اجتماعیاصولی فقهیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

مال حرام و آثار حرامخواري

SAMAMOSمال حرام به سبب آنكه تاثير شگرف منفي در زندگي بشر دارد، يكي از مباحث مهم در فقه زندگي است. احكام بسياري در منابع اسلامي براي تبيين اين مهم وجود دارد؛ چرا كه انسان بايد در اين حوزه بيشترين توجه و دقت را داشته باشد تا زندگي پاك و سالمي در دنيا داشته و مسير كمالي خود را به خوبي بپيمايد.
كساني كه دنياگرا هستند، به مال و منال دنيا دل مي بندند و مي كوشند تا از هر راهي هرچند نامشروع آن را به دست آورند و گاه در لباس دين و مذهب، به توجيه مي پردازند تا مال حرام را براي خود حلال و مشروع سازند. خداوند در آياتي از قرآن به مسئله مال هاي حرام، علل و زمينه هاي گرايش به آن و آثارش توجه داده است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا به اين مسئله از نگاه آموزه هاي قرآني بپردازد.

گرايش طبيعي انسان به حرام
تحصيل مال، امري مطلوب است؛ زيرا مقتضي زندگي دنيوي و مادي آن است كه انسان امكاناتي را براي آسايش خود فراهم آورد و به تامين نيازهاي مادي خود بپردازد. از اين رو در آموزه هاي اسلامي تحصيل مال مشروع و طيب همانند جهاد در راه خدا دانسته شده است؛ زيرا پاسخ گويي به نيازهاي مادي و جنبه هاي دنيوي، امري لازم و ضروري است و انسان ها در سايه اقتصاد سالم، مي توانند بسترهاي رشد كمالي خود را فراهم آورند.
هرچند كه كاركرد مال تنها در حوزه تغذيه خلاصه نمي شود، بلكه حوزه هاي ديگري از نيازهاي مادي بشر را نيز دربرمي گيرد، ولي بايد توجه داشت كه بخش عمده اي از نيازهاي تغذيه انسان با فراهم آوري مال امكان پذير است. بنابراين، انسان براي پاسخ گويي به ابتدايي ترين نيازهاي مادي و جسمي خود نيازمند تحصيل مال است. از اين رو خداوند دارايي و مال را براي انسان، خير مي شمارد؛ زيرا خير، آن چيزي است كه انسان براي رسيدن به كمالات خود، بدان نياز دارد و در مسير كمالي او مورد استفاده قرار مي گيرد. مال نيز چون جسم، انسان را براي حمل روح و روان تقويت مي كند و اجازه عبوديت و عبادت را به او مي دهد و زمينه رشدي بشر را فراهم مي آورد و لذا به عنوان خير تلقي و معرفي شده است. (بقره، آيات 180 و 215، 272 و 273، كهف، آيه 95، حج، آيه 11)
از نظر قرآن مال و ثروت، زينت زندگي دنيا براي انسان هاست (آل عمران، آيه 14؛ كهف، آيه 46؛ قصص، آيات 60 و 79؛ احزاب، آيه 28) همين امر موجب مي شود كه انسان به سبب علاقه به زينت ها به جمع آوري مال بپردازد و از تحصيل آن لذت ببرد.
اما هميشه مشكل از آنجا شروع مي شود كه انسان به خطا و اشتباه گمان مي كند كه تامين و تحصيل نيازهاي مادي و جمع آوري و تكاثر مال براي اين منظور، هدف اصلي است و تمام همت و تلاش خود را مصروف تحصيل و تامين آن مي كند. اين گونه است كه مسير نادرستي را برمي گزيند تا اموال بيشتري را كسب كند. برخي از مردم نه تنها تمام همت خويش را براي تحصيل مال مي گذارند، بلكه به راه هاي حلال و مشروع بسنده نمي كنند و با سوگند دروغ (بقره، آيه 188) پرداخت مال رشوه به قضات به منظور دست يابي به اموال ديگران (همان)، تجاوز به اموال يتيمان، تصرف ناحق در اموال ديگران (نساء، آيات 29 و 30) و مانند آن در صدد برمي آيند تا مال بيشتري گرد آورده و در اختيار داشته باشند.بنابراين گرايش انسان به مال و تحصيل آن امري طبيعي است؛ زيرا انسان مي خواهد به نيازهاي مادي و دنيوي خود از جمله تغذيه و آسايش پاسخ دهد و از امنيت غذايي و سرپناه و جسم و جان برخوردار گردد.اما تصوير نادرست از هستي و اهداف و فلسفه آفرينش موجب مي شود تا برخي ها به جنبه مادي زندگي، اصالت ببخشند و زندگي را در همين محدوده دنيا و مدت كوتاه عمر خلاصه كنند و بر همين اساس گرفتار احساس كاذب جاودانگي در سايه مال و ثروت مي شوند و آن را مايه جاودانه شدن خود مي شمارند. (همزه، آيات 1 تا 4) از اين رو گرفتار تكاثر مال مي شوند و تا لحظه مرگ نيز از كسب و تحصيل آن دست برنمي دارند. (تكاثر، آيات 1 و 2)
خداوند در آياتي از جمله 20 سوره فجر و 6 و 8 سوره عاديات، به حرص طبيعي انسان و آزمندي او نسبت به مال و ثروت اشاره مي كند و مي گويد كه انسان آن چنان حرص جمع آوري مال و ثروت را دارد كه حلال و حرام و پاك و ناپاك را درهم مي آميزد و درهم مي خورد و مصرف مي كند. (همان و نيز نساء، آيه 128؛ فصلت، آيه 49؛ معارج، آيه 19)
آثار حرص بر مال اندوزي
آزمندي و حرص انسان به مال اندوزي به سبب تصور نادرست از زندگي و هدف آن، موجب مي شود تا برخي از انسان ها به هر شكل و وسيله اي به گردآوري مال سرگرم شوند. دلبستگي به مال و ثروت اندوزي و عشق به آن در عمق جان آدمي ريشه دارد و امري غريزي است (محمد، آيه 37) و انسان تمايل شديدي به مال دارد و نمي تواند از وسوسه آن خود را رها سازد (عاديات، آيه 8) اما اين دلبستگي برخي ها را به كارهاي خلاف نيز مي كشاند و اين گونه است كه يك امر طبيعي گرايش و دلبستگي به مال به عنوان يك خير، به يك آزمندي غيرطبيعي و رذيلت پست تبديل مي شود (مدثر، آيات 12 تا 17)
در اين حالت شيطان شريك مال اين افراد مي شود و همراهان و پيروان شيطان به ستم و ظلم رو مي آورند تا بيش از پيش به ارضاي خواسته هايش بپردازند. (اسراء، آيه 64؛ ص، آيات 22 تا 24) مال، آدمي را چنان به خود سرگرم مي كند كه برخي ها حتي به بهانه آن از جهاد و تلاش براي آخرت باز مي مانند و جزو گروه زيانكاران مي شوند. (فتح، آيه 11؛ منافقون، آيه 9)
آزمندي همان گونه كه آدمي را از مسير حق طلبي و فلسفه زندگي و آفرينش دور مي سازد، موجب مي شود تا انسان گرفتار رفتارهاي زيانباري چون بي توجهي به نيازمندان و گرسنگان و بينوايان شود و از تلاش براي رفع گرسنگي آنان خودداري كند (فجر، آيات 18 و 20)
خيانت در امانت (انفال، آيات 27 و 28)، بازماندن از جهاد و رها كردن پيامبر و مجاهدان (توبه، آيه 24) غفلت از خدا و تمرد از فرمان خدا و پيامبر (همان و منافقون، آيه 9) و مخالفت با حق و حقيقت (زخرف آيات 30 و 31) از جمله آثار دلبستگي به مال است.
از اين فراتر كساني كه گرفتار آزمندي و حرص مال هستند نه تنها اين گونه رفتارها را در پيش مي گيرند بلكه چنان دلبسته مي شوند كه ديگر خدا را فراموش كرده و با شكست در آزمون هاي الهي (فجر، آيات15 و 20) زيان و خسران ابدي را براي خود رقم مي زنند. (منافقون، آيه9)
مصاديقي از مال حرام
چنان كه گفته شد، دلبستگي به مال دنيا به عنوان تأمين كننده مهم نيازهاي مادي انسان و نيز زينت زندگي دنيا، امري طبيعي و غريزي و گرايش طبيعي است و تلاش براي تحصيل مال و ثروت امري مذموم و ناپسند بشمار نمي رود، بلكه از مصاديق تلاش و جهاد در راه خدا شمرده مي شود، چراكه انسان مأموريت دارد تا با تلاش خويش، جهان مادي را آباد كند (هود، آيه60) پس گردآوري مال حلال و پاك، به عنوان يك مأموريت الهي مطرح است و اگر كسي از تلاش در اين حوزه بازايستد مي بايست او را متهم به كوتاهي در انجام وظيفه الهي كرد.
اما مشكل آن است كه اين دلبستگي به شكل افراطي برخي را از حق دور مي سازد و آنان را به آزمندي گرفتار مي كند و اجازه نمي دهد تا در مسير آفرينش گام بردارند و به حق و عدالت زندگي خود را سامان دهند، بلكه روحيه تجاوزگري پيدا مي كنند و لذا به جاي كسب مال مشروع به راه هاي كسب مال از راه حرام كشيده مي شوند.
از مهمترين مصاديق مال حرام مي توان به رشوه اشاره كرد. كساني كه در مراكز قدرت و تصميم گيري هستند، در معرض اين نوع كسب حرام مي باشند. قاضيان و مسئولان و كارگزاران حكومت با گرفتن رشوه ممكن است حق كسي را ضايع كرده و يا از حقوق بيت المال به جيب كساني بريزند كه اقدام به سوءاستفاده كرده اند. خداوند كسب مال از راه رشوه را حرام و ننگ آور دانسته و در آيه42 از سوره مائده با نام بردن اين مال به سحت، از ننگ و پليدي آن ياد كرده است. (مفردات الفاظ قرآن كريم، ص400، ذيل واژه سحت) خداوند به صراحت بيان مي كند كساني كه گرفتار كسب حرام و رشوه هستند با اين كار نه تنها حرام خواري را بر خود هموار مي كنند بلكه عار و ننگ را بر خود بار مي كنند. (مائده، آيات42و 62)
غصب اموال مردم و تصاحب آن از طريق ناحق از ديگر مصاديق كسب و تحصيل مال حرام است كه در آيات10 و 29 سوره نساء و 79 سوره كهف به آن اشاره شده است.
قمار (بقره، آيه219، مائده، آيات90 و 91)، سرقت (مائده، آيه38؛ ممتحنه، آيه12)، كم فروشي(اعراف، آيه 85؛ هود، آيه85؛ مظففين، آيات1 نت3)، مال ربوي و نزول خواري (بقره، آيات 275تا 279)، مال يتيم (اسراء، آيه34، نساء، آيه10)، كسب مال از راه باطل (بقره، آيه 188، نساء، آيات 29 و 34 و 161؛ توبه، آيه32)، مال مصرف شده در فحشاء و بي عفتي (نساء، آيه34؛ نور، آيه33) و كسب مال از راه دروغ (بقره، آيه188، تفسير نورالثقلين، ج1، ص176، حديث615) از ديگر مصاديق مال حرام است كه در آيات قرآني به آن اشاره شده است.
آثار وضعي حرامخواري ازنظر روايات
در روايات، آثار وضعي حرام خواري، مورد توجه قرار گرفته است. اين آثار نه تنها در زندگي حرام خوار بلكه در نسل هاي او نيز ادامه مي يابد. پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود: «العباده مع اكل الحرام كالبناء علي الرمل؛ عبادت، همراه حرام خواري همانند بناي ساختمان، بر شن هاي روان است. (بحارالانوار، ج103، ص61) حضرت علي(ع) خطاب به كميل مي فرمايد: اي كميل! زبان از دل سرچشمه مي گيرد و دل با غذا قوام مي يابد، پس در چيزي كه جسم صفحه جانت با آن تغذيه مي شود، به خوبي دقت كن كه اگر حلال نباشد، خداوند متعال تسبيح و شكرت را نمي پذيرد. (بحارالانوار، ج77، ص275) در اين حديث، به اثر رواني حرامخواري اشاره شده است.
امام حسين(ع) در خطبه روز عاشورا به مردمي كه به جنگ او آمده بودند فرمود: فقد ملئت بطونكم من الحرام و طبع علي قلوبكم؛ شكم شما از مال حرام پر شده (بحارالانوار، ج 54 ص8) همين گناه باعث شد دست به گناه عظيمي همچون كشتن امام بزنند، به همين جهت در تعاليم ديني برحلال خوري تأكيدشده و مقدمه عمل صالح شمرده شده است.
رسول خدا(ص) فرمودند: اذا وقعت اللقمه من حرام جوف العبد لعنه كل ملك في السماوات و في الارض؛ هرگاه لقمه اي حرام در شكم بنده اي از بندگان خدا قرارگيرد، تمام فرشتگان زمين و آسمان او را لعنت مي كنند (الدعوات، ص52)؛ يعني دوري رحمت الهي را از او درخواست مي كنند. شايد علتش اين باشد كه دست به دعا برمي دارند و به خداوند متعال عرضه مي دارند كه خدايا اين شخصي كه غرق در نعمت هاي حلال توست اما دست به حرام درازكرده را از آن حلالهاي بي شمارت محروم كن!
آثار منفي حرامخواري در وجود شخص خلاصه نمي شود، بلكه در نسل او نيز استمرار مي يابد. امام صادق(ع) مي فرمايد: كسب الحرام يبين في الذريه؛ آثار كسب حرام در نسل آدمي آشكار مي شود؛ (فروع كافي، ج1، ص363) زيرا كسي كه از راه نامشروع مال جمع كند، دراثر تغذيه، حرام، زمينه، گمراهي را در فرزندانش آماده مي كند و خودش هم نمي تواند به راه مستقيم هدايت شود.
از مرحوم «كربلايي كاظم فراهاني» كه خداوند به او عنايت فرموده بود و بدون اينكه سواد داشته باشد، تمام سي جزء قرآن را يكباره حفظ شده بود، نقل مي كنند كه: طلاب مدرسه فيضيه قم او را دعوت مي كردند و از او سؤالاتي در مورد قرآن مي كردند و او همه سؤالات را جواب مي داد.
گاهي هم بعضي او را به صرف ناهار دعوت مي كردند و او مي پذيرفت ولي مي ديدند گاهي بعد از خوردن غذا از آن محل خارج مي شود و با داخل كردن انگشت در حلق خود سعي مي كند غذاها را از شكم خارج كند.
از او مي پرسيدند چرا اين كار را مي كني؟! مي گفت: «غذايي كه خوردم حلال نبوده، نور قلبم كم شده، ديگر نمي بينم.»
اثر غذاهاي حلال در سبكي و نور باطن و توجه به عبادات و نيز اثر غذاهاي حرام در سنگيني و كدورت و كسالت در عبادات به خوبي مشهود است و لذا در روايات بسياري بر كسب حلال و اجتناب از حرام تأكيد شده كه به گوشه اي از آن اشاره مي كنيم.
رسول خدا(ص) در سه روايت چنين فرموده اند:
1- عبادت هفتاد جزء است كه بهترين جزء آن طلب روزي حلال است.
2- هر كس لقمه حلال بخورد، فرشته اي بالاي سر او مي ايستد و براي او طلب مغفرت مي نمايد تا زماني كه از خوردن دست بكشد.
3- هر كس غذاي حلال بخورد خداوند قلب او را تا چهل روز نوراني مي گرداند.
در مورد اجتناب از غذاي حرام و كسب حرام هم روايات زيادي از رسول خدا(ص) آله و سلم وارد شده از آن جمله:
1- هر كس از راه غير حلال مالي به دست آورد، توشه اش به سوي آتش است.
2- خداي تعالي مي فرمايد: «هر كس توجهي نكند كه از چه راهي درهم و دينار به دست مي آورد من هم توجهي نمي كنم كه از چه دري او را داخل آتش كنم.»
3- وقتي لقمه حرام در شكم كسي واقع شد، هر فرشته اي در آسمانها و زمين او را لعنت مي كنند.
از مجموعه اين احاديث روشن مي شود كه انسان بايد در كسب روزي خود دقت كند تا حلال باشد و در نتيجه غذايي كه مي خورد حلال باشد تا اثرات آن در قلب و روح او، نورانيت و لطافت ايجاد كند و عباداتش مقبول درگاه حضرت حق واقع گردد.
سعدبن عبدالله مي گويد در زمان امام حسن عسكري(ع) با احمدبن اسحاق كه از وكلاي آن حضرت بود، بر ايشان وارد شديم و مشاهده كرديم كه حضرت مهدي «روحي فداه» هم حضور دارند. احمدبن اسحاق، صد و شصت كيسه از وجوهات كه شيعيان فرستاده بودند، در مقابل امام حسن عسكري گذاشت.
امام يازدهم به فرزند خويش فرمودند: عزيزم اين وجوه را بردار.
امام زمان «روحي فداه» گفتند: آيا شايسته است كه دست پاك من به بعضي از اين مال هاي حرام برخورد كند؟
فرمودند: حلال و حرام را از هم جدا كن. راوي مي گويد: حضرت صاحبان آن صد و شصت كيسه را نام بردند، مقدار پول موجود در هر كيسه را فرمودند، وجوه حلال را از وجوه حرام جدا كردند و كيسه هايي كه در آن به سبب گران فروشي، اجحاف و نظاير آن، مال حرام وجود داشت، برگرداندند و فرمودند: اين وجوه به درد ما نمي خورد.
رسول خدا(ص) فرمودند: من اكل لقمه حرام لم تقبل له صلاه اربعين ليله ، نماز كسي كه لقمه اش حرام است تا چهل روز از ارزش چنداني برخوردار نيست و تا چهل روز دعاي او مستجاب نمي گردد و هر مقدار از بدن كه پرورش يافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است. (بحارالانوار، ج63 ص 413)
در حديثي قدسي آمده است كه خداوند متعال مي فرمايد: فمنك الدعاء و علي الاجابه فلا تحجب عني دعوه الا دعوه آكل الحرام، بنده من! تو دعا كن، من اجابت مي كنم. بدان كه تمام دعاها به پيشگاه اجابت من مي رسد، مگر دعاي كسي كه مال حرام مي خورد. (عده الداعي و نجاح الساعي، ص 931)
شخصي به محضر رسول خدا شرفياب شد. به آن حضرت عرض كرد كه دوست دارم دعايم مستجاب شود، چه كنم؟ پيامبر خدا به او فرمود: طهر ماكلك و لاتدخل بطنك الحرام، لقمه ات را پاك كن تا مبادا به حرامي آلوده باشد و مراقب باش هيچ نوع حرامي را مصرف نكني. (همان)
رسول خدا(ص) فرمود: كسي كه كسبش حرام است خداوند هيچ كار خيري را از او نمي پذيرد، چه آن كار صدقه باشد چه آزاد كردن بنده، حج باشد يا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش اين كارها، گناه براي او ثبت مي كند، و آنچه پس از مرگش باقي مي ماند توشه دوزخ او خواهد بود. (ثواب الاعمال، ص 282)
امامان معصوم(ع) با سيره و رفتار زندگي خود بر آن بودند تا مردم را به حلال خواري و كسب روزي حلال سوق دهند. آنان با سنت و سيره خود در اصلاح اين امر مي كوشيدند، چنان كه حضرت شعيب(ع) در مبارزه با حرام خواري تلاش كرد و تمام همت و توان خويش را مصروف آن ساخت.محمدبن منكدر گفت: روز بسيار گرمي به اطراف مدينه رفته بودم. ديدم حضرت باقر(ع) به همراه دو خدمتكارش مشغول كار است. با خود گفتم: «يكي از بزرگان قريش در اين ساعت از روز و با اين حالت، در طلب دنيا؟! چه كار ناشايستي! اكنون مي روم و او را نصيحت مي كنم.»
جلو رفتم و سلام كردم. او در حالي كه از خستگي نفس نفس مي زد و عرق از سرو رويش مي ريخت، جواب سلامم را داد.
گفتم: «خدا كار شما را اصلاح كند! شما كه يكي از بزرگان قريش هستيد، در اين ساعت گرم، با اين حال و وضع، در طلب دنيا آمده ايد؟ اگر مرگ در اين حال به شما برسد چه جوابي خواهيد داشت؟!»
فرمود: «به خدا قسم اگر مرگ در اين حال به من برسد، مرا در حال اطاعت خداي تعالي مي يابد چون در حال كسب مال حلال هستم و با اين كار مي خواهم احتياجات خود و اهل و عيالم را برآورم و به مردم، محتاج نباشم. بايد از زماني ترسيد كه مرگ فرا برسد و در حال معصيت خدا باشيم.»
عرض كردم: «خداوند شما را مورد رحمت خود قرار دهد! من مي خواستم شما را نصيحت كنم، ولي شما مرا نصيحت كرديد.» (بحارالانوار، ج 64، ص782، ح5)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا