اعتقادی - کلامیتاریخیروان شناسیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

راه سبك سازي مصيبت وگرفتاري از نظر امام هادي(ع)

samamosبه مناسبت 15 ذيحجه سالروز ولادت دهمين هادي امت(ع)
انسان همواره در زندگي گرفتار مصيبت هاي گوناگوني است؛ دردها و رنج هايي كه برخي از آنها ريشه در آزمون الهي و ابتلائات و امتحانات خداوندي دارد و برخي ديگر ريشه در گناهان و خطاهاي انساني.
با اين همه هر كسي دوست دارد تا گرفتار مصيبت نشود و اگر به طور طبيعي گرفتار آن شد، به شكلي آن را بر خود آسان و سبك نمايد و از اين آزمون يا كيفر الهي به سلامت و سربلند بيرون آيد، بي آنكه آثار سوء و بد آن وبال ابدي انسان شده و شقاوت آدمي را سبب شود.
اهل بيت(ع) از جمله امام هادي(ع) به عنوان پيشوايان هدايت انسان به سوي راه راست سعادت ابدي، براساس آموزه هاي وحياني، راه هايي را بيان كرده اند كه نويسنده در اين مطلب به يكي از آنها اشاره مي كند.

انسان در چنبره مصائب و بلايا
زندگي انسان در دنيا همواره در چنبره اي از مشكلات، مصائب و بلاياست و انسان هرگز نمي تواند رنگ خوشي، آسايش و آرامش كامل را در دنيا به خود ببيند؛ زيرا از سويي دنيا محل تضاد و تزاحم است و هرگز نمي توان اميد داشت كه هيچ تضاد و تزاحمي مانع از سير و حركت طبيعي نشود و كارها همواره بر آساني باشد و از سوي ديگر، گاه آزمون هاي الهي و گاه ديگر كيفرهاي خداوند كه نتيجه طبيعي خطاها و گناهان ماست انسانها را در برمي گيرد.
به هر حال، انسان در دنيا براي ابديت ساخته مي شود؛ زيرا انسان موجودي است كه مي بايست سير كمالي خويش را در دنيا با تلاش و مجاهدت هاي خود بپيمايد و صفات كمالي سرشته در ذات خود را در اين آزمون ها و بلاها تجلي و ظهور بخشد؛ زيرا تا زماني كه امور به طور طبيعي پيش مي رود، انسان تنها به همان داشته هاي ظاهري خود بسنده مي كند و تلاشي براي شناخت ديگر توانايي ها و استعدادهايش انجام نمي دهد؛ اما هنگامي كه گرفتار مشكل و مصيبتي مي شود در آن زمان است كه براي رهايي، از همه وجود خويش بهره مند مي شود و مي كوشد تا در خود و استعدادهاي خود راهي براي رهايي بيابد. اين گونه است كه در مشكلات و مصيبت ها انسان، خود واقعي خويش را آشكار مي كند و نشان مي دهد كه تا چه اندازه از علم و قدرت بهره مند است.
بنابراين، يكي از اهداف و فلسفه هايي كه براي مشكلات و مصيبت ها مي توان بيان كرد، بروز و ظهور توانايي هاي نهفته در انسان است.
البته چنانكه گفته شد، برخي از مصيبت ها نتيجه طبيعي رفتارهاي ماست؛ زيرا هر خطا هر چند از روي ناداني و جهالت، آثار طبيعي و وضعي دارد. به عنوان نمونه اگر انسان نادانسته نوشيدني مسكري را به عنوان آب بنوشد، مستي به سراغ او خواهد آمد. يا اگر كسي نادانسته و ناخواسته داروي بيهوشي يا زهري را بخورد، آثار وضعي و طبيعي آن بيهوشي و مرگ خواهد بود. بنابراين، هر چند كه در خطا و اشتباه، شخص گناهي را مرتكب نشده و تكليفي بر او نيست و مجازات نمي شود، ولي به طور طبيعي مي بايست تبعات و پيامدهاي خطا و اشتباه خود را تحمل كند.
در برخي موارد، شخص عاقل و بالغ با علم و اختيار، كاري را كه غير شرعي يا غيرقانوني است مرتكب مي شود. به عنوان نمونه با سرعت غيرمجاز رانندگي مي كند يا چراغ قرمزي مي گذرد يا حرامي را مرتكب مي شود و شرابي مي نوشد. در اين صورت مجازات گريبانگير او مي شود و شخص دچار مصيبت و بلايي مي شود.
خداوند در آياتي چند بيان مي كند كه بيشتر مصيبت هايي كه انسان در زندگي دنيوي خود دچار آن مي شود، ريشه در گناهاني دارد كه مرتكب مي شود.
خداوند مي فرمايد: هر مصيبتي كه به شما برسد دستاورد خود شماست و خدا از بسياري از گناهان درمي گذرد.(شوري، آيه 3)
اين بدان معناست كه اگر خداوند مي خواست در همين دنيا مجازات گناهان ما را به شكلي كيفر دهد، جز مصيبت و بدبختي هيچ چيزي نداشتيم و تمامي زندگي ما سرشار از رنج و مصيبت و بلا بود و ديگر رنگ آسايش و آرامش را در دنيا تجربه نمي كرديم؛ ولي خداوند چون ارحم الراحمين است بر بندگان خويش رحم مي كند و تنها به برخي از گناهان ما را مي گيرد و مجازات مي كند تا به خود آييم و راه خويش را تغيير داده و مسير درست كمالي و هدايت را بپيماييم.
امام صادق(ع) ذيل اين آيه فرمودند: هر نكتب و بلا و حتي سردرد و بيماري كه براي انسان پيش مي آيد، بر اثر گناهان است و آنچه خداوند گذشت مي كند، از آنچه مؤاخذه مي كند بيشتر است.(بحارالانوار، ج73، ص 315) همچنين امام محمدباقر(ع) فرمودند: بر اثر گناه روزي، اندك و فقر، حاكم مي گردد. (همان، ص 318)
مصيبتهاي انسان، نتيجه عملكرد خود او
پس به سبب گناهاني كه ما در طول زندگي خود انجام مي دهيم، زمينه مصيبت و بلا را براي خود فراهم مي آوريم و كارهاي خودمان است كه باعث مي شود تا بلاهاي طبيعي از قبيل سيل و زلزله و خشكسالي زياد شود. حضرت علي(ع) خشكسالي را نيز بر اثر معصيت مي داند و مي فرمايد هيچ سالي كم باران تر از سال ديگر نيست، ولي خداوند آن را هر جا بخواهد هدايت مي كند، زيرا وقتي مردمي به معصيت و گناه روي آوردند، باران سهم آنها را به جاي ديگري مي برد.
يكي ديگر از آثار گناه، كوتاهي عمر است كه امام صادق(ع) در اين باره فرمودند: من يموت بالذنوب اكثر ممن يموت بالاجال؛ كساني كه به خاطر گناه مي ميرند بيش از كساني هستند كه به عمر طبيعي خود از اين جهان مي روند. (بحارالانوار، ج5، ص140)
اگر ما انسان ها تقوا پيشه مي كرديم زندگي ما خيلي بهتر و زيباتر از آن چيزي است كه ما در حال حاضر داريم. با نگاهي به داستان حضرت آدم(ع) و علت گرفتار شدن به مصيبت و شقاوت و بدبختي در دنيا مي توان دريافت كه اگر آن حضرت(ع) تقوا پيشه مي كرد و از ميوه درخت ممنوع نمي خورد، گرفتار شقاوت و مصيبت نمي شد و به سرزمين گرم و سوزان هبوط نمي كرد و گرفتار عرياني و گرسنگي و سوزش آفتاب تند و سوزان و درد و رنج هاي ديگر نمي شد. (طه، آيات 117 تا 120)
بنابراين، اگر ما نيز تقواي الهي را پيشه خود سازيم هرگز گرفتار بسياري از مصيبت ها و بلاياي به ظاهر طبيعي نمي شديم. از اين رو اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: اجتناب السيئات اولي من اكتساب الحسنات؛ پرهيز از بدي ها مقدم بر كسب نيكي هاست.(غررالحكم)
به سخن ديگر، خدا از شما كار نيك و خوب نخواسته بلكه ترك بدي را خواسته است. تو خودت بدي را ترك كن، كار نيك خودش تحقق مي يابد.
امام صادق(ع) در حديثي فرموده اند: ان المومن لينوي الذنب فيحرم الرزق؛ گاهي مومن انديشه گناه مي كند و همين موجب محروم شدن او از روزي مي شود. (بحارالانوار، ج70، ص 358)
حضرت مسيح(ع) نيز به پيروان خود مي فرمود: موسي بن عمران به شما دستور داد كه زنا نكنيد و من به شما امر مي كنم كه فكر زنا را نيز در خاطر نياوريد؛ چه برسد به اين كه عمل زنا را انجام دهيد. هر كس فكر زنا كند مانند كسي است كه در عمارت زيبا و رنگ آميزي شده اش آتش روشن كند، در اين صورت دود آتش رنگ خانه را تباه كند، اگر چه خانه نسوزد.(بحارالانوار، ج14، ص 331)
به هر حال، بسياري از مصيبت هايي كه انسان دچار آن مي شود، ريشه در خطاها، اشتباهات و گناهان دانسته و نادانسته اي دارد كه انجام مي دهد.
خداوند در آيه 117 سوره آل عمران «گناه» را از مهم ترين عوامل نابودي كشاورزي و كشت معرفي مي كند. در اين آيه توضيح داده مي شود كه چگونه بادهايي كه مي بايست براي بهره وري گياهان باشد، به بادهاي آفت زا تبديل مي شود؛ چرا كه انسان با ظلم به نفس يعني گناه (مجمع البيان، ج1 و 2، ص818) موجبات خشم الهي را فراهم مي آورد و خداوند نيز به كيفر گناهان بندگان، بادهاي مفيد را به بادهاي زيانبار تبديل مي كند.
در آيات قرآني بر اين نكته تأكيد بسيار شده كه طغيانگري بشر از مهم ترين عوامل نابودي كشاورزي و زراعت است. (قلم، آيات 19تا31) در نتيجه اين طغيانگري و فرار از اطاعت و عبوديت است كه بسياري از مشكلات براي بشر فراهم مي آيد و مهم ترين ابزار زندگي و بقاي بشر با بحران كمبود و قحطي مواجه مي شود. اين گونه است كه كفر (كهف، آيات 32 تا 42) و غفلت از خدا و ياد و تسبيح او (قلم، آيات 20 و 28) و نيز ناسپاسي و كفران نعمت (سباء، آيات 15 و 16) نظام كشت و زراعت را به هم مي ريزد و هرگونه كار و مديريت بشر بي نتيجه مي ماند.
از آيات 32 تا 42 سوره كهف همچنين برمي آيد كه نوع رفتار آدمي در زندگي چون غرور و خودبيني به جاي خدابيني و تكبر نيز مي تواند تأثيرات شگرفي در كشت و كشاورزي به جا گذارد. تكبر و خودبيني بشر و غفلت از خداوند و اين كه اوست كه نعمت هايي چون غذا و محصولات كشاورزي را در اختيار او مي گذارد، موجب مي شود كه كشاورزي با بحران مواجه شود. انسان بايد دريابد كه عامل اصلي، تنها مديريت و كار بشر نيست، بلكه فراتر از آن اطاعت و عبوديت اوست كه موجبات جلب نعمت و بركت زايي را فراهم مي آورد.
به هر حال، انسان پيش از اينكه طبيعت و يا روزگار را سرزنش يا حتي خدا را مخاطب قرار دهد كه چرا گرفتار اين همه بلا و مصيبت است، مي بايست خودش را مخاطب قرار داده و سرزنش كند كه عامل بسياري از مصيبتها و بلايايي است كه خود و ديگران بدان مبتلا مي شوند. در حقيقت از ماست كه بر ماست. بي گمان سخن ابليس در اين باره راست و صادق است كه به انسان خطاب مي كند برويد خودتان را سرزنش كنيد به جاي آنكه مرا سرزنش كنيد كه شما را گمراه و دچار شقاوت و مصيبت و بدبختي كرده ام؛ چرا كه ابليس و ياران او تنها وسوسه گران هستند و اين انسان است كه زمينه انجام كار زشت و بد و گناه را دارد و با يك دعوت از هول حليم در ديگ گناه مي افتد: فلاتلوموني و لوموا انفسكم؛ خودتان را سرزنش كنيد، مرا سرزنش نكنيد (ابراهيم، آيه22)
امام هادي(ع) و راه رهايي از مصيبت
امام هادي(ع) در مقام تبيين و تفسير و تأويل قرآن، به مسئله مصيبت هايي كه انسان و جوامع انساني بدان گرفتار مي شوند، اشاره مي كند. ايشان براي اينكه سبك زندگي اسلامي را آموزش دهد و مردم را براساس آن تربيت كند، حقايق مربوط به مصيبت ها را اين گونه بيان مي كند: حسن به مسعود مي گويد: به محضر مولايم حضرت ابوالحسن الهادي عليه السلام رسيدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برايم رخ داده بود؛ انگشتم زخمي شده و شانه ام در اثر تصادف با اسب سواري صدمه ديده و در يك نزاع غيرمترقبه لباسهايم پاره شده بود. به اين سبب، با ناراحتي تمام در حضور آن گرامي گفتم: عجب روز شومي برايم بود! خدا شر اين روز را از من باز دارد!
امام هادي (ع) فرمود:«يا حسن هذا و انت تغشانا ترمي بذنبك من لاذنب له؛ اي حسن! اين [چه سخني است كه مي گويي] با اينكه توبا ما هستي، گناهت را به گردن بي گناهي مي اندازي!
[روزگار چه گناهي دارد!]
حسن بن مسعود مي گويد: با شنيدن سخن امام به خود آمدم و به اشتباهم پي بردم. گفتم: آقاي من! اشتباه كردم و از خداوند طلب بخشش دارم.
امام فرمود: اي حسن! روزها چه گناهي دارند كه شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مي شويد، به ايام بدبين مي شويد و به روزگار بد و بيراه مي گوييد!
حسن گفت: اي پسر رسول خدا!، براي هميشه توبه مي كنم و ديگر عكس العمل رفتارهايم را به روزگار نسبت نمي دهم.
امام در ادامه فرمود:«يا حسن ان الله هو المثيب و المعاقب و المجازي بالاعمال عاجلا و آجلا؛ اي حسن! به طور يقين خداوند متعال پاداش مي دهد و عقاب مي كند و در مقابل رفتارها در دنيا و آخرت مجازات مي كند.» (بحارالانوار، ج 56، ص 2)
از اين بيان به روشني معلوم مي شود كه بخش بزرگي از مصيبت ها و دردها و رنج هاي انسان و جامعه به سبب دستاوردها و عملكرد خود انسان است.
بنابراين، پذيرش اين نكته دركنار نكته ديگر كه امام (ع) بيان مي كند، مي تواند زندگي را بر انسان آسان سازد. آن حضرت (ع) درجايي ديگر مي فرمايد: من كان علي بينه من ربه هانت عليه مصائب الدنيا و لو قرض و نشر؛ هر كه برطريق خداپرستي محكم و استوار باشد،مصائب دنيا بر وي سبك آيد، گرچه تكه تكه شود. (تحف العقول، ص 511)
دراين دو روايت به دو نوع مصيبت و بلا اشاره شده است. مصيبتي كه برخاسته از رفتارها و دستاوردهاي ماست و مصيبتي كه ريشه در آزمون هاي الهي داشته و به عنوان سنت الهي انسان گرفتار آن است. درحقيقت نوع نخست، نتيجه اعمال ماست و نوع دوم مقتضيات زندگي دنيوي است.
درباره نوع نخست مصيبت ها و گرفتاري ها امام (ع) پيشنهاد مي كند كه به بازسازي افكار و اعمال خود بپردازيم و با تغيير در رفتار و افكار، زمينه رفع و دفع آن بلاها و مصيبت ها را از زندگي خود و جامعه فراهم آوريم. اگر تقواي الهي پيشه كنيم. همه اين بلاها و مصيبت ها كه ريشه در گناه دارد، برداشته شده و رفع و دفع مي شود و نعمت و آسايش وآرامش نسبي بر زندگي ما حاكم مي شود، چنان كه خداوند مي فرمايد كه اگر تقوا پيشه گيريم بركات الهي بر انسان و جامعه بشري جاري مي شود. (اعراف، آيه 96)
ضرورت صبر در ابتلائات و آزمونها
اما درباره نوع دوم نيز بايد پذيرفت كه سنت زندگي دردنيا، همواره همراه مصيبت و گرفتاري است تا انسان خود را بشناسد و در مقام تضاد و تزاحم و مشكلات با عقل و قلب و منطق، قدرت و توانايي خويش را آشكار كرده و خدايي گونه شود و خدايي عمل نمايد.
درحقيقت اگر كسي ربوبيت و مالكيت الهي را بر هستي بداند و حكمت و فلسفه زندگي در دنيا را بشناسد درمي يابد كه دنيا اقتضائاتي دارد كه از آن جمله مصيبت ها و رنج ها و دردهاست و انسان مي بايست دركنار اين امور، خود را به كمال برساند و اسماء و صفات سرشته و نهفته در ذات را فعليت بخشد و خدايي (متاله) شود و درمقام مظهر ربوبيت الهي قرار گيرد.
آن بينه و دليل روشني كه امور زندگي را سهل وآسان مي كند، همان معرفت نسبت پروردگاري خداوند حكيم و فرزانه و فلسفه آفرينش واهداف آن است. اگر كسي حقيقت هستي و جايگاه خود درهستي را دركنار خالقيت و ربوبيت الهي درك كند، به سادگي درمي يابد كه هرچيزي در هستي بنا به هدفي آفريده شده و تحقق مي يابد و حكمت و فلسفه اي دارد.بنابراين، اگر مصيبت ريشه در گناه و خطا داشت، مي كوشد تا آن را با اصلاح اعمال و افكار اصلاح كند و رفع و دفع نمايد و اگر ريشه در سنت هاي الهي داشت با بهره گيري از آن و صبر و شكيبايي، مصيبت را به عامل رشد و كمال خود تبديل مي كند. بنابراين حتي اگر بريده و تحت فشار مصيبت ها خرد و پراكنده شود، آن را داراي حكمتي مي يابد و مي كوشد تا با صبر، آن را به كمالي تبديل نمايد. اين گونه است كه همه مصيبت ها براي او آسان مي شود و آستانه تحمل شخص نسبت به مصيبت ها و مشكلات بالا مي رود و به مقام رضا و رضوان مي رسد به سبب مشكلات و مصيبت ها آه و ناله نمي كند بلكه همواره آرامش خويش را با پذيرش حكمت الهي حفظ مي كند.
براي اينگونه اشخاص، راه خداوند هدف است و هرگز از كمي جمعيت همراه در اين راه نمي هراسند و تنهايي خويش را با رضايت معبود و پروردگار خويش معنايي ديگر مي بخشند و چونان امام هادي(ع) مي گويند: لو سلك الناس و اديا شعبا لسلكت وادي رجل عبدالله وحده خالصا؛ اگر همه مردم مسيري را انتخاب كنند و در آن گام نهند، من به راه كسي كه تنها راه خدا را خالصانه مي پرستد خواهم رفت. (بحارالانوار، ج78، ص245)
آن حضرت(ع) سفارش مي كرد كه همواره براي حل مشكلات و معضلات مي بايست به خداوند كريم مراجعه كرد و از غير، طلب رهايي از مصيبت و مشكلات را نداشت. مرحوم شيخ طوسي و برخي ديگر از بزرگان آورده اند:
شخصي به نام ابوالحسن، محمدبن احمد به نقل از عمويش حكايت نمايد: روزي از روزها به قصد ديدار حضرت ابوالحسن، امام هادي(ع) حركت كرديم و چون بر آن حضرت وارد شدم عرضه داشتم: خليفه، سهميه و جيره مرا به اتهام اين كه از اطرافيان و دوستان شما هستم، قطع كرده اند. پس چنانچه ممكن باشد، از او بخواهيد كه سهميه مرا برگرداند، قبول مي كند؛ و همانند گذشته كمك هاي خود را نسبت به من پرداخت مي نمايد.
حضرت درجواب فرمود: ان شاءالله درست خواهدشد.
پس به منزل برگشتم و چون شب فرا رسيد، شخصي درب منزل آمد و دق الباب كرد، وقتي درب منزل را گشودم، ديدم كه فتح بن خاقان مأمور متوكل ايستاده است، هنگامي كه چشمش به من افتاد، گفت: در منزل خود چه مي كني؟ زودباش كه خليفه تو را احضار كرده است، پس به همراه او راهي دربار متوكل شديم و چون بر او وارد شديم ديدم نشسته و منتظر من است.
همين كه چشمش به من افتاد، اظهارداشت: اي ابوموسي! ما هميشه به ياد تو هستيم؛ ليكن تو ما را فراموش كرده اي، اكنون بگو كه از ما چه طلب داري؟
گفتم: كمك هاي گوناگوني كه تاكنون به من شده است، آنها را قطع نموده اند؛ پس دستور داد كه كمك ها و سهميه من همانند سابق و بلكه چند برابر پرداخت شود.
سپس از نزد خليفه خداحافظي كرده و بيرون آمديم؛ و به فتح بن خاقان گفتم: آيا علي بن محمدهادي(ع) امروز اينجا آمده است؟
اظهارداشت: خير.
گفتم: آيا نامه اي براي خليفه نوشته است؟
پس جواب داد: خير.
بعد از آن، راهي منزل خويش شدم و فتح بن خاقان نيز به دنبال من آمد و گفت: شكي ندارم كه تو از حضرت ابوالحسن، امام هادي(ع) تقاضا كرده اي كه برايت دعا نمايد و دعاي آن حضرت مستجاب شده است، پس خواهش مي كنم كه از او تقاضا كني براي من نيز دعا نمايد.
هنگامي كه به محضر مبارك امام هادي(ع) وارد شدم و سلام كردم، فرمود: اي ابوموسي! آيا مشكلت برطرف شد و خوشحال گرديدي؟
عرضه داشتم: بلي، يابن رسول الله! اي سرورم! به بركت دعاي شما راضي و قانع شدم.
سپس حضرت مرا مخاطب قرار داد و فرمود:
خداوند متعال نسبت به ما اهل بيت- عصمت و طهارت- آگاه است كه ما در مشكلات به غير از او رجوع نمي كنيم، همچنين در ناملايمات و گرفتاري ها فقط به او توكل و تكيه مي نماييم، بنابراين هرگاه تقاضا و خواسته اي داشته باشيم خداوند متعال از روي لطف و تفضل مستجاب مي كند.
بعد از آن، به حضرت عرضه داشتم: فتح بن خاقان به من التماس دعا گفت كه از شما تقاضا كنم برايش دعا نمائي.
حضرت فرمود: فتح در ظاهر با ما دوستي مي نمايد ولي در واقع از ما بيگانه است، ما براي كسي دعا مي كنيم كه خالص، تحت فرمان خداوند سبحان باشد و اقرار و اعتقاد به نبوت حضرت محمد مصطفي(ص) داشته؛ و نيز اعتراف به حقوق ما اهل بيت رسالت داشته باشد.
سپس حضرت افزود: من براي تو دعا كردم و خداوند متعال آن را مستجاب گرداند.
در پايان از آن حضرت، تقاضا كردم و عرضه داشتم:
يابن رسول الله! چنانچه ممكن باشد، دعائي را به من تعليم نما كه هرگاه بخوانم، دعايم مستجاب شود.
حضرت فرمود: اين دعائي را كه به تو تعليم مي دهم، من خود زياد مي خوانم و از خداوند متعال خواسته ام كه هركس آن را بخواند نااميد نگردد: يا كهفي و السند، و يا واحد يا احد، و يا قل هوالله احد، اساءلك اللهم بحق من خلفته من خلقك، و لم تجعل في خلقك مثلهم احدا، ان تصلي عليهم، و تفعل بي و سپس حاجتت را بگويي (امالي شيخ طوسي؛ ج1، ص291، مدينه المعاجز: ج7، ص436، ح2437، بحارالانوار: ج05، ص127، ح5)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا