اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

اسلام و اهم و مهم ها در مقام تزاحم

samamosسبک زندگی اسلامی بهترین سبکی است عقل آن را تایید می کند، زیرا بر اساس فطرت انسانی است. اما مشکل در آن است که برخی از سبک های زندگی در آداب و رسوم جامعه خود را به عنوان سبک زندگی اسلامی تحمیل کرده است و اجازه نمی دهد تا سبک کامل اسلامی شناخته و در جامعه اجرایی شود.

از سویی برخی از مردم قدرت تحلیل کم تر یا ضعیفی دارند و در مقام اجرای اسلام در زندگی خود را مشکلاتی مواجه می شوند که به آنان اجازه نمی دهد تا سبک اسلامی را به نحوه درست و کامل آن داشته باشند. از آن جایی که حوزه تزاحم بر خلاف تضاد در حوزه اجرا پدید می آید این مسلمانان هستند که با انتخاب درست یا نا درست خود سبکی را ارایه می دهند که در بسیاری از مواقع با روح اسلام سازگار نیست هر چند که با قوانین اسلامی هماهنگ بوده و ریشه در آیات و روایات دارد.

نویسنده در این مطلب بر آن تا نقدی به مساله تزاحم در مقام اجرای سبک زندگی اسلامی داشته باشد . با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

سبک زندگی اسلامی

شکی نیست که سبک زندگی اسلامی، پیش از هر چیز اخلاقی است؛ زیرا هدف از آموزه های وحیانی اسلام بلکه پیامبران در طول تاریخ، هدایت مردم به سوی سبک خاصی از زندگی است که اخلاق در محور باشد. از این رو حتی اگر از عدالت به عنوان هدف نهایی آموزه ها سخن به میان آمده(حدید، آیه 25) با محوریت اخلاق عدالت محور است؛ زیرا انسان هر چند یکی از عقلانی ترین موجودات هستی در کنار عقول فرشتگان است، ولی عواطف انسانی حرف اول را می زند و پیامبر(ص) خود را مامور برای اتمام مکارم اخلاقی دانسته است.

خداوند آموزه های اسلامی را به گونه قرار داده که پاسخ گویی نیازهای فطری بشر باشد.(روم، آیه 31) در این میان پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و اجتماعی بیش از هر چیزی دیگری اهمیت می یابد؛ زیرا این بخش ارتباط تنگاتنگی با روح و روان آدمی دارد؛ چرا که انسان موجودی اجتماعی است و در گوشه گیری و انزوا هرگز به آرامش وآسایش نمی رسد.

با نگاهی به آموزه های قرآنی و اسلامی می توان گفت که اسلام با محوریت اخلاق اجتماعی، احکام خود را سامان داده است. بنابراین، در سبک زیست اسلامی نیز می بایست این اولویت همواره مد نظر قرار گیرد.

ساختارهای ضد اسلامی جامعه

مشکل جوامع اسلامی در عصر حاضر آن است که زیرساختهای فکری و فرهنگی آن التقاطی است. به این معنا که هر بخش از آن از جایی گرفته شده و ما تنها به عنوان مسلمان، مجموعه های غیر اسلامی را دخالت داده و زندگی و ساختار جامعه را بر پایه آن ساخته ایم. فرهنگ های بشری از سوسیالیزم تا لیبرالیسم، به عنوان ساختار جامعه حضور جدی دارد، اما با این همه خود را مسلمان و جامعه را اسلامی می دانیم. اگر نماز و روزه و برخی دیگر از نمادهای اسلامی چون حجاب نبود، هیچ تفاوتی میان بینش ها و نگرش های مردم جوامع اسلامی از غیر اسلامی نیست.

با آن که جامعه اسلامی خوانده می شود و حتی گاه نظام های سیاسی کشورها با عناوینی چون جمهوری اسلامی همراه، ولی هیچ سبک اسلامی در آن ها قابل ردگیری نیست که بتوان از نظر ساختاری آن را اسلامی دانست.

تلاش برای اسلامی کردن ظواهر نمی تواند تاثیر گذار باشد، زیرا ساخت ها و ساختار آن غیر اسلامی و مبتنی بر بینش ها و نگرش های غیر اسلامی است. به عنوان نمونه اگر بر پایه اصول اخلاق اجتماعی اسلام، طلبه ای بخواهد مانند رهبر معظم انقلاب برای کمک به پدر مدتی ترک تحصیل کند، از حوزه های علمیه اخراج می شود. اگر دانشجوی پزشکی در مسیر امتحان خود، با صحنه دلخراش تصادفی مواجه شود و بخواهد کمک کند و شخصی را با کمک های ابتدایی از مرگ حتمی نجات دهد، و این مساله برای مدیریت دانشگاه و یا استاد به اثبات برسد، نه تنها هرگز مورد تشویق قرار نگرفته بلکه به سبب عدم حضور در جلسه امتحان، در آن درس می افتد.

علت این که نمی توان اخلاق اجتماعی اسلامی را در جامعه اجرا کرد، همان ساختارهای غیر اسلامی جامعه است. چگونه می توان به دور از ربا زندگی اقتصادی خود را سامان داد، در حالی که ربای بانکی ساختار اقتصاد جامعه اسلامی است.

وقتی ما بخواهیم سبک زیست اسلامی داشته باشیم، ناچار می بایست بر خلاف ساختار جامعه حرکت کنیم، در این صورت از نظر مردم و نهادهای اجتماعی، به عنوان عنصر غیر مطلوب و غیر هنجاری طرد شده و به عنوان فرد ضد جامعه شناسایی و معرفی می شویم. به قول دکتر حسابی اگر بخواهیم خانه خود را آباد کنیم می بایست کشور را ویران و اگر کشور را آباد کنیم می بایست خانه خود را ویران کنیم؛ زیرا ساختار جامعه به گونه ای است که جمع میان آبادی خانه و کشور با هم را بر نمی تابد. اخلاقی بودن در قوه قضائیه یا انتظامی با ساختار آن در تضاد کامل قرار می گیرد.

پس در هر عرصه ای از عرصه ها وارد شویم با این مشکل جدی ساختار های غیر اسلامی مواجه می شویم که همه افکار و رفتارهای ما را احاطه کرده و اجازه نمی دهد تا سبک زندگی اسلامی داشته باشیم.

اهم های اسلام و مهم های آن

آسیب شناسی جامعه اسلامی به خوبی روشن می کند که نوعی جا به جای میان اهم و مهم رخ داده است و ظواهر کم ارزش و گاه بی ارزش جایگاه اصلی را یافته و تمام فکر و ذکر مسئولان در همه رده های فکری و اجرایی را به خود مشغول کرده است؛ این در حالی است که می بایست تمامی توجه فکری و عملی به ساختارهای بنیادین تعلق بگیرد.

اگر ساختارهای رفتاری جامعه اسلامی هم چنان بر مدار دنیاگرایی و جمع ثروت باشد، هرگز نمی توان امیدوار بود که انفاق و پرداخت زکات و کارهای مانند آن در راستای ارتقای سطح اقشار فقیر به یک رفتار اجتماعی تبدیل شود؛ چرا که در این صورت انفاق کنندگان همانند انسان های ساده لوح دیده می شوند. هم چنین اگر هم چنان لیبرالیسم و آزادی فردی ساختار فکری و فرهنگی جامعه باشد، نمی توان امیدوار بود که ایثار و احسان و از خود گذشتگی یک رفتار هنجاری دانسته شود، بلکه به عنوان یک رفتار ضد عقلانی تلقی می شود.

پس اگر بخواهیم سبک زندگی اسلامی را در جامعه داشته باشیم، نخستین گام آن است که در ساختار فکری و فرهنگی جامعه تغییرات بنیادی ایجاد کنیم. در این راستا می بایست همواره اصول اخلاق اجتماعی را مقدم بر مسایل فردی قرار دهیم ، چنان که در زمان تضاد و یا تزاحم میان آزادی و عدالت، عدالت را مقدم و برتر بدانیم؛ زیرا جامعه با عدالت است که می تواند به همه نیازهای فردی و اجتماعی پاسخی مناسب بدهد.

اخلاق اجتماعی و خدمت به خلق اهم های اسلام

بر همین اساس است که همواره در مقام تزاحم، خدمت به خلق مقدم بر عبادت های شخصی می شود و در روایات بسیاری بر این نکته تاکید شده که مسلمانی در خدمت به خلق است.

امیرمومنان علی(ع) می فرماید: خَیرُ الناسِ مَن نَفَعَ النّاس؛بهترین مردم کسی است که نفع رساننده مردم باشد.(غرر الحکم)

خداوند در آيه 177 سوره بقره مي فرمايد: «نيكي آن نيست كه روي خود، به جانب مشرق و مغرب كنيد؛ بلكه نيكوكار كسي است كه به خداوند و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد و مال خود را با آن كه دوستش دارد، به خويشاوندان و يتيمان و درماندگان و مسافران و گدايان و در بند ماندگان ببخشد و نماز بگزارد و زكات بدهد و اينان چون عهدي مي بندند بدان وفا مي كنند و در بينوايي و بيماري و به هنگام جنگ، صابرند.»

در اين آيه به درستي رابطه ايمان واقعي با فعاليت ها و مسئوليت هاي اجتماعي بيان شده و عبادات فردي در كنار عبادات اجتماعي معنا و مفهوم مي يابد. از اين رو اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: رأس الايمان الاحسان الي الناس؛ اساس ايمان، همان احسان به مردم است. (غرر الحكم، ج4، ص52)

امام صادق(ع) نيز در تفسير ايمان خالص و واقعي مي فرمايد: من خالص الايمان، البر بالاخوان والسعي في حوائجهم في العسر و اليسر؛ نيكي به برادران ديني و تلاش و جديت براي رفع مشكلات آنان در تمام زمينه ها و در هر شرايط، برخاسته از ايمان خالص است. (بحارالانوار، ج71، ص 317)

پيامبر(ص) در تبيين همين معنا و نگرش وحياني قرآن، اسلام و نه ايمان را در گرو خدمت به خلق مي داند؛ به اين معنا كه اسلام به عنوان دين فطرت همانند عقل سالم، حكم مي كند كه كمال را مي بايست در خدمت به آفريده هاي الهي ديد و براي خودسازي و تزكيه بايد از مسير خدمت به آفريده ها عبور كرد نه در گوشه نشيني و رهبانيت. از اين رو مي فرمايد: من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم؛ مسلماني غير از خدمت به برادران مسلم و اهتمام در رفع مشكلات آنان نيست. (اصول كافي، ج2، ص167، بحارالانوار، ج71، ص337)

آن حضرت همچنين دربيان اين نكته قرآني كه عمل صالح و احسان و نيكي در دو مفهوم، خودنمايي مي كند، مي فرمايد: خصلتان ليس فوقهما من البر شي: الايمان بالله و النفع لعبادالله؛ ايمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او دو خصلت نيك است كه برتر از آن چيزي نيست. (بحارالانوار، ج 74، ص 137)

در روايتي ديگر آمده است: خيرالناس انفعهم للناس؛ بهترين مردم سودمندترين ايشان به مردمان است. اين بدان معناست كه معيار در خوب و بد را مي بايست در نفع و ضرر فرد به ديگران ديد نه در گوشه نشيني و رياضت كشي و رهبانيت گرايي. بنابراين، انسانيت انسان در گرو مسئوليت هاي اجتماعي اوست.

يكي ديگر از مفاهيمي كه جايگاه مسئوليت هاي اجتماعي را در كمال يابي انسان تبيين مي كند، مفهوم تعاون است. از نظر آموزه هاي وحياني، ايمان واقعي را بايد در تعاون و همكاري هاي اجتماعي مردم جست و جو كرد. لذا در آيه2 سوره مائده به جايگاه تعاون توجه مي دهد و ارتباط آن را با تقوا و پارسايي روشن مي سازد.

از ديگر مفاهيم دراين حوزه مي توان به مواسات اشاره كرد. پيامبر گرامي(ص) مي فرمايد: اعظمهم عنده منزله احسنهم مواساه و موازره؛ بلندمرتبه تر در نزد خداوند نيكوترين در مواسات و كمك رساني و پشتيباني از ديگران است. (بحارالانوار، ج71، ص341)

امام صادق(ع) نيز درسيره و سنت، همانند ديگر معصومان(ع) در اين مسير كمالي گام برداشته و به عنوان سرمشق انسان، بر آن بود تا خدمتكاري خلق را به خوبي نشان دهد. همان گونه كه در خانه علوي(ع) اعضاي خانواده درمقام بر و نيكي، سه روز خوراك افطاري خويش را به يتيم و اسير و فقير دادند (سوره انسان) و امام صادق(ع) نيز بارها دارايي خويش را در ميان بينوايان و فقيران تقسيم كرد و به اشكال گوناگون خود را در خدمت خلق قرار داد.

همان گونه كه امام سجاد(ع) بارها ناشناخته در ميان كاروان هاي حاجيان قرار مي گرفت تا به خدمتكاري ايشان مشغول شود و هرگاه شناخته مي شد از آنان جدا و به كارواني ديگر مي پيوست، همچنين امام صادق(ع) در مكه و مني به خدمت خلق مشغول مي شد و دمي از آن كناره نمي گرفت. وي شبانه روز خويش را وقف خدمتكاري به مردم كرده بود و هركسي از خوان علم وعملش به مقدار نيازش بهره مند مي شد.

اگر اميرمؤمنان علي(ع) نخلستان مي ساخت و چاه آب مي كند و بر فقيران و بينوايان وقف مي كرد، امام صادق(ع) نيز با مال و جان كمر به خدمت خلق بسته بود. آن حضرت(ع) بر پايه آن كه به آن چه مي گويند عمل كنند و مصداق «لم تقولون ما لا تفعلون» (صف، آيه2) نباشند، به هرچه گفت، عمل مي كرد و همان گونه كه ديگران را به خدمت خلق مي خواند، خود در خدمت خلق بود.

دراين باره جميل يكي از راويان مي گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: المؤمنون خدم بعضهم لبعض قابل جميل: قلت: و كيف يكونون خدما بعضهم لبعض؟ قال: يفيد بعضهم بعضا؛ مؤمنان خدمتگزار يكديگرند. گفتم چگونه؟ فرمود: به يكديگر فايده و سود مي رسانند. (كافي، ج2، ص167)

آيت الله خامنه اي در درس خارج خويش درباره معني و مفاد اين حديث مي فرمايند: «مومنين خدمتكاران يكديگرند، خدم جمع خادم است. يعني با همين تعبيري كه در فارسي مي گوييم خدمتكار، محترمانه اش خدمتكار است و غيرمحترمانه و عوامانه اش نوكر است نه خدمتگذار كه معنايش متفاوت است.

شخصي كه نزد حضرت بود مي گويد: تعجب كردم چطور همه خدمتكار همديگرند، به تعبير عرفي يعني همه نوكرهمند!؟ و كيف يكون خدم بعضهم لبعض؟ اين چه جوري مي شود يعني مثلا بروند خانه هاي هم خدمتكاري كنند!؟

قال: يفيد بعضهم بعضا؛ به يكديگر فايده برسانند؛ پس فايده رساندن مؤمنين به خدمتكاري است، منتي نيست، نكته اين است. چه در عرض هم باشيم مثل مردم كوچه و بازار و چه آن كسي كه به حسب جايگاه اجتماعي پست و منصبي دارد اگر فايده اي داشت خدمتكار است و ديگر منتي ندارد بر مردم. نكته اين حديث به نظر ما فقط اين نيست كه فايده برساند بلكه بايد منتي هم نباشد و خدمت و فايده اش را با منت گذاشتن باطل نكند.»

امام حسن مجتبی(ع) در روایتی می فرمایند: خصلتان لیس فوقهما شی الایمان بالله و نفع الاخوان یعنی دو ویژگی و خصوصیت است که بالاتر از آن چیزی نیست یکی ایمان به خداوند است و دیگری نفع رساندن به برادران ایمانی.(میزان الحکمه، ری شهری، ج 3)و پیامبرگرامی اسلام فرمودند الخلق کلهم عیال الله فاحبهم الی الله تعالی انفعهم لعیاله یعنی مردم همگی (درحکم) عیال و خانواده خداوند، پس بهترین مردم نزد خداوند کسی است که بیشترین نفع را به مردم برساند (نهج الفصاحه) و نیز فرمود خیرالناس انفعهم للناس یعنی بهترین مردم کسی است که بیشترین خیر و نفع را برای مردم داشته باشد.(همان) و نیز آن حضرت در روایتی سخت هشداردهنده شرط مسلمانی را اهتمام به امور مسلمانان عنوان می فرماید: من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم یعنی هر که شبانه روزی را سپری کند درحالیکه به مردم خدمتی نکرده باشد پس مسلمان نیست.

شخصى خدمت امام حسن عليه السلام رسيد و عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد! در برآوردن حاجتى به من كمك فرما.

حضرت عليه السلام از جا برخاست و همراه او شد، در بين راه گذر آنان بر امام حسين عليه السلام كه ايستاده بود و نماز مى گزارد افتاد، امام حسن عليه السلام پرسيد: چرا جهت حاجت خود از امام حسين عليه السلام كمك نطلبيدى؟

عرض كرد: در صدد بر آمدم اما گفتند: او معتكف است.

امام حسن عليه السلام فرمود: اگر (امكان داشت و) تو را يارى مى رساند از يك ماه اعتكاف برايش بهتر بود. (بحارالانوار، ج 74، ص 315)

به هرحال، سبک اسلامی زندگی این است که همواره امور اجتماعی بر امور فردی و شخصی مقدم شود و به مسایلی چون صله رحم و برآورد حاجت های مردم بیش از برخی از نمازها و روزه های مستحب اقدام کنیم. از این روست که اگر دل مومنی با همراه در سفره اش شاد می شود، می توان روزه مستحب را شکست و با برادر مومن غذا خورد در حالی که ثواب روزه دار نیز برای او نوشته می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا