اخلاقی - تربیتیاصولی فقهیفرهنگیمعارف قرآنی

خواستگاري از جانب خانواده مرد یا زن ؟

؛خواستگاري به طور معمولي از سوي مرد يا خانواده او صورت مي گيرد.   آيات قرآني مساله خواستگاري را به مرد نسبت مي دهد ولي اين بدان معنا نيست كه زني نتواند از مردي خواستگاري كند. البته درباره خواستگاري دختران نمي توان به اين قاطعيت سخن گفت. هر مردي مي تواند از هر دختري خواستگاري كند.از داستان حضرت شعيب (ع) و موسي (ع) در قرآن استفاده مي شود كه خواستگاري از طرف خانواده دختر (نه دختر) نيز صورت مي پذيرد.

گزينش و انتخاب همسر در همه جوامع بر پايه آداب و رسومي خاص انجام مي گيرد. همين آداب و رسوم است كه ازدواج را به شكلي قانوني و بيرون از دايره زنا قرار مي دهد. زناشويي زماني معنا و مفهومي سالم و درست مي يابد كه اشخاص هر فرهنگ و جامعه در محدوده آداب و سنت هاي فرهنگي خويش چه ساده و چه پيچيده عمل كنند. در روايتي آمده است كه شخصي از ياران و اصحاب امام صادق (ع) با وي همراه مي شود. در ميانه راه شخصي را مي بيند و به عللي نسبت زنازادگي به وي مي دهد.

 

حضرت امام صادق از رفتار همراه خويش شگفت زده مي شود و از وي مي خواهد دليل خويش را در نسبت ناروايي كه به شخص داده بيان كند. وي مي گويد كه اين شخص بيرون از دايره اهل كتاب و اسلام است بنابراين بر پايه قوانين الهي و آموزه هاي آن ازدواجي ميان پدر و مادرش انجام نشده است، از اين روست كه مي توان او را زنازاده دانست. آن حضرت (ع) توضيح مي دهد كه هر كسي بر پايه قوانين و آداب و رسومي كه در جامعه ايشان رواج دارد ازدواج كند در دايره زناشويي قرار مي گيرد و از زنازادگي بيرون مي رود.

در اسلام امر ازدواج از اموري است كه نسبت به آن سهل گرفته شده است تا هر كس به آساني و سادگي بتواند ازدواج كرده و خانواده تشكيل دهد. از اين روست كه بيرون از پيچيدگي هايي است كه در برخي از فرهنگ ها و جوامع وجود دارد و مشكلات بسياري را پيش رو دختران و پسران قرار مي دهد به گونه اي كه ازدواج به معضلي بزرگ تبديل مي گردد. هنوز در برخي از جوامع ايراني و شرقي آداب و رسومي وجود دارد كه مي توان از آن ها به آداب دست و پا گير ياد كرد.
قرآن براي تسهيل امر ازدواج بسياري از قوانين و آداب و رسومي را از ميان برداشته است كه به شكلي مانع در تشكيل خانواده مي شود . بازخواني مساله ازدواج در آيات قرآني مي تواند به بازسازي فرهنگي بينجامد. مهندسي فرهنگي در همه حوزه هاي اجتماعي از جمله تشكيل خانواده مي بايست تنها بر پايه آموزه هاي قرآني شكل گيرد تا جامعه نمونه و برتر قرآني در جهان امروز صورت تحقق يابد. اكنون با توجه به اين مهم به بازخواني آداب و رسوم خواستگاري در آموزه هاي قراني پرداخته مي شود.

فرهنگ خواستگاري

ازدواج از نظر قرآن و آموزه هاي آن امر بسيار خوب و پسنديده است كه از آن به استحباب و يا استحباب موكد تعبير مي شود. هر چند برخي به اعتبار امر نكاح و ازدواج آن را واجب دانسته اند و مدعي شده اند كه آيه سوم سوره نساء حكم به وجوب ازدواج مي كند ( نگاه كنيد، المبسوط شيخ طوسي ج 4 ص 193 كه اين قول را به اهل ظاهر نسبت مي دهد) ولي چنان كه گفته شد بيش تر عالمان اهل شيعه و سنت آن را مستحب دانتسه و ظهور آيات را در وجوب نپذيرفته اند؛ زيرا در آيه 25 سوره نساء از كساني كه توانايي ازدواج با زنان آزاد را ندارند خواسته با كنيزان ازدواج كنند و اگر صبر كنند و با كنيزان ازدواج نكنند بهتر است . اين خود نمايان آن است كه ازدواج واجب نيست وگرنه معنا ندارد كه صبر كنند و با كنيزان ازدواج نكنند. ديگر آن كه چندتن از صحابه و ياران پيامبر تا آخر عمر ازدواج نكرده اند و پيامبر ايشان را از اين كار باز نداشته است و سوم آن كه اگر ازدواج واجب مي بود مي بايت خداوند در قرآن مسلمانان را ميان ازدواج و يا استفاده از ملك يمين مخير نمي كرد. (نساء ايه 3)
از سوي حصور و ترك ازدواج نيز مستحب نيست هر چند كه حضرت يحيي (ع) بر پايه آيه 39 سوره آل عمران ازدواج نكرده است؛ زيرا ممكن است كه ترك عزلت و همسرگزيني در شرايع پيشين مستحب بوده باشد ولي در اسلام استحبابي ندارد و حضرت حرام كردن حلال خداوند را نكوهش كرده است.(مائده آيه 87) و ازدواج را بزرگ ترين نعمت و فايده پس از اسلام ( كافي ج 5 ص 327) سنت رسول خدا و حافظ نصف يا دو سوم دين و خير دنيا و آخرت و زياده كننده رزق شمرده و عزوبت و ترك ازدواج را نكوهش نموده است.(همان ) بلكه ازدواج را زماني كه موجب مي شود با ترك آن به گناه افتد واجب دانسته است.

اين امر با فرهنگ خاصي در اسلام انجام مي شود؛ زيرا زندگي با فردي و تشكيل خانواده و توليد نسل از اموري است كه نمي توان از كنار آن به سادگي گذشت ولي با اين همه براي دسترسي آسان شخص به همسر مطلوب راهكارهاي نيز بيان داشته است تا شخص بتواند همسري خوب برگزيند.

از اين رو به شخص اين اجازه را داده است تا همسر خويش را بنگرد تا با بصيرت كامل همسر خود را برگزيند. البته اين نگاه مي بايست درمحدوده مجازي انجام شود كه بيرون از چارچوب هاي نباشد. برخي گمان كرده اند كه آيه 52 سوره احزاب كه سخن از اعجاب و شگفتني زيبايي دختر و زن به ميان مي آورد اين مساله را مجاز دانسته است كه شخص براي ازدواج به فراتر از حالت عادي و مجاز نگاه برود و براي او مجاز باشد كه به اندام زن و دختر به نحوي ديگر بنگرد. اينان با توجه به آيه 27 سوره قصص كه سخن از هايتن به ميان مي آورد بر اين باورند كه آن حضرت (ع) دختران شعيب را ديده است و از اين رو شناخت كاملي از دختران داشته است.

بايد توجه داشت كه اعجاب حسن و ايجاد شگفتي در برابر زني مي تواند به شكل عادي و معمولي نيز اتفاق افتد. به اين معنا كه نياز نيست تا زن خود را بي حجاب نمايد و يا موها و اندامش را به نمايش گذارد تا محل شگفتي قرار گيرد. به سخن ديگر ديدني كه به طور عادي و معمولي انجام مي شود نيز ممكن است شگفتي انگيز باشد. با ديدن چهره و اندام اين معنا دست دهد و شناختي كه مطلوب است پديد آيد. بنابر اين لازم نيست كه براي نگاه ازدواج به حكمي فراتر از حكم زنان ديگر عدول شود. البته در زمان انتخاب مي تواند نگاه متعدد باشد و از نگاه واحد و مباح تجاوز كند. بنابر اين زن مي بايست خود را به گونه نشان دهد كه شناخت اجمالي به دست آيد و نيازي نيست تا فراتر از آن عمل كند.
اين را مي توان مقدمه خواستگاري دانست. به اين معنا كه نيازي نيست كه اين عمل هنگام خواستگاري انجام شود؛ زيرا مي تواند پيش از خواستگاري به راه هايي اين ديدار انجام پذيرد بي آن كه دختر از آن آگاه باشد. چنان كه در دو آيه پيش گفته هدف از ديدار و ديدن انتخاب همسر نبوده است ولي پس از آن كه ديداري انجام شد خواستگاري صورت گرفته است.

خواستگاري مقدمه ازدواج است. به اين معنا كه شخص مي خواهد به طور رسمي علاقه مندي خويش را به وصلت بيان دارد. در اين هنگام است كه مساله خطبه به ميان مي آيد. قرآن از خواستگاري به خطبه ياد مي كند . در حقيقت خواستگاري و خطبه به معناي پيشنهاد تشكيل خانواده مشترك با دختري و يا زني است كه انتخاب شده است. از نظر اسلام خواستگاري و خطبه امري مستحب است.
خواستگاري به طور معمولي از سوي مرد يا خانواده او صورت مي گيرد.   آيات قرآني مساله خواستگاري را به مرد نسبت مي دهد ولي اين بدان معنا نيست كه زني نتواند از مردي خواستگاري كند. البته درباره خواستگاري دختران نمي توان به اين قاطعيت سخن گفت. هر مردي مي تواند از هر دختري خواستگاري كند.

در آيات قرآني به اين نكته توجه داده شده است كه در عقد زناشويي اصلي ترين مرجع تصميم گيرنده ، زن و شوهر هستند و اين مطلب به رغم محدوديت هايي كه براي زنان مطرح بوده است، جالب توجه است.   آيه 230 سوره بقره نكاح را به زن نسبت مي دهد و تحقق آن را به اراده او مي داند : حتي تنكح زوجا غيره ، و در ادامه آيه، حق بازگشت با عقد جديد، پس از طلاق محلل را بر عهده خود زن و شوهر پيشين قرار مي دهد. اما درباره خواستگاري از دختران قرآن بيان مي داد كه اين خواستگاري مي بايست از سوي مرد به ولي دختر عرضه شود و نمي توان از خود دختر به طور مستقيم خواستگاري كرد؛ زيرا در آيات قرآني خواستگاري و ازدواج دختران به ولي واگذار شده است؛ اين مطلب را مي توان از مفهوم مخالف آيآت 232 و 234   سوره بقره  به دست آورد؛زيرا در اين آيه به زنان مطلقه اجازه داده شده است تا با هر خواستگاري كه به آنان رجوع مي شود ازدواج كنند و ديگر نيازي به موافقت ولي ندارند. از اين جا دانسته مي شود كه غير زنان مطلقه يعني دختران نمي توانند خودسرانه وعده ازدواج دهند و با شخصي ازدواج كنند و ازدواج آنان مشروط به اجازه ولي آنان است.
واگذاري حق بخشش مهر به زن و يا اولياي عقد (پدر و جد پدري و وصي و حاكم و مولا) نوعي ولايت براي آنان اثبات مي كند كه مي بايست به آن توجه داشت. تاكيد بر اولياي عقد بيانگر آن است كه نوعي ولايت از سوي آنان دست كم در باره دختران مطرح است. هر چند كه زنان مطلقه   و يا زنان شوهر دار از ولايت خاصي برخوردار مي شوند كه نيازي به ولايت نخست نيست كه از سوي اولياي عقد صورت مي گرفت.(بقره آيه 237)
اما خواستگاري از زنان چه زناني كه مطلقه هستند و يا زناني كه شوهر مرده و بيوه مي باشند حكم خاصي دارد.   از برخي آيات استفاده مي شود كه خواستگاري از هر زني تحت هر شرايطي روا نيست. از اين رو گفته شده است كه آيه 235 سوره بقره كه مي فرمايد: لا جناح عليكم فيما عرضتم به من خطبه النساء ؛ قدر مسلم   از اين آيه جواز خواستگاري با كنايه و غير مستقيم  از زناني است كه در عده وفات هستند؛ زيرا آيه پيشين آن درباره زنان شوهر مرده است. البته گروهي بر اين باورند كه اين حكم شامل هر زني كه در عده طلاق بائن باشد نيز مي شود.(الحدائق ج 24 ص 91)
اسلام دستور حساب شده اي درباره خواستگاري اين گونه زنان داده كه همه جوانب در آن مراعات شده است. از طرفي به طور طبيعي زن با فوت شوهر يا جدا شدن از او درباره آينده خويش دغدغه دارد و از سوي بايد حريم زوجيت پيشين نيز حفظ شود. بدين سبب از خواستگاري صريح يا ملاقات و وعده پنهاني با آنان نهي شده است : و لكن لا تواعدهن سرا الا ان تقولوا قولا معروفا ؛ در اين آيه سخن از قول معروف به ميان آمده است كه همان خواستگاري با رمز و كنايه است.(تفسير تبيان ج 2 ص 267)
البته اگر انسان در دل به ازدواج با اين گونه زنان تصميم داشته باشد اين تصميم همانند اظهار يا كنابه جايز است.(بقره آيه 235)
خواستگاري صريح يا غير صريح از زن شوهر دار يا زني كه در عده طلاق رجعي به سر مي برد و نيز خواستگاري صريح مرد از زني كه او را سه بار طلاق داده يا در عده وفات به سر مي برد جايز نيست؛ زيرا با اين كار موجبات فروپاشي خانواده اي تشديد مي شود و جامعه از سلامت رواني بيرون رفته و هر كس به خود اجازه مي دهد كه خانواده اي را از هم بگسلد و نابود سازد.
در فقه اسلامي خواستگاري مرد از زني كه او را 9 بار طلاق داده حتي با رمز و كنايه ممنوع است ؛ زيرا آن زن بر او براي هميشه حرام است و مرد حق ندارد با وي ازدواج كنند؛ زيرا مرد و زني كه نه بار با تشكيل خانوداه نتوانسته اند با هم به سر برند نمي توانند با هم زير يك سقف قرار گيرند و خانواده را شكل بخشند.
به هر حال در اين آيات به خوبي روشن شد كه چه زناني را مي تواند خواستگاري كرد و با چه كساني نمي توان اين عمل را انجام داد و اين كه خواستگاري مي تواند به دو شكل صريح و يا كنايي انجام گيرد و گاه شكل كنايي را لازم و ضروري مي شود و شخص نمي تواند به طور صريح از زني خواستگاري نمايد.
چنان كه گفته شد خواستگاري معمولا از سوي مرد يا خانوده او انجام مي شود و زن به اين كار اقدام نمي كند ؛ چنان كه در آيه 235سوره بقره خواستگاري به مردان نسبت داده شده است. اين بدان معناست كه پاسخ رد شنيدن زن از مرد به نوعي شكست عاطفي در زندگي زن است كه اثر آن هنگام تشكيل خانواده و اداره آن و نيز در تربيت فرزندان ظاهري مي شود . در حالي كه خواستگاري از سوي مرد و شنيدن پاسخ رد شكست در زندگي به شمار نمي رود. بنابراين اگر در موردي زن و خانواده او با قاطعيت بدانند كه از مرد پاسخ رد نخواهد شنيد خواستگاري آن ها امري معقول و روا خواهد بود.
از داستان حضرت شعيب (ع) و موسي (ع) در قرآن استفاده مي شود كه خواستگاري از طرف خانواده دختر (نه دختر) نيز صورت مي پذيرد.
برخي از آيه 13 سوره حجرات كه ان اكرمكم عندالله اتقيكم را بيان مي كند بر اين باورند كه اگر شخص شايسته اي توان تامين نفقه را دارد و از دختري خواستگاري كرد ، اجابت خواسته او واجب است. نويسنده كتاب كنز العرفان مي نويسد كه استفاده اين مطلب از اين آيه مشكل است مگر با كمك روايت پيامبر (ص) كه فرمود: دخترانتان همانند ميوه هستند كه اگر هنگام رسيدن چيده نشوند فاسد مي گردد.( كافي ج 5 ص 237) آن حضرت (ص) در جايي ديگر مي فرمايد: دختران را به ازدواج كساني در آوريد كه از نظر ايماني به آنان اطمينان داريد تا فتنه و فسادي بزرگ در زمين پديد نيايد. غير از اين روايت مي توان به آيه 32 سوره نورذ كه مي فرمايد : وانكحوا الايامي منكم بر اين مطلب استدلال كرد؛ زيرابا اجابت خواستگاري زمينه ازدواج فراهم مي شود .

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا