اجتماعیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

افزايش جمعيت مسلمانان، افتخار و عزت اسلامي

samamosافزايش جمعيت در اسلام يك اصل است. خداوند بارها در آيات قرآني كساني را كه به خاطر فقر يا توهم فقر از بچه داري جلوگيري مي كنند يا فرزندان را در رحم يا پس از آن مي كشند، سرزنش مي كند؛ چرا كه خداوند روزي رسان همه آفريده هايش است و به قول معروف آن كه دندان دهد نان دهد. با نگاهي به برخي از كشورهاي جهان مانند چين و هند كه هر يك از آنها بيش از يك ميليارد جمعيت دارند، به سادگي مي توان دريافت كه كشور ايران ظرفيت بيشتر جمعيت را دارد كه مسئولان با تنظيم خانواده و اصلاحات غربي و ضداسلامي، رشد جمعيت را به صفر و درنهايت منفي رسانيده اند.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نشان دهد كه در آموزه هاي وحياني اسلام، افزايش جمعيت در ميان مسلمانان و مؤمنان يك ارزش است و خداوند براي فرزنددار شدن افراد، پاداش هاي بسياري تعيين و بيان كرده است.

ارزش فرزند در اسلام

يكي از گرايش هاي طبيعي و غريزي در انسان، علاقه به فرزند است. انسان همان گونه كه نمي تواند بي زوج و همسر زندگي كند و احساس كمبود شديد عاطفي مي كند، در صورت نداشتن فرزند هم احساس كمبود و نقص شديد مي كند. از اين رو يكي از دعاهاي افراد حتي پيامبران، داشتن فرزند است و حضرت ابراهيم(ع) در پيري (حجر، آيات 51 تا 54، صافات، آيات 83 و 101) و نيز حضرت زكريا(ع) در سنين كهنسالي خواهان فرزند مي شوند (آل عمران، آيات 38 و 39؛ مريم، آيات 2 تا 7) و خداوند دعاهاي ايشان را مستجاب كرده و به ايشان فرزنداني مي دهد. (همان آيات)

خداوند در آيه 14 سوره آل عمران هنگامي كه زينت هاي انساني را برمي شمارد به علاقه مندي و محبت شديد انسان به فرزند اشاره مي كند و آن را در كنار اموري چون همسردوستي و مال دوستي قرار مي دهد. اين بدان معناست كه يكي از خصوصيات طبيعي و گرايش فطري و غريزي انساني در دنيا، گرايش به فرزند است. همين گرايش شديد افراد را به نمايش و رخ كشيدن فرزندان براي فخرفروشي و افتخار كردن وامي دارد و آنان هنگام برشماري قدرت و توان و عزت و شرافت خويش، شمار فرزندان خود را به رخ ديگران مي كشند. (كهف، آيات 34 تا 39؛ سبا، آيات 34 و 35؛ مريم آيه 77)

اصولا گرايش طبيعي و غريزي انسان به فرزند به گونه اي است كه گاه از داشتن فرزندان زياد به يكديگر فخر مي فروشند و با تكاثر بر آن هستند تا نشان دهند كه در دنيا از ديگران سرترند چون فرزندان بيشتري دارند (توبه، آيه 69؛ كهف، آيه 39) و همين تكاثر و تفاخر است كه ايشان را گمراه مي كند و موجب كفر و انكار معاد و رستاخيز از سوي آنان مي شود. (كهف، آيات 34 تا 42)

خداوند در آيه 46 سوره كهف بر اين گرايش طبيعي انسان و حتي خودنمايي به فرزندان اشاره مي كند و مي فرمايد كه اصولا مال و فرزند از آرايه هاي زندگي دنيوي است و انسان در زندگي دنيوي به دنبال اين آرايه هاست و به داشتن آن افتخار مي كند. همين ارزش گذاري موجب شده كه انسان ها در انتخاب هدف دچار مشكل شوند؛ زيرا اينگونه امور زندگي دنيوي در بسياري از موارد رهزن است و انسان را به گمراهي و افراط مي كشاند. اين گونه است كه زن دوستي، مال دوستي، مقام دوستي و فرزنددوستي كه از گرايش هاي طبيعي زندگي دنيوي و آرايه هاي آن است، مي تواند آدمي را از مسير كمالي دور سازد و او را به جاي حركت به سوي خدايي شدن، به خود مشغول سازد؛ زيرا محبت به اين آرايه هاي دنيوي هرچند كه طبيعي است ولي اگر در مسير درست خود هدايت نشود مي تواند تعادل رفتاري آدمي را به هم زند و او را از مسير رشدي باز دارد. از اين رو خداوند در آياتي به انسان هشدار مي دهد كه هنگام مقايسه ميان محبت اين امور با محبت خدا و آخرت، دچار اشتباه نشوند و همواره محبت خدا و آخرت را بر اين قبيل محبت ها مقدم دارند. (كهف، آيه 46؛ توبه، آيه 24؛ آل عمران، آيه 14)

اما با اين همه هشدارها باز انسان به خطا مي رود، زيرا محبت به اين امور و گرايش انسان به آن ها، به سبب آنكه محسوس و ملموس و در دسترس است و حواس را ارضا و خشنود مي كند، موجب مي شود كه محبت به خدا و آخرت در انسان كم رنگ شود؛ چرا كه سركه نقد به از حلواي نسيه است.

به هر حال، انسان، در زندگي دنيا نيازمند اموري است كه ارتباط تنگاتنگي با سعادت دنيوي او دارد و خود را با اين امور، خوشبخت احساس مي كند. اين علاقه مندي انسان به آرايه هاي دنيوي هرچند كه در شكل افراطي آن بويژه در مقياس با خدا و آخرت نادرست است، ولي يك گرايش طبيعي و حتي ارزشي است؛ زيرا اگر به عنوان مقدمه اموري چون رضايت خداوندي و كسب رشد و اكتساب صفات الهي باشد، يك ارزش قابل ستايش است.

بخاطر همين علاقه مندي انسان به اين امور، خداوند مهم ترين آزمون ها را براي رشد و تعالي انسان و نيز پذيرش ايمان، در مال و فرزند قرارداده است (انفال، آيه 28؛ تغابن، آيات 14 و 15؛ بقره، آيه 155) مهمترين آزموني كه حضرت ابراهيم(ع) با آن مواجه شد ماموريت قرباني كردن فرزندي بود كه در پيري به آن دست يافته بود و مي بايست آن دردانه را در پيشگاه خداوند قرباني كند تا معلوم شود كه تا چه اندازه اهل اطاعت و صبر در ابتلاء است. (صافات، آيات 83 و 106)

گرايش به فرزند اختصاص به افراد خاص ندارد بلكه همه انسان ها در هر درجه و مرتبه اي از ايمان و كفر، بطور طبيعي و غريزي گرايش به فرزند دارند و علاقه مند هستند كه فرزندي داشته باشند؛ چنان كه مي خواهند همسري داشته باشند تا در كنار او به آرامش برسند و از مواهب جنسي و لذايذ آن بهره مند شوند و تناسل و توليدمثل كنند.

خداوند در آياتي چند از درخواست هاي پيامبراني سخن مي گويد كه برخي از ايشان چون حضرت ابراهيم(ع) از پيامبران اولوالعزم است؛ چرا كه به كهنسالي رسيده و فرزند دار نشده اند و احساس مي كنند كه از اين جنبه در كمبود هستند و به كمالي نرسيده اند. (صافات، آيات 83 تا 101؛ آل عمران، آيه 83) حضرت آدم و حوا كه نخستين انسان هاي آفريده الهي هستند نيز خواهان برخورداري از فرزند و نسلي سالم و صالح بودند و به پيشگاه خداوندي دست نيايش و نياز بلند كردند و از خداوند درخواست فرزند داشتند كه اين درخواست ايشان اجابت شد و نسل حضرت آدم(ع) در جهان به وجود آمد و گسترش يافت. (اعراف، آيه 189)

از نظر قرآن، فرزند نعمت و موهبت الهي براي والدين است (انعام، آيات 84 تا 87؛ نحل، آيه 72؛ انبياء، آيات 69 و 72) و بر هر انساني است كه شاكر اين نعمت باشد. (نحل، آيه 72) پس از نظر قرآن و اسلام، فرزند داشتن يك ارزش است و اين ارزش هنگامي واقعي است كه در مسير تعالي انسان و انسانيت باشد و خود و فرزند را به سوي خدايي شدن و دست يابي به خلافت الهي انسان رهنمون سازد.

افزايش جمعيت مسلمانان، خواسته پيامبر(ص)

هرچند كه اكثريت در آموزه هاي اسلامي يك ارزش نيست، ولي شكي نيست كه اكثريت حق مدار و حق طلب يك ارزش است و هيچ كسي نمي تواند منكر ارزشي بودن اكثريت حق مدار باشد؛ زيرا قيد حق موجب مي شود كه صورت مسئله به طور كلي تغيير يابد. اين كه در جهان اكثريتي باشند كه حق محور بوده و بر ارزش هاي متعالي تاكيد كنند و رفتارهاي هنجاري و ارزشي داشته باشند، خود يك ارزش است.

هنگامي كه درجهان شمار مومنان و مسلمانان و اهل توحيد و عقل و ارزش ها و فضيلت هاي انساني افزايش يابد، جهاني را در اختيار خواهيم داشت كه در مسير سازندگي و آباداني و عمارت خواهد بود و ارزش هاي الهي بر آن حاكميت مي يابد. بي گمان چنين جهاني يك آرمان براي همگان است.

با نگاهي به آيه 25 سوره حديد به سادگي مي توان دريافت كه اكثريت ارزشي تا چه اندازه از نظر اسلام مهم و با اهميت است. خداوند در اين آيه بيان مي كند كه اگر توده هاي مردم حتي اگر مسلمان نباشند ولي به عدالتي قيام كنند كه عقل و وحي بيان مي كند، گام بلندي به سوي تحقق آرمان هاي پيامبران برداشته شده است، زيرا پيامبران ماموريت داشتند تا با آوردن كتاب و بيان حقوق و قوانين در كنار احكام عقلاني، مردم را به سوي حقيقت و فضيلتي چون عدالت و قسط رهنمون سازند تا انسان ها بي توجه به رنگ و مذهب و نژاد و زن و مرد، به عدالت قيام كنند. بنابراين چنين اكثريت حق طلب و حق مدار كه خواهان عدالت و برپايي آن هستند از نظر اسلام مطلوب است.

البته شكي نيست كه اگر اين قيام كنندگان به عدالت انسان هاي با عقايد و باورهاي توحيدي باشند و براساس اسلام و ايمان، اين حركت هاي عدالت خواهانه را داشته باشند، به كمال حقيقت نزديك تر هستند. از اين رو قرآن در توصيف مومنان، آنان را قوام (بسيار قيام كننده) به عدالت و قسط مي ستايد.

به اين معنا كه مومنان به سبب عقايد حق طلبانه كامل خود، بسيار قوي تر در ميدان عدالت وارد شده و هرگز دست از تلاش و كوشش براي تحقق عدالت قسطي برنمي دارند.

پيامبر گرامي (ص) براساس همين بينش و نگرش، خواهان افزايش جمعيتي مسلمانان مي شود و آن را به عنوان يك ارزش مطرح كرده و مي فرمايد: تناكحوا تناسلوا تكثروا فاني اباهي بكم الامم يوم القيامه حتي بالسقط، ازدواج و نكاح كنيد و توليد نسل داشته باشيد و فرزندان را افزايش دهيد حتي اگر كودكي سقط شود اين كار را انجام دهيد تا من در روز قيامت به شما بر امت هاي ديگر مباهات كنم.( كافي، 5/ 333 و 334. تهذيب، 7/ 400، ح25017. وسايل، 20/ 54 و 55، ح25021. مستدرك، 14/ 153، ح16346. بحار، 17/ 359 و 100/ 220 و 237. جامع الاخبار، 101. دعايم الاسلام، 2/ 197. عولي اللآلي، 1/ 259)

قال الصادق(ع):ان رسول الله (ص) قال:تزوجوا فاني مكاثر بكم الأمم غداً يوم القيامه ، حتي أن السقط يجي، مبطئاً علي باب الجنه فيقال له ادخل، فيقول، لاحتي يدخل أبواي؛ امام صادق (ع) مي فرمايد: پيامبر اكرم (ص) فرمود: ازدواج كنيد تا من در فرداي روز قيامت به كثرت شما افتخار كنم. در آن روز كودك سقط شده مي آيد و دركنار در بهشت مي ايستد و هنگامي كه به او مي گويند: داخل شو! كودك مي گويد: تا والدينم وارد نشوند من داخل نمي شوم، امام صادق (ع) از پيامبر (ص) همچنين روايت مي كند، كه حضرت (ص) فرمودند:اكثروا الولد اكاثر بكم الامم غدا؛ فرزند را زياد كنيد، در فرداي قيامت من به شما نسبت به ديگر امت ها به خودمي بالم. (كافي، ج 6،ص 2.).

پس افزايش جمعيت مسلمانان و مومنان حق طلب و عدالت خواه و قوام به قسط و عدالت، يك ارزشي است كه پيامبر (ص) بدان مباهات مي كند.

انسان براي داشتن فرزند صالح بايد همواره دست به دعا باشد و از خداوند بخواهد تا فرزنداني صالح و سالم به او بخشد (اعراف، آيه 189، احقاف، آيه 15) زيرا فرزند صالح و سالم براي بندگان شايسته خداوند، مايه چشم روشني و ازمصاديق باقيات صالحات است (فرقان؛ آيات 63 و 74) و كارهايي كه فرزند صالح انجام مي دهد براي والدين او نيز نوشته مي شود و از خدمات و نيكوكاري هايش ، ايشان هم سود مي برند.

جامعه سالم، نيازمند فرزندان سالم و صالحي است كه در خانواده صالح و سالم رشد مي كنند.

افزايش جمعيت درميان چنين خانواده هايي مطلوب است و اگرجايي از كاهش فرزند سخن به ميان مي آيد نسبت به خانواده هايي است كه فاسد هستند يا فرزندي صالح نيست و مي تواند موجب تباهي بخشي از جامعه شود. اگر خضر(ع) ، فرزندي را مي كشد براي آن است كه خانواده اي صالح را از تباهي نجات دهد و خداوند به جاي او فرزندي صالح به ايشان ببخشد. (كهف، آيات 80 و 81)

به هرحال، داشتن فرزند سالم و صالح از آرزوهاي هر زن ومردي است (اعراف، آيه 189) و شكر و سپاس نعمت فرزند داشتن آن است كه به درستي او را تربيت كرده و به جامعه هديه كنند تا خود و جامعه از مواهب فرزند صالح آن بهره مند شوند. (اعراف، آيات 189 و 190)

مشكل جدي بشر

اما همواره يك مساله به نام فقر و نداري به عنوان مانع جدي در سرراه فرزنددار شدن خانواده ها و بويژه از نظر افزايش جمعيتي خانواده مطرح بوده است. با نگاهي به آموزه هاي قرآني معلوم مي شود كه تنها اهل تكاثر بودند كه به سبب داشتن اموال بسيار، به شمار فرزندان زياد خويش افتخار مي كردند. اينان به سبب آن كه مشكل مالي نداشتند به سادگي حتي با تعدد زوجات اقدام به افزايش خانواده و فرزندان مي كردند و اين گونه از نظر قدرت نيز برافتخارات خويش مي افزودند؛ زيرا شكي نيست كه ثروت به تنهايي نمي تواند عامل قدرت باشد بلكه افزايش شمارانساني در ايجاد قدرت و افزايش آن نقش مستقيمي دارد.

اهل ثروت در انديشه افزايش جمعيت و شمار فرزندان بودند تا عشيره و قبيله خودشان را افزايش دهند و با تكاثر مال و فرزند، افزايش قدرت و بلكه حتي ثروت را موجب شوند و بر ديگران به ويژه دشمنان غلبه كنند.

در مقابل، خانواده هاي فقير از افزايش جمعيتي خانواده نگران بودند. از اين رو گاه فرزندان آنان از يك تا دو فرزند بيشتر نمي شد تا هم به نياز طبيعي و علاقه خود به فرزند پاسخ داده باشند و هم بتوانند اوضاع اقتصادي خانواده را مديريت كنند. از اين رو ايشان هنگامي كه با فرزند ناخواسته اي مواجه مي شدند در رحم آن را كشته و سقط مي كردند يا پس از تولد كودكان را مي كشتند يا رها مي كردند.

توهم فقر

بدترين حالت در ميان خانواده ها مسئله توهم فقر است. برخي از مردم گمان مي كنند كه افزايش جمعيت خانواده به معناي فقر بيشتر است، لذا با افزايش آن به هر شكلي مبارزه مي كنند. آنان هر چند كه از نظر مالي وضعيت مناسبي دارند ولي افزايش را به معناي فقر مي دانند و همين ترس از فقر يا توهم آن است كه ايشان را به فرزندكشي وامي دارد.

خداوند در آياتي از قرآن به شدت با هر دو تفكر مبارزه مي كند. از نظر خداوند فقر يا توهم فقر نمي بايست موجب فرزندكشي شود (انعام، آيه 151؛ اسراء، آيه 31) كساني كه دست به چنين اقدامي مي زنند كساني هستند كه از سفاهت برخوردارند و از عقل و خرد بهره اي نبرده اند؛ چرا كه اين دسته از افراد گمان مي كنند كه رزق و روزي خود و خانواده را آنان مي دهند در حالي كه خداوند، هم روزي ايشان و هم افراد ديگر را مي دهد. (ذاريات، آيات 57 و 58)

البته برخي از فرزند كشي ها به سبب مشكلاتي است كه فرزند دختر دارد؛ زيرا حيا و عفتي كه بر جوامع بشري بطور طبيعي حاكم است، موجب مي شد تا برخي به سبب آنكه دختر نمي تواند از ناموس خويش مراقبت كند، او را مي كشتند يا حتي زنده به گور مي كردند. اين تصور نادرست نيز ريشه در بي اعتقادي به خدا و ربوبيت او دارد؛ يعني هر دو عمل كشتن از فقر يا توهم فقر يا بي حيايي و بي عفتي خانواده ريشه در اعتقادات باطل دارد. (تكوير، آيات 8 و 9؛ نحل، آيات 58 و 59، انعام، آيه 140)

از نظر اسلام هر كسي روزي خود را مي خورد و هر كسي در امنيت از جان و مال و عرض است و مي بايست شرايط اجتماعي به گونه اي فراهم آيد كه حق هيچ كسي ضايع و تباه نشود. همچنين تفاوتي ميان دختر و پسر نيست و هر دو، نعمت خداوندي است كه انسان بايد شاكر باشد. (آل عمران، آيه 61؛ انعام، آيات 83 تا 85) با اين تفاوت كه دختر رحمت است و پسر نعمت و از رحمت پرسش نمي شود ولي از نعمت پرسش مي شود كه چگونه با آن رفتار و عمل كرديد.

پيامبر(ص) باتوجه و اهتمام خاصي كه نسبت به حضرت فاطمه(س) نشان داد اين معنا را در جامعه اسلامي جا انداخت كه نسبت فرزندي چنانكه خداوند در آيات 83 تا 85 سوره انعام مي فرمايد تنها از پسر نيست، بلكه از طريق دختر نيز تحقق مي يابد. همانطور كه نسبت حضرت عيسي(ع) از طريق مريم(س) به حضرت ابراهيم(ع) مي رسد. اين در حالي است كه در جامعه جاهلي و پس از آن در دولت غاصب اموي نسل را به فرزندان ذكور مي دانستند و نسبت ها را از اين طريق اثبات مي كردند.

به هر حال، فقر و توهم فقر يا توهم بي عفتي در خانواده نمي بايست عاملي براي فرزندكشي شود يا شخص را از توليد نسل باز دارد، بلكه همان گونه كه خداوند بر خود به عنوان يك سنت الهي فرض كرده تا پس از ازدواج افراد را از فضل خويش غني كند، بر خود فرض كرده است تا روزي هر فرزندي و موجودي را بدهد. خداوندي كه غذاهاي مور و ملخ را تأمين مي كند چطور نمي تواند غذاي اشرف مخلوقات خويش را تأمين كند؟ خداوندي كه روزي موجودات را هر روز مي دهد بي آنكه چيزي را ذخيره كنند چطور روزي انسان را فراهم نمي كند؟ اين تصور غلطي است كه ما انسان ها از خدا داريم، در حالي كه «هر آن كس كه دندان دهد نان دهد» و اين خداوند است كه روزي را قسمت مي كند و روزانه براي هر موجودي مي فرستد.

با فرزند كمتر، زندگي بهتر نيست

به هر حال، برخلاف تصور باطل و غلطي كه در ميان مردم از سوي حتي برخي از مسئولان رواج يافته كه فرزند كمتر زندگي بهتر، بايد گفت اين زندگي هرگز بهتر نخواهد بود زيرا تك فرزندي مشكلات بسياري دارد كه حتي تبعات آن در ميان خانواده اي كه اين تك فرزندان تشكيل مي دهند ادامه مي يابد. با نگاهي به علوم روان شناختي و روان شناسي رفتاري و مانند آن مي توان به خوبي دريافت كه هرگز تك فرزندي به معناي زندگي بهتر و آسايش بيشتر نيست؛ زيرا مزاحمت هاي تك فرزندان براي والدين چند برابر است و آنان بيشتر آسايش والدين را سلب مي كنند.

برخي از دولتمردان با در پيش گرفتن سياست هاي غلط استعماري غرب موجب مي شوند تا جمعيت مسلمانان و مؤمنان شيعه كاهش يابد و اهل حق از اكثريت بيفتند. اينان با بهره گيري از نخبگان مزدور غرب زده كاري كردند كه جمعيت ايران صفر شود و به سمت منفي سوق داده شود. تنظيم خانواده براي ايجاد رفاه و آسايش بيشتر، چيزي جز ايجاد بحران در جامعه اسلامي نيست؛ زيرا هرگز افزايش جمعيت به معناي فقدان رفاه در يك جامعه نيست. اكنون چين با جمعيت ميلياردي و هند با همين وضعيت در جهان با رشد اقتصادي و رفاهي بسياري مواجه است در حالي كه جمعيت غرب با گرايش صفر و منفي از رشد اقتصادي بازمانده است. آنچه موجب افزايش رفاه است مديريت درست منابع مالي و انساني است نه توهم كاهش جمعيت و فرزند كه مسلمانان را با بحران جمعيتي مواجه مي كند.

شهيد مطهري(ره) كه از طرفداران افزايش جمعيت بوده، مي نويسد: «اين را توجه داشته باشيد كه مسئله ازدياد نفوس كه اسمش را مي گذارند «بمب جمعيت» و آن قدر هم گفته اند كه يك حس تنفر از بچه در اين مردم ايجاد كرده اند، در كشورهاي ما صادق نيست، يعني كشورهاي اسلامي هنوز به حد نصاب جمعيت نرسيده اند، اين يك نيرنگ استعماري است كه غربيان به كار مي برند. آنجا كه خودشان از نظر سرزمين خودشان، عدد جمعيتشان كافي است، ولي به وسيله ايادي خود در ميان ما تبليغ مي كنند و خيلي وحشت دارند از اين كه كشورهاي اسلامي عددشان بالا رود، براي اينكه آن وقت نعمت هاي خودشان را خودشان خواهند خورد و الا كشورهايي از قبيل ايران، تركيه، افغانستان و عراق هر يك استعداد دارند كه چندين برابر و شايد تا ده برابر جمعيت خودش را نان بدهد. (شهيد مطهري، خاتميت، صدرا، 1370، ص82)

جالب اينكه كشورهاي غربي كه از تنظيم خانواده تا ديروز سخن مي گفتند امروز از رشد صفر يا منفي جمعيت خود ناراضي هستند. جالب تر اينكه كشورهاي آنان هنوز از رشد بالاي جمعيت نسبت به مساحت سرزميني برخوردار هستند. به عنوان مثال انگلستان با مساحت 244000 كيلومتر مربع حدود 8/65ميليون جمعيت دارد، اين رقم در مورد ژاپن با وسعت كم تقريباً 377000كيلومتر مربع 221 ميليون نفر است.

به هر حال، آموزه هاي اسلامي خواهان رشد جمعيت و افزايش آن است و انسان نبايد از فقر يا توهم فقر بهراسد و جلوي افزايش جمعيت را بگيرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. بنام خدا
    شماکه تبلیغ جمعیت زیاد می کنیدودراین موردازهیچ کوششی فروگذارنیستیدبودجه هم تعیین کردیدایابهتر نبودکه راه ازدواج رابرای دختروپسرهای مابادادن تسهیلات ویژه بازمی گذاشتیدوباتبلیغات وساحتن فیبم وسریال مشوق ازدواجهای اسان جهازهای ساده قباله های کمتررامی شدید
    شایداونهایی که درراس این کارقرارگرفته اندادمهای بزدل وبخشنامه ای هستندوجرات چنین اعمالی رو نداشته باشندکه امیدوارم باکمی تفکروجرات به خودروپیش خداوند مسول ببینندنه پیش بنده خداوسراپاگوش به حرف بنده باشندوقتی درجامعه میبینندکه سن ازدواج بالا رفته (اینهم درجامعه ماایرانیها که چقدرروی این موضوع غیرت وحساسیت داریم)به خودبیایند وهمانندبقیه موضوعتی که وقتی می خواهندبه اجرابگذارندازشش ماه قبلش برنامه ریزی وسیاستگذاری می کنندودرموقع اجر هیچ کاستی به رشته عمل درمی ایداین مسله هم همانندانهاواقعا یک گرفتاری مخوف دربین ماایراتیهاست که باید به ان جامع عمل بپوشانید اون کارگرویاکارمندضعیف ویااون کشاورزی که بایک بیل رعیتی چندتادختردم بحت درخانه دارندباین تبعیضی که درجامعه بوجوداومده واکثرابدنبال دخترباپدرپولدارندچه خاکی برسرشان بکننددرصورتی که اگریک ادم غیرتی درراس این چنین مسولیتی قراربگیردبه این مکافاتها ترتیب اثر میداد بدون اینکه مشکلی برای کسی پیش بیاید.حرف دراین زمینه بسیار است.امافکرکنم
    گ.ش اگرگوش اگرگوش تو ناله اگرتاله من
    انچه هرگزبجایی نرسدفریادست

  2. خدا روزی رسان است؟ پس چرا مسلمون های آفریقایی از گرسنگی می میرند؟ چرا از عقلتون استفاده نمیکنید، آها به خاطر اینه که اعتقاد دارین آدم با قلبش فکر میکنه.

    1. بسم الله الرحمن الرحیم
      خداوند روزی رسان است و روزی هر کسی مقدر است؛‌ولی قرآن می گوید ظالمان و مستکبران سد راه روزی می شوند و حق آنان را می دزدند و یا نمی دهند.(معارج آیات 24 و 25؛ ذاریات آیه 19 و آیات دیگر) از این رو باید مردم برخیزند و قیام کنند و حق و سهم خویش را مطالبه کنند(حدید آیه 25) پس اگر مشکل است در عدم قیام و حرکت مردم و دادخواهی آنان و ظلم ظالمان و بی اعتنایی و پذیرش وعده های مستکبران است. همین مردم یارانه خودشان را نمی گیرند و می گذارند تا برای اختلاس های میلیاردی جمع شود.
      خلیل منصوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا