اجتماعیاخلاقی - تربیتیعرفانفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

همت سقف پرواز انسان

samamosبررسي عوامل ايجادي عزم و همت و آثار آن

همت، عزم جدي و قصد و اراده قوي براي انجام كاري است. انسان ها وقتي متوجه چيزي مي شوند كه مطلوب آنان است و تصوري هرچند اجمالي از آن دارند، آرزوئي درايشان ايجاد مي شود تا بدان دست يابند.اينجاست كه قصد و آهنگ دركنار اشتياق، موتور محركه اي مي شود تا انسان اراده اي كند و آن چيز را بخواهد و براي رسيدن به آن هركاري را كه لازم است انجام دهد. هرچه متعلق همت و عزم، ارزشي تر و مهم تر باشد، شوق و اشتياق در آدمي فزون تر مي شود و هرچه اشتياق افزايش يابد عزم و اراده، قوي تر مي گردد تا بدان برسد.
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا براساس آموزه هاي قرآني، جايگاه ارزشي همت و عزم را در زندگي انسان تبيين كند و عوامل و آثار چنين حالتي را در زندگي انسان مشخص سازد.

مفهوم شناسي همت
همت واژه اي عربي از رشته همم به معناي آرزو، قصد، آهنگ، اراده و قصد قوي است. (عميد، حسن، فرهنگ فارسي عميد، ص 1120، نيز لغت نامه دهخدا ذيل واژه همت)
در اصطلاح به معناي ثبات و پايداري درانجام كاري است كه اراده شده است. درحقيقت حالت همت درآدمي همانند حالت اشتياق، حالتي است كه شخص با تصور و تصديق چيزي، آرزوي دست يابي به آن را داشته و قصد و آهنگ آن مي كند. درآيات قرآني واژه همت درمعناي آهنگ و قصد انجام كاري به كار رفته است. اين واژه در آياتي از جمله 122 و 154 سوره آل عمران، 113 سوره نساء، 74 سوره توبه، 24 سوره يوسف، 5 سوره غافر در همين معناي قصد قوي و آهنگ انجام كاري آمده است.
از نظر علامه طباطبايي واژه همت برخلاف واژه عزم و قصد در زماني به كار مي رود كه در آدمي قصد قوي وجود داشته باشد، ولي انجام كار همراه با مانعي باشد. درحقيقت واژه همت زماني به كار مي رود كه انسان قصد قوي انجام كاري را دارد ولي در برابر انجام كار، مانع يا موانعي است كه انجام آن را سخت ودشوار مي سازد و از همين رو تحقق خواسته و آرزو، تنها با پايداري و ثبات قدم و صبر و استقامت شدني است. علامه طباطبايي در ذيل آيه 24سوره يوسف مي نويسند: كلمه (هم) به طوري كه مي گويند جز درمواردي كه مقرون به مانع است استعمال نمي شود؛ مانند آيه 74 سوره توبه: و هموا بما لم ينالوا؛ و آيه 122 سوره آل عمران: اذ همت طائفتان منكم ان تفشلا.
پس بايد گفت از خصوصيات كاربردي واژه همت و جود مانع در برابر قصدي است كه شخص دارد. اگر جايي مانعي وجود نداشته باشد مي توان واژه هاي ديگري چون عزم و قصد را به كار برد، ولي وقتي كاري سخت و دشوار باشد و مانع جدي در انجام آن وجود داشته باشد كه مي بايست آن را برداشت تا به مقصود و هدف رسيد و شخص نيز در انجام آن كوتاه نمي آيد و مي خواهد به هر شكلي شده آن چيز تحقق يابد و به مقصود و هدفش برسد، آن گاه است كه واژه همت ومعادل هاي آن مانند اهتمام به كار مي رود.
لوازم تحقق همت
چنانكه گفته شد همت به معناي قصد قوي و عزم جدي براي انجام كاري است كه مانع و يا موانعي دريپش روي آن قرارگرفته و شخص بر آن است تا هر طوري شده آن را انجام دهد و به مقصود خود برسد. بر اين اساس مي توان گفت كه از لوازم چنين امر و حالتي، انگيزه قوي، صبر و شكيبايي، عزم جدي، استقامت، مقابله با موانع و مانع زدايي و مانند آن است.
اميرالمؤمنين (ع) در بيان نقش عوامل ايجادي همت به دو امرمهم يكي بردباري و ديگري تامل و درنگ همراه با تعقل اشاره مي كند و مي فرمايند:«الحلم والاناه توأمان ينتجهما علو الهمه؛ بردباري و درنگ هم آهنگند و نتيجه آن بلند همتي است. (نهج البلاغه، دشتي، حكمت 460،ص 738)
درنگ و عدم شتاب ورزي از آن رو مهم است كه انسان بايد تمامي جوانب كار را بسنجد و تنها به تصور مقصود و آرزوي دست يافتن آن بسنده نكند؛ چرا كه اين شوق و اشتياق كه تنها از تصور مقصود به انسان دست مي دهد گاه بسيار زيانبار است. مثلا به وسوسه ابليسي، آدم (ع) اشتياق به خلود و ملك و سلطنت جاودانه يافت (طه، آيه 120) ولي به جوانب كار نينديشيد كه خوردن از ميوه درخت ممنوع نمي تواند راهي درست براي رسيدن به اين مقصود و خواسته باشد. بنابراين، درنگ همراه تعقل و سنجش جوانب مهم است. تعبير حلم در فرهنگ و ادبيات قرآني تنها به معناي شكيبايي و صبر و استقامت نيست؛ چرا كه انسان حليم انسان عاقل و خردورزي است كه با انگيزه استقامت و صبراو، ريشه در تعقل و خردورزي دارد. از اين رو انسان حليم را بردبار خردورزي مي دانند كه از روي تعقل و سنجش جوانب عمل، كاري را انجام مي دهد. پس هيچ شكي نيست كه صبر و بردباري و درنگ همراه با تعقل و خردورزي ميوه بلند همتي را به بار خواهد نشاند. اما انسان هاي ناشكيبا و عجول با شتاب زدگي نشان مي دهند كه خردورز نيستند و به جاي آنكه كارها را به سامان برسانند درآن ايجاد فساد و اختلال مي كنند. انسان صبور در برخورد با مشكلات و سختي ها احساس عجز و ناتواني نمي كند و با صبر و استقامت موانع پيش رو را برطرف مي كند. از طرفي درنگ و تأمل نيز به عنوان لازمه ديگر بلند همت، امكان برنامه ريزي وشناخت دقيق هدف، بررسي موانع موجود در مسير و ارائه راه حل مناسب در مواجهه با آنها را فراهم مي آورد.
به سبب تاثيرات منفي و زيانبار عجله و شتاب زدگي در زندگي و فساد و تباهي دركارهاست كه اينگونه رفتار در نزد شرع و عقل ناپسند بوده و هميشه مورد نهي واقع شده است. شتاب زدگي جلوي درك صحيح از واقعيات را گرفته و موجب بروز اشتباه و برداشت غلط و اتفاقات و مسائل موجود مي گردد. امام علي (ع) درنهي از عجله و شتابزدگي فرموده اند: اياك و العجل فائه عنوان الفوت و الندم؛ از شتاب زدگي بپرهيزيد؛ زيرا آن، شاه بيت از دست رفتن فرصت ها و موجب پشيماني است. (تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، ص 267، حكمت 5800)
از ديگر عوامل و لوازم تحقق همت، خودداري از كار و دست برداشتن از تلاش است. چنانكه در بيان مولفه هاي حالت همت درنفس آدمي گفته شد، انسان مي بايست براي برداشتن موانع، هيچ گاه عقب نشيني نكند و تا به مقصود خود نرسيده دست از تلاش بر ندارد. اگر انساني امري را مطلوب دانست و خواهان دست يابي به آن شد، بايد تلاش خويش را تا پايان داشته باشد و در ميانه راه به سبب مشكلات جا نزند و كوتاه نيايد. اميرمومنان (ع) علي مي فرمايد: لا يدرك الحق الا بالجد و الصبر؛ حقيقت مگر به كوشش و جديت درك نمي شود. (نوري، حسين، مستدرك الوسائل ج 13، ص 220). در اين ميان نبايد به نتيجه بينديشد و تنها بخواهد مانع را بردارد؛ چرا كه چنين حالتي همواره مقرون به پيروزي است.
اميرمومنان (ع) مي فرمايد: عليك بالسعي وليس عليك بالنجح؛ به كوشش بينديش و به نتيجه فكر مكن.(تميمي آمدي، پيشين، ص 443، حكمت 10116)
انساني كه داراي همت بلند است مي خواهد آرزوي خود را محقق كند و هيچ چيزي مانع او نمي شود. از كار كردن ملول و خسته نمي شود و تا مي تواند تلاش مي كند و تا دم آخر از تلاش و كوشش باز نمي ايستد. با نگاهي به همت زليخا مي توان دريافت كه وقتي همت واقعي باشد، حتي از تعقيب و گريز دست بر نمي دارد و تا آخرين دم مي خواهد مقصود خود را به دست آورد و بدان برسد.
اشتياقي كه درحالت همت پديد مي آيد انگيزه بسيار قوي در شخص ايجاد مي كند كه همه موانع را مي زدايد و هيچ چيزي نمي تواند شوق را بكاهد و يا او را از مقصود و خواسته و آرزويش دور سازد. اشتياق و انگيزه در انجام امور باعث استمرار و كيفيت انجام كار خواهد شد. انگيزه و شوق رسيدن به هدف، خود وسيله اي براي تقويت همت و محركي براي جديت و عزم قوي و نيز تداوم بخش حركت روبه جلو در امور است.
نشانه ها و آثار همت
اگر حالت همت در شخصي پديدار شود، آن شخص در آن كارش به مقصود خواهد رسيد، چرا كه اشتياق و آرزوي به مقصود و مقصد رسيدن موجب مي شود تا عزم جدي و قوي داشته باشد و همه موانع را از سر راه بردارد و هرگز نوميد و ملول نشود.
اصولا داشتن همت هاي خوب و پسنديده به انسان و زندگي اش معناي واقعي مي بخشد. از اين رو بايد شرافت را در همت هاي انسان ها جست نه در حسب و نسب ايشان. امام علي(ع) در بيان اهميت و ارزش همت و كاركردهاي مثبت آن در زندگي آدمي مي فرمايد: الشرف بالهمم العاليه لا بالرمم الباليه ؛ شرافت به همت هاي بلند است نه به استخوان هاي پوسيده (و افتخار به نياكان) (غرر الحكم، ج 2، ص 106، ح 1991)
اگر بخواهيم دريابيم چه كسي واقعا داراي همت است بايد به عملكردهايش بويژه در شرايط سخت و بحراني نگريست؛ چرا كه در اين زمان است كه معلوم مي شود شخص تا چه اندازه از همت عالي و بلند برخوردار است و در مسير درست زندگي گام برمي دارد و مي خواهد به اهداف متعالي و بلندش برسد. امام علي(ع) در بيان يكي از نشانه هاي علو همت در شخص به كارهاي نيك و زيبايي اشاره مي كند كه از شخص صادر مي شود. ايشان مي فرمايد: الفعل الجميل ينبي عن علو الهمه ؛ كردار زيبا از بلندي همت خبر مي دهد. (غررالحكم، ج 1، ص 365، ح 1388)
در حقيقت صاحبان همت هاي بلند جز به كارهاي خير و نيك و زيبا روي نمي آورند؛ چرا كه ايشان حقيقت هستي و آفرينش و فلسفه آن را درك و فهم كرده و مي خواهند خود را به اوج كمالي برساند كه خود جلوه اي از جمال و زيبايي هاست.
امير مومنان(ع) اطاعت از خداوند و آموزه هاي وحياني اسلام را عين همت زيركان مي داند؛ چرا كه انسان كيس و زيرك با نگاهي به هستي و آيات تكوين و تشريع در مي يابد كه مقصد و مقصود نهايي كمال، همان خداوند است كه از طريق عبوديت و اطاعت به دست مي آيد. آن حضرت(ع) مي فرمايد: الطاعه همه الكيس؛ فرمانبري از خداوند همت زيركان است. (غررالحكم، ج 1، ص 162، ح 616)
پس انسان زيرك و خردورز مي داند كه اطاعت عقل و دين و اخلاق تنها راه رسيدن به كمالي است كه آن را مقصود نهايي خود مي شناسد و براي آن تلاش مي كند و شوق و اشتياقي فراوان براي دست يابي به آن دارد. پس هر آنچه را عقل مي پسندد پسند اوست و هر آنچه عقل و عقلا ناپسند مي شمارد از آن پرهيز مي كند، چرا كه مي خواهد به فضايل كمالي دست يابد و از پستي ها در امان باشد. اگر بخواهيم همت داران را دسته بندي كرده و براي آنان درجات و مراتبي تعيين كنيم، بايد شريف ترين دارندگان همت راكساني بدانيم كه بر پايه عقل و احكام عقلاني رفتار مي كنند و مي كوشند تا به اين وسيله طريق اطاعت و وصول به حق و كمال را به دست آورند و در مسير درست زندگي حركت كنند.
پس كسي همت بلند دارد كه در مسير عقل گام بردارد كه همان مسير شريعت نيز هست، چرا كه عقل و شرع يكديگر را تاييد و امضا مي كنند و اصولا انسان دين دار و با اخلاق همان انسان عاقل و خردورز است (اصول كافي، ج1، كتاب عقل و جهل) اميرمومنان علي(ع) نيز در همين رابطه بلند همتي را در اموري قرار مي دهد كه خود از فضايل اخلاقي و عقلاني و عقلايي است. ايشان در بيان نشانه ها و متعلق همت بلند مي فرمايد: الكف عما في ايدي الناس عقه و كبر همه ؛ طمع نداشتن به آنچه در نزد مردم است، (نشان) عزت نفس و بلند همتي است. (غرر الحكم، ج1، ص 365، ح1387)
آن حضرت وقتي به مسايل همت توجه مي دهد، بر آن است كه متعلق همت را در چارچوب عقل و دين سامان دهد. به اين معنا كه انسان مي تواند همت خويش را مصروف امور دنيوي و شهواني و پست كند، چنان كه مي تواند متعلق همت را امور مهم و اساسي زندگي و خوشبختي قرار دهد. از اين رو مي كوشد تا جهت گيري همت را درست كند تا انسان به سمت كمالات حركت كند. بنابراين در بيان همت هاي مثبت و مفيد، به قناعت در زندگي اشاره مي كند و مي فرمايد: من شرف الهمه لزوم القناعه ؛ پايبندي به قناعت، از والايي همت است.(غررالحكم،ج6، ص 44، ح 9435)
پس مي توان گفت كه انسان هايي كه در زندگي اقتصادي اهل قناعت هستند اهل همت والا و بلند هستند؛ چرا كه خود را خوار نمي سازند و مي كوشند تا مانع جدي بر سر راه رشد كمالي خود را با قناعت و صرفه جويي بردارند و خود را گرفتار ذلت و پستي خواهش و تمناي ديگري يا دنيا نسازند.

همت ارزشی و ضد ارزشی
از اين دسته روايات اين معنا نيز به دست مي آيد كه همت به طور مطلق يك امر ارزشي و مثبت نيست؛ بلكه بسته به متعلق آن ارزشي و گاه ضدارزشي مي شود. از اين رو به همت شريف و همت بلند و عالي اشاره مي كند تا از همت هاي پست شهواني و دنيوي جدا سازد كه امري مذموم و ناپسند است. آن حضرت(ع) مي فرمايد: ما ابعد الخير ممن همته بطنه و فرجه؛ چه دور است خير و خوبي از كسي كه هم و غمش شكم و شرمگاه اوست.(غررالحكم، ج6، ص 93، ح9642)
پس همتي ارزشي است كه در مسير كمالي باشد. اين همت اگر در امور ديني و اجراي احكام و اطاعت از قوانين كمال ساز و كمال گراي اسلام و عقل باشد، بسيار خوب و ارزشمند است. پيامبر(ص) در اين باره مي فرمايد: ان المومن همته في الصلاه و الصيام و العباده و المنافق همته في الطعام و الشراب كالبهيمه ؛ همت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات. (تنبيه الخواطر، ج1، ص 94)
در زندگي بايد همت را مصروف اموري داشت كه كمالي و خوب و كمال افزاست و از هر آنچه كه مانع رشد آدمي مي شود بايد پرهيز داشت و اجازه نداد كه اشتياق و شوق آدمي به سوي آن هدايت و تلاش و كوشش جدي و عزم قوي مصروف آن گردد. در زندگي بايد به فلسفه آفرينش و خوشبختي در سايه آن انديشيد و همت خود را مصروف دست يابي به خوشبختي واقعي كرد؛ نه اينكه تمام توش و توان را مصروف امور بيهوده اي كرد كه براي آدمي جز حسرت و ندامت نتيجه اي ندارد. اميرمومنان(ع) از مردم مي خواهد تا جهت گيري همت خويش را به سمت امور و مقاصدي بگيرند كه براي آدمي مفيد و سازنده و سعادت آور باشد. ايشان در بيان جهت گيري كلي همت خوب و ارزشي از همت بد و ضد ارزشي مي فرمايد: همت خود را صرف چيزهايي كن كه به آن نياز داري و آنچه را به كار تو نمي آيد پي گيري مكن.(غررالحكم، ج2، ص 182، ح 2303)
آن حضرت همچنين با نگاه به تاثير منفي و خطرناك معصيت در زندگي و دور شدن از اهداف كمالي آفرينش مي فرمايد: المعصيه همه الرجاس؛ نافرماني از خدا همت پليدان است.(غررالحكم، ج1، ص 162، ح617)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا