اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

امت سازی از سوی گفتمان انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

از مهم ترین اهداف انقلاب اسلامی در ایران، بازگشت به اسلام عصر پیامبر(ص) و امت سازی مبتنی بر آموزه های وحیانی قرآن و معارف اهل بیت(ع) به عنوان ثقلین بدون طرد قسری اندیشه ها و افکار دیگران است. هدف از این بازگشت، گفتمان سازی در برابر گفتمان های دیگر درونی و بیرونی است که انسان را موجودی متاله نمی داند و برای اقامه عدالت قسطی و رهایی مستضعفان و مظلومان از سلطه مستکبران و ظالمان تلاشی نمی کند و برای خود مسئولیتی عقلی و نقلی در قبال آن بر نمی شمارد. با نگاهی به دغدغه های دو رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) و امام خامنه ای (مدظله العالی) به روشنی دانسته می شود که امت سازی در چارچوب گفتمان انقلابی هماره تمام ظرفیت های پیدا و ناپیدای بالفعل و بالقوه آنان را مصروف خود داشته و راهبردها و سیاست ها و برنامه های ابلاغی و اعلامی آنان را به خود اختصاص داده است.

بنیادهای گفتمان انقلاب اسلامی

با نگاهی به گفتمان اسلامی که بر پایه های آموزه های وحیانی قرآن و سنت معصومان(ع) شکل گرفته است می توان مواردی را به عنوان اصول اساسی این گفتمان بر شمرد که برخی از آن ها عبارتند از:

  1. امت وسط: از مهم ترین اصول گفتمان انقلاب اسلامی، ایجاد امت وسط است؛ امت وسط، امتی است که با محوریت اندیشه و روشی مادرین و بنیادین بر آن است تا مردمانی از نژادها و اقوام با تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی و زمانی را در مسیری به دور از هر گونه افراط و تفریط و خط مستقیم برای تحقق هدف یا اهداف معین گرد آورد.(نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه «ام») مهم ترین وجه مشترک امت را می توان اموری چون وحدت در هدف و روش دانست؛ چنان که امت اسلام همه کسانی را شامل می شود که برای تحقق اهداف متعالی اسلام با بهره گیری از عقل و نقل یعنی شریعت مبتنی بر حجت باطنی و حجت ظاهری عمل می کنند و روشی خاص از شیوه و سبک زندگی را در پیش می گیرند. بنابراین، هدف اسلام تحقق امت به معنای خاص است که به اختیار و اراده نه به اجبار شکل می گیرد؛ زیرا برای از امت ها بر اساس آموزه های قرآنی و مصادیقی که بیان شده است، امت های قسری و غیر اختیاری هستند.(همان؛ ) آن چه هدف قرآن از تحقق امت بیان شده است، امت وسط است؛ چنان که خدا می فرماید: يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا؛ خدا هر کسی را بخواهد به سوی صراط مستقیم هدایت می کند؛ و بدين گونه شما را امتى وسط و ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد.(بقره، آیات 142 و 143) از مصادیقی که در همین آیات و مانند آن بیان می شود، معلوم می شود که امت وسط و میانه دارای وحدت هدف در باطن و ظاهر هم چون وحدت در کتاب، قبله، پیامبر و مانند آن ها است. این امت هرگز دنبال اهداف ظاهری و باطنی خواهد بود که در آیات و روایات به عنوان شریعت نقلی از یک سو، و عقلانیت فطری به عنوان شریعت عقلی از سوی دیگر بیان شده است؛ زیرا نقل و عقل فطری است که به عنوان دو حجت ظاهری و باطنی، اسلام را می سازد.(روم، آیه 30) امام کاظم (ع) می فرماید: يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‌؛ ای هشام به راستی برای خدا علیه مردم دو حجت است : حجتی ظاهری و حجتی باطنی؛ پس ظاهری همانا رسولان و انبیا و امامان معصوم (ع) هستند و اما باطنی پس همان عقول مردمان است.(کافی ، ج 1 ، ص 16) ویژگی های امت وسط در آیات قرآنی و روایات بیان شده است که مهم ترین آن ها عبارتند از: اسوه و سرمشق بودن(بقره، آیه 143)، امر به معروف و نهی از منکر(آل عمران، آیه 110)، بهترین و برترین امت ها(همان)، حق گرایی(اعراف، آیه 181)، گواه و شاهد بر امت های دیگر و دلیل روشن علیه آنان(بقره، آیه 143)، هدایت شده به حق(اعراف، آیه 181)، حجت خدا بر دیگران(بقره، آیه 143)، اعتدال و میانه روی در امور(همان) و مانند آن ها است.
  2. قوامین به عدالت قسطی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از مهم ترین اصول اساسی گفتمان اسلامی، نه تنها قیام به عدالت قسطی، بلکه فراتر از آن قوامین به قسط است. از نظر قرآن، عدالت که از اصول فطری عقلی است، هر چند بنیاد هستی و اجتماع است، اما این کف خواسته ها و نیازهای اجتماع است؛ زیرا عدالت در ارتباط و تعاملات اجتماعی چیزی جز مقابله به مثل و بده و بستان نیست که البته مراعات آن لازم و ضروری است.(انعام، آیه 152؛ مائده، آیه 8) این عدالت زمانی شکل می گیرد که هر کسی بتواند از سهم خویش از نعمت های الهی از آب و خاک و منابع و ثروت ها و مانند آن ها برخوردار و بهره مند شود؛ زیرا هر موجودی به حکم موجودیت از نعمت های الهی سهمی دارد که باید پرداخت شود. ایجاد مانع در سر راه بهره برداری هر کسی از سهم خویش از سوی دیگران به عنوان ظلم دانسته و مردود شمرده شده است. از نظر قرآن، همه پیامبران و هم چنین کتب الهی و قوانین مکتوب در آن برای تامین و تضمین این قسط و سهم از سوی خدا ارسال و انزال شده است. پیامبران(ع) به عنوان اهداف بعثت مامور هستند تا مردم را نسبت به سهم و قسط خویش از نعمت های الهی آگاه ساخته و حقوق آنان را گوشزد کنند. سپس مسئولیت دارند تا با همکاری مومنان و دیگران از غیر مومنان تا مردم را تشویق و ترغیب به قیام برای کسب قسط و سهم خویش کنند. بنابراین، رهبری و مدیریت جامعه به سوی قیام توده های از مسلمان و غیر مسلمان برای کسب قسط خویش از مهم ترین ماموریت های پیامبران است. خدا دراین باره می فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ به راستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم برای عدالت قسطی قیام کرده و برای تحقق آن برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مى ‏كند آرى خدا نيرومند شكست ناپذير است.(حدید، آیه ۲۵) از نظر قرآن، اگر توده های مردم از مسلمان و غیر مسلمان باید برای عدالت قسطی قیام کنند، مردم مسلمان که امت وسط هستند باید در درجه و مرتبه بالاتر قرار گیرند و در سطح برتر نه تنها به عدالت قسطی قیام کنند، بلکه باید این قیام برای آنان، ملکه و مقوم ذات باشد. خدا می فرماید: أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد براى خدا به عدالت قسطی بسیار با تلاش و شدت برخيزيد و شاهدان و گواهان قسط باشد.(مائده، آیه8) البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، امت اسلام که امت وسط است، باید در سطحی فراتر از عدالت و عدالت قسطی با یک دیگر تعامل و ارتباط داشته باشند؛ به سخن دیگر، باید اصول روابط میان مسلمانی رحمت در سایه سار احسان و بلکه اکرام باشد و مسلمانان در میان خویش به روابط اجتماعی در این سطح بیاندیشد که همراه با عفو و گذشت و ایثار و از خودگذشتگی است.(فتح، آیه 29؛ اسراء، آیه 24 ؛ انسان، آیه 8)
  3. حمایت از مستضعفان و مظلومان جهان: از دیگر اصول اساسی گفتمان اسلامی، حمایت از مستضعفان و مظلومان با همین عناوین است بی آن که شرطی به عنوان اسلام یا جغرافیایی اسلامی در آن باشد؛ به این معنا که بر هر کسی عنوان مستضعف یا مظلوم صدق کند، گفتمان اسلامی خود را موظف به حکم عقل و نقل می داند تا از آنان در برابر مستکبران و ظالمان دفاع کند. خدا می فرماید: ا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا ؛ و چرا شما در راه خدا و در راه نجات مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى ‏جنگيد همانان كه مى‏ گويند پروردگارا ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‏پيشه‏ اند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما. (نساء، آیه 75)
  4. طاغوت ستیزی و رهایی از فتنه گیری: از نظر قرآن ولایت تنها از آن خدای تعالی است و هر کسی دیگر مدعی ولایت باشد، باطل است، مگر آن که ولایت او مظهر ولایت الهی باشد. این مظهریت با توجه به تحقق صفات الهی در شخص ایجاد می شود. بنابراین، کسانی که مظهر اسما و صفات الهی نیستند، از هیچ ولایتی برخوردار نیستند. بنابراین، تنها خدا و مومنان به صفات الهی و متالهین هستند که به عنوان مظهریت در ربوبیت از ولایت برخوردار بوده و می توانند به عنوان ولیّ الله امور جان و جهان و جامعه را مدیریت کنند.(مائده، آیه 55؛ بقره، آیات 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79) بر این اساس هر کسی دیگر طاغوت شمرده می شود و ولایت او ولایتی باطل و علیه حق و عدالت خواهد بود. خدا می فرماید: الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ؛ كسانى كه ايمان آورده‏ اند در راه خدا كارزار مى كنند و كسانى كه كافر شده‏ اند در راه طاغوت مى ‏جنگند. پس با اولیای شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان در نهايت ضعيف است. (نساء، آیه 76؛ و نیز نگاه کنید: بقره، آیه 257؛ نساء، آیه 60؛ زمر، آیه 17) این طاغوت ستیزی و نیز ظلم ستیزی و استکبار ستیزی در راستای تحقق صلح و عدالت جهانی برای همگان است به طوری که حق روشن باشد و دیگر فتنه ای از باطل و حق وجود نداشته باشد.(بقره، آیه 193)
  5. تعلیم و تزکیه: از دیگر بنیادهای انقلاب اسلامی مبارزه با جهل و جهالت علمی و عملی یعنی نادانی و بی خردی و نیز بی تقوایی و فجور در عمل است؛ زیرا انسان در آموزه های وحیانی قرآن، متاله و قرآنی است و باید بر اساس فطرت پاک با علم و دانش به تزکیه نفس خود و تطهیر جامعه از خبثات و ناپاکی و پلیدی ها اقدام کند و ضمن خودسازی در قالب ایمان و عمل صالح به دیگر سازی در قالب توصیه دیگران به حق و صبر(عصر، آیات 1 تا 3) و مانند آن ها بپردازد. از این روست که از مهم ترین اهداف بعثت پیامبران به ویژه پیامبر گرامی(ص) تعلیم و تزکیه دانسته شده است.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) از همین روست که پیامبر(ص) بعثت خویش را برای تحقق مکارم اخلاقی دانسته است.

ویژگی های عصری گفتمان انقلاب اسلامی

امروز گفتمان اسلامی در قالب گفتمان انقلاب اسلامی شکل و معنا یافته است. پس وقتی ما از گفتمان اسلامی سخن می گوییم با ویژگی گفتمان انقلاب اسلامی است که امروز بر آن است تا در چارچوب نظریه نظام ولایی به نظام سازی، دولت سازی و امت سازی بپردازد.

در برابر این گفتمان اسلامی، مخالفان درونی و بیرونی وجود دارند که شامل همه مستکبران و ظالمان جهان به ویژه گفتمان استکباری غرب با سردمداری صهیونیزم مسیحی آمریکایی است. دشمنان با بهره گیری از برخی به ظاهر رقیبان گفتمان اسلامی در جهان اسلام بر آن شدند تا نسخه های دروغین را جایگزین کنند که شامل اسلام آمریکایی از سنی های تکفیری – وهابی تا شیعه انگلیسی – آمریکایی می شود. نسخه هایی چون اسلام طالبانی ، القاعده ای، بوکوحرامی، داعشی، وهابی، تکفیری های شیعه انگلیسی – شیرازی و مانند آن ها از جمله این نسخه های دروغین و جایگزین است تا گفتمان انقلاب اسلامی را به چالش بکشد و اسلام ناب محمدی(ص) را در برابر اسلام های دروغین قرار داده و به شکست بکشانند.

برای تبیین دقیق گفتمان انقلاب اسلامی و جداسازی آن از دیگر نسخه های بدلی توجه به ویژگی های این جریان بسیار مفید و سازنده است. از جمله می توان به این موارد اشاره کرد.

  1. فلسفه و حکمت متالهین ملاصدرا و عرفان اجتماعی امام خمینی : از مهم ترین عناصر کلیدی در گفتمان انقلاب اسلامی باید به فلسفه عقلی و حکمت متعالی صدر المتالهین اشاره کرد؛ زیرا این فلسفه است که در کنار نقل می تواند مفاهیم کلیدی انقلاب اسلامی را تبیین کرده و مشروعیت سیاسی گفتمان را تضمین کند. از این روست که بیش ترین هجوم به این نوع فلسفه و حکمت قرآنی از سوی دشمنان مبذول می شود. البته در این میان عرفان به ویژه نوعی عرفان اجتماعی آن نقش اساسی دارد؛ زیرا این عرفان بر خلاف تصوف موجود در داخل ایران ، یک حرکت اجتماعی پویا و سازنده با ترکیبی از تعلیم و تزکیه الهی است. در این مکتب شخص پیش از این که مسئولیت های اجتماعی را به عهده گیرد از نظر تزکیه و تعلیم به مقامات عالی رسیده و انسانی متاله و مظهر ربوبیت الهی است. در حقیقت شخص با عرفان اجتماعی به خودسازی و دیگر سازی تعلیم و تزکیه توجه یافته است و انسانی شده است که به تعبیر امام معصوم(ع) : صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ ؛ از نفس خویش صیانت می کند و حافظ دین خویش بوده و به مخالفت با هواهای نفسانی می پردازد و مطیع امر مولای خویش از خدا و پیامبر و معصومان(ع) است. امروز این جریان عرفان اجتماعی نقش کلیدی را در گفتمان انقلاب اسلامی از حیث نظری و عملی به عهده دارد. از این روست که نسخه های بدیلی چون تصوف عزلت گرا و دنیاستیز و اجتماع گریز تبلیغ می شود که در بسیاری از موارد با نابهنجارهای رفتاری و کارهای زشت و شهوانی نیز همراه است. جریان وهابی به عنوان یک جریان خشک با هر نوع عرفان از جمله عرفان اجتماعی درگیر است. از این روست که بیش ترین مقاومت در برابر وهابیت در آفریقا از سوی کسانی است که پای بند به تصوف آفریقایی هستند. البته باید توجه داشت که تصوف آفریقایی بر خلاف ایرانی آن یک تصوف اجتماعی ظلم ستیز است. از این روست که رهبران بزرگ از عارفان و متصوفه در سودان تا غرب آفریقا به رهبری مهدی سودانی و نیز عثمان دان فودیو علیه استعمار به مبارزه پرداخته و حتی حکومت اسلامی را در نیجریه و مناطق پیرامونی آن ایجاد کردند. در خاور دور از اندونزی تا چین و آسیای میانه این جریان تصوف است که هنوز در تقابل با جریان وهابیت است. بسترهایی گفتمانی نزدیک این جریان با گفتمان انقلاب اسلامی است که وهابیت و گفتمان اسلام آمریکایی را به تقابل با آن برانگیخته است؛ زیرا گرایش های نزدیک به هم این دو جریان موجب شده تا وهابیت در میدان با شکست هایی مواجه شود و حتی گاه عقب نشینی کند و در برخی از کشورها نوعی از تصوف را به ظاهر برای عبور از مشکل مقاومت بپذیرد. گرایش مردم اندونزی و خاور دور به مکتب صدرایی و استقبال از تفسیر المیزان خود گواهی روشن از این مطلب است که گفتمان انقلاب اسلامی توانسته است راه نفوذ علمی و عملی خود را در درون ملت بیابد و به صدور واقعی گفتمان بپردازد.
  2. فقه حکومتی – اجتماعی شهید اول و فقه جواهری: فقه شیعی در زمان شهید اول به حوزه حکومت و اجتماع وارد می شود؛ زیرا درخواست هایی که از سوی سربداران مطرح می شود موجب شد تا شهید اول قانون اساسی را تدوین کند که محوریت آن را حاکم شرعی شکل می دهد. این فقه حکومتی برای اجرای به دولت شیعی سربداری تقدیم می شود. با نگاهی به این فقه که گرایش بسیاری به فقه اجتماعی دارد می توان گریز از مرکز فقه فردی به سوی فقه اجتماعی را با محوریت بخشی به ولی فقیه که حاکم شرع است به خوبی دریافت. تعبیر حاکم شرعی در این فقه به خوبی نشان می دهد که مسئولیت اصلی در امور اجتماعی بر عهده فقیهان با شرایط خاص است. البته این فقه در شرایطی به بالندگی دست یافت که مجتهدان از مقام مرجعیت تقلید فردی به مرجعیت اجتماعی در زمان خویش تبدیل شدند. فقه جواهری در ایجاد در این فرایند بسیار کمک کرد ولی آن چه به آن قوت بیش تری بخشید فرایند تبدیل مرجعیت اجتماعی به رهبری اجتماعی در زمان فتوای مشهور تنباکو و انقلاب مشروطه است. حضور اجتماعی رهبران فقیه زمان شناس موجب شد تا فقه حکومتی اجتماعی شکل تازه ای گرفته و اندک اندک به باروری برسد. البته امام خمینی(ره) در تحقق این نظریه و تطبیق میدانی آن نقش اساسی را ایفا کرده است. البته در برابر دشمنان و رقیبان بی کار نبودند و تلاش کردند تا با نفوذ در حوزه و استفاده از برخی از نخبگان بی تقوا، مقاصد خویش را برآورده سازند و فقه را از صورت اجتماعی به سمت و سوی فقه فردی سوق دهند. جریان های قوی فقهی از کهن می توانست این افراد را در تحقق اهداف اسلام آمریکایی و جدایی دین از سیاست و سکولار سازی فقه کمک و یاری رساند. در این میان برخی از فقیهان به نام نیز به مدد این جریان رفته و شاگردان و اساتیدی را تربیت کرده اند تا نبض حوزه های علیمه را به ویژه در قم و نجف به دست گیرند. البته اسلام آمریکایی و ضد انقلابی که تلاش می کرد طلاب را به این سمت و سو سوق دهد هنوز به قوت و شدت در حوزه های علمیه فعال هستند و هر از گاهی که با فشار مواجه می شوند، به پناهگاه اصلی خود در خارج از کشور فرار می کنند. با نگاهی به فرار نخبگان این جریان نفوذی به کشور انگلستان، به روشنی معلوم می شود که جریان به ظاهر فقه فردی یک جریان انگلیسی یا مورد حمایت انگلیس است تا بتواند گفتمان انقلاب اسلامی را شکست دهد؛ زیرا با شکست جریان فقه اجتماعی – حکومتی می توان به سادگی مشروعیت هر گونه اعمال و رفتارهای مومنان و مسلمان را زیر سوال برد و ایشان را به تردید در صحت عمل و رفتار خود مبتلا و گرفتار کرد. این گونه می توان مشروعیت دینی و شرعی را از این جریان گرفت و فقه اجتماعی و حکومتی را از صحنه حوزه و سپس جامعه بیرون راند یا تاثیر آن را کاهش داد و محدود نمود.

مسئولیت های نهادهای بنیادین گفتمان اسلامی

با نگاهی به آن چه گفته شد و مواردی دیگر که به دلایل امنیتی و یا غیر آن بیان نشده است می توان گفت مسئولیت جبهه گفتمان انقلاب اسلامی بسیار سنگین و روز به افزایش است. آتش به اختیار از سوی این نهادها به این معنا است که در چارچوب های معمولی و آشنا نباید حرکت و مسئولیت ها را ساماندهی کرد، بلکه باید فراتر از آن اندیشید و عمل کرد. در این جا به برخی از نهادها و مسئولیت های آنها در راستای امت سازی و جهان سازی گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان یک پروژه و طرح اشاره می شود.

  1. حوزه های علمیه و جامعه المصطفی العالمیه: بی گمان نقش حوزه های علمیه در تاسیس، توسعه ، تبیین و توصیه گفتمان انقلاب اسلامی نقشی بی بدیل است؛ زیرا حوزه ها ماموریت دارند تا در قالب تعلیم و تزکیه بر اساس آیات قرآنی از جمله آیه 25 سوره حدید به تبیین قوانین و حقوق انسانی پرداخته و با تعلیم مردمان آنان را به حقوق حقه خود آشنا کرده و زمینه رهبری برای قیام توده ها در سطح جهان برای عدالت قسطی را فراهم آورند. بنابراین، حوزه ها هم در اندیشه ورزی و تولید نظریه ها، و هم در تولید رهبران مدیر و مدبر متقی، نقش کلیدی و اساسی دارند، و باید این مسئولیت را بشناسند، و بدان عمل کنند. با نگاهی به وضعیت سی – چهل ساله اخیر حوزه های علمیه به ویژه حوزه علمیه قم می توان دریافت که این نهاد نتوانسته است چنان که باید و شاید به این مسئولیت توجه کرده و راهبردها ، سیاست ها و برنامه هایی خویش را بر اساس آن سامان دهد. از این روست که جریان ضد انقلابی و ضد گفتمانی انقلاب اسلامی به شکلی در حوزه بیش تر از جریان انقلابی نمود دارد. هم چنین فقه اجتماعی رشدی نکرده است و بودجه های پژوهشی و نیز پژوهش ها  نیز در اختیار کسانی قرار دارد که یا ایمانی به فقه اجتماعی و حکومتی نداشته یا کسانی هستند که توانایی انجام آن را ندارند. نقاط ضعف در حوزه بسیار است که بیان آن ها شاید مسایل امنیتی را ایجاد کند. البته حوزه در سال های اخیر توانسته است با یک حرکت ضمنی در بخش بین الملل موفق عمل کند؛ زیرا در عرصه دیپلماسی عمومی، حوزه توانسته است یک جریان قوی جهانی را با طلاب و دانشجویان خارج از کشور خویش ایجاد کند. در گام نخست، بیش از بیست سال مرکز جهانی علوم اسلامی و به ویرژه بخش خارج از کشور آن در قالب سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور، توانست نیروهایی را براساس گفتمان انقلاب اسلامی تربیت کند که از نظر فلسفی و فقهی و نیز رفتاری از بسیاری از مراکز علمی و تربیتی جهان پیش بیافتد. امروز حضور جامعه المصطفی العالمیه در بسیاری از کشورهای جهان یک حضور علمی و تربیتی در راستای اهداف متعالی انقلاب اسلامی و ایجاد عدالت خواهی جهانی است. این حضور چنان موثر و قوی بوده است که دشمنان این گفتمان اسلامی، سازمان مرکزی آن در قم را به عنوان  بخش عملیاتی نهادهای اطلاعاتی معرفی می کنند، در حالی که این چیزی جز توهم و حوزه هراسی نیست؛ زیرا جامعه المصطفی توانست با تربیت انسان های مومن و عالم و متقی کسانی را تربیت کند که به امت سازی جهانی اعتقاد دارند و برای اهداف جهانی اسلام یعنی عدالت قسطی جهانی مبارزه می کنند و برای حمایت از مردمان کشور خویش از هیچ گونه تلاش و کوششی کوتاهی نمی کنند. امروز حضور دانش آموختگان المصطفی در همه جهان نماد صلح و عدالت جهانی و بسترساز حضور ولی عصر(عج) و حکومت جهانی آن حضرت بر اساس اسلام ناب محمدی (ص) است. با توجه به ضعف های موجود در حوزه های علمیه به ویژه در بخش نظریه پردازی و تربیت رهبران مدیر و مدبر متقی، مقام معظم رهبری(مدظله العالی) با انتخاب فردی روشنفکر، انقلابی، متقی، صالح و پای بند به سنت های حوزوی و گفتمان انقلاب اسلامی، بر آن شد تا جامعه المصطفی را به درون حوزه ها آورده و این تفکر در درون حوزه های داخلی تقویت کنند. هدف اصلی مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور امروز جهانی سازی حوزه های علمیه بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی است. تجربیاتی که در المصطفی در تعامل جهانی با نخبگان حوزه های در سطح جهان کسب شده، می تواند موجب رشد و بالندگی حوزه ها شود. تبادل و انتقال این تجربیات از داخل به بیرون و از بیرون به داخل مسئولیتی است که امروز بر عهده مدیر حوزه های علمیه و دیگر مسئولان وابسته به این نهاد معظم و مکرم است.
  2. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی : سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که با ترکیب چند نهاد به دستور مقام معظم رهبری ایجاد شده بود، مهم ترین مسئولیت خود را دیپلماسی عمومی قرار داده است تا بتواند گفتمان انقلاب اسلامی را چنان که هست به دیگر فرهنگ ها و تمدن های جهان معرفی کند. با نگاهی به کارنامه این نهاد می بایست گفت که در آغاز کار بسیار خوب و موفق عمل کرده است؛ اما با تغییر در مفهوم فعالیت های رایزنی فرهنگی در ایران و تقلیل مفهوم فرهنگی، به امور هنری تجسمی چون موسیقی و نقاشی و مانند آن ها، این نهاد نتوانسته و نمی تواند از عهده مسئولیت خطیر خود بر آید. باید توجه داشت رویکرد و نگاهی که معنای فرهنگ را به این صورت تقلیل می دهد، هرگز نمی تواند نقش اسلام را در فرهنگ برجسته سازد؛ در حالی که از شعر و ادب فارسی گرفته تا معماری و دیگر مولفه های فرهنگی، این اسلام است که نقش برجسته و پررنگی دارد و در حقیقت محتوا فرم های فرهنگی را اسلام تامین و تعیین می کند. این در حالی است که مسئولان کنونی در سازمان و تاثیرگذاران آن در وزارت امورخارجه از این هدف بسیار دور شده اند. بازخوانی راهبردها و بازسازی سیاست ها و برنامه ها این نهاد می تواند در تقویت گفتمان اسلامی و تبادلات فرهنگی بسیار موثر باشد.
  3. وزارت امور خارجه: بی گمان وزارت امور خارجه نقش بنیادین در گفتمان انقلاب اسلامی در صیانت و نیز ترویج آن در قالب دیپلماسی عمومی و خصوصی دارد. صدور انقلاب اسلامی در قالب این نوع دیپلماسی ها شدنی و نیز معنا می دهد؛ زیرا گفتمان انقلاب اسلامی عدالت محور و حق گرا است و نمی تواند در قالب های دیگر توسعه یابد. بر همین اساس وظیفه نهادی چون وزارت امور خارجه مسئولیتی سنگین و اساسی است. این نهاد در اوایل انقلاب بسیار مفید و سازنده عمل کرده است؛ ولی روز به روز از نقش اساسی او فروکاسته شده است تا جایی که امروز نمی تواند حتی به صیانت از خود بپردازد چه رسد تا گفتمان انقلاب اسلامی را صیانت کرده یا به توسعه و ترویج آن بپردازد. عمل گرایی بیش از اندازه موجب فروکاهی این نقش شده است تا جایی که نهادهای دیگر نیز تحت تاثیر آن قرار گرفته و همین رویه را در پیش گرفته اند. بازسازی در راهبردها و سیاست ها و برنامه های این نهاد نیز ضروری است چنان که درباره حوزه های علمیه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفته شده است.
  4. نیروهای قدس سپاه : نیروهای سپاه مسئولیت صیانت و دفاع از مرزهای گفتمان انقلاب اسلامی را در برابر تجاوزات و تعدیات دشمن به عهده دارند. بنابراین، اگر سه نهاد پیش گفته مسئولیت دفاع و حراست از مرزهای عقیدتی و گسترش آن را به عهده داشته و دارند، مسئولیت سنگین نیروهای سپاه در حوزه دفاع فیزیکی از مرزهای جغرافیایی آن است که شامل همه امت بلکه همه انسان ها در همه جهان است. به این معنا که وظیفه دفاع از مظلومان و مستضعفان(نساء، آیه 75) در قالب نظامی و دفاعی بر عهده سپاه نهاده شده است. انقلاب اسلامی مرزهای خویش را در حوزه جغرافیایی همه زمین و بلکه هستی دانسته و می داند و برای دفاع از هر موجودی زنده ای تلاش می کند و بر اساس احسان و اکرام تلاش دارد تا هر موجودی از قسط و سهم خویش برخوردار باشد. این موجودات چه انسان و چه غیر انسان از گیاه و آب و خاک می بایست به گونه ای مدیریت و حمایت شود که فساد و تباهی در آن راه نیابد و ظلم و ستمی به آنها روا نشود. با نگاهی به همین رویکرد گفتمان انقلاب اسلامی است که دفاع از مظلومان جهان از جمله مردم فلسطین به عنوان یک راهبرد از همه سال 1342 در دستور کار قرار گرفت و امروز مقاومت اسلامی بر اساس گفتمان اسلامی از افغانستان تا پاکستان تا یمن تا عراق و سوریه و لبنان و غزه و فلسطین اشغالی به عنوان یک جریان قوی و تاثیرگذار مطرح است. از همین روست که سپاه از سوی دشمنان به شدت مورد هجوم و حمله است. گفتمان انقلاب اسلامی موجب شده تا امروز مجاهدان این گفتمان تحت رهبری مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در قالب فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی، الحشد الشعبی عراقی، انصارالله یمنی، حزب الله لبنانی، جنبش های مقاومت فلسطینی و مانند آن ها به عنوان بازوان نظامی علیه دشمنان اشغالگر و تروریست های تکفیری حمایت شده از سوی جریان غربی – عبری و عربی حضور تاثیرگذاری داشته باشند. همین امر موجب شده تا دشمنان به شدت از گفتمان انقلاب اسلامی و جریان امت سازی آن به وحشت بیافتند؛ زیرا این جریان نشان می دهد که نیروهای امت اسلام امروز در همه جای جهان به شکل بالقوه حضور دارند و هر زمانی که اقتضای کند در صحنه عمل وارد خواهند شد. حضور سپاه در ساختار اساسی این جریان مقاومت اصیل اسلامی و بهره گیری از قدرت ارعاب و نصرت بالرعب و برخورداری از ارهاب (انفال، آیه 60) موجب شده است تا دشمن زبون نتواند به مقاصد خویش دست یابد و گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه از نفوذ بی نظیری برخوردار شود که خود موجب ایران و اسلام هراسی شده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا