اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

جنگ حق و باطل در جهان امروز

samamosدر جهان امروز دو گفتمان جهانی در برابر هم قد علم کرده اند. پس جنگ گفتمانی، گریزناپذیر است؛ چرا که دو گفتمان متضاد بلکه متناقض نمی توانند با یکدیگر گفت وگو کنند و این شاید دروغ بزرگ وفریبی شگفت باشد که سخن از گفت و گوی تمدنهای رقیبی بزنیم که در دو طرف با نگاهی سلبی به یکدیگر می نگرند؛ اثبات هر یک خود به خود به معنای نفی دیگری است.

ویژگی گفتمان غربی

گفتمان نخست که ریشه های تاریخی آن به یهودیت تلمودی و مسیحیت رومی باز می گردد در قرون رنسانس به تجدید و بازسازی خود در قالب اومانیسم پرداخته است و با رویکردهای مادیگرایانه و دنیوی خود مکاتبی چون لیبرالیسم، سوسیالیسم، دمکراسی مهارشده نخبگانی و اقتصاد بازار و مانند آن بر آن شد تا تسلط خود را بر جهان به اثبات برساند. گاه این تسلط را از طریق استعمار کهن و حضور فیزیکی و گاه دیگر با استعمار جدید و حضور فرهنگی و اقتصادی از طریق کارتل و تراست ها در پیش گرفته و می کوشد تا جهانی شدن را در فرآیند جهانی سازی گفتمان خود عملی سازد.

گفتمان کنونی که بر جهان مسلط است با چنین خاستگاهی، خود را به عنوان لیبرال دمکراسی و اقتصاد باز با محوریت آزادی معرفی می کند و با چنین میوه ای از درخت کهن خود بطور رسمی پایان تاریخ را فریاد می زند و تسلط بی چون و چرای خود را بشارت می دهد.

شاخص های این گفتمان را می توان در حسگرایی، نسبت گرایی، تکثرگرایی، آزادیهای فردی و بیرونی، سرمایه داری و اقتصاد بازار، حقوق بشر مادی و طبیعی و مانند آن ردگیری کرد.

این گفتمان که ما از آن به گفتمان غربی یاد می کنیم، اکنون در جغرافیای فرهنگی خود حتی شرق دور چون ژاپن و کره را نیز درنوردیده و در جنوب در استرالیا و نیوزیلند حضور جدی و عینی دارد. پس دیگر در محدوده جغرافیای طبیعی حضور ندارد، بلکه دامنه آن در همه جا گسترانده شده و حضور جدی در قالب نهادهای بین المللی چون سازمان ملل، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، آپک و ناتو و مانند آن دارد.

گفتمان مزبور از نظر روشی از همه ابزارها در جهت هدف استفاده می کند و همه چیز از خوب و بد، وسیله مشروع جهت تحقق آن بشمار می رود. رسانه ها و حقوق بشر و قدرت نظامی و خشونت و ترور دولتی به هر شکلی این هدف را تبیین و تبلیغ و هرگونه گفتمان دیگری را متهم و تهدید می کند.

سرمایه داری جهانی در راستای جهانی سازی گفتمان خود، بر آن شد تا پس از استعمار با ایجاد دولت ملتها، مردمان و فرهنگهای دیگر را خلع سلاح کند. در حالی که خود در قالب دولت مردم، حرکت و ساماندهی شده، دولت ملتها را با همه ابزارها تهدید به نابودی می کند و با سلاح حقوق بشر و قدرت نظامی و سلطه اقتصادی، فرهنگهای دیگر را تخریب و خرده فرهنگهای جهانی را نابود می کند.

گفتمان انقلاب اسلامی

در برابر چنین گفتمانی، گفتمان انقلاب اسالمی برخاسته از اسلام شیعی تحت عنوان گفتمان ولایت عدالت محور جهانی به مقابله برخاسته است. از این رو تمام گفتمان نخست تهدید را با تمام وجود درک کرده و به مقابله برخاسته است.

گفتمان عدالت محور، به جای آزادی بیرونی بر عدالتی تکیه و تاکید می کند که آزادیهای واقعی ظاهری و درونی و بیرونی یعنی آزادیهای معنوی و غیرمعنوی را تأمین می کند و با این حال اجازه نمی دهد تا عدالت و حقوق اصلی جمعی و جامعه در سایه شعار فریبنده آزادیهای فردی و بیرونی و ظاهری و شخصی سرکوب شود.

موج گفتمانی انقلاب اسلامی چنانکه پایه گذار آن امام خمینی در حوزه سیاست جهانی بیان کرده، مبتنی بر دفاع از مستضعف و مظلوم در برابر ظالم و مستکبر (نساء، آیه 79) در چارچوب قیام توده های بشری در تمام جهان برای عدالت (حدید، آیه 25) است.

این گفتمان نیز خود را در قالب و محدوده دولت ملت تعریف نکرده و قایل به مکتب ایرانی نیست، بلکه مکتب جهانی اسلام را محور دولت خود قرار داده و به جای گفت وگو با دولت ها در قالب دیپلماسی رسمی با دیپلماسی عمومی و فرهنگی به مقابله گفتمان نخست رفته است.

شاخص های گفتمان انقلاب اسلامی

محورها و شاخص های گفتمان انقلاب اسلامی که در دیپلماسی عمومی و فرهنگی مورد توجه و تبلیغ از طریق حضور علمی و فرهنگی در قاره های جهان بواسطه آموزش طلاب و نخبگان و رسانه ها است، عدالتی است که صلح جهانی را به دور از خشونت به همراه خواهد داشت و بر محیط زیست، خانواده، تنوع فرهنگی و مانند آن تأکید دارد. همچنین احترام به کرامت و عزت انسانی، فرهنگهای مبتنی بر فطرت و عقلانیت، گردشگری غیر سرمایه داری و فرهنگی، صلح حقیقی، جهان بی سلاح های کشتار جمعی، عدالت در نهادهای جهانی تقویت نهادهای مردم نهاد، مبارزه با نظامی گری و مانند آن را خواهان است.

گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان غربی را به شدت به چالش کشانده به طوری که اکنون دشمن بی توجه به مسایلی چون حقوق بشر و آزادیها و قوانینی که خود مبلغ آن بوده، بی رحمانه به جنگ گفتمان عدالت محور جهانی ولایت مدار آمده است و جنگهای پیشگرایانه ای را انجام می دهد و از دیکتاتورهای ضد دموکراسی چون عربستان و قطر و مانند آن حمایت کرده و آنان را تقویت و پشتیبانی می کند.

مدار گفتمان انقلاب اسلامی بر ولایت به معنا و مفهوم خاصی می گردد و این نظام ولایی به جای دولت هایی مطرح شده است که بر چارچوب قدرت و مهار قدرت از طریق مشارکت و مانند آن تعریف می شوند. در گفتمان ولایتی، سلطه و حکومت و اعمال اقتدار مشروع و قدرت قانونی مطرح نیست، بلکه محبت ولایتی است که مردم را با ولی امر و امام خویش پیوند می زند و همان اندازه ولایت افزایش می یابد که محبت از طریق احسان و تقوا و عدالت و مانند آن در شخص یا نهاد ولایت افزایش یافته باشد.

اکنون جنگ تمدنی شروع شده و توپخانه گفتمان اسلامی مبتنی بر منطق و عقل و رسانه، خود را در اذهان و دلها و قلوب مردم جا می دهد، درحالی که گفتمان غربی می کوشد تا با تخریب و جنگ همه جانبه، رقیب گفتمانی خود را بیرون و بلکه نابود کند. این همان جنگ حق و باطل است که حق با معیارهای عقلانی و وحیانی برای روشنگری مردم جهت قیام توده ای برای عدالت جهانی (حدید، آیه 25 ) وارد صحنه شده و باطل با همه دروغها و خشونتهای ضدبشری و انسانی به میدان آمده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا