اعتقادی - کلامیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

حرام خواري اعلان جنگ به خدا

samamosحرام خواري مصاديق گوناگون و متعددي دارد. برخي از مصاديق آن تنها جنبه شخصي دارد و يا تنها گناه شمرده مي شود؛ اما برخي از مصاديق آن، نه تنها جنبه اجتماعي پيدا مي كند، بلكه افزون بر جرم قانوني و فساد اجتماعي از مصاديق محاربه و جنگ با خداست.
برخي از حرام خواران، تشنه مال اندوزي هستند و گويي آب شور دريا را مي خورند كه جز افزايش تشنگي و عطش چيزي به دنبال ندارد. اينان براي ارضاي شهوت مال اندوزي كه گاه تا حد مال پرستي و دنياپرستي رشد مي يابد، مرتكب هر عمل خلاف عقل و عقلاء و شرع مي شوند؛ اين گونه است كه هواهاي نفساني ايشان، به عنوان الهه و خداي ايشان ظهور مي يابد و جز پرستش آن گامي برنمي دارند.

نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي قرآني بر آن است تا گروهي از حرام خواران مال اندوز را معرفي و منشأ رفتارهاي ضدكمالي آنان را تبيين نمايد.
جاودانگي در پرتو مال اندوزي
مال اندوزي به معناي گردآوري ثروت، نوعي رفتار خلاف فلسفه آفرينش است؛ زيرا هرآنچه براي انسان در دنيا فراهم آمده، ابزارهاي براي فعليت يابي توانايي هاي بشر و رسيدن انسان به قله بزرگ خدايي شدن و خلافت يابي در شكل ربوبيت الهي است. براين اساس، كساني كه به مال اندوزي و گردآوري آن مشغول مي شوند، به جاي آنكه نگاه مقدمي و ابزاري به مال و ثروت داشته باشند، نگاه اصيل و غايي به آن دارند.
اين نوع نگرش به دنيا به معناي تاصيل غيراصيل و درهمان حال تفريع اصيل است. به اين معنا كه چيزي را كه اصالت ندارد به عنوان اصيل شناخته و با آن معامله اصيل مي كنند و در همان حال، چيزي كه اصيل است از اصالت مي اندازند و يا آن را اصولا نمي بينند و از آن غافل مي شوند يا آنكه اگر ببينند، به عنوان يك امر فرعي و غيرمهم بدان توجه دارند. لذا دنيا براي آنان اصل و آخرت، يا ديده نمي شود يا آنكه غيراصيل مي شود.
خداوند در آياتي به تبيين و تحليل مال اندوزان پرداخته و نگرش آنان را به هستي مورد نقد جدي قرار داده است. از نظر خداوند، انساني كه به مال اندوزي اقدام مي كند، تحليل نادرستي از هستي براي خود ارائه داده است و شناختي درست از هستي و اهداف آن نداشته و نمي تواند به درستي هرچيزي را درجاي واقعي و حقيقي آن ببيند و يا قرار دهد و رفتار خويش را براساس اهداف واقعي و حقيقي تنظيم كند.
بينش مال اندوزان به دنيا مبتني بر اين است كه همه هستي در آن چيزي محدود مي شوند كه ما از آن به دنيا ياد مي كنيم. زندگي چيزي جز همين داير بسته و محدوده زندگي دنيوي نيست و براي دنيا و آفريده هاي آن هدفي نيست.
اگر برخي از مال اندوزان نگاهي متفاوت تر نسبت به اين دسته داشته باشند، اين تفاوت تنها درمعناي جاودانگي است. به اين معنا كه برخي زندگي را همين زندگي مادي و دنيوي دانسته و براي انسان روح و رواني قائل نيستند كه قابليت زيست ديگري داشته باشد و برخي ديگر براي انسان نوعي زندگي قايل مي شوند كه آن هم در همين دنيا تحقق خواهديافت.
برخي از مال اندوزان براي بهره مندي هرچه بيشتر و رهايي از ترس نداري، اقدام به گردآوري ثروت مي كنند. كساني كه تجربه زندگي سخت نداري را دارند، به ثروت و مال به چشم ديگري مي نگرند. همين تجربه سخت و تلخ گذشته است كه آنان را به ثروت اندوزي و بخل گرفتار مي كند و همواره در گردآوردن و انباشت ثروت دمي آرام نمي گيرند؛ زيرا سعادت را در آرامش و آسايشي مي دانند كه ثروت براي آنان فراهم آورده است. ترس از گرسنگي و نداري، سعادت را از آنان سلب مي كند، براي همين تنها در سايه سار ثروت انبوه و بي شمار است كه سعادت را جست وجو مي كنند و بدان اعتماد دارند. اينان براين باورند كه هستي جز همين زندگي دنيايي نيست و اگر بخواهند براي موهوم تلاش كنند، شكست خورده اند؛ بنابراين، تمام تلاش آنان اين است كه اين دم كوتاه زندگي را به بهترين شكل بگذرانند و هيچ غم و اندوه و ترسي از نداري و گرسنگي و مانند آن نداشته باشند و به شادي و سرمستي مرفهان، زندگي را به پايان برسانند.
برخي ديگر از مال اندوزان، هرچند همين نگرش را نسبت به دنيا دارند، ولي بر اين باورند كه اگر جاودانگي براي بشر رقم خورده است، تنها در سايه ثروت و مال اندوزي است. اگر دنياي ديگري باشد، آن نيز تنها براي ثروتمندان رقم خواهد خورد و تنها آنان هستند كه از زندگي جاودانه در دنيايي ديگر بهره مند خواهند شد. آنان براين باورند كه جاودانگي را تنها مي توان در سايه ثروت اندوزي و مال بي شمار به دست آورد. (همزه، آيات 2 و 3)
شيفتگي اينان به ثروت اندوزي تنها به سبب شيفتگي به جاودانگي است؛ ولي آنان جاودانگي را در ثروت مي جويند؛ چرا كه سعادت دنيوي را تنها در سايه ثروت تجربه كرده اند و آرامش و آسايش را در پناه آن ديده اند.
اين گروه از مال اندوزان و زراندوزان، دنبال استغناي ذاتي هستند كه در سايه ثروت به دست مي آيد. از اين رو هرچه بيشتر به ثروت اندوزي گرايش داشته و از هرگونه خروج ثروت و مال از دست خود، هراسان بوده و با روحيه انفاق و ايثار و احسان به شدت مبارزه مي كنند و به بخل ورزي گرايش شديدي دارند؛ چرا كه نيكوترين زندگي را در زندگي دنيوي همراه با سعادت در سايه استغناي ثروت مي دانند و منكر هرگونه زندگي برتر و نيكوتر غيراز آنچه مي شناسند هستند. (ليل، آيات8و 9 )
به نظر آنان استغناي ذاتي انسان و جاودانگي و نيز خوشبختي تنها در سايه ثروت به دست مي آيد؛ زيرا زندگي چيزي جز آرامش در سايه آسايش نيست كه آن نيز با مال اندوزي به دست مي آيد.
فرهنگ نظام سرمايه داري و مال اندوزي
اين نگرش باطل و نادرست به هستي، فلسفه و اهداف آفرينش و نيز راه رسيدن به سعادت واقعي، موجب مي شود تا رفتارهاي مال اندوزان رفتاري متفاوت از ديگر افراد جامعه باشد.
آنچه فرهنگ رفتاري سرمايه داران و مال اندوزان را در جهان رقم مي زند، همين نگرش نادرست آنان به هستي و اهداف آفرينش و راه رسيدن به سعادت است.
خداوند ضمن تبيين اين نگرش نادرست و نارواي مال اندوزان و نظام سرمايه داري، فرهنگ رفتاري آنان را تحليل و تبيين مي كند و سپس نشان مي دهد كه اينان تا چه اندازه به بيراهه و گمراهي رفته اند.
نظام سرمايه داري، فرهنگ خاص خود را دارد. در اين فرهنگ كه مبتني بر همان بينش و نگرش سرمايه داري و ثروت اندوزي است، اصولي چون طغيان و تجاوز به حقوق ديگران و عدم بسندگي به حقوق خود (قصص، آيه 76، شوري، آيه 27؛ علق، آيات 6 تا 9) فسق و فجور و رفتارهاي نابهنجار و زشت و ضداخلاقي (اسراء، آيه 16)، مخالفت با قانون، قانون گريزي، دور زدن قانون، هنجارشكني، بي اعتبار كردن قانون و ارزش ها (همان و نيز علق، آيات 7 تا 10) و مانند آن از اصول حاكم در ميان ايشان است.
در رفتارهاي آنها جز عجب و حق گريزي (مومنون، آيات 53 و 55)، برتري جويي (سباء، آيات 35 و 36)، تجمل گرايي (قصص، آيات 76 و 79)، تفاخر و فخرفروشي به ديگران (كهف، آيه 34؛ قصص، آيات 76 و79؛ تكاثر، آيات1 و 2) غرور و سرمستي (قصص، آيه 76 و كهف، آيات 32 و 34)، بخل و خساست (ليل، آيه 8 ) و ديگر رذايل و پستي هاي اخلاقي نيست.
اگر بخواهيم فرهنگ سرمايه داري را به درستي معرفي كنيم، مي توان آن را تجسم عيني همه رذايل اخلاقي و هنجاري و مخالف هرگونه قانون، عدالت، ارزش و فضيلت هاي اخلاقي دانست. اين فرهنگ براي جوامع بشري بسيار خطرناك است. از اين رو خداوند مهم ترين عامل در پيدايش تحولات اجتماعي و تغيير عميق و ژرف و حتي زوال و نابودي جوامع بشري را در فرهنگ سرمايه داري و مال اندوزي و عدم انفاق از ثروت و گردش سالم اقتصادي مي داند. (محمد، آيه 38)
بنابراين، در تحليل قرآني، فرهنگ سرمايه داري و ثروت اندوزي در هر جامعه اي مهمترين عامل فساد و فسق و فجور، رفتارهاي ضدارزشي و هنجاري، تحولات اجتماعي از قبيل شورش ها، قيام ها و انقلاب ها و نيز نابودي نظام سياسي و اجتماعي جامعه مي باشد.
فرهنگ سرمايه داري، منشأ حرام خواري
فرهنگ سرمايه داري و زراندوزي مهمترين و اصلي ترين خاستگاه حرام خواري و رفتارهاي ضدقانوني است. به اين معنا كه فرهنگ سرمايه داري موجب مي شود تا تعرض به حقوق ديگران انجام شود و مال ديگران غصب شده و بي رضايت آنان مورد تصرف قرار گيرد.
خداوند در آيات 18 و 21 سوره معارج به تحليل خاستگاه گرايش انسان به مال اندوزي و انباشت ثروت مي پردازد. در اين آيات به نكاتي ديگر نيز غير از آنچه بيان شد توجه داده شده است. به نظر قرآن، روح ناشكيبايي و آزمندي انسان موجب مي شود تا به زراندوزي مشغول شود. به اين معنا كه روحيه هلوع و آزمندي انسان موجب مي شود تا به شكلي خود را ارضا نمايد. از آن جايي كه انسان در هيچ زمينه اي حد يقف ندارد و پاياني براي حركت او متصور نيست، در هر سمتي قرار گيرد در همان راه تا بي نهايت مي رود. اگر انسان مسير خدايي شدن را انتخاب كند، تا بي نهايت مي رود و هرگز براي سير حركتي او پايان نيست. همچنين اگر در مسير نادرست قرار گيرد و دنيا و مال اندوزي به عنوان هدف غايي او باشد، در اين صورت، براي ثروت اندوزي نيز پاياني نيست؛ زيرا اين سير نيز تا بي پايان ادامه مي يابد و هرگز اين آزمندي انساني اشباع نمي شود.
بنابراين، انسان به سبب هلوع بودن و سيري ناپذيري و آزمندي بي پايان خود، در هر طريق و مسيري كه قرار گرفت، تا بي پايان خواهد رفت. حرص آدمي اگر براي خدايي شدن باشد، براي او پاياني نيست چنان كه اگر براي جاودانگي در زمين از طريق انباشت سرمايه و ثروت باشد، براي آن هم پاياني متصور نخواهد بود. از اين رو بايد گفت: چشم تنگ دنيا دوست را/ يا قناعت پر كند يا خاك گور.
همين روحيه حرص بي پايان آدمي در دنياپرستي و مال اندوزي است كه او را به سوي حرام خواري مي كشاند. دنياگرايان از هر قوم و قبيله و مذهبي كه باشند، مي خواهند به مال دنيا در هر حدي كه در توان آنان است، به هر وسيله مشروع و نامشروعي دست يابند و در اين كار از حرام خواري و كارها و رفتارهاي نادرست، ضدعقلاني و عقلايي و ضد وحياني ابايي ندارند. (اعراف، آيه 169)
اصولا دنياپرستان و زراندوزان از هيچ چيزي پرهيز ندارند و هيچ درجه اي از تقوا را نمي توان در آنان يافت. بر اين اساس است كه اهل رشوه و حرام خواري هستند (بقره، آيه 188، مانده، آيات 22 و 62)
غصب مال ديگران و تصاحب به هر شكلي (نساء آيات 10 و 29، كهف، آيه 79) و كسب مال از راه حرام (بقره، آيه 188، نساء، آيات 29 و 34 و 161، توبه، آيه 34) و نيز كسب مال از راه سوگند دروغ (بقره، آيه 188، تفسير نورالثقلين، ج1، ص176، حديث 615) از راه سرقت و دزدي (مائده، آيه 38، ممتحنه، آيه 12) از راه خودفروشي و بي عفتي و فحشاي كنيزكان و دختركان (نساء، آيه 24، نور، آيه 33) استفاده از مال يتيم (اسراء، آيه 34)، يا كم فروشي و گران فروشي (اعراف، آيه 85، هود، آيه 8؛ مطففين، آيات 1 تا 3) از جمله راه هايي است كه مال اندوزان به كسب مال حرام اقدام مي كنند.
از همه بدتر برخي از مردم هستند كه به نزول خواري و مال ربوي گرفتار هستند و مي كوشند تا با نزول خواري، به ثروت و سرمايه خويش بيفزايند و با اين كار خود به جنگ خدا و پيامبر(ص) مي روند؛ زيرا نزول خواري موجب مي شود تا سرمايه و ثروت از مدار توليد خارج شود و اقتصاد جامعه دچار بحران شود.
زيانهاي نزولخواري
از آن جايي كه قوام جامعه به اقتصاد و ثروت جامعه است (نساء، آيه 5) هرگونه اختلال در روند اقتصادي جامعه به معناي نابودي ستون حفظ و بقاي جامعه خواهد بود. كسب مال از طريق نزول خواري بدترين شكل درآمدي است كه در جامعه اي رواج مي يابد. نزول خوار با دادن سرمايه به كسب و افزايش چندين درصدي ثروت خود اقدام مي كند بي آن كه كار توليدي انجام داده و يا سرمايه اش در خدمت توليد وارد شده باشد. در حقيقت ثروتي گرد مي آيد كه بي هيچ افزايش توليد و يا تاثير خدماتي در بخش توزيع و توليد همراه باشد. اين شيوه، بنياد اقتصاد جامعه را فرو مي پاشد. براي همين از آن به اعلان جنگ با خدا ياد شده است و شخص رباخوار به عنوان محارب شناخته مي شود؛ زيرا هدف از آفرينش، دست يابي انسان به فرصت هاي برابر تحولات كمالي و متأله شدن است؛ اما رباخواري موجب مي شود تا اين فرصت از انسان ها گرفته شود و افرادي با همه تلاشي كه دارند تنها بتوانند به پرداخت سهم ربوي اقدام كنند؛ چرا كه سود حاصله از كار به ديگري داده مي شود و او با انباشت ثروت بي هيچ نقش توليد و خدماتي، قدرت و دامنه توليد و شكوفايي و رشد آن را مختل مي سازد و از توسعه كمي و كيفي ثروت جلوگيري به عمل مي آورد. اين عمل در يك دوره و فرآيندي موجب اختلال در كل نظام گردش سالم اقتصادي مي شود و جامعه را با بحران گردش ثروت و سرمايه در همه اقشار جامعه مواجه مي سازد. از اين رو به عنوان اعلان جنگ معرفي مي شود.
خداوند در آياتي از جمله آيه 267 سوره بقره به نقش فرهنگ سرمايه داري ربوي در حوزه رشد اقتصادي توجه مي دهد و مي فرمايد برخلاف تصور نادرست و ظاهري رشد و فزوني مال ربوي، اين فرهنگ و رفتار هيچ گونه رشد و فزوني واقعي از مال را به دنبال ندارد. در حقيقت برخلاف ظاهر رشد گونه ثروت در فرهنگ اقتصاد سرمايه داري ربوي، هيچ گونه توليد و رشد اقتصادي تحقق پيدا نمي كند. بنابراين نمي توان اين فرهنگ را عامل رشد و شكوفايي واقعي جامعه در حوزه عملكردهاي اقتصادي ارزيابي كرد.
نقدي كه خداوند در اين آيات به نظام و فرهنگ سرمايه داري ربوي وارد مي سازد در جامعه امروزي سرمايه داري غربي به خوبي نمايان شده است؛ زيرا تنها بورس بازان از طريق نظام ربوي و اقتصاد مبتني بر كاغذبازي، ثروتي را مي اندوزند در حالي كه هيچ توليدي انجام نمي گيرد و هيچ خدمت اقتصادي از طريق آن به طور واقعي ارايه نمي شود. از اين رو در نهايت كليت جامعه با بحران هاي اقتصادي مواجه مي شود و آنچه در حقيقت اندوخته شده ثروت و سرمايه حقيقي جامعه نيست بلكه مقداري زر بي ارزش و كاغذهاي بي بهايي است كه هيچ يك از نيازهاي واقعي بشر از آسايش و آرامش و غذا و پوشاك و مانند آن را تامين نمي كند.
اقتصاد واقعي در مالي است كه شامل خوراكي و پوشاكي و مانند آن است و آنچه به نام اوراق بهادار و زر و سيم اندوخته مي شود، ثروت كاذب است؛ زيرا نه تني را مي پوشاند و نه شكمي را سير مي كند و نه سقفي را بر سر خانواده مي كشاند.
فرهنگ حرام خواري ربوي به عنوان بدترين شيوه كسب ثروت و مال اندوزي است كه از سوي دنياپرستان سرمايه دار تعريف و به كار گرفته مي شود و اقتصاد واقعي جامعه را با خطر مواجه مي سازد و موجب نابودي و هلاكت مردم مي شود. از اين رو به عنوان محاربه و اعلان جنگ رسمي با خداوند و اهداف آفرينش معرفي شده است.
فرهنگ بورس بازي همانند فرهنگ ناروا و نادرست ربوي، اگر تنها در دايره كاغذبازي و بازي با ارز و زر باشد، همان آثاري را دارد كه فرهنگ ربوي دارد و مي بايست آن را از مصاديق اعلان جنگ با خداوند دانست؛ زيرا فرهنگ بورس بازي بيرون از دايره توليد و خدمات، در مسير توليد ثروت واقعي و مال نيست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا