اقتصادیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

نقش اساسي مديريت مصرف در اقتصاد مقاومتي

samamosگفتاري پيرامون اهميت قناعت در قوام بخشي اقتصاد جامعه

اقتصاد مقاومتي كه موجبات قوام جامعه اسلامي است، اقتصاد مبتني بر پايه هاي منابع داخلي است كه در برابر فشارها و تحريم ها دچار بحران نمي شود. از مهمترين مولفه هاي اقتصاد مقاومتي، تكيه بر منابع داخلي از مادي و انساني، رهايي از ساختارهاي تك محصولي و تامين همه نيازها از منابع داخلي، برنامه ريزي و مديريت صحيح اقتصادي و مديريت مصرف است.

در آموزه هاي اسلامي، براي مديريت صحيح مصرف، احكام متعددي بيان شده است. بخش هاي مهمي از آموزه هاي اقتصادي اسلام به حوزه مصرف و چگونگي مديريت آن باز مي گردد؛ چراكه مديريت مصرف موجب ثبات اقتصادي و افزايش كمي و كيفي بهره وري است. اصولا اقتصاد كه به معناي ميانه روي است، ناظر به چگونگي مديريت مصرف و تدبير امورخانه و جامعه در اين حوزه است. مباحثي چون شكر نعمت، اسراف، تبذير، قناعت، زهد و مانند آن، براي تبيين الگوهاي اسلامي مصرف است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نقش مديريت مصرف را در تحقق اقتصاد مقاومتي براساس آموزه هاي وحياني اسلام تبيين كند.

الزامات اقتصاد مقاومتي

اقتصاد، مايه قوام جامعه است. به اين معنا كه استوانه اصلي تحقق جامعه و ثبات و حفظ آن، اقتصاد است. (نساء آيه 5) از اين رو در آموزه هاي اسلامي، تصحيح روابط اقتصادي جامعه، همپاي مسائل اعتقادي و عبادي مطرح شده و امور اقتصادي و معيشتي مردم، داراي جايگاهي مهم درحد مسائل اعتقادي و عبادي (بقره، آيات 3و 41 و 43 و 83و 177و 277؛ نساء آيه 39؛ انفال، آيات 2و 3 بشمار مي رود. چرا كه براساس آموزه هاي وحياني قرآن، تامين سعادت واقعي انسان درسايه يكتاپرستي، سلامت امور اقتصادي و پرهيز از فسادانگيزي است (اعراف، آيه 85؛ هود، آيات 84 تا 86) و بر همين معيار و ملاك، برخورداري هاي اقتصادي از اموري است كه بيانگر سلامت جامعه و عنايت خداوندي است و انسان ها مي بايست شاكر نعمت هاي اقتصادي باشند. از اين رو خداوند معيار بهره مندي دايمي و پايدار جامعه از اقتصاد سالم و شكوفا را پاكي مردمان و جامعه و تقواپيشگي و عدالت ورزي مي داند. (سباء، آيه 15؛ اعراف، آيه 96)

البته داشتن يك اقتصاد سالم درجهاني كه دشمناني دروني از منافقان و بيروني از كافران و مشركان همواره درحال تهديد و فشارهاي گوناگون فيزيكي و رواني هستند، به سادگي امكان پذير نيست. لذا دست يابي به اقتصادي كه قوام جامعه باشد و جامعه بر ستون آن تكيه كند، نيازمند مديريت اقتصادي صحيح است. از اين رو پيامبران دركنار آموزه هاي اعتقادي و توحيدي، به بيان آموزه هايي پرداختند كه اقتصاد سالم و قوام بخش را پديد مي آورد.

حتي برخي از پيامبران، تمام اهتمام خويش را مبذول حوزه اقتصاد سالم مقوم كردند و دستورهايي براي اصلاح وضعيت اقتصادي جامعه صادر نمودند. حضرت شعيب (ع) از جمله پيامبراني است كه بيشترين توجه را به حوزه اقتصادي معطوف داشته و در اصلاح آن كوشيده است. (اعراف، آيه 85؛ هود، آيه 84 و 87؛ شعراء آيات 177تا 183)

درمقام عمل حضرت يوسف (ع) نيز درحوزه اقتصادي فعال بوده و مقام نخست وزيري مصر را براي مديريت بحران اقتصادي به عهده گرفته است. (يوسف، آيه 55 و آيات ديگر)

آموزه هاي اسلامي، خواهان اقتصادي قوام بخش، سالم و عدالت محور است تا بتواند جامعه اسلامي را در برابر دشمنان و فشارهاي آنان حفظ كرده و در برابر محاصره ها و تنگناهاي اقتصادي كه دشمنان تحميل مي كنند مقاوم باقي بماند و به رشد و شكوفايي خود ادامه دهد. براي تحقق چنين اقتصاد قوام بخش و مقاومتي سالم، آموزه هاي دستوري بسياري در آيات و روايات وارد شده است.

اين آموزه هاي دستوري همه حوزه هاي اقتصاد از توليد، توزيع تا مصرف را دربر مي گيرد تا اقتصاد مقوم و مقاومتي شكل گيرد. درچنين اقتصادي اموري چون ايمان و تقوا (اعراف، آيه 96)، كار و تلاش (هود، آيه 61؛ نحل، آيه 14)، عدالت (بقره، آيه 279)، مالكيت هاي چندگانه خصوصي، مشاركتي و تعاوني و عمومي (بقره، آيات 188، 279؛ نساء، آيه 29؛ انفال، آيات 1و 41؛ حشر،آيه 7)، گردش سالم اقتصادي، ممنوعيت انحصار و تمركز اموال و ثروت (حشر، آيه 7) و نيز ممنوعيت خارج كردن نقدينگي از جريان و استفاده عموم (توبه، آيه 34)، تامين نيازمندان و تكافل و بيمه اجتماعي (بقره آيات 177 و 215 و 273؛ نساء، آيه 8) و اعتدال در مصرف (انعام، آيه 141؛ اعراف، آيه 31؛ اسراء، آيه 26؛ فرقان، آيه 67) نقش كليدي و اساسي دارد و به عنوان اصول اقتصادي اسلامي مطرح مي شود.

الگوهاي اسلامي كه قرآن بيان كرده و پيامبر(ص) درجامعه مدني به اجرا درآورده است،الگويي براي همه جوامع است؛ چرا كه اين الگوي اسلامي توانست نمونه برتر از جامعه سالم ايماني با اقتصاد مقاومتي و مقوم را در مدينه النبي (ص) شكل بخشد. (بقره، آيه 143؛ آل عمران، آيه 110).

درجهان معاصر نيز اگر بخواهيم جامعه اسلامي پيشرفته و شكوفا و توسعه يافته در همه عرصه ها داشته باشيم، مي بايست همان الگوهاي اسلامي را سرمشق عمل قرار دهيم. درجهان امروز كه گفتمان اسلامي با ام القراي ايران اسلامي مي خواهد دولت اسلامي معاصر را به جهانيان عرضه كند، بايد با توجه به گفتمان هاي رقيب ديگر، اقتصاد مقاومتي موفق و تمدن اسلامي معاصر را شكل بخشد.

بنابراين لازم است تا به الزامات اقتصاد مقوم و قوام بخش مقاومتي توجه داشته باشد.

البته با توجه به مقتضيات زمان و مكان،لازم است تا در برخي از جزئيات تغييراتي داده شود، اما اصول اقتصاد مقاومتي سالم و قوام بخش همچنان يكسان است. ازاين رو رهبري گفتمان اسلامي معاصر در تبيين الزامات اقتصاد مقاومتي، به همان اصول در قالب و شكل امروزي و مقتضيات ام القراي ايران اسلامي اشاره مي كند تا با درپيش گرفتن و تحقق اين الزامات، به اقتصاد سالم اسلامي موفق دست يابيم.

مقام معظم رهبري امام خامنه اي (مدظله العالي) با اشاره به فشارهاي گفتمان هاي رقيب جهاني عليه اقتصاد اسلامي، به چگونگي رسيدن جامعه اسلامي ايران به اقتصاد مقاومتي اشاره مي كند.

ايشان مي فرمايد: از چند سال قبل مشخص بود كه طراحي دشمن بر اقتصاد كشور متمركز شده است و بر همين اساس شعارهاي سالهاي اخير همچون اصلاح الگوي مصرف، همت مضاعف- كار مضاعف،جهاد اقتصادي و توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني به عنوان حلقه هايي براي ايجاد يك منظومه اقتصادي مطرح شد تا حركت عمومي كشور در عرصه اقتصادي ساماندهي شود.

ايشان راه مقابله با فشارهاي اقتصادي را اجراي اقتصاد مقاومتي دانستند و در نتيجه الزامات اقتصاد مقاومتي افزودند: مردمي كردن اقتصاد با اجراي سياستهاي كلي اصل44 و توانمندسازي بخش خصوصي، كاهش وابستگي به نفت، مديريت مصرف، استفاده حداكثري از زمان، منابع و امكانات و حركت براساس برنامه و پرهيز از تغيير ناگهاني قانوني و سياستها از اركان اقتصاد مقاومتي بشمار مي روند.

رهبر انقلاب اسلامي در خصوص مديريت مصرف تأكيد كردند: امروز تعادل در مصرف يك حركت جهادي است و همه دستگاههاي دولتي و غيردولتي و همچنين آحاد مردم بايد موضوع پرهيز از اسراف و استفاده از توليدات داخلي را جدي بگيرند. (مقام معظم رهبري، 3/5/91)

نقش اساسي مديريت مصرف در اقتصاد مقاومتي

همانگونه كه در آيات و روايات و نيز بيانات مقام معظم رهبري آمده، دست يابي به اقتصاد مقاومتي الزاماتي دارد كه مديريت مصرف يكي از اصول اساسي آن است. در اصولي كه اموزه هاي وحياني براي اقتصاد اسلامي سالم بيان مي كند، مسئله اعتدال در مصرف در آياتي چند مطرح شده است. (انعام، آيه141؛ اعراف، آيه31؛ اسراء، آيه26؛ فرقان، آيه67) كه اين خود نشان دهنده جايگاه و اهميت ارائه يك الگوي مصرف صحيح و درست براي دست يابي به اقتصاد سالم است.

در آيات و روايات، بخش بزرگي از مباحث اقتصادي، به چگونگي مصرف و رسيدن به الگوي صحيح و درست و معتدل از آن پرداخته است. جلوگيري از هرگونه اسراف و تبذير مهمترين اصل در ارائه يك الگوي اسلامي مصرف است كه در آيات پيش گفته به آن پرداخته شده است. اگر چنين اتفاقي در حوزه مصرف رخ دهد، اقتصاد به قوام مي رسد. از اين رو خداوند در آيه67 سوره فرقان، حركت در مداري به دور از افراط و تفريط (اسراف و تقتير) را رسيدن به قوام دانسته است. پس فرد يا جامعه اي كه در مسير قوام در مصرف حركت كند، به قوام در اقتصاد مي رسد و جامعه به همان مطلوب اقتصاد سالم و شكوفا و مقاومتي دست خواهد يافت.

قدرالكفايه، ميزان مصرف صحيح

در آموزه هاي اسلامي تنها به بيان كليات بسنده نشده است و همان گونه كه به مفاهيم كلي چون عدالت و قوام اشاره مي كند، چگونگي تحقق آن را نيز بيان كرده و الگوهاي عيني و ملموسي را مطرح مي كند تا اين كليات در اين جزئيات ومصاديق عيني خودنمايي كند. لذا آموزه هاي روايي سرشار از ارائه جزئيات و بيان مسائل و موضوعاتي است كه كليات و جوامع الكلم قرآني را تفسير و تاويل مي كند.

از جمله الگوهايي كه آيات و روايات براي تحقق اصول اقتصاد مقاومتي سالم بيان مي كند، مسئله قناعت است. اميرمومنان علي(ع) بهترين اقتصاد و زندگي سالم اقتصادي كه آسايش انسان را تأمين مي كند، اقتصاد مبتني بر قناعت تعريف مي كند و مي فرمايد: اطيب العيش القناعه ؛ خوش ترين زندگي، زندگي با قناعت است. (غررالحكم، ح2918)

آن حضرت(ع) در تبيين معناي واقعي قناعت مي فرمايد: من اقتصر علي بلغه الكفاف فقد انتظم الراحه و تبوا خفض الدعه ؛ هركس به مقدار كفايت، بسنده كند، آسايش و نظمي در زندگي مي يابد و براي خويش زمينه گشايش فراهم مي كند و در آسودگي و رفاه منزل مي گيرد. (نهج البلاغه، حكمت 371 و 377)

پس قناعت و اقتصاد واقعي به معناي مصرف به مقدار كفايت است. مثلا در علوم تغذيه اين معنا ثابت شده كه ميزان دريافت كالري بدن براي يك فعاليت طبيعي چه مقدار است، هرچند كه اين مقدار بستگي به سن، قد، زمان، مكان و مانند آن دارد، ولي اين معنا ثابت است كه بدن بيش از آن مقدار كالري موردنياز خود را يا از طريق مجاري ادراري و مانند آن دفع مي كند يا در جايي ديگر به شكل چربي و مانند آن ذخيره مي كند كه گاه اين ذخيره سازي خود موجبات بسياري از بيماري ها چون افزايش چربي يا قند و مانند آن مي شود.

قناعت اين است كه درهر چيزي به مقداري كه موردنياز است مصرف شود. اين مقدار همان چيزي است كه از آن به قدر الكفايه تعبير مي شود. اگر كسي اين گونه زندگي خود را سامان دهد و در مصرف هر چيزي مقدار كفايت خود را به دست آورده و به كار برد، هم در زندگي فردي به نظام و انتظام مي رسد و هم آسايش پايدار و منظمي را به دست مي آورد و هم از تبعات آن در امان مانده و دست نياز به سوي ديگري دراز نخواهد كرد.

امام صادق(ع) در تفسير اسراف به اين نكته توجه مي دهد كه هركسي مي بايست به خودش نگاه كند و مصرف موردنياز خود را به دست آورد؛ چرا كه ميزان و قدر كفايت هركسي با ديگري فرق دارد. پس بايد نگاه كند كه تا چه مقدار مصرف براي او مفيد است و بيماري زا نيست. امام مي فرمايد: ليس فيما اصلح البدن اسراف… انما السراف فيما اتلف المال و اضر بالبدن؛ در آنچه بدن را سالم نگه مي دارد اسراف نيست؛ بلكه اسراف در چيزهايي است كه مال را از بين ببرد و به بدن صدمه بزند. (بحارالانوار، ج 75، ص 330، ح 6)

امام صادق(ع) در تبيين نشانه هاي اسراف مي فرمايد: للمسرف ثلاث علامات: يشتري ماليس له و يلبس ما ليس له و ياكل ما ليس له؛ اسراف كننده سه نشانه دارد: آنچه در شأنش نيست خريداري مي كند، آنچه در شأنش نيست مي پوشد و آنچه در شأنش نيست مي خورد. (تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 772، ح 313)

نقل شده است كه امام صادق(ع) مشاهده كردند كه سيبي را نيم خورده از خانه بيرون انداخته اند، خشمگين شدند و فرمودند: اگر شما سير هستيد، خيلي از مردم گرسنه اند خوب بود آن را به نيازمندش مي داديد. (بحارالانوار، ج 66، ص 432، ح 16)

امام صادق(ع) همچنين در بيان الگوي درست مصرف و مديريت اقتصاد در شكل قوام يافته آن در پاسخ به سؤال از كمترين حد اسراف فرمودند: كمترين اندازه آن اين است كه لباس بيرونت را لباس خانه دم دستي قرار دهي و ته مانده ظرفت را دور بريزي. (كافي، ج 4، ص 56، ح 10)

در آيات و روايات، قناعت و مصرف به مقدار كفايت و نياز مهم ترين عامل در آسايش پايدار و راحتي دانسته شده است. زيرا چنين شخصي نه تنها باقيمانده را پس انداز مي كند يا به ديگري انفاق مي كند كه نيازمند است و اينگونه خود و جامعه را در امنيت تأمين آن چيز قرار مي دهد، بلكه توانايي مديريت خود را بالا مي برد و بر نفس خود و هواهاي آن غلبه مي كند.

به سخن ديگر، هواهاي نفساني است كه انسان را به سوي اسراف و تبذير سوق مي دهد و بيش از نياز بدن و يا آسايش خود از چيزي استفاده مي كند و بقيه را دور مي كند. اين دورريزي و ريخت و پاش يا به شكل كالاهايي است كه در زباله دان قرار مي گيرد يا به شكل مدفوع از بدن خارج مي شود يا در بدن مي ماند و به شكل بيماري بروز كرده و ثروت و سرمايه مادي و جسمي انسان را تحليل مي برد.

اما اگر انسان بتواند به هواهاي نفساني خود غلبه كند، به ميزان نياز از هر چيزي بهره خواهدبرد. اينگونه است كه همت و اراده او تقويت شده و توانايي كارهاي بيشتر و مفيدتري را به دست مي آورد.

امام علي(ع) در بيان آثار زياده روي درمصرف و حرص و آز بيش از اندازه مردم نسبت به مصرف كالا يا خدمات مي فرمايد: حرم الحريص خصلتين ولزمته خصلتان: حرم القناعه فافتقد الراحه و حرم الرضا فافتقد اليقين؛ حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و درنتيجه آسايش را از دست داده است، از راضي بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است. (غررالحكم، ج3، ص 330، ح 4634)

به سخن ديگر، حرص و آز در مصرف نه تنها آسايش و راحتي را از انسان سلب مي كند بلكه از نظر رواني او را دچار ترديد و تشكيك مي سازد و از دايره يقين خارج مي كند. بي گمان انساني كه دچار ترديد است و از دايره يقين بيرون رفته، تعادل شخصيتي خود را از دست مي دهد و دچار بحران هاي روحي و رواني مي شود. پس نمي بايست دايره تأثيرگذاري حرص و آز را به حوزه ماديات محدود ساخت؛ بلكه آثار رواني آن نيز بر شخص تأثيرات منفي به جا خواهد گذاشت و او را از انسان سالم و متعادل به انساني غيرمتعادل و بيمار روحي و رواني تبديل مي كند. مي توان گفت كه حرص و آز در برابر قناعت، دشمني است كه در دو حوزه جنگ نرم و جنگ سخت، به مقابله انسان آمده است و او را تهديد و خرد مي كند و آسيب هاي جدي به جسم و روان او وارد مي سازد.

از اين رو امام علي(ع) حرص و آز را دشمني مي داند كه مي بايست با او به شدت برخورد و مقابله كرد؛ آن حضرت در سخني مي فرمايد: انتقم من الحرص بالقناعه كما تنتقم من العدو بالقصاص؛ از حرص، با قناعت انتقام بگير، چنانكه با قصاص، از دشمن انتقام مي گيري. (كافي، ج2، ص138،ح3)

جامعه اي كه همت قناعت در او تقويت شده و به اين شرافت و بزرگي رسيده باشد، جامعه اي بي نياز از ديگران خواهد بود و مي تواند بي آن كه دست نياز به سوي ديگران دراز كند خود را مديريت كند و مسائل خود را حل و فصل نمايد. از اين رو، اقتصاد مقاومتي و مقوم شكل مي گيرد و ديگر تحت تأثير فشارها و تحريم ها شانه خم نمي كند و بر پاي خود مي ايستد. امام صادق عليه السلام در بيان نقش بي بديل قناعت در مصرف براي رسيدن به مقام بي نياز استغنا از ديگران مي فرمايد: آدم دين دار چون مي انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مي كند، متواضع است. چون قناعت مي كند، بي نياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهايي را برگزيده از دوستان بي نياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چون دنيا را فرو گذارده از بدي ها و گزندهاي آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است. مردم را نمي ترساند پس از آنان نمي هراسد و به آنان تجاوز نمي كند پس از گزندشان در امان است. به هيچ چيز دل نمي بندد پس به رستگاري و كمال فضيلت دست مي يابد و عافيت را به ديده بصيرت مي نگرد پس كارش به پشيماني نمي كشد. (امالي مفيد، ص 52، ح14)

قناعت، عامل زندگي طيب

پيامبر گرامي(ص) دست يابي به حيات طيب و زندگي پاك و سالم در دنيا و آخرت را متوقف بر عمل صالحي مي داند كه همان قناعت و رضايت است. ايشان در تفسير آيه 79 سوره نحل كه مي فرمايد: «هر مؤمني مرد يا زن كار نيكي انجام دهد، قطعا او را با زندگي پاكيزه اي، حيات مي بخشيم و مسلما با آنان بهتر از آنچه انجام داده اند پاداش خواهيم داد» فرمود: زندگي پاك، يعني قناعت و رضايت به آنچه خداوند مقدر نموده است. (نهج الفصاحه، ح 2796)

پس دست يابي به جامعه سالم و پاك و طيب، قناعت و رضايت مندي از خداوند است نسبت به هر چيزي كه نصيب او كرده است. اين قناعت همان معناي ديگر اقتصاد است؛ چرا كه مصرف به ميزان كفايت و نياز، همان ميانه روي و قوام و دوري از افراط و تفريطي است كه حرام و ممنوع شمرده شده است. فرد و جامعه اي كه به اقتصاد و ميانه روي و قناعت رو آورده، از غنا برخوردار خواهد شد و نيازمند ديگران نخواهد بود. از اين رو پيامبر(ص) مي فرمايد: من اقتصد اغناه الله و من بذّر افقره الله و من تواضع رفعه الله و من تجبر قصمه الله؛ هر كس ميانه روي كند، خداوند بي نيازش سازد و هركس ريخت و پاش نمايد، خداوند نادارش كند، هر كس فروتني پيشه كند، خداوند بلندش نمايد و هر كس بزرگي كند، خداوند خردش نمايد. (كافي، ج 4، ص 95، ح 1)

امام باقر(ع) نيز در بيان نقش اقتصاد و ميانه روي در رشد اقتصادي و غنا و شكوفايي اقتصاد به فرزندش امام صادق (ع) فرمودند: تو را سفارش مي كنم به انجام كار خير وسط دو كار بد تا آن دو را محو كند، امام صادق(ع) سؤال كردند چگونه چنين چيزي ممكن است؟ امام فرمودند: همانطور كه قرآن مي گويد مؤمنين كساني هستند كه وقتي خرج مي كنند اسراف و يا تنگ گيري نمي كنند؛ چرا كه اسراف و تنگ گيري هر دو بد است و ميانه روي وسط آنها خوب است. (تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 27، ح 98)

اما اگر جامعه به سمت و سوي اسراف و افراط در مصرف و تبذير و ريخت و پاش رود يا حتي تنگ گيري كند و از انفاق و خرج كردن پرهيز نمايد و به انباشت و كنز ثروت بپردازد، دچار فقر مي شود؛ زيرا مصرف بهينه و مناسب و به ميزان كفايت است كه موجبات رشد و شكوفايي اقتصادي را فراهم مي آورد و اسراف، درهاي فقر را به سوي جامعه مي گشايد. امام صادق(ع) درباره نقش اسراف در تحقق فقر اقتصادي در شخص و جامعه مي فرمايد: ان السرف يورث الفقر و ان القصد يورث الغني؛ اسراف باعث فقر و ميانه روي موجب بي نيازي مي شود. (وسائل الشيعه، ج 15، ص 258،ح 8)

امام علي(ع) مصرف به مقدار نياز را اسراف نمي داند و در مواردي كه شخصي كالايي را در اختيار دارد كه بدان نيازي نيست، خواهان صدقه دادن و نفاق آن به نيازمندان مي شود تا اين گونه هم ديگران در وضعيت مناسب تري قرار گيرند و هم براي آخرت خود توشه اي را فراهم آورده باشد. آن حضرت(ع) مي فرمايد: فدع السراف مقتصدا واذكر في اليوم غدا و امسك من المال بقدر ضرورتك و قدم الفضل ليوم حاجتك؛ اسراف را رها كن و ميانه روي در پيش گير و امروز به ياد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه دار و اضافي آن را براي روز نيازمندي ات در قيامت با صدقه و انفاق پيش فرست. (نهج البلاغه، نامه 21)

بايد توجه داشت كه اسراف در هر چيزي مذموم است. اگر انسان در انفاق زياده روي كند به گونه اي كه خودش در تنگنا قرار گيرد آن هم نادرست است. از اين رو خداوند به پيامبرش فرمان مي دهد كه نه بخيل باش و نه زياده روي در انفاق داشته باش بلكه در انفاق راه ميانه را در پيش گير (اسراء، آيه 29) اما در كارهاي خير پيشگام باش. به سخن ديگر درانفاقات مالي و كالا به گونه اي عمل كن كه برايت مشكلي پيش نيايد، اما در كارهاي خير و كمك هاي ديگر كوتاهي نكن؛ چون هرچه بيشتر كار كني اسراف شمرده نمي شود. امام علي(ع) عمل نيك را اسراف نمي شمارد و مي فرمايد: «السراف مذموم في كل شيء الا في افعال البر؛ اسراف در هر چيزي ناپسند است، مگر در كارهاي خير. (غرر الحكم، ج 2، ص 86، ص 1938) پس اگر كسي كمك بدني و عملي از تو مي خواهد در انجام آن كوتاهي نكن و اين گونه كارها، اسراف شمرده نمي شود.

با نگاهي به سيره معصومان(ع) به خوبي مي توان الگوهاي درست مصرف را در زندگي به دست آورد به گونه اي كه به دور از هرگونه افراط و تفريطي باشد. اگر بتوانيم اين الگوها را به درستي شناسايي، تبيين و عمل كنيم اقتصاد شخصي و عمومي به شكل درستي درخواهد آمد و فرآيند تحقق اقتصاد مقاومتي سالم و مقوم جامعه شكل خواهد گرفت.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا