اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی و همنشینی

 بسیاری از مردم به سبب برخی از ارتباطات اجتماعی به سعادت می‌رسند و بسیاری نیز نگون‌بخت می‌شوند و در دنیا سر از زندان و گوشه خیابان و خرابه‌ها درمی‌آورند و دنیا و آخرتشان را تباه می‌سازند. این ارتباط اجتماعی به ویژه در قالب دوستی و همنشینی با افراد به سبب نقش سرنوشت‌ساز آن همواره از سوی خدا و معصومان(ع) مورد توجه و اهتمام بوده و مطالب بسیاری در این باره گفته و نوشته شده است. در این مطلب به گوشه‌ای از نقش مجالست با خوبان و بدان در زندگی دنیوی و اخروی اشاره شده است.

سنت ارتباط اجتماعی، نیاز طبیعی
انسان موجودی اجتماعی است. اجتماع به حالت گفته می‌شود که افراد نقشی را به عهده می‌گیرند و مسئولیتی دارند و در قالب حقوق و تکالیف به نیازهای یکدیگر پاسخ می‌دهند و آن را برآورده می‌سازند. این حالت در دنیا امری طبیعی و از سنت‌های الهی است؛ زیرا انسان بدون دیگری نمی‌تواند نیازهای خویش را برآورده سازد و به کمالی از کمالات دست یابد. بر همین اساس، سنت تفضیل و برتری میان افراد قرار داده شده و تسخیرگری به عنوان سنت الهی در جامعه و اجتماع مطرح شده است. (زخرف، آیه32)
روابط اجتماعی اقتضائاتی دارد که از جمله آنها عدالت در تعامل و اجرای قوانین، احسان نسبت به دیگران در قالب بخشیدن و خیررسانی، عفو و گذشت و حتی ایثار و گذشتن از حق خویش برای حفظ مصالح اهم و مهم‌تر است. برخی از نیازهای انسانی که عاطفی است در قالب تشکیل خانواده و از طریق همسران و فرزندان و برخی دیگر در قالب دوستی و رفاقت و مانند آنها برآورده و برطرف می‌شود.
دوستی به معنای یاری، رفاقت، عشق و محبت و نیز به معنای آشنایی توأم با مهر و محبت و عشق، از مهم‌ترین راه‌ها در حوزه روابط اجتماعی سالم است که بسیاری از نیازهای عاطفی و حتی مادی دو طرف بدون آنکه در چارچوب قوانین سخت‌گیرانه عدالتی باشد، در قالب احسان و مودت و اکرام برآورده می‌شود.
در قرآن به مسئله دوستی توجه ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا پس از همسر، مهم‌ترین امری است که تأثیر بسزا در سرنوشت بشر و خوشبختی و بدبختی افراد دارد. از همین‌رو در آیات قرآن به ابعاد و مسائل دوستی با استفاده از واژگانی چون «ود»، «الف و الفت»، «خلیل»، «ولی»، «حب»، «قرین»، «صدیق»، «رفیق»، «صاحب» و مشتقات آنها پرداخته شده است.
از نظر قرآن، هر کسی با کسی دوستی می‌ورزد که متناسب با روحیات اوست و کمالات را در چنین روابطی می‌داند. چنانکه در ضرب‌المثل معروف آمده: کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند هم‌جنس با هم جنس پرواز. این هم‌جنسی در روحیات و کمالاتی است هر یک آن را مطلوب دانسته و در ساختار ارتباط اجتماعی خواهان تأمین آن هستند؛ هر چند که در مصداق و یا روش دستیابی به کمالات به اشتباه بروند، ولی از نظر این دوستان، کمال همان چیزی است که در این روابط اجتماعی به دست می‌آورند. لذا در روایات آمده فرد را باید با نگاه به دوستان و هم‌نشینانش شناخت.
پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: المرء علی دین خلیله، فلینظر احدکم من یخالل؛ آدمی بر آئین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مواظب باشد که با چه کسی دوستی می‌کند. ( الأمالی للطوسی، ص518، حدیث1135.) و نیز می‌فرماید: اختبروا الناس بأخدانهم؛ فانما یخادن الرجل من یعجبه؛ مردم را با دوستانشان بیازمائید؛ زیرا آدمی با کسی که از رفتارش خوشش بیاید، دوستی می‌کند. (تنبیه الخواطر، ج2، ص249).
بهترین‌ها و بدترین‌ها در دوستی
از نظر قرآن بهترین‌ها در دوستی جز پیامبران، صالحان، صدیقان، گواهان اعمال و کسانی که خداوند به آنان نعمت ایمان و ولایت بخشیده نیستند (نساء، آیه69)؛ چنانکه دوستان بد همان کسانی هستند که در زمره شیطان و دوستان او قرار دارند. این افراد شامل کافران (اعراف، آیه 27)، گمراهان (اعراف، آیه30)، جدال‌کنندگان به باطل (انعام، آیه21)، افراد ناباب (فرقان، آیات 27 و 28) و مانند آنها هستند و به عنوان بدترین همنشینان به شمار می‌روند.
اینکه بر دوستی و همنشینی با برخی از افراد تأکید و از برخی دیگر نهی شده است، به سبب همین نقش سرنوشت‌ساز آنان در خوشبختی و بدبختی افراد است. امام علی(ع) در این‌باره هشدار می‌دهد و می‌فرماید: جلیس الخیر نعمه، جلیس الشر نقمه؛ همنشین خوب، نعمت است و همنشین بد، مصیبت. (شرح غررالحکم: ج3، ص396، ح4720-4719.)
امام علی(ع) به مردم هشدار می‌دهد که مجالست با هر دارنده فکر و عمل و روحیه‌ای موجب می‌شود که انسان همان روحیه را بگیرد. اگر با خوبان نشستی خوب می‌شوی و اگر با بدان بد. از جمله ایشان می‌فرماید: جالس الحلماء تزدد حلما؛ با بردباران بنشین تا بردباری‌ات افزون شود. (شرح غررالحکم: ج3، ص357، ح4722)
آن حضرت در جای دیگر فرموده است: مجالسه أهل الهوی منساه للایمان، و محضره للشیطان؛ همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان و حاضر شدن شیطان است. (نهج‌البلاغه: خطبه 86)
پیامبر اعظم(ص) در روایتی به نقش و تأثیر همنشینی با هشت گروه اشاره می‌کند. در صفحه 122 کتاب «منیه المرید» آمده که حضرت درباره مجالست می‌فرمایند: هر کس با هشت طایفه از مردم بنشیند، خداوند متعال هشت چیز را در وجودش زیاد می‌کند:
1- همنشینی با توانگران: کسی که با توانگران و ثروتمندان بنشیند، خداوند متعال محبت دنیا و میل به آن را در او زیاد می‌کند.
وقتی انسان با ثروتمندان دوستی و نشست و برخاست دارد، آنان همواره در اندیشه جمع‌آوری و تکاثر و راه‌های کسب ثروت هستند. سخنان و رفتارشان پیرامون چگونگی افزایش ثروت و حفظ و نگهداری آن و شیوه‌های کسب آن است. افزون بر اینکه آنان حتی اگر تفاخر نفروشند و همانند قارون رفتار نکنند، آمد و شد نزد ایشان و خانه‌هایشان، آدم را با چیزهای تجملاتی و چشم پرکنی مواجه می‌کند که علاقه به دنیا و آسایش و تجملات آن را موجب می‌شود. اصولاً دیدن آدم‌های پولدار و ثروتمند در آن لباس‌ها و جامه‌ها و اتومبیل‌ها و خانه‌ها و خدم و حشم و مانند آن، انسان را وسوسه می‌کند تا دنبال آسایش و رفاهی باشد که آنان در آن به سر می‌برند. این‌گونه است که محبت دنیا در دل‌ها جا می‌گیرد و انسان را به تکاثر و ثروت‌اندوزی ترغیب می‌کند و از آخرت و خدا و انفاق و زکات و مانند آن دور می‌سازد. (تکاثر، آیات 1 و 3؛ قصص، آیات 75 تا 80).
امام علی(ع) می‌فرماید: خلطه ابناء الدنیا تشین الدین، و تضعف الیقین؛ رفت و آمد با دنیا‌پرستان، به دین انسان لطمه می‌زند و یقین را سست می‌گرداند. (شرح غررالحکم: ج3، ص453، ح5072).
پیامبر خدا(ص) ثروتمندان پول‌پرست را مرده دل دانسته و می‌فرماید: ایاکم و مجالسه الموتی! قیل: یا رسول‌الله من الموتی؟ قال: کل غنی أطغاه غناه؛ از همنشینی با مردگان بپرهیزید! عرض شد: یا رسول‌الله! مردگان کیستند؟ فرمود: هر توانگری که توانگری‌اش او را سرمست کرده باشد. (تنبیه الخواطر: ج2، ص32)
2- همنشینی با فقیران: هر کس با فقرا بنشیند، شکر و رضایتش نسبت به تقسیمات خداوند متعال زیاد می‌شود.
فقیران مومن اهل صبر و شکر هستند چنانکه در آیه 80 سوره قصص و آیات دیگر بیان شده است؛ آنان به آنچه دارند قناعت می‌کنند. فقیر کسی است که به تنهایی نمی‌تواند بار مالی زندگی‌اش را تحمل کند و نیاز به کمک‌های مالی دارد؛ او همانند تاک انگور است که باید به داربستی تکیه کند و سرپا بماند. باید عصایی از کمک مالی به دست او داد تا ستون فقرات خودش را یاری رساند و سرپا بماند؛ این‌گونه افراد چون اهل تلاش هستند و توان درآمدی آنان به اندازه‌ای نیست که آنان را سرپا نگه دارد، با این همه همواره شاکر خداوند هستند و بر این باورند که خداوند معیشت همگان را تقسیم کرده است: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی‌الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمت ربک خیر مما یجمعون؛ ما وسائل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم؛ و برخی از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضی دیگر قرار داده‌ایم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان می‌اندوزند بهتر است. (زخرف، آیه 32) از همین‌رو، به قسمت رضایت می‌دهند.
به هرحال، نشست و برخاست با فقیران مومن موجب می‌شود تا انسان شکر و رضایت به قسمت را از آنان یاد بگیرد و نسبت به مسائل دنیوی و مادی حرص نزند و زیاده‌خواهی نداشته باشد.
3- همنشینی با سلاطین: هر کس با سلاطین بنشیند خداوند متعال قساوت و تکبر را در او زیاد می‌کند.
سلاطین ولایت خود را از سلطه جباری و طاغوتی آورده‌اند، نه از ولایت الهی؛ آنان مظاهر الهی در اسما و سفاتش نیستند؛ از همین‌رو، انسان‌های سنگدل و متکبر هستند. خودبزرگ‌بینی آنان موجب می‌شود تا در رفتار همچون ابلیس و فرعون استکبار ورزند و دیگران را به استضعاف کشند. بنابراین، نباید با اولیای طاغوتی و طاغوتیان از جمله فرعون و قارون و هامان نشست و برخاست داشت. (قصص، آیات 4 و 38)؛ اما دوستی، نشست و برخاست با اولیای الهی و حاکمان ولایت الهی، نه‌تنها انسان را از دنیا دور می‌دارد، بلکه به آخرت نزدیک می‌کند؛ از همین‌رو، مودت و محبت و رفت و آمد با ایشان لازم و ضروری برای رسیدن به کمال دانسته شده است؛ زیرا آنان همان کسانی هستند که خداوند نعمت ولایت، اسلام، نور ایمان و قرآن به ایشان بخشیده است. (نساء، آیات59 و 69)
4- همنشینی با زنان: زنان به سبب طبیعت مادرانه سرشار از عواطف و احساسات هستند و همین موجب می‌شود که عقل آنان در شعاع خورشید عواطف و احساسات قرار گیرد، حتی اگر این عقل در مقام بدر شب چهارده چون ماه بدرخشد، ولی چون در شعاع نورانیت بسیار عواطف قرار دارد، جلوه‌گری کمتری دارد. از همین‌رو همنشینی مردان با ایشان موجب می‌شود تا گرفتار عواطف زنانه و احساسات مادرانه شوند و عقلانیت آنان نیز در شعاع شمس عواطف قرار گیرد. همچنین رفت و آمد و دوستی با آنان موجب می‌شود شهوت جنسی افزایش یابد و مرد سرگرم مسائل جنسی شده از دیگر امور باز ماند.
5- همنشینی با کودکان و نوجوانان: هر کس با کودکان و نوجوانان بنشیند خداوند جرئت بر گناهان و تأخیر توبه را در او زیاد می‌کند.
کودکان در عنفوان زندگی هستند و به سبب عدم تکامل عقلانیت از هر گونه احتیاط‌ دور می‌شوند و بی‌گدار به آب می‌زنند و اهل خطر کردن هستند. دنیا و زندگی را لعب و لهو می‌دانند و به بازی کودکانه مشغول می‌شوند و یا از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و از ثبات قدم بهره‌ای ندارند. (حدید، آیه20 و روایات تفسیری) از همین‌رو، کسی که در میانسالی و پیری با این افراد دوستی کند، روحیه و روحیات آنان را می‌پذیرد و جرأت به گناه پیدا کرده و خود را جوان دانسته و فرصت را برای توبه بسیار می‌داند و این‌گونه در دام شیطان می‌افتد و زمانی خود را با خدا می‌یابد که دیگر دیر شده است.
6- هم‌نشینی با صالحان: هر کس با افراد صالح بنشیند، میل و رغبتش به طاعت و بندگی زیاد ‌شود.
خداوند در آیه 69 سوره نساء صالحان را که رفتار نیک و صالح ملکه بلکه مقوم وجودی آنان شده است به عنوان بهترین رفیق معرفی می‌کند و می‌فرماید:
والصالحین و حسن أولئک رفیقا. کسی که با این افراد نشست و برخاست داشته باشد، تلاش می‌کند که اهل صلاح و اصلاح باشد و همواره بندگی خدا و اطاعت او را در زندگی سرمشق خویش قرار دهد.
7- همنشینی با عالمان: کسی که با علماء بنشیند، علمش زیاد می‌شود.
اصولاً هر کسی با دارنده هر صفت بد و خوبی بنشیند، آن صفات خوب و بد به دیگری منتقل می‌شود؛ زیرا انسان، تأثیرگذار و تأثیرپذیر و تربیت‌پذیر و تغییرپذیر است. (رعد،آیات 11و 16) کسی که با صالحان نشست و برخاست داشته باشد، اهل صلاح و کسی که با عالم می‌نشیند از علم او برخوردار خواهد شد. از بازتاب‌های علم خشیت الهی است که در آیه 28 سوره فاطر می‌فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء؛ از بندگان خدا تنها دانایان و عالمان از او می‌ترسند. امام علی(ع) نیز می‌فرماید: جالس العلماء تسعد؛ با دانشمندان بنشین تا خوشبخت شوی. (شرح غررالحکم، ج3، ص256، ح4717) و نیز می‌فرماید: جالس العلماء یزدد علمک، و یحسن أدبک، و تزک نفسک؛ با دانشمندان بنشین تا بر دانشت افزوده گردد، ادبت نیکو شود و تزکیه نفس یابی. (شرح غررالحکم: ج3، ص373، ح4786).
8- همنشینی با پارسایان و زاهدان: و کسی که با زاهدان بنشیند، میل و رغبتش به آخرت زیاد می‌شود.
زهد به معنای بسنده کردن به کمترین از امور دنیوی در زندگی است. زهد به معنای نداشتن نیست، بلکه داشتن در عین دوری از تجملات است. پارسایان، ندار نیستند، بلکه ممکن است دارا و ثروتمند باشند، ولی دلبسته به دنیا نیستند. پس زهد همان عدم تعلق خاطر به متعلقات دنیوی است و کسی که زاهد است هیچ تعلقی به دنیا ندارد؛ در حالی که ممکن است ثروتمند هم باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا