اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

جامعه قرآنی با بهشتیان بی کینه

samamosجامعه اسلامی مبتنی بر چیزی است که از آن به سبک زندگی قرآنی یاد می شود و معصومان(ع) کوشیده اند تا به عنوان اسوه های حسنه برای زندگی بشر آن را به نمایش عمومی بگذارند و قابلیت تطبیق آموزه های نظری قرآن را در صحنه زندگی فردی و اجتماعی نشان دهند.

آموزه های قرآنی گاه با تبیین موضوع و آثار و پیامدهای مثبت و منفی آن در دنیا و آخرت و گاه دیگر با بیان زندگی برتر در آخرت و ویژگی های مومنان در دنیا و آخرت و گاه با امر و نهی و بیان فلسفه احکام و علل و اهداف این امر و نهی بر آن است مردم با معرفت و انگیزه علمی و علاقه قلبی،‌ این سبک را اختیار کنند و آن را به عنوان بهترین و برترین سبک زیست بشناسند.

با نگاهی به این آموزه های قرآنی، این معنا به دست می آید که حتی اگر انسانی بخواهد زندگی مادی دنیوی خویش را در بهترین شکل داشته باشد و از مواهب دنیوی و مادی بهره مند شود،‌ سبک زندگی اسلامی همان مطلوب هر انسان و جامعه ای است.

جامعه برتر که اوج آن در بهشت خودنمایی می کند، دارای خصوصیات و شاخصه هایی است که از آن جمله، فقدان اموری چون حسادت،‌ کینه و دشمنی در قلب های مومنان و لهو،‌ لغو و عبث در رفتار و کردار آنان است. کینه توزی و حسادت ورزی و دشمنی از جمله بیماری های قلبی است که آرامش و آسایش را از فرد و جامعه سلب می کند. از این روست که خداوند بهشت و بهشتیان را فاقد کینه توزی و کینه ورزی معرفی می کند.

نویسنده در این مطلب بر آن شد تا با مراجعه به قرآن نشان دهد که یک جامعه قرآنی و اسلامی می بایست دارای امت و اعضایی باشد که از این بیماری قلبی یعنی کینه در امان هستند و جز به مهر در دل و مهرورزی در رفتار نسبت به یک دیگرچیزی ندارند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

دل های تهی از کینه

كينه حالتي نفساني است كه موجب تنفر و بيزاري شخص از چيزي و يا كسي مي گردد شخص گرايش و ميلي به آن نمي يابد و از آن پرهيز و دوري مي كند. (نگاه كنيد: مفردات راغب اصفهاني ص 136)

در فرهنگ عربی و قرآنی برای بیان این حالت واژگانی چون غل، اضغان، بغضاء، شنئان و مشتقات آنان به کار رفته است. غل نوعی بغض و دشمنی است که در درون به شکل ثابت و پایدار شکل می گیرد و در حقیقت در همه دل و جان شخص ریشه می دواند و او را اسیر چنگال خود می کند به گونه ای که هیچ گونه حرکت و تحرک و واکنش مثبت نسبت به چیزی که از آن کینه در دل دارد، نشان و بروز نمی دهد.

البته برخی واژگانی چون حسد، حِقْد ، بغضاء ، شحناء، شنئان، غِل، عداوت و مانند آن را به یک معنا می گیرند، ولی باید توجه داشت که هیچ واژه مترادفی نداریم؛ چرا که هر یک بیانگر نکته ای است که در دیگری نیست. مثلا واژگان انسان و بشر هر چند در کلیت مشترک هستند، ولی بشر به پوست و کالبد و جسم اشاره دارد و واژه انسان به بعد معنوی و درونی انسان و انس گرفتن او با هرچیزی یا نسیان و فراموشی او توجه می دهد.

هم چنین واژگان دیگری که به ظاهر مترادف و هم معنا دانسته می شود،‌ در خصوصیات و جزئیاتی با هم تفاوت دارند هر چند که در اصلی مشترک می باشند. غِل نوعی دشمنی و تنفر و بیزاری درونی است که نهان کاری و پایداری در آن مولفه اصلی است. به این معنا که دشمنی نهانی است که در جان و قلب شخص ریشه داونیده و به سختی قابل از میان رفتن است. شاید کینه شتری بیانگر معنایی باشد که ما از غل و کینه در این جا اراده کرده ایم. امام علی(ع) درباره مولفه نهانی بودن کینه فرمودند: «قلب های خود را از کینه های نهانی پاک کنید، زیرا که آن نوعی بیماری مهلک مانند وباست.»

به هر حال، کینه از بیماری هایی است که به سرعت انسانیت انسان را از بین می برد، مانع رشد معنوی آدمی می شود و نیروی جسمی او را می کاهد و به تحلیل می برد. انسانِ کینه ورز درقلبش دشمنی ها و بدبینی ها را انباشته است، کوچکترین خطا را از دیگران می بیند، کینه او را به دل می گیرد، تا آخرِ عمر مایه ناراحتیِ روح و بیماری تن خود را فراهم می کند وهم اگر فرصتی دست دهد، دشمنی خود را ابراز می کند و ضربه خودش را می زند. البته انسان کینه ورز بی جهت برای خود دشمن می تراشد و هر کسی را خصم خود می پندارد و از همین جهت بیش تر به خودش آسیب می زند تا به دیگران.

آن چه بیان شد، نمی تواند خصلت و صفت مومنان باشد؛ چرا که مومن جز به آن چه خداوند گفته نمی اندیشد و عمل نمی کند؛ پس اگر نسبت به کاری بیزاری و نفرت دارد همان کارهای حرام و مکروه است و اگر بیزاری از کسی داشته باشد به خاطر خداوند است؛ زیرا حب و بغض مومن، در چارچوب حب و بغض خداست. پس اگر در روایت است که: هل الایمان الا الحب و البغض؛ ایمان جز دوستی و دشمنی نیست؛ این حب و بغض در چارچوب حب و بغض خداوندی است و هرگز مومن جز برای خدا نسبت به کسی یا چیزی حب و بغض نخواهد داشت.

البته کسانی که در ایمان به تمامیت نرسیده اند یا سست ایمان یا مسلمان هستند، گرفتار حب و بغض شخصی می باشند و کینه توزی می ورزند از این روست که مومنان متعارف از خداوند می خواهند تا چنین حالت نفسانی را از دل هایشان بزداید.

قرآن گزارش می کند که مؤمنان از خداوند در نیایش ها و دعاهایشان می خواهند و می گویند: پروردگارا، ما و برادرانمان را، که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دلهایمان کینه و حسدی به مؤمنان قرار مده.(حشر، آیه 10)

امام صادق (ع) درباره کینه مومنان به عدم ثبات آن اشاره می کند و می فرمایند: «کینه مؤمن لحظه ای است و زمانی که از برادر خود جدا شد در دل خود کینه ای به او نگه نمی دارد، اما کینه کافر مادام العمر است.»

از صفات مومنان بهشتی آن است که هیچ کینه ای نسبت به یک دیگر ندارند. خداوند می فرماید: وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ ؛ هر کینه ای را از دلشان برکنده ایم، همه برادر و رو به روی یکدیگرند.(حجر، آیه 47)

همین صفت می بایست در دل های مومنان واقعی در دنیا ایجاد شود تا جامعه قرآنی در کمال خود شکل گیرد؛ زیرا انسان ها هر چه کمال دارند می بایست از خود با آن جا ببرند و بهشت همان سازه خود مومنان است. انسان در زندگی دنیوی خود را برای ابدیت می سازد. البته از آن جایی که بهشت حیات محض و کمال مطلق است(عنکبوت، آیه 64) خداوند تغییراتی مثبت در انسان به وجود می آورد تا هیچ گونه بدی و زشتی و نقصی در بهشت راه نیابد؛ اما این انسان است که زمینه های کمالی آن را در همین دنیا برای خود ایجاد می کند تا به فضل الهی به کمال مطلق خود برسد.

پس هر انسان مومنی می بایست در دنیا از اموری بد و زشت و نقص و پلید و رجس، خود را پاک و پاکیزه دارد و تطهیر نماید تا شایسته بهشتی شدن شود.

عوامل بغض

از مهم ترين عواملي كه قرآن براي كينه بر مي شمرد امور چندي است كه به طور گذرا در اين جا بدان ها اشاره مي شود.

بيمار دلي در تحليل قرآني يكي از عوامل زمينه ساز کینه توزی بغض شدید و نهان نسبت به دين و دينداري معرفي شده است. قرآن تبيين مي كند كه عامل بسياري از رفتارهاي ناپسند كافران نسبت به مومنان برخاسته از بيماردلي و عدم تعادل شخصيتي آنان است. بيماردلي مهم ترين چيزي است كه شخص را از تحليل درست واقعيت باز مي دارد و بينش و نگرش وي را نسبت به مسايل دگرگون مي سازد و همين امر موجب مي شود كه نسبت به حق و اهل حق عناد و كينه در دل گرفته و بغض و بيزاري را از حق و اهل حق داشته باشد. (محمد، آيه 29)

عامل بيروني يعني شيطان و توطئه ها و وسوسه هاي وي عامل ديگري است كه قرآن به آن اشاره مي كند و مي گويد كه شيطان به عنوان دشمن واقعي بشريت همواره درصدد ايجاد بغض و كينه در ميان اهل ايمان است و هرگز نمي گذارد تا اهل ايمان روابط خود را برپايه محبت سامان دهند و هر دم مي كوشد تا به اشكال مختلف ميان مومنان كينه و نفرت بيافكند. (مائده، آيات 90 و 91)

از سوي ديگر همان گونه كه دوري از فطرت و طبيعت سالم و دچار شدن به بيماردلي و تحت تاثير القائات شيطان قرار گرفتن عاملي مهم براي ايجاد كينه و بغض شدید و نهانی شمرده شده است. هم چنين شرك و بت پرستي (ممتحنه، آيه 4) لعن و نفرين خدا(مائده، آيه 64) و نافرماني از خدا و پيامبر (مائده، آيات 91 و 94) و رفتارهاي زشت و زننده كافران و مشركان (مائده، آيه 2) از ديگر عوامل مهم در بغض خدا و اهل ايمان نسبت به كافران بيان و تحليل شده است.

قرآن به مومنان هشدار مي دهد كه نسبت به مومنان و يكديگر كينه و بغض نداشته باشند، زيرا عامل اين كار شيطان و يا غل (كينه) در قلوب است كه مي بايست از آن رهايي يابند. (حشر، آيه 10)

آثار و تبعات کینه توزی و راه رهایی از آن

کینه توزی و غل، زنجیری است که دل های بیماردلان را در بند کرده است. می دانید که در فرهنگ عربی واژه غل گاه با ضمه حرف نخست و گاه با کسره خوانده می شود. غل با ضمه به معنای زنجیر آمده که جمع آن الاغلال است.

اغلال جمع “غل”، در لغت به معنای، طوق، بند و زنجیر آهنین است که به گردن و دست محبوسان بندند.( فرهنگ معین، واژه “غل”) اما در قرآن کریم در چهار جا از جمله، در آیۀ ۱۵۷سوره اعراف آمده است: “همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّى» پیروى مى کنند پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است، مى یابند آنها را به معروف دستور مى دهد، و از منکر باز میدارد أشیاء پاکیزه را براى آنها حلال مى شمرد، و ناپاکیها را تحریم مى کند و بارهاى سنگین، و زنجیرهایى را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى دارد.

در قرآن کریم اغلال هم در مورد دنیا و هم در آخرت بکار رفته است. منظور از غل و زنجیر در دنیا، زنجیر جهل و نادانى، زنجیر انواع تبعیضات و زندگى طبقاتى، زنجیر بت پرستى و خرافات و زنجیرهاى دیگر، است.( تفسیر نمونه، ج‏۶، ص ۴۰۰) که پیامبران مبعوث شدند تا از طریق دعوت پى‏گیر و مستمر به علم و دانش، از راه دعوت به توحید و دعوت به اخوت دینى و برادرى اسلامى، و مساوات در برابر قانون، این زنجیرها را از دست و پای مردم بردارند، اما در آخرت همان غل و زنجیر است،(سبا، آیه 33 ؛‌ غافر، آیه 71) که به عنوان عذاب در گردن کافران و اهل جهنم انداخته می شود.

غل به کسره فاء الفعل و حرف نخست غین، به معنای کینه توزی و بغض و دشمنی درونی و قلبی و نهانی است که پیش از این گفته شد. کینه توزی از نظر اسلام، ریشه بسیاری از بدی ها و زشتکاری های انسان است. از این روست که از آن برحذر داشته شده است. امیرمومنان علی (ع) می فرماید: کینه بذر بدی است. بنابراین، لازم است برای رهایی از بدی ها و زشتی های دیگری که انسان را بدبخت می کند، از عامل وجودی و بذر و تخم آن پرهیز شود که همان کینه است.

رسول خدا(ص) نیز فرمودند: اگر امت من به یکدیگر کینه نداشته باشد، هرگز هیچ دشمنی در برابر آنان قد علم نخواهد کرد. این بدان معنا خواهد بود که کینه زمینه ضعف و سستی جامعه اسلامی را فراهم می آورد و موجب می شود تا دشمن در برابر جامعه اسلامی احساس قوت و قدرت کند و به مرزها و جان و مال و عرض و ناموس مسلمانان و جامعه اسلامی تعرض نماید. بنابراین، جامعه ای که کینه در میان افراد آن وجود داشته باشد، جامعه ای واگرا و در معرض خطر دایمی است و بر خلاف آن جامعه ای که کینه ای در میان مردمان آن وجود نداشته باشد یا لحظه ای باشد و در عمق جان ایشان نفوذ نکرده باشد، همگرایی و همدلی در میان آنان موجب انسجام و وحدت و اقتدار جامعه می شود و عزت و سربلندی و پیروزی را برای ایشان به ارمغان خواهد آورد.

ولی هميشه يكى از مشكلات بزرگ جوامع بشرى، انباشته شدن كينه‏ها و نفرتها بوده كه وقتى به اوج خود برسد، آتش جنگها از آن زبانه مى‏كشد و همه چيز را در كام خود فرو مى‏برد و خاكستر مى‏كند. رهایی از این بذر بدی ها و آفت جان ها و جامعه های مساله مهمی است که در آموزه های وحیانی اسلام به آن توجه شده است. در آیات و روایات راهکارهایی چندی بیان شده است. از جمله گفته شده که برای این که اصلا دچار کینه نشویم و این تخم و بذر بدی ها در جان ما کاشته نشود، می بایست ظرفیت خود را افزایش دهیم و حلم و شکیبایی و صبر پیشه گیریم و نسبت به دیگران خرده بین و خرده گیر نباشیم. می بایست آستانه تحمل خود را افزایش دهیم و از نق زدن خودداری کنیم و سعه صدر و انشراح صدر داشته باشیم تا بستر و زمینه ای برای بیماری قلبی کینه در وجود ما فراهم نیاید.

امام علی (ع) می فرمایند: «برادرت را با همان وضعی که دارد تحمل کن و زیاد سرزنشش نکن؛ زیرا که این کار کینه می آورد.»

خداوند در آیه 44 سوره فصلت برای رهایی از هرگونه کینه توزی و عداوت راهکاری را ارایه می دهد که با بهره گیری از آن می توان جامعه ای قرآنی و سالم ایجاد کرد. خداوند می فرماید: ادْفَعْ بِالَّتى‏ هِىَ احْسَنُ فَاذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَانَّهُ وَلِىُّ حَميْمٌ؛ با نيكى، بدى را دفع كن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان، گرم و صميمى شوند. این راهکار، روشی بسيار مؤثّر و مهمّى را براى پايان دادن به كينه‏توزيها و عداوتها در جامعه اسلامی و ایمانی است و نقش مهمی را در برچيدن نفرتها و كينه‏ها دارد.

البته خداوند در ادامه در آیه 35 به این نکته توجه می دهد که رهایی از کینه و عداوت جویی بس سخت و دشوار است از عهده هر کسی بر نمی آید. خداوند می فرماید: وَمايُلَقَّها الَّا الَّذينَ صَبَرُوا وَمايُلَقَّها الَّا ذُوحَظٍّ عَظيْمٍ ؛ یعنی اين كار رهایی از کینه و عداوت، كار همه كس نيست، و اين بزرگوارى و سعه صدر داشتن و تحمل کردن دیگری، از عهده هر كسی‏ برنمى‏آيد، بلکه تنها كسانى به اين مرحله مى‏رسند كه داراى صبر و استقامت هستند، و تنها كسانى به اين فضيلت اخلاقى نائل مى‏شوند، كه بهره عظيمى از ايمان و تقوا دارند!»

پس اگر با روش دفع بدی به خوبی با دیگران مواجه شویم و آستانه تحمل خود را بالا بریم بی گمان، كينه‏ها، همچون برف در تابستان، به زودى و شتاب ذوب مى‏شود و از ميان مى‏رود، و جوامع بشرى را از خطر بسيارى از جنگها مصون مى‏دارد، از جنايات مى‏كاهد و راه را براى همكارى عمومى هموار مى‏سازد و همدلی و انسجام و همکاری را افزایش می دهد و سلامت را به جامعه باز می گرداند؛ ولى همان گونه كه قرآن مى‏گويد، اين كار كار همه كس نيست و بهره عظيمى از ايمان و تقوا و تربيت اخلاقى لازم دارد. بديهى است اگر خشونت با خشونت پاسخ گفته شود، و سيّئه با سيّئه دفع گردد، خشونتها به صورت تصاعدى بالا مى‏گيرد، و روز به روز دامنه آن گسترده‏تر مى‏شود و کینه ها در همه وجود گسترده می گردد و کینه شتری بی پایان و ژرف شکل می گیرد.

هم چنین قرآن ايمان را به عنوان مهم ترين عامل زدوده شدن كينه از دل ها برمي شمارد؛ زيرا ايمان بازگشت به فطرت است و شخصيت شخص را بازسازي و به اعتدال رهنمون مي سازد و از بیماری های روحی و روانی ایمن می سازد. از اين روست كه ايمان عاملي مهم براي رهايي از کینه ها و بغض های شدید برشمرده شده است.(اعراف، آيات 42 و 43)

تقوا (حجر، آيات 45 تا 47) در حوزه بينش و نگرش و كنش، و نيز عمل صالح (اعراف، آيات42 و 43) در مقام رفتاري، بهترين عامل براي رهايي از بغض دانسته و پيشنهاد شده است. بنابراين بازگشت به فطرت سالم و طبيعت و شخصيت سالم مي تواند به عنوان بهترين راهكار براي رهايي از بغض و كينه از نگاه قرآن ارزيابي گردد.

به هر حال، جامعه اسلامی می بایست فاقد انسان های کینه توز باشد و اگر کینه و بغضی آمد به سرعت درمان شود و اجازه داده نشود تا این بذر رشد و نمو کند و در جانش نفوذ کند و ریشه بدواند. بذر کینه مانند خزه بر همه وجود انسان چنگ می اندازد و او را چون پیچک در بر می گیرد و به غل و زنجیر می کشد و اجازه تنفس به او نمی دهد تا در بدخواهی هایش دست و پا زند و خود و دیگران را به مرگ و نیستی سوق دهد؛ زیرا پیچک چون جان مهمان خویش را گرفت خود به فقر غذایی خواهد مرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا