اجتماعیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

بهار طبيعت؛ نسيمي از رستاخيز خلقت

samamosانسان درزندگي خود همواره با تحولات و تغييرات شگرفي مواجه مي شود. اين تحولات هم در درون و هم در بيرون و نيز، درجسم و هم درجان و روان او رخ مي دهد. تغييرات و تحولاتي چون علم و جهل، سلامت و بيماري، مرگ و زندگي، فصول چهارگانه طبيعت براي آدمي پرسش هاي بسياري را پديد مي آورد كه نخستين آن فلسفه زندگي و حيات است. اينكه از كجا آمده ام، به كجا مي روم و آمدنم بهر چه بود، مهم ترين پرسش هاي هر انساني است.

هر كس به فراخور بينش و نگرش خود يعني بهره مندي از خرد و وحي، پاسخي به اين پرسش هاي ذهني خود مي دهد و فلسفه زندگي اش را درچارچوب اين پاسخ ها سامان مي دهد. اين گونه است كه رفتار آدمي درزندگي، متناسب با پاسخ هايي است كه به اين پرسش هاي فلسفي داده است.

از اين رو مي توان گفت كه هركسي اهل فلسفه است و فلسفي مي انديشد و درچارچوب فلسفه اي زندگي مي كند.

از آموزه هاي قرآني برمي آيد كه خداوند هستي را به گونه اي آفريده كه هركسي با كوچك ترين مراجعه به درون خود و يا نگاهي به بيرون از خود يعني آيات انفسي و آفاقي بتواند به آساني و سادگي پاسخ هاي شايسته اي براي پرسش هاي خود بيابد. از جمله پاسخ هاي آماده براي انسان، تحولات و تغييراتي است كه در طبيعت رخ مي دهد و فصول را پديد مي آورد. نگاهي به اين آيات آفاقي و نشانه هاي بيروني مي تواند پاسخ هاي مناسب را براي آدمي داشته باشد؛ چرا كه دراين آيات فصول طبيعت، فلسفه زندگي جلوه گري مي كند و زندگي و مرگ و حيات مجدد را به نمايش مي گذارد. از اين رو آيات قرآني سرشار از سفارش هايي است كه به توجه يابي و عدم غفلت در اين آيات تاكيد مي كند.

نويسنده دراين مطلب با مراجعه به آموزه هاي قرآني بر آن است تا نشان دهد كه چگونه اين آيات فصول طبيعت مي تواند، پاسخ فلسفي به پرسش هاي بنيادين و اساسي انسان درباره آمدن و بودن و رفتن و فلسفه زندگي بدهد.

طبيعت، عبرت آموز خردمندان

انسان وقتي به خود و پيرامون مي نگرد، از اين همه تغييرات و تحولات دروني و بيروني شگفت زده مي شود. او از همان آغاز، سلامتي را همراه با درد و رنج بيماري تجربه مي كند.

گاه در اوج بشاشت و طراوت و شادابي است و گاه ديگر زردرو، رنجور و بيمار درگوشه اي مي نالد. وقتي به انسان ها و ديگر آفريده هاي الهي در طبيعت مي نگرد، مرگ را در آغوش زندگي نظارگر مي شود، گويي اين دو همزاد، همواره با هم نفس مي كشند و در آغوش هم تنيده اند.

ما هر روز با گل و گياهاني مواجه هستيم كه مي رويد، رنگ هاي گوناگون چشم نوازش آدمي را مسحور زيبايي خود مي كند و به همان سرعت كه روييده و جلوه گري كرده، زرد و پژمرده مي شود و بادي آن را از جا بر مي كند و در سوزش تند آفتاب و باد و باران، خشك و بي جان مي شود و نيست و نابود مي گردد. (حديد، آيه 20 و آيات ديگر)

اين تغيير و تحولات در هستي، به ويژه زندگي و مرگ، آدمي را به تفكر و انديشه اي ژرف فرو مي برد؛ چرا كه مي بيند همان گونه كه گياهان و جانوران و ديگر آفريده هاي هستي، زندگي و مرگ دارند، آدمي نيز با مرگ دست به گريبان است و روزي مي رسد كه آدمي در اين كارزار پشتش به فشار مرگ مي شكند و بر خاك مي افتد. اين همزادي و هم آغوشي مرگ و زندگي، اين پرسش را براي او مطرح مي كند كه مرگ چيست؟ آيا مرگ نيستي و نابودي است؟ آيا زندگي را پاياني به نام مرگ است به گونه اي كه ديگر او زندگي را دوباره تجربه خواهد كرد، يا اينكه مرگ فرآيندي از تحول و تكامل است و آدمي از حالتي به حالتي ديگر مي رود؟

فلسفه زندگي و مرگ از ديدگاه كوته بينان و خردمندان

عده اي از انسان ها با پاسخي ناقص به اين پرسش ها، فلسفه اي را براي زندگي خود مي نويسند كه در چارچوب آن، برنامه هاي آدمي بسيار محدود خواهد بود. به اين معنا كه اگر در طبيعت، حيات مجددي است اين حيات مجدد از آن ديگري است؛ چرا كه با مرگ گياه و جانور، نسل او از تخم و تركه اش باقي مي ماند، ولي خود شخص شخيص وي نابود و نيست مي شود و ديگر زندگي مجدد را تجربه نخواهد كرد. از اين رو مرگ را به معناي نيستي دانسته و دنيا را آغاز و پايان راه مي داند. بر همين اساس است كه به زندگي دنيوي دلبسته مي شود و مي كوشد در اين زمان كوتاه زندگي كام خود را به كامل ترين شكل برآورده سازد. از اين رو به دنيا بسيار حريص است و تمام اهتمام و همت خويش را مصروف اين معنا مي كند كه به بهترين شكل از زندگي بهره برد و در جمع آن چيزي كه سعادت مي داند تلاش نمايد. اين گونه است كه همه چيزهايي كه امنيت و آرامش و آسايش او را تأمين مي كند، در دستور كار قرار مي گيرد و حتي با ستمگري در حق ديگران و تباه سازي طبيعت، مي كوشد تا غنيمت خود را از زندگي بستاند و حق خود را به دست آورد و كام خويش را صباحي چند شيرين كند.

در مقابل، خردمنداني هستند كه با تعقل و خردورزي از اين ظاهر فريبنده، فراتر مي روند و از زاويه ديدي ديگر به مسئله مي نگرند، آنان با نگاه به پيچيدگي آسمان و زمين و آفرينش به اين نكته مي رسند كه اين كتاب دنيا، فراتر از دنياي مادي مي بايست دفتر يا دفاتر ديگري داشته باشد و اين نسخه دنيا تنها تك نسخه نيست كه بگوييم دنيا همان اول و آخر زندگي است و زندگي را تنها در همين دنيا محدود سازيم.

اينان با تدبر و تفكر در آيات آفاقي در مي يابند كه خداوندگاري فرزانه و دانا و توانا اين دنيا را آفريده است؛ و چون خداوند داراي فرزانگي و حكمت است، هرگز بي حكمت و هدفي دنيا را به وجود نياورده است. از اين رو در انديشه حكمت و فلسفه خلقت و آفرينش هستي مي روند و در پاسخ به آن به فلسفه زندگي بشر نيز مي رسند.

اين خردمندان خردورز در پاسخ به فلسفه آفرينش و زندگي، پاسخ هاي كلي را در درون خود مي يابند و با مراجعه به فطرت خويش مي بينند كه بايد در چارچوب اصول عقلاني و عقلايي، زندگي خود را سامان دهند و در جست وجوي كمالات و فضايل و زيبايي ها بروند و از نواقص و رذايل و زشتي ها بگريزند. ساماندهي زندگي در اين چارچوب به ايشان كمك مي كند تا گام هاي بلند آغازين را براي زندگي هدفمند بردارند و در جست وجوي فلسفه غايي زندگي تلاش كنند.

پاسخ كلي كه عقل و فطرت به اين خردورزان مي دهد، پديده اي به نام رستاخيز است؛ زيرا در مي يابند كه دنيا به سبب محدوديت هايش نمي تواند هدف نهايي آفرينش باشد؛ پس مي بايست براي رسيدن به هدف نهايي آفرينش در مسير فطرت و عقل حركت كنند و تلاش نمايند.

اين پاسخ هاي كلي را خردورزان از راه تفكر در آيات آفاقي و انفسي درمي يابند. از اين رو خداوند فرمان مي دهد تا در اين دو دسته از آيات الهي براي فهم فلسفه زندگي تدبر و تفكر كنند. (فصلت، آيه53؛ روم، آيه8؛ ذاريات، آيات20 و 21)

با اين همه، عقل هرچه توانايي داشته باشد در پاسخ به بسياري از مسايل بويژه در جزئيات ناتوان است؛ بنابراين نيازمند وحي و هدايت هاي خاص الهي است تا به عنوان عقل بيروني به مدد عقل دروني آيد و آدمي را نسبت به حقايق ژرف تر روشن نمايد. براين اساس خردمندان كه تقواي عقلاني را با بهره گيري از فطرت و عقل در پيش گرفته بودند مي توانند از اين وحي بهره مند شوند و وحي را به عنوان مكمل عقل بپذيرند و بدان ايمان آورده و در چارچوب وحي عمل كنند؛ زيرا ايشان عقل و وحي را مويد يكديگر مي يابند. (بقره، آيات1تا 5و آيات ديگر)

به هرحال، طبيعت و آيات آفاقي و انفسي براي خردورزان مايه علم و دانش و عبرت است و ايشان با عبور از ظاهر آيات آفاقي و انفسي، به حقايق برتري دست مي يابند كه در ژرفاي اين ظاهر نهان است. اين گونه است كه فلسفه اي براي زندگي خويش مي سازند كه مبتني بر دو بخش ديگر، پيش از دنيا و پس از دنيا است. بنابراين، براي اين خردورزان خردمند، دنيا، كتابي است كه پيش و پس آن در چشم دنيايي، ظاهر نيست هرچند كه به چشم بصيرت قلب و عقل، هويدا و آشكار است.

اين خردورزان، زندگي دنيايي را بخشي از هستي مي شناسند و آن را گذرگاهي به سوي جهاني ديگر مي دانند، لذا به دنيا به عنوان يك معبر و گذرگاه مي نگرند و به همان اندازه به آن اهتمام مي ورزند و ظاهر فريبنده دنيا را عامل غفلت خويش از زندگي آن جهاني نمي گيرند و خود را به دنيا مشغول و دلخوش نمي دارند و سعادت دنيايي را تنها بخشي كوچك از حقيقت سعادت كامل مي دانند.

ازنظر اينان، مرگ و زندگي گياهان، خود گواهي روشن بر حقيقت معاد و رستاخيز و زندگي در جهاني ديگر است؛ زيرا خداوندگاري فرزانه و دانا و توانا، همان گونه كه مرگ را به اين گياهان مي چشاند ولي حيات و زندگي مجددي به آنها مي دهد. پس در توان خداوندي است كه در سراي ديگر و جهان اخروي، جان را مردگان برگرداند و ايشان را دوباره برانگيزاند؛ چرا كه مي بيند كه انسان را غير از كالبد جسماني، رواني است كه ميرا نيست و آنچه مير است تنها كالبد جسماني و مادي اوست؛ چراكه بارها خود مرگ را در هنگام خواب، با جدايي روان از كالبد تجربه كرده و زندگي مجدد را چشيده است. (زمر، آيه42)

عبرت هاي رستاخيز طبيعت

خداوند در آيات بسياري به مسأله رستاخيز انسان توجه مي دهد؛ زيرا توجه يابي و تذكر دايمي انسان به رستاخيز و معاد، به معناي تغيير مهم در بينش و نگرش آدمي است به گونه اي كه فلسفه زندگي انسان در دنيا به طور كامل دگرگون مي شود و رفتارهايش در دنيا نسبت به خود و دنيا و ديگران به گونه اي ديگر تغيير ماهيت مي دهد. كسي كه آخرت را پذيرفته، داراي فلسفه اي خواهد بود كه دنيا را به عنوان پل و گذرگاه مي بيند و مي خواهد به گونه اي عمل كند تا در آخرت زندگي متناسب داشته باشد؛ از اين رو تلاش مي كند كه نظر آفريدگار و پروردگارش را در هر زمينه كوچك و بزرگ داشته باشد و زندگي خود را براساس آن برنامه الهي سامان دهد.

بسياري از مردم هر چند كه به رستاخيز باور دارند، ولي به سبب اشتغال به دنيا و وسوسه هاي شيطاني و زيبايي هاي فريباي دنيا، از هدف غافل مي شوند و برخلاف برنامه هاي رشدي عقل و وحي، رفتار مي كنند. از اين رو خداوند در اشكال گوناگوني، همواره هشدارهاي متعددي را براساس سطح درك و فهم گوناگون انسان ها، ارسال مي كند. اين هشدارها در طبيعت دروني و بيروني ما فراوان يافت مي شود. سيگنال هاي آن را مي توان به سادگي از همه سو دريافت كرد و هشدارها و انذارهاي گوناگون را ديد و شنيد و بيدار و هوشيار شد. البته اين در صورتي است كه انسان با گناهان بسيار دريچه ارتباطي خود را مسدود نكند و پرده بر گوش و چشم نيفكند و قلب را مهمور و مختوم نسازد. (بقره، آيات 8 تا 10، مطففين، آيه 14 و آيات ديگر)

سيگنال هايي كه خداوند به عنوان تذكر و يادآوري از هدف خلقت و آفرينش انسان و معاد و رستاخيز مي فرستد در طبيعت بهاري و رستاخيز گياهان به سادگي قابل ردگيري و دريافت است.

خداوند در آياتي از جمله آيه 57 سوره اعراف بيان مي كند كه با نگاهي به رستاخيز گياهان كه همواره در برابر چشمان شما اتفاق مي افتد شما نه تنها مي بايست به اصل رستاخيز ايمان بياوريد بلكه از اين تذكرات پياپي درس بگيريد و از غفلت درآييد. از اين رو خداوند نزول باران و سرسبزي و زنده شدن زمين هاي خشك و مرده را به عنوان يك تذكر جهت يادآوري رستاخيز جان آدمي مي داند و آن را نشانه اي براي قدرت خداوند در احياي مردگان معرفي مي كند.

در آيات ديگري مي فرمايد: اي مردم، اگر از روز رستاخيز در ترديد هستيد، ما شما را از خاك و سپس، از نطفه، آنگاه از لخته خوني و سپس از پاره گوشتي گاه تمام آفريده گاه ناتمام، بيافريده ايم تا قدرت خود را برايتان آشكار كنيم و تا زماني معين هر چه را خواهيم در رحمها نگه مي داريم آنگاه شما را كه كودكي هستيد بيرون مي آوريم تا به حد زورمندي خود رسيديد. بعضي از شما مي ميرند و بعضي به سالخوردگي برده مي شوند تا آنگاه كه هر چه آموخته اند فراموش كنند و تو زمين را فسرده مي بيني و وقتي باران بر آن بفرستيم، در اهتزاز آيد و نمو كند و از هرگونه گياه بهجت انگيز بروياند. اين قدرت نماييها بدان سبب است كه خدا خود حق است و اوست كه مردگان را زنده مي كند و هم اوست كه بر هر چيزي تواناست.(حج، آيات 5 و 6)

همچنين در آيات 48 تا 50 سوره روم مي فرمايد: خداست كه بادها را مي فرستد تا ابرها را برانگيزد و چنان كه خواهد در آسمان بگسترد و آن را پاره پاره كند و ببيني كه باران از خلال ابرها بيرون مي آيد و چون باران را به هر كه خواهد از بندگانش برساند شادمان شوند… پس به آثار رحمت خدا بنگر كه چگونه زمين را پس از مرگش زنده مي گرداند. در حقيقت، هم اوست كه قطعا زنده كننده مردگان است و اوست كه بر هر چيزي تواناست.

همين معنا در آياتي ديگر چون آيه 39 سوره فصلت و 11 سوره زخرف و نيز آيات 9 تا 11 سوره ق بيان شده است تا مردم دريابند كه همواره در برابر چشمان ايشان رستاخيز تحقق مي يابد و نبايد نه تنها در تحقق آن ترديد كنند بلكه مي بايست همواره هوشيار و بيدار باشند و از اصل هدف زندگي هرگز غافل نشوند؛ زيرا اين غفلت موجب مي شود تا انسان فرصت محدود و كوتاه و غيرقابل تكرار عمرش را به امور فرعي و دنيوي مشغول كند و از اصل بازماند و دچار زيان و خسران جبران ناشدني شود.

بهار به سبب آنكه اين تغييرات و تحولات را به خوبي نشان مي دهد، فرصت بي نظيري براي درك و فهم حقيقت زندگي دنيوي و رستاخيز است. انسان ها بايد با بردن كودكان خويش به درون طبيعت و گردشگري در آن، اين فرصت را به كودكان بدهند تا با حقيقت زندگي آشنا شوند. كودكان با حضور در طبيعت و طبيعت گردي در بهار ضمن بهره گيري از زيبايي هاي طبيعت و رنگ هاي چشم نواز و تنوعات روح افزاي آن (يونس، آيه 24؛ حج، آيات 5 و 63؛ نمل، آيه 60؛ فاطر، آيه 27؛ زمر، آيه 21) مي توانند با حقيقت مرگ و زندگي آشنا شوند. در اين ميان والدين مي توانند با تبيين درست مفاهيم زندگي و فلسفه و هدف آن، كودك را به گونه اي بپرورانند كه همواره از طبيعت درس هاي گوناگوني بگيرد و در آينده گرفتار غفلت نشود. سرگرم كردن كودكان با طبيعت و انتقال مفاهيم بنيادين فلسفي بهترين فرصت براي بزرگ ترها و كودكان است. باشد با استفاده از رستاخيز طبيعت خود را براي ابديت ديگر در جهان ديگر آماده كنيم و هرگز ظاهر فريباي طبيعت دنيوي ما را مخلد در زمين نكند و آسايش و آرامش كوتاه آن را با آسايش و آرامش ابدي و خوشبختي جاودانه، هم سنگ نشماريم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا