اعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

ایمان به قرآن، آثار، عوامل و موانع آن

samamosقرآن کتابی که متن و الفاظ آن از سوی خداوند به سوی بشر نازل شده است، تنها کتاب کامل برای راهنمایی بشر برای خدایی و پروردگاری شدن است. این کتاب به انسان می آموزد که چگونه در یک فرآیند ساده در مدت کوتاه عمر خویش در دنیا، به تقوا و عبودیت می توان خدایی شد و همه اسمای الهی را در خود فعلیت بخشید و سپس در مقام پروردگاری و ربوبیت نشست و خلافت الهی را از زمین به عهده گرفت.

این گونه است که سعادت و خوشبختی دو سرا نصیب و بهره شخص می شود و حتی پیش از قیامت کبرای، قیامت را تجربه می کند به گونه ای که زمان و مکان را طی کرده و آن ها را چون سجل در هم می پیچد و در مقام کشف الغطاء می نشیند و بر هستی و کائنات سروری می کند.

اما مشکل بیش تری مردم این است که به قرآن ایمان نمی آورند و از این راهنمای الهی بهره نمی برند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن شد تا عوامل و موانع ایمان آوری را تبیین کرده و آثار ایمان به قرآن را در زندگی فردی و جمعی روشن کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

ایمان آوری به قرآن، زمینه بهره مندی

قرآن، تنها کتاب آسمانی است که به دور از هر گونه تحریف و‌ تصحیف در اختیار بشر است. این کتاب به عللی، کامل ترین کتاب آسمانی در راهنمایی بشر به سوی سعادت جاودانه و ابدی است؛ چرا که مجموعه ای تمام و بی نقصی است که همه بشر در هر عصر و مصری و هر زمان و مکانی می توانند از آن بهره گیرند و تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی بشر تا قیامت است.

قرآن از ویژگی های انحصاری بهره مند است که دیگر کتب آسمانی فاقد آن می باشند. این ویژگی های انحصاری به قرآن این ظرفیت را می بخشد تا به دور از تاثیرات زمان و مکان و اموری چون فرهنگ زمانه، بتواند یک قانون اساسی کامل و بی نقص برای تمام بشریت شود.

البته همگان نمی توانند از تمامیت قرآن بهره مند شوند. این نقص از سوی کتاب آسمانی نیست، بلکه از سوی بهره مندان قرآن است؛ چرا که قرآن دارای ظواهر و بطونی است که هر کس به مقدار ظرفیت وجودی و سعه وجودی خویش از آن بهره مند می شود. سطوح بهره مندی قرآن همانند سطوح رحمت الهی است که شامل رحمت عمومی و رحمانی و رحمت خصوصی و رحیمی می شود.

کسانی تنها به سطوح ظاهری قرآن دسترسی دارند و می توانند با استفاده از ظواهر قرآنی زندگی دنیوی خویش را سامان دهند و از قوانین مکتوب آن استفاده کنند و یا اطلاعاتی نسبت به زندگی و موقعیت خود به دست آورند. اما برخی از انسان ها از این سعه وجودی و ظرفیت برخوردار می باشند که از همه سطوح باطنی قرآن نیز بهره مند شوند.

از نظر قرآن، سعه وجودی انسان، از طریق تقوا به دست می آید و تقوای الهی در تمام و کمال آن یعنی " حق تقاته" به شخص اجازه می دهد تا در نهایت درک و فهم قرآنی قرار گیرد و در مقام اولواالالباب از تمامیت کمالی قران بهره مند شود. از این روست که خداوند درک تمام و کمال و بهره مندی در همه سطوح آن را به خردمندانی به نام اولواالالباب نسبت می دهد که راسخون در علم و اهل الذکر می باشند.(آل عمران، ایه 7 ؛ رعد،‌ آیات 7 و 19 ؛ و ابراهیم، ایه 52)

از نظر خداوند، آغاز بهره مندی از آموزه های هدایتی قرآن، داشتن فطرت سالم،‌عقل سلیم و تقوای عقلانی و عقلی است.(بقره، ایه 2) به این معنا که اهل تقوای عقلانی و فطری، ازاین امکان برخوردارند تا قرآن و آموزه های وحیانی آن را بپذیرند و به غیب در همه اشکال آن ایمان آورند و گام در راه عبودیت و سعادت اخروی از طریق عبودیت و عمل صالح بگذارند که برخی از اشکال آن نماز و زکات می باشد.(بقره ، ایات 2 تا 5)

کسی که از تقوای عقلی برخوردار می باشد و بر فطرت و سلامت عقل باشد، با همین ابزارهای ابتدایی و فطری خود می تواند شناخت درستی نسبت به حقایق قرآن پیدا کرده و با قلب سالم خود نسبت به این شناخت واکنش عاطفی و احساسی نشان دهد و ایمان را در خود تحقق بخشد.

بنابراین، اولین گام در بهره مندی از حقایق قرآنی، ایمانی است که این گونه در جان و روح و روان آدمی شکل می گیرد. با ایمان به قرآن و حقایق آن است که شخص از رحمت رحمانی و رحیمی به طور کامل بهره مند خواهد شد. البته درصد بهره مندی مبتنی بر سطوح ادراکی شخص است و سطوح ادارکی هر کسی با توجه به صیقلی یافتن جان آدمی می باشد. به این معنا که هر چه تقوای آدمی افزایش یابد و به مقام عصمت نزدیک شود، قلب آدمی به عنوان محور ادراکی ، تجلیات حقایق را بیش تر و کامل تر به نمایش می گذارد و می تواند بهره ای کامل تر از حقایق هستی از جمله حقایق قرآنی ببرد.

به هر حال خداوند در آیاتی از جمله 4 و 41 و 91 و 136 و 285 سوره بقره و 84 سوره آل عمران و 136 سوره نساء‌ و مانند آن، بر لزوم ایمان به قران برای بهره مندی از حقایق آن تاکید می کند.

خداوند در آیات بسیار دیگر همگان حتی اهل کتاب(مائده، آیات 65 و 66 و نساء،‌ آیه 47) و حتی جنیان (احقاف، ایات 29 تا 31 و جن ، ایات 1 و 2 و 13) را به ایمان آوری به قرآن برای بهره مندی از آن دعوت می کند تا با اقامه آن در همه شئون زندگی خود، متاله و خدایی شدن و ربوبی گشتن را تجربه کنند.

آثار ایمان آوری به قرآن

برای این که تاثیر و نقش ایمان آوری به قرآن را در همه ابعاد زندگی بشر تبیین نماییم، در این جا به تبیین آثار ایمان آوری توجه داده می شود تا دانسته شود که ایمان آوری و ترک آن تا چه اندازه در صعود و سقوط انسان نقش ایفا می کند.

چنان که گفته شد، ایمان آوری، دریچه ای به سوی فهم حقایق هستی است. این فهم خود مهم ترین بستر برای حرکت های کمالی بشر است. البته به نظر می رسد که قرآن نقش چندگانه ای را ایفا می کند. به این معنا که هم بستر حرکت و هم ابزار حرکت و هم هدف حرکت است. این نقش های چندگانه قرآن، به دلیل ظرفیت بی پایان و بی نظیر قران است؛ چرا که قرآن عمل خداوند است و چون خداوند بی نهایت است، عمل خداوند نیز بی نهایت است؛ زیرا " کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر پایه شاکله وجودی خود عمل می کند.(اسراء، آیه 84)

البته همه موجودات هستی، عمل خداوند هستند و از این ظرفیت بی نهایتی برخوردار می باشند، ولی باید توجه داشت که ظرفیت قابل نیز می بایست به گونه ای باشد که بی نهایتی فاعل را بر تابد. از این روست که همه نمی توانند پذیرای بی نهایتی فاعل باشند. بر همین اساس است که خداوند گاه در آیات قرانی، کاری را به طور مستقیم به خود نسبت می دهد تا روشن شود که قابلیت قابل و ظرفیت پذیرایی‌ آن بالا است. از این دسته می توان به نسبت روح انسان به خود اشاره کرد که می فرماید: نفخت فیه من روحی(ص ، آیه 72 و نیز حجر، آیه 29)، تا معلوم دارد که روح انسانی از ظرفیت بالایی برخوردار می باشد و می تواند حامل و قابل همه اسمای الهی باشد و در مقام خلافت و مظهریت ربوبیت بنشیند.

بنابراین،‌ قرآن از این ویژگی برخوردار می باشد که ظرف بی نهایتی خداوند باشد. از این روست که قرآن را انسان مکتوب دانسته اند. به این معنا که شکل مکتوب انسان، همان قرآن است. به سخن دیگر، اگر حضرت محمد(ص) اشرف و اکمل انسان هاست،‌ قرآن نیز اشرف و اکمل همین وجود در شکل کتاب و لفظ است. به این معنا که اگر حقیقت محمدی(ص) را تنزل دهیم و به شکل مکتوب و ملفوظ ارایه دهیم،‌ همان حقیقت قرآنی خواهد بود.

از همین جا می توان دریافت که قرآن ناطق، برتر از قرآن صامت است. به این معنا که پیامبر(ص) و نفس ایشان حضرت امیرمومنان(آل عمران، ایه 61) برتر از قرآن مکتوب و صامت می باشند و اگر جایی قرآن ناطق سخن می گوید، کسی نمی تواند به قرآن مکتوب استدلال آورد و آن را علیه قرآن ناطق،‌ حجت قرار دهد؛ زیرا مثل قرآن ناطق به قرآن صامت همانند پلیس راهنمایی با چراغ راهنمایی است. وقتی پلیس در سر چهار راه ایستاده و فرمان می دهد، استدلال کردن به چراغ و حرکت بر اساس آن، نادرست و باطل است.

به هر حال، درصد بهره مندی هر شخص از قرآن، مبتنی بر سطوح ادراکی شخص است که ارتباط تنگاتنگی با مساله تقوای قلوب، سلامت آن و عقل و ایمان آوری دارد. هر چه قلب شفاف تر، عقل تیزتر، ایمان قوی تر و استوارتر باشد، حقایق قرآنی جلوه گرتر خواهد بود و شخص بهره ای بیش تر از قرآن می برد و همه مقامات انسانی را می تواند با حبل الله یعنی قرآن ناطق و قرآن صامت یعنی کتاب الله و عترتی طی کند. از این روست که خداوند دست یابی به مقاماتی چون مقام صابران، شاهدان، صالحان، محسنان و مانند آن ها را مبتنی بر ایمان به قرآن ناطق و صامت دانسته است.(مائده،‌آیات 83 تا 85 ؛ آل عمران، آیه 31 و نیز حشر، ایه 7 و آیات دیگر قرآن)

به سخن دیگر، رستگاری حقیقی و واقعی جز به ایمان به قرآن ناطق و صامت شدنی نیست و هر کسی راهی دیگر برگزیند و به یکی از این دو بیاویزد، به حقیقتی نرسیده است ،‌چه رسد که به رستگاری دست یابد. از این روست که خداوند بارها بر جدایی قرآن ناطق و صامت تاکید دارد و اطاعت از قرآن ناطق و پیامبر(ص) را عین اطاعت قرآن صامت و خدا می شمارد.(آل عمران ، آیات 32 و 132 ؛ نساء، ایه 59 ؛ مائده،‌ آیه 92 ؛ ‌انفال، ایه 1، 20، 64؛ نور، آیه 54)

ایمان آوری به قرآن آثار بسیاری در زندگی دنیوی و اخروی دارد؛ از جمله این که ایمان آوری به قرآن، بستر و زمینه ای برای حق شنوی(نمل،‌آیات 80 و 81 و نیز روم، آیه 53)، حق پذیری و تسلیم شدن در برابر آن(نمل، ایه 81)، درک صحیح و فهم درست از مسایل زندگی (همان)و استفاده از معارف و حقایق (روم، ایه 53) می شود. به این معنا که ایمان آوری به قرآن، انسان را در مسیر درست قرار می دهد و از هر گونه انحراف و کژی در فهم مسائل روزمره زندگی و حقایق دنیا و مسایل آن حفظ می کند.

خداوند در آیات 1 و 14 سوره جن ایمان به قرآن را مایه نیل به رشد و کمال مطرح می کند و این را مختص انسان ها نمی داند بلکه حتی جنیان نیز می توانند با استفاده از قران به رشد و کمالی شایسته و بایسته خود برسند.

فراوانی نعمت(مائده، آیه 66) جلب رحمت الهی (انعام،‌آیه 54 و اعراف، آیات 52 و 203 و آیات دیگر)، سبقت و سرعت در خیرات(مومنون،‌آیات 58 و 61) و خوشخویی با مردم و پیش دستی در سلام (انعام، ایه 54) از دیگر آثار ایمان آوری به قرآن است.

انسانی که به قرآن ایمان آورد، در تمامی افعال خیر مشارکت دارد و بر اعمال عبادی و کارهای صالح و نیک اهتمام می ورزد و هیچ گاه کارهای خیر عبادی و عملی را ترک نمی کند. از این روست که خداوند از نشانه های ایمان آوری به قرآن را مراقبت بر نماز و اهتمام بر آن (انعام، ایه 92) و انجام کارهای نیک و خیر و سبقت در آن(مومنون، آیات 58 و 61) بر می شمارد.

ایمان آوری به قرآن، به معنای پذیرش هدایت الهی و رهایی از خسران و زیان ابدی است که انسان به سبب هبوط در دنیا گرفتار آن شده است. کسی که به قرآن ایمان آورد و در مسیر هدایت الهی قرار گیرد(جن، ایات 13 و 14 و بقره، آیات 4 و 5 و اعراف، آیه 203) در یک فرآیندی از خسران و زیان ابدی رهایی می یابد و با رنگ خدایی گرفتن(بقره،‌آیات 136 و138) متاله و در نهایت ربانی می شود و خلافت تمام و کمال الهی را در زمین و از روی آن بر کائنات به عهده می گیرد.

عوامل و مانع ایمان آوری به قرآن

اما پرسش اساسی این است که چه عواملی موجب ایمان آوری یا مانع از آن می شود؟ خداوند در آیاتی به این پرسش پاسخ داده است.

چنان که پیش تر گفته شد،‌ مهم ترین عامل در ایمان آوری بقای انسان بر فطرت سالم و عقل سلیم و قلب پاک یعنی همان تقوای الهی و فطری است که از آن به تقوای عقلی و عقلایی نیز تعبیر می شود. از این روست که خداوند بارها و بارها بر مساله تقوا به عنوان کلید شناخت حق از باطل،‌ درک وفهم حقایق و عمل و ایمان به آن تاکید کرده است. تقوای الهی از نظر خداوند عامل ایمان به حقیقت از جمله حقیقت قرآن است(نمل، ایه 30) و رعایت تقوای الهی است که زمینه ساز بهره مندی از قرآن و هدایت آن می شود.(بقره، ایه 2 و نیز آیات 40 و 41)

در برابر هر گونه بی تقوایی، فسق ، گناه و رفتارهای نابهنجارعقلانی چون عدم وفا به عهد و پیمان ، مهم ترین مانع جدی در ایمان آوری به حقایقی چون حقیقت خداوند و قرآن و آخرت است. (مائده، آیه 59 و آیات بسیار دیگر)

بر همین اساس، خداوند درباره موانع ایمان آوری به اموری چون ظلم و ستم از جمله ظلم شرک و کفر(بقره، ایات 40 تا 42) پرهیز از کتمان حق(همان) ، دوری از سوداگری با دین و حقیقت(همان)، اجتناب از اختلاط حق و باطل(همان) و مانند آن اشاره می کند؛ چرا که همه این ها نشانه های از بی تقوایی عقلانی و شرعی است.

کسانی که در برابر حق تواضع و فروتنی داشته باشند و از روحیه استکباری برخوردار نباشند(مائده، ایات 82 و 83 و نیز نحل، ایات 22 تا 24) می توانند از حقیقت قرآن استفاده کنند.

از آن جایی که خداوند ارتباط تنگاتنگ و ملازمه ای تفکیک و جداناپذیر میان علم و تقوا برقرار می کند (بقره، ایه 282) می توان دریافت که بهره مندی از قرآن ارتباط تنگاتنگی با علم برخاسته از تقوا دارد(اسراء، ایات 106 و 107)

به سخن دیگر، از نظر قرآن، ایمان به قرآن و بهره مندی از حقایق آن، عامل مهم و اساسی به نام تقوا دارد؛ چرا که ایمان اگر به علم (همان) ،‌بصیرت(هود، ایه 17) تشخیص حق از باطل و جدا کردن آن(بقره ، آیات 40 تا 42) یا پرهیز از سوداگری و کتمان حق و مانند آن(همان) دارد،‌ بی گمان نمی توان ملازمه میان هر یک از این ها را با تقوا نادیده گرفت. از نظر خداوند،‌ تشخیص حق از باطل و فرقان و جداسازی آن ها(طلاق، ایه 29) بصیرت و علم(بقره ،‌آیه 282) ارتباط و ملازمه تنگاتنگی با تقوا دارد. بر این اساس، همه عوامل را می بایست در تقوا و همه موانع را می بایست در بی تقوایی جست. از این روست که گفته می شود، هدایت مبتنی بر تقواست و بهره مندی از همه حقایق هستی نیز مبتنی بر آن می باشد. اگر کسی می خواهد خدایی شوند و ربانی گردد می بایست در ساختار تقوا تا حق تقاته بالا رود تا در مقامات انسانی از خسران دنیوی و هبوط تا اوج قاب قوسین او ادنی (نجم،آیه 9) عروج نماید.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا