اقتصادیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

اهميت صرفه جويي و قناعت در جهاد اقتصادي

samamos-comجهاد اقتصادي، داراي ابعاد چندگانه اي است به گونه اي كه اهداف جهاد تنها در سايه سار تحقق همه ابعاد آن، محقق مي شود. از جمله ابعادي كه مي بايست در تحقق اهداف جهاد اقتصادي به آن توجه شود، حوزه مصرف و هزينه هاي اقتصادي است؛ چرا كه غير از حوزه هاي توليد و توزيع، چگونگي هزينه كرد و مصرف درآمدها و امكانات، خود تاثير مستقيمي در تحقق اهداف دارد و نمي توان به سادگي از كنار آن گذشت.

اگر همه امكانات و منابع مالي و انساني در حوزه توليد، بسيج گردد و توليدات اقتصادي در همه بخش هاي آن افزايش يابد و حتي اين ثروت توليدي از طريق هدفمندي يارانه ها به عنوان يكي از روش هاي توزيع مناسب و عادلانه ثروت به درستي توزيع شود، اما اگر در حوزه مصرف و هزينه به درستي عمل نشود، نمي توان به اهداف جهاد اقتصادي دست يافت؛ زيرا مصرف نادرست و بي رويه كالا يا خدمات و ثروت به دست آمده از توليد، مي تواند تاثير منفي بر روند شكوفايي اقتصادي و رشد صحيح آن به جا گذارد و جامعه را به سوي تبذير و ريخت و پاش ثروت سوق دهد و همه اهداف جهاد اقتصادي را ابتر بگذارد.

نويسنده در مطلب حاضر كوشيده براساس آموزه هاي قرآني نقش و كاركرد صرفه جويي و قناعت را در جهاد اقتصادي تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

¤¤¤

مصرف درست، عامل شكوفايي اقتصادي

يكي از عوامل سه گانه مهم در حوزه اقتصاد و دانش آن، مصرف است؛ زيرا مصرف و چگونگي آن، يكي از سه مولفه اصلي اقتصاد را تشكيل مي دهد و بي توجهي به آن دو، بخش ديگر را نيز متاثر مي سازد. تاثير و تاثر سه گانه هاي اقتصادي يعني توليد، توزيع و مصرف، امري پوشيده بر كسي نيست، لذا در آموزه هاي وحياني، بخشي از مباحث اقتصادي به مساله مصرف اختصاص يافته است.

آموزه هاي قرآن، همه هستي را در محور عدالت سامان دهي مي كند، به طوري كه خروج از عدالت را در هر موضوعي از جمله موضوع اقتصادي و در هر يك از سه گانه هاي اقتصادي، مورد بررسي و نقد دقيق قرار داده و مصرف نادرست و بي رويه را عين ظلم دانسته و براي آن عقوبت اخروي و در برخي از موارد مجازات دنيوي تعيين كرده است.

اين كه مصرف بي رويه و نادرست، ظلم، جرم و گناه دانسته مي شود، از آن روست كه هرگونه بي عدالتي موجب خروج از مسير اهداف و فلسفه آفرينش است، پس اگر عملي در هر مرتبه اي برخلاف عدالت و اهداف آفرينش باشد، به عنوان خروج از خلقت، عدالت و فلسفه الهي معرفي مي شود و عقوبت و مجازات هاي مناسب خود را مي طلبد.

اسلام هر چيزي را در اين دايره تحليل و تبيين مي كند و توصيه هاي آن در شكل احكام و آموزه هاي دستوري و اخلاقي در اين چارچوب بيان مي شود. بنابراين، اگر هر كار و عمل و رفتاري، برخلاف اين چارچوب قرار گيرد، تصحيح، اصلاح و يا تقبيح و تهديد و حذف مي شود.

اسلام از اقتصاد به عنوان يك ظرفيت شدن هاي كمالي انسان يعني متاله (خدايي و رباني) شدن ياد مي كند؛ زيرا دنيا از جهت بهره مندي هاي انسان از امكانات آن به عنوان مزرعه آخرت شناخته مي شود و انسان در اين دنياست كه سازه اخروي خويش را كشت و داشت مي كند و در آخرت به شكل كامل برداشت مي نمايد.

از سوي ديگر، مقام مظهريت در ربوبيت پس از متاله شدن و خدايي گشتن، مقتضي اين است كه ماموريت آباداني زمين را به عهده گيرد و هر چيزي را به كمال شايسته و بايسته اش برساند. (هود، آيه 61) بنابراين، تصرفات بشر و تغييرات جدي در ساختار و خلقت موجودات زميني براي دست يابي به اهداف آفرينش خود و ديگران، مي تواند به اشكال گوناگون از جمله شكوفايي اقتصادي و رشد و توسعه آن، خودنمايي كند.

بر اين اساس، هرگونه رفتار و عملي كه مانع شكوفايي اقتصادي و بهره مندي انسان از امكانات مادي دنيوي شود، به عنوان رفتاري ظالمانه تلقي مي شود و به شدت با آن مخالفت و مبارزه مي گردد، اين گونه است كه در حوزه مصرف ثروت و امكانات، اموري چون اسراف و تبذير تقبيح شده و به شدت با آن مبارزه مي شود.

در مقابل، هر آن چه كه به تحقق اهداف آفرينش كمك مي كند مورد توجه و تاييد و اهتمام آموزه هاي قرآني قرار مي گيرد. بر اين اساس به قناعت و صرفه جويي به عنوان دو راهكار عملي تحقق عدالت و بهره مندي عمومي از ثروت زمين و مزرعه آخرت شدن دنيا، توجه و تاكيد مي شود؛ زيرا قناعت و صرفه جويي به جامعه كمك مي كند تا فرآيند رشد و شكوفايي اقتصادي را به درستي بپيمايد و زمينه براي استفاده همگاني براي شدن هاي كمالي در دنيا فراهم آيد و مشكلات اقتصادي مانعي براي شكوفايي روحي و رواني شخص يا افراد جامعه نشود؛ زيرا اگر انسان دغدغه معيشتي اش حل نشود، تمام همت و تلاش خويش را مصروف آن مي كند و از تفكر و عمل در بخش هاي ديگر زندگي انساني باز مي ماند و فرصت كوتاه عمرش صرف شكم و ديگر غرايز مادي و ابتدايي مانند نان و مسكن و نيازهاي جنسي و مانند آن مي شود.به هر حال، صرفه جويي و مصرف درست و قناعت در مصرف موجب مي شود تا امكانات به درستي در جايگاه خود مورد استفاده قرار گيرد و ثروت انباشته شده عاملي براي شكوفايي اقتصادي و رشد و توسعه آن شود و زمينه براي بهره مندي عمومي جامعه از امكانات و ثروت مادي براي رشد معنوي فراهم آيد.

ارزش قناعت و صرفه جويي

بر اين اساس مي توان گفت كه قناعت و صرفه جويي نه تنها رفتاري مناسب و درست بلكه رفتاري ارزشي است و از نظر اخلاقي و شرعي بايد مورد توجه و تاكيد قرار گيرد.

خداوند در آياتي از جمله آيه 36 سوره حج، روحيه قناعت و صرفه جويي را امري ارزشمند و پسنديده دانسته و بر آن تاكيد نموده است. امام صادق(ع) در ذيل آيه مي فرمايد: قانع كسي است كه با آن چه به او مي دهي راضي و خشنود مي شود و نسبت به آن ناراحتي، ترشرويي و دهن كجي نمي كند. (الكافي، ج4، ص 499، حديث 2 و نيز نورالثقلين، ج3، ص498، حديث 134)

بنابراين مي توان گفت كه چنين روحيه اي از منش ها و روحيات ارزشمندي است كه بايد در هر كسي پديد آيد و نسبت به آن چه دارد خشنود باشد و با ناراحتي، اوقات خود و ديگران را تلخ نكند. در روان شناسي تغذيه آمده است كه خشنودي شخص به غذايي كه تناول مي كند، يكي از عوامل جذب مواد آن غذا از سوي بدن است. كسي كه ترشرويي مي كند و غر مي زند، هر چند كه از آن غذا مي خورد ولي به درستي از مواد آن بهره نخواهد برد. اين بدان معناست كه عدم قناعت تا چه اندازه نقش مخرب و غير سازنده اي در تغذيه بشر و بهره مندي از مواد آن دارد.

از آيه 97 سوره نحل نيز مي توان به ارزشمندي قناعت و صرفه جويي پي برد؛ زيرا در اين آيه داشتن قناعت به عنوان مصداق حيات طيب و زندگي پاكيزه مطرح شده است و از پيامبر(ص) روايت است كه مقصود از حيات طيب در آيه، همان قناعت و رضايت به تقسيم روزي از جانب خداوند است. (مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 593)

به هر حال، جامعه اي كه بخواهد جامعه برتر، پاك و طيب باشد، مي بايست به عنصر قناعت و صرفه جويي به عنوان عنصر مهم در تحقق آن بينديشد و آن را در همه ابعاد زندگي اش مورد توجه قرار دهد.

مفهوم شناسي قناعت

پيش از آن كه به آثار و زمينه هاي ايجادي روحيه قناعت اشاره كنيم، بهتر است كه مفهوم اسلامي قناعت و صرفه جويي را تبين كنيم؛ زيرا برخي ها اين مفهوم را با مفاهيمي چون بخل و عدم استفاده از امكانات و خساست و مانند آن اشتباه مي گيرند و بخل و خساست خود را به صرفه جويي و قناعت طبع خويش مرتبط مي سازند.

قناعت در لغت به معناي بسنده كردن به اندك از امور دنيايي است كه مورد نياز انسان است. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 685، ذيل واژه قنع)

در اصطلاح اخلاقي هنگامي كه ما از روحيه و فضيلت قناعت ياد مي كنيم، مقصود، ملكه اي نفساني است كه موجب بسنده كردن شخص به ميزان نياز و ضرورت از مال و ثروت و امكانات مادي دنيوي مي شود. بنابراين، قناعت، ارتباط تنگاتنگي با حوزه مصرف اقتصادي دارد.

البته برخي از علماي اخلاق، از اين تعريف خواسته اند نتيجه بگيرند كه شخص نمي تواند در حوزه توليد نيز گامي براي افزايش ثروت و توليد بردارد كه البته به نظر مي رسد اين با اصل مأموريت بشر كه آباداني زمين است، منافات دارد؛ زيرا اگر هر كسي به كمترين مقدار نياز خود بسنده كند و در همان اندازه به توليد بپردازد، هرگز آباداني كاملي در زمين رخ نخواهد داد و بدتر آن كه برخلاف اصول ديگر چون انفاق و ايثار و احسان خواهد بود، زيرا اگر هر كسي تنها به بخور و نمير از ثروت بسنده كرده و بيش از اين توليد نكند، نمي تواند به كساني كه ناتوان هستند و قدرت توليد ندارند، كمكي ارايه دهد يا انفاق و احساني كند.از سوي ديگر، در آيات قرآني از جمله سوره يوسف بيان شده كه توليد هر چه بيشتر ثروت مانند توليدات و فرآورده هاي كشاورزي چون گندم و يا دامپروري، مطلوب است و مي تواند در زمان هاي بحران و خشكسالي كمك كند و حتي ملت هاي ديگر را تغذيه و امداد رساند.

به هر حال براساس آموزه هاي قرآني، قناعت در حوزه توليد معنا و مفهومي ندارد و قناعت، بيشتر ناظر به حوزه مصرف است، پس آن چه مرحوم نراقي در تعريف قناعت بيان كرده و قيد و شرطي را بر آن افزوده و گفته است كه قناعت، ملكه اي نفساني است كه موجب بسنده كردن شخص به ميزان نياز و ضرورت از مال و ثروت و امكانات مادي دنيوي است، بي آن كه تلاش و رنج، بيش از ميزان نياز، به كار گرفته شود؛ (جامع السعادات، نراقي، ج 2، ص 102) تعريف نادرست يا نارساست و مي بايست قيد و شرط اخير را حذف يا توجيه كرد.

در توجيه اين قيد مي توان گفت كه شايد مراد از آن حرص و طمع براي توليد بيشتر براي مصرف بيشتر باشد كه اين گونه نگرش باطل است؛ اما اگر توليد براي ايجاد فرصت هاي برابر همگاني و بهره مندي ديگران يا ناتوانان از امكانات مادي از طريق انفاق و احسان و مانند آن باشد، نه تنها كاري پسنديده كه عين عبادت بلكه مأموريت الهي انسان است.

خداوند در آيه 47 سوره يوسف گزارش مي كند كه حضرت يوسف(ع) به عنوان پيامبري كه مسئوليت رهبري جامعه خويش را به عهده داشت به مردمانش فرمان مي دهد تا توليد را افزايش داده و در مصرف، قناعت و صرفه جويي كنند تا افزون بر داشتن سرمايه اي براي آينده خود و ديگران، زمينه شكوفايي اقتصادي و رشد و توسعه آن فراهم شود و يا در برابر بحران هاي گوناگون از جمله خشكسالي يا تحريم و مانند آن، چالش ها را به سادگي پشت سر گذارند.

آثار قناعت و صرفه جويي

از اين جا مي توان به گوشه هايي از آثار قناعت و صرفه جويي در زندگي فردي و جمعي اشاره كرد. به اين معنا كه قناعت در مصرف نه توليد مي تواند جامعه را از بحران ها و چالش هاي عظيمي چون تحريم و خشكسالي و مانند آن عبور دهد (يوسف، آيه 47) و جامعه را در برابر مشكلات آينده و پيش آمدهاي ناگوار مصون نگه دارد. (همان و آيه 48)

خداوند در آيه 97 سوره نحل راه دست يابي به جامعه برتر و حيات طيب و زندگي برتر و الگوي مناسب در زندگي آن را رعايت قناعت از سوي افراد جامعه بر مي شمارد؛ چرا كه پيامبر(ص) در ذيل آيه، حيات طيب را به معني رضايتمندي افراد از تقسيم روزي از سوي خداوند و بسنده كردن به آن چه در دسترس است مي داند.

همچنين صرفه جويي و قناعت به ميزان نياز از مال و ثروت، موجب مي شود تا ثروت و امكانات در جريان توليد قرار گيرد و زمينه براي خودكفايي و شكوفايي اقتصادي فراهم آيد.

از ديگر آثار قناعت و صرفه جويي بهره مندي افراد جامعه به ويژه اقشار آسيب پذير و فقير و مسكين و ناتوان از اين ثروت از طريق انفاق و احسان است.

روحيه قناعت بزرگترين سرمايه اجتماعي هر جامعه است؛ چرا كه شرايط رفاهي در هر جامعه اي عامل تباهي و فساد و گاه بروز فسق و فجور و افزايش جرايم مي شود. ملت هايي كه به رفاه گرفتار شوند و اهل اتراف و ريخت و پاش و تبذير و اسراف گردند، از اين آمادگي برخوردار هستند كه به ظلم و ناهنجاري هاي اخلاقي و فساد گرفتار شوند.

روحيه قناعت ،در جامعه همچنين عامل تقويت و افزايش روحيه جهادي مي شود؛ زيرا انساني كه به كمترين حد در مصرف رضايت مي دهد و با آن كه از توليد ثروت بهره مند و از ثروت و سرمايه برخوردار مي باشد، ولي به ميزان نياز از آن استفاده مي كند، از اين آمادگي برخوردار است تا در برابر فشارهاي اقتصادي مقاومت نمايد و بتواند در جبهه هاي جهادي، شرايط سخت آن را تحمل كند.

از اين رو خداوند از روحيه قناعت جويي اصحاب صفه به نيكي ياد مي كند؛ زيرا اين افراد به حداقل ها در زندگي اكتفا كرده بودند تا همواره آماده جهاد و حضور در جبهه باشند. (بقره آيه 273 و نيز تفسير كبير، فخر رازي، ج 3، ص 67)

روحيه جهادي نيازمند داشتن روحيه قناعت و صرفه جويي است؛ زيرا شرايط را براي حضور در جبهه و آمادگي دايمي تقويت مي كند. اين درحالي است كه مترفان و مسرفان و اهل تبذير، از روحيه جهادي برخوردار نيستند و رفاه و آسايش بيش از اندازه اجازه نمي دهد در جهاد حضور يابند و شرايط سخت و دشوار آن را تحمل كنند.

زمينه ها و بستر تحقق قناعت و صرفه جويي

براي اين كه شخص به روحيه قناعت و صرفه جويي دست يابد، مي بايست بينش و نگرش درست و صحيحي نسبت به فلسفه آفرينش و اهداف خلقت انسان به دست آورد.

از اين رو خداوند به نقش ايمان در ايجاد روحيه قناعت و ملكه شدن آن در شخص توجه مي دهد و در آيه 97 سوره نحل، ايمان را عامل تحقق اين روحيه در شخص مي داند؛ زيرا كسي كه به ايمان واقعي دست يابد، از فلسفه آفرينش و مأموريت انسان در متاله (رباني) شدن و آباداني زمين از طريق كار و تلاش و توليد آگاه مي شود و خود را دربست در اختيار اين فلسفه مي گذارد. بر اين اساس، بيشتر توليد مي كند و تنها به ميزان نياز از آن بهره مي برد تا فرصت براي رشد و شكوفايي با سرمايه گذاري از ثروت به دست آمده فراهم آيد و زمينه براي بهره گيري افراد بيشتر جامعه از اين ثروت به وجود آيد.

به سخن ديگر، انسان مومن خواهان تحقق حيات طيب و بهترين و برترين سبك زندگي در دنيا است. بر اين اساس مي كوشد تا با رضايتمندي به قسمت و روزي خويش، خود را از حرص و طمع باز دارد و به مقدار نياز مصرف نمايد و ثروت و سرمايه را براي بهره مندي ديگران از آن به گونه اي سامان دهد تا با توليد بيشتر، فرصت بهره مندي ديگران مهيا شود.

از آن چه گفته شد، مولفه دوم براي تحقق روحيه قناعت و صرفه جويي به دست مي آيد؛ زيرا چنان كه خداوند در آيه مورد بحث بيان كرده، تحقق روحيه قناعت نيازمند عامل عمل صالح است. به اين معنا كه شخص افزون بر حسن فاعلي مي بايست به حسن فعلي توجه كند و آن چه آموخته و نيك دانسته در منش و كنش خويش به درستي به مورد اجرا درآورد.

بنابراين، ايمان و عمل صالح دو عامل اصلي در تحقق روحيه قناعت در افراد و جامعه است. اين گونه است كه جهاد اقتصادي از ابتر ماندن به دور مي ماند و توليد ثروت در مسير درست آن قرار گرفته و موجبات شكوفايي و رشد و توسعه اقتصادي مي شود.

پس لازم است كه در جهاد اقتصادي همان گونه كه به حوزه هاي توليد و توزيع درست و عادلانه توجه مي شود، به حوزه مصرف نيز توجه شود و اصل قناعت و صرفه جويي در ثروت مورد تأكيد قرار گيرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

    1. به نام خدا
      واژه صرفه جویی به معنای فارسی آن در قرآن نیامده است. اما مفهومی که از این واژه و اصطلاح مراد است در آیات قرآنی بیان شده است. از مهم ترین آیاتی که به این مفهوم اشاره دارد آیاتی است که به اعتدال در مصرف و جلوگیری از اسراف و تبذیر از یک سو و بخل و خساست از یک سو دیگر اشاره دارد. این که خداوند می فرماید: بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، به معنای صرفه جویی است ؛ زیرا صرفه جویی به معنای مصرف درست یک چیز است. هم چنین در آیات قرآنی سخن از اقتصاد است که به معنای میانه روی در کاری از جمله مصرف است. آیه 31 سوره اعراف و 26 سوره اسراءو 27 سوره فرقان و مانند آن به این معنا و مفهوم اصطلاحی اشاره دارد. برای این مطلب به مقاله دیدگاه قرآن درباره صرفه جویی و مصرف و مانند آن مراجعه نمایید
      خلیل منصوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا