ علیه السلام ـ را گرفت و به سوی بقیع حرکت کرد. گروهی از مردم نیز به دنبال آن حضرت رفتند. پیامبر رو به همراهان کرد و فرمود:« من مأمور شده ام که برای آنان که در بقیع مدفونند از خدا آمرزش بخواهم.» پس آن گروه به همراه او به بقیع رفتند. به آنجا که رسیدند حضرت رسول در میان آنان ایستاد و فرمود: « السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ الْقُبُورِ لِیَهْنِئْکُمْ مَا أَصْبَحْتُمْ فِیهِ مِمَّا فِیهِ النَّاسُ أَقْبَلَتِ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ یَتْبَعُ أَوَّلَهَا آخِرُهَا؛درود بر شما ای اهل قبور، بر شما گوارا باد آنچه اکنون در آن هستید، از آنچه مردم (یعنی زندگان) گرفتار آنند (آسوده خاطر هستید.) فتنه ها مانند شب های تاریک یکی پس از دیگری رو آور شده است.» سپس پیامبر برای آنها استغفاری طولانی نمود.( شیخ مفید، ابو عبد الله محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۱؛ کنگره شیخ مفید، قم، اول، ۱۴۱۳ق. به همین مضمون ن.ک: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی ؛ مسند أحمد بن حنبل ج۳، ص۴۸۹؛ مؤسسة قرطبة، القاهرة )

در روایات داریم که آرامگاه اولیای الهی بقعه ای از بقعه های بهشت است. یعنی همانطور که بهشت محل وصال حقیقی به خداوند و سلامت و امنیت نفس و برآورده شدن آرزوها و … است، حرمهای اولیای الهی نیز این چنین است و تا این اندازه موجب صفای روح و شفای دل می شود. کسی که آرامش روحانی را در حرم اهل بیت درک نمی کند و تاثیر نمی پذیرد باید در رفتار و زیارت خود تجدید نظر کند. رسول خدا خطاب به امیرالمومنین علیه السّلام فرمود: اى ابا الحسن خداوند قبر تو و قبور فرزندان تو را بقعه‏اى از بقعه‏هاى بهشت مى‏گرداند. (ارشادالقلوب، ترجمه سلگى،ج2، ص383)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «چون یكی از شما شیعیان عمل حج را بجای آورد، حجش را با زیارت ما ختم كند ، زیارت ما جزو پایانی حج است .

در روایات آمده است که دعا در زیر قبه امام حسین علیه السلام مستجاب است. یعنی زیارت شونده ای که در این مکان مقدس قرار دارد چنان تاثیری بر روح زائر می گذارد که دعای او را نافذ در آسمانها قرار می دهد. این آثار به تناسب عمق زیارت و ارتباط شخص با مزور ظهور پیدا می کنند. و ربطی به میزان گناهان ندارند بلکه به ارتباط و عمق زیارت بستگی دارند لذا عارفی که برای کسب ثواب، زیارت می کند کمتر تاثیر می پذیرد؛ تا عاشقی که با دلش ارتباط برقرار کرده است. در روایت زیر بر چند مورد از اثراتی که زیارت امام حسین بر زائر دارد اشاره شده است:

محمّد بن مسلم از باقرین علیهماالسّلام روایت كرده كه فرمودند: خداوند در عوض شهادت حسین بن علی امامت را در ذریه او ، و شفا را در تربتش قرار داد و اجابت دعا را در زیر قبه او قبول فرموده، و ایام زائرین آن حضرت را از عمر آنها حساب نمی کند.

در کتب روایی معتبر اهل سنت از رسول گرامی اسلام روایت هایی مبنی بر استحباب زیارت قبر آن حضرت دارند. از جمله این روایت معتبر که می فرماید: من زار قبری وجبت له شفاعتی؛ هر کس قبرم را زیارت کند، گویا مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است.» ( مزارات اهل البیت و تاریخها ، ص 14 .)؛

هم چنین روایت است که فرمود: هر كس پس از مرگم مرا زیارت كند، گویی مرا در حال حیات زیارت كرده است.(همان)

یا این که فرموده است: كسی كه حج بگزارد، و مرا زیارت نكند، بر من جفا كرده است .(کشف الارتیاب ، ص 261،به نقل از وفاء الوفاء،ج3 )

هم چنین در روایتی دیگر آمده است : هر كس با قصد و توجه مرا زیارت كند ، روز قیامت در كنار من خواهد بود.(همان)

در مذهب شیعه بیش از همه در باب زیارت و اهمیت آن سفارش شده است. در تشیع، زیارت امام بعد از مرگ بنابر نقل ایشان مساوی با زیارتشان در حال حیات معرفی شده است و چنانچه اعتقاد به پایداری روح را بپذیریم حق جز این نمی تواند باشد مخصوصا که روح بیش از هر جایی به بدن و محل دفنش نظر و تعلق دارد. حضرت امام خمینی (ره) می فرماید:

«… ممکن است گفته شود که علاقه روح نسبت به بدن بعد از مرگ باقی است؛ زیرا بدن محل قرار و جایگاه رشد و پرورش او بوده است…. من می گویم: برای نفس دو نوع علاقه نسبت به بدن وجود دارد: علاقه صوری و علاقه مادی. البته مرگ موجب قطع علاقه صوری می شود، لیکن علاقه مادی همچنان پایدار است و از همین جهت زیارت قبور تشریع و جایز شمرده شده است.»

احادیث زیادی در زمینه سفارش به زیارت امامان و امامزادگان از ائمه معصومین(علیهم السلام) روایت شده است، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «چون یكی از شما شیعیان عمل حج را بجای آورد، حجش را با زیارت ما ختم كند ، زیارت ما جزو پایانی حج است .(بحارالأنوار، ج 100، ص 254)

همچنین در این مورد امام رضا (علیه السلام) فرمود: «هر امامی را در گردن پیروانش عهدی است كه وفای به آن عهد جز با زیارت قبور آن امامان تمام و كامل نمی شود.» (وسائل الشیعه، ج 10، ص 253)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا