اجتماعیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

ريشه ها، رويش ها و ريه هاي زمين

samamosزمين براي آدمي همه چيز است. در آموزه هاي قرآني زمين به عنوان گهواره ، زايشگاه و آسايشگاه بشر معرفي شده است. انسان از زمين بر مي آيد، در آن زيست مي كند و در آن مي ميرد ، به آن باز مي گردد و دوباره در رستاخيز همانند گياهي از درون خاك بر مي آيد تا به آن چه در زندگي پيشين خويش رسيده بود، ظهور نمايد.

بسياري از مردم نسبت به چيزهايي كه در اختيار دارند، رفتار درستي از خود نشان نمي دهند. گويي ناديده گرفتن و غفلت از داشته ها و نعمت ها امري عادي و طبيعي در بشر است. اين گونه است كه تا به مصيبتي گرفتار نمايده و چيزي را از دست نداده قدر و منزلت آن را نمي داند. بي گمان، قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد.

ما انسان ها، همانند ماهي هستيم. با آن كه همه هستي ما از آب است، ولي نه تنها قدر آن را نمي دانيم بلكه حتي آن را نمي بينيم. زماني در انديشه آب مي افتيم كه از آب بيرون افتاده و از زندگي بريده شده باشيم. با آن كه همه هست و نيست ما زمين است، قدر و بهاي آن را نمي دانيم و در حق آن كوتاهي مي كنيم.

بي گمان ريشه بشر ، رويش و زندگي و رستاخيز ما با زمين گره خورده است و خداوند در هنگام آفرينش آدم (ع) به عنوان نخستين نمونه از نسل بشر خطاب به فرشتگان فرمود: اني جاعل في الارض خليفة ؛ من در زمين خليفه و جانشيني براي خود قرار مي دهم. ابليس اين دشمن سوگند خورده آدمي نيز به روشني و صراحت بيان مي كند كه آدم آفريده اي از خاك است. اين مطلب بارها و بارها در قرآن مورد تاكيد قرار گرفته است.

بنابراين انسان از جهات و ابعاد مختلفي با زمين ارتباط دارد. به يك معنا زمين، مادر انسان، زايشگاه، گهواره، آسايشگاه، مكان خلافت، تخت سلطنت و همه چيز بشر است. پس مي بايست در حفظ و نگه داشت آن تلاش بسياري كرد. به ويژه كه اين سياره تنها جايي از كرات شناخته شده است كه قابليت زيست مناسب براي بشر را دارا مي باشد و همانند عمر آدمي است كه اگر از دست برود غير قابل بازگشت و استدراك است. ماموريت بشر در كره خاكي در راستاي خلافت الهي آن است كه زمين را آباد سازد و در مديريت آن به گونه اي عمل كند كه همه موجودات آن به كمال شايسته و بايسته خويش برسند. دور نگه داشتن زمين از فساد چه دريايي و چه خشكي وظيفه و مسئوليت ديگري است كه بر عهده و گردن بشر نهاده شده است.

با ا ين همه، ما انسان ها به اشكال مختلف محيط زيست و در مدار كوچك تر بوم زيست خويش را فاسد و تباه مي سازيم. شما بارها ديده ايد كه در يك روز سيزده بدر كه روز طبيعت گردي و ارزش گذاري ايرانيان نسبت به آن از گذشته ايام است، در سال هاي اخير چه تباهي وفسادي به رودها، جنگل ها و مراتع و حتي كشتزارها و بوستان هاي مردمي وارد مي سازيم. اين در حالي است كه وظيفه و مسئوليت بشر، حفظ بلكه اصلاح طبيعت و محيط زيست به بهترين شكل آن مي باشد.

نوشته حاضر نگاهي كوتاه به آموزه هاي قرآني درباره محيط زيست و توجه و اهتمام قرآن به آن است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

استعدادهاي زمين

زمين اين گهواره زيبا و نرم بشر، داراي استعدادهاي ويژه وخاصي است كه هيچ كره ديگر شناخته شده اي از آن برخوردار نمي باشد. هر چند كه ممكن است كه در كرات ديگري آب و حتي گياه و بلكه جانوراني يافت شود و شكي نيست كه در كرات ديگر آسماني بر اساس ايات قرآني نه تنها موجوداتي زندگي مي كنند بلكه موجودات عاقل و حتي خردمندتر از آدمي نيز در آن ها يافت مي شود. از اين روست كه قرآن سخن از تسبيح گويي موجوداتي مي كند كه در آسمان ها زندگي مي كنند بلكه حتي در فضاي بين سياره اي آسمان به زندگي و زيست ويژه خود ادامه مي دهند؛ ولي با همه اين تفصيلات تنها همين كره خاكي كه ما از آن به زمين ياد مي كنيم است كه در حال حاضر قابليت زيست بشر را دارا مي باشد.

بنابراين اين ويژگي انحصاري زمين است كه كرات ديگر از آن برخوردار نمي باشند. قرآن در بيان ويژگي هاي زمين به همين امور به عنوان استعداد و قابليت خاص زمين اشاره مي كند. از جمله در آيات چندي چون 164 سوره بقره و 3 و 4 سوره رعد به استعداد زمين براي رويش گياهان اشاره مي كند كه فضاي مناسبي براي زيست موجودات بسيار به ويژه اشرف افريده هاي الهي يعني بشر فراهم مي آورد.

از ديگر ويژگي ها و استعداد آن مي توان به ثبات و استقرار زمين توجه كرد. بسياري از كرات به گونه اي است كه زلزله در آن امري طبيعي است و از ثبات و استقرار بر خوردار نمي باشد. اما زمين به سبب وجود كوه هايي كه چون ميخ تا اعماق آن فرو رفته است آن را به گونه اي ساخته است كه از لرزش هاي شديد حفظ مي كند و اجازه مي دهد تا موجوداتي چون گياهان و جانوران در روي پوسته آن زيست كنند و به ژرفاي آن فرو نروند. خداوند اين مطلب را در آياتي چون 25 سوره روم و 3 سوره رعد بيان داشته است.

از استعدادهاي ديگر زمين كه در آيات 26 تا 32 سوره عبس بدان اشاره شكاف ها و دره هاي خاص زمين است. اين شكاف ها به زمين امكان آن را مي بخشد تا هر از گاهي در پوسته زمين تغييراتي ايجاد كند و پوسته را از كود طبيعي كه در اعماق زمين ساخته شده بهره مند سازد. زمين با دگرگوني جزيي كه از طريق اين شكاف ها پيدا مي كند افزون بر حفظ آن از لرزه هاي شديد و تباه كننده ، موجب مي شود تا مواد معدني و كاني به روي پوسته رانده شود و شرايط براي رويش گياهان فراهم آيد.

از ديگر استعدادهاي زمين كه نمي توان به سادگي از كنار آن گذشت، باران است. بي گمان ريزش باران از آسمان است كه زندگي مناسب را براي همه موجودات فراهم مي آورد. آن چه كه به عنوان آب مي شناسيم، مجموعه اي از كاني هاي معدني است كه براي آدمي مفيد است. انسان موجودي است كه مي توان گفت كه بيش از هفتاد درصد وي را آب تشكيل مي دهد. از اين روست كه خداوند در آيات قرآني به اين نكته اشاره مي كند كه انسان از گل آفريده شده است. گل به خاكي گفته مي شود كه با آ‌ب مخلوط شده است. اگر خاك از عناصر زميني محسوب مي شود بي گمان آب وجه آسماني دارد. به سخني مي توان با توجه به ظاهر و كالبد بشري گفت كه آب وجه آسماني بشر و خاك وجه زميني وي را تشكيل مي دهد؛ چنان كه روح وجه الهي و گل وجه مادي وي را شكل مي بخشد.

به نظر مي رسد كه آب به جهاتي آسماني دانسته شده است و مي توان گفت كه آب همان صورت مجسم و مجسد،‌ حيات و زندگي است و اگر امري معنوي و روحاني چون زندگي و حيات بخواهد به شكل مادي نشان داده شود در شكل آب خودنمايي مي كند. از اين روست كه در آيات قرآني، آب به عنوان نعمتي كه از‌آسمان فروفرستاده شده معرفي شده است. به ويژه آن كه در آيه 7 سوره هود خداوند به صراحت تبيين مي كند كه آب حتي پيش از خلقت وجود زمين و آسمان ها وجود داشته است. نهايت چيزي كه مي توان گفت كه آبي كه در شكل مادي آن از آسمان بر زمين فرو مي بارد، شكلي مادي شده، مفهوم آب آسماني و حيات است. اگر عرش الهي بر بنياد آب نهاده شده است، اين معنا مراد خواهد بود كه عرش الهي جز حيات و زندگي نيست و فنا و نيستي در آن راه ندارد.

در آيات قرآني به اين نكته توجه داده شده كه ريزش باران از آسمان است كه زمين مرده را زنده مي كند و به آن حيات و زندگي مي بخشد. زمين بي آب و باران، خاكي مرده است و اگر باران آسماني نباشد، آبي كه در درون زمين است در نهايت، شكلي كه به زمين مي بخشد، زمين پژمرده است كه آبش كشيده شده باشد. هنگامي كه باران از آسمان بر زمين مي بارد، زمين جان مي گيرد و زندگي در آن به شكل گل و گياه و درخت در مي آيد. آيات چندي چون 57 سوره اعراف ناظر به رويش گياهان در زمين پس از باران اسماني است.

در حقيقت زمين از اين استعداد برخوردار مي باشد كه آب آن در آسمان آن شكل بخصوصي مي گيرد و به صورت باران بر زمين مي بارد. اين آبي كه در آسمان شكل مي گيرد سرشار از زندگي و حيات است، زيرا از عناصري كه بازدارنده رويش گياهان است خالي مي باشد.

با ريزش باران است كه حيات و زندگي در زمين پديدار گشت و اين همان نكته اي است كه خداوند درباره آن مي فرمايد: و جَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَىء حَىّ ؛ هر چيز زنده اي را از آب قرار داديم. (انبياء آيه 30)

بر اين اساس مي توان گفت كه ارتباط زندگي و حيات با آب ارتباطي عادي و معمولي نيست. اگر باور كنيم كه آب شكل مادي شده مفهوم و معناي حيات است، مي بايست باور كنيم كه حيات در همه هستي با مفهوم آب گره خورده است. اين گونه است كه خداوند در بيان زندگي و حيات در عرش الهي مي فرمايد كه عرش وي بر آب بنياد گذاشته شده است.

براي اين كه زمين به چنين استعداد و آمادگي براي زيست گونه هاي گياهي و جانوري يعني حيات آماده شود، لازم بود تا شش دوره را بگذراند كه از اين شش دوره ، دو دوره آن مربوط به قبل از سامان يابي زمين بر زيست حيات بوده است. پس از آن چهار دوره زمين شناسي طول كشيد تا زمين براي حيات كامل همه گونه هاي كنوني آماده شود. خداوند به صراحت مي فرمايد: قُل اَئِنَّكُم لَتَكفُرونَ بِالَّذى خَلَقَ الاَرضَ فى يَومَينِ… * وجَعَلَ فيها رَواسِىَ مِن فَوقِها وبـارَكَ فيها وقَدَّرَ فيها اَقوتَها فى اَربَعَةِ اَيّام سَواءً لِلسّائِلين. (فصّلت ؛ آيات 9 و 10)

در آيه 30 سوره انبياء نيز مي فرمايد كه زمين پيش از آن كه گسترده و باز شود به شكل جمع و رتق بوده است و با بارندگي بود كه زمين شرايط مناسب براي گسترده شدن را يافت. به ا ين معنا كه زمين پيش از باران و آب، سفت و غير قابل زرع بود و با باريدن باران قابليّت آن را يافت كه نرم و فتق شود و زمينه براي حيات فراهم آيد: اَوَ لَم يَرَ الَّذينَ كَفَروا اَنَّ السَّمـوتِ والاَرضَ كانَتا رَتقـًا فَفَتَقنـهُما وجَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَىء حَىّ اَفَلا يُؤمِنون.

اين گونه است كه از نظر قرآن، زمين تنها سياره اي است كه در حال حاضر و تاكنون قابليت آن را داشته است كه زيست مناسبي براي گياهان و جانوران از جمله انسان باشد. البته به نظر مي رسد كه پس از رانده شدن جنيان از آسمان و طرد ايشان به شهاب سنگ هاي آتشين، زيستگاهي انحصاري جنيان نيز شده باشد، هر چند كه ايشان به آسمان نيز مي تواند گذر كنند و در جاهاي ديگري غير از زمين زيست كنند ولي محل زيست اصلي و پايگاه مركزي ايشان نيز زمين است. اين ها نمونه هايي از آياتي بود كه درباره استعداد زيستي زمين بدان اشاره شده است.

گياهان و جنگل ها، آرايه هاي زمين

گياهان و جنگل ها، زينت هاي زمين هستند و خداوند آن ها را به عنوان آرايه هاي زمين قرار داده است. بي گياهان و درختان زمين، جايي مرده است. گياهان است كه به زمين شكل ديگر و زيبايي مي بخشد. همه موجودات زنده طبيعت به گياهان زنده هستند چنان كه گياه خود به آب زنده مي باشد. تصويري كه قرآن از زمين ارايه مي دهد آن است كه بي گياه ، زمين نه تنها قابل زيست نبوده بلكه از جمال و زيبايي نيز بي بهره بوده است.

البته قرآن به اين معنا نيز توجه مي دهد كه بسياري از مردم در داوري هاي خويش نسبت به زمين و گياهان و ديگر موجودات آن به اشتباه و خطا مي روند، زيرا آن چه را كه زينت و آرايه هاي زمين است، از آن خويش مي شمارند وبراي آن خود را به آب و آتش مي زنند. در حالي كه آن چه در زمين است از آن زمين است و براي انسان جز بهره مندي از آن در راه رسيدن به كمالات شايسته انساني نيست. بنابراين اگر شخصي گمان كند كه آرايه هاي زمين چون درختان و گل و گياه و جانوران روي آن از آن اوست به گمراهي و خطا رفته است.

اياتي چون آيه 7 سوره كهف و 22 سوره حج ، گياهان را زينت زمين مي شمارد و مي فرمايد: اِنّا جَعَلنا ما عَلَى الاَرضِ زينَةً لَها، به راستي كه ما هر چه بر روي زمين است زينت و ارايه هاي آن قرار داديم.

بنابراين هر گونه تصرفي از سوي انسان در گياهان و جانوران به شكلي كه مالكيت و يا حتي آرايه ها و زينت هاي انساني را دلالت كند ، تصرفي باطل و غلط است.

خصوصيات زمين

از خصوصيات زمين كه در آيات مختلف به آن توجه داده شده است آن است كه كره زمين با آسمانها، در تركيبات، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها شباهت و همانندى دارد. از جمله اين آيات مي توان به آيه 12 سوره طلاق اشاره كرد كه خداوند در آن مي فرمايد: اَللّهُ الَّذى خَلَقَ سَبعَ سَمـوت ومِنَ الاَرضِ مِثلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الاَمرُ بَينَهُنَّ لِتَعلَموا اَنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَىء قَديرٌ واَنَّ اللّهَ قَد اَحاطَ بِكُلِّ شَىء عِلما. در اين آيه به روشني تبيين شده است كه هفت آسمان و هفت زمين داراي قوانين و مقررات و خصوصيات مشتركي هستند كه از جمله جريان قوانين در آن هاست.

از ديگر خصوصيات آن مي توان به اين اشاره كرد كه زمين، مانند بسترى آرام براى زندگى همه گونه هاي زيستي مي باشد كه از جمله آن ها گونه زيستي انسان مي باشد: اَلَّذى جَعَلَ لَكُمُ الاَرضَ فِرشـًا.(بقره آيه 22) اين معنا در آياتي ديگر چون آيه 48 سوره ذاريات بيان شده است.

هم چنين خداوند زمين را همانند و شبيه به گهواره براى سكونت و آرامش همه موجودات از جمله انسان ها قرار داده ا ست. خداوند به صراحت گهواره بودن زمين را در آياتي چون آيه 53 سوره طه و نيز 10 سوره زخرف و 48 سوره ذاريات و 6 سوره نبا بيان داشته است.

البته زمين هر چند كه از جهاتي كه گفته شد منحصر است و نوع بشر تنها در اين كره خاكي به سر مي برد ولي به نظر مي رسد كه هفت زمين ديگر در كهشكان هاي ديگر با خصوصيات زميني وجود دارد. خداوند در اين باره با صراحت و وضوح تمام مي فرمايد: اَللّهُ الَّذى خَلَقَ سَبعَ سَمـوت ومِنَ الاَرضِ مِثلَهُنَّ؛ خداوند كسي است كه هفت آسمان را خلق كرد و هم چنين مثل آن هفت زمين را ( طلاق آيه 12 )

اين شباهتي كه با واژه مثلهن بيان شده است افزون بر اين كه در عدد هفت مي تواند باشد هم چنين مي تواند در امور ديگري نيز باشد كه مي بايست كشف شود. اما شكي نيست كه يكي از شباهت هايي كه در زمين هاي هفتگانه است مساله محيط زيست آن است ، هر چند كه ممكن است كه به حدي از بلوغ نرسيده باشد كه انسان بتواند در آن زيست كند؛ زيرا چنان كه قرآن در آيات بسياري بيان داشته است، دست كم شش دوره زمين شناسي بر زمين گذشته است تا قابليت و استعداد حضور انسان را بيابد هرچند كه آب و گياه و جانوران پيش از آن به هزاران بلكه ميليون ها سال وجود داشته است.

البته برخي هفت آسمان و زمين را به معاني ديگر نيز گرفته اند كه امري بعيد نمي باشد؛ زيرا آيات قرآني داراي بطون متعدد هفت يا هفتادگانه است ؛ افزون بر اين كه هر آيه و واژه اي مي تواند ده ها مصداق و مورد داشته باشد كه بتوان بر آن ها جري و تطبيق كرد.

به هر حال زمين كنوني بهترين شرايط زيستي براي بشر را دارا مي باشد و تا آمادگي زمين هاي ديگر مي بايست زماني را سپري كرد؛ هر چند كه ممكن است كه شرايط براي زيست در حال حاضر فراهم باشد و انسان مي بايست بدان جا به شكلي نقل مكان كند.

مطلب ديگر كه مي بايست در باره زمين گفته شود، آن است كه همه چيز آن براي انسان مفيد و سازنده است و انسان مي بايست طريق مصرف درست آن را بيابد و چيزي در زمين نيست كه بيهوده و عبث آفريده شده باشد. ( آل عمران آيات 190 و 191) خداوند در آيه 29 سوره بقره مي فرمايد: هُوَ الَّذى خَلَقَ لَكُم ما فِى الاَرضِ جَميعـًا؛ خداوند كسي است كه هر آن چه در زمين است براي شما آفريده است. اين بدان معناست كه انسان مي بايست طريق مصرف و بهره مندي درست از هر چيزي را بياموزد. اين معنا در آيه 10 سوره رحمن نيز مورد تاكيد و اهتمام قرار گرفته است. چنان كه آيه 22 سوره بقره بر اين نكته نيز اصرار مي كند كه همه چيز زمين در راستاي منافع انسان است و زمين اين گونه آفريده شده تا انسان بتواند به آساني و راحتي ازمنافع آن بهره مند شود.

اين ها تنها بخشي از آياتي است كه به مسايل زمين و چگونگي بهره مندي بشر از آن پرداخته شده است. از آن جايي كه سخن گفتن از همه آن ها در اين نوشتار كوتاه ممكن و شدني نيست به همين مقدار بسنده مي شود.

به هر حال انسان ها مي بايست براي حفظ محيط زيست خويش تلاش كنند و آن را به تباهي نكشانند. آلوده كردن آب ها و از ميان بردن گل و گياه و درخت و نيز جانوران مي تواند نخست خطر را متوجه انسان كند؛ زيرا همه چيز براي راحتي و اسايش و تغذيه انسان آفريده شده است. هر گونه تصرفي سوء مي تواند انسان را از بخشي از توانايي هاي خويش محروم سازد و آدمي را در شرايط محيطي نامساعد و نامناسب قرار دهد. باشد با كمك يك ديگر محيطي ارام براي خود و فرزندان خويش فراهم آوريم و محيط زيست خويش را به شكل بهتر و كامل تر و زيباتري حفظ نماييم .

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا