اجتماعیاقتصادیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

فرهنگ سازي در اقتصاد مقاومتي

samamosاقتصاد مقاومتي به معناي اقتصاد خودكفا، مولد، مستقل و شكوفايي كه در برابر همه فشارها بتواند مقاومت كند و ستون هاي جامعه را به استواري محافظت نمايد. بنابراين، از مهمترين مولفه ها و شاخصه هاي اقتصاد مقاومتي بايد از خودباوري و اعتماد جامعه دانست؛ زيرا تا زماني كه جامعه از نظر فكري و فرهنگي به اين مرحله از رشد و بالندگي نرسد كه ما مي توانيم، هرگز نمي تواند چنين اقتصادي را شكل بخشد.
مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي به معناي مديريت افكارسازي جامعه به گونه اي است كه بتواند نسبت تعادلي و تكاملي را ميان عوامل و متغيرهاي تشكيل دهنده اقتصاد مقاومتي شكل دهد. در اين جا برخلاف مهندسي فرهنگي، خود فرهنگ به عنوان يك موضوع قابل مديريت در دستور كار قرار مي گيرد تا چنين رويكرد فرهنگي در جامعه براي رسيدن به هدفي چون اقتصاد مقاومتي پديد آيد.

نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي وحياني اسلام بر آن است تا نقش مهندسي فرهنگ را در تحقق اقتصاد مقاومتي بيان كند و راهكارهايي جهت مديريت فرهنگي بيان ارائه دهد.

اقتصاد مقاومتي نياز ديروز و امروز جامعه اسلامي

اقتصاد در آموزه هاي وحياني اسلام به عنوان زيربنا يا رو بنا مطرح نيست؛ زيرا انسان در جهان مادي دنيوي، داراي نيازهاي متضاد و متقابل دوگانه اي است كه نمي توان هيچ يك را كم اهميت تر از آن ديگري دانست. انسان تركيبي از روان و تن است؛ هر چند كه روان پيش ازورود در كالبد تن همان جان و روح مجرد از هرگونه ماده است؛ ولي قرار گرفتن روح در جسم موجب مي شود تا روان و نفسي شكل گيرد كه خصوصيات برزخي دارد و ميان مجرد و ماده است. اين گونه است كه روان آدمي همان گونه كه به حوزه مجرد گرايش دارد به حوزه ماديات نيز گرايش دارد. اين گرايش دو سويه است كه آدمي را در ميان دو قطب متقابل مادي و مجرد قرار مي دهد. از نظر آموزه هاي اسلامي، انسان به عنوان يك مركب از روح و جسم لازم است تا به هر دو نيازهاي معنوي و مادي خود پاسخ دهد و هرگونه ناديده گرفتن و عدم پاسخ گويي به اين نيازها موجب مي شود تا انسان مسير شدن كمالي و تعالي خود را نتواند بپيمايد. قرار گرفتن روح و جان در تن و ماده موجب شده تا نيازهاي مادي نخستين دغدغه آدمي شود. از اين روست كه انسان به عنوان يك حيوان غذايي از آب و نان مي خواهد.

همچنين اسلام به گرايش فطري و غريزي بشر به اجتماع توجه دارد؛ زيرا به دلايل چندي نمي تواند به تنهايي زندگي كند؛ زيرا نيازهاي عاطفي و احساسي انسان از يك سو و نيازهاي جسمي و جنسي از سوي ديگر او را به سوي ديگري مي كشاند تا اجتماعي را شكل بخشد.

برخي بر اين باورند كه گرايش طبيعي انسان به جامعه و اجتماع براي استخدام و پاسخ گويي به نيازهاي خودش است؛ هر چند كه اين تنها دليل براي جامعه گرايي بشر نيست، ولي نمي توان آن را ناديده گرفت. اين جاست كه مي توان مساله اقتصاد را به عنوان يك مولفه اصلي در تحقق اجتماع مدنظر قرار داد؛ زيرا انسان ها براي اين اجتماع را شكل مي دهند تا بتوانند از طريق آن به نخستين و ابتدايي ترين نياز طبيعي خود در دنيا يعني اقتصاد پاسخ دهند. از اين روست كه از نظر آموزه هاي قرآني در تبيين و توصيف جامعه، اقتصاد به عنوان قوام و ستون برپادارنده اجتماع انساني معرفي شده است.(نساء، آيه 5)

از آن جايي كه هدف از امت سازي از سوي خداوند و پيامبر(ص) ارايه يك سبك زندگي الگو و برتر است تا همه نيازهاي معنوي و مادي بشر در آن جامعه پاسخ داده شود. (بقره، آيه 143 و آيات ديگر) جامعه اسلامي، جامعه اي است كه به نيازهاي اقتصادي افراد به درستي پاسخ داده مي شود.

اما همان اندازه كه اقتصاد مايه قوام جامعه است، چشم اسفنديار و پاشنه آشيل جامعه نيز است. به اين معنا كه جامعه از سوي اين بخش همواره در معرض خطر انقراض و نابودي است؛ زيرا اگر جامعه اي نتواند به اين هدف اصلي اجتماع پاسخ دهد، از درون دچار فروپاشي مي شود. دشمنان هر جامعه بر آن هستند تا با ضربه زدن به اقتصاد، ستون فقرات جامعه را بشكنند و آن را متلاشي و نابود سازند.

اقتصاد مقاومتي به جامعه اسلامي كمك مي كند تا ضمن تامين يكي از مهم ترين مولفه هاي جامعه يعني آسايش و اقتصاد، اجازه ندهد تا دشمن از اين چشم اسفنديار و نقطه ضعف جامعه استفاده كرده و با تيرهاي زهرآگين تحريم و فشار، جامعه را فلج كند؛ زيرا اقتصاد مقاومتي جامعه را چنان مصون مي دارد كه اين نقطه ضعف به يك نقطه تحرك و پرش براي جامعه مطرح شده و جامعه اسلامي را به عنوان يك الگوي برتر به جهانيان معرفي نمايد؛ زيرا توده هاي مردمي كه جز دنيا هدفي ندارند، به اين نتيجه و باور مي رسند كه اگر دنيا بخواهند سبك زندگي اسلامي را در پيش گيرند. اقتصاد مقاومتي به معناي اقتصادي كه بر منابع انساني و مالي و مادي داخلي جامعه تكيه كرده است و با عناصري از خلاقيت، باور و اعتماد، همه نيازهاي خود را توليد و تامين مي كند و مستقل و خودكفا از ديگران به راه رشد و شكوفايي خود ادامه مي دهد، اين امكان را به جامعه اسلامي مي دهد تا همه فشارهاي سلطه گران و مستكبران را تحمل كرده و آنها را پس زند.

لزوم مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي

البته دست يابي به اقتصاد مقاومتي نيازمند بسترسازي و ايجاد شرايط و زمينه هايي است كه اگر تحقق نيابد نمي توان اميد داشت كه اقتصاد مقاومتي در جامعه شكل گيرد. از مهم ترين عواملي كه اقتصاد مقاومتي بر بنياد آن شكل مي گيرد، بينش و نگرشي است كه به عنوان موتور محركه فعاليت هاي انساني مطرح است.

اصولا فلسفه زندگي كه انسان براساس شناخت و معرفت نسبت به خود و هستي پيدا مي كند، سبك زندگي او را تحت تاثير قرار مي دهد. همان گونه كه بينش مادي موجب مي شود تا انسان ها همه ظرفيت خود را به جنبه هاي مادي اختصاص دهند و اصولا به چيزي به نام آخرت باور نداشته و كاري براي آن بخش انجام ندهد.

بينش ها، نگرش ها و باورهاي انساني است كه سبك زندگي و نيز جهت و حتي ميزان تحركات بشر را تعيين مي كند. بنابراين، دست يابي به اقتصاد مقاومتي متكي به باور وجود توانايي در خود در برابر تحركات دشمن سلطه گر است. اگر كسي باور نداشته باشد كه مي تواند بر سرپاي خود بايستد و در همه جنبه ها به نيازهاي خود پاسخ دهد و يا جامعه اي كه چنين باوري را ندارد نمي تواند تحركاتي براي خودكفايي و استقلال اقتصادي داشته باشد. هم چنين اگر جامعه اي باور نداشته باشد كه دشمناني سلطه گر بر آن هستند تاجامعه را نابود سازند و بر آن سلطه يابند، هرگز اقتصاد مقاومتي براي رهايي از فشارهاي دشمنان شكل نخواهد گرفت. برخي بر اين باورند كه اصولا نمي توانيم يا اين كه تصور دشمن، توهمي بيش نيست و همواره بر طبل نمي توانيم و تو هم دشمن مي كوبند تا جامعه به نوعي باور منفي از جهت توانايي و بي خيالي از نظر دشمن برسد.

بنابراين، مي بايست جامعه به اين باور برسد كه مي تواند و دشمني دارد كه مي كوشد تا اين توان را از وي سلب كند و او را وابسته به خود سازد و استقلال او را مخدوش سازد. در اين صورت است كه اقتصاد مقاومتي شكل مي گيرد.

به سخن ديگر، دست كم دو عنصر فكري و فرهنگي در تحقق اقتصاد مقاومتي نقش اساسي را دارد كه عبارت از خودباوري و فشارهاي دشمنان است.

از همين جا مي توان دريافت كه بر مسئولان جامعه و اولياي امور است كه مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي را در دستور قرار دهند؛ زيرا مي بايست فرهنگ را در جامعه ايجاد و نهادينه سازند كه رفتارهاي اقتصادي آنان را به شكل خاصي تحت تأثير مستقيم خود قرار دهد. جامعه مي بايست در بينش و نگرش به اين باور برسد كه توانايي آن را دارد كه همه نيازهاي اقتصادي خود را پاسخگو باشد و هرگونه فشار دشمنان را نيز دفع كند. مهندسي د راين جا به معناي برقراري نسبت تعادلي و تكاملي ميان عوامل و يا متغيرهاي تشكيل دهنده يك مجموعه فكري و مادي است تا اقتصاد مقاومتي را تحقق بخشد و آن هدف را در دسترس جامعه قرار دهد.

از آنجايي كه فرهنگ پديده اي است كه در يك جامعه شكل مي گيرد و در يك فرآيندي تغيير مي يابد، پس قابل مديريت است. به سخن ديگر، فرهنگ هر چند مجموعه اي از انديشه ها، اخلاقيات، آداب و سنت هاست كه رفتار مردم را تحت تأثير مستقيم قرار مي دهد، ولي بايد توجه داشت كه فرهنگ به سبب تغييرپذيري، مديريت پذير است. از اين روست كه در آيات قرآني از تغييرات فرهنگي در انسان و جامعه سخن به ميان آمده است. خداوند در آيه 11سوره رعد تغييرات فرهنگي در جامعه را منوط به تغييرات فكري و فرهنگي در افراد جامعه مي داند. اين آيه به صراحت از امكان تغيير بلكه مديريت پذيري فرهنگي سخن مي گويد. بنابراين، مي توان با ايجاد تغيير در افراد جامعه، زمينه تغييرات كلان اجتماعي را فراهم آورد. جامعه اي كه بر اين باور است كه نمي تواند با تبيين توانايي و استعدادهاي افراد مي توان او را به اين خودباوري توانستن رساند.

در مهندسي فرهنگ، تلاش بر آن است تا لايه ها، انواع و اركان فرهنگ شناخته شود و نوع تعامل آن ها را در هر وضعيت به دست آورد و آن را به سمت تعالي انديشه ها و اخلاقيات و رفتار مورد پذيرش هدايت كرد. بنابراين، در اين جا نيز مي بايست همه اين موارد ملاحظه شود تا جامعه فرهنگ توانستن و خواستن را در خود و رفتارهايش به نمايش گذارد و ترس و خطر دايمي دشمنان و توانايي مقابله با آنان را بپذيرد.
اين نوع مهندسي غير از مهندسي فرهنگي است كه ارتباط با مهندسي كل جامعه براساس رويكردهاي فرهنگي دارد، زيرا در مهندسي فرهنگي تلاش بر آن است تا همه حوزه ها و ابعاد مختلف يك جامعه از سياست، اقتصاد، ورزش، هنر، امور نظامي و انتظامي، آموزشي و پرورشي و مانند آن در چارچوب فرهنگي خاص هدايت و مديريت شود.

در مهندسي فرهنگ اقتصادي، هدف آن است كه فرهنگي كه اقتصاد مبتني بر آن شكل گرفته است را مديريت و تغيير دهيم تا چنان در جامعه شكل گيرد كه مبتني بر اهداف اصلي تصميم سازان و تصميم گيران كلان جامعه است. به عنوان نمونه در فرهنگ اسلامي، زكات از سود رفتارهاي اقتصادي به عنوان يك عامل رشد و نمو اقتصادي معرفي شده است در حالي كه به ظاهر زكات از دست دادن بخشي از سود و سرمايه آينده است. مهندسي فرهنگ اقتصاد اسلامي به اين معناست كه اين فكر كه زكات از دست دادن نيست بلكه افزايش و نمو و زياده در مال است، پذيرفته و به عنوان باور درآيد تا در رفتارهاي اقتصادي جامعه خودش را نشان دهد و شخص به قصد افزايش ثروت و سرمايه به زكات اقدام كند.

در حوزه مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي نيز مي بايست دو اصل اساسي توانستن و سلطه مستكبران و دشمنان پذيرفته شود تا اقتصاد مقاومتي شكل گيرد. اگر جامعه به اين باور نرسد كه مي تواند در حوزه اقتصادي مثلا به استقلال و خودكفايي برسد يا اين كه وجود دشمنان و سلطه گران مستكبر و متجاوز را تو هم بشمارد، هرگز اقتصاد مقاومتي شكل نخواهد گرفت.

با توجه به اين كه جامعه اسلامي در عصر معاصر هنوز به اين باورها نرسيده است لازم است تا مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي شكل گيرد و از سوي مسئولان اين معنا مديريت شود تا با تغيير در باورها، تغييرات مثبت و متناسب با اهداف اقتصاد مقاومتي تحقق يابد. بنابراين، لازم است تا با سياست گزاري و برنامه ريزي هاي مشخص اين راهبرد اقتصاد مقاومتي در جامعه اسلامي به عنوان يك فرهنگ درآيد. اين جاست كه مثلا غرقه سازي از طريق بسيج تمامي امكانات تبليغي و رسانه اي براي افكارسازي ضروري مي شود، زيرا مي بايست جامعه به اين باور برسد كه مي تواند و فشارهاي دشمن را مي بايست بشناسد و از سر راه بردارد.

از نظر فرهنگ اقتصادي جامعه مي بايست به اين باور برسد كه توليد و عدالت اقتصادي يك ماموريت و وظيفه الهي است (هود، آيه 61) و به عنوان يك ارزش آن را در رفتارهاي اجتماعي خود به كار گيرد و به عناوين چون زهد، تنبلي نورزد و از توليد و فعاليت هاي مولد اقتصادي باز نماند.

مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي مي بايست در فرهنگ عمومي جامعه چنان حساسيت ايجاد كند كه همه مردم نياز به اقتصاد مقاومتي را درك و باور كنند و براي تحقق آن بكوشند. هم چنين در فرهنگ تخصصي، فعالان عرصه اقتصاد را به فعاليت در اين چارچوب هدايت و مديريت نمايد.

از آنجايي كه مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي مانند هر حوزه ديگر، نيازمند توليد دانش و ادبيات متناسب با آن مي باشد مي بايد درحوزه مديريت پژوهش اقتصادي نيز وارد شد. و ادبيات جديدي مبتني بر اقتصاد مقاومتي توليد و درجامعه رايج كرد و آن گاه در مديريت آموزش آن ادبيات و فرهنگ توليد شده را در اذهان قرار داد تا افراد جامعه با اين رويكرد جديد انس گيرند.

البته ترويج فرهنگ اقتصاد مقاومتي بخشي از مهندسي آن است. به اين معنا كه فراتر از آموزش مي بايست به دنبال ايجاد الگوهاي عملي براي فرهنگي انديشيدن و فرهنگي رفتار نمودن جامعه درحوزه عملكردهاي اقتصاد مقاومتي باشيم. در همين راستا مي بايست همه رسانه ها و مراكز دولتي و خصوصي و نيمه دولتي و عمومي به كار گرفته شود تا فرهنگ اقتصاد مقاومتي در همه جا به عنوان يك دغدغه اصلي جامعه مطرح و به عنوان يك ارزش اساسي جامعه ترويج شود.

با آنچه گذشت دانسته شد كه همه حوزه هاي زندگي بشر تحت تاثير يكديگر عمل مي كنند؛ به اين معنا كه بينش ها در رفتارها و رفتارها در بينش ها تاثيرگذار هستند. از اين روست كه اگر ما براي جامعه انساني سه وجه سياست، اقتصاد و فرهنگ قايل شويم، هر سه حوزه درهر اقدام مثبت و منفي تحت تاثير مستقيم يك ديگر قرار مي گيرند. اصلاح و افساد هر يك از اين سه حوزه بي درنگ يا در يك فرآيندي ابعاد ديگر جامعه را تحت تاثير قرارمي دهد. از اين رو همواره ميان حوزه هاي گوناگون داد وستد مطرح است. پس نمي توان براي يك حوزه بي توجه به تاثيرات يا تاثرات حوزه هاي ديگر برنامه ريزي كرد. اين بدان معنا خواهد بود كه در مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي مي بايست حوزه ديگر چون سياست نيز مدنظر قرار گيرد. اين جاست كه به نقش كليدي مثلا سياست مداران و كارگزاران نظام سياسي براي دست يابي به اقتصاد مقاومتي مي بايست توجه داشت. مشكلات فرهنگي مي تواند متاثر از اقتصاد يا سياست باشد يا مشكلات سياسي جامعه تحت تاثير مشكلات اقتصادي يا فرهنگي جامعه قرار گيرد. بنابراين درمهندسي مي بايست همواره از توسعه نامتوازن جلوگيري كرد واگر كاري انجام مي شود دست كم درسه بعد اقتصادي و سياسي و فرهنگي جامعه به شكل متعادل و متوازن انجام گيرد. از اين روست كه گاه سخن از مهندسي جامع مطرح مي شود تا از هرگونه رشد كاريكتاتوري و نامتوازن جلوگيري كرد و عدالت را در ميان سه گانه ها رعايت نمود.
دشمن از آنجايي كه از تبديل شدن ايران اسلامي به يك قدرت منطقه اي و جهاني و الگوبرداري از آن درسرتا سر جهان هراسان است؛ چرا كه سلطه استبدادي و بي چون و چراي او در معرض خطر قرار مي دهد، اجازه نمي دهد تا گفتمان نظام اسلامي به شكل يك جامعه و دولت شكل گيرد و در عرصه بين المللي خودنمايي كند. از اين روست كه با سبك زندگي براساس اسلام ناب محمدي به شدت مبارزه مي كند.
مهندسي فرهنگ اقتصاد مقاومتي، مديريت فرهنگ سازي

چنان كه گفته شد، مهندسي فرهنگي نوعي مديريت فرهنگ سازي است تا الگوهاي فرهنگي و رفتار جامعه درجهت اهداف متعالي جامعه مديريت و ساماندهي شود. شكي نيست كه آغاز چنين تحولي درجامعه بايد از سوي مديران و كارگزاران ارشد نظام در همه سازمان ها و نهادهاي وابسته به نظام آغاز گردد؛ چرا كه مردم بر دين رهبران و آيين ملوك خويش هستند (الناس علي دين ملوكهم). تغييرات رفتاري در جامعه نيز مي بايست همراه با تعميق شناخت و اصلاح زيربنايي در نظام جزيي درون سازماني انجام پذيرد.
مهندسي فرهنگ اقتصادي دركنار مهندسي فرهنگي به معناي احياي نوع متفاوتي از مديريت جامع اقتصادي نظام كشور است كه بر اساس آن اهداف جامعه از حاشيه به متن آورده مي شود و در انتخاب هر راهبرد، خط مشي، طرح برنامه مدنظر قرار مي گيرد.

امام خامنه اي با توجه به نيازهاي جامعه اسلامي، مهندسي فرهنگ را در دستور كار خود قرارداده اند.
ايشان به عنوان يك نخبه و روشنفكر اسلامي در مقام مديريت فرهنگ، با توليد مفاهيم و اصطلاحات جديد بر آن است تا فرهنگ جامعه را به درستي بازسازي و اصلاح نمايد وبراساس اسلام ناب محمدي به معاصرت بكشاند. ايشان با ايجاد اصطلاح و مفهوم اقتصاد مقاومتي بر آن شد تا نيازهاي راهبردي جامعه را شناسايي و به جامعه معرفي كند و ايشان را در اين جهت مديريت نمايد.

البته از آن جايي كه فرهنگ را همگان مي سازند گام اصلي را مي بايست درگام نخست مديران ارشد نظام و سپس از طريق رسانه ها همه بخش ها و سطوح جامعه بردارد تا اقتصاد مقاومتي شكل گيرد.
بنابر اين، براي دست يابي به اقتصاد مقاومتي نخست مي بايست مديريت فرهنگ سازي به جهت تغييرات متناسب و لازم از طريق مهندسي فرهنگ اقتصادي انجام گيرد تا جامعه درمسيري قرار گيرد كه به دو اصل توانستن و مقاومت در برابر فشار برسد و شكل جديدي از اقتصاد و توليد را سامان دهد كه ضمن برآورده كردن همه نيازهاي اساسي جامعه، در برابر هرگونه فشار سلطه گران و مستكبران مقاومت كند و از استقلال و خودكفايي بهره مند شود و به مسير رشد و شكوفايي خود ادامه دهد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. سلام لطفا شماره تماس از نویسنده این مطلب برای من بفرستید
    یا به من ایمیل بزنند
    مطالب ایشان را دیدم، پیشنهادی برای همکاری داشتم
    اسم سایت الف را همینطوری نوشته ام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا