اجتماعیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنی

عزاداری برای حسین (ع) چرا و چگونه؟

اشاره: در نوشتار زير كوشش شده پيرامون فلسفه و چيستي عزاداري براي امام حسين(ع) نقش ها و آثار اين عزاداري، تأثيرات گريه بر آن حضرت و ويژگي عزاداري واقعي اشاراتي اجمالي بيان شود كه از نظر خوانندگان عزيز مي گذرد.

فلسفه و چيستي عزاداري براي امام حسين(عليه السلام)
«عزا» در لغت، به معناي «صبر و شكيبايي كردن بر هر چيزي كه انسان از دست مي دهد(1) و نيز به معناي «خوب صبر كردن»، «صبر كردن در مصيبت» و «سوگ و مصيبت» است.(2) در عربي، «عزيت فلانا» يعني او را دلداري و تسلي دادم، و «احسن الله عزاك» يعني خداوند تو را صبر نيك دهد.(3)
بر اين اساس، «عزاداري» مراسمي است كه براي آرامش بخشيدن به فرد يا افراد داغديده برگزار مي شود. براي اين منظور، روش هاي متعددي كاربرد دارد، مانند: هم دردي كردن زباني با فرد داغ ديده، گريه كردن همراه با فرد داغ ديده، شنيدن غم و غصه هاي فرد داغ ديده، يادآوري داغ هاي ديگران به ويژه داغ هاي بزرگان ديني و تاريخي و … در جوامع مختلف، عزاداري معمولا در قالب مراسم جمعي، در چند مرحله زماني (سوم، هفتم، چهلم و…) و با آدابي مخصوص برگزار مي شود، و روي هم رفته، تاثير بسيار شگرفي در آرامش بخشيدن به افراد داغ ديده دارد.(4)

افزون بر مراسم عزاداري، دو عامل «گذشت زمان» و «فراموشي» به ياري فرد داغ ديده مي آيد و اندك اندك او را از هيجان هاي ناشي از غم ديدگي مي رهاند.(5) در اين حال، معمولا مراسم عزاداري نيز متوقف مي شود، و در نهايت، براي بزرگداشت و يادبود، مراسمي برپا مي شود، البته روشن است كه نقش مراسم يادبود در آرامش بخشيدن به بازماندگان بسيار اندك، و نقش آن در زنده نگاه داشتن نام و ياد فرد در گذشته بسيار فراوان است. از اين رو، برگزاري مراسم بزرگداشت و يادبود براي بزرگان ديني، ملي و دانشمندان، حتي پس از گذشت زمان دراز از فقدان آن ها، كاري بسيار رايج است.
در وهله نخست، به نظر مي رسد كه برپايي مراسم عزاداري براي امام حسين(عليه السلام) از نوع اخير است، اما در واقع شخصيت امام حسين(ع) چندان عظيم، و حوادث قيام او چنان مصيبت بار است كه عزاداري وي به هيچ وجه با مراسم معمول در يادبود و بزرگداشت افراد كه غالبا خشك و بي هيجان است، همانندي ندارد. پس از گذشت چهارده قرن و اندي از حادثه عاشورا، شركت كنندگان در عزاداري امام حسين(ع) در واقع، خويشتن را مصيبت زده و داغدار آن حادثه بزرگ مي يابند و با شركت در اين مراسم عملا به يكديگر، و نيز به صاحبان اصلي مصيبت اهل بيت (ع) تسلي مي دهند(6) گواه بر اين سخن، آن است كه عزاداران امام حسين(ع)، به ياد مصائب و مظلوميت آن حضرت گريه و شيون سر مي دهند و حتي بي تاب مي شوند، البته اين حالات ريشه در پيوند عميق عاطفي با امام حسين(ع) و اهل بيت دارد كه در اين باره، در ادامه نوشتار سخن به ميان خواهد آمد.
ناگفته پيداست كه برپايي عزاداري امام حسين(ع) افزون بر تسلي بخشيدن به شركت كنندگان در آن مراسم، به طور كاملا طبيعي، سبب مي شود تا نام و ياد آن حضرت و حماسه عظيم او همواره زنده و تازه نگاه داشته شود، به ويژه آن كه عزاداري بر امام حسين(ع) در قالب يكي از مردمي ترين رسم هاي اجتماعي ميان مسلمانان انجام مي شود و همگان در هر سن و از هر صنف- زن و مرد، پير و جوان و خردسال و…- با حضور در آن، پيام ها و درس هاي حماسه حسيني را با عمق جان دريافت مي كنند.
كاركردها و آثار عزاداراي براي امام حسين(ع)
عزاداران امام حسين(ع) با حضور در مراسم عزاداري آن حضرت، در واقع، خويشتن را مصيبت زده و داغدار حادثه خونين عاشورا مي يابند، گريه و شيون سر مي دهند و بي تاب مي شوند.براين اساس، در اين قسمت از نوشتار، ابتدا بايد بر اين سخن اذعان كرد كه عزاداري امام حسين(ع)، گرچه به گونه اي است كه شركت كنندگان در آن، غمبار و گريان مي شوند، اما با وجود اين، آن مراسم تاثيرات رواني بسيار مطلوبي بر روي ايشان بر جاي مي گذارد. بي گمان، شركت كنندگان در عزاداري آرامشي ويژه و لذتي خاص را احساس مي كنند، و اگر غمي بر چهره آنان مي نشيند، غمي متفاوت با غم و غصه هاي زندگي روزمره است، غم معنويت، غم آخرت و غم مظلوميت، غمي است كه منشا حركت است، و پويايي اجتماعي افراد را افزايش مي دهد نه كاهش، و عامل نابهنجار در زندگي افراد نمي شود، بلكه در مواردي نقش درماني ايفا مي كند، و به زندگي نشاط مي بخشد (7) از اين رو، كساني كه حضور در مجالس عزاداري امام حسين(ع) را تجربه كرده اند، هرگز از تكرار و استمرار آن دلزده نمي شوند، در حالي كه بي گمان، در هيچ مجلس يادبود و بزرگداشت ديگري، وضع بدينگونه نيست.
حال، بايد ديد كه چرا عزاداران حسيني، به شكل خود خواسته، به مجالس سوگواري امام حسين پا مي گذارند، جامه سياه بر تن مي كنند، بر سر و سينه مي زنند، اشك مي ريزند و…؟ بي گمان، پاسخ به اين پرسش، خود مي تواند بيانگر «چرايي عزاداري براي امام حسين(ع) باشد.
اساس پاسخ را بايد در مهر و محبت به آن حضرت جست وجو كرد كه تا «ژرفاي احساسات و عواطف» عزاداران راه يافته، (8) و ايشان را چنان شيفته و شيدا كرده است كه ناآشنايان طعنه گو، از حالت آنان به «جنون» تعبير مي كنند، آري، عزاداران امام حسين(ع) بر اساس «پيوند عميق عاطفي»، هر ساله مراسم عزاداري حسيني را با شكوه تر از قبل برگزار مي كنند، و اين همه، تجلي اين فرموده رسول خدا (ص) است: «ان القتل الحسين حراره في قلوب المومنين لاتبردا ابدا» (9) براي شهادت امام حسين(ع) در دل هاي مومنان حرارتي است كه هرگز سرد و خاموش نمي شود.
بر اين اساس، مهر، عشق و عاطفه، مهمترين پشتوانه براي برپايي مراسم عزاداري امام حسين(ع) بوده است. با وجود اين، كاركرد آن مراسم، هرگز به جنبه عاطفي محدود نبوده است. در طول تاريخ، برگزاري عزاداراي براي امام حسين(ع) فرصت مناسب به دست مي داده است تا مرثيه سرايان و خطيبان، همگان را با شخصيت و نهضت امام حسين(ع) و نيز با معارف اسلامي آشنا كنند. بر اين اساس، عزاداري امام حسين(ع) آثار، فوايد و كاركردهاي بسيار مهمي در ابعاد فرهنگي، اجتماعي و سياسي داشته است. بي گمان، شناخت اين كاركردها و آثار سبب مي شود تا ما نسبت به «چرايي عزاداري براي امام حسين(ع) آگاهي ژرف تري پيدا كنيم. از اين رو، در اينجا، مهمترين اين كاركردها و آثار به اجمال شناسايي مي شود:
الف. زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا
عزاداري براي امام حسين(ع) در مهمترين كاركرد خود، سبب شده است تا ياد، نام و پيام هاي نهضت عاشورا زنده و جاويد بماند، و آموزه هاي آن به همه بشريت انتقال يابد. از اين طريق، همه انسان ها- مسلمان و نامسلمان- در طول تاريخ، با آموزه هايي همچون ستم ستيزي، آزادگي، شهادت طلبي، ايثار و حقيقت جويي آشنا شده اند. در اين باره، اين سخن از يك نويسنده غربي بسيار جالب توجه است:«اگر مورخان ما حقيقت اين روز (عاشورا) را مي دانستند و درك مي كردند كه عاشورا چه روزي است، اين عزاداري را مجنونانه نمي پنداشتند: زيرا پيروان حسيني به واسطه عزاداري حسيني مي دانند كه پستي و زيردستي و استعمار و استثمار را نبايد قبول كرد: زيرا شعار پيشرو و آقاي آن ها ندادن تن به زير بار ظلم و ستم بود. (10)
ب – معرفي الگوهاي راستين و ايجاد پيوند عميق عاطفي با آنان
عزاداران حسيني، با شركت در مراسم عزاي امام حسين(ع) و ياران باوفايش، با شخصيت و عظمت روحي آنان آشنا مي شوند، و آنان را انسان هاي كاملي مي يابند كه واجد صفات پسنديده صبر، وفا، استقامت، و از خودگذشتگي اند، و هر يك ، الگو و اسوه نيكي هايند. مهم تر اينكه عزاداران به ياد مظلوميت و مصيبت ايشان به سوگ مي نشينند، مي گريند، و بر سر و سينه مي زنند، و از اين طريق، شناخت خود را نسبت به آنان با پيوندي عاطفي، استحكام مي بخشند. از آن سو، عزاداران با دشمنان امام يعني ، يزيد و يزيديان، نيز آشنا مي شوند، و نسبت به آنان عميقا نفرت پيدا مي كنند. براين اساس، عزاداري در عمل، به تحقق «تولي» و «تبري» مي انجامد، و فرصتي مي شود تا عزاداران در خطاب به مقتداي خود، اعلام كنند:«اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولي لمن و الاكم و عدو لمن عاداكم». (11)
من، با كساني كه با شما درآشتي و صلح باشند، آشتي ام؛ و با كساني كه با شما در ستيز و جنگ باشند، در ستيزم؛ و با كساني كه شما را دوست بدارند، دوستم؛ و با كساني كه شما را دشمن بدارند، دشمنم.
ج- تعليم معارف ديني
مجالس عزاداري امام حسين(ع) فرصتي بسيار ارزشمند به دست مي دهد تا واعظان و خطيبان عالم، به بيان احكام و مباحث شرعي، اخلاقي و اعتقادي بپردازند و عزاداران حسيني را با معارف ديني آشنا كنند. براين اساس، همان گونه كه در محرم سال 61 هجري، امام حسين(ع) براي احياي دين قيام كرد، مراسم عزاداري او نيز در طول تاريخ، بستري شد براي احياي دين و ترويج معارف آن.
د- ايجاد معنويت در جامعه
چنان كه پيش تر گذشت، شركت در عزاداري امام حسين(ع) آرامش و لذت خاصي به عزاداران مي بخشد. در واقع، اين آرامش ناشي از فضاي ويژه اي است كه در مجالس عزاي حسيني به وجود مي آيد. در اين مجالس، سخن از ديانت، حقيقت و مظلوميت، با اشك و سوز همراه مي شود و جان هاي خسته از زندگي هاي روزمره را دگرگون مي كند. در نتيجه، عزاداران احساس پاكي، سبكباري، لطافت و معنويت مي كنند كه اين حالات خود مي تواند بيانگر نوعي از تزكيه و پالايش روحي باشد كه با شركت در مجالس عزاي حسيني به دست مي آيد: البته سزاوار است كه عزاداران در خارج از مجالس عزا نيز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوي آنان افول نيابد.
در اينجا، همچنان بايد تاكيد كرد كه موارد ياد شده در بالا، تنها برخي از مهم ترين كاركردها و آثار عزاداري امام حسين (ع) است.(12) اهميت موارد ياد شده بر همگان روشن است، و بي شك، مي توان ريشه ترديدها و انكارهايي را كه نسبت به برپايي عزاداري براي امام حسين (ع) انجام مي شود، در خصومت با همين آثار و كاركردها يافت. در اين باره، امام خميني (قدس سره) هشدار داده و مي فرمايد:«… آن روضه هاي سنتي و آن مصيبت ها را زنده نگاه داريد كه بركاتي كه به ما مي رسد از آن هاست، اين بركات از كربلاست. كربلا و نام مبارك سيدالشهدا را زنده نگه داريد كه با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مي شود». (13) همچنين، مي فرمايد: »روضه سيدالشهدا براي حفظ مكتب سيدالشهدا است. آن كساني كه مي گويند روضه سيدالشهدا را نخوانيد، اصلا نمي فهمند مكتب سيدالشهدا چه بوده و نمي دانند يعني چه. اين گريه ها و اين روضه ها، اين مكتب را حفظ كرده است».(14)
گريه بر امام حسين(ع) ، آثار و انگيزه ها
روايات نقل شده از معصومان (عليهم السلام) بيانگر آن است كه آنان، خود به ياد مصايب و مظلوميت امام حسين (ع) مي گريستند و نيز از اصحابشان مي خواستند كه اين گونه رفتار كنند، و به منظور تشويق آنان، پاداش عظيم گريه بر حسين(ع) را بيان مي كردند. بي گمان، همين رهنمودهاي معصومان منشا اصلي براي برپايي عزاداري امام حسين(ع) بوده، نيز در تداوم و بقاي آن، و تبديل شدن آن به شكل يك رسم و سنت اجتماعي، نقش محوري داشته است.
حال در اينجا، بايد ديد كه گريه بر امام حسين(عليه السلام) چيست و بر چه گونه هايي است؟ و در اساس، چرا بر حسين (عليه السلام) مي گريند؟
براي پاسخ گويي به اين پرسش ها، نخست بايد بررسي كرد كه به طور كلي، گريه كردن چگونه رفتاري است و چه انواعي دارد؟
گريه كردن يكي از رفتارهاي عادي و طبيعي آدمي است. گريه، داراي يك ظاهر است و يك باطن. ظاهر آن يك امر فيزيولوژيك است. تاثيرات رواني، از طريق محرك هاي بيروني يا دروني مثل تفكر، وارد چرخه فيزيولوژي مغز و اعصاب مي شود، در نتيجه، بخش خاصي از مغز تحريك مي گردد، و به غدد اشكي چشم فرمان فعاليت مي دهد و در نهايت، قطرات اشك جاري مي شود كه ما آن را گريه مي ناميم. باطن گريه همان تاثيرات دروني و عاطفي است كه به سبب عوامل مختلف، در فرد بروز مي يابد. براين اساس، «گريه» انواع گوناگوني دارد كه در اين جا، مهم ترين آن ها، به اجمال مورد بررسي قرار مي گيرد. (15)
الف- گريه ناشي از علاقه طبيعي انسان به خود و متعلقات خود
اين نوع از گريه، يا ريشه در دردمندي جسمي دارد كه بيشتر در افراد كم سن و سال بروز مي يابد، و يا برخاسته از غم و اندوهي است كه در مواجهه با حوادث ناگوار، فضاي دروني انسان را فرامي گيرد؛ حوادثي همچون: فقدان بستگان و آشنايان، از دست دادن شيء يا فرصت مورد علاقه، عدم دست يابي به موفقيتي مهم، عدم دست يابي به پيروزي در مسابقات ورزشي و … در چنين حالتي، به اصطلاح عاميانه، عقده ها گشوده، و اشك از چشم جاري مي شود. در اصطلاح روان شناسان، گريه در اين حالت، سبب «تخليه رواني- هيجاني» مي شود، و در نتيجه، فرد تا حدود زيادي آرامش پيدا مي كند.(16) در اينجا بايد از نوع ديگري از گريه ياد كرد كه حالتي ويژه دارد. برخلاف موارد ديگر كه بر اثر غم و اندوه بروز مي يابد، ويژگي اين نوع خاص در اين است كه در حالت شادماني شديد پيش مي آيد، و معمولاً «گريه شوق» ناميده مي شود. اين گريه در مواردي است كه انسان، پس از گذران دوره اي از فراق، جدايي و نااميدشدن در دست يابي به شيء، نعمت يا يكي از عزيزان خود، به آن خواسته نايافته مي رسد، پس در اين هنگام، از شدت شوق و هيجان، بي اختيار مي گريد. چنين گريه اي، از جلوه هاي زيبايي احساس و دلدادگي روحي انسان است.(17)
چنان كه در تاريخ صدر اسلام (سال 7 هجري پس از فتح خيبر)، هنگامي كه جعفربن ابي طالب پس از سال ها حضور در حبشه، به مدينه بازگشت و به حضور رسول اكرم(ص) رسيد، پيامبر به استقبال او رفت، «و بكي فرحا برؤيته؛ و از شوق ديدارش گريست.»(18)
ب. گريه ناشي از نوع دوستي و مهرورزي نسبت به ديگران
انسان، به طور طبيعي موجودي نوع دوست و مهرورز است كه با مشاهده – يا آگاه شدن از – بروز حوادث ناگوار براي ديگران، متأثر مي شود، و حتي براي آنان مي گريد. در مواردي همچون، سيل، زلزله، قحطي و بلاياي طبيعي ديگر كه معمولا به شماري از انسان ها آسيب مي رسد و آنان با وضعيتي وخيم مواجه مي شوند، حتي كساني كه خارج از صحنه حوادث اند، با آگاه شدن از آن، بسيار متأثر، و گاهي گريان مي شوند؛ البته اين حالت، سبب مي شود تا ايشان در ياري رساندن به آسيب ديدگان اقدام كنند؛ حتي گاهي به روشني ديده مي شود كه ميان ميزان متأثر شدن افراد از يك سو، و ميزان ياري رساني آنان به آسيب ديدگان از سوي ديگر، پيوستگي برقرار است.
قسم ديگري از گريه نوع دوستانه، گريه بر «مظلوم» است. انسان ها، از روي رأفت و دلسوزي، با مشاهده – يا آگاه شدن از – ستمديدگي هم نوعان خود متأثر مي شوند، و حتي براي آنان مي گريند. يك جنبه آشكار از گريه براي حضرت امام حسين(ع) همين قسم از گريه است كه در اين باره، سخن به ميان مي آيد.
ج. گريه ناشي از عقيده و كمال خواهي
در جهان بيني الهي، كمال انسان در تقرب و نزديكي جستن به خداست. در اين جهان بيني، آموزه هاي خاصي مطرح است كه آن آموزه ها، به گونه هاي خاصي از گريه، معنا و مفهوم مي بخشد؛ مانند اينكه گريه ناشي از «خوف خدا»، زمينه ساز قرب الهي و مايه دست يابي به رحمت خداوند است. بر اين اساس، انسان هاي معتقد و مؤمن، در پيشگاه خداوند، خاشعانه به مناجات مي پردازند، خطاها و گناهان خود را به ياد مي آورند، و با سوز دل و اشك چشم، از خداوند آمرزش مي جويند.
حال پس از شناخت انواع اصلي گريه و عوامل هر يك از آنها، بايد بررسي كرد كه گريه بر امام حسين(ع) از كدام نوع است؟ در پاسخ، نخست بايد تأكيد كرد كه عزاداري امام حسين(ع) از ديرباز در بستر وسيع زماني و مكاني انجام شده، و طيف وسيعي از گريه كنندگان را در بر گرفته است. بر اين اساس، تشخيص نوع گريه امام حسين(ع) بدون توجه به تفاوت شركت كنندگان در سوگواري و مراحل مختلف آن، امري ناممكن مي نمايد.
بي گمان، گريه هاي طولاني بزرگ ترين بازمانده عاشورا، حضرت امام سجاد(ع) كه از نزديك صحنه هاي مصيبت بار كربلا و مظلوميت هاي پدر، برادران، عموها و ديگر عزيزان و همراهان خود را مشاهده كرده بود، گريه هايي بود كاملاً متمايز، و ناشي از هر سه عامل: گريه از روي رحمت و رأفت در داغ عزيزان؛ گريه بر مظلوميت ها؛ و گريه بر فقدان انسان هايي در حد اعلاي فضل و كمال و پاكي.
پس از آن، در دوران متأخرتر، گريه هاي كساني كه با تشويق هاي ائمه اطهار(عليهم السلام)، و با آگاهي از اجر عظيم گريه بر امام حسين(ع) اقدام به برپايي مجالس عزا براي آن حضرت مي كردند و به ياد مصائب او مي گريستند، گريه هايي بوده است بر مظلوميت، و ناشي از عقيده.
بر اين اساس، اعتقاد به پاداش فراوان گريه بر امام حسين(ع) و نيز يادكرد از مصيبت ها و مظلوميت هاي آن حضرت، همواره در طول تاريخ، در برپايي عزاداري هاي حسيني تأثيرگذار بوده، و سبب شده است تا احساسات و عواطف عزاداران، با ياد و نام اباعبدالله الحسين(ع) و ياران باوفايش، پيوندي ناگسستني و عميق بيابد، و پس از قرن ها، براي آنان، همچون عزيزترين نزديكان خود سوگواري كنند، بگريند و بر سر و سينه بزنند.
در اين ميان، «مظلوميت» امام حسين(ع) (19) و ديگر شهيدان كربلا، عاملي بسيار مهم در برانگيختن احساسات و هيجانات همه انسان هاي پاك دل بوده، بسياري از افراد غيرشيعه و حتي غيرمسلمان را در زمره سوگواران حسيني درآورده است. «مظلوميت» آنان، كه در قالب مصيبت هايشان يادآوري مي شده، براي دل و جان عزاداران «سوز»، و براي چشم آنان، «اشك» را به ارمغان مي آورده است؛ البته عشق و محبت نسبت به امام حسين و يارانش در عمق وجود برخي از عزاداران، چنان نفوذ كرده است كه گاهي، فقط با شنيدن «نام» آنان، اشك از چشمانشان جاري مي شود.
آثار گريه بر حسين(ع)
آنچه در بالا گذشت، بيانگر چيستي گريه بر امام حسين(عليه السلام) بود، و نيز با شناخت عوامل آن، بخشي از چرايي گريه بر حسين (عليه السلام) را بيان مي كرد؛ در ادامه، به برخي از آثار و كاركردهاي گريه هاي سوگواران حسيني اشاره مي شود تا بدين سان، چرايي آن بيشتر روشن شود، همچنين، آنان كه ناآگاهانه به تشكيك و ترديد درباره مراسم عزاداري اباعبدالله الحسين(ع) مي پردازند به خطاي خود پي ببرند، نيز آشكار شود كه معاندان، چرا به اين مراسم، بسيار هجوم مي آورند.
برخي از آن آثار و كاركردها، جنبه فردي، و برخي نيز جنبه اجتماعي و سياسي دارد. از نظر فردي، گريه هاي عزاداران، از يك سو، آنان را تخليه هيجاني مي كند، به آرامش روحي- رواني مي رساند و باعث صفاي باطني مي شود كه در اين باره، پيش تر نيز سخن به ميان آمد. از سوي ديگر حضور عزاداران در مراسم عزاي حسيني، عواطف و شناخت آنان را تقويت مي كند، و نيز سبب مي شود تا آنان بكوشند در رفتار خود، شبيه به آنان باشند كه برايشان مي گريند؛ هنگامي كه عزاداران به ياد وفاداري ابوالفضل العباس(ع) يا آزادگي حربن يزيد رياحي اشك مي ريزند، ناخودآگاه، خواهند كوشيد تا در حد توان، آزادمرد و وفادار باشند، و از نامردمي به دور.(20)
گريه بر امام حسين(ع) از نظر سياسي و اجتماعي نيز آثار و كاركردهاي بسيار مهمي دارد؛ زيرا اين گريه ها در جايگاه يك رفتار كاملا احساسي و هيجاني، و در عين حال كاملا آگاهانه، به ياد بزرگمردي است كه براي احياي دين و اجراي عدالت، خود را در سخت ترين شرايط قرارداد و هرگونه مصيبت و مظلوميت را به تن خريد؛ بدين سان، اين گريه، شخصيت فرد عزادار را به شخصيت عظيم چنان انسان وارسته اي پيوند مي زند، و اهداف و آرمان هاي او را در عمق جان وي پايدار مي كند.
فرد عزادار با سوگمندي و گريه براي امام حسين(ع) آشكارا اعلام مي كند كه او وفادار به امام، نهضت او، و آرمان هاي او است، و در ميدان عمل نيز وفاداري خود را به اثبات مي رساند؛ به ياد داريم كه در همين روزگار، در صحنه هاي مختلف انقلاب و دفاع مقدس، مردان حسيني در ميدان عمل چه خوش درخشيدند!
گريه و عزاداري براي حسين(ع)، در واقع، انقلاب و مكتب او را زنده نگاه داشته و پيام امام را به همه انسان ها انتقال داده است. براين اساس، گريه در فرهنگ عاشورا، سلاح هميشه براني است كه فرياد اعتراض بر ستمگران است و پاسدار خون شهيدان.(21)
در اين باره، اين سخنان از حضرت امام خميني(قدس سره) بسيار گوياست: «هر مكتبي، تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد،… حفظ نمي شود» (22) گريه كردن بر عزاي امام حسين(عليه السلام)، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همين معنا است كه يك جمعيت كمي در مقابل يك امپراتور بزرگ ايستاد… آن ها از همين گريه ها مي ترسند، براي اينكه اين گريه اي است كه گريه بر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است» (23)
ويژگي عزاداري واقعي
براي تبيين دقيق اين پرسش كه چگونه عزاداري كنيم بايد به دو مسئله از نگاه جامعه شناختي و روان شناختي توجه كنيم. در حوزه روان شناختي به اين پرسش فلسفي توجه مي دهيم كه علت عزاداري و هدف آن چيست؟ شناخت علل و انگيزه ها به ما كمك مي كند تا به عنوان يك عزادار واقعي عمل كنيم. در حقيقت اين بخش به اين پرسش پاسخ مي دهد كه عزادار واقعي چه ويژگي هايي دارد؟
از نظر روان شناختي رفتاري، گريه را به عنوان حالت رفتار و جلوه احساس هيجان معنا مي كنند ولي در عزاداري كه يك واكنش جمعي و اجتماعي است بروز احساسات و عواطف شكل خاصي به خود مي گيرد. از اين رو نمي توان با داغديدگي و رفتار ناشي از آن همانند دانست و معيارهاي آن را به اين حوزه تعميم و گسترش داد.
در عزاداري هدف نمايش شناخت جامعه نسبت به فقدان كس و يا چيزي است كه در آن جامعه آثار مهم و ارزشمندي از خود به جا گذاشته است. عزاداران در يك كنش ارتباطي جمعي مي كوشند تا به ديگران نشان دهند كه چه نوع دلبستگي نسبت به مورد عزاداري داشته و آن فرد تا چه اندازه در جامعه آنان تاثيرگذار و نقش آفرين بوده است. از اين روست كه عامل اصلي در عزاداري را مي بايست در فرهنگ انتقال پيام هاي خاص دانست. عزاداران به مخاطبان خود مي فهمانند كه تحت تاثير آن فرد و شخص بوده و هستند و در راه آرمان ها و اهداف آن از همه چيز خواهند گذشت. اين گونه پيام ها در وهله نخست نيازمند شناخت از شخصي است كه براي او عزاداري صورت مي گيرد. بنابراين اصل شناخت از جايگاه و اهميت ويژه اي برخوردار است.
در عزاداري ها گروه و يا گروه هايي با بيان ويژگي ها و فضايل شخص از دست رفته مي كوشند تا جايگاه و نقش فرد را به ديگران بنمايانند. اين بيان، خود شيوه و روشهاي مختلفي را مي طلبد كه مي توان به شيوه خواندن مدايح و روضه ها و نيز سخنراني و يا نمايش هاي بياني و حركتي (تعزيه) اشاره كرد. در حقيقت بخشي از جامعه مي كوشد تا با بيان فضايل شخص به طرق مختلف جايگاه او را به بخش ديگر جامعه بشناساند. اين مسئله موجب مي شود تا ضمن شناخت جايگاه شخص، رفتارهاي او به عنوان الگو و سرمشق فردي و جمعي مورد توجه قرار گيرد.
مطلب ديگري كه بايد در عزاداري مورد توجه قرار گيرد. ايجاد تعلق خاطر به شخص از دست رفته است. كوشش آن است تا افراد عزاداري نوعي و اندازه تعلق خود را به ديگران بيان كنند. اين بيان تعلق در حقيقت بيان اين نكته است كه آنان همانند فرد از دست رفته عمل و يا مي كوشند عمل كنند. اگر در رفتار خود، نوعي خاص از رفتار را نشان مي دهند تنها از آن روست كه مي كوشند نوعي از ويژگي تعلق شديد را بيان كنند. پوشيدن لباس سياه و بر سر و سينه زدن نشان كمال اندوه فقدان است. اين نمادها در حقيقت بهترين وسيله ابراز شدت تعلق خاطر به فرد و مباني اوست. گريه در فراق به معناي پذيرش حضور دايم انديشه و افكار و رفتار فرد از دست رفته است. پيام هايي كه اين نمادها از خود به ديگري مي رساند بسيار گويا و گيراست. هركس به سادگي درك مي كند كه شخص فوق تا چه اندازه در اين جمعيت تأثيرگذار بوده و هست. از اين رو، نوعي پيام رساني صريح و شفاف را با خود به همراه دارد.
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه جامعه اي كه چنين عزادار است چگونه رفتاري را در پيش گيرد تا به اين مطالب پيش گفته برسد؟ در حقيقت ويژگي عزاداري با معنا و پيام دار و ويژگي هاي عزادار واقعي چيست؟
با توجه به انگيزه و علل و اهداف عزاداري به سادگي مي توان به اين پرسش پاسخ داد. به نظر مي رسد بهترين ويژگي عزاداري واقعي آن است كه پيام هاي آن به سادگي انتقال يابد و افراد مخاطب بيروني و دروني بدانند كه عزاداران تا چه اندازه به سير و سلوك شخص از دست رفته پاي بند هستند و تا چه اندازه او را مي شناسند و به آرمان هاي او وفادار هستند. مخاطب عزاداري دو دسته عمده هستند: نخست ديگران و غيرخودي ها مي باشند. عزاداران با عزاداري هاي خود به مخالفان بيان مي كنند كه نه تنها شناخت درستي از جايگاه و اهميت و ارزش فرد داشته اند بلكه مي دانند كه او چه آرماني را داشته است و حاضر هستند در راستاي اين آرمان عمل كنند. اين پيام عاشورايي و عزاداري عاشورايي است كه دشمن را به وحشت انداخت است و مي كوشند تا ريشه و عوامل ايجادي آن را از ميان بردارند و به جنگ آن مي روند. در سال هاي اخير هجوم به عاشورا شدت يافته است. اين را نبايد در نمادهاي عاشورا ديد بلكه در پيام هايي ديد كه اين نمادها منتقل مي كنند. خون عاشورايي و بر سينه زدن و اشك ريختن هاست كه دشمن را مي ترساند. كساني كه چنين در اندوه عاشورايي خون مي گريند هرگز تن به ذلت و خواري اي نمي دهند كه امامشان هيهات من الذله را در كربلاي خون و بلا سر داده است.
مخاطب دوم اين عزاداري ها فرزندان و نسل آينده است. اين فرهنگ عاشورايي و انگيزه و عوامل قيام آن همواره در عزاداري ها گوشزد مي شود و نسل آينده از كوچكي، خود را با اين فرهنگ پرورش مي دهد و با اصول و مباني آن از طرق مختلف همانند نمادها آشنا مي شود. كاركرد نمادها نسبت به كودكان بهتر و سريع تر عمل مي كند. كودكان به سادگي با نمادها ارتباط برقرار مي كنند و اولين پرسش ايشان اين است كه چرا مادر و پدر مي گريسته؟ چه شده است؟ اين حسين كيست؟ آن كجاوه از آن كيست؟ علم چيست؟ چرا…
انتقال پيام از طريق نمادهاي مختلف براي عموم و توده راحت و آسان است. نمادها زبان بين المللي و جهاني هستند. همان طور كه كودكان با آن ارتباط برقرار مي كنند ديگر افراد جامعه جهاني نيز نسبت به آن واكنش نشان مي دهند و از خود مي پرسند: اين حسين كيست كه هرساله ميليون ها نفر عزادار اويند.
عزادار واقعي كيست ؟
عزادار واقعي كسي است كه با توجه به اين پيام ها و نمادهايي كه پيام هاي سالم و جهاني را بيان مي كند عمل مي كند. پوشيدن لباس سياه و بر سينه و سر زدن و اشك ريختن نمادهاي جهاني هستند كه مي تواند پيام عاشورايي را به دوست و دشمن برساند. بنابراين نبايد از نمادهايي استفاده كرد كه اين محتوا و پيام را خدشه دار مي سازد.
عزادار واقعي كسي است كه در راه شناخت اهداف و انگيزه و مكتب و مرام و عقيده اباعبدالله(ع) مي كوشد و نيز تلاش مي كند تا آن را در زندگي فردي و جمعي خود نشان دهد. از اين رو توجه به بيان مطالب و آرمان ها در قالب هاي مختلف شعري و خطابي مي تواند مفيد و سازنده باشد.
بنابراين برماست تا ضمن زنده نگهداشتن و بازسازي رخداد كربلا، نسبت به حادثه آفرينان آن حق شناس و به آرمان هاي آنان وفادار باشيم و از آن براي زندگي امروز خود و فرداي فرزندانمان بهره گرفته و الگوسازي كنيم. و از آن جايي كه حادثه كربلا نقش تعيين كننده در استمرار رسالت و تعقيب اهداف دين در تمام دوره هاي زندگي بشري دارد بايسته است تا در بزرگداشت آن از رفتار صحيح و درست و مبتني بر الگوهاي صحيح ديني دور نشويم.
¤ پانوشت ها در سرويس معارف موجود است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا