اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

مدارا با مردم، آثار آن

samamosتسامح، تساهل، رفق، مدارا و یا واژه فرانسوی تولرانس، بیانگر نوعی ارتباط اجتماعی است که بر مدار احسان تبیین شده و به عنوان یک اخلاق پسندیده اجتماعی و فضلیت شناخته شده است. در آموزه های وحیانی اسلام، هر چند که اخلاق عقلانی و باید و نبایدهای عقل عملی به شکل قانون و عدالت مورد تاکید است،‌ ولی بنیاد روابط اجتماعی را بر عواطف انسانی نهاده است که احسان جلوه گاه اصلی آن است. این گونه است که مفاهیمی چون عفو و گذشت از خطاها و گناهان حتی قتل، ایثار، رحمت و مغفرت و مانند آن جزو اصول اخلاق اسلامی شناخته می شود.

نویسنده در این مطلب بر آن شد تا با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام، جایگاه مدارا را در زندگی مسلمانان و آثار و کارکردهای مادی و معنوی و دنیوی و اخروی آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

افزایش آستانه تحمل، با رفق و مدارا

صبر یکی از مفاهیم کلیدی در اخلاق اسلامی است که نقش بسیاری در زندگی هر شخصی ایفا می کند. صبر را می توان در اشکال گوناگون در زندگی جست و جو کرد. شکیبایی، بردباری، مقاومت در برابر مشکلات و پیشامدهای ناگوار برآیند صبر است. ریشه صبر را می بایست در سعه صدر و انشراح آن جست و جو کرد که بیانگر شخصیت کامل انسان است. انسان های کامل،‌ از یک وسعت در مقام نظر و عمل برخوردار هستند و شخصیت آنان به گونه ای است که آستانه تحمل آنان به شدت بالاست. از این روست که توان پذیرش، درک و فهم باورها و رفتارهای مخالف خود را داراست و از چنان شکیبایی و بردباری برخوردار است که اندیشه وعملی كه شخص آن را نمى پسندد و با آن موافق نيست، تحمل می کند بدون این که شكايت و گلايه ای داشته باشد.

چنین شخصیتی، بر اندیشه و کردار مخالفان ، سخت نمی گیرد و با مدارا و گذشت، ملایمت و چشم پوشی از کنار آن می گذارد؛ چون که بزرگوار، جوانمرد، بلندنظر و بخشایشگر است، و با همه بیزاری که از اندیشه و رفتار مخالف خود دارد، ولی نسبت به صاحبان آن، نرمی می کند وملاطفت می ورزد و ترشرویی پیشه نمی کند و با خوشرویی و گشاده رویی با وی مواجه می شود. همین سعه صدر و خلق عظیم است که آستانه تحمل شخصیتی او را بالا برده است و تحمل مخالفان به عنوان ملکه یکی ازویژگی های نفسانی اوست. او با آن می تواند نسبت به اندیشه و رفتارهای ناخوشایند مخالف واکنش نشان بدهد، ولی این وضعیت را برای مصالح عالی تر انسانی تحمل می کند؛ زیرا هدف او انسان سازی و تغییر نگرش ها و رفتارهاست نه حذف مخالفان.

بنابراین می توان در رفق و مدارا که به معنای نرمی و ملاطفت است، همه عناصر تساهل و آسان گری، تسامح و چشم پوشی، نرمی و ملاطفت، تحمل و شکیبایی و بردباری را در برخورد با مخالفان و دشمنان یافت.

غزالي در اين باره مي گويد : نرم خويي ويژگي پسنديده و نتيجه اخلاق نيكو و سلامت روح است؛ و صفت مقابل آن درشتي و تندي است كه در اثر خشم و غضب پيش مي آيد .

لسان الغیب حافظ شیرازی نیز می سراید:

آسایش دوگیتی تفسیراین دوحرف است

با دوستان مروت، با دشمنان مدارا

در فرهنگ اسلامی برای بیان این حالت اخلاقی واژگانی چون رفق و مدارا به کار رفته است. رفق در لغت به معناي نرمي و ملاطفت و مهرباني است ؛ چنان که مدارا هم به معناي نرمي و ملايمت و مهرباني و تحمل و بردباري به کار رفته است.[1]

مرحوم نراقي از علماء اخلاق بر اين باور است كه مدارا اندك تفاوتي با "رفق" و "لين" دارد. ایشان در این باره می نویسد: مدارا در معناي نزديك به رفق است؛ اما در مدارا تحمل آزار مردم است و در رفق نيست. [2]

در قرآن كريم و سخنان معصومين (ع) برای نرمش و مدارا افزون بر رفق و مدارا، واژه لين به کار رفته است. خداوند در آیه 159 سوره آل عمران در بیان صفات اخلاقی و ویژگی رفتاری آن حضرت (ص) می فرماید: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ پس به بركتِ‏ رحمت الهى، با آنان نرمخو و پُر مِهر شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كارها با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مى‏دارد.

از این آیه سنت و سیره پیامبر(ص) به دست می آید؛‌ چرا که ایشان با آن خلق عظیم [3] و انشراح صدر[4] مناسبات خود را بر اساس رفق و مدارا سامان داده بود و در سيره اجتماعي رسول خدا (ص) مدارا نقش مبنايي داشته و مايه دوام مناسبات صحيح اجتماعي و گرایش مردم به سوی اسلام بوده است. بر اساس این آیه و آیات دیگر،‌ برخوردهايي از سر رفق و ملايمت و به دور از درشتي و خشونت ، پيامبر اعظم و اکرم(ص) در عرصه جامعه ، سازنده ترين عنصر در اصلاح جامعه و روابط و مناسبت اجتماعي بوده است.

از این آیه هم چنین دانسته می شود که برآیند مدارا اموری چون عفو، گذشت، مغفرت، رحمت، مصالحه و فروخوردن خشم نسبت به دیگران است. از آیات قرآنی به دست می آید که این امور از مصادیق احسان است.[5] بنابراین، کسی که مدارا می ورزد از مقام عطوفت و احسان با مردم برخورد می کند و از فرازی دیگر غیر از عدالت و قانون و حق به مساله می نگرد. پس از حق خویش ایثار می کند و با آن که بی عدالتی را در حق دیگران نمی پسندد ولی از باب احسان از حق خود می گذرد.

اگر احسان و مدارا برای دیگران یک فضلیت و امری شایسته است، ولی برای رسول الله (ص) امری بایسته است؛ از این روست که رسول اكرم صلى الله عليه و آله مدارا با مردم را همانند دیگر فرائض و واجبات شرعی بر خود فرض می داند و می فرماید : أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنى بِأَداءِ الفَرائِضِ؛ پروردگارم، همان گونه كه مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا كردن با مردم نيز فرمان داده است.[6]

رسول اكرم صلى الله عليه و آله هم چنین می فرماید : إِنَّ الانبياءَ إِنَّما فَضَّلَهُمُ اللّه عَلى خَلقِهِ بِشِدَّةِ مُداراتِهِم لأَعداءِ دينِ اللّه وَحُسنِ تَقيَّتِهِم لأَجلِ إِخوانِهِم فِى اللّه ؛ خداوند از اين رو پيامبران را بر ديگر مردمان برترى داد كه با دشمنان دين خدا بسيار با مدارا رفتار مى كردند و براى حفظ برادران همكيش خود نيكو تقيه مى كردند.[7]

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در بیان واجبات و فرائضی که از سوی خداوند بدان مامور شده می فرماید: اِنّا اُمِرْنا مَعاشِرَ الاَنْبياءِ بِمُداراةِ النّاسِ، كَما اُمِرْنا بِاِقامَةِ الفَرائِضِ؛ ما پيامبران، همان‏گونه كه به برپا داشتن واجبات مأمور شده‏ايم، به مدارا كردن با مردم نيز مأمور شده ايم. [8]

امام صادق عليه‏السلام مدارا را در کنار امور دیگر، به عنوان کمال ادب یاد می کند و می فرماید: كَمالُ الاَدَبِ وَالْمُروءَةِ سَبْعُ خِصالٍ : اَلْعَقلُ وَ الْحِلْمُ ، وَالصَّبْرُ ، وَالرِّفْقُ ، وَالصَّمْتُ ، وَحُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمُداراةُ؛ كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش‏اخلاقى و مدارا.[9]

امام على عليه‏السلام به مدارا سفارش کرده و آن را سنت پیامبر(ص) و سیره آن حضرت بر می شمارد و خواهان پیروی از آن برای بهبود روابط اجتماعی در جامعه می شود: عَلَيكَ بِمُداراةِ النّاسِ وَ اِكْرامِ الْعُلَماءِ وَ الصَّفْحِ عَنْ زَلاّتِ الاِخْوانِ فَقَدْ اَدَّبَكَ سَيِّدُ الاَوَّلينَ وَ الآْخِرينَ بِقَولِهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : اُعْفُ عَمَّنْ ظَـلَمَكَ وَ صِلْ مَنْ قَطَعَكَ وَ اَعْطِ مَنْ حَرَمَكَ ؛ تو را سفارش مى‏كنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دينى)؛ چرا كه سرور اولين و آخرين، تو را چنين ادب آموخته و فرموده است : «گذشت كن از كسى كه به تو ظلم كرده ، رابطه برقرار كن با كسى كه با تو قطع رابطه كرده و عطا كن به كسى كه از تو دريغ نموده است».[10]

آثار و کارکردهای مدارا

شهید مرتضی مطهری درباره تاثیر مدارا و تساهل و تسامح پیامبر(ص) می نویسد: این سعه صدر و تسامح مسلمین نه فقط مناظرات دینی و كلامی را در قلمرو اسلام ممكن ساخت، بلكه سبب عمده ای شد در تعاون اهل كتاب با مسلمین در قلمروِ اسلام؛ مثلاً موقعیت یهود در اسلام بهتر از موقعیت آنان در قلمرو مسیحیت بود و مسیحیان شرق آن تسامح و تساهل را كه در قلمرو اسلام می دیدند در حوزه كلیسا نیافتند.[11]

زندگاني ائمه ي اطهار عليهم السلام پر است از تساهل و تسامح ديني چه تسامح و تساهلي بالاتر از اين كه در حكومت علي (ع) در حقوق شهروندي و انساني هيچ فرقي بين يك مؤمن و يك يهودي وجود ندارد . شمشير عدالت علي (ع) همان مقدار كه براي احقاق حقوق يك شهروند مؤمن و مسلمان و شيعه بران است ، درست همان مقدار براي گرفتن حق يك شهروند يهودي به كار گرفته مي شود . غيرمسلمانان در حكومت علي (ع) با آسايش تمام زندگي مي كنند و در مواقع لزوم ، علي (ع) را به محكمه مي كشانند و پيروز از محكمه خارج مي شوند ، بدون اين كه كمترين ترسي به خود راه بدهند .

مدارا با مردم نشانه خردورزی است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله می فرماید :أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛ عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند.[12] پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نیز در جایی دیگر می فرماید: رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْيمانِ بِاللّه‏ِ مُداراةُ النّاسِ فى غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ؛ كمال عقل پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است به شرط آن كه حق، ترك نشود.

هم چنین رسول اكرم صلى الله عليه و آله رفق و مدارا را خیر دنیا و آخرت می داند و می فرماید: مَن أُعطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفقٍ فَقَد أُعطِىَ حَظَّهُ مِن خَيرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ؛ هر كس را كه بهره اى از مدارا داده اند، بدون شك بهره اش را از خير دنيا و آخرت داده اند.[13]

رسول اكرم صلى الله عليه و آله در جایی دیگر به نقش خیر بودن مدارا و تاثیر آن در افزایش نعمت و تحقق برکت در زندگی و مال و منال می فرماید : اِنَّ فِى الرِّفقِ الزّيادَةَ وَ البَرَكَةَ وَ مَن يُحرَمِ الرِّفقُ يُحرَمِ الخَيرَ؛ در مدارا، فزونى و بركت است، و هر كس از مدارا محروم باشد، از خير، محروم شده است. [14]

از این روست که پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، محروم از خلق خوش مدارا را محروم از خیر می داند و می فرماید : مَنْ حُرِمَ الرِّفْقَ فَقَدْ حُرِمَ الْخَيْرَ كُلَّهُ؛ هر كس از مدارا بى‏بهره باشد، از همه خوبى‏ها بى‏بهره مانده است.[15]

مدارا با هر چیزی همراه شد ، موجب افزایش زیبایی و جمال آن چیز می شود. بنابراین می بایست مدارا را از آرایه های دانست که می توان با آن هر چیزی را آراست . رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره جمال افزایی مدارا می فرماید: ما كانَ الرِّفقُ فى شَى ءٍ إِلاّ زانَهُ؛ مدارا با چيزى همراه نشد مگر آن كه آن را زينت بخشيد.[16]

رسول اكرم صلى الله عليه و آله در فضلیت مدارا با اشاره به این که این خصلت از خصلت های محبوب در پیشگاه خداوند است می فرماید: إنَّ اللّه يُحِبُّ الرِّفقَ وَيُعينُ عَلَيهِ؛ خداوند مدارا را دوست دارد و انسان را بر انجام آن يارى مى كند.[17]

برخی مدارا را زمانی می دانند که شخص ناچار به چشم پوشی باشد؛ یعنی هنگامی که انسان نتواند دربرابر رفتار ناخوشایند نسبت به خودش واکنش نشان بدهد- بناچار- این وضعیت راتحمل می کند. امیرمومنان امام على عليه السلام چنین مدارایی را نشانه فرزانگی و حکمت می داند و می فرماید : لَيسَ الحَكيمُ مَن لَم يُدارِ مَن لايَجِدُ بُدّا مِن مُداراتِهِ؛ حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.[18]

شاید بتوان گفت که این نوع واکنش از مصادیق احسان و همان (قالوا سلاما) است که نسبت به جاهل در قرآن مطرح شده است. خداوند می فرماید: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ؛ و بندگان خداى رحمان كسانى‏اند كه روى زمين به نرمى گام برمى‏دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مى‏دهند. [19]

امام صادق عليه السلام در این باره می فرماید :فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) ـ : أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَمُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَأَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى اليمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ ، وعَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛ درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمود: مقصود همه مردمان اعم از مؤمن و كافر است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كمترين ثمرش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى دارد.[20]

امام على عليه السلام نیز می فرماید :دارِ النّاسَ تَمَن غَوائِلَهُم وَتَسلَم مِن مَكايِدِهِم؛ با مردم مدارا كن، تا از گزندهايشان در امان باشى و از نيرنگهايشان سالم بمانى. [21]

با مدارا می توان هر مشکلی را از پیش رو برداشت. در جایی که دیگر کلیدها ناتوان از گشودن دل های سخت مخالفان و دشمنان است؛ می توان از کلید مدارا بهره برد و راهی به دل ها گشود. امام حسين عليه السلام می فرماید: مَن أَحجَمَ عَنِ الرّاىِ وَعَيِيَت بِهِ الحِيَلُ كانَ الرِّفقَ مِفتاحُهُ؛هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود، كليدش مداراست.[22]

امام محمد باقر علیه السلام نیز مدارا را کلید ایمان می داند و می فرماید: اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ قُفلاً وَ قُفلُ الایمانِ الرِّفقُ؛ هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است.[23]

کارکرد اجتماعی مدارا را می بایست در مساله امر به معروف و نهی از منکر جست و جو کرد؛‌ زیرا کسی که تارک معروف یا عامل به منکری است، از هر گونه نصیحت و اندرز گریزان است. از این روست که انجام این واجب دینی بسیار سخت است به خصوص آن که می خواهیم با انجام فریضه،‌ شخص را به سوی حق هدایت کرده و در افراد جامعه نگرش جدیدی را ایجاد کنیم. این جاست که نقش مدارا به خوبی خود را نشان می دهد. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در بیان شرایط آمر و ناهی می فرماید: لا يَأمُرُ بِالمَعروفِ وَلا يَنهى عَنِ المُنكَرِ إلاّ مَن كانَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفيقٌ بِما يَأمُرُ بِهِ رَفيقٌ فيما يَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فيما يَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فيما يَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما يَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما يَنهى عَنهُ؛ امر به معروف و نهى از منكر نكند مگر كسى كه سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا كند، در امر و نهى خود ميانه روى نمايد و به آنچه امر و نهى مى كند، دانا باشد.[24]

اصولا اسلام بر بنیاد خوش خلقی و خوشرویی و گشاده رويى روابط انسانی را سامان می دهد. از این روست که پیامبر(ص) ماموریت خویش را اتمام مکارم اخلاقی و بزرگواری ها آن می داند تا بیان کند که در میان فضایل اخلاقی بر آن است تا برترین ها را به مردمان و مومنان آموزش دهد و آنان را بر اساس بزرگواری تربیت و تادیب نماید.[25]

آن حضرت (ع) بسیار خوش خلق بود و هرگز تبسم از لبان ایشان دور نمی شد. ایشان به حقیقت بشیر برای مردم بود و گشاده رویی را در سیمای ایشان به عنوان رحمه للعالمین[26] می شد یافت. اخلاق ایشان عظیم و کریمانه بود و سجیه ایشان کرم و حسان بود؛ چرا که ایشان مظهر اتم خلق الهی و اخلاق خداوندی بود و در بر و نیکی به خلق سبقت و سرعت می جست. رسول اكرم صلى الله عليه و آله خود که دارای چهره ای بشاش بود به دیگران نیز چنین سفارش می کند : كُنْ بَشّاشا فَإنَّ اللّه يُحِبُّ البَشّاشينَ وَيُبغِضُ العَبوسَ كَريهَ الوَجهِ؛ گشاده رو باش كه خداوند انسان هاى گشاده رو را دوست دارد و با اخموى ترشرو دشمن است.[27]

امام على در باره عليه‏السلام خوش خلقی می فرماید: وَ هُوَ خاتَمُ النَّبيّينَ، اَجْوَدُ النّاسِ كَفّا وَ اَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَ اَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَةً وَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً وَ اَلْيَنُهُمْ عَريكَةً وَ اَكْرَمُهُمْ عِشْرَةً مَنْ رَآهُ بديهَةً هابَهُ وَ مَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَةً اَحَبَّهُ يَقولُ ناعِتُهُ: لَمْ اَرَ قَبْلَهُ وَ لا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛ او كه خاتم پيامبران بود، بخشنده‏ترين، پرحوصله‏ترين، راستگوترين، پايبندترين مردم به عهد و پيمان، نرم‏خوترين و خوش مصاحبت‏ترين مردم بود، هر كس بدون سابقه قبلى او را مى‏ديد، هيبتش او را مى‏گرفت و هر كس با او معاشرت مى‏نمود و او را مى‏شناخت دوستدارش مى‏شد و هر كس مى‏خواست او را تعريف كند، مى‏گفت: نظير او را پيش از او و پس از او نديده‏ام. [28]

ديلمى نیز در باره خوش خویی آن حضرت(ع) می نویسد : كانَ النَّبىُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله … يُسَلِّمُ عَلى مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ كَبيرٍ وَ صَغيرٍ وَ غَنىٍّ وَ فَقيرٍ و لا يُحَقِّرُ ما دُعِىَ اِلَيهِ و لو اِلى خَشفِ التَّمْرِ وَ كانَ خَفيفَ المَؤونَةِ كَريمَ الطَّبيعَةِ، جَميلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَيرِ ضِحكٍ، مَحْزونا مِن غَيرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَيْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَيْرِ سَرَفٍ، رَقيقَ القَلبِ، رَحيما بِكُلِّ مُسْلِمٍ… ؛ رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به هر كس برخورد مى‏نمودند، از بزرگ و كوچك، ثروتمند و فقير، سلام مى‏كردند و اگر به جايى حتى براى خوردن خرمايى خشك دعوت مى‏شدند، آن را كوچك نمى‏شمردند. زندگيشان كم هزينه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آن‏كه بخندند، هميشه متبسم بودند، بى‏آن‏كه اخمو باشند، محزون بودند، بى‏آن‏كه از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى‏بخشيدند ولى اسراف نمى‏نمودند، دل نازك و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند. [29]

امام صادق عليه‏ السلام می فرماید: ثَلاثٌ مَنْ اَتَى اللّه‏َ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ اَوْجَبَ اللّه‏ُ لَهُ الْجَنَّةَ: اَلاْنْفاقُ مِنْ اِقْتارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَميعِ الْعالَمِ وَ الاِنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ؛ هر كس يكى از اين كارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مى‏گرداند: انفاق در تنگدستى، گشاده‏رويى با همگان و رفتار منصفانه.[30]

از آن جایی که بزرگ ترین بزرگواری ها و نیکی ها و احسان خوش رویی است امامان(ع) این گونه بودند. امام على عليه السلام خود درباره خوشرویی می فرماید: اَلبِشرُ أَوَّلُ البِرِّ؛ گشاده رويى، سرآغاز نيكى است.[31] پس ایشان خود به این حسن برازنده تر از دیگران بودند؛ چرا که این خصوصیت اخلاقی چنان که امام على عليه السلام کینه ها را می زداید و انسان را اهل بهشت می کند؛ زیرا اهل بهشت اهل غل و کینه نیستند. امیرمومنان علی(ع) درباره کینه زدایی خوشرویی و گشاده رویی می فرماید: حُسنُ البِشرِ يَذهَبُ بِالسَّخيمَةِ؛ گشاده رويى كينه را از بين مى برد.[32]

به هر حال، انسان مسلمان می بایست اهل مدارا و خوش خو باشد و روابط اجتماعی خود را مدار مدارا سامان دهد تا از آثار و برکات آن در دنیا و آخرت بهره مند شود.


[1] . لغت نامه دهخدا، ذیل واژه مدارا

[2] . نراقي – محمد مهدي ، جامع السعادات، منشورات جامعه النجف – 1383 ق، ج 1 ، ص 340

[3] . قلم، آیه 4

[4] . سوره انشراح

[5] . آل عمران،‌آیه 134؛ مائده، آیه 13 و نیز 82 و 85؛ نساء، آیه 128

[6] . کلینی ،‌ ثقه الاسلام محمد ، اصول كافى، ج2، ص117، ح4

[7] . مجلسی ، محمد باقر ، بحارالأنوار، ج75، ص401، ح42

[8] . امالى شیخ طوسى، ص 521

[9] . بحار الأنوار ، ج 84 ، ص 325، ح 14

[10] . اعلام الدين، ص 96

[11] . مطهری، مرتضی، سيري در سيره ي ائمه ي اطهار (ع) ، صص 142-141

[12] . ابن بابویه ، محمد بن علی مشهور به صدوق، من لايحضره الفقيه، ج4، ص395، ح5840

[13] . نهج الفصاحه، ح2838

[14] . كافى، ج 2، ص 119، ح 7

[15] و نهج الفصاحه، ح 2809

[16] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 47

[17] . كافى، ج2، ص120، ح12

[18] . مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج78، ص57، ح121

[19] . فرقان، آیه 63

[20] . بحارالأنوار، ج75، ص401، ح42؛ هم چنین از امام عسکری(ع): مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261

[21] . الآمدی ، غررالحكم، ج4، ص15، ح128

[22] . بحارالأنوار، ج78، ص128، ح11

[23] . جهاد النفس، ح271

[24] . بحارالأنوار، ج100، ص87، ح64

[25] . انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق

[26] . انبیاء، آیه 107

[27] . الشهاب فى الحكم والآداب، ص 38

[28] . بحارالأنوار، ج 16، ص 190

[29] . ارشاد القلوب، ج 1، ص 115

[30] . نهج الفصاحه، ح 1281

[31] . غررالحكم، ج1، ص79، ح295

[32] . كافى، ج2، ص103، ح6

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا