عرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

صاحب الزمان(عج)، وجه الله

%20(4)~1برخي ها همواره از چگونگي ارتباط و حتي از امكان ارتباط با صاحب الزمان(عج) سؤال مي كنند پاسخ به طيف وسيع پرسش كنندگان و سطوح فكري و فرهنگي و اعتقادي آنان در يك مطلب كوتاه، شدني نيست، با اين همه آن چه به نظر مي رسد و بخش عمده اي از پرسشگران را تا اندازه اي راضي و خشنود مي سازد، در اين مطلب كوتاه مي آيد.

مفهوم توحيد
توحيد به معناي بازگرداندن متكثرات به يك امر واحد است. به اين معنا كه انسان هنگامي با امور متعدد و متنوع مواجه مي شود، نمي تواند به سادگي آنها را به يك امر بازگرداند. البته در برخي از علوم، با شناسايي وجوه مشترك ميان متكثرات و كنار گذاشتن متمايزات، گام هايي براي رسيدن به وحدت برداشته مي شود. به عنوان نمونه با تفكر در زيد و عمر و وبكر وجوه مشترك ميان آنان شناسايي شده و فصول جداگانه كننده به كناري نهاده مي شود و از آن، عنوان «نوع انسان» ساخته مي شود. اين حركت در حقيقت همان توحيد است.
از آن جايي كه در هستي، امور بسياري تاثير مستقيم و غيرمستقيم به جا مي گذارند، برخي از انسان ها دچار اين توهم و اشتباه مي شوند كه همه آن ها را الهه و خدايان قرار دهند و يا در مرتبه پايين تر اگر قايل به يكتايي خدا شوند براي هر يك از اين امور تاثيرگذار دست كم عنوان ربوبيت را قايل شوند. از اين جاست كه برخي قائل به توحيد در الوهيت مي شوند ولي توحيد در ربوبيت را نمي پذيرند.
دسته ديگر از انسانها با تفكر و تعقل و تدبر در مي يابند كه همه اين امور تاثيرگذار نمي توانند علل مستقل باشند بلكه علل وابسته اي در عرض يا در طول هستند. اين جاست كه قايل به توحيد در همه مراتب وجودي شده و هيچ ربوبيتي براي ديگران قايل نيستند. اين شيوه اي است كه در فلسفه تعقلي به كار مي رود.
اما در عرفان نظري بر اين نكته تاكيد مي شود كه همه اين امور تنها مظاهر حقيقت واحدي بيش نيستند و حتي در ذات خويش استقلال ندارند، چه رسد كه در عمل و فعل داراي استقلال باشند. بر اين اساس، تنها يك حقيقت واحد در تمامي هستي وجود دارد و همه هستي تنها مظاهر همان حقيقت واحدند. البته آنان تاكيد مي كنند كه هر چيزي باتوجه به شدت و ضعف نسبت و قابليت خود با آن حقيقت واحد، تجليات و مظهريت مي يابد. براين اساس تفاوت هايي در مظهريت چيزها نسبت به آن حقيقت يكتا مي توان يافت؛ ولي اين تفاوت در مظهريت هرگز به معناي تعدد و تكثر موجودات نيست. بنابراين در هستي تنها يك حقيقت و مظاهر آن با شدت و ضعف وجود دارد.
الله، مظهر نخست حقيقت يكتا
در ادبيات قرآني، آن ذات هستي بخش يكتا و يگانه براي اينكه ظهور و تجلي يابد، در شكل كامل و تمام خود با عنوان «الله» ظهور يافته است، چرا كه اسم «الله»، نامي براي همه اسماء و صفات الهي است.
بنابراين، الله نخستين تجلي و مظهر تمام و كمال ذاتي است كه ما آن را به نام خدا مي شناسيم. به سخن ديگر، پيش از ظهور آن ذات در شكل الله، ما هيچ شناختي از آن ذات نداشتيم، چرا كه در كمون مطلق بوده است. بنابراين، نخستين ظهوري كه براي آن حقيقت نهان، بوده است تجلي و ظهور در الله است.
پيامبر(ص)، وجه الله
الله، در حقيقت واسطه شناخت آدمي نسبت به حقيقتي است كه همواره در كمون و دور از دسترس شناخت است. اين ذات ناشناخته كه در اصل، شناخته ترين چيز هستي است، همان چيزي است كه در قرآن از آن به «هو» ياد مي شود؛ چرا كه «هو» ضمير است كه از يك جنبه، شناخته ترين امر و از جنبه ديگر نهاني ترين چيز است.
اين «هو» ذات، در الله تجلي يافت. اما اين الله چيست؟ به نظر مي رسد كه صادر نخست مي بايست از هر جهت با ذات يكتا و يگانه باشد. اين جاست كه براساس قاعده امكان اشرف و قواعد ديگر فلسفي مي بايست نخستين صادر، همان انسان كاملي باشد كه اشرف همه هستي است. اين انسان كامل، كسي جز پيامبر(ص) نيست كه اشرف هستي مي باشد. بنابراين به يك معنا، پيامبر(ص) همان وجه الله است.
مفهوم وجه الله
وجه همان بخش قدامي و ظاهر بدن است كه مهمترين عضو و به معناي صورت و چهره است. از اين رو، وجه الله همان بخش ظاهري از ذات «هو» است كه به تمام و كمال به عنوان نخستين صادر، پديدار شده است. از آن جايي كه كامل ترين موجود و شريف ترين آن، پيامبر(ص) است، بنابراين آن حضرت (ص) همان وجه الله است.
وجه يك چيز، جدا از همان چيز نيست، به اين معنا كه وجه و صورت شخص همان جهت آشكار و ظاهر وي است، بنابراين، وجه الله هرگز از الله جدا نخواهد بود و يكتايي و يگانگي، ميان آن دو برقرار است. بر اين اساس وقتي از توحيد سخن مي گوييم به معناي آن است كه درك كنيم كه پيامبر(ص) با خدا به عنوان وجه خدا يكي است و دوگانگي در آن راه ندارد. اين همان معنايي است كه در آيه 9 سوره نجم با «او ادني» تبيين شده است؛ چرا كه قاب قوسين بيانگر منطقه مماس و تماس است و «او ادني» همان اتحاد و يكتايي و يگانگي خدا و پيامبر(ص) به عنوان وجه الله مي باشد. اين كه در روايات آمده است: «نحن وجه الله» به اين دليل است كه از نظر مقام نوري، همه چهارده معصوم(ع) نور واحدي هستند و حكم يكي به دليل آيه 61 سوره آل عمران و آيه مباهله، همان حكم ديگري مي باشد كه نفس و ذات ايشان يكي است.
بنابراين وجه الله، پيامبر(ص) و همه امامان(ع) به حكم نفسيت است. اين همان معناي توحيدي است كه بدان دعوت شده ايم.
وجه الله، خالق هستي
در روايات معتبر آمده است كه نحن صنايع الله و الخلق صنايع لنا؛ ما، صنعت و سازه الهي و همه خلق، سازه هاي ما هستند. اين بدان معناست كه صادر نخست تنها از خداوند بي واسطه خلق شده و مظهريت يافته است و ديگر موجودات همه به واسطه انوار امامان(ع) آفريده شده و مظهر گشته اند.
براين اساس، همه هستي، مظاهر وجه الله هستند و همان گونه كه خداوند بر همه هستي احاطه دارد، وجه الله نيز احاطه علمي و مالكيت دارد و هر تصرفي از سوي ايشان در هستي صورت مي گيرد. از اين رو در دايره خلقت، همه هستي بايد متوجه وجه الله و چهارده معصوم(ع) شوند و شناخت به اين توحيد پيدا كرده و در انديشه بازگشت به اين سير وجودي، خود را سامان دهند. از اين رو خداوند فرمان مي دهد كه اگر مي خواهند به الله برسند و محبوب الله شوند مي بايست متوجه وجه الله باشند. اصولا ربوبيت از طريق وجه الله امكان پذير و شدني است و انوار معصومان(ع) است كه هستي را ربوبيت مي كند براين اساس، در دايره سير، نهايت سير، رب ايشان است. «الي ربك المنتهي» چنان كه در دايره بازگشت از «انالله و انا اليه راجعون» مي بايست «الي ربك الرجعي» به رب ايشان بازگشت. بنابراين، همه هستي با سببيت امامان آفريده و ظهور يافته است كه وجه الله مي باشند و انسان همان گونه كه بايد درك كند كه باء سببيت اميرمؤمنان(ع) به عنوان يك مصداق از وجه الله، خلقت را تكوين كرده است نيز درك كند كه با باء سببيت آن حضرت(ع) و ديگر انوار امامان(ع) است كه به خداوند برسد.
امام زمان(عج)، مالك هستي
[در هر زماني جلوه اي كامل از مظهر نخستين صادر، بر جهان، حاكميت و مالكيت مي كند كه در زمان ما و پس از امامت امام عسكري(ع)، همه هستي، چون آب براي ماهي در اختيار امام زمان(عج) است. درحقيقت هستي، همان آب است و اين آب همان صاحب زمان(عج) است. ما چون ماهي در اين آب مي باشيم كه در جست وجوي آب و صاحب زمان(عج) هستيم.] اگر خوب بنگريم مي بينيم كه در آب در جست وجوي آب هستيم. البته بسياري از مردم همانند ماهي متوجه آب نيستند مگر آن كه از آب بيرون انداخته شوند. آن چه لازم است بدانيم اينكه دريابيم در آب وجود صاحب زماني زندگي مي كنيم و به سر مي بريم.
نماز به معناي متوجه شدن به وجه الله و قرار گرفتن قلب در برابر اين حقيقت است. وقتي متوجه وجه الله و صاحب الزمان(عج) در نماز و ديگر عبادات مي شويم و نماز به اين مي بنديم كه رضايت و خشنودي وجه الله را به دست آوريم، در حقيقت متوجه حقيقت توحيد و مظهريت و وابستگي و فقر خود به وجه مي شويم و اين همان عنايت الهي است كه تنها به برخي مي رسد، چرا كه همانند ماهي مي شويم كه دريابيم كه در آب هستيم و قدر آن را بدانيم. درحقيقت عبادت به معناي توجه يابي و قرار دادن وجه خود در برابر وجه الله است. از اين رو گفته اند حقيقت عبادت چيزي جز تذكر و رهايي از غفلت نيست.
نمادسازي
از آن جايي كه بسياري از مردم اهل عقل و تعقل نيستند و تنها اهل ديده بصر هستند و نهايت مرحله اي كه مي رسند همان شهودطلبي ابراهيمي براي اطمينان قلبي است، از خداوند نماد مي خواهند. از اين رو، مسجد و كعبه و ديگر امور، نمادهايي مي شوند تا ره گم نشود و انسان بتواند وجهي را بيابد كه كمي او را با حقيقت وجه الله مرتبط سازد.
كعبه و ديگر نشانه ها، نشانه اي براي كساني است كه احتمال گم شدن ايشان مي رود. اما اهل عقل و دل خود را همواره در برابر وجه الله زمان خويش مي يابند. پس همواره همانند ماهي عاقلي هستند كه خود را محاط تمام و كمال از هر جهت و حيث با آب مي دانند. بنابراين بي ارتباطي معنا ندارد و تنها مشكل اين است كه متوجه به وجه الله نيستيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا