اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

اسباب پذیرش شفاعت از سوی خدا

somamusبسم الله الرحمن الرحیم
شفاعت یکی از اعتقادات اسلامی است که در آیات قرآنی از آن سخن به میان آمده است. اما بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، هر کسی به درجه شفیع نمی رسد، چنان که برای هر کسی و در هر مرتبه ای از مراتب تبدل الامثال و جهان های صعودی شفاعت نمی شود. پرسش این مطلب در باره اسباب پذیرش و این است که چه کسانی و در چه مرتبه ای شفاعت آنان پذیرفته و یا پذیرفته نمی شود و چه کسانی مشمول شفاعت اولیای الهی قرار می گیرد یا نمی گیرند؟ با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
چیستی مفهوم قرآنی شفاعت
شفع به معنای جفت همراه است، از این روست که خداوند از دو رکعت و یک رکعت نماز شب به عنوان «الشفع و الوتر» سخن گفته است.(فجر، آیه 3)
شفاعت به معنای خاص و اصطلاحی آن یک عمل و حرکت اجتماعی بود که در فارسی از آن به «پادرمیانی» یاد می شود. شفاعت در اصطلاح قرآنی و فرهنگ اجتماعی عرب، انضمام و پيوستن به ديگرى براى يارى رساندن به وى و درخواست [كمك] از او است.
كاربرد آن بيشتر در مورد قرار گرفتن مقامى برتر و گرامى تر در كنار شخصى پايين تر است تا این گونه با پادرمیانی شخص کریم ، نسبت به شخص پایین تر که گناه و خطای مرتکب شده از صاحب حق عفو و بخشش طلبیده و از او بخواهند تا از آن درگذرد و عفو نماید و صفحه دیگری برایش باز کند و از صفحه خطایش چشم پوشی کرده و با احسان و اکرام با او برخورد نماید. به نظر می رسد که اصطلاح شفاعت در قرآن نسبت به گناهکاران در قيامت از همين قبيل است.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 457، «شفع»)
اصطلاح شفاعت به این معنا در مسایل اجتماعی، پیش از اسلام نیز در میان مردم رواج داشت. از این رو، همین معنا به مباحث قرآنی کشیده شد و در آیات قرآنی برخی از موارد شفاعت نفی و برخی دیگر اثبات می شود.
اقسام و انواع شفاعت در اصطلاح قرآنی
به نظر می رسد که شفاعت در اصطلاح قرآنی، دارای اقسام و انواعی است. دست کم می توان دو نوع اصلی و عمده برای شفاعت بر شمرد: 1. شفاعت تکوینی؛ 2. شفاعت تشریعی.
شفاعت تكوينى بر هر سببى در عالم اسباب اطلاق مى شود و اختصاص به شخص یا چیز خاصی ندارد؛ اما شفاعت تشريعى به عالم ثواب و عقاب مربوط است. به نظر علامه طباطبایی، موقف و محلّ شفاعت تشریعی، در آخرين موقف قيامت است؛ زیرا در اين جا است كه شفاعت كننده، تقاضاى مغفرت شفاعت شونده را مى كند تا بدين وسيله وارد دوزخ نشود يا با شفاعت او بعضى از كسانى كه وارد دوزخ شده اند از آن خارج شوند.( الميزان، ج 1، ص 173 – 174)
پس از نظر ایشان اولا شفاعت تشریعی اختصاص به آخرت و قیامت دارد؛ و شفاعت اصطلاحی در دنیا و عالم برزخ معنا و مفهومی پیدا نمی کند؛ ثانیا این شفاعت حتی پس از حکم الهی و ورود افراد به دوزخ برای رهایی آنان نیز شدنی است.
اصل اولی، عدم شفاعت
از آیات قرآنی به دست می آید اصل اولی عدم شفاعت است؛ به این معنا که اگر در موردی شک شود که امکان شفاعت وجود دارد یا ندارد؟ اصل آن است که در موارد مشکوک شفاعت نیست؛ پس اگر دلیل استوار و محکمی ارایه نشود که شفاعتی وجود دارد یا این شفاعت در مورد خاصی جریان پیدا نمی کند، باید پذیرفت که این حق است؛ زیرا خروج از اصل نیازمند دلیل قطعی است.
خداوند به صراحت به اصل اولی عدم شفاعت توجه داده است. خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از آنچه به شما روزى داده‏ايم انفاق كنيد، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى. و كافران خود ستمكارانند.(بقره، آیه 254) همین معنا و مفهوم در آیاتی دیگر از جمله 48 و 123 سوره بقره نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
از آن جایی که اصل عدم شفاعت است، در موارد مشکوک نمی توان به شفاعت کسی یا چیزی تمسک یا امید بست. از جمله کسانی که مشکوک هستند و خداوند به صراحت شفاعت آنان را نفی کرده، شفاعت بتان است که اصولا بت پرستان به امید شفاعت آنان در دنیا و آخرت به این ها متوسل می شوند. خداوند می فرماید: أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ؛ آيا به جاى او خدايانى را بپرستم كه اگر [خداى‏] رحمان بخواهد به من گزندى برساند، نه شفاعتشان به حالم سود مى‏دهد و نه مى‏توانند مرا برهانند؟(یس، آیه 23)
تخصیص و تقیید اصل عدم شفاعت
اما در آیات دیگر قرآن، این اصل اولی با بیان مواردی از اطلاق و عموم خارج می شود و در آن موارد این اصل تخصیص و تقیید شده است به طوری که دیگر نمی توان به اطلاق و عموم آن استناد کرد؛ اما این بدان معنا نیست که در موارد مشکوک می توان از عموم و اطلاق دست برداشت، بلکه هم چنان در موارد مشکوک، اصل همان عدم جریان شفاعت خواهد بود.
خداوند در آیات بسیاری، اصل اولی عدم شفاعت را با استثنا کردن و آوردن کلماتی چون«الاّ» عمومیت آن را تخصیص زده و اطلاق آن را تقیید می کند. پس عدم شفاعت نه نسبت به همه کس و همه چیز است و نه در همه احوال از احوالات، بلکه ممکن است همان طوری که از آیات بر می آید نسبت به برخی از افراد در برخی از احوالات شفاعت انجام گرفته و مقبول درگاه الهی شود.
البته خداوند بر این نکته تاکید دارد، ریشه و خاستگاه و منشای هر شفاعتی همان خدای رحمان است؛ از این رو می فرماید: قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ بگو: «شفاعت، تنها و يكسره از آنِ خداست. فرمانروايى آسمانها و زمين خاصّ اوست سپس به سوى او باز گردانيده مى‏شويد.»(زمر، آیه 44)
پس اگر شفاعتی برای کسی یا چیزی در موردی یا حالتی اثبات می شود؛ ریشه در همان شفاعت الهی دارد و این گونه نیست که چیزی بیرون از این صفت الهی باشد. در حقیقت شفاعت، صفت فعلی خداوند است و دیگران مظاهر این صفت هستند، نه آن که خودشان به طور مستقل دارای این صفت باشند.
به سخن دیگر، اصولا شفاعتی اگر برای کسی یا چیزی مطرح می شود در طول شفاعت الهی است نه در عرض آن و هم چنین از باب مظهریت و تجلیات صفت خداوند در آن شخص یا چیز است نه آن که آن شخص مستقل حتی در طول دارای چنین صفتی باشد.
هم چنین خداوند درباره استثنا شدن مواردی به طور کلی در آیه 48 سوره مدثر می فرماید: فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ؛ و شفاعت شفاعتگران آنها را سود نبخشد! این آیه دلالت دارد که شفاعت کنندگانی هستند که شفاعت می کنند ولی برای برخی و در مواردی و حالاتی این شفاعت سودی به حال شفاعت شونده نمی کند.
از مواردی که از این اصل استثناء شده می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. صاحبان عهد الهی: خداوند در این باره می فرماید: لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا؛ [آنان‏] توان و اختيار و مالکیت شفاعت را ندارند، جز آن كس كه از جانب [خداى‏] رحمان پيمانى گرفته است(مریم، آیه 86)؛
2. صاحبان اذن الهی: کسانی که از سوی خداوند ماذون هستند، از این اصل استثنا شده اند. خداوند می فرماید: يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا؛ در آن روز، شفاعت [به كسى‏] سود نبخشد، مگر كسى را كه [خداى‏] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد.(طه، آیه 109؛ نیز سباء، آیه 23؛ نجم، آیه 26؛ بقره، آیه 255؛ انعام، آیات 51 و 70؛ یونس، آیه 3؛ مریم، آیات 85 و 87؛ زمر، آیه 43)
3. رضایت الهی: از همین آیه 109 سوره طه به دست می آید که کسی که قولش در نزد خداوند مورد رضایت و پسند و خشنودی است، می تواند شفاعت کند. هم چنین از آیه 26 سوره نجم به دست می آید که مرضی خداوند، اهل شفاعت خواهد بود: وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاء وَيَرْضَى؛ و بسا فرشتگانى كه در آسمانهايند [و] شفاعتشان به كارى نيايد، مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد. از این آیه هم چنین معلوم می شود که شفاعت اختصاص به انسان ندارد بلکه حتی فرشتگان دارای ویژگی هایی می توانند شفاعت کنند.
4. شاهد به حق: از دیگر موارد استثنایی برای شفاعت، آن است که شفاعت کننده خود شاهد و عالم به حق باشد ؛ زیرا خداوند می فرماید: وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ؛ و كسانى كه به جاى او مى‏خوانند [و مى‏پرستند] اختيار شفاعت ندارند، مگر آن كسانى كه آگاهانه به حقّ گواهى داده باشند.(زخرف، آیه 86) این صفات بر اساس آیات قرآنی برای خدا و پیامبر(ص) و برخی از مومنان یعنی اهل بیت عصمت و طهارت است که خداوند درباره آنان می فرماید: وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ و بگو: «[هر كارى مى‏خواهيد] بكنيد، كه به تحقیق خدا و پيامبرش و مؤمنان در كردار شما خواهند می نگرند، و تحقیق به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده مى‏شويد پس شما را به آنچه انجام مى‏داديد آگاه می کند.»(توبه، آیه 105) خداوند هم چنین می فرماید: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا؛ و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد.(بقره، آیه 143) پس این پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است که شاهد اعمال بوده و در روز قیامت شفاعت می کنند و جزو همان شفاعت کنندگان مقبول و مرضی و ماذون الهی هستند. شکی نیست که حضرت فاطمه(س) نیز جزو این اهل بیت(ع) است. حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند:  إذا حشرت يوم القيامة أرفع هذا إلى يدي و أشفع في عصاة أمّة أبي‏؛ آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم،دستم را بلند می کنم گناهكاران امّت پدرم را شفاعت خواهم كرد.(عوالم العلوم و المعارف ج11 ، ص451)
5. علم به حق: آیه 86 سوره زخرف علم به حق را به عنوان یک شرط در شفاعت کننده مطرح می کند. پس شفاعت کننده باید عالم به حق باشد. این صفت تنها برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است؛ زیرا آنان به علم غیب به اذن الهی آگاه هستند و از سر و اخفی مردم و نیات آنان آگاه هستند و می دانند که آنان چه می کنند و با چه نیتی انجام می دهند.(توبه، آیه 105 و آیات دیگر)
6. صاحب مقام محمود: صاحب مقام محمود کسی است که می تواند شفاعت کند. خداوند می فرماید: وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا؛ و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‏] نافله‏اى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند (اسراء، آیه 79)؛ چرا که در روايتى «مقام محمود»، مقام شفاعت ناميده شده است. (تفسير عيّاشى، ج 2، ص 313 – 314؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 211، ح 402)
7. اصحاب اعراف: اینان نیز کسانی هستند که می توانند شفاعت کنند. خداوند می فرماید: وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ؛ میان بهشتیان ودوزخیان حائلی است و بر بالای آن مردمی هستند که همه مردم را به سیما ورخسارشان می شناسند و اهل بهشت را ندا می دهند که سلام بر شما باد،اینان داخل بهشت نشده اند، اما طمع آن را دارند).(اعراف، آیه 46) این طمع و امید به شفاعت این مردان است. سعد بن سعد گفت: از امام جواد علیه السلام راجع به آیه «و علی الأعراف رجالعرفون کلا بسیماهم» پرسیدم؛ حضرت جواب فرمود: ای سعد! امامان از آل محمد صلی الله علیه و اله هستند.( بصائر الدرجات: 520 ح 18) و در روايتى از امام صادق عليه السلام  آمده است: منظور از «لم يدخلوها و هم يطعمون» گناهكاران اند كه وارد بهشت نشده اند و اميد دارند با شفاعت اصحاب اعراف وارد آن شوند. (التّبيان، ج 4، ص 411)
8. اهل خشیت و مشفقان: خداوند در این باره می فرماید: ولا يَشفَعونَ اِلاّ لِمَنِ ارتَضى وهُم مِن خَشيَتِهِ مُشفِقون؛ و شفاعت نمی کند مگر برای کسی که مورد رضایت خداوندی و آنان از خشیت الهی نگران و مشفق هستند.(انبیاء، آیه 28)
9. مالکیت : اَمِ اتَّخَذوا مِن دونِ اللّهِ شُفَعاءَ قُل اَو لَو كانوا لا يَملِكونَ شيــًا ولا يَعقِلون؛ یا آن که غیر از خداوند شفعیانی را گرفتند؛ بگو حتی اگر مالک چیزی نباشند و عقل نداشته باشند.(زمر، ایه 43) پس باید شفاعت کننده خودش مالک باشد یا مظهر مالکیت خداوند باشد؛
10. عقل: از آیه 43 سوره زمر به دست می آید که کسی که عقل ندارند شفاعت نمی کند.
شرایط شفاعت شوندگان
همان طوری که شفاعت کنندگان باید دارای شرایطی باشند ، هم چنین شفاعت شوندگان باید دارای شرایطی باشند. در آیات قرآنی بیان شده چه کسانی شفاعت می شوند. از نظر قرآن این افراد باید دارای شرایطی باشند که در این جا به آن ها اشاره می شود:
1. توحید: از مهم ترین شرط در شفاعت شونده توحید است. یعنی کسانی مشمول شفاعت هستند که اهل توحید ولی گناهکار هستند.(آل عمران، ایه 159؛ نساء، آیه 64؛ محمد، آیه 19؛ اعراف، آیات 46 و47)
2. اذن الهی: همان طوری که شفاعت کننده باید ماذون باشد هم چنین باید شفاعت شونده نیز ماذون باشد و خداوند اذن داده باشد تا درباره اش شفاعت شود.(بقره، آیه 48)
3.  اهل خشیت: از آیه 28 سوره انبیاء این معنا به دست می آید، چنان که گذشت.
4. عمل صالح و عبادت : یکی از شرایط شفاعت شونده است؛ به این معنا که شخص باید اصل توحید و نیات وی درست باشد و تنها خطاهایی داشته باشد که حتی اگر کبیره باشد آن گناهان با شفاعت مورد عفو و بخشش قرار گیرد. امام رضا علیه السلام می فرماید: لا تَدعُوا العَمـلَ الصّالِـحَ وَ الاِجتهادَ فِى العِبادَةِ اتِّکالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمدٍ (ص) وَ لا تَدعُوا حُبَّ آلِ مُحَمـدٍ (ص) لامرِهـم اِتِّکـالاً عَلـى العِبـادَةِ فَـاِنَّـهُ لایَقـبَلُ اَحـدَهُـمـا دونَ الآخَر؛مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از ایـن دو ، به تنهایى پذیرفته نمى شود.(فقه الرضا ص339 – بحارالانوار، ط-بیروت، ج75، ص 347 و 348)
5. محافظت بر نماز: رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: لا یَنالُ شَفاعَتی مَن اَخَّرَ الصَّلوةَ بَعدَ وَقتِها؛ کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید.(محاسن ج1 ، ص80 ؛  وسایل الشیعه ج4 ، ص114 )
6. رضایت خدا: امام صادق (ع) می فرماید: «من سره ان ینفعه شفاعة الشافعین عند الله فلیطلب الى الله ان یرضى عنه؛  هر كس دوست دارد مشمول شفاعت اولیای الهی واقع گردد، باید خشنودى خدا را جلب كند.(بحارالانوار، ج3، ص304، چاپ قدیم)
7. رضایت شوهر : امام باقر عليه السلام می فرماید: لا شَفيعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛ هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضايت شوهرش نيست.(وسایل الشیعه ج20 ، ص222 ؛ خصال ج2 ص 588)
8. پذیرش ولایت اهل بیت(ع): رسول خدا صلی الله علیه و آله: اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَكَةُ وَ العَفوُ وَ العافيَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمكينُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ عليه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن يَستَجيبَ لى فيهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛ آسايش و راحتى، كاميابى و رستگارى و پيروزى، بركت و گذشت و تندرستى و عافيت، بشارت و خرّمى و رضايتمندى، قرب و خويشاوندى، يارى و پيروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولايت او را بپذيرد، به او اقتدا كند، به برترى او  اقرار نمايد، و امامانِ پس از او را به ولايت بپذيرد. بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم. بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند. آنان پيروان من هستند و هر كه از من پيروى كند، از من است. (بحارالأنوار، ط-بیروت، ج 27، ص 92 ، شبیه این حدیث در المحاسن ج1 ، ص152)
عدم قبولی شفاعت
درباره برخی از افراد شفاعت قبول نمی شود و اصولا اذنی صادر نمی شود تا درباره آنان شفاعت شود. از جمله کسانی که شرایط قبولی را نداشته باشند از مصادیق این کسان هستند. البته در برخی از روایات و آیات شفاعت نسبت به کسانی رد شده که از جمله موارد زیر است:
1. سبک شماری نماز: کسی که نماز را سبک شمارد در حقش شفاعت نخواهد شد. امام صادق علیه السلام فرمودند: لا یَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛ هرکس نماز را سبک بشمارد ، به شفاعت ما دست نخواهد یافت.( کافی، ط-الاسلامیه ج3، ص270)
2. گرفتاران به عذاب استیصال: کسی را که خداوند حکم قطعی به استیصال و ریشه کنی آنان با عذاب کرده، شفاعت در حق آنان جاری نمی شود؛ چنان شفاعت حضرت ابراهیم (ع) در حق قوم لوط تاثیری نداشت.(هود، آیات 74 تا 76) هم چنین شفاعت حضرت نوح(ع) در حق فرزندش تاثیری نداشت.(هود، آیات 35 تا 45)
3. مستکبران: در حق مستکبران شفاعتی صورت نمی گیرد.(نساء، آیه 173) این دسته مشمول شفاعت نمی شوند ؛ زیرا شرایط آن را دارا نیستند؛
4. اعراض از قرآن: کسانی که از قرآن اعراض می کنند نیز مشمول شفاعت نیستند.(اعراف، آیات 52 و 53)
5. بازیچه قرار دادن دین: از آیه 70 سوره انعام به دست می آید که بازيچه قرار دادن دين، موجب محروميت از شفاعت است؛
6. باطل گرایی: باطل گرايى، مانع شفاعت در قيامت می شود.(مدثر، ایات 42 تا 48)
7. ترک اطعام مساکین: ترك اطعام مساكين، مايه محروميّت از شفاعت در قيامت است(مدّثر، آیات 42 و 43 و 44 و 48)
8. ترک نماز: ترك نماز، از موجبات محروميّت از شفاعت در قيامت است.(همان)
9. تکذیب قیامت: تكذيب قيامت، مانع شفاعت در قيامت است.(همان)
10. ظلم و ستم: ظلم، سبب محروميّت قوم نوح از شفاعت خواهى آن حضرت، براى نجات آنان از هلاكت و غرق شدن است.(هود، آیات 36 و 37) رسول الله صلي الله عليه وآله می فرماید : أمّا شَفاعَتِى ففى أصحابِ الكبائرِ ما خَلا أهلَ الشِّركِ والظُّلمِ ؛  شفاعت من درباره مرتكبانِ گناهان كبيره است ، به جز مشركان وستمگران .( میزان الحکمه، ج5، ص588 به نقل از الخصال : 355/36)
11. قدرتمند مستبد و غالیان در دین:  رسول الله صلي الله عليه وآله می فرماید: رَجُلانِ لا تَنالُهُما شَفاعَتى : صاحِبُ سُلطانٍ عَسُوفٌ غَشُومٌ ، وغالٍ فى الدِّينِ مارِقٌ ؛  شفاعت من به دو كس نمي رسد : قدرتمند مستبد وستمگر، وغلوّ كننده خارج شده از دين.( میزان الحکمه، ج5، ص588 به نقل ازالخصال : 63/93)
12. خیانت کار و فریب دهنده  : در روایتی از رسول خدا آمده است: «من غش اخاه المسلم نزع الله برکه رزقه و أفسر علیه معیشه و وکله الی نفسه»، هر کس به برادر دینی خویش خیانت نماید، خداوند برکت را از روزیش بر می‌دارد و زندگیش را ویران می‌سازد و او را به خودش واگذار می‌کند و شفاعتی از او نخواهد شد.( وسائل الشیعه، ج12، ص210، ح11)
13. بی اعتقاد به شفاعت: پیامبر(ص ) می فرماید: «من لم یۆمن بشفاعتی فلا اناله شفاعتی»، هر کس به شفاعت من ایمان نداشته باشد شفاعت من به او نمی‌رسد.( مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت دارالوفاء، ج8، ص58؛ میزان الحکمه، ج5، ص 587 به نقل از عيون أخبار الرِّضا : ١/١٣٦/٣٥)
14. آزار اهل بیت(ع): در روایت است: «إذا قمت المقام المحمود تشفعت فی اصحاب الکبائر من امتی فتشفعنی الله لا تشفعت فیمن آذی ذریتی»، هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم برای گناهکاران امتم شفاعت می‌کنم و خداوند شفاعت مرا می‌پذیرد، بخدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمی‌کنم.( مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، شفاعت، قم، انشارات موسسه در راه حق، ص169)
اهل گناهان کبیره: انسان گاهی گناه کبیره را عمدی ولی موردی انجام می دهد یا از روی خطا و اشتباه مرتکب می شود که این قابل اغماض است ؛ ولی کسی که اهل گناهان کبیره نه گناه کبیره شد دیگر امیدی به شفاعت نداشته باشد.  از امام كاظم (علیه السلام) از على (علیه السلام) نقل شده كه مى فرماید: از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) شنیدم: «شفاعتى لاهل الكبائر من امتى» یعنی شفاعت من براى مرتكبین گناهان كبیره است.( البرهان، ج 3، ص 57)
البته در آیات و روایات موارد دیگری نیز بیان شده که بازگشت آن به همان کفر و فسق و فجور است. پيامبر خدا صلي الله عليه وآله می فرماید: الشَّفاعَةُ لا تَكونُ لِأهلِ الشَّكِّ والشِّرْكِ ، ولا لِأهلِ الكُفرِ والجُحُودِ ، بل يَكونُ لِلمؤمنينَ مِن أهلِ التوحيدِ ؛  نه شكّاكان ومشركان شفاعت شوند ونه كافران ومنكران ؛ بلكه شفاعت مخصوص مؤمنان يكتا پرست است.( میزان الحکمه، ج5، ص587 به نقل از بحار الأنوار ، ج  ٨، ص ٥٨، ح ٧٥)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا