اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

تولی و تبری ، مرزبندی شفاف دوستان و دشمنان

samamosهمان گونه که در حوزه بینشی و اندیشه ای لازم است که انسان جهت گیری های ذهنی شفاف و روشنی داشته باشد هم چنین می بایست در حوزه عمل نیز جهت گیری ها از شفافیت لازم و کافی برخوردار باشد تا انسان هدف و مقصد کار خویش را گم نکند. این گونه است که در حوزه عمل نیز همانند حوزه اندیشه و بینش لازم است تا از پیش خط مشی و سیاست های مشخص برنامه ای وجود داشته و معیارهایی نیز برای سنجش و ارزیابی درستی عمل در اختیار باشد.

اگر در آیات قرآنی سخن از تولی و تبری از دوستان و دشمنان خدا به میان می آید در حقیقت از آن روست تا شخص راه را گم نکند و در مسیری نادرست تحت تاثیر گفتمان های دیگر قرار نگیرد و ناخودآگاه وناخواسته در مسیری گام برندارد که دشمنان آن را تعیین و تلقین و تثبیت کرده اند. این گونه است که تولی و تبری به معنای مرزبندی شفاف و روشنی در حوزه عمل خود را نشان می دهد و ارزش و جایگاه مهم وارزشی خود را به عنوان معیار و ترازوی سنجش اعمال مومنان خود را مطرح می سازد. بی گمان نقش تولی و تبری در عمل اجتماعی وسیاسی بیش از هر عرصه وحوزه ای دیگر است. نویسنده در این نوشتار بر آن است تا این نقش را با توجه به آموزه های وحیانی وتحلیل قرآنی بنمایاند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

دوستی و دشمنی

در ادبیات اسلامی و ایرانی دشمنی در مقابل دوستی و محبت به کار رفته است. البته گاه این واژه به معنای کراهت و نفرت و هم چنین عداوت و خصومت به کار رفته و می رود. به این معنا که شخصی که دشمن معرفی و یا تلقی می شود کسی است که انسان به هر دلیل و عنوانی از آن نفرت و کراهت داشته و خصومت و عداوت در میان آنان نهادینه شده است. از این رو کسی که به علتی در مقطع زمانی و یا حالی از حالات مورد کراهت قرار می گیرد به عنوان دشمن شناخته و معرفی نمی شود؛ بلکه زمانی شخص به عنوان دشمن شناخته می شود که کراهت دایمی و نفرت و خصومت از پایداری برخوردار باشد؛ زیرا ریشه دشمنی را می بایست در حوزه بینش ها و نگرش ها جست و از آن جایی که بینش ها و نگرش ها در انسان به نسبت از امور پایدار می باشند می توان گفت که دشمنی نیز به خصومت ها و کراهت های پایدار گفته می شود.

در مقابل هر گاه سخن از دوستی به میان می آید به ابعاد ثبات و پایداری محبت و مهر در میان دو شخص توجه می شود. به این معنا که هر اندازه رابطه و پیوند میان دو کس از نظر عاطفی قوی و مستحکم تر باشد مفهوم دوستی بیش تر خود را نشان می دهد. از این روست که دوستان در اندیشه و بینش و نگرش به شکلی همانند می اندیشند و عمل می کنند و از نظر مردم گویا آن دو یک روح و جان در دو تن است. براین اساس است که گفته اند اگر کسی را می خواهی بشناسی می بایست به دوستان وی نگاه کنید ؛ زیرا دوستان اینه تمام نمای روحیات و اخلاقیات و اعمال یک دیگر هستند.

قرآن و مساله دوستان و دشمنان

مساله دوست و دشمن یکی از کلیدی ترین مسایل و محورهای کتاب الهی است؛ زیرا به سبب نقش و جایگاه مهم و حساس دوست و دشمن نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. بی گمان می توان گفت که همه آموزه های قرآنی به گونه ای با مساله دوستی و دشمنی عجین و آمیخته شده است و حتی در تفسیری از امام صادق (ع) و باقر(ع) و دیگر امامان (ع) از مفهوم ایمان به دست داده شده این معنا تقویت می گردد که ایمان چیزی جز دوستی یا دوستی و دشمنی نیست. در برخی از روایات آمده است : هل الایمان الا الحب و در برخی دیگر آمده است: هل الایمان الا الحب و البغض؛ ایمان چیزی جز دوستی و دشمنی نیست.

این که جمله را به شکل پرسشی مطرح می کند از آن روست که از لطائف و ظرافت های بیانی در ادبیات عرب آن است که به این شکل بر اهمیت و یا انحصار مطلبی تاکید شود. این گونه است که گوینده اصرار و پافشاری دارد که ایمان چیزی جز دوستی و دشمنی نیست تا این گونه معیاری را به دست خواننده و شنونده خویش بدهد.

بنابراین می توان گفت که آموزه های قرآنی به شکلی می کوشد تا تبیین از معنای دوستی و دشمنی بدهد و هر یک از ایات و اموزه ها بخش و یا بعدی از ابعاد ونیز جهتی از جهات مساله را واکاوی کرده و به تحلیل و تبیینی درست آن را به روشنی نشان می دهد.

از این روست که هر یک از اعمال عبادی و غیر عبادی که در مسیر صراط مستقیم الهی انجام می شود مصداقی از مصادیق دوست داشتن و هر کاری که به عنوان مکروه و حرام معرفی می شود و از سوی کسی تحقق خارجی می یابد به عنوان مصداقی از دشمنی تلقی و معرفی می گردد.

اگر در آیات قرآنی سخن از دشمنان درون و بیرون و یا دوستان درون و بیرون به میان می آید به معنای آن است که معیار و ترازوی سنجش را به درستی نشان و معرفی کند.

در آیات قرآنی ابلیس به عنوان دشمن اختصاصی وی معرفی می شود که از بیرون با بهره گیری از برخی از امکانات و فرصت های درونی انسان می کوشد تا وی را وسوسه کرده و در مسیری دشمنی خداوند قرار دهد. در این میان عقل و فرشتگانی به عنوان دوستان انسان می کوشند تا سد راه ابلیس و یارانش شده واجازه عمل به آنان ندهند.

بنابراین جنگی میان دوستان و دشمنان انسان در درون و بیرون وی در جریان است که هر کسی گاه آثار آن را در زندگی خویش می بیند. از این روست که خداوند از همان آغاز آفرینش انسان به وی هشدار می دهد که مواظب ابلیس (کهف آیه 50) و شیطان (بقره آیه 36 و 168 و 208 و انعام آیه 142 و آیات بسیار دیگر) و هم چنین یاران و دوستانش (کهف آیه 50 و آیات دیگر) و نیز فرزندان ابلیس (همان ) باشند ؛ زیرا ابلیس و اولیا و دوستان و فرزندانش، دشمنان وی می باشند و اجازه نمی دهند تا در مسیر کمالی تقرب الی الله و صبغه الله و متاله شدن و نیز خلافت الهی گام بردارد.

خداوند در ایاتی دیگر تبیین می کند که ابلیس دشمن سوگند خورده انسان و آشکارترین و روشن ترین دشمن وی می باشد( یوسف آیه 5 و اسراء آیه 53 و اعراف آیات 22 و 24 و بقره آیات 36 و 168 و آیات دیگر)

به نظر می رسد که ریشه همه دشمنی ها در جهان به ویژه با انسان را می بایست در حضور و وجود ابلیس سوگند خورده جست ؛ زیرا همه کسانی که به عنوان دشمنان انسان معرفی می شوند کسانی هستند که ارتباط مستقیم و غیر مستقیمی با ابلیس دارند. از جمله دشمنان انسان ، انسان هایی هستند که روح و روان خویش را به ابلیس فروخته و با وی معامله کرده اند. این افراد به عنوان اولیای ابلیس شناسایی و معرفی شده اند.(کهف آیه 50) با آن که اولیا و دوستان شیطان ، انسان هایی از جنس ما هستند ولی در مسیری گام بر می دارند که هلاکت و هبوط و سقوط خود ایشان در آن است و می کوشند تا دیگران را نیز به این چاه ویل دوزخ خشم الهی بکشانند.

بنابراین اگر در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی از دشمنان و دوستان سخن به میان می آید می بایست در همین چارچوب معنا کرد ؛ به این معنا که هر کسی که در مسیر کمالی انسان قرار می گیرد و دیگران را بدان تشویق کرده و یا یاری می رساند جزو دوستان انسان و هر کسی که سد راه این مسیر شده و آدمی را به سوی دوری از صفات الهی دعوت می کند دشمن انسان تلقی و معرفی می شود. بر این اساس می توان گفت که دوستان دشمن انسان نیز دشمن انسان ها هستند چنان که دشمنان دشمن انسان نیز دوستان انسان می باشند.

دشمن خدا ، دشمن انسان

از آن جایی که ارتباط تنگاتنگی میان انسان و خداست می توان گفت که دوستان خدا همان دوستان انسان و نیز دشمنان خدا همان دشمنان انسان در آموزه ها و تحلیل و تبیین قرانی هستند؛ زیرا دشمنان خدا کسانی هستند که اجازه نمی دهند تا موجودات هستی از جمله انسان به سوی خداوند و کمالات الهی حرکت کنند و آن را در خود فعلیت بخشند. ازاین رو هرکسی که دشمن خدا و صراط مستقیم او می باشد در حقیقت دشمن کمالات الهی و تقرب جویی انسان به سوی خدا و دست یابی به خلافت الهی می باشند.

ازاین دشمنان می توان به ابلیس و فرزندان وی که دشمنان سوگند خورده و آشکار انسان هستند یاد کرد. افزون بر این گروه خداوند دشمنان خدا را کسانی بر می شمارد که در بینش و نگرش و عمل رهزن انسان بوده و وی را از مسیر کمالی و صراط مستقیم گمراه می کنند. از این روست که خداوند حزب شیطان ( مجادله آیات 19 و 20) کافران (بقره آیه 98) منافقان (مجادله آیات 20 و 22) و مجادله کنندگان در آیات الهی بی دلیل و برهانی (غافر آیه 35) و فرعون و طاغوت (طه آیه 39) و اخراج کنندگان پیامبر از مکه (ممتحنه آیه 1) و مشرکان (توبه آیات 113 و 114) و بت تراشان (توبه آیه 114) را از جمله دشمنان انسانی خدا و انسان بر می شمارد و معرفی می کند.

دشمنان انسانی خدا و انسان کسانی هستند که در مسیر شیطان گام برداشته و به عنوان دوستان شیطان ضد انسان و راه خداوند عمل می کنند. در عمل سیاسی و اجتماعی فرعون به عنوان نماد طاغوت و رهزن سیاسی جوامع بشری معرفی می شود تااین گونه دانسته شود که هر کسی که در عمل سیاسی و اجتماعی در حوزه قدرت نقش طاغوت را ایفا می کند دشمن انسان و خداست و می بایست از وی تبری و برائت جست.

مشرکان و اخراج کنندگان پیامبر (ص)و انسان های مومن نیز هر چند که در حوزه عمل سیاسی نیستند و به عنوان طاغوت و قدرت باطل عمل نمی کنند ولی رفتار ایشان نیز همان گونه ارزیابی و تحلیل می شود. از سویی دیگر عمل این دسته به عنوان یک عمل اجتماعی گروه ها و نهادهای اجتماعی شناسایی و به عنوان ضد کمال مورد غضب و خشم الهی قرار می گیرد. این بدان معناست که دشمن دین و خدا و انسان لزوما کسانی در عرصه قدرت سیاسی و طاغوت نیستند بلکه می تواند به شکل فردی و یا گروهی عمل کنند و در جناح شیطان و اولیای او وارد شده و سد راه کمال انسان شوند که همان صراط مستقیم الهی می باشد.

تولی و تبری عمل اجتماعی و سیاسی

تولی به معنای عمل دوستی و محبت آمیز در مقابل تبری یک عمل اجتماعی و سیاسی است و تنها در این حوزه معنا و مفهوم واقعی خویش را پیدا می کند. کسی که نسبت به دوستان الهی و مسیر کمالی آنان ابراز عشق و محبت می کند و می کوشد تا در همان مسیر گام بردارد و به اشکال و ابزارهای مختلف آنان را یاری رساند در حقیقت در عمل نشان می دهد که خود در کدامین مسیر است.

از نظر قرآن و اسلام ابراز دوستی نسبت به دوستان خدا و عمل برای آنان و یا حرکت در مسیر آنان کفایت نمی کند بلکه می بایست هر دوستی و تولی همراه با تبری و دشمنی نسبت به دشمنان و یاران و کارهایشان باشد. ازاین روست که در ساختار تفکری و عمل ، مساله تولی و تبری در کنار هم قرار می گیرد. برخی از مومنان می گویند که داشتن تولی کفایت می کند و نیازی نیست تا مرزهای خود با دشمنان را جز به ابراز دوستی با دوستان و همکاری وعمل با ایشان نشان دهیم. در حالی که از نظر قرآن هرگز دوستی و مرزبندی میان دوستان و دشمنان جز به تولی و تبری کامل نمی شود؛ زیرا همان اندازه که لازم است تا شخص دارای جاذبه باشد و دوستان خدا را به سوی خود بخواند وجذب کند می بایست نسبت به دشمنان تبری داشته و اجازه ندهد تا آنان به حریم وی نزدیک شوند چه رسدکه نسبت به آنان ابراز دوستی کند هر چند که در عمل با آنان همراهی نکند.

به سخن دیگر مرزبندی زمانی کامل و تمام می شود که افزون بر تولی شخص با تبری از دشمنان در مقام اندیشه و عمل گام های عملی بردارد.

از نظر اسلام وآموزه های وحیانی قرآن نه تنها لازم است که انسان مومن در اندیشه و بینش و نگرش تفاوت هایی خود را با کافر و مشرک مشخص کند بلکه لازم است که در عمل اجتماعی و سیاسی نیز این گونه باشد. بنابراین اگر کسی در دل با دشمنان خدا دشمن باشد ولی در عمل کاری دیگر کند که رضایت و خشنودی دشمنان دین را به همراه داشته باشد از اهل ایمان به شمار نمی اید ؛ چنان که اگر کسی با دشمنان خدا در عمل دشمنی کند ولی در اندیشه و بینش همراه آنان باشد و یا محبت و دوستی آنان را در دل داشته باشد از اهل ایمان نمواهد بود.

خداوند در آیه 22 سوره مجادله یکی از راه های قرار گرفتن شخص در حوزه عمل سیاسی و اجتماعی به عنوان حزب الله را بیزاری جستن اشکار از دشمنان خدا می داند و در همین آیه توضیح می دهد که اگر کسی خواهان رستگاری است تنها با بیزاری جستن در باطن و ظاهر از دشمنان خداست که می تواند به آن دست یابد.

در حقیقت خداوند در این ایه بیزاری جستن را نه تنها نشانه ای از ایمان راستین شخص می داند بلکه عامل مهم در رستگاری وی بر می شمارد.

کسانی که به بیزاری علنی و آشکار از دشمنان خدا اقدام کنند د رحقیقت اعلان بیزاری از دشمنان انسانیت کرده اند و این گونه است که از سوی خداوند مورد تایید و پیشیبانی و امدادهای غیبی می شوند و در امور خویش پیروزی و موفقیت های بسیاری را به دست می آورند. (همان)

خداوند در آیه 114 سوره توبه با گزارشی از زندگی و عمل حضرت ابراهیم (ع) نشان می دهد که هر گونه تمایل قلبی و باطنی و عاطفی به دشمنان می تواند به معنای دوستی با آنان تلقی شود و شخص را در جرگه دشمنان خداوندقرار دهد. در این ایه هم چنین روشن می شود که انسان تا زمانی که از وضعیت شخصی آگاه نشده است می تواند با او رابطه انسانی داشته باشد ولی هر گاه دوستی و دشمنی شخص نسبت به خدا و دین اشکار و معلوم شد ادامه روند پیشین با مشکل مواجه می شود. بنابراین هر گاه معلوم شود که شخصی دشمن خدا و دین اوست می بایست به سرعت اعلان برائت و بیزاری از وی جسته و مرز خود را از دشمن جدا کرده و مشخص نماید؛ زیرا ادامه رفتارهای پیشین بی هیچ مرزبندی به معنا و مفهوم جنگ با خدا و همراهی با دشمن تلقی می شود.

به سخن دیگر مهربانی و جاذبه داشتن نسبت به همگان امری بسیار پسندیده است ولی این تا زمانی است که دشمنی شخص آشکار نشده باشد ولی هر گاه دشمنی شخص آشکار شود ادامه دوستی و محبت نمی تواند مورد قبول و پذیرش باشد ؛ چنان که ادامه تعامل و رفت و آمد به شکل گذشته نمی تواند شخص را به عنوان مومن واقعی بشناساند؛ زیرا مردم بر اساس آموزه های وحیانی و درست ، به دوستان و دشمنان شخص می نگرند و قضاوت می کنند.

چرایی بیزاری

اکنون این پرسش مطرح می شود که بیزاری که به معنای اعلان رسمی و شفاف دشمنی با دشمنان خدا و دین است چرا می بایست انجام پذیرد؟ آیا کینه و دشمنی باطنی کفایت نمی کند؟ آیا قطع رابطه بی اعلان بیزاری نمی تواند جایگزین بیزاری شفاف شود؟

به نظر می رسد که از نظر قرآن نمی توان رفتارهای دوگانه ای در پیش گرفت. به این معنا که دشمنی قلبی و باطنی و حتی قطع رابطه با دشمنان برای اثبات ایمان کفایت نمی کند بلکه مومن افزون بر آن که نمی بایست هیچ محبت و دوستی قلبی و باطنی با دشمنی داشته باشد بلکه می بایست هرگونه ارتباطی که حکایت از دوستی و محبت ظاهری داشته باشد قطع کرده و حتی به طور رسمی و علنی اعلان برائت و بیزاری نسبت به بینش و نگرش و رفتارهای شخص داشته باشد.

خداوند در آیه 1 سوره ممتحنه مومنان را موظف می کند تا از دوستی با دشمنان خدا و دین اجتناب کنند. در همین آیه به مومنان گوشزد می کند که هر گونه علاقه و دوستی باطنی و قلبی و نیز ارتباط و رابطه ای اشکا رو نهان جایز نیست و از آن جایی که خداوند به آشکا رو نهان امور آگاه است از این مساله نیز آگاه می باشد و هرگونه عملی در این ارتباط را به شدت پیگیری و مواخذه و مجازات می کند.

از نظر خداوند دوستی با دشمنان خداوند در هر مرتبه و سطحی که باشد نمی تواند با ایمان واقعی سازگار باشد (مجادله ایه 22) بنابراین کسی که به دشمنان خدا مهر می ورزد و اعتماد داشته و رفتار محبت آمیز دارد د رحقیقت نسبت به خداوند ایمان واقعی ندارد و در ایمان خویش دروغگو و منافق است.

خداوند در آیه نخست سوره ممتحنه توضیح می دهد که دوستی و همکاری و اعتماد داشتن با دشمنان خداوند به سبب آن که موجب گمراهی شخص می شود می بایست مورد توجه مومنان و جامعه ایمانی قرار گیرد؛ زیرا ادامه رفت و آمدها و ارتباط قلبی و میل باطنی د رکنار اعتماد و همکاری با آنان می تواند زمینه و بستر مناسبی برای تغییر بینش و نگرش شخص شود. بسیار دیده شده است که کسانی که با دشمنان رفت و امد داشته اند در بلند مدت دین و ایمان خویش را ازدست دادند؛ زیرا انسان ها از نظر سطح ایمان و مرتبه آن متفاوت می باشند و دوستی و ارتباط می تواند تردیدها و تشکیک ها را در ایشان افزایش دهد و نسبت به ایمان آنان را سرد و شکننده کند. از این روست که هر گونه ارتباط را به قصد واکسنه کردن فرد و جامعه جایز نمی شمارد.

کسانی که با دشمنان همکاری یا رفت و امد دارند هر آن ممکن است که رویه ومنش آنان را در پیش گیرند و این که شخص بر خلاف دیگران می توانند خود را حفظ کند مجوزی برای ادامه دوستی و ایجاد دوستی نمی باشد؛ زیرا آن چه گفته شد می تواند فلسفه و حکمت حکم باشد و علل دیگری در این میان باشد ک گفته نشده است. بنابراین لازم است که همگان از دوستی با دشمنان پرهیز کنند.

برخی به قصد دست یابی به امری و موفقیت در کاری به دوستی و ارتباط و رابطه با دشمنان اقدام می کنند. بسیاری ا زدولت اسلامی و گروه ها و احزاب د رجوامع اسلامی این گونه هستند ؛ زیرا بر این باورند که می توانند با حفظ دین وایمان با دشمنان دوستی کرده و از این روابطه حسنه و خوب به شکل ابزاری برای مقاصد عالی اسلامی و تعالی جامعه سود برند. خداوند در همین آیه تبیین می کند که دوستی و ارتباط با دشمنان حتی به قصد بهره گیری ابزاری نادرست و ممنوع می باشد ؛ زیرا این گونه حرکت ها نمی تواند به فرجام خوبی ختم شود.

انسان ها می بایست برای این که جامعه قوی ایمانی و امت سالم و صالح داشته باشند روابط و دوستی ها و ارتباط خویش را بر اساس معیارهای اسلامی تنظیم کنند. بنابراین حتی اگر میان خویشان و بستگان کسانی هستند که نسبت به خداوند دشمن می باشند می بایست به آنان قطع رابطه کنند و اجازه ندهند که رابطه خویشی آنان فرصتی برای ایجاد تردیدها و تشکیک ها شود و یا موجب شود تا منش و کنش آنان را د رخود پدید اورند. بنابراین لازم است که رابطه ها میان افراد بر اساس معیارها و موازین دینی انجام گیرد.( ممتحنه آیات 1 تا 3)

به نظر می رسد که در میان مومنان نیز می بایست این اصل رعایت شود که رابطه خود را با دیگران بر اساس میزان دیانت و مراعات اصول اخلاقی تنظیم نمایند. به این معنا که اگر در میان دوستان و خویشان خود کسانی دارند که دارای رفتارهای ضد دینی هستند و به فسوق گرایش دارند بهتر است که با آنان رفت و امد را کم تر کنند و اجازه ندهند که رفتارهای سوء آنان در ایشان به حکم خویشی و دوستی تاثیرگذارد.

در حقیقت مرزبندی شفافت می تواند ضامن حفظ ایمان و بقای آن باشد . هر گونه نادیده گرفتن مرزبندی ها و هم چنین عدم شفافیت می تواند موجب گمراهی فرد و یا جامعه شود. به عنوان نمونه ارتباط دوستانه با دشمنان دین ا زجمله کشورهای اروپایی که عناد صریح وروشنی با دین اسلام دارند می تواند به معنا و مفهوم ان باشد که ایشان در روند ایمان مردم و جامعه خلل وارد سازند. ایجاد تعاملات تجاری امری است و اجازه دادن به دشمنان اسلام برای حضور در صحنه سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی امری دیگر است. بسیاری میان داد وستدهای عادی و معمولی با رابطه حسنه داشتن خلط کرده اند و اجازه می دهند تا دشمنان در همه امور کشور اسلامی دخالت کند و جوانان و مردم را گمراه سازند.پ

در حقیقت اعلان برائت و بیزاری آشکار نسبت به دشمنان به معنا و مفهوم حفظ و حراست از مرزهای عقیدتی و سیاسی و اجتماعی امت و جامعه اسلامی است. این مطلب از ضروریات دین اسلام می باشد و کسی نمی تواند آن را منکر شود و یا نادیده بگیرد؛ زیرا هر گونه ارتباطات حسنه و دوستی با دشمنان خدا و پیامبر(ص) به معنا پذیرش بستر ها و زمینه های ضلالت و گمراهی ( قصص آیه 15) تسلط و سلطه دشمنان (ممحنه آیه 2) توهین به ارزش ها و ارمان ها و پذیرش تحقیر و توهین آنان نسبت به مومنان و جامعه ایمانی (ممحنه آیه 1) افزایش بی عدالتی و مانع جدی بر سر راه اجرای عدالت (مائده آیه 8) جنگ و جدال های درونی میان مومنان (آل عمران آیه 103) می باشد.

دشمنان می کوشند با نزدیکی و فریبکاری و گول زدن (اعراف آیه 22 و طه آیات 117 تا 121) و مکر و حیله ( یوسف آیه 5) موجبات تفرقه و دشمنی میان افراد یک جامعه و کشاندن آنان به سوی پرتگاه تباهی و سقوط ( ال عمران ایه 103) فراهم آورند. بر این اساس اعلان رسمی مرزبندی با بهره گیری از اصول تولی و تبری لازم و ضروری است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا