اجتماعیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنی

پيامبران و اصلاح گري درابعاد مختلف

116183 در مقاله حاضر نويسنده با بررسي نقش آفريني پيامبران در حوزه اقتصادي به دو نمونه از اين نقش آفريني توسط حضرت شعيب و حضرت يوسف(ع) پرداخته و روشهاي آنان را در زمينه مديريت در حوزه اقتصادي مورد توجه قرار داده است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

نقش آفريني پيامبران در همه حوزه ها

قرآن نقش پيامبران در حوزه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و… را تبيين نموده است هدف از تبيين كاركردها در اين حوزه ها آن است كه مردم بدانند پيامبران، تنها رهبران فكري و اعتقادي مردم نبوده اند؛ بلكه براي دست يابي به هدف اصلي آفرينش هستي و انسان، ناچارند تا در همه حوزه ها نقش رهبري را به عهده گيرند.

به سخن ديگر همه حوزه هايي كه به هدف آفرينش انسان بستگي دارد، مورد توجه آنان بوده است. از آن جايي كه اين هدف به طور مشخص، خلافت الهي از راه تقرب به خدا و دست يابي به كمالات سرشته در نهاد انساني است، مي توان گفت كه هيچ حوزه اي از حوزه ها بيرون از دايره هدف آفرينش نيست. هدايت مردم در اين راه، نيازمند آزادسازي همه ظرفيت ها و توانمندي هاي بشر است.از اين رو حوزه اقتصادي، همانند حوزه امور اجتماعي و سياسي نيز در كنار حوزه اعتقادي به عنوان يك مسئوليت و وظيفه براي آنان مطرح است.

خداوند در آيه 25 سوره حديد با تاكيد بر اين نكته كه هدف از ماموريت هاي پيامبران، روشنگري و مديريت و رهبري مردم به سوي حكومت و دولت برپاكننده قسط و عدالت است. مي فرمايد: «ما پيامبرانمان را با دليل هاي روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ترازو را نيز نازل كرديم تا مردم به عدالت عمل كنند و آهن را كه در آن نيرويي سخت و منافعي براي مردم است فرو فرستاديم، تا خدا بداند چه كسي ناديده، او و پيامبرانش را ياري مي كند، زيرا خدا توانا و پيروزمند است.»

هر يك از پيامبران با توجه به شرايط و مقتضيات زماني و مكاني، توجه ويژه اي به يكي از حوزه ها داشته اند؛ ولي اين بدان معنا نيست كه آنها در حوزه هاي ديگر وارد نمي شدند و يا ماموريت خاص داشته اند.

با اين همه، براي تبيين هر حوزه بهتر است كه به موارد و ماموريت هاي خاص توجه ويژه اي مبذول شود. در حوزه اقتصادي شايد پركارترين پيامبران، حضرت شعيب(ع) و حضرت يوسف(ع) بودند كه يكي تنها در بخش مبادلات اقتصادي و ديگري در همه بخش ها از توليد و مبادله و مصرف وارد شدند. البته حضرت يوسف(ع) در حوزه هاي ديگر چون مديريت و حوزه سياست به طور مستقيم حضور و مشاركت داشته است. بازخواني روش هاي اين دو پيامبر(ص) مي تواند بسياري از مسائل و نكات مهم در حوزه اقتصادي را معلوم سازد و راهكارهايي را در اين زمينه براي مديريت حوزه اقتصادي ارائه دهد.

اصلاح گر بزرگ

حضرت شعيب(ع)، پيامبر مدين و معاصر حضرت موسي(ع) و پدر زن او (تاريخ طبري، ج 1، ص197 و 238) و خطيب و سخنران ترين پيامبران است. (ابن اثير، ج1، ص157؛ الميزان، ج10، ص361)

وي با آن كه درميان ملت و قوم خويش از جايگاه خوب و ثروت مناسبي برخوردار (هود آيه 88) و قبيله وي از قبايل بزرگ و مهم مدين بوده است (هود آيات 84 و 91 و 92) ولي با اين همه فاقد قدرت اجتماعي و سياسي براي اجراي طرح ها و اصلاحات اقتصادي و اعتقادي بوده است. (هود، آيات 87 و 91)

آن حضرت براي دست يابي به اهداف اصلي آفرينش و فراهم آوردن زمينه هدايت مردم به سوي كمال فردي و جمعي، برنامه سخت و جامعي را پي گيري كرد. وي در اين راه تلاش كرد تا حد توان، جامعه را در شرايطي مناسب رشد و كمال قرار دهد و عوامل بازدارنده كمالي را از آن بزدايد.

سختي كار به اندازه اي بود كه آن حضرت به مشكلات و فشارهاي بيروني و دروني كه بر وي وارد مي شد در آيه 87 و 88 و نيز آيات ديگر سوره هود اشاره مي كند، زيرا وي را تهديد به تبعيد، قتل و سنگسار مي كردند و اقداماتي را نيز در اين زمينه انجام دادند كه به عللي ناموفق بود. (اعراف آيات 85 تا 88 و هود آيه 91)

گفتمان غالب بر جامعه، گرايش به كم فروشي و گران فروشي بود. از آن جا كه مدين، شهري تجاري بود و به يك معنا در سر راه جاده ابريشم قرار داشت، معاملات همراه با سوء استفاده، آنان را به مال و ثروت هنگفتي رسانيد و همين مسئله تباهي و اتراف را در جامعه افزايش داد.

از آن جايي كه فساد و تباهي در حوزه اقتصادي، آثار و تبعات بسيار سنگين برجامعه بار مي كند به گونه اي كه رفتار اعتقادي و اجتماعي و اخلاقي نيز دگرگون مي شود، تاكيد بر بازسازي و اصلاح اين حوزه براي آن حضرت(ع) همانند ديگر پيامبران مهم و اساسي بوده است.

در روايات است كه فقر، مردم را به كفر مي كشاند. اين بدان معناست كه اگر بخواهيم در حوزه اعتقادي، تغيير و اصلاحاتي انجام بدهيم نياز است تا در حوزه اقتصادي فعالانه و عادلانه وارد شويم و اصلاحات در چارچوب تعالي را درپيش گيريم.

شعيب(ع) براي اين كه بتواند مسير درست را به مردم بشناساند، از آنان مي خواهد تا قسط و عدالت را در حوزه امور اقتصادي رعايت كنند و در مبادله، كم فروشي را كنار بگذارند. (هود آيات 84 تا 88).

كم فروشي افزون بر آن كه ظلم در حق ديگري است، موجب سلب اعتماد و بدبيني درجامعه مي شود. لذا مردم نسبت به رفتار و گفتار يك ديگر اعتماد پيدا نمي كنند و واگرايي درميان افراد جامعه افزايش مي يابد و عناصر انسجام بخش، جاي خود را به عناصر اختلاف انگيز مي دهد.

ضرورت تقوا در حوزه اقتصادي

تاكيد آن حضرت بر تقوا به عنوان مهم ترين عامل بازسازي اخلاقي و هنجاري در امور مختلف از جمله اقتصادي از آن روست كه از نظر آن حضرت(ع) كم فروشي و گرانفروشي، مصداق پليدي است كه عقل انساني و سيره عقلايي از انجام آن كراهت و بيزاري دارد. به نظر آن حضرت، گرانفروشي و كم فروشي كه به شكل يك شيوه درست اقتصادي درميان مردم جاافتاده بيانگر آن است كه مردم مدين از اصول اخلاقي و فطرت انساني دور افتاده اند، زيرا عقل و عقلا بر بطلان كم فروشي و گرانفروشي به عنوان دو شيوه و عمل ضداخلاقي و هنجاري تاكيد دارد.

به سخن ديگر، اگر مردم مدين به فطرت پاك خود باز مي گشتند، به آساني در مي يافتند كه رفتارهايي از اين دست درحوزه اقتصادي، مصداق پليدي است كه هر انساني به طور طبيعي از آن بيزاري مي جويد. از اين رو حضرت شعيب (ع) مردم را به تقوا دعوت مي كرد كه به معناي دعوت به اصول اخلاقي و هنجاري عقلاني و عقلايي بود (شعراء آيات 177 و 181 تا 183)

البته قوم وي كه به سبب گفتمان فاسد و غالب بر جامعه، از فطرت عقلاني و عقلايي دور افتاده بودند، در تبيين و تحليل دعوت آن حضرت به تقوا و دوري از پليدي كم فروشي و گرانفروشي، آن را به اصول اعتقادي وي نسبت مي دادند و مي گفتند كه اين اصول اعتقادي توست كه اين امور را جزو پليدي ها مي شمارد وگرنه اگر بر اساس اصول عقلاني و يا عقلايي به مساله نگريسته شود دانسته مي شود كه از امور پليد نيست. لذا به آن حضرت گفتند عقايد و اعتقادات توست كه تو را به اصلاح در امور اقتصادي و نهي از كم فروشي و گرانفروشي وا مي دارد. (هود آيات 87 و 88)

كم فروشي و گران فروشي مصاديق افساد

آن حضرت (ع) در پاسخ تبيين و تحليل آنان مي فرمايد كه اگر بر فطرت سالم بوديد، عقل حكم مي كرد تا از كم فروشي و گرانفروشي به عنوان دو امر پليد و رفتاري ضد اخلاقي و هنجاري پرهيز كنيد. از اين رو آنان را به تقوا دعوت مي كند كه هما ن دعوت به پرهيز ازپليدي هاي عقلاني و عقلايي است. (شعراء آيات 177 و 181 تا 183)

از نظر آن حضرت كم فروشي و گران فروشي، مصداقي از افساد و تبهكاري در زمين است (هود آيات 84 و 85 و نيز اعراف آيات 85 و 86 و عنكبوت آيه 36)

حضرت شعيب براي تحريك مردم به اصلاحات در حوزه اقتصادي از شيوه ارايه الگوي صحيح بهره مي برد. آن حضرت همان گونه كه از رفتار و شيوه نادرست در حوزه اقتصادي و گرانفروشي و كم فروشي و عدم رعايت پيمانه و ترازو باز مي داشت به ارايه شيوه درست و سازنده مي پرداخت و به طور عيني و ملموس نشان مي داد كه مي توان از راه درست نيز به اهداف اقتصادي دست يافت.

وي با اشاره به ثروت خويش تبيين مي كند كه لازم نيست تا براي دست يابي به ثروت از راه هاي نادرست اقتصادي وارد شد، بلكه مي توان بابهره گيري از روش هاي درست عقلايي و عقلاني به ثروت دست يافت. (هود آيات 87 و 88)

در حقيقت دست يابي به ثروت و سرمايه حلال از راه هاي درست و اخلاقي نيز شدني است و انسان ها مي توانند از طريق مبادلات درست و صحيح، از سود حلال به ثروت حلال دست يابند. (هود آيات 84 تا 86) اين كه آن حضرت سود را بقيه الله مي نامند مشخص است كه از راه سود حلال نيز مي توان به اهداف اقتصادي و ثروت دست يافت و نيازي به راه هاي فسادبرانگيز و تباهي آلود نيست. (مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 286 و نيز زادالمسير، ج 2، ص 396)

آن حضرت (ع) براي آن كه در ا صلاحات به موفقيت دست يابد، توفيق را در سايه توكل و اتكال الهي مي جست (هود آيات 87 و 88 و نيز اعراف آيات 85 تا 89) و با بردباري و حلم (هود آيه 87) و درايت و خردمند (هود آيه 87) و آگاهي از علوم و معارف الهي و اقتصادي و مديريتي (هود آيات 87 و 88) و استقامت اعراف آيات 88 و 89) و اخلاص و ادب (هود آيات 87 و 88 و شعراء آيات 177 و 180) درمسير عدالت خواهي (اعراف آيه 85 و نيز شعراء آيات 177 تا 183) حركت كرد.

حضرت يوسف (ع) نظارت و مديريت كامل

از ديگر پيامبراني كه در حوزه اقتصادي دست به اصلاحات كلان و مهمي زد حضرت يوسف است، اصلاحاتي كه آثار آن حتي در سالهاي ديگر و در كشور مصر به عنوان ضرب المثل باقي ماند به طوري كه مومن آل فرعون به آن توجه مي دهد و خداوند در سوره مومن و يا غافر آن را گزارش مي كند.

اصلاحاتي كه حضرت يوسف(ع) انجام داد شامل همه بخش هاي اقتصادي از توليد، مبادله و توزيع و نيز مصرف بود.

آن حضرت براي دستيابي به اصلاحات حوزه اقتصادي به ويژه در دوران بحران برنامه هاي خاصي را مطرح مي سازد. ساخت سيلو و انباركردن ميوه ها وگندم به شكل خاص، مديريت و نظارت كامل از توليد تا مصرف و تعيين سرانه براي هريك از افراد از شيوه هايي است كه آن حضرت در پيش گرفت.

وي براي آن كه گردش سالم اقتصادي استمرار يابد، حتي در زمان خشكسالي، به فروش محصولات و فرآورده ها رو آورد و هرچند كه به شكلي، يارانه را درنظر مي گرفت و به برخي تصدق مي داد ولي اين بدان معنا نبود كه يارانه به همه بخش ها تعلق بگيرد. وي يارانه را تنها براي افراد نيازمند و بي بضاعت قرار داد و به آنان صدقه مي داد. (يوسف آيه 65 و 88)

اين ها نمونه هايي از اصلاحات اقتصادي است كه قرآن از پيامبران(ع) و نقش آنان دراين حوزه نقل مي كند و بررسي همه جوانب آن نيازمند مجالي گسترده تر از اين مقاله كوتاه است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا