اجتماعیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

تحلیل قرآن از زمینه های جنگ

samamosدر جوامع بشری رفتارهای ضد هنجاری بسیاری ظهور و بروز می کند که بسیاری از آن ها ریشه در هواهای نفسانی و روحیه تجاوزطلبی و طغیان طلبی و زیاده خواهی بشر دارد. یکی از این رفتارهای ضد هنجاری که خونین و زیانبار است، جنگ است که از خشونت های عادی بیرون رفته و حتی از رفتارهای حیوانات و جانوران وحشی نیز فراتر می رود.

جنگ زشت ترین و پلیدترین و زیانبارترین رفتار بشر است که نمی توان آن را در غیر بشر سراغ گرفت. قرآن به عنوان کتاب راهنمای بشر به سوی خیر و سعادت در دنیا و آخرت ، به شدت با جنگ مخالفت می ورزد و آن را در دسته رفتارهای ضد اخلاقی، ضد هنجاری، گناه و جرم دسته بندی می کند و عذاب های سخت و شدیدی برای عاملین و مجریان آن بیان می دارد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا خاستگاه و بسترهای ایجادی جنگ را بر اساس آموزه های قرآنی بیان دارد تا این گونه دانسته شود که چرا قرآن و اسلام با جنگ به عنوان بدترین و زشت ترین رفتار انسانی می نگرد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
جنگ و جهاد در اسلام
جنگ یکی از شیوه ها و رفتارهای اجتماعی تجاوزگران به حقوق انسان است تا به این روش تسلط خود را بر گروه ها وجوامع بشری تحمیل کرده و اهداف استعماری و استثماری خویش را تحقق بخشند. از این رو می بایست بنیاد و خاستگاه جنگ را در روش ضد هنجاری بشر و روحیه تجاوزگری و طغیان وی جست. بنابراین نمی توان هرگز جنگ را امری مثبت و سازنده تلقی کرد، مگر آن که مقابله با تجاوزگری را نیز تحت عنوان جنگ دسته بندی کرد و هر نوع مبارزه دو سویه برای تسلط و چیرگی بر طرف مقابل را جنگ دانست.
به نظر می رسد که اصل مقابله هر چند که از نظر شکلی و ساختاری و در بسیار از جهات دیگر با جنگ همانند و یکسان است ولی نمی توان این عنوان را برای هر دو شکل مبارزه پذیرفت مگر آن که جنگ را به معنای درگیری خشونت آمیز و تخریبی میان دو نفر یا گروه و یا کشور یا کشورها و جوامع بی توجه به انگیزه ها و اهداف و علل آن تعریف کرد. در این صورت می توان گفت که جنگ امری خنثی است و نمی توان برای آن تحلیل ارزشی ارایه داد.
به نظر می رسد که اسلام نگاهی دیگری به مساله دارد. به این معنا که در ارزیابی ، سنجش و تحلیل از امور به اهداف و انگیزه ها توجه خاص و ویژه ای دارد. از این روست که نفس قدرت و خشونت یا جنگ را مورد توجه قرار نمی دهد، بلکه در تحلیل و تبیین ها می کوشد تا با توجه به علل و انگیزه ها و اهداف اقدام کند. از این روست که حتی نام های خاص برای رفتارهای به نظر همسان و یکسان قرار می دهد. 
به عنوان نمونه رفتارهای جنسی را زناشویی و یا زنا می نامد و یا درگیری های خشونت آمیز و خونین میان بشر را جهاد و جنگ می نامد و بر اساس اهداف ، انگیزه ها، علل و اموری دیگر به تحلیل و تبیین و ارزیابی می پردازد. این گونه است که هر گونه درگیری خشونت آمیز و خونینی که در مسیر خدا و راه راست باشد به عنوان جهاد و امری ارزشی و ستودنی دسته بندی کرده و مردم را حتی بدان تشویق می کند، در برابر هر گونه خشونتی که در مسیر غیر خدا باشد ، به عنوان ضد هنجاری دسته بندی کرده و نه تنها سرزنش کرده بلکه تهدید به عذاب های سخت در دنیا و آخرت و دوری از خدا می کند.
از آن جایی که هر رفتار هنجاری و خواسته انسانی با خاستگاه عقل و عقلا و شریعت به عنوان مسیر الهی شناخته ومعرفی می شود ، دفاع و مقابله از حقوق انسانی به عنوان جهاد تلقی می شود و به عنوان امری ارزشی و مثبت ستودنی می باشد. این گونه است رفتارهای خشونت آمیز با خاستگاه ضد عقلی و عقلایی و شرعی به عنوان امری مذموم و ناپسند معرفی و مردم را از آن باز می دارد. 
جهاد در کاربردهای فرهنگ قرآن هر چند که ممکن است به ظاهر خشونت ابتدایی باشد و آغازگر آن مومنان باشند، ولی بی گمان با توجه به زمینه های ایجادی آن نمی توان آن را ابتدایی دانست بلکه در باطن وحقیقت می بایست همه اقسام جهاد را جهاد دفاعی نامید؛ زیرا جهاد به معنای جنگی است که برای خدا و در مسیر فراهم آوری بسترهای مناسب برای رشد و تعالی همگانی بشر و مبارزه با اقسام و انواع تجاوزگری های وی می باشد.
جهاد زمانی رخ می دهد که گروه ها و یا جامعه ای بخواهد با مقاومت در برابر اصول عقلانی و عقلایی ، رفتارهای ضد اخلاقی و هنجاری را حفظ کرده و یا تقویت نموده و به جوامع دیگر گسترش دهد. از آن جایی که گروه و یا جوامع کافر، نسبت به قوانین الهی و سنت های تکوینی و تشریعی خداوند بی تفاوت و یا مخالف می باشند، روحیه تجاوزطلبی و افساد دارند. همین روحیه است که به آنان اجازه نمی دهد تا در مسیر اصول عقلانی و عقلایی گام بردارند و به تعبیر قرآنی انسان های به دور از تقوا می شوند. تقوا به معنای بازداشت نفس و جامعه از هر گونه پلشتی و پلیدی است که عقل و عقلا از ان باز می دارد. این نخستین مرتبه از مراتب تقواست ولی جوامع کافر در بسیاری از موارد از این مرتبه به دور می باشند.
از این جاست که پلشتی ها و پلیدی ها جوامع را به سوی ظلم ، استضعاف ، استثمار و بهره کشی ، فساد و فحشاء، فجور و افساد و مانند آن سوق می دهد و فرصت های برابر برای دست یابی به کمال از طریق عمل به اصول اخلاقی و هنجاری از بسیاری از انسان ها می گیرد.
در این صورت اگر امر به جهادی صادر شود، در حقیقت نمی توان آن را به عنوان جهاد ابتدایی تعبیر کرد، بلکه می بایست آن را عملی در دفاع از انسان هایی دانست که در بند و گرفتار تجاوزهای گروه دیگری قرار دارند.
اما جنگ هماره ریشه وخاستگاه ضد عقلانی و ضد عقلایی دارد و بستر و زمینه های ایجادی آن روحیه شیطانی و شهوانی انسان است. این مطلبی است که قرآن در آیات بسیاری در تبیین وتحلیل جنگ بیان می کند. برای آشنایی با دیدگاه قرآن در این زمینه برخی از ایات که به این مساله پرداخته شده مورد توجه قرار می گیرد.
زمینه های جنگ
خداوند در آیه 9 سوره حجرات ریشه و خاستگاه اصلی جنگ های خونین بشر را وجود روحیه بغی ، تجاوز طلبی، عبور از دایره قسط و عدالت به سوی بی عدالتی و بیداد معرفی می کند. به این معنا که انسان ها به سبب آن که دارای شهوت و هواهای نفسانی هستند تحت تاثیر این عامل درونی و وسوسه های شیطانی به عنوان عامل بیرونی ، به آن چه در اختیار دارند بسنده نمی کنند و می کوشند تا با تجاوز به حقوق طبیعی(عقلانی) ، عقلایی و شرعی انسان های دیگر، به زیاده خواهی های نفس اماره و سرکش پاسخ دهند. این گونه است که با تجاوز به مال و عرض دیگری می کوشند تا به زیاده خواهی های خود پاسخ دهند و با در بندکردن دیگر انسان ها آنان را به بردگی کشند و از توانایی ها و قدرت و امکانات آنان برای خواسته های بی پایان خویش بهره گیرند.
بسیاری از کسانی که به تجاوز و بیداد می اندیشند و در این مسیر گام بر می دارند، انسان های کافری هستند که ایمانی به خدا و روز رستاخیز و آموزه های هدایتی دین ندارند و قوانین و حقوق بشر را زیر پا می گذارند. آنان همه هستی و مقصد را دنیا می دانند و رستگاری و خوشبختی را در دنیا و پاسخ گویی به نیازهای مادی می دانند. از این روست که برای تامین اسایش و ارامش خویش می کوشند تا ثروت و سرمایه بیش تری بیاندوزند و همه امکانات مادی را فراهم اورند. 
انسان های کافر به سبب آن که آخرت و سعادت اخروی را نمی پذیرند، گرایش به دنیا داشته و آن را نه تنها اصالت می بخشند بلکه آخرت را توهم و وعده کودکانه ای بیش نمی دانند. از این روست که دنیاطلبی و گردآوری سرمایه وثروت مادی به مهم ترین هدف و اصلی ترین خواسته آنان تبدیل می شود و در جمع آوری، کنز و اندوختن مال و ثروت و تکاثر وزیاده خواهی آن کوتاه نمی ایند و دنیا مهم ترین هم و غم آنان می شود.
از آن جایی که دست یابی به مال و ثروت دنیایی پایانی ندارد و هرگز دنیا طلب سیر نمی شود، می بایست برای تامین این روحیه زیاده خواهی و دنیا طلبی به مقابله و مبارزه با انسان های دیگری بپردازد که آنان نیز در اندیشه گرداوری و جمع ثروت و سرمایه هستند. اندیشه ثروت اندوزی دو فرد و یا گروه و یا جامعه را در برابر هم قرار می دهد و جنگ های خونین به راه می افتد.(نساء آیه 94)
حتی اگر انسان ها در ظاهر با هم به سبب برخی از امور مانند قدرت برابر و عدم امکان غلبه و چیرگی در شرایطی دست از جنگ بر می دارند و صلح و آشتی می کنند، ولی از آن جایی که دنیا برای آنان اصالت دارد، قوانین بازدارنده ای که خود آن را ایجاد و وضع کرده اند در صورت امکان نادیده می گیرند و با دور زدن و یا زیر پا گذاشتن می کوشند تا بر طرف دیگر غلبه و چیره شوند. این گونه است که جنگ های روانی و توطئه ها و خیانت ها شکل می گیرد، زیرا هر کسی در اندیشه آن است که بر دیگری چیره شود و برای آگاهی از وضعیت دشمن و طرف دیگر لازم است تا از روش آزمون و خطا دریابد که ایا فرصت و زمینه تسلط و چیرگی وجود دارد یا نه ؟
جنگ روانی یکی از روش های شناخته شده در این عرصه است. البته این جنگ که از آن به جنگ نرم نیز یاد می شود بر عناصری چون شایعه سازی و شایعه پراکنی و از میان بردن روحیه دشمن و شناسایی نقاط ضعف روحی و مانند آن استوار است.
پخش شایعات و اخبار دروغین و بی اساس و از میان بردن روحیه دشمن به طرف این امکان را می دهد تا در فرصت مناسب ضرب کاری خویش را وارد سازد و تسلط خود را بر انسان های دیگر و منابع و ثروت آنان به دست آورد. 
از آن جایی که گاه جنگ روانی خود به تنهایی ملت و جامعه را به نابودی می کشاند و زمینه تسلط اسان و بی رنج دشمن را فراهم می اورد، خداوند از مومنان می خواهد که هماره هوشیار باشند و تحت تاثیر شایعات عمل نکنند و رفتارهای خویش را بر اساس آن سامان ندهند. از این روست که فرمان می دهد تا ریشه و خاستگاه شایعات را ردگیری کرده و منشا و خاستگاه آن را به دست آورند(حجرات آیه 6) و حتی پس از آگاهی از کم و کیف آن تا زمانی که با رهبری جامعه در میان ننهاده اند هیچ اقدامی نکنند.
دشمن از طریق شایعات و جنگ روانی است که می تواند در انسجام و وحدت جوامع خلل وارد سازد و موجبات دو دستگی و اختلاف را در میان ایشان فراهم اورد.(آل عمران ایه 103) از این روست که از مومنان می خواهد تا با بهره گیری از اصولی چون قانون، رهبری، دین و هدف یگانه ، هر گونه اختلاف پدید آمده را حل و فصل کنند و رهبری را فصل الخطاب خود قرار دهند. 
خداوند در این آیه اموری چون قانون و رهبری را، فصل الخطاب معرفی می کند و مومنان می خواهد تا در صورت هر گونه اختلافی به این دو رجوع کنند که ریسمان محکم خداوندی است و ایشان را از هر گونه اسیب و دو دستگی حفظ می کند و اجازه نمی دهد تا جامعه از هم فرو پاشیده و زمینه برای تجاوز دشمن فراهم اید.
از آیه 56 سوره انعام می توان این معنا را به دست آورد که جنگ داخلی ریشه در اموری چون جنگ روانی دشمن و اختلافات جزیی میان مسلمانان دارد که فرصت را برای تجاوز دشمن فراهم می اورد. برخی از اختلافات در برداشت ها و روش ها و سلایق و حتی بررخی از اختلافات در امور و مسایل دینی موجب می شود تا گروهی نسبت به گروه دیگر بدگویی پیشه کنند و سخنان درشت وناسزا بر زبان آورند. همین امور ریز و درشت در جامعه موجب می شود تا مردمان به دو دسته بخش شوند و هر یک در برابر گروه دیگر اسلحه به دست گیرد و خون و خونریزی کند.
بسیاری از جنگ های مذهبی در میان مسلمانان به سبب همین اختلافات کوچک پدید آمده و خون های بسیاری ریخته شده و امکانات و ظرفیت ها و توانمندی های جامعه به هدر رفته و در نهایت دشمن اسلام ومسلمانان بر آنان چیره و غلبه یافتند. تاریخ ملت های اسلامی از این وقایع و جنگ های داخلی پر است و نیازی نیست تا از هزارها حتی یکی گفته شود، زیرا ما هر روزه خود شاهد بسیاری از این جنگ ها در کشورهای اسلامی و حتی در میان یک کشور و یک شهر هستیم.
امام باقر (ع) در سخنی جمله " او یلبسکم شیعا" را به اختلاف در دین و بدگویی افراد درباره یک دیگر و " ویذیق بعضکم باس بعض" را به کشتن یک دیگر تفسیر کرده است(نورالثقلین ، ج 1، ص 724) تا به مومنان و مسلمانان بفهماند که چگونه اختلافات میان مسلمانان و بدگویی افراد نسبت به یک دیگر می تواند باعث چند دستگی در جامعه و جنگ وخونریزی شود و مردمان و دین را تهدید به نابودی کند.
البته اختلاف عقیده همان گونه که در میان مسلمانان و افراد و پیروان یک دین و مذهب می تواند عامل دو دستگی و جنگ و خونریزی شود ، در میان پیروان دو دین و شریعت نیز می تواند پدید آید. 
اصولا تمامی جنگ های میان پیامبران با کافران با آن که از مردم و قوم خود آنان بوده اند به سبب تفاوت عقاید پدید آمده است. کافران به سبب آن که بر کفر خویش پافشاری می کردند و عقاید پیامبران را مخالف خواسته ها و اهداف دنیا طلبی و تجاوزگری خویش می یافتند به جنگ و مقابله با پیامبران و پیروان آنان می پرداختند؛ زیرا پیامبران با روشنگری های خویش مطالبات و خواسته های توده های مردم را افزایش می دادند و انان را به گرفتن حق و حقوق خویش ترغیب و تشویق می کردند و حق قیام و نضهت بر ضد اشراف و طبقه مرفه و مترف را برای توده های مردم ثابت می دانستند. این گونه بود که میان دو دسته پیروان ایمان و کفر جنگ های خونینی در می گرفت و مترفان و ملا و اشراف برای سرکوب مطالبات مردمی به کشتار و جنگ مومنان می شتافتند.
آیاتی چون آیه 253 سوره بقره و نیز 39 و 40 سوره حج به این مساله توجه می دهد که یکی از علل جنگ و زمینه های درگیری و نبرد میان مومنان وکافران را می بایست در همین تضاد و اختلاف عقاید آنان جست که تاثیرات شگرفی در عدالت خواهی و سهم وقسط خواهی توده های جوامع بشری به جا می گذاشت و اشراف و سرمایه داران متجاوز را در تنگنای فشارهای افکار عمومی و توده ها قرار می داد.
از این جا می توان به این نکته رسید که علت شعله ور شدن آتش نزاع و جنگ ها در یک جامعه و حتی یک قوم وقبیله را می بایست در مساله اختلافات اجتماعی جست؛ زیرا اختلافات طبقاتی و تباهی حقوق و ضایع شدن آن از سوی برخی از افراد و طبقات جامعه از سویی و آشنایی مردم با حقوق و درخواست و مطالبه آن از سوی توده ها موجب می شود تا جنگ میان طبقات و افراد یک جامعه پدید آید. در جوامع امروزی هر چند که تلاش بر آن است تا مطالبات از راه های قانونی و وضع قوانین انجام پذیرد ولی باز در بسیاری از جوامع می توان رگه های درگیری های خشونت آمیزی را دید که برخاسته از همین اختلافات اجتماعی است.
گروه های جوانان در همه کشورها وجود دارند که به سبب تفاوت طبقاتی و تبعیض های اجتماعی به قتل و غارت می پردازند و از شیوه جنگ های نامتعارف و قتل ها و خونریزی های مافیایی و مانند آن سود می برند. در جوامع ای چون مکزیک و برزیل و مانند آن این گروه های جوانان هستند که بیش ترین ناامنی و قتل ها را مرتکب می شوند.
خداوند در آیه 103 سوره آل عمران به این مساله به عنوان یک تضاد اجتماعی توجه می دهد و از مردمان می خواهد تا با بهره گیری از قانون الهی و رهبری درست ، خود را از وضعیت نابهنجار بیرون اورند و در مسیر قانون کاری کنند تا هر گونه اختلافات طبقاتی و اجتماعی از میان رود و همگان به شکل بردارانه در کنار هم زیست کنند و امکانات و فرصت ها را میان افراد جامعه خویش تقسیم کنند تا آتش فتنه ها خاموش شود.
دشمنی های پیشین خود آتش فتنه ای است که در زیر خاکستری از مسایل و مشکلات کنونی خوابیده است. بنابراین تنها با هوشیاری و تامین حقوق جمعی و همگانی از طریق قانون و رهبری درست است که می توان دشمنی های خاموش را هوشیارانه محدود کرد و اجازه شعله ور شدن بدان نداد.
بی گمان دشمن کافر به سبب کینه و دشمنی کهنه و قدیمی هماره در کمین مومنان است تا با شعله ورساختن آتش های زیر خاکستر اختلافات جزیی و ریز آن را به شعله های خشم و خون تبدیل کند. ا زاین روست که خداوند در آیه 101 سوره نساء از در کمین نشستن دشمنان کافر سخن می گوید که منتظر فرصت هستند تا به مومنان و جامعه ایمانی ضربه بزنند و تنها با هوشیاری مومنان است که می توان از چنین تجاوزها و جنگ هایی جلوگیری کرد.
اگر در این آیه سخن از هوشیاری هنگام بر پایی نماز است، تنها به عنوان یک نمونه به آن توجه داده است، زیرا مومنان هنگام عبادت تنها در اندیشه آخرت و خدا هستند و از دنیا بی خبر می شوند. از این روست که به مومنان هشدار می دهد که حتی در هنگام عبادت هایی چون نماز می بایست هوشیار و بیدار باشند و اجازه ندهند تا دشمن از فرصت بهره گیرد و ناغافل به آنان حمله ور شود.
بنابراین هوشیاری در هنگام عبادت هایی چون نماز و انتخابات لازم و ضروری است، زیرا اشتغال آدمی به این امور موجب می شود تا درجه هوشیاری و سطح بیداری نسبت به دشمن کاهش یابد و همه غم و هم مردمان به این امور جلب شود؛ از این روست که خداوند هوشیاری را در این زمان ها و موقعیت ها دو چندان می خواهد تا دشمن ضربه به مومنان و جامعه ایمانی نزند.
در حقیقت همپوشانی در هنگام کارهای مهم و خطیر و مواظبت و هوشیاری و بیداری دو چندان لازمه و فرمان الهی است و می بایست همگان از جمله مسئولان را به اندیشه وادارد تا در مسایل خطیر درصد هوشیاری خویش را افزایش دهند و کارهای بزرگ آنان را از دشمن غافل نسازد.
این ها برخی از زمینه های مهم واساسی برای جنگ افروزی دشمنان است که جامعه ایمانی نسبت به ان هوشیار باشد و در مسیر مقابله با آن گام بردارد. باشد با بهره گیری از آموزه های قرآنی در مسیر تعالی و کمال فردی و جمعی و جهانی گام بر داریم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا