اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنیمقالات

بهترین های اخلاقی در زندگی اجتماعی

somamusبسم الله الرحمن الرحیم
انسان دوست دارد هماره جزو بهترین ها باشد و رقابت و سرعت و سبقت نیز در امور اخلاقی و رفتار پسندیده اجتماعی نه تنها گرایش فطری انسان، بلکه فرمان الهی است. نویسنده در این مطلب برخی از بهترین ها در اخلاقی اجتماعی را بر اساس آموزه های اسلامی که از زبان حضرت لقمان حکیم(ع) نقل شده را بیان کرده است که با هم از نظر می گذارنیم.
مقامات الهی در گرو اخلاق انسانی
انسان اگر می خواهد به مقامات برتری دست یابد که کمال آن در خداوند است، باید اخلاق انسانی را ظهور و بروز دهد و در خود به نمایش بگذارد. این گونه است که می تواند سرآمد دیگران و محبوب دل ها و قلوب مردمان شود و در پیشگاه خداوند و عزت و آبرو و کرامت و شرافت کسب کند.
اصولا مردم حتی اگر خودشان دارای محاسن و مکارم اخلاقی نباشند، ولی متخلق به آن را دوست می دارند و پروانه وار دور شمع وجودش می گردند تا بهره ای از نور و روشنایی انوار اخلاقش ببرند.
روزى يكى از بزرگان بنى اسرائيل از محلى گذر مى كرد، ديد كه گروهى از مردم مانند تشنگان آب گوارا به دور لقمان گرد آمده اند وبه سخنان حكيمانه او گوش مى دهند. آن رهگذر با تعجب به لقمان گفت: تو آن نيستى كه با ما گله دارى مى كردى؟ گفت: آرى. پرسيد: پس چگونه به اين مقام رسيده اى؟ لقمان فرمود: سه ويژگى مرا به اين مقام رسانيد: 1. راستگويى؛  امانت دارى؛  دورى از كارهاى بيهوده.
از نظر قرآن انسان موجودی در حال شدن و صیرورت (مائده، آیه 18؛ غافر، آیه 3؛ شوری، آیه 15؛ تغابن، آیه 3) و انقلاب (اعراف، آیه 125؛ شعراء، آیه 50؛ زخرف، آیه 14) در حال رنگ گرفتن است. به این معنا که انسان تا زمانی در دنیا است با کارهایی که انجام می دهد خودش را می سازد. حال این ساختن می تواند درست و نادرست باشد و هر کسی در نهایت سازه ای که از خود بیرون می دهد می تواند دارای کمالات باشد یا آن که تمام سرمایه های وجودی اش را از دست بدهد و در چاه فراق از صفات خود بیافتد.
خداوند در آیه 138 سوره بقره بهترین رنگ را رنگ خدایی می داند و می فرماید: صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ؛ اين است نگارگرى الهى و كيست خوش‏نگارتر از خدا؟ و ما او را پرستندگانيم.
این بدان معناست که انسان اگر بخواهد رنگی بگیرد باید رنگ خدایی بگیرد؛ یعنی صفات کمالی خداوند را در خود ظهور دهد. با چنین تخلق و ظهوری به صفات الهی است که انسان می تواند در جایگاه خلافت الهی قرار گیرد و به عنوان جانشین و خلیفه عمل و رفتار کند.
بهترین های اخلاقی
برخی از آموزه های اخلاقی بهتر می تواند در آدمی خود را بروز و ظهور دهد و زمینه بهره مندی از کمالات را فراهم آورد. البته انسان باید نسبت به همه کارهای نیک و پسنیدیده و امور خیر پیشگام و پیشتاز باشد و به رقابت با دیگران بپردازد و در کارهای خیر سرعت و سبقت بجوید.(مومنون، آیه 61؛ حدید، آیه 21؛ آل عمران، آیه 133؛ بقره ، آیه 148؛ مانده، آیه 48) برخی از کارهای خیر و اخلاق نیک که به عنوان بهترین ها مطرح است، عبارتند از:
1. پنــد پذیری: انسان باید عادت کند سخن نیک دیگران را بشنود و از کارهای خیر دیگران بیاموزد تا مجموعه ای کامل از اخلاق الهی – انسانی شود. انسان خردمند از هر کسی خوشه ای بر می گیرد و می چیند و تلاش می کند که بهترین خوشه ها را بچیند. اصولا در حوزه تربیت و تزکیه نقش موعظه و پند ، یک نقش مهم و اساسی است. از این روست که به پیامبران فرمان داده شده تا موعظه کنند تا دل های آماده از آن بهره مند شوند.(نحل، آیه 125) لُقمان حکیم نیز به فرزندش می فرماید: يا بُنَىَّ،… وَ عَلَيْكَ بِالْمَوْعِظَةِ فَاعْمَلْ بِها فَاِنَّها عِنْدَ الْعاقِلِ اَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ الشَّهْدِ وَهِىَ عَلَى السَّفِيهِ اَشَقُّ مِنْ صُعُودِ الدَّرَجَةِ عَلَى الشَّيْخِ الكَبِير؛ فرزندم! بر تو باد پند و اندرز؛ پس به آن عمل كن، كه اندرز براى دانا از عسل گواراتر و براى نادان از بالا رفتن پيرمرد از نردبان دشوارتر است.( ارشاد القلوب، ص 72، باب 18) شاعر نیز در این باره سروده است: ز پند مردم دانا متاب سر، هرگز / كه از نصيحت دانا ضررنخواهى ديد/  نشاط دور جوانى به كام دل درياب/  كه نوبهار جوانى دگر نخواهى ديد.
2.  ادب :  مراعات ظرایف رفتار و گفتاری در جامعه امر بسیار مهم و سازنده ای است. اصولا مردم به جزئیات توجه دارند و اگر به روی شخص نیاورند به طریقی به نقد رفتار و گفتارش می پردازند. پس انسان باید بر اساس «هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد» عمل کند و به ظرافت های رفتاری و گفتاری در هر موقعیتی توجه داشته باشد.  لُقمانُ حکیم در این باره می فرماید: يا بُنَىَّ، إِبدَأ النّاسَ بِالسَّلامِ وَ المُصافَحـَةِ قَبـْلَ الكَـلامِ؛ فرزندم! در برخورد مردم با سـلام آغاز كن و در دست دادن قبل از گفتگو پيشقدم شو. (بحارالانوار: ج 13، ص 429، ح 23) مولوی بلخی در بیان ارزش ادب در زندگی اجتماعی می سراید: از خدا جوييم توفيق ادب/ بى ادب محروم ماند از لطف رب/ بى ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلكه آتش در همه آفاق زد. البته آموزش ادب و اخلاق در کودکی و نوجوانی بهتر می تواند تاثیر داشته باشد؛ زیرا نقش در کودکی در جان کودک همانند نقش بر سنگ است که ماندگار است. از همین رو، امام صادق(ع) از زبان لُقمان حکیم می فرماید: يا بُنَىَّ، اِنْ تَأَدَّبْتَ صَغيرا انْتَفَعْتَ بِهِ كَبِيرا؛ فرزندم! اگر در كودكى ادب آموختى در بـزرگى از آن بهـره مى بـرى. (بحارالانوار: ص 13، ج 419، ح 13) سعدی نیز می سراید: هر كه در خرديش ادب نكنند/ در بزرگى فلاح از او برخاست/ چوب تر را چنانكه خواهى پيچ/ نشود خشك، جز به آتش راست.
3. ســكوت: انسان باید کم گو و گزیده کو باشد؛ زیرا زیاده گویی هم موجب ناراحتی و خستگی مخاطب و شنونده می شود و هم آن که درصد خطا و اشتباه گوینده را افزایش می دهد. انسان هر چه بیش تر بگوید احتمال خطا و اشتباه در سخنش افزایش می یابد و زمینه برای کاهش تاثیر نیز فراهم می آید. انسان اگر سکوت  اختیار کند ، قلب و عقل وی از اضطراب و تشویش به آرامش می رسد و تفکرات وی در یک مسیر درست قرار می گیرد و نظم و منطق می یابد و زمینه برای الهامات الهی فراهم می آید. در سکوت است که انسان به تفکر می پردازد و در آفاق و انفس تدبر و نظر دقیق می افکند و حقایق بر وی آشکار می شود و حتی به علوم لدنی و شهودی و حضوری دست می یابد. از این روست که در آموزه های اسلام بر صمت و سکوت تاکید بسیار شده است. امام صادق عليه السلام از  لُقمان حکیم نقل می کند که ایشان گفته است: يا بُنَىَّ، اِنْ كُنْتَ زَعَمْتَ اَنَّ الكَلامَ مِنْ فِضَّةٍ فـَاِنَّ السُّـكُوتَ مِنْ ذَهَـبٍ؛ فرزندم! اگر مى پندارى كه سخن از نقره است؛ همـانا سـكوت از طـلاسـت. (اصول كافى: ج 2، ص 114، ح 6) سعدی می سراید: تا نيك ندانى كه سخن عين صوابست/ بايد كه به گفتن دهن از هم نگشايى/ گر راست سخن گويى و در بند بمانى/ به زانكه دروغت دهد از بند رهايى. خداوند به حضرت مریم(س) می فرماید تا سکوت پیشه کند و در جواب سخنان یاوه دیگران خود سخنی نگوید.(مریم، آیات 25 و 26) هم چنین حضرت زکریا(ع) نیز مامور به سکوت می شود.( ال عمران، آیه 41)
4. اخلاق و نشـانه هـای دینداری: دین امری باطنی است که آثار آن در رفتار و گفتار خودنمایی می کند. در روایات بر این نکته تاکید شده که دین داری و اخلاق و حیا با عقل آمیخته و هرگز از هم جدا نمی شوند.(اصول کافی، ج 1، ص 11) پس هر گاه یکی باشد باید دو امر دیگر نیز وجود داشته باشد، وگرنه باید در باره تحقق همان یکی نیز شک و تردید کرد. به این معنا که اگر کسی اخلاق و حیا نداشته باشد باید شک کرد که عقل و دین دارد؛ و هم چنین اگر بخواهیم بدانیم کسی دین دار و عاقل است باید بنگریم که آیا اخلاق و حیا دارد یا ندارد. بر همین اساس امام صادق(ع) از لقمان حکیم درباره نشانه های دین داری نقل کرده که او می فرماید: يا بُنَىَّ، لِكُلِّ شَى ءٍ عـَلامَةٌ يُعْـرَفُ بِهـا وَاِنَّ لِلدِّينِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: العِفَّةُ وَ العِلْمُ وَ الحِلْمُ؛ فرزندم! هر چيزى نشانه اى دارد كه با آن شناخته مى شود و دين سه نشانه دارد: 1 پاكدامنى؛ 2. دانش ؛ 3. بردبارى .( بحارالانوار: ج 13، ص 420، ح 14)
5. مراقبت و محافظت: در سیر و سلوک بر اموری چون مراقبت و محاسبه تاکید شده است؛ زیرا انسان اگر بخواهد تزکیه نفس کند و خودش را به کمالات بیاراید و از زشتی ها و پلیدی ها و کمبودها برهد، باید اهل محافظت و مراقبت باشد و پس از آن به محاسبه نفس بپردازد و ببیند تا چه اندازه به کمال نزدیک و از نقص دور شده است. برخی از مسایل و اموری که مراقبت و محافظت بیش تری را می طلبد بر اساس بیان لقمان حکیم(ع) مواردی است که در این حدیث بیان شده است. لقمان حکیم می فرماید: يا بُنَىَّ، اِعْلَمْ اَنِّى خَدَمْتُ اَرْبَعْمِائةَ نَبِىِّ، وَاَخَذْتُ مِنْ كَلامِهِمْ أرْبَعَ كَلِماتٍ، وَهىَ: اِذا كُنْتَ فِى الصَّلوةِ فَاحْفَظْ قَلْبَكَ. اِذا كُنْتَ عَلَى المائِدَةِ فاحْفَظْ حَلْقَكَ. وَ اِذا كُنْتَ فِى بِيتِ الغَيْرِ فَاحْفَظْ عَيْنَكَ. وَ اِذا كُنْتَ بَيْنَ الخَلْقِ فَاحْفَظْ لِسانَكَ؛ فرزندم! بدان كه من چهارصد پيامبر را خدمت كردم و در كلام آنها چهار كلمه دريافتم:1. هر گاه در نمازى دلت را حفظ كن؛ 2.  هر گاه بر سفره اى گلويت را حفظ كن؛ 3. هرگاه در خانه كسى هستى چشمانت را حفظ كن؛ 4. هر گاه در بين مردمى زبانت را حفظ كن. (المواعظ العددية: 238 ، باب الرابع) پس محافظت حضور قلب در نماز، محافظت و اجتناب در شهوت غذایی و مراقبت و محافظت از چشم و زبان اموری است که می تواند انسان را به کمال برساند. به نظر می رسد که بیش ترین مشکلی که انسان برای خود در جامعه ایجاد می کند به سبب همین شهوت های زبانی و چشمی و شکمی است. همین شهوت ها وزیاده خواهی های چشم و زبان و شکم است که آدمی را به سوی گناه سوق می دهد و گرفتار اسراف می کند. بسیاری از مردمان به سبب شهوت شکم و اشتهای سیری ناپذیر آن به گناه حرام خواری گرفتار شده اند و بسیاری هستند که با انواع و اقسام گناهان زبانی چون دروغ و غیبت و تهمت و مانند آن ها خود و جامعه را تباه ساختند و با نگاه های ناپاک و چشم و هم چشمی و زنای چشمی و مانند آن ها خود و جامعه را سوی مفاسد و نابهنجاری های اجتماعی سوق داده اند. فقدان حضور قلب نیز موجب می شود تا انسان در عبادت به جایی نرسد؛ زیرا عبادتی را انجام می دهد که تاثیری ندارد و اگر هم داشته باشد خیلی کم خواهد بود به طوری که نمی تواند در برابر فشارها و وسوسه های سهگمین شهوت درونی و شیطان بیرونی مقاومت کند و پیروز میدان نبرد لشکر عقل و جهل شود.
6. خوش خلقى، صبر، نیکوکاری و یاری رسانی: از جمله برترین های اخلاقی که امام صادق(ع) از لقمان حکیم برای انسان بیان کرده ،همین امور است. لقمان حکیم می فرماید: يا بُنَىَّ، اِيّاكَ و الضَّجَرَ وَ سُوْءَ الخُلْقِ وَقِلَّةَ الصَّبْرِ فَلا يَسْتَقِيمُ عَلَى هذِهِ الخِصالُ صاحِبٌ وَ اَلْزِمْ نَفْسـَكَ التُّـؤَدَةَ فِى اُمُـورِكَ  وَ صَبـِّرْ عَلى مَؤُناتِ الاِخْوانِ نَفْسَكَ وَ حَسِّنْ مَـعَ جَمِيعِ النّاسِ خُلْقَـكَ؛ فرزندم! مبادا بى قرار و بداخلاق و كم حوصله باشى؛ زيرا با داشتن اين خصلت ها هيچ دوستى برايت باقى نمى ماند. نفس خود را وادار كن تا در امور شكيبا باشد. در رفـع مشـكلات بـرادرانت تحمّـل نما و با همه مردم اخلاق نيك داشته باش. (بحارالانوار: ج 13، ص 419، ح 14) در روایات است که آدم خوش خلق به بهشت می رود. این بدان معناست که اخلاق نیک و خوشخویی در تغییر انسان و رسیدن به کمالات بسیار نقش دارد؛ زیرا بهشت سازه ای از اعمال صالح انسان است و خوشخویی باید برترین اعمال نیک و صالحی باشد که بهشت انسان را می سازد. بدخلقی نیز دنیا را برای آدم دوزخ می کند و دوزخ اخروی را می سازد و آدمی را به آن می برد. هم چنین خداوند در آیات قرآنی بر صبر و شکیبایی تاکید کرده و مقامات بسیاری را برای صابر و شکیبا بر شمرده است. یاری رسانی و کمک به برادران دینی نیز بسیار مهم و اساسی است و اگر انسان در این راه شکیبایی ورزد و مشکلات را تحمل نماید، خود را به کمالاتی می رساند که از راه های دیگر شدنی نیست؛ زیرا خداوند مقام مظهریت و اسباب را به چنین شخصی داده و به او فرصتی بی نظیر بخشیده تا به عنوان ابزار و دست الهی عمل کند. نیکی البته آن برتر است که خاص گروه و شخصی نباشد بلکه همه بشریت را در بر گیرد و انسان از مقام رحمت رحمانی به همه مردمان نیکی کند.  سعدی شیرازی نیز دراین باره سروده است: حاصل نشود رضاى سلطان/ تا خاطر بندگان نجويى/ خواهى كه خداى برتوبخشد/ با خلق خداى كن نكويى.
7. پرهیز بـدهـكارى: یکی از برترین ها در اخلاق اجتماعی پرهیز و اجتناب از دین و بدهکاری نسبت به دیگران است. اگر در اسلام بر قرض الحسنه و کمک مالی به دیگران و وام دادن تاکید شده و خداوند بیان می کند که این وام نیک را در حقیقت به خدا می دهید و پاداش مضاعف را از خدا بخواهید(بقره، آیه 245؛ حدید، آیه 11؛ تغابن، آیه 17) اما از گرفتن وام و زیربار رفتن قرض پرهیز می دهد؛ زیرا چنان که لقمان حکیم نقل کرده ، فشاری که از لحاظ روحی و روانی بر شخص بدهکار می آید، ارزش آن را ندارد که آدمی قرضی بگیرد و بدهکار شود. لُقمان می فرماید: يا بُنَىَّ، اِيّاكَ اَنْ تَسْتَدِيْنَ فَتَحْزَنَ مِنَ الدَّيْنِ؛ فرزندم! از قرض گرفتن بپرهيز، كه از بدهى اندوهگين مى شوى. (بحارالانوار: ج 13، ص 427، ح 22 ) البته دلهره پس دادن قرض و احساس مسئولیت مضاعفی که ایجاد شده خود عاملی است که آرامش را از انسان بگیرد. از سوی دیگر، کسی که وام می گیرد، باید نخست از آبروی خویش بگذرد و دست طلب و نیاز به سوی این و آن دراز کند که برخی هم ناکسانی هستند که عرض آدمی را می برند و زحمت زیادی بر انسان بار می کنند و بدون آن که مشکلی را حل کنند بر مشکل دیگر با پاسخ رد خویش می افزایند. باید گفت حتی اگر هم حاتم و بخشنده ای پیدا شود و بی منتی بدهد، باز یک مشکل دیگری داری که دست طلب دراز کنی که خود موجب شرمساری است. صائب تبریزی می سراید: دست طلب چو پيش كسى مى كنى دراز/ پُل بسته اى كه بگذرى از آبروى خويش.
8.  قناعت و بى‏نيــازى: انسان باید قناعت در زندگی را اصل اساسی قرار دهد و به آن چه دارد بسنده کند و با زهدورزی اجازه ندهد تا دست نیاز به سوی هر کس و ناکسی دراز کند. بزرگ ترین فقر انسان حرص و آز و زیاده خواهی است؛ چنان که بزرگ ترین ثروت هر کسی قناعت است.  لُقمانُ حکیم می فرماید: يا بُنَىَّ، اِجْعـَلْ غِناكَ فِى قـَلْبِكَ وَ اِذا افْتَقَرْتَ فَلاتُحَدِّثْ النّاسَ بِفَقْرِكَ فَتَهُونَ عَلَيْهِمْ وَ لكِنَ اِسْـأَلِ اللّهَ مِنْ فَضـْلِهِ؛ فرزندم! بى نيازى را در دلت قرار ده و هر گاه نيازمند شدى مردم را از آن آگاه مكن كه نزد آنان بى ارزش مى شوى بلكه از درياى بركت خدا بخواه.( ارشاد القلوب: ص 72) پس کسی که دست طلب به سوی کس و ناکس دراز می کند ، نه تنها بیرون از دایره اخلاق قناعت حرکت می کند، بلکه زمینه را برای آسیب جدی روانی خود فراهم می آورد و عرض و آبروی خویش را عرضه می دارد تا لقمه ای ناچیز و بی ارزشی را به دست آورد. تملق گویی و چاپلوسی در رفتار و بسیاری از گناهان و خطاهای انسانی ریشه در همین ترک قناعت و بی نیازی دارد. از این روست که سعدی بر اساس آموزه های وحیانی اسلام می سراید: عمر گرانمايه درين صرف شد/ تا چه خورم صيف و چه پوشم شتا/ اى شكم خيره به نانى بساز/ تا نكنى پشت به خدمت دو تا. امیرمومنان امام علی (ع) می فرماید: کسی که به اندازه کفایت زندگی، از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده‌خاطر گردد درحالی‌که دنیا‌پرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است. (نهج البلاغه ، دشتی، 1384:ص 704) حضرت(ع) هم چنین می فرماید: «قناعت به دست نمی‌آید مگر اینکه حرص نابود شود». (غرر الحکم ، تمیمی آمدی، 1384: ج 5 ، ص 66) از نظر حضرت(ع) قناعت ریشه در خردورزی دارد، پس حرص و آز برخاسته از بی خردی است. حضرت می‌فرماید: «من عقل قنع؛ آنکه تعقل می‌کند همو قناعت‌پیشه است.» (غرر الحکم ، تمیمی آمدی،1384: ج 5 ، ص 150) لقمان حکيم درباره ارزش قناعت در زندگی  می فرماید:يا بُنَىَّ، اَغْنَى النّـاسِ مَنْ قَنَع بِمـا فِى يـَدَيْهِ وَاَفْقَرُهُمْ مَنْ مَدَّ عَيْنَيْهِ اِلَى ما فِى اَيْدِى النّاسِ… اِرْضَ بِما قَسَمَ اللّهُ لَكَ فَاِنّهُ سُبْحـانَهُ يَقُـولُ: أَعْـظَمُ عِبـادِى ذَنْبـا مَنْ لَمْ يَرْضَ بِقَضـائى وَلَمْ يَشْـكُر نَعْمائى وَلَمْ يَصْبـِرْ عَلَى بـَلائى؛  فرزندم! بى نيازترين انسان كسى است كه به آنچه در دست دارد خشنود است و نيازمندترين شخص كسى است چشمش به دست مردم خيره مانده است و فرمود: به آنچه خدا قسمت مى كند راضى باش كه خداى سبحان مى فرمايد: گناه كارترين بندگان من كسى است كه به تقدير من راضى نشود و نعمت هاى من را قدردانى نكند و بر بلاها شكيبايى نكند. (ارشادالقلوب:73) سعدی هم چنین می سراید: اى قناعت، توانگرم گردان/ كه وراى تو هيچ نعمت نيست/ گنج صبر، اختيار لقمان است/ هر كه را صبر نيست حكمت نيست.
9. پرهـيزكارى: تقوا در آیات قرآنی به عنوان برآیند عبادت معرفی شده(بقره، آیات 21 و 183) چنان که برآیند تقوا نیز یقین و علم لدنی الهی دانسته شده است.(بقره، آیه 282) خداوند در آیات قرآنی برای متقین مقامات بسیاری را بیان کرده و آثار و برکاتی را در دنیا و آخرت برای آن برشمرده و حتی در آیه 13 سوره حجرات می فرماید: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ؛ به راستی که کریم ترین شما در نزد خدا باتقواترین شماست.  لُقمانُ حکیم نیز دربیان آثار  و برکات تقوا می فرماید: يا بُنَىَّ… عَلَيْكَ بِالتَّقْوَى فَاِنَّهُ أرْبَحُ التِّجارَاتِ وَ اِذا اَحْدَثْتَ ذَنْبَا فَاَتْبِعُهُ بِالاسْتِغْفارِ وَ النَّدَمِ وَ العَـزْمِ عـَلَى تَرْكِ العَـوْدِ لِمِثْلِهِ؛ فرزندم! بر تو باد به پرهيزگارى كه سودمندترين معامله است و اگرگناهى از تو سرزد در پى آمرزش وپشيمانى باش و بر رهايى دوباره از مانند آن بكوش. (ارشاد القلوب، ص 72)
10. پرهیز از رفتارهای زشت در معاشرت با مردم: در برخورد اجتماعی انسان باید برترین ها را بشناسد و بدان عمل کند و از رفتار ناشایست اجتماعی پرهیز نماید؛ زیرا برخی از رفتارها شایسته نیست در معاشرت و ارتباط اجتماعی انجام شود. لقمان حکیم می فرماید:  يا بُنَىَّ، لا تـُكالِبِ النـّاسَ فَيَمْقـُتُوكَ وَ لا تَكُنْ مَهِيْنا فَيُذِلُّوكَ وَ لا تَكُنْ حُلْوا فَيأْكُلُوكَ وَ لا تـَكُنْ مـُرّا فَيـَلفِظُوكَ؛ فرزندم! با مردم درگير مشو كه منفور مى شوى و خود را سبك مكن كه ذليل شوى. و خود را شيرين مكن كه خورده شوى. و خود را تلخ مكن كه كنار گذاشته شوى. (بحارالانوار: ج 13، ص 429، ح 23 ) سعدی نیز می سراید: تا توانى درون كس مخراش/ كاندرين راه خارها باشد/ كار درويش مستمند برآر/ كه ترا نيز كارها باشد. لقمان هم چنین در عبارت دیگری بر ترک هر گونه رفتار سازنده دشمنی پرهیز می دهد و می فرماید:  يا بُنَىَّ، اِتَّخِذْ اَلْفَ صَدِيْقٍ و اَلْفٌ قَلِيلٌ وَ لا تَتَّخِذْ عَدُوّا واحِدا، وَ الواحِدُ كَثِيرٌ؛ فرزندم! هزار دوست بگير كه هزار هم كم است و يك دشمن هم مگير كه يكى از آن هم زياد است. (بحارالانوار: ج 13، ص 414، ح 4) هم چنین لقمان از دشنام و نـاســزایی در معاشرت اجتماعی اجتناب داده و می فرماید: : يا بُنَىَّ، لا تَشْتِـمِ النّـاسَ فَتَكُونَ اَنْتَ الَّذِى شَتَمْتَ اَبَوَيْكَ؛ فرزندم! مــردم را نـاسـزا مـگو تا سبب دشنام به پدر و مادر خود نگردى. (بحارالانوار: ج 13، ص 430، ح 23) امام پنجم، محمد بن علی بن الحسین (علیه السلام) لقبش باقر به معنای شکافنده است. به آن حضرت، باقر العلوم، یعنی شکافنده دانش‏ها می‏گفتند. روزی مردی مسیحی، به صورت مسخره، کلمه باقر را به کلمه بقر تغییر داد و به آن حضرت گفت: انت بقر؛ تو گاو هستی! امام، بدون آنکه از خود ناراحتی نشان دهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: نه، من بقر نیستم من باقر هستم. مسیحی گفت: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. امام فرمود: شغلش این بود و شغل، عار و ننگ محسوب نمی‏شود. مسیحی گفت: مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود! امام فرمود: اگر این نسبت‏ها که به مادرم می‏دهی راست است، خداوند او را بیامرزد و از گناهانش بگذرد و اگر دروغ است، خداوند از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی! مشاهده این همه حلم، از مردی که قادر بود، همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نمود و او را به سوی اسلام کشاند و مرد مسیحی، با دیدن چنین برخوردی مسلمان شد.(برگرفته‌از کتاب هدایتگران راه نور، تالیف محمدتقی‌مدرسی و کتاب داستان راستان، تالیف شهید مرتضی مطهری با اندکی تغییر و تصرف)
11. هم نشینی با عالمان و دانـش انـدوزى: از دیگر اموری که باید به عنوان بهترین های اجتماعی در حوزه اخلاق و معاشرت به آن اشاره کرد، معاشرت با عالمان و بهره گیری از علم و دانش آنان  است. لقمان حکیم در این باره می فرماید: يا بُنَىَّ، جالِسِ العُلَماءَ وَ زاحِمْهُمْ بِرُكْبَتَيْكَ، فَاِنَ اللّهَ عَزّوَجَلّ يُحْيِى القُلُوبَ بِنُورِالحِكْمَةِ كَمـا يُحْيِى الاَرْضَ بِوابـِلِ السَّمـاءِ؛ فرزندم! همنشين دانشمندان باش و نزدشان زانو بزن كه خداوند دل ها را به نور حكمت زنده مى گرداند همان گونه كه زمين را به باران زياد زنده مى سازد. (بحارالانوار: ج 1، ص 204، ح 22)
12.  ترک معاشرت فـاسـدان: همان طوری که معاشرت با نیکان و عالمان برای انسان سرمایه است، معاشرت با بدان و فاسدان بلای جان و  دین و ایمان است. لقمان حکيم می فرماید: يا بُنَىَّ، اِيّاكَ وَ مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ، هُمْ كَالْكِلابِ اِنْ وَجَدُوا عِنْدَكَ شَيْئا اَكَلُوهُ وَ اِلاّ ذَمُّوكَ وَ فَضَحُوكَ، وَ اِنَّما حُبُّهُمْ بَيْنَهُمْ ساعَةٌ؛  فرزندم! از همنشينى با بدان بپرهيز زيرا آنان مانند سگانند اگر چيزى نزد تو پيدا كردند، مى خورند وگرنه تو را مسخره و رسوا سازند و دوستى ميانشان لحظه اى بيش نيست. (بحارالانوار: ج 13، ص 428، ح 23) سعدی شیرازی نیز می سراید: با بدان كم نشين كه صحبت بد/  گرچه پاكى، تو را پليد كند/ آفتاب بدين بزرگى را/ لكه اى ابر ناپديد كند.
13. بهترین همسـفر و ره توشه: انسان در دنیا در سفر آخرت است و باید کاری کند تا بهترین سفر را داشته باشد. همسفر و ره توشه ای که لازم است باید انسان را یاری رساند نه آن که دست و پاگیرش باشد. لقمان حکيم می فرماید:يا بُنَىَّ، تَعَلَّمْتُ بِسَبْعَةِ آلافٍ مِنَ الحِكْمَةِ فَاحْفَظْ مِنْها اَرْبَعَةً وَ مُر مَعِىَ اِلى الجَنَّةِ: اُحْـكُمْ سَفِينَتَكَ فـَاِنّ بَحْـرَكَ عَمِيْقٌ وَ خَفِّفْ حِمْلَكَ فَاِنّ العَقَبَةَ كَؤُوْدٌ وَ اَكْثِرِ الـزَّادَ فـَاِنّ السَّفـَرَ بَعيدٌ وَاَخْلِصِ العَمَلَ فَاِنّ النّاقِدَ بَصِيْرٌ؛  فرزندم! من هفت هزار حكمت ياد گرفتم و تو چهار حكمت از آن را حفظ كن تا به همراه من به بهشت بيايى: 1. كشتى خودت را محكم ساز كه درياى تو بسيار عميق است؛  2. بار خود را سبك ساز كه گردنه سختى در پيش رو دارى؛ 3. توشه زيادى همراه خود داشته باش؛ زيرا مسافرت درازى در پيش دارى؛ 4 عمل را خالص گردان ؛ زيرا آنكه اعمالت را مى سنجد به همه چيز آگاه است. (بحارالانوار: ج 13، ص 431، ح 23 )
14. مرزهای دوستی و صـميمـيت: انسان عاقل و خردمند در هر کاری مرزها را می شناسد و از آن عبور نمی کند؛ زیرا عبور از خطوط قرمز کم ترین تاثیر بدی که به جا می گذارد سلب آرامش است. در معاشرت با مردم باید احتیاط کرد و با دوستان نیز این خطوط قرمز را باید شناخت و عمل کرد. امام باقر(ع) از لقمان حکیم نقل می کند که ایشان می فرماید: يا بُنَىَّ، لا تَقْتَرِبْ فَيَكُونَ اَبْعَدَ لَكَ وَ لاتَبْعُدْ فَتُهانَ، كُلُّ دابـَّةٍ تُحِبُّ مِثْلَها وَ ابْنُ آدَمَ لا يُحِبُّ مِثْلَهُ؛فرزندم! صميمى مشو كه دورتر مى شوى و دورى نگزين كه خوار مى شوى هر جنبنده اى همانند خود را دوست مى دارد، اما فرزند آدم هم نوع خود را دوست نمى دارد. (بحارالانوار: ج 13، ص 417، ح 11) سعدی نیز می سراید: شبانى با پدر گفت اى خردمند/ مرا تعليم ده پيرانه يك پند/ بگفتا؛ نيك مردى كن نه چندان/ كه گردد خيره، گرگِ تيزدندان.
15. شـش گـوهــرنجات بخش در دنیا و آخرت: برخی از کارها آدمی را در دنیا و آخرت از هر گونه بدبختی و شقاوت در امان نگه داشته و بهشت را برای آدمی می سازد. لقمان حکيم در این باره به شش گوهر ارزشمند توجه می دهد که آدمی را یاری می رساند. ایشان می فرماید: يا بُنَىَّ، اَحُثُّكَ عَلَى سِتِّ خِصالٍ لَيْسَ مِنْها خِصْلَةٌ اِلاّ وَ هِىَ تُقَرّبُكَ اِلى رِضْوان اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ تُباعِدُكَ مِنْ سَخَطِهِ:الأُوْلى: اَنْ تَعْبُدَ اللّهَ لا تُشْرِكَ بِهِ شَيْئا؛  الثّانِيَةُ: الرِّضَا بِقَدَرِ اللّه فيما اَحْبَبْتَ وَ كَرِهْتَ؛  الثّالِثَةُ: اَنْ تُحِبَّ فِى اللّهِ وَ تُبْغِضَ فِى اللّهِ؛  الرّابِعَةُ: أنْ تُحِبَّ للنّاسِ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَتَكْرَهُ لَهُمْ ما تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ؛  الخامِسَةُ: تَكْظِمُ وَ تُحْسِنُ اِلى مَن اساءَ اِلَيْكَ؛  السّادِسَةُ: تَرْكُ الهَوى وَ مُخالَفَةُ الرَّدَى؛فرزندم! تو را به شش ويژه گى تشويق مى كنم كه به هر يك از آنها رضايت خدا را نزديك مى سازد و از خشم او دور مى كند: 1. عبادت خدا كنى و با چيزى به او شرك نورزى؛ 2. رضايت به قسمت خدايى باشد، چه دوست بدارى يا ناخشنود باشى؛ 3. دوستى و دشمنى تو براى خدا باشد؛ 4. آنچه براى خودت دوست مى دارى، دوست بدارى براى مردم و آنچه براى خودت ناپسند مى دانى ناپسند بدانى براى مردم؛ 5. به كسى كه با تو بدى مى كند بردبارى و خوبى نمايى؛ 6. دورى از هوس و جدايى از پستى ها. (بحارالانوار: ج 78، ص 457، ح 26)
16. پرهیز از مال يتــيم: باید از مال حرام خواری پرهیز کرد. در این میان مال یتیم اصلا خوردن ندارد و گناهش سنگ تر است. لقمان حکيم می فرماید: يا بُنَىَّ، لا تأكُلْ مالَ اليَتيمِ فَتَفْتَضِحَ يَوْمَ القيامَةِ وَ تُكَلَّفَ اَنْ تَرُدَّهُ اِلَيهِ؛ فرزندم! مال يتيم را نخور كه در روز قيامت رسوا مى شوى و مجبور مى شوى آن را برگردانى.( بحارالانوار: ج 13، ص 430، ح 23) ؛ زیرا یتیم ناتوان و دستش از هر جا و هر کسی کوتاه است. سعدی می سراید: مزن بر سر ناتوان دست زور/ كه روزى به پايش درافتى چومور/ درون فروماندگان شاد كن / ز روز فروماندگى ياد كن.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا