اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

عدالت خوب است اما براي ديگران!

samamosعدالت يكي از مهمترين و اصلي ترين اهداف بعثت پيامبران است. خداوند در آيه 25 سوره حديد مي فرمايد كه ما پيامبران را براي اين فرستاديم تا مردم با حقوق و قوانين آشنا شوند و توده هاي مردم بي ملاحظه رنگ و نژاد و مذهب و دين، براي گرفتن حق خويش از عدالت ملموس قيام كنند. در حقيقت شناخت حق و حقوق و قوانين و سنت هاي الهي از يك سو و آشناسازي مردم با اين حقوق و رهبري قيام هاي توده هاي عدالت خواه توسط پيامبران از سوي ديگر در اين آيه تبيين شده است. خداوند مي خواهد با ارسال پيامبران و كتاب هاي آسماني سطح مطالبات مردمي را تا آن اندازه بالا ببرد كه خود توده ها براي اجراي عدالت قيام كنند و حتي دست به شمشير برده و در اين راه مجاهدت و مقاتله كنند.

اين مطلب در اين آيه و نيز آيات ديگر از جمله آيه 75 سوره نساء بيان شده كه چرا مسلمانان براي دفاع از مستضعفان عليه مستكبران ستمگري كه حقوق مردم را ناديده مي گيرند و به مردم ستم روا مي دارند، دست به سلاح و شمشير نمي برند و به جنگ عليه مستكبران نمي پردازند؟

بنابراين، فلسفه بعثت و ارسال رسولان و كتب آسماني، آگاهي بخشي به مردم درباره حقوق و عدالت و ترغيب توده ها به قيام عليه ظالمان است.

انقلاب اسلامي نيز در همين چارچوب پديد آمد و ديپلماسي عمومي خود را دفاع از مستضعفان جهان عليه مستكبران و ستمگران قرار داد؛ چرا كه همه پيشوايان آن به زهر و شمشير، شهيد شده اند؛ چون خواهان عدالت بودند. مجسمه عدالت، امير مومنان علي(ع) پيشواي نخست شيعيان در محراب مسجد كوفه به سبب همين شدت عمل در اجراي عدالت به شهادت مي رسد.

عدالت از خود و عليه خود

نكته اي كه قابل تامل است اينكه همه مردمان آرماني بلند را به عنوان عدالت مي شناسند و عدالت در كنار آزادي و صلح و مانند آن از مهم ترين و زيباترين واژگاني است كه از آن ياد مي كنند؛ اما اين زيباترين واژه در زبان، براي بسياري از مردم زشت در عمل است و نه تنها گرايشي به آن ندارند بلكه همواره از آن گريخته و شمشير عليه آن آخته اند.

با نگاهي به وضعيت بشر در طول تاريخ و جوامع امروزي به سادگي مي توان دريافت كه چرا انسانها اين اندازه عدالت گريز هستند و هرگز جامعه بشري رنگ عدالت مطلق و كامل را به خود نديده است و همواره عدالت نيم بند مورد عمل قرار گرفته است؟

مشكل عمده در اجراي عدالت اين است كه مي بايست عدالت را از خود و عليه خود شروع كرد. ما عادت كرده ايم كه همواره عدالت را در شرايطي كه عليه منافع و مصالح ماست، براي ديگران بخواهيم و اجرا كنيم. از اين رو از عدالتي كه به ظاهر به منافع ما ضرر مي رساند گريزان هستيم.

خداوند در آيه 135 نساء يك فرماني مي دهد كه بسياري از مردم نمي توانند آن را در حق خود يا خويشان اجرا كنند؛ چرا كه عدالت در جايي كه منافع ما را تهديد مي كند، سخت و دشوار است. خداوند در اين آيه مي فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين بالقسط شهداء لله ولو علي أنفسكم أو الوالدين و الاقربين ان يكن غنيا أو فقيراً فالله أولي بهما فلاتتبعوا الهوي أن تعدلوا؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، كاملا قيام به عدالت كنيد، براي خدا گواهي دهيد؛ اگرچه بر ضرر خود يا پدر و مادر و خويشان شما باشد، چه فقير باشند و يا توانگر، پس (در هر حال) خداوند سزاوارتر است (كه جانب او را مراعات كنيد) پس پيروي هواي نفس مكنيد كه از حق منحرف خواهيد شد.

اصولا بسياري، در بهترين وجه اگر انتقاد را دوست دارند، در حق ديگري است و اگر عدالت مي خواهند در جايي است كه سود مي برند و هر جا اجراي عدالت به ضررشان باشد ديگر عدالت را مي بوسند و كنار مي گذارند. شايد علت اينكه در جامعه اسلامي بسيار شعار عدالت مي دهيم و كمتر عدالت مي بينيم همين نكته اي باشد كه خداوند در اين آيه و آيات ديگر از جمله آيه152 سوره انعام به آن توجه مي دهد. بي گمان اجراي عدالت در حق خود و خويشان، سخت است و عدالت با همه زيبايي اش در اينجا زشت ترين كار است و همه جز اهل تقوا از آن گريزان هستند. از اين رو خداوند بزرگوارترين و با كرامت ترين افراد را اهل تقوا مي داند كه همه خوبي ها را مي خواهند و همه زشتي ها را ترك مي كنند بي آن كه ملاحظه سود و زيان خود را بكنند؛ چون براي آنان رضا و خشنودي خدا مهم است.

حقيقت تلخ است

بي خود نيست كه پيامبر گرامي(ص) عدالت را براي بسياري از مردمان غيرقابل تحمل و تلخ مي شمارد و مي فرمايد: الحق ثقيل مر و الباطل خفيف حلو؛ حق سنگين و تلخ، و باطل سبك و شيرين است! (بحارالانوار، ج77، ص82) زيرا كسي كه به اين مرحله و مرتبه برسد كه حق را بخواهد حتي اگر به ضررش باشد و دنبال بي عدالتي و ظلم و باطل نرود، به ايمان حقيقي دست يافته است كه اين افراد هم نادرند.

حضرت صادق(ع) حقيقت ايمان را حق گرايي در هر حال مي داند و مي فرمايد: «ان من حقيقه الايمان ان توتر الحق و ان ضرك، علي الباطل و ان نفعك؛ از حقيقت ايمان (اين) است كه حق را- گرچه به زيانت باشد- بر باطل- گرچه به سودت باشد- مقدم بداري. (بحارالانوار، ج70، ص107، چاپ اسلاميه)

اگر كسي بتواند اين سنگيني و سختي عدالت و حق را تحمل كند و آن تلخي را بچشد، آن هنگام است كه اهل ايمان و اسلام است وگرنه ايمان لقلقه زبان است. دولتي كه عدالت را عليه خود تحمل كند نمي تواند جامعه را به سوي عدالت ببرد و جامعه اي كه عدالت ضرري را عليه خود نمي پسندد هرگز قيام به عدالت نمي كند و براي به دست آوردن آن شمشير نمي كشد و شهيد نمي شود.

تا زماني كه مردم براساس هواهاي نفساني و حب و بغض هاي شخصي، عدالت را بر خود نمي پسندند، با مداحي از عدالت و گريه بر تجسم عيني عدالت يعني علي(ص) در جهان به جايي نخواهند رسيد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا