اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

رابطه تهمت و ايمان

تهمت و اتهام زني آن است كه انسان براساس جهل و يا گمان، صفت يا عملي را به ديگري نسبت دهد. البته تهمت را بيشتر درباره عمل به كار مي برند و مي گويند به فلاني درباره انجام فلان كار تهمت زده اند. زماني اين اصطلاح به كار مي رود كه كاري كه به شخص نسبت داده مي شود، زشت ، بد جرم يا گناه باشد؛ يعني كارهايي كه عقل و عقلاء و شريعت و قانون آن را نمي پسندد و آن را منكر و زشت مي داند.

ريشه اتهام زني يا در جهالت شخص يا در دشمني و حسادت شخص نهفته است.

كسي كه ديگري را به زنا و دزدي و يا هركار زشت و بدي متهم مي كند، يا به سبب جهالت و ناداني چنين كاري را مي كند يا اينكه مصلحت و منفعتي دراين اتهام زني براي خود تصور مي كند.

متهم كننده مي كوشد كه شخصي را از گردونه حذف كند و اعتبار او را خدشه دار سازد يا مي خواهد با اتهام زني او را مجازات و تنبيه كند و حتي به زندان افكند يا موجبات قتل و كشتن او را فراهم آورد. مثلاً وقتي اتهام زنا يا قتل را به مرد و زني نسبت مي دهد، گاه مي خواهد با اين اتهام عرض و آبروي او را ببرد يا زمينه كشتن او را به طريقي فراهم آورد.

حسادت، ريشه اتهام زني

اگر متهم كننده از روي جهالت، اتهام زني كرده باشد مي شود او را با آگاه سازي از اين رفتار دور كرد؛ ولي ريشه بسياري از اتهام زني ها حسادت ها و دشمني هاست؛ از اين رو نمي توان اميد داشت كه با برخوردهاي منطقي جلوي اين رفتار زشت متهم كننده را گرفت. كسي كه از روي حسادت يا دشمني اتهام را وارد مي كند، درصدد اين است كه شخص را از جايگاه واقعي و طبيعي خود ساقط كند و جان و مال و عرض او را در خطر قرار دهد. منافع و مصلحت هاي فردي و گروهي و حزبي در بسياري از موارد عامل اتهام زني است. از اين رو در ميان نزديكان و رقبا اتهام زني افزايش مي يابد.

البته گاه اصطلاح اتهام در دادگاه مطرح مي شود كه براساس اسناد و مداركي است كه هنوز اثبات نشده و قطعيت نيافته است؛ چنين اتهام زني در دادگاه كه از سوي اشخاص يا دادستان انجام مي گيرد، چون مبتني بر يك سري اسناد و مدارك ظني معتبر يا غير معتبر يا حتي قطعي غير اثبات شده درمراجع ذي الصلاح است، اشكالي ندارد؛ چرا كه اين اتهام زني همراه با مدرك و شواهد براي اثبات جرم و بزه يا گناه است و هدف از آن تطهير جامعه از رفتارهاي نابهنجار و ضد قانوني و زشت است.

اما آنچه در اينجا مورد بحث ماست اتهاماتي است كه درجامعه از طريق جلسات عمومي و رسانه هاي همگاني يا حتي جلسات خصوصي مطرح مي شود و به قصد تضعيف جايگاه اشخاص و حذف شخصيتي و حتي فيزيكي انجام مي گيرد و داراي دو خصوصيت است: نخست اينكه اتهام مبتني بر ادله و شواهد معتبر ظني و علمي و قطعي نيست؛ دوم اينكه در مراجع داراي صلاحيت براي احقاق حق و يا دفع مفسده اي انجام نمي گيرد؛ بلكه اتهام هايي واهي و خيالي مبتني بر دروغ و كذب يا توهم و يا شواهد غيرمعتبر ظني يا با خاستگاه منفعت و مصلحت شخصي يا جمعي است كه جهت آبروريزي و تضعيف يا حذف فيزيكي شخص انجام مي گيرد. چنين اتهام زني در اسلام، هم گناه و هم در برخي موارد جرم است و در صورتي كه شخص عليه اتهام زننده شكايت كند مجازات را به همراه خواهد داشت.

در كاربردهاي عربي واژه افتراء به معناي تهمت مذموم به كار مي رود. افترا بر وزن افتعال از واژه فري گرفته شده و در لغت به معناي جعل و ساختن دروغ است. (لسان العرب، ابن منظور، ذيل واژه فري) افتراءزننده با نسبت دادن سخن يا فعل ناحق يا صفت نادرست به ديگري بر آن است تا مقاصد زشت و نادرست خود را برآورده ساخته و تحقق بخشد؛ هر چند اين نسبت دادن برخاسته از اعتقاد افترازننده و از روي جهالت حتي جهل مركب نه بسيط باشد. در عربي واژه بهتان نيز در معنايي نزديك به اتهام و افتراء به كار مي رود هر چند كه ميان آنها تفاوت هائي وجود دارد كه در كتب فروق اللغه آمده است.

آب شدن ايمان با تهمت، چون آب شدن نمك در آب

در آيات قرآني بهتان و افتراء و تهمت زدن، امري زشت و ظلم دانسته و از آن پرهيز داده شده است. (ممتحنه، آيه12؛ نساء، آيه 156؛ مريم، آيات 16 و 27) خداوند در آيه 58 سوره احزاب و 20 سوره نساء افتراء و انتساب گناه ناكرده به مؤمنان را گناهي آشكار مي شمارد و در آيات 6 و 7 سوره نور اتهام زننده را ملعون معرفي مي كند كه سزاوار لعن از سوي خداوند است.

از نظر قرآن كساني كه افتراء، اتهام دروغين و بهتان مي زنند، افزون بر اين كه سزاوار لعن خدايند، انسان هاي فاسقي هستند كه حكم فسق بر آنان بار مي شود و شهادت و گواهي آنان معتبر نيست (نور، آيه4) و در برخي از موارد نيز حكم افتراء بر آنان جاري مي شود كه هشتاد ضربه تازيانه است. (همان)

امام صادق(ع) باتوجه به تأثيرات منفي اتهام هاي دروغين بر روابط اجتماعي و فروپاشي اعتماد و انسجام اجتماعي، اتهام زني را بسيار زشت و بد مي داند كه اگر در جان و جامعه اي درآيد آن را از درون به نابودي مي كشاند. آن حضرت(ع) مي فرمايد: اذا اتهم المؤمن اخاه انماث الايمان من قلبه كما ينماث الملح في الماء؛ هرگاه مؤمن به برادر ديني خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مي رود، همچنان كه نمك در آب، ذوب مي شود. (كافي، ج2، ص361، ح1)

بنابراين، كسي كه اهل ايمان است نمي تواند به تهمت به عنوان يك امر مثبت يا سازنده بنگرد، بلكه مي بايست آن را دشمن ايمان خود بشمارد و به شدت از آن پرهيز كند، چرا كه حتي اگر خود اهل تهمت نباشد اما كنار اتهام زنان قرار گيرد مانند نمك خيس و مرطوب مي شود و كارآيي خودش را از دست مي دهد. به اين معنا كه آثار بد اتهام در ايمان شخص تأثيرات منفي خواهد گذاشت و دين و ايمان او را بر باد مي دهد. پس لازم است كه از اتهام زدن و شنيدن در هر زماني بويژه در عرصه هاي اجتماعي پرهيز كنيم و جامعه را از بلاي بي اعتمادي دور نگه داريم. بخصوص كساني كه در رسانه ها و مشاغل سياسي فعاليت مي كنند، به اقتضاي نوع كار و فعاليتشان بيشتر در معرض خطر اتهام زني هستند و لذا آنان بيش از سايرين بايد مراقب افكار و زبان و گفتار خود باشند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا