اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

شب قدر ، قدسيان در پيشگاه خليفه الله

samamosشب قدر در فرهنگ قرآني ويژگي بسيار برجسته اي دارد. افزون بر اينكه در اين شب، قرآن نازل شده و نامه اعمال سالانه مكلفان به ولي الله ارايه مي شود، كارنامه اعمال قدسيان و برنامه هاي آينده هر يك از آنان نيز به خليفه الله ارايه مي شود. از اين رو در آيات قرآني از عدم توانايي كامل فهم و درك عظمت اين شب سخن به ميان آمده است.
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با بررسي آيات قرآني گوشه اي از حقيقت و عظمت اين شب را بشناساند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

تمايز زمان ها و مكان ها
هر چند كه در پيشگاه الهي زمان و مكان يكسان است و همه آنها جزو آفريده هاي الهي است و خداوند بر زمان و مكان محيط و مسلط است؛ اما خداوند باتوجه به قابليت هاي آفرينش در مقام فعل، عمل مي كند. از اين رو با همه ظاهر يكسان زمان و مكان، تمايز و تفاوت هايي را مطرح مي سازد.
به عنوان نمونه براي ارتباط ميان عوالم از مكان هايي سخن به ميان مي آورد كه از آن به منافذ اقطار السموات و الارض ياد مي كند و مي فرمايد: يامعشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لاتنفذون الا بسلطان؛ اي گروه جن و انس اگر بخواهيد به نقاط مختلف آسمان ها و زمين راه يابيد، بياييد كه راه باز است، ولي بدون قدرت و برهان و سلطه قادر نخواهيد بود. (الرحمن، آيه 32)
بنابراين، همه مكان ها همانند يكديگر نيستند؛ چنانكه همه زمان ها اين گونه همانند هم نيستند و تفاوت هاي شگفتي با هم دارند. از اين رو از سحرها و زمان فجر به عنوان زمان هاي خاص ياد مي كند و مي فرمايد: ان قرآن الفجر كان مشهودا؛ قرآن فجر، مشهود است. (اسراء، آيه 78)
از سوره جمعه نيز مي توان دريافت كه اين روز نيز از زمان هاي اختصاصي است؛ چنانكه ماه رمضان نيز زماني اختصاصي و خاص با ويژگي هاي انحصاري است.
تمايزهاي شب قدر
شب قدر نيز از زمان هاي اختصاصي است. اين شب كه در ميان شب هاي ماه رمضان قرار دارد. زماني است كه خداوند آن را شب سرنوشت انسان بلكه همه هستي دانسته است. از اين رو در بيان عظمت آن، سخن از عدم ادراك فهم عظمت آن سخن به ميان آمده و در آيه دوم سوره قدر، اين عبارت را بيان مي كند: و ما ادراك ما ليله القدر.
سپس خداوند خود گوشه هايي از عظمت اين شب را براي فهم اين زمان عظيم بيان مي كند و مي فرمايد: شب قدر، از نظر ارزشي برتر از هزار ماه است.
آن گاه در بيان علت اين عظمت و ارزش به مهمترين و كليدي ترين نكته اشاره مي كند و مي فرمايد: تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر؛ در اين شب فرشتگان و روح به اذن و فرمان پيشين پروردگارشان از هر امري نازل مي شوند. (قدر، آيه 4)
سپس به نكته اي ديگر در آيه 5 سوره قدر اشاره مي كند و مي فرمايد: سلام هي حتي مطلع الفجر؛ اين شب سلام است تا زمان طلوع فجر خورشيد. در اين آيه محدوده سلام خداوندي تا طلوع فجر بيان شده است. اين آيه حاوي چند نكته اساسي از جمله ارزش ويژه شب قدر است؛ زيرا بيان مي كند كه اين شب از سوي خداوند شب سلام است و خداوند بر آن درود مي فرستد و آن را شب سلامت مي داند. ديگر اينكه محدوده زماني اين شب از هنگام غروب خورشيد تا طلوع فجر خورشيد است.
اما محوري ترين نكته اي كه در آيات سوره قرآن در بيان عظمت اين شب بيان شده، همان چيزي است كه در آيه4 آمده است. همين نكته كليدي و محوري است كه اين شب را از شب هاي ديگر استثنا مي كند و در جايگاه بلند هزار ماه مي نشاند و سلام الهي را با خود همراه مي آورد.
تعليل خلافت انسان از نظر قرآن
براساس آموزه هاي قرآني، فلسفه و هدف آفرينش هستي، انسان است كه در جايگاه اشرف آفريده ها نشسته است. انسان به عنوان خليفه الهي انتخاب مي شود؛ زيرا در انسان ويژگي هائي وجود دارد كه در موجودات ديگر نيست. از جمله اين ويژگي ها مي توان به نفخ و دميده شدن روح، تعليم اسماي الهي و علم انسان به تمامي آنها اشاره كرد.
خداوند هنگامي كه خواست به اعتراض فرشتگان در انتخاب انسان به عنوان خليفه الله پاسخ دهد، به ويژگي تعليم همه اسماي الهي به انسان سخن مي گويد و از فرشتگان مي خواهد اگر اين توانايي را دارند، آن را آشكار سازند تا خود به عنوان خليفه الله اين مسئوليت و جايگاه و امانت الهي را به عهده گيرند. اما براساس گزارش خداوند در قرآن، آنان خود به اين عدم آگاهي و ناتواني اقرار مي كنند و خلافت انسان را مي پذيرند. (بقره، آيات 30تا 34)
در حقيقت، عامل تعيين كننده در خلافت انسان، تعليم كل اسماي الهي به انسان از سوي خداوند است. (بقره، آيه31) همين فصل مميز انسان و فرشتگان موجب شده است تا فرشتگان به فرمان سجده پاسخ مثبت داده و سجده اطاعت انسان را به جا آورند و تحت ربوبيت انساني قرار گيرند.
اما در اين ميان برخي از آفريده ها كه به اطاعت خويش تا مقام قدس عروج كرده و فراز آمده اند، از در انكار برمي آيند و خود را شايسته اين مقام مي دانند. ابليس شاخص اين مخالفان و مدعيان است. او هنگامي كه در كالبد ساخته شده از گل بدبو و متعفن انسان، روح دميده مي شود، خود را با انسان مقايسه مي كند و مدعي مي شود كه هيچ تفاوتي ميان آدم و ابليس نيست، بلكه ابليس به سبب آن كه عنصر جسماني اش از آتش است بهتر و برتر از آدمي است كه از گل بدبو آفريده شده است.
به سخن ديگر، در تحليل ابليس، ازنظر مقام امري، هر دو همانند يك ديگر هستند؛ زيرا روح در هر دو آفريده وجود دارد، تفاوتي كه ميان ابليس و آدم است، همان عنصر خلقي است. از اين رو خداوند در بيان تعليل ابليس در مخالفت خود براي پذيرش خلافت آدم چنين گزارش مي كند و مي فرمايد: «هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان گفت من آفريننده بشري از گل هستم پس هرگاه آن را استوار كردم و در آن از روح خود دميدم، بر او سجده كنندگان باشيد پس همه فرشتگان سجده كردند مگر ابليس كه استكبار ورزيد و از كافران بود. خداوند گفت: اي ابليس چه چيزي تو را از سجده بر آن چيزي كه با دو دستم آفريدم بازداشت؟ آيا استكبار كردي يا از عالين مي باشي؟ گفت من بهتر از او هستم؛ مرا از آتش خلقت كردي و او را از گل آفريدي. (ص.آيات71تا76)
از اين آيات و همچنين آيات 11 و 12 سوره اعراف برمي آيد كه ويژگي خلقي و تمايز ابليس و آدم در اين مسأله، عامل سركشي و طغيان ابليس بوده است.
در حقيقت ابليس به اين نكته توجه پيدا نكرده كه ويژگي انحصاري آدم در تعليم كل اسماي الهي است و اينكه اين آفريده مي تواند همه اسماي الهي را در خود فعليت بخشد و متاله كامل و تمام شود؛ درحالي كه ابليس هرچند كه ازنظر خلقي از آتش است و ازنظر امري با آدم يكسان است و هر دو داراي روح و به تبع آن اراده و تكليف مي باشند، ولي ازنظر تعليمي تفاوت هاي جوهري دارند.
آنچه انسان را در درجه عالين قرار داده، همان ويژگي تعليمي كل اسماي الهي است كه در ابليس و جنيان وجود ندارد.
بنابراين، انسان در ميان آفريده هاي الهي از همه سر مي باشد و همين سرآمدي كه برخاسته از تعليم كل اسماي الهي است، عامل اصلي خلافت انسان بشمار مي رود.
براساس گزارش هاي قرآني، خلافت انسان موجب شد تا همه فرشتگان بي هيچ استثنايي به آدم سجده برند و او را به عنوان خليفه الله و مظهر ربوبيت الهي بپذيرند.
امام زمان(ع) خليفه الله زمان
چنانكه گفته شد، خلافت انساني، خلافت بر هستي است و همه كائنات تحت مظهريت ربوبي انسان قرار دارند. در هر زماني، انساني، خليفه الله است. اين انسان كامل معصوم متاله و خدايي شده، فيض الهي را بر همه هستي جاري مي سازد.
مقام خليفه بودن انسان مقتضيات و لوازمي دارد كه از آن جمله احاطه علمي كامل بر هستي است. از اين رو انسان كامل بر غيب نيز احاطه دارد (بقره، آيه255) اين احاطه علمي موجب تسلط او بر همه كائنات خواهد بود و مي تواند هرگونه تصرفي را به اذن الهي انجام دهد. البته اين اذن در ذات و جوهر انسان كامل به حكم مظهريت در خدايي و ربوبي بودن وجود دارد و با اذن و اجازه معمولي و صوري تفاوت جوهري دارد.
انسان كامل و معصوم، به حكم خليفه الله بودن، شاهد بر همه اعمال و نيات از ظاهر و نهان و خفي و سر و اخفي است. خداوند به صراحت درباره اين مقام و منزلت انسان كامل مي فرمايد: و يوم نبعث في كل أمه شهيدا عليهم من أنفسهم و جئنا بك شهيدا علي هؤلاء؛ روزي كه در هر امتي شاهدي را از خودشان برمي انگيزيم و تو را به عنوان شاهد بر شاهدان مي آوريم.
روايات بسياري در ذيل اين آيه درباره مقام امامان معصوم(ع) وارد شده است؛ زيرا ايشان به حكم آيه16 سوره آل عمران، جان و نفس پيامبر(ص) مي باشند و به حكم آيه33 سوره احزاب از معصومان الهي بشمار مي روند.
در بيان مقام و منزلت امامان معصوم(ع) و شاهد بودن امام زمان(ع) بر همه اعمال انسان و موجودات ديگر و تصرفات وي مي توان به روايات متعددي تمسك جست.
در كافي به سند خود از عبدالاعلي بن اعين روايت كرده كه گفت: من از امام صادق(ع) شنيدم كه مي فرمود: ما متولد شده از رسول خداييم و در همان حال تولد كتاب خدا را مي دانيم، و در آن كتاب است آغاز خلقت و آنچه كه تا روز قيامت خواهد شد و در آن، خبر آسمان و زمين است، خبر بهشت و خبر آتش است و خبر آنچه تاكنون شده و آنچه كه خواهد شد، همه در آن است و من همه را مي دانم، همان طور كه كف دست خودم را مي بينم، زيرا خداي تعالي فرموده: در آن كتاب تبيان هرچيزي هست.
و در تفسير عياشي از منصور از حماد لحام روايت كرده كه گفت: امام صادق(ع) فرمود: ما مي دانيم آنچه كه در آسمانهاست و مي دانيم آنچه كه در زمين است و آنچه كه در بهشت و آنچه كه در آتش است و آنچه كه ما بين آن است. حماد مي گويد: من بهت زده به آن حضرت نگاه مي كردم فرمود: اي حماد اين خود در كتاب خداي تعالي است. آنگاه اين آيه را تلاوت نمود: (و يوم نبعث في كل امه شهيدا عليهم من انفسهم و جئنا بك شهيدا علي هؤلاء و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيء و هدي و رحمه و بشري للمسلمين) آنچه گفتيم همه در كتابي است كه تبيان هر چيز است.
شب قدر، شب تجديد بيعت قدسيان
اكنون كه دانسته شد انسان در چه جايگاه بلندي قرار دارد، اين معنا نيز معلوم مي شود كه انسان كامل به سبب ظهور و فعليت يابي همه اسماي الهي در وي به شكل تمام، ولي الله و خليفه الله كامل است.
بر اين اساس، بر همگان است تا از مقام مظهريت انسان كامل بهره برند و تحت ربوبيت و پروردگاري او قرار گيرند. اين سجده اطاعت كه بر آدم به عنوان مظهر نخست برده اند، همواره مي بايست ادامه يابد. اين گونه است كه شب قدر، شب تجديد سجده و اطاعت همه فرشتگان بر ولي الله و خليفه الله است.
قدسيان در اين شب به حكم اذن الهي نازل مي شوند تا اطاعت خود را بيان كنند و از فيض ربوبي انسان كامل بر خود بهره برند.
شب قدر، نزول روح اعظم بر امام زمان(عج)
هر يك از فرشتگان در شب قدر هر ساله (تنزل، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد) بر امام زمان نازل مي شوند؛ زيرا اين نزول مي بايست بر كسي باشد و از آن جايي كه خليفه الله در زمان ما كسي جز صاحب الزمان(عج) نيست، فرشتگان بر ايشان نازل مي شوند.
اين فرشتگان كه تحت ولايت و مظهريت ربوبي ولي الله اعظم(عج) و خليفه الله فعاليت مي كنند، هر ساله گزارش كار خويش را به عرض امام مي رسانند و از وي دستور و برنامه هاي سال آينده را مي گيرند.
نزول فرشتگان بر اساس گزارش قرآني هر چند كه مهم و عظيم است، ولي آنچه در شب بسيار عظيم تر است، نزول روح اعظم بر خليفه الله(ع) است.
براساس آموزه هاي قرآني، روح اعظم، آفريده اي از امر الهي است. اينكه در آيه 58 سوره اسراء از روح پرسش مي شود، روح انساني نيست، بلكه همين روح به شكل مطلق و عام آن است: ويسألونك عن الروح قل الروح من أمر ربي و ما أوتيتم من العلم الا قليلا؛ از تو درباره روح مي پرسند. بگو روح از امر پروردگار من است و جز اندكي دانش نسبت به او چيزي به شما داده نشده است.
از آيات قرآني برمي آيد كه تفاوت جوهري ميان امر و خلق است. خداوند در آيه 45 سوره اعراف مي فرمايد: الا له الامر و الخلق؛ آگاه باشيد كه امر و خلق براي اوست. از جمله امر الهي، روح است. روح انساني مظهري از روح مطلق و عام است.
حال براساس آموزه هاي قرآني و گزارش صريح خداوند در سوره قدر، روح كه امر الهي است، در پيشگاه خليفه الله فرود مي آيد. اين نزول روح از آن روست كه مي خواهد اطاعت خود را به خليفه الله بيان دارد و ماموريت خويش را تحت نظر خليفه الله انجام دهد. اين بدان معنا است كه هر چيزي در هستي و كائنات از امور خلقي و امري كه اتفاق مي افتد، تحت مظهريت ربوبي خليفه الله است.
از آيات قرآني به دست مي آيد كه الروح غير از فرشتگان حتي جبرئيل است كه از آن به عنوان روح الامين يا روح القدس ياد مي شود. لذا در اين آيه و نيز در آيه 83 سوره نبأ، روح جداگانه از فرشتگان معرفي مي شود: يوم يقوم الروح و الملائكه صفا لايتكلمون الا من اذن له الرحمن و قال صواباً؛ روز قيامت روزي است كه روح در محضر خدا قيام مي كند و فرشتگان نيز به طور صف بسته قيام دارند و كسي سخن نمي گويد مگر آن كه خداوند رحمان به او اذن داده باشد و راست گويد.
چون جبرئيل از ملائكه است؛ و در اين آيه روح در مقابل ملائكه قرار گرفته، پس روح غير از ملائكه و جبرئيل است و روح يك مرحله اي است از مراحل وجودات عالي كه خلقتش از ملائكه اشرف و افضل است و ملائكه هم از آنها در اموراتي كه انجام مي دهند، استمداد مي طلبند.
دو آيه در قرآن كريم وارد است كه دلالت دارد بر اينكه خداوند براي پيامبران و رسولان خود كه مردم را به سوي حق دعوت مي كنند، روح را به آنها مي فرستد و ملائكه هم كه نزول مي كنند با روح پايين مي آيند. چنانكه مي فرمايد: ينزل الملائكه بالروح علي من يشاء من عباده ان انذروا انه لا اله انا فاتقون؛ خدا فرشتگان را با روح فرو مي فرستد بر هر يك از بندگان خود كه بخواهد، براي اينكه انذار كنند كه هيچ معبودي جز خدا نيست و بايد شما از خدا بپرهيزيد.(نحل، آيه 2)
به هر حال از آيات و روايات به دست مي آيد كه روح در شش آيه (نحل، آيه 2؛ اسراء، آيه 58؛ غافر، آيه 51؛ معارج، آيه 4؛ نباء، آيه 63؛ قدر، آيه4) كه با شكل الروح آمده است، غير از فرشتگان است.
در تفسير عياشي از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از روح آمده است، روح مخلوقي عظيم است كه از جبرئيل و ميكائيل برتر و با احدي از فرشتگان جز محمد(ص) نبوده و اكنون با ائمه(ع) است.
به هر حال، همه قدسيان حتي روح در شب قدر بر خليفه الله نازل مي شوند و ضمن گزارش دهي به آن حضرت(ع)، از وي كسب ماموريت و تكليف براي سال آينده مي كنند؛ زيرا خليفه الله، مظهر تمام و كامل مظهريت ربوبيت الهي است و همه مي بايست تحت اين ربوبيت به كمال شايسته و بايسته برسند و اطاعت امر نمايند.
نزول هر ساله قرآن به عنوان كتاب كامل و وحياني، در شب قدر به معناي تجديد راهنمايي خداوند و ادامه هدايت كامل الهي مي باشد؛ زيرا قرآن، حقيقت همه كتب وحياني است؛ چنانكه اسلام حقيقت تمام شرايع آسماني و باطن آن است. پس آنچه از آغاز تا فرجام نازل مي شود يك كتاب بيش نيست كه مظاهر متفاوتي يافته است. اين كتاب همان قرآن جامع است كه هر ساله بر امام زمان(عج) در شب قدر نازل مي شود.
اگر قرآن در شب قدر بر پيامبر(ص) نازل شده است (بقره، آيه 581) بر جانان وي هر ساله در شب قدر تكرار مي شود.
اينها تنها گوشه اي از عظمت شب قدر است. سخن در اين باره بسيار است و از حوصله اين مقاله بيرون مي باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا