اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

آسیب شناسی اخلاقی جامعه

اخلاق در دو شکل شخصی و اجتماعی آن،‌ نه تنها مطلوب همه ادیان و ماموریت اصلی همه پیامبران الهی است، بلکه مطلوب ذاتی هر انسان سالمی است. با این همه به علل و عوامل درونی و بیرونی، فضلیت های اخلاقی و هنجارهای پسندیده رفتاری که عقل و عقلا و شریعت بر آن تاکید می ورزند، دچار اختلال و بحران می شود. این گونه است که جامعه ای دچار بحران اخلاقی شده و در ادامه هویت اصلی انسانی بودن خویش را از دست می دهد.

نویسنده در این نوشتار کوتاه بر آن است تا بر اساس آموزه های قرآنی، نگاهی به بسترها و زمینه های ایجادی آسیب های اجتماعی داشته باشد. آن چه به عنوان آسیب شناسی اخلاقی در این جا آمده است، بازخوانی برخی از آیات قرآنی و تحلیل خداوند از آسیب های موجود در جوامع بشری در حوزه اخلاقی فردی و اجتماعی است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

انسان قابل تربیت و دگرگونی

کسی در اهمیت و ارزش اخلاق فردی و اجتماعی شک و تردیدی ندارد. حتی کسانی که به علل و عوامل درونی و بیرونی، رفتارهای نابهنجار را در پیش می گیرند و رذیلت اخلاقی را در خود می یابند، در برابر متخلقین به اخلاق و فضلیت های اخلاقی سر تعظیم و تکریم فرود می آورند.

هر چند که اموری چون وراثت (مریم آیات 27 و 28 و اعراف آیه 58 و نوح آیات 26 و 27) محیط زیست و جامعه (نوح آیه 26 و 27) بر ساختار شخصیتی و اخلاقی انسان ها نقش مهم و تاثیرگذاری دارد، به گونه ای که تعجب و استنکار قوم مریم از تولد عیسی (ع) بی شوهر ، با استناد به نیکی والدین مریم (س) خود بیانگر آن است که مردم از والدین نیک، انتظار فرزندی پاک دامن و نیک داشته اند؛ با این همه ، نمی توان گفت که فضایل اخلاقی قابل آموزش و پرورش نیست؛ زیرا اراده واختیار انسان در رفتار اخلاقی (قیامت آیه 5) و برخورداری از عقلی که توان لازم برای تشخیص حسن و قبح افعال اخلاقی را دارد(بقره آیه 44 و انعام آیه 151 و انفال آیه 27) خود از دلایل روشن این معناست که انسان توانایی لازم برای دگرگونی اخلاقی و تصحیح رفتاری را به آموزش و تربیت و پرورش دارد.

و هر چند که نفس انسانی به طوری ساخته شده است که گرایش به خوبی ها و بدی ها را به یک اندازه دارد(شمس آیات 7 و 9 ) و نفس انسانی در شرایطی فرمان به بدی های و زشتی می دهد و هواهای نفسانی بر انسان چیره می شود(یوسف آیه 53) ولی در برابر، انسان دارای نفسی پاک است و به طور فطری نسبت به نیک های گرایش دارد؛ زیرا آن را کمال می یابد(قیامت آیه 14)؛‌ و حتی اگر این گونه نباشد، نفس انسانی از این قابلیت برخوردار می باشد که نیکی و زشتی اعمال خویش را بشناسد و نسبت به آن داوری کند(همان ) و بلکه از این استعداد برخوردار می باشد که به نفسی ملامت گر و وجدانی بیدار به داوری نسبت به اعمال خود پرداخته و رفتارهای زشت خویش را ملامت و سرزنش کند.(قیامت آیه 14 و نیز ابراهیم آیه 22)

به سخن دیگر، انسان به طور طبیعی، در شرایطی آرمانی آفریده شده است و از این استعداد و توان برخوردار می باشد که دست کم نسبت به رفتارهای نیک وبد خویش آگاهی یافته و به داوری نسبت به خود بپردازد. این که نفس انسان خود در مقام داوری می تواند قرار گیرد به تنهایی اثبات می کند که توانایی تغییر را دارا می باشد وگرنه سرزنش و ملامت مفهوم و معنایی نمی یافت.

هر جامعه ای نیازمند، انسان های سالم است تا به سلامت اجتماعی دست یابد. جامعه سالم است که می تواند همه آرزوهای فردی و جمعی بشر را در دنیا و آخرت برآورده سازد. از این روست که حتی شخص سالم از هر لحاظ نیازمند جامعه ای سالم است تا وضعیت کمالی خویش را در حد مطلوب ارتقا دهد.

با این همه به عللی اجتماع دچار بحران های اخلاقی می شود و اجازه نمی دهد تا شرایط مطلوب و مناسبی فراهم آید. هدف این نوشتار بازخوانی زمینه های آسیب شناسی اخلاقی جامعه براساس تحلیل و ارزیابی قرآن است. هر چند که در این نوشتار کوتاه امکان آن نیست تا همه آن ها یکایک مورد بررسی و تبیین و تحلیل قرار گیرد ولی تلاش بر آن است تا دست کم بخش مهم واساسی آن دانسته و تبیین شود.

زمینه های آسیب های اخلاقی

آسیب های اخلاقی در دو دسته آسیب های شخصی و اجتماعی قابل بررسی و تحلیل می باشد. با این همه در این نوشتار به طور جداگانه مورد بررسی قرار نمی گیرد و تلاش آن است که تنها خوانندگان با شماری از آسیب های اخلاقی بر اساس تحلیل قرآن آشنا شوند. بنابراین به طور فهرستی از این آسیب ها بسنده می شود و تمام بحث به مقاله و نوشتاری دیگر واگذار می شود.

ابتلاء و آزمون های الهی

یکی از علل و عوامل گرفتار شدن شخص به رفتارهای بیرون از دایره اخلاق و فضلیت های آن، مساله آزمون ها و ابتلائات الهی است. اصولا انسان در مدت حضور در دنیا و زمین، به علل مختلفی می بایست به اشکال گوناگون آزموده شود تا استعدادها و توانمندی های سرشته خویش را نشان دهد و نیز دانسته شود که تا چه اندازه در مسیر حق و کمال پایدار و استوار می باشد. با این همه بسیاری از مردم بر اثر ابتلا به حوادث ناگوار و رخدادهای تلخ و سخت،‌ دچار خودباختگی و نومیدی می شوند و در ادامه به جای آن که در مسیر اخلاقی و فضلیت های آن گام بردارند و پایدارتر و استوارتر از پیش حرکت کنند، رفتارهای ضد اخلاقی در زندگی شخصی و جمعی در پیش می گیرند. این گونه است که هم در زندگی شخصی خود با خود درگیرشده و دچار نومیدی و یاس شدید می شوند.(هود آیه 9 و نیز اسراء آیه 83 و ورم آیه 36 و فصلت آیه 49)

بازتاب آن در برابر خداوند نیز بسیار زشت و به دور انصاف است. شخص به کوچک ترین مصیبت و گرفتاری نسبت به خدا و نعمت های بی شمارش راه ناسپاسی را در پیش می گیرد؛ زیرا براین باور است که خداوند بر خلاف کرامت وی عمل کرده و نسبت به وی راه اهانت را در پیش گرفته است.

خداوند در آیه 48 سوره شورا به تحلیل این رفتار ضد اخلاقی انسان نسبت به خدا پرداخته و تبیین می کند که انسان ها بی توجه به علل و عوامل پدیداری رخداد تلخ داوری و ارزیابی و عمل می کنند؛ زیرا اگر به خوبی به بررسی علل و عوامل پدیداری رخداد تلخ بپردازند در می یابند که این رخداد تلخ و بلای سخت،‌ بازتابی از عمل پیشین خود شخص است. اگر شخصی مست کند و در هنگام مستی رانندگی کند و تصادف کرده و قطع نخاع شود می بایست خود را سرزنش کند که زمینه چنین رخداد تلخی را فراهم آورد و تا آخر عمر می بایست روی ویلچر بنشیند. بنابراین رویگردانی و ناسپاسی چنین شخصی از خداوند امری بی معناست.

آیات 15 و 16 سوره فجر جنبه دیگری از رخدادهای تلخ و مصیبت ها را تبیین می کند. دراین آیه توضیح داده می شود که گاه دیگر، مصیبت و گرفتاری از باب اهانت نیست بلکه برای آن است که شخص در تنگناها و سختی ها بتواند توانمندی های خویش را آشکار سازد. بسیاری از مردم در زمان سختی است که به تفکرو اندیشه فرو می روند و راه های برونرفت از مشکلات را می یابند. از این روست که گفته شده که احتیاج ونیاز مادر اختراع و ابتکار است. شرایط سختی که برای برخی از افراد و جوامع پدید می آید هر چند که به ظاهر بیرون از کرامت شخص و جامعه قلمداد می شود ولی اگر خوب نگریسته شود این سخت گیری ها و به تعبیر قرآن، در تنگنای روزی قرار دادن ها،‌ برای آن است که شخص در مقام ابتلا و آزمون خود را بیابد و خمیرمایه خود را اصلاح و کامل کند.

بنابراین هرگونه نومیدی، افسردگی، ناسپاسی و کفران نعمتی که امور ضد اخلاقی و هنجاری است و شخصیت آدمی را شخصیتی متزلزل و روان پریش می کند، ریشه در تحلیل نادرست وقایع و داوری بیرون از آگاهی و حقانیت دارد. انسان ها می بایست این روش تحلیل نادرست را به کناری نهند و بر اساس حقایق و علل و عوامل درست به سنجش و داوری بپردازند و عمل کنند. این تنها رهایی است که شخص از افسردگی و رفتار ضد اخلاقی ناسپاسی و کفر و کفران رهایی می یابد و در مسیر درست سازندگی خود و جامعه قرار می گیرد.

احساس بی نیازی

ریشه بسیاری از رفتارهای ضد اخلاقی به ویژه در حوزه عمل اجتماعی را می بایست در احساس بی نیازی انسان جست. بارها دیده شده و یا دیده اید که شخصی که احساس نیاز به درگیری نکند رفتارهایش از حالت طبیعی خارج می شود و اهانت کردن و اعمال رفتارهای ضد اخلاقی نسبت به وی تشدید می گردد.

در برخی از روایات آمده است که اگر انسان همه آن چه را خداوند در طول عمرش از ثروت و قدرت یکجا به وی می داد چنین شخصی خدا را نیز بنده نبود؛ زیرا احساس بی نیازی موجب می شود که شخص در حالتی از غرور قرار گیرد که در صورت عمل اشتباه و خطا و یا گناه حاضر به پذیرش نصیحت و پند دیگری نباشد.

کسانی که احساس غنا و بی نیازی می کنند، به سبب غرور نابه جا، رفتارهای ضد اخلاقی و هنجاری را در پیش می گیرند. کسی که خود را بی نیاز از هر قدرتی می یابد و از نظر اقتدار در رتبه بالا قرار دارد، به سادگی ظلم و ستم می کند و تعدی و تجاوز به حقوق دیگران برایش آسان و سهل می شود.

خداوند در آیات 6 و 7 سوره عقل می فرماید: کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی؛ انسان هنگامی که خود را مستغنی دید راه طغیان را در پیش می گیرد.

طغیانی که انسان ها در هنگام احساس بی نیازی و استغنا در پیش می گیرند می تواند نسبت به خدا و خلق باشد. از این روست که رفتارهای ضد اخلاقی ایشان را می بایست در همین استغنا دید.

خداوند در آیات دیگر تبیین می کند که چگونه بزرگ ترین و اکابر مجرمان هر جامعه ای مترفان آن جامعه هستند که از نظر درآمد و ثروت در آن اندازه قرار دارند که خود را بی نیاز از دیگری می یابند. چنان که ملا و اشرافی که به قدرت تکیه زده اند نیز این گونه عمل می کنند و رفتارهای ضد اخلاقی و هنجاری را در جامعه پیش می گیرند.

بنابراین می توان گفت که یکی از مهم ترین زمینه ها و بسترهای رفتار ضد اخلاقی افراد جامعه را می بایست در استغنا و بی نیازی آنان و یا احساس بی نیازی جست؛ زیرا در حقیقت انسان به توهمی احساس بی نیازی می کند و گرنه چنان که قرآن بیان می کند انسان دارای فقر ذاتی است و هرگز در ذات خویش غنی نیست. بنابراین آن چه عامل طغیان آدمی می شود احساس بی نیازی و استغناست.

پندارهای غلط

در حقیقت می توان گفت که ریشه مطلب را می بایست در پندارهای غلط این افراد از مفهوم و معنای غنا و فقر و انسان و خدا جست و جو کرد؛ زیرا برداشت نادرست ایشان از حقایق هستی از جمله خود و خداست که آنان را به سوی رذایل اخلاقی و نابهنجاری های اجتماعی سوق می دهد.

خداوند در آیه 1 و 2 سوره همزه با اشاره به علل و عواملی که زمینه ساز ثروت اندوزی اشخاص و افراد می شود تبیین می کند که وجود پندار غلط درباره جاودانگی به وسیله مال موجب شده است تا اشخاص به رذیلت ثروت اندوزی و کنز آن اقدام کنند و از گردش آزاد سرمایه در جامعه جلوگیری کنند. این گونه است که با کنز و تلنبار کردن ثروت و سرمایه های خداداد، می کوشند تا خود را در حریمی از امنیت قرار دهند و مرگ را از خود برهانند و دور سازند.

چنین تفکر و رفتاری ناپسند و زشت در مسایل دیگری نیز وجود دارد که ریشه در پندارهای باطل و غلط دارد.

بیمار دلی

از دیگر ریشه ها و بسترهایی که قرآن برای رفتارهای ضد اخلاقی بیان می کند، بیمار دلی افراد است. برخی از افراد مانند منافقان به سبب بیمار دلی و دورویی گرایش به پلیدی ها و زشتی ها داشته و اعمال انحرافی و ضد اخلاقی را انجام داده و در جامعه گسترش می دهند.(بقره آیه 10 و توبه آیه 125)

خداوند در آیه 10 و 15 سوره بقره ،‌ بیمار دلی منافقان را عامل سرکشی و طغیان ایشان می داند و تبیین می کند که چگونه بیماردلی ایشان اجازه نمی دهد تا در مسیر کمالی و اخلاقی در جامعه گام بردارند و محیط آرام جامعه را برتابند.

آیه 32 سوره احزاب به یکی از مهم ترین علل و عوامل فساد اجتماعی و فروپاشی خانواده ها اشاره می کند و تبیین می کند که چگونه بیماردلی برخی و رفتار و کردار نادرست گروهی دیگر می تواند خانواده ها را از هم بپاشاند.

خداوند در این آیه می فرماید که بیماری دلی و ضعف ایمان برخی از مردان موجب می شود تا با شنیدن صدای زنان تمایلات جنسی مردان تحریک و برانگیخته شود و موجبات آزار و اذیت زنان فراهم آید.

برهنگی

در همین رابطه می توان از بی مبالاتی در حفظ عورت از سوی زنان و مردان اشاره کرد که موجبات آسیب در طهارت نفس انسان می شود و مردان و زنان را در دام بی عفتی و زنا و بسیاری از رفتارهای نابهنجار و ضد اخلاقی می افکند.

خداوند در آیه 30 سوره نور با توجه به این کارکرد حفظ عورت است که از مردان و زنان می خواهد که پوشیدگی آن را مراعات نمایند و اجازه ندهند که عورت هایشان دیده شود.

از آن جایی که جز صورت و کفین درزن عورت دانسته شده است بهتر است که همه بخش های بدن پوشیده ماند تا شخص هم خود در طهارت و پاکی روحی و روانی و جسمی باقی بماند و هم طهارت و امنیت اجتماعی جامعه حفظ شود؛ زیرا برهنگی موجب می شود تا طهارت و امنیت اجتماعی تهدید شود و جامعه به سوی تباهی و فروپاشی سوق داده شود.

اختلاط زن و مرد

بی گمان برای ارتقای امنیت اجتماعی جامعه و حفظ آن از فساد و تباهی و نابهنجاری هاست که خداوند در آیه 53 سوره احزاب خواهان جلوگیری از اختلاط زن و مرد می شود.

خداوند در آیه یاد شده توضیح می دهد که اختلاط زن و مرد نامحرم زمینه ساز بی عفتی و فساد اخلاقی جامعه است و برای جلوگیری از چنین پیامد زشت و غیر قابل جبرانی است که می بایست ، در حد امکان از اختلاط زن و مرد نامحرم جلوگیری به عمل آید و دولتمردان و نهادهای مسئول اجتماعی شرایطی را فراهم آورند تا از اختلاط مرد و زن نامحرم جلوگیری شود.

بی حجابی

از دیگر علل و عواملی که قرآن به عنوان زمینه های آسیب اخلاقی جامعه می شمارد، حضور زنان بی حجاب در مجامع عمومی است که موجب تحریک نامحرمان و در نتیجه آزار دیدن زنان و تجاوز به ایشان و درهم شکستن هنجارهای اخلاقی جامعه می شود.

خداوند درآیه 59 سوره احزاب برای جلوگیری از چنین بحران اخلاقی و حفظ حریم امنیت اخلاق فردی و اجتماعی جامعه خواهان حضور زنان با حجاب در مجامع عمومی می شود و از هر گونه بی حجابی پرهیز می دهد.

یکی از علل مهم واساسی که قرآن برای اثبات لزوم و وجوب حجاب برای حضور زنان در مجامع عمومی و نامحرمان بر می شمارد ، حفظ زنان است تا از سوی بیماردلان و مردان مورد تعرض و ازار و اذیت قرار نگیرند.

بی گمان کم ترین اثری که برای حضور بی حجاب زنان در جامعه می توان یافت اذیت و آزار کلامی است. این همان چیزی است که از آن به اذیت و آزار یاد می کند.

تجاوز به حریم دیگران

در همین رابطه می توان به مراعات نکردن حریم اماکن مسکونی دیگران اشاره کرد که باعث آسیب رسیدن به پاکی انسان و جامعه می شود. بسیاری از مردم در زندگی خویش حریم های خصوصی را مراعات نمی کنند. حریم خصوصی افراد از سوی همگان از دولت ها و اشخاص و نهاد ها تهدید می شود. این گونه است که با شکسته شدن حریم خصوصی ، از جهات مختلف انسان های آسیب می بینند.

از این روست که خداوند در آیات 27 و 28 سوره نور خواهان مراعات حریم خصوصی می شود و می فرماید که برای ورود به خانه و حریم خصوصی افراد و اشخاص از قبل اجازه گرفته شود. حتی اگر به شخص گفته شود که وارد حریم خصوصی نشود نمی بایست وارد آن شود.

هر چند که خداوند در آیات از حریم خصوصی خانه ها سخن گفته است ولی می توان با توجه به کارکردها و عللی که موجب این حکم شده ،‌ قایل به تعمیم آن به موارد دیگر شد. از این رو، خواندن نامه ها و اسناد و مدارک دیگری به اذن و اجازه قبلی نیز نادرست است.

از کارکردهای حفظ حریم خصوصی ، پاکی نفس و دوری از اتهام است که آیه 28 سوره نور بر آن دلالت روشن و واضحی دارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا